صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۴۸۹۷۹
حاج شیخ محمدتقی اصفهانی و جنبش تنباکو

پیشگامان مبارزه در جهان اسلام (بخش بیست و هفتم)


مهدى سعیدى
نهضت تنباکو در اصفهان نیز توسط علما دنبال شد و حرکت پرشور و مبارزه با استعمار و استبداد به رهبری سه عالم مسئول و مبارز «حاج شیخ محمدتقی اصفهانی(آقا نجفی)»، «شیخ محمدعلی» و «ملاباقر فشارکی» در اوج جهاد و مقاومت به پیش رفت.
محمدتقی اصفهانی مشهور به آقانجفی در شب هفدهم ربیع الثانی سنه 1262 ه.ق. پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدباقر نجفی، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدتقی صاحب کتاب «هدایت المسترشدین» و داماد مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء است. مادر آقانجفی، زمزم بیگم، دختر دوم مرحوم آیت الله سیدصدرالدین صدر از علما و مراجع بزرگ بوده است.
آقا نجفی، سال های نخستین زندگی را در خاندانی مشهور به علم، تقوا و مجاهدت، سپری کرد و پس از طی مراحل اولیه تحصیل، رهسپار عتبات عالیات شد. او در این سفر همراه و همسفر مرحوم آیت الله سیدمحمد کاظم یزدی صاحب «عروه الوثقی» بود که با هزینه و یاری پدر آقانجفی برای ادامه تحصیل، راهی نجف اشرف شده بود.
آقا نجفی شاگرد پدرش شیخ محمدباقر و آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی صاحب فتوای مشهور تحریم تنباکو و آیت الله شیخ مهدی کاشف الغطاء و آیت الله شیخ راضی نجفی و آقا سیدعلی شوشتری اخلاقی مشهور و استاد بسیاری از علما و فقهای عصر خود بوده است که از جمله مرحوم آیت الله بروجردی می باشد.
آقا نجفی در بازگشت از عتبات به اصفهان در سال 1301 هجری قمری، امامت مسجدشاه اصفهان (مسجد امام خمینی) را برعهده گرفت. وی روحانی سرشناس شهر بود و به تدریس فقه و اصول و تألیف و تصنیف و رسیدگی به امور دینی مردم اشتغال داشت. اصالت خانوادگی، لیاقت شخصی و نفوذ کلامی که داشت به مرور ایام او را به عنوان روحانی اول و مجتهد نامدار اصفهان به شمار آورد، و مخصوصاً نظر به شهامت و شجاعت و تدبیر و روح نترسش، به صورت ملجأ و پناهگاه ستمدیدگان و مدافع اسلام و مسلمین و مبارز سرسخت ظالمان و زورگویان درآمده بود.
در ماجرای تحریم تنباکو عنوان شده است که حتی پیش از حکم میرزای شیرازی، علمای اصفهان با توجه به این که نظر مرجعیت شیعه را در این خصوص می دانستند، حرکت خود را آغاز می کنند. به همین دلیل می توان اصفهان را شهر پیشتاز نهضت تحریم تنباکو و واگذاری دیگر امتیازات به بیگانگان مطرح کرد. در ماجرای تنباکو مرحوم آقانجفی اصفهانی نقش محوری و اساسی داشت و چون مورد اعتماد مراجع نجف هم بود، حرکت او از سوی آنها هم مورد حمایت قرار گرفت.
مرحوم آقانجفی اصفهانی و برادرشان مرحوم شیخ محمدعلی معروف به «ثقه الاسلام» در این اعتراض ها، نقش مهمی را ایفا کردند. شاید بتوان به این نتیجه رسید که علت مهاجرت مرحوم آقانجفی اصفهانی از نجف به ایران، همین مبارزات بوده است، چون نقل شده است که ایشان در عالم رویا دید که باید به ایران بیاید و امور مهمی را در ایران سامان دهد. این مقطع درست زمانی است که طلاب و علمای ایرانی حوزه نجف به ایران آمدند که از جمله آنها بازگشت آیت الله شیخ فضل الله نوری به تهران و مرحوم آقانجفی اصفهانی به اصفهان است. این بازگشت برای آن بود که با هجوم گسترده ای که استعمار برای کشور ما تدارک دیده بود، مقابله کنند.
آنها خیلی گسترده و جدی مقابل این حرکت ایستادند، به نحوی که مسعود میرزا که حاکم اصفهان و نیمی از ایران بود، با وجود خشونت و استبدادی که داشت و معمولاً این نوع اعتراض ها را به راحتی سرکوب می کرد، در برابر اعتراض ها و مقاومت های آقانجفی اصفهانی که حمایت مردم و دیگر علما را هم در کنار خود داشت، اظهار عجز و ناتوانی کرد و از پدرش ناصرالدین شاه درخواست کمک کرد. ناصرالدین شاه هم تهدید کرد و گفت اگر مردم و علمای اصفهان بخواهند به این تحرکات ادامه دهند، من دستور می دهم که این شهر را به توپ ببندند، اما با وجود این تهدیدها، علما و مردم اصفهان در برابر واگذاری امتیازات به بیگانگان ایستادگی کردند.
ناصرالدین شاه طی تلگرافی به «آقا نجفی» اعلام می کند: «بی جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خود بازی نکنند و آسوده مشغول دعاگویی و رعیتی باشند.»
عالم مبارز مرحوم آقانجفی اعتنایی به این تلگراف نمی کند و به همراه سایر علما مبارزه را با شدت استمرار می بخشد. «ظل السلطان» حاکم جبار اصفهان طی تلگرافی به ناصرالدین شاه این گونه گزارش می دهد: «آقا نجفی» و «شیخ محمدعلی» اعلانات چندی به درب مساجد و معابر چسبانده، استعمال تنباکو را حرام و حمایت کنندگانی فرنگی را مرتد و عمله جات دخانیات را نجس خوانده و نوشته اند کسی از این جماعت را که دخالت در کار فرنگی دارند به حمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند. در حمام ها و قهوه خانه ها و مجالس علما و تجار و غیره قلیان موقوف است. طلبه ها در هر نقطه که قلیان دیده، شکسته اند...»
در اصفهان پس از تبعید گروهی از علمای اسلام توسط ظل السلطان با هدف آرام کردن و عقب نشینی مردم این ترفند موثر واقع نشد و مردم زیر بار ننگ ذلت و وطن فروشی نرفتند.
عده ای از مردم اصفهان به جای فروش تنباکوهای خود به کمپانی، آنها را بین فقرا تقسیم کردند. عده ای دیگر با طبع بلند و غیرت اسلامی خود از این اموال گذشتند و برای نشان دادن مخالفت با استعمار و استبداد همه تنباکوهای شان را به آتش کشیدند. همین عمل توسط برخی از تجار تهران نیز صورت پذیرفت.
در همین شرایط، آیت الله آقانجفی اصفهانی، مرحوم آقا منیرالدین بروجردی را که از علمای اصفهان است، برای عرض گزارش مربوط به نهضت و تأیید حکم تنباکو که علمای اصفهان، شیراز، تبریز و بعضی علمای دیگر آن را عنوان کرده بودند، شبانه رهسپار عتبات می کنند؛ حاج آقا منیرالدین بروجردی، خدمت زعیم جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی میرزای شیرازی می رسد و با اعلام آمادگی علما و مردم با حکم تحریم به اصفهان مراجعت می کند.
حکم میرزا خلاصه و کوتاه و شکننده بود:« بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان(عج) صلوات الله و سلامه علیه است.»
مبارزه با استعمار فقط محدود به واگذاری امتیاز توتون و تنباکو نشد، بلکه نبرد جدی مردم ایران به رهبری روحانیت شیعه علیه استعمار را در عرصه های مختلف می توان مشاهده کرد. به عنوان نمونه در عرصه فرهنگ در این زمان بحث مقابله با تحرکات مسیونرهای مسیحی که در صدد تبلیغ مسیحیت در ایران بودند، مطرح شد و مرحوم آقانجفی اصفهانی در این زمینه نقش مهمی را ایفا کرد. این مسیونرها شبهاتی را در زمینه اسلام مطرح می کردند که باید یک عالم دینی به آن پاسخ می داد و مرحوم آقانجفی جزو پیشگامان گفت وگو با مسیونرهای مسیحی است.
علاوه بر آن، ما در دوران محمدشاه قاجار شاهد راه اندازی یک فرقه ضاله در ایران به نام فرقه بابیه هستیم که بعدها از درون مناظراتی که بین پیروان باب شکل می گیرد، فرقه دیگری به اسم بهائیت تشکیل می شود که هر دو فرقه در صدد براندازی سیاسی و فرهنگی و دینی در ایران بودند. به این معنا که به لحاظ سیاسی می خواستند خاندان قاجار را ساقط کنند و خود قدرت را به دست گیرند و به لحاظ فرهنگی و دینی نیز به دنبال براندازی اسلام در ایران بودند که مقابله با آنها، فقط از عهده نهاد روحانیت بر می آمد و مرحوم آقانجفی در اصفهان و شهرهایی که به نوعی تحت نفوذ اصفهان بود، نقش مهمی را ایفا کرد و توانست از تحقق یک توطئه بزرگ علیه استقلال سیاسی و فرهنگی و دینی ایران جلوگیری کند.
در عرصه اقتصاد هم مرحوم آقانجفی و دیگر علمای اصفهان فقط به مبارزات سلبی اکتفا نکردند، به این نحو که فقط تحریم کنند و مردم را از مصرف کالاهای بیگانه باز بدارند، که این حرکت سلبی هم اگرچه کار بزرگی بود، اما در کنار آن، حرکت های ایجابی هم آغاز شد.
در اصفهان ما در این دوران شاهد تأسیس شرکتی به نام شرکت اسلامیه در سال 1317ه. ق هستیم. وظیفه این شرکت، تولید کالاهای داخلی با بهره بردن از کارگران داخلی است که این حرکت ها ما را به سمت خودکفایی اقتصادی رهنمون می کرد و جلوی هجوم بی رویه کالاهای غربی را که به سلطه اقتصادی آنها بر کشور منجر می شد، می گرفت. مرحوم آقانجفی اصفهانی جزو موسسان و مشوقان این شرکت بود.
در این دوره ما شاهد هستیم مرحوم آقانجفی وقتی خبر اشغال لیبی توسط قوای ایتالیا را می شنود، تمام تلاش خود را به کار می برد تا کشورهای دیگر مسلمان با هم متحد شوند و از مسلمانان دفاع کنند. ایشان نامه ای به شیخ الاسلام عثمانی و امپراتور عثمانی می نویسد و از آنها می خواهد با هم متحد شوند تا بتوانند جلوی این تهاجم را بگیرند. در همین مقطع، قوای روسی به ایران حمله می کند که مرحوم نجفی تمام تلاش خود را می کند تا با متحد کردن مردم، مانع از تهاجم روسیه به ایران شود.
در تأسیس مشروطیت و هم در اعاده آن، مرحوم آقا نجفی اصفهانی و برادرش آقانورا... نجفی اصفهانی نقش اساسی داشتند. پس از وقایع مشروطیت ما شاهد حمله روسیه به ایران هستیم که در این زمینه هم مرحوم آقانجفی برای مقابله با قوای بیگانه و دعوت مردم به مقاومت از هیچ تلاشی فروگذار نبود.
سرانجام ایشان در سال 1332ه.ق پس از دو سال بیماری، دار فانی را وداع گفت. ایشان با وجود مبارزات سیاسی از تلاش های علمی هم غافل نشد و کتاب های متعددی در فقه و عرفان و قرآن و... تألیف کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات