تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۳  ، 
کد خبر : ۲۴۷۸۷۹
آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی

ترویج سکولاریسم؛ حربه دشمنان انقلاب


علی خانی
بدون تردید، در مسیر پیدایش، رشد و تداوم هر پدیده‌ای، ممکن است آسیبها و آفتهایی بروز کند که مانع تحقق یا استمرار آن شود، از این رو اگر پدیده‌ای بخواهد ایجاد گردد یا دوام پیدا کند، باید علاوه بر وجود مقتضی، مانع یا موانعی وجود نداشته باشد. موانع همان آسیبها و آفتهایی هستند که اگر زدوده نشوند، ادامه حیات آن پدیده را با مشکلات جدی روبه‌رو می‌سازند. دوام و استمرار انقلاب اسلامی نیز، ضرورت بحث از آسیب شناسی انقلاب را ایجاب می‌نماید. انقلاب، نظام و جامعه اسلامی هم اگر از آسیب‌شناسی غفلت ورزد و به آسیب‌زدایی توجه کافی نکند، آسیبها و موانع، حرکت تکاملی و رو به توسعه آن را سد می‌کنند و تحقق اهداف آن را به تاخیر انداخته، یا ناممکن می‌سازند.
شناخت آسیبها و آفتهایی که انقلاب اسلامی را تهدید می‏کنند، نخستین و اساسی‏ترین قدم در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیب‏هاست و تلاش لازم برای پویایی سیر تکاملی انقلاب اسلامی را قوت می‏بخشد. دشمن می‏کوشد از همه امکانات خود استفاده کند تا در راه تشخیص حق از باطل و حرکتِ بدون لغزش در مسیر مستقیم دین و انقلاب اسلامی، خدشه و انحراف و ابهام ایجاد کند.
مطابق فرمایش حضرت امام خمینی (ره) حفظ دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی از به‌دست‌آوردن پیروزی دشوارتر است و این امر مسئولیتهای نسلهای بعدی انقلاب را دو چندان می‌سازد. انقلاب اسلامی همواره از درون و بیرون با آسیبها و آفتهایی مواجه است که درصورت غفلت مردم و مسئولان، به‏تدریج به انحراف یا استحاله و یا نابودی کشیده می‏شود.
امام خمینی(ره) درباره اهمیت آسیب‏شناسی انقلاب و زیانهای غفلت که عامل مهمی در آسیب رسانی به انقلاب اسلامی است، می‏فرماید: «یک کشوری وقتی آسیب می‏بیند که ملتش بی‏تفاوت باشد راجع به آسیب ها»(1). هشدارهای مقام معظم رهبری در چند سال اخیر به همین دلیل است تا هم مردم و هم مسئولان، آسیب‌های تهدید‌کننده سلامت انقلاب را جدی تلقی کنند و با سیاستگذاری صحیح جامعه را واکسینه کنند: «عزیزان من! گاهی یک غفلت، یک بی توجهی، یک سستی، یک سهل انگاری ممکن‏است یک محصول عظیم را از دست یک ملت بگیرد!»(2).
آسیبهایی که انقلاب اسلامی را تهدید می‏کنند، از زوایای مختلف و به اعتبارات گوناگون قابل تقسیم بندی‏اند:
1 ـ به اعتبار مراحل مختلف شکل‏گیری در سه مرحله نفوذ، استحاله و براندازی. 2 ـ بر مبنای مراحل شکل‏گیری انقلاب و نظام اسلامی مانند: آسیبهای مبنایی و تئوریک و نظری، آسیب‏های ساختاری و آسیب‏های فرایندی. 3 ـ به اعتبار اصناف و اقشار مورد تهدید، مانند آسیب‏هایی که روحانیت، دانشگاهیان، روشنفکران، نیروهای مسلح، نهادهای انقلابی و دولتی را تهدید می‏کند. 4 ـ به اعتبار موضوعات عام و کلی مانند آسیبهای فرهنگی، (مراکز علمی و تبلیغی و مطبوعاتی) اقتصادی، سیاسی، احزاب و نهادهای سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی. 5 ـ آسیب‌هایی که مدیریت کلان نظام اعم از رهبری و قوه مجریه، مقننه و قضائیه را تهدید می‏کند(3).
در یک تقسیم‌بندی کلی، می‌توان آسیب‌های انقلاب را به دو قسم تقسیم نمود: 1- آسیبهایی که ارکان انقلاب و مبانی اساسی نظام را تهدید می‏کنند. 2- آسیبهایی که روند و حرکت انقلاب اسلامی را کند می‏نمایند. بدیهی است که عوامل تداوم انقلاب همان عوامل پیدایش آن است که ارکان و اصول بنیادین و محوری آن را تشکیل می‏دهد و سلامت و حفظ این اصول و ارکان، تضمین کننده سلامت و پویایی انقلاب و نظام اسلامی و ناکام کننده توطئه‏های دشمنان است. سه رکن اصلی و اساسی انقلاب اسلامی، همانا «اسلام»، «رهبری» و «ملت» هستند.
در این نوشتار به رکن اول یعنی «اسلامیت نظام» می‌پردازیم. همان‌طور که از بیانات حضرت امام خمینی (ره) برمی‌آید ایشان همواره نهضت را مبتنی بر آموزه‏های تحرک بخش دینی دانسته و ماهیت مکتبی و اسلامی بودن انقلاب را به تصریح خاطرنشان و علت دشمنی و هراس دشمنان را «اسلام» و قدرتی که در ملت و جوانان به وجود می‏آورد،معرفی می‌نمودند: «اینها از اسلام ‏می‏ترسند از من ‏و تو نمی‏ترسند. اینها از اسلام ‏می‏ترسند، اسلام ‏بود که ‏جوانهای ما را غلبه داد بر توپ و تانک و همه چیزها بر همه قدرتها ملت ما را غلبه داد»(4).
ایشان مهم‏ترین عامل پیروزی جوانان و ملت ایران و شکست دشمنانِ مجهز به سلاحها و پشتیبانی تبلیغات ابرقدرتها را، عمل به ارزشهای اسلام دانسته، می‏فرمایند: «شما خیال می‏کنید که اگر چنانچه در مغز این جوانهای برومند ما یک مسئله اسلام و ایمان نبود، می‏رفتند خودشان را به کشتن بدهند؟ دلیل نداشت که خودشان را به کشتن بدهند...این «الله‏ اکبرها» بود که شکست داد آنها را؛ ما که چیزی دستمان نبود، اسلام بود و قدرت ایمان بود و این مملکت را نجات داد، تا اینجا رساند از این به بعدش هم همین اسلام است که همه کارها را می‏تواند انجام بدهد»(5).
مقام معظم رهبری نیز بارها بر قدرت تحرک‌آفرینی و دشمن ستیزی مکتب حیاتبخش اسلام تأکید فرموده‏اند و علت رویارویی استکبار جهانی با انقلاب اسلامی را ماهیت دینی و اسلامی آن بیان کرده‏اند: «هدف استکبار جهانی از مواجهه با ایران اسلامی فقط اسلام است و بس و هیچ مسئله‏ دیگری در میان نیست»(6)
بنابراین دشمنان انقلاب‏اسلامی، موجودیت خویش را با توجه به گسترش و پویایی اسلام ناب محمدی(ص) در خطر نابودی می‏بینند و با تمام توان و با بهره‏گیری از کلیه امکانات به میدان مبارزه آمده‏اند. تلاش فراوان آنها خاموش ساختن شعله‏های فروزان اسلام و سست کردن انگیزه‏های اسلامی جوانان و روحیه استکبار ستیزی و شهادت‏طلبی ملت ایران است. در این راستا یکی از اقدامات گسترده دشمنان انقلاب «ترویج سکولاریسم» بوده است. احیای سکولاریسم و محدود کردن دین و اعتقادات مذهبی به رابطه شخصی انسانهابا خدا و تفکیک آن از مسائل اجتماعی و سیاسی، از مهم‏ترین آسیب‏هایی است که اسلامیت نظام را تهدید می‏کند و یکی از گسترده‏ترین محورهایی است که دشمنان انقلاب اسلامی تعقیب نموده‏اند و برای القا و ترویج آن از راهکارها و شیوه‏های مختلفی بهره گرفته‏اند.
برخی روزنامه‌ها‌ و نشریه‌های داخلی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «پایگاه دشمن» بوده‌اند اقدام به ترویج اندیشه سکولاریسم نموده‌اند که ذیلا به برخی از مطالبی که در این نشریات منتشر شده است، اشاره می‏شود:
1 ـ القای اندیشه جدایی و مغایرت بین علم و دین و اینکه خردورزی و عقل و علم با عمل به احکام الهی انطباق نمی‏یابد و در مدیریت جامعه یا باید تابع مدیریت عالمانه بود یا مدیریت دین(7).‏
‏2 ـ دفاع علمی و تئوریک از سکولاریسم و معرفی نمودن آن به عنوان حاصل علم و تمدن بشری و محوریت دادن به انسان و زبان دین را زبان تکلیف و زبان بشر مدرن را زبان حق دانسته و میان آن دو تقابل قائل شده‏اند(8).‏
‏3 ـ تعریف انحرافی از دین و معنویت و انحصار آن به عدم ورود به عرصه سیاست و حکومت و تبلیغ اینکه مصلحت و حیاتِ عزتمند و ابعاد قدسی دین اقتضا می‏کند که در حوزه سیاست و اقتصاد وارد نگردد(9).‏
‏4 ـ طرح جانبدارانه پلورالیسم و صراطهای مستقیم و نتیجه‏گیری این مطلب که دین یک تجربه شخصی و متکثر است و نمی‏تواند مبنای زندگی اجتماعی نظم واحد و ترسیم کننده نظام سیاسی مقتدر باشد(10).‏
‏5 ـ حاکمیت دین غیر دموکراتیک است و میان نظام ولایت فقیه و دموکراسی تضاد وجود دارد(11).
6 ـ ترویج‏لیبرالیسم، اباحی‏گری وآزادی‏های اخلاقی که بادین اسلام‏مغایرت دارد(12).‏
‏7 ـ طرح اندیشه‏های ناسیونالیستی مانند شعار «ایران برای ایرانیان» برای اصالت دادن به ملیت در مقابل ماهیت دینی انقلاب(13).‏
‏8 ـ خشونت‏آمیز خواندن حکومت دینی و مقایسه غلط نظام اسلامی با حاکمیت مسیحیت در قرون وسطی(14).
9 ـ مخالفت همراه با ایجاد شبهه در احکام و قوانین حقوقی و جزائی اسلام مانند قصاص، دیه زن، ارث فرزند دختر، حکم ارتداد و... بدون توجه به مبانی و مصالح و حکمت تشریع قوانین اسلام(15).‏
‏10 ـ طرح متغیر بودن سیاست و تابعیت آن از اقتضائات زمانی و مکانی و دیگر شرایط زندگی، در برابر انعطاف ناپذیری دین(16).‏
‏11 ـ القای ضرورت شکل‏گیری اصلاحات در دین و ارائه تفسیر جدید از تعالیم اسلامی جهت کاربردی ساختن و انطباق با دستاوردهای علوم انسانی جدید و مبتنی بر اومانیسم(17).
12 ـ طرفداران و اندیشمندان سکولار می‏گویند خود قرآن برای دین و انبیا رسالتی جز دعوت و ابلاغ حکم خدا قائل نشده است و دخالت در سیاست و تشکیل حکومت و رفاه و آبادانی دنیایی را در شأن انسان‏های آسمانی و رهبران دینی نمی‏داند(18).‏هر چند کارگردانان و القا کنندگان این شبهات به سستی و مغالطه‏آمیز بودن آنها کاملاً آگاهند، اما با ظاهری فریبنده و ادبیات نو و واژه‏های جذاب سعی در فریب جوانان و نسل جدید انقلاب دارند. بنابراین بر همه سنگر نشینان انقلاب و مدافعان مبانی فکری اسلام و انقلاب اسلامی لازم است که با منطق و استدلال قوی ضمن تبیین مبانی فکری و اعتقادی اسلام، به افشاگری علمی بپردازند و سست بودن مبانی و پایه‏های شبهات دینی را آشکار کنند تا دشمن در این میدان مبارزه هم خلع‌سلاح گردد(19).
پی‌نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.‏

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات