تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۴۶۵۳۹
نگاهی به تاثیرات مصر بر دموکراسی‌خواهی در جهان عرب؛

قاهره دیگر الگوی اعراب نیست


مشهور است که کتابی در مصر نوشته می‌شود، در لبنان چاپ و در سوریه و عراق خوانده می‌شود. همچنین عرب‌ها مصر را به نام "مادر دنیا" می‌شناسند. تاریخ ثابت کرده است که همواره نخستین جریان‌های فکری در جهان عرب در مصر بروز کرده است و تعداد بیشمار متفکران در مصر دلالت بر این موضوع دارد که قاهره در تحولات اجتماعی و سیاسی کشورهای عربی بیشترین تاثیر را دارد. به باور بسیاری، مصر مهم‌ترین کشور جهان عرب و نقطه کانونی تحولات خاورمیانه عربی و رکن اصلی سیاست‌های آمریکا در این منطقه است. "هنری کیسینجر" سیاستمدار کهنه‌کار آمریکا، در این‌باره می‌گوید که در خاورمیانه جنگی بدون مصر و صلحی بدون سوریه امکان‌پذیر نیست. اکنون نیز پس از بهار عربی، گویی هرج و مرج سیاسی در مصر راه را برای تحقق دموکراسی در جهان عرب بسته است؛ مردمانی که از‌‌‌ همان آغاز قربانی تمامیت‌خواهی حاکمان خود بوده‌اند، اکنون پس از اتفاق‌های اخیر در مصر، اتحاد را از یاد برده‌اند و اسیر تقسیمات سیاسی احزاب مختلف شده‌اند؛ احزابی که هر یک سهم خود را از قدرت طلب می‌کنند. در لیبی شادی و خوشحالی سقوط حاکم مستبد برای تشکیل دولتی مردمی تبدیل به بی‌قانونی شده است؛ در یمن شاهد سکوت سیاسی هستیم.
این کشمکش‌ها به دنبال وقایع اخیر قاهره در جهان عرب بسیار بی‌اهمیت شده‌اند چرا که رویدادهای مصر در حقیقت تاثیر عظیمی بر موج دموکراسی‌خواهی در این کشور‌ها می‌گذارد و به عبارت دیگر کشورهای همسایه قاهره به مصر به عنوان رهبری منطقه‌ای می‌نگرند و در واقع سرنوشت سیاسی خود را در این کشور جست‌وجو می‌کنند. مشارکت پایین مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری نخستین زنگ خطر برای نیروهای انقلابی مصر بود. طبق آمار رسمی حدود ۵۰ درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند؛ به عبارتی دیگر نیمی از مصری‌ها اشتیاقی برای حضور در پای صندوق‌های رای نداشتند. همین مسئله سبب شد تا نتایج دور نخست انتخابات تمامی گروه‌ها را غافلگیر کند. برخی از تحلیلگران منطقه‌ای این انقلاب را انقلاب بدون سر خواندند.
در حقیقت آنان معتقدند که نبود رهبری واحد سبب شد که بسیاری از مردم در تونس و مصر خانه‌نشین شوند. این دسته از کار‌شناسان بر این نکته تاکید می‌کنند که توده‌های معترض مردمی باید توسط رهبری واحد هدایت شود. از همین رو، چند دستگی در میان گرایش‌های هم‌سو موجب شد بسیاری انتخابات در مصر را به معنای تغییر واقعی ندانند و ترجیح دهند که در آن شرکت نکنند. آنان همچنین معتقدند که نبود رهبری واحد از ابتدای انقلاب مصر، سمت و سوی انقلاب را به طور کامل برای همه مردم روشن نکرد و در هرج و مرج‌های سیاسی، هر گروهی سعی کرد تا تعریف خود از انقلاب را بر دیگری برتری دهد.
در همین حال، اقدامات شتابزده برخی گروه‌ها برای اجرای قوانین شریعت در جامعه‌ای که هنوز برای پذیرش قوانین جدید آمادگی ندارد و همچنین برگزاری انتخابات مهم و تاثیرگذار در فاصله زمانی اندک از دیگر دلایلی است که باعث شد مصری‌ها از حضور‌ در پای صندوق‌های رای خودداری کنند.از سوی دیگر، تشتت در گروه‌ها و نامزدهای اسلام‌گرا سهم عمده‌ای در شکسته شدن آرای مردم داشت. "محمد مرسی" رئیس حزب عدالت و آزادی، و تریبون حزبی اخوان‌المسلمین، حدود یک چهارم آرا را در دور نخست انتخابات به خود اختصاص داد. او از ابتدا نامزد اصلی اخوان‌المسلمین نبود و بعد از رد صلاحیت "خیرت الشاطر" به صحنه آمد. سبقت گرفتن او بر دیگر نامزد‌ها نشان می‌دهد که اخوان‌المسلمین از سازماندهی منسجمی برخوردار است و طرفدارانش از هر نامزد این گروه به عنوان وظیفه‌ای تشکیلاتی پشتیبانی می‌کنند.
در حال حاضر، اکثر اعراب و سران خلیج‌فارس از این مسئله واهمه دارند که نفوذ سیاسی گروه اخوان‌المسلمین در مصر و سکان‌داری این گروه در راس هرم قدرت در قاهره منجر شود که این روند در کشورهای دیگر نیز ادامه پیدا کند. برخی از متفکران عربی این گروه را اصلی‌ترین تهدید برای انقلاب‌های اخیر می‌دانند اما گروه دیگر معتقدند که اخوان با تغییر سیاست‌های خود دیگر تهدیدی برای منطقه به شمار نمی‌آید. یکی از تحلیلگران عرب با اشاره به تصمیم شورای نظامی مصر مبنی بر انحلال پارلمان این کشور می‌گوید: "اکنون زمان حرکت فرا رسیده است و شورای نظامی مصر در ‌‌‌نهایت گام اصلی و هوشمندانه خود را برداشت."
برخی از کار‌شناسان سیاسی نیز بر این باورند که مصر به پشت درب‌های دموکراسی رسیده بود و می‌توانست به الگوی برای اعراب تبدیل شود اما فعالان دموکراسی‌خواه اکنون ناامید شده‌اند و شاید در ازای مصر، تونس را به عنوان الگوی قابل اعتماد بپذیرند. "ابراهیم شاریقه" معاون دبیرکل مرکز تحقیقاتی دوحه، که با بسیاری از سیاستمداران در لیبی، یمن و سوریه دیدار کرده است، می‌گوید "من همیشه به اعراب می‌گویم که به تونس نگاه کنند. این کشور در حقیقت بهترین مدل برای اعراب است." تونس، کشور کوچکی که تحولات خاورمیانه در دسامبر سال ۲۰۱۰ از آنجا آغاز شد، هرگز بین ارتش و جامعه مدنی تقسیم نشد.
اما مصر از‌‌‌ همان ابتدا به دو گروه تقسیم شد که هر یک سهم خود را طلب می‌کردند. هرچند که احزاب سیاسی در تونس نیز اشتباهاتی مانند گروه‌های سیاسی در مصر داشته‌اند اما سکان هدایت این کشور به دولت ائتلافی که توسط حزب "النهضه" اداره می‌شد، سپرده شد و این گروه اسلامی میانه‌رو پس از پیروزی در نخستین انتخابات پس از بهار عربی حاضر به ائتلاف با گروه‌های دیگر شد و رئیس این دولت یکی از فعالان سابق حقوق‌بشر است. پیروزی النهضه به سرعت واکنش و ترس نخبگان سکولار این کشور را به دنبال داشت؛ آنان بر این باورند که این گروه اسلامی یکی از مهمترین جنبش‌های اسلامی در کل منطقه است اما رهبران النهضه این موضوع ‌راکه برنده انتخابات کنترل تمامی امور را در دست خواهد گرفت، رد کردند. این دقیقا‌‌‌ همان نسخه‌ای بود برخی از تحلیلگران از‌‌‌ همان ابتدا برای اخوان‌المسلمین در مصر پیچیدند که با ارتش و باقی‌مانده‌های رژیم سابق این کشور همکاری کند. محبوبیت حزب حاکم تونس پس از آنکه "محمد الغنوشی" بنیان‌گذار این جنبش اعلام کرد که قانون شریعت مبنای اصلی قوانین این کشور قرار نمی‌گیرد، بیش از گذشته افزایش یافت.
در واقع شهروندان تونسی بر این سخن الغنوشی که همکاری حداقلی نخواهیم داشت اعتماد کردند و سرنوشت خود را به کسانی سپردند که خواهان یکه‌تازی در عرصه قدرت نیستند. اما تاکنون اصلاحات سیاسی که در این کشور اجرا شد به دلیل برخی از موانع مانند تفکرات سنتی میان مقام‌های ارشد خلیج‌فارس در باقی کشورهای این منطقه پیاده نشده، زیرا اکثر آنان از تجربه مصر استقبال می‌کنند نه تونس. در این میان برخی معتقدند که تاثیر مصر بر انقلاب‌های منطقه بسیار اندک است چرا که مسائل داخلی و اقتصاد شکننده برای تونسی‌ها، یمنی‌ها و مردم لیبی بسیار بااهمیت‌تر است و این مسائل در مسیر اجرای اصلاحات همواره در اولویت قرار می‌گیرد. شاریقه در این‌باره می‌گوید که اقتصاد می‌تواند اصلی‌ترین تهدید برای اصلاحات و اجرای دموکراسی در بخش‌هایی‌از منطقه باشد چرا که دلیل اصلی اعتراضات در خاورمیانه نگرانی‌های اقتصادی بوده است و اکنون معترضان می‌خواهند میوه تغییرات و دموکراسی را بچینند. اکنون کاملا مبهم است که دیگر ساکنان کشورهای عربی پس از مشاهده اتفاق‌های ناامیدکننده در مصر، حاضر به قیام هستند یا خیر و آیا رهبران مصری پس از جدال‌های سیاسی می‌پذیرند که تونس را الگوی خود قرار دهند یا خیر.
از سوی دیگر، نوگرایان دینی در مصر با آنکه خواهان تکیه بر کتاب و سنت هستند، معتقدند که بین دین، عقل، علم و دموکراسی سازگاری وجود دارد و جریان سوم را در کنار سنت‌گرایان دارند. اما تجددگرایان مصری که خواهان سکولار منهای دین هستند، در بحث جنبش‌های اسلامی نمی‌گنجد و نمی‌توانند با اکثریت مسلمان در این کشورها هم‌نوایی کنند و یک جنبش سیاسی گسترده را ایجاد می‌کنند. الغنوشی پیش از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری به مصر رفت و در دیدار با رهبران اسلامی این کشور از جمله مقام‌های ارشد اخوان از آنان خواست تا به احزاب سکولار بپیوندند! او تاکید کرد که سرنوشت دموکراسی به ائتلاف با گروه‌های سکولار وابسته است. به گفته کسانی که در این جلسه شرکت داشتند، مقام‌های اخوان‌المسلمین تمایلی به همکاری با این گروه‌ها نداشتند و گویی که آنان به احزاب مصری و گروه‌های میانه‌رو اعتمادی ندارند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات