* اخیرا در عربستان کتابها و مقالاتی منتشر میشود که تاکنون سابقه نداشته است، آیا این نشانه ایجاد یک فضای باز سیاسی نیست؟
** اگر بگوییم نشانه یک فضای باز سیاسی است، باید قبول کنیم که دولت سیاست جدیدی اتخاذ کرده و اقتضای این امر آن است که بگوییم توافقی در خاندان آلسعود درباره اینچنین سیاستی حاصل شده است. اما من تردید دارم که سیاست جدیدی در پشت این مساله باشد زیرا آلسعود در شرایطی نیستند که بتوانند روی یک سیاست مشخص توافق نظر کنند. برای همین هرکدام از امیران سعودی به صورت فردی عمل میکنند. رسانههای عربستان در اختیار امیر نایف است (ولیعهدی که چندی پیش مرد) و او به صورت فردی عمل میکند. از سوی دیگر ما نشانههایی مبنی بر تغییر سیاستها نمیبینیم که بگوییم چنین رویکردی را به وجود آورده است.
* چرا چنین توافقی را بعید میدانید؟
** در عربستان هر طرفی که قویتر است طرف یا طرفهای دیگر را دربرابر یک امر واقع قرار میدهد. از سوی دیگر آزادی بیان مسالهای است که هرگز مقامات سعودی نمیتوانند روی آن توافق کنند. برای مثال در شرایطی که امیر عبدالله با این مساله تا حدودی موافق است بقیه با آن مخالف هستند. سلطان، نایف و سلمان (سه ولیعهدی که ظرف کمتر از یک سال یکی پس از دیگری به این مقام رسیدند) به طور آشکاری با این موضوع مخالفت کردهاند.
* پس این آزادیهایی را که ما مشاهده میکنیم نشانه چه میدانید؟
** اینها یکسری مقالات مودبانه و نرم است که از بعضی جوانب حکومت انتقاد میکند. برای مثال از خدمات عمومی و کارکرد یک وزارتخانه یا بیکاری اما مسایل اصلی را مطرح نمیکند. هرگز از سرنوشت اموال عمومی مردم پرسش نمیشود و هیچ وقت انتقادها را متوجه شخص اول مملکت نمیکند. اگر ما یک منحنی ترسیم کنیم و سیر انتشار این مقالات را در نظر بگیریم، درمییابیم مثلا مقالاتی منتشر میشود که از سرقتی یا هرج و مرجی در جایی مشخص حرف میزند اما هرگز از کسانی که اموال یک کشور را به سرقت میبرند حرفی نمیزند. از کسانی که حقوق مردم را نقض میکنند یا دین مردم را به بازی میگیرند و با غرور و خودپسندی با مردم رفتار میکنند هرگز سخنی به میان نمیآید.
* هدف از این کار چیست؟
** اگر به مردم تا حدودی آزادی بیان داده شود از اینکه به خیابان بریزند جلوگیری شده است. آلسعود میدانند که تا چه حد مردم ناراضی هستند. مطالبی که در رسانههای مجازی چاپ و منتشر میشود عمق این مساله را نشان میدهد. اینها در نهایت دیوار ترس را خواهند شکست. اگر اصلاحاتی واقعی و فراگیر در کشور به وجود نیاید موج اعتراضات به راه خواهد افتاد.
* مگر فلان شاهزاده یا فلانی از گسترش آزادیهای مطبوعاتی چه زیانی میبیند که امیر عبدالله نمیبیند؟
** به هرحال هرکدام از اینها سابقهای در ذهن مردم دارند که نمیخواهند خراب شود.
* اجازه بدهید به همان سوال برگردیم که اگر این یک سیاست جدید نیست پس چیست؟
** یک احتمال قوی این است که این امر نشانه رقابت بین امیران باشد. من شنیدهام که امیر عبدالله شخصا از فلان برنامه در تلویزیون دفاع میکند یا پشتیبان روزنامه عکاظ و برخی دیگر از روزنامههاست. شاید دلیل آن این باشد که امیران سعودی هرکدام سعی میکنند به نوعی توجه مردم را به خود جلب کنند. از سوی دیگر با ورود اینترنت فضای گستردهای برای نقد رژیم به وجود آمده است. در کل آلسعود هم درک میکند که عصر جدیدی به وجود آمده و میطلبد تا مقداری فضای کشور را باز نگه دارد.
* آیا این سیاست استمرار خواهد داشت؟
** من اعتقادی ندارم. چون کسانی که حکومت میکنند تغییر نکردهاند و حتی شیوههای حکومتداری را تغییر ندادهاند. انتشار یک مقاله در یک روزنامه ممکن است مهم باشد اما به هیچوجه بیانگر یک تغییر واقعی در سیاست عربستان و تفکر آلسعود نیست.
* اگر بخواهیم روشن حرف بزنیم شما انتظار چه تغییراتی را در سیاست عربستان و تفکر آلسعود دارید؟
** در سیاست ما انتظار یک تغییر واقعی را داریم. بهخصوص در قلمرو آزادیها. به گونهای که یک فرد بتواند نظر خودش را در هرجایی اعم از روزنامه یا تلویزیون یا مسجد یا مدرسه بیان کند یا با هرکسی که خواست نشست و برخاست داشته باشد. تنها نهادهای قضایی مستقل هستند که میتوانند از این آزادیها دفاع کنند. در مورد تفکر و عقلانیت آلسعود هم باید گفت ما از آنها میخواهیم از این تفکر دست بردارند که خود را مالک و سرور تامالاختیار کشور میدانند. این تفکر همچنان باقی است و تمام شاهزادههای سعودی چنین برداشتی از خود دارند. درحالی که به جز خانواده آلسعود کسان دیگری هم دراین کشور زندگی میکنند.
* برخورد دولت عربستان با شیعیان را چگونه ارزیابی میکنید؟
** به شیعیان هم در عربستان مانند بقیه ستم میشود. آلسعود برای سرکوب آنها از برگه طایفهگرایی استفاده میکند. آنها میگویند تظاهراتی که در مناطق شیعهنشین رخ میدهد زیر سر طرفهای خارجی است اما این حرفها ساخته و پرداخته سازمان اطلاعات و رسانههای سعودی است.
برخلاف تونس، مصر و لیبی که دولتها مردم را از گروههای اسلامگرا یا تروریست میترساندند، در عربستان دولت مردم را از شیعیان میترساند. درواقع از مساله شیعیان برای یک مصرف داخلی استفاده میکند. چون درخارج که کاربردی ندارد. رژیم به این وسیله میخواهد مردم را از مشارکت در هرگونه تظاهرات اعتراضی بازدارد و بگوید آنها مزدور خارجی هستند. دولت عربستان خطر ایران را برای مردم بزرگ میکند تا بگوید دیکتاتوری فساد یا طغیان حاکمان مساله اصلی نیست بلکه مساله اصلی ایران است. اگر دولت موفق شود بگوید عامل تظاهرات مردم شیعیان هستند در نتیجه میتواند به صورت خودبهخود آنها را از ریختن به خیابانها بازدارد. اما مردم آگاهی زیادی دارند و میدانند که این بهانهها نمیتواند جلو اعتراضات آنها را بگیرد.
* شما گفتهاید ماندنتان در خارج به دلیل شرایط کشور است. اگر این آزادیها تحقق پیدا کند دوباره به عربستان بازخواهید گشت؟
** قطعا. اگر آزادیهای واقعی به وجود آید و بتوانیم همه آنچه را در خارج میگوییم در کشورمان بگوییم دلیلی ندارد که اینجا (لندن) بمانیم. با این حال باید دانست که اصلاحات یک پروسه طولانی است و زمانی میتوان به آن اطمینان داشت که دیگر برگشتناپذیر باشد.