تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۵۰۹۶۳

دوران جدید جنبش دانشجویی


مجتبی بیات *
با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم، برای اولین‌بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، تمام ارکان قدرت در دست یک بخش از حاکمیت قرار گرفت. جمهوری اسلامی از آغاز عمر خویش همواره داعیه‌ی خدمت به مردم و رفع مشکلات آنان را در سر پرورش و بر زبان می‌رانده است. به نظر می‌رسد که با یکپارچه شدن حاکمیت و اجماع حاکمان بر سر اصول مشترک مبارزه با فساد، رفع تبعیض، برقراری عدالت و خدمت‌‌رسانی صادقانه به مردم، دیگر بهانه‌ای برای عدم تحقق شعارهای تحقق‌نایافته‌ی جمهوری اسلامی باقی نمانده است. اینکه چگونه در بستری غیردموکراتیک اصول فوق تحقق می‌یابد، موضوع این مقاله نیست؛ بلکه در این مقاله سعی می‌شود چگونگی بقاء و عمل هدف‌مند جنبش دانشجویی به عنوان پی‌گیرترین جریان مدافع آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی، در فضای جدید پیش‌رو که آن را در تقابل با حاکمیت یکپارچه‌ی اقتدارگرا قرار داده است، تبیین شود.
ایجاد هر تغییری در ساختارهای جامعه از جمله ساختار سیاسی، مستلزم اتخاذ استراتژی مناسب از سوی جریان حامل تغییر است. استراتژی برآمده از سه عنصر گفتمان، شرایط زمانی – مکانی و شیوه‌ی عمل است. در ادامه سعی می‌شود با توصیف این سه عنصر در ارتباط با جنبش دانشجویی ایران، استراتژی اتخاذی مناسب جهت ادامه‌ی عمل مؤثر جنبش در مسیر اهداف تعیین شده پیشنهاد شود.
الف) گفتمان: با نگاهی به مواضع فعالان دانشجویی در انتخابات ریاست جمهوری نهم، دریافته می‌شود که آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی گفتمان مسلط جنبش دانشجویی است. صرف‌نظر از این که فعالان دانشجویی در برهه‌ی انتخابات چه‌گونه پی‌گیر اهداف خود بوده‌اند، باید توجه داشت چه طرفداران تحریم و چه طرفداران مشارکت در انتخابات، کنش سیاسی خود را معطوف به تلاش برای نزدیکی هر چه بیش‌تر به آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی می‌دانستند. به نظر می‌رسد با توجه به این که نتایج حاصل از انتخابات اخیر در ظاهر کمکی به پیش‌برد گفتمان جنبش دانشجویی نکرده است، در برهه‌ی زمانی بعد از انتخابات نیز گفتمان مسلط جنبش همان گفتمان پیشین خواهد بود. به عبارت دیگر، تا زمانی که در ایران عقلانیت انتقادی روشن‌فکران و دانشگاهیان سرکوب می‌شود، جواب نقد و اندیشه و دگراندیشی با سرکوب و زندان پاسخ داده می‌شود، اقلیت‌های قومی و زبانی از حقوق اولیه‌ی خود محروم هماند، حاکمیت و دولت تجلی‌گاه خواص و نورچشمی‌ها است، زنان و مردان به طور مساوی از حقوق شهروندی برخوردار نیستند، و تا زمانی که حقوق مدنی مردم از قبیل آزادی بیان، تجمع، اعتصاب، مطبوعات مستقل و گردش آزاد اطلاعات توسط حاکمیت نقض می‌شود، مشارکت سیاسی مردم توسط دستگاه‌های هژمونی‌ساز هدایت می‌شود، حاکمان در برابر اعمال و کردار خویش پاسخ‌گو نیستند، انتخابات فرمایشی بر جای انتخابات آزاد می‌نشیند، حوزه‌ی خصوصی افراد توسط حاکمیت مورد تعرض واقع می‌شود، و تا زمانی که برابری فرصت‌ها جهت کسب پایگاه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجود ندارد و ملاک برتری رانت و وابستگی خانوادگی است، و تا زمانی که عدالت را تهی از آزادی بدون توجه به زیرساخت‌های انسان‌مدارانه‌ی آن دستاویز عوام‌فریبی رهبران نظام واقع می‌شود، گفتمان و هدف جنبش دانشجویی آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی است. (بیات A: 1384)
ب) شرایط زمانی – مکانی: جنبش دانشجویی در محیط اجتماعی – سیاسی ایران با تجربه‌ی انقلاب مشروطه 1285 و انقلاب اسلامی 1357 که هر یک به دنبال ایجاد تغییر و تحولات گسترده در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده‌‌اند،‌ واقع شده است. هم‌چنین جامعه‌ی ایران، دوران جنگ تحمیلی (1366 - 1358)، دوران موسوم به سازندگی (1376 - 1368) و تجربه‌ی 8 سال اصلاحات ناکام دوم خردادی (1384 - 1376) از طریق حضور در ساختار قدرت را از سر گذرانده و اکنون با رویگردانی از اصلاح‌طلبان حکومتی، ضمن همراهی با نهادهای انتصابی، اصول‌گراترین نیروی مقاوم در برابر اصلاحات را با نشاندن بر سریر قدرت سه نهاد به ظاهر انتخابی شوراهای شهر و روستا، مجلس و ریاست جمهوری، حکومت را به طرز بی‌سابقه‌ای در تاریخ بعد از انقلاب 1357 یکپارچه ساخته است، که این تغییر مستمر کارگزاران حکومتی و ایده‌های آنان، بیان‌گر خواست تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گسترده نزد مردم است.
هم‌چنین جنبش دانشجویی در درون نهاد مدرنی به نام دانشگاه عمل می‌کند که پذیرای قشرهای متفاوتی از جوانان با ویژگی‌های شخصیتی، فرهنگی و دینی متعلق به خاستگاه‌های متفاوت اجتماعی است، که سرعت فزاینده‌ی تغییر و تحولات در جهان مدرن آنان را با چالش‌های اساسی در قبال هویت‌شان مواجه ساخته است. از این رو آنان در کنار تحصیل علم و دانش به طور مداوم، در پی بازاندیشی در هویت فردی و جمعی خویش هستند. از خلال بازاندیشی در هویت دانشجویان، مطالبات دیگری غیر از آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی شکل می‌گیرند که عموماً تلاش برای ارتقاء سطح زندگی روزمره را نشان می‌دهند.
ج) شیوه‌ی عمل: شیوه‌ی عمل جنبش دانشجویی مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز مدنی است. در این نوع مبارزه کاربرد خشونت تقبیح می‌شود و راه رسیدن به هدف از طریق راهکارهایی نظیر نافرمانی مدنی، اعتصاب، تجمع، فعالیت مطبوعاتی، گستردن پهنه‌ی مطالبات، عدم همکاری با جریان‌های مقاوم در برابر تغییر و غیره دنبال می‌شود. مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز مدنی با احترام به حقوق افراد از جمله مخالفان در بستر تلاش برای شکل‌دهی به جامعه‌ای مدنی که در آن حوزه‌های خصوصی، عمومی و سیاسی از یکدیگر تفکیک شده است، شکل می‌گیرد. پی‌گیری تشکیل تشکل‌ها و NGOها جهت گسترش و تعمیق آگاهی و حرکت هماهنگ عناصر حرکت، مهم‌ترین نقش را در سازماندهی افراد و به ثمر رسیدن اهداف برعهده دارد. (گنجی: 1384) تشکل‌ها و NGOهای مستقل که از بودجه‌ی عمومی ارتزاق نمی‌کنند، با نظارت بر کار حکومت، آن را مورد نقد مداوم قرار می‌دهند و از این طریق به افشای سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن می‌پردازند.
استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود در دانشگاه جهت کسب مجوز برای فعالیت کانون‌ها و تشکل‌ها در کنار تلاش برای آگاهی‌بخشی توسط نشریات دانشجویی که باعث بالندگی فکری و خلاقیت عملی می‌شود، به همراه گستردن پهنه‌ی مطالبات دانشجویی همراه با نقد مداوم ساختار دانشگاه از جمله شیوه‌های عملیاتی مسالمت‌آمیز جنبش دانشجویی است. از ترکیب گفتمان، شرایط زمانی – مکانی و شیوه‌ی عمل جنبش دانشجویی، استراتژی این جنبش جهت نیل به هدف نهایی حاصل می‌شود. استراتژی جنبش دانشجویی باید بر مبنای گفتمان آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی با در نظر گرفتن جامعه‌ی تحول‌طلب ایرانی، حاکمیت یک‌پارچه‌ی اقتدارگرا، خواست ارتقاء سطح زندگی روزمره‌ی دانشجویان، از طریقی مسالمت‌آمیز و بدون کاربرد خشونت تدوین می‌شود.
جنبش دانشجویی در دوران جدید خود باید از طرفی از جای‌گاه یکی از ارکان جامعه‌ی مدنی، قدرت حاکم را نقد و اقتدار آن را به چالش بکشد و از طرف دیگر با توجه به هزینه‌های معنوی مبارزه‌ی سیاسی صرف از فرصت یکپارچگی حاکمیت استفاده کرده و با متمرکز شد بر جامعه‌ی مدنی و جمع‌آوری نیرو از طریق مطرح کردن مطالبات فزاینده‌ی گوناگون دانشجویان از پشتوانه‌ی لازم جهت کنش سیاسی برخوردار شود. به تعبیری، فعالیت جنبش دانشجویی در زمینه‌های صنفی و اجتماعی به ارتقاء اهمیت امر سیاسی نزد آن دسته از دانشجویانی که در وحله‌ی نخست اهتمامی نسبت به مطالبات سیاسی جنبش نمی‌ورزند می‌شود. (قادری: 1383)
در جامعه‌‌ای همانند ایران که حاکمیت با دست‌اندازی در تمام وجوه زندگی مردم سعی در شکل‌دهی به آرا، افکار و اخلاقیات آنان دارد، طبیعی است که طرح موضوعات اجتماعی و صنفی توسط دانشجویان، ناگزیر آنان را به انتقاد از حوزه‌ی سیاسی و قدرت وا می‌دارد. (رجایی: 1383) در این جا است که نقادی جنبش دانشجویی از هر چیز، نه برای نقد و نه نقدی آکادمیک، در حیطه‌ی آن چه که در آموزش‌های رسمی به او می‌گویند، بلکه صورت "نقد برای فراتر رفتن از مرحله‌ی اجتماعی خاصی به سوی مرحله‌ای تکامل‌یافته‌تر" (پیران: 1381) که همان نیل نهایی به جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک است را به خود می‌گیرد. در این نوع نقد ساختارهای سنتی و منحط اجتماعی و سیاسی مورد چالش جدی و برای رفع مشکلات و مسایل به جای پرداختن به ظاهر قضایا و ترمیم‌نما، به ریشه‌های آن‌ها پرداخته می‌شود.
جنبش دانشجویی با پرداختن به مطالبات مربوط به ارتقاء سطح زندگی روزمره‌ی دانشجویان، خواهان پاسخ‌گویی حاکمیت در برابر بخش عظیمی از مطالبات که در ظاهر ربطی به امر سیاسی ندارد، می‌شود و از این طریق ضمن روشن‌گری و آگاه‌سازی، به سازماندهی بدنه‌ی خود جهت اعتراض مسالمت‌آمیز نسبت به ساخت سیاسی غیردموکراتیک و غیرپاسخ‌گو می‌پردازد. کسب اعتماد دانشجویان باید همراه با کاهش فزاینده‌ی بوروکراسی حاکم بر جنبش همراه باشد تا زمینه‌ی مشارکت افراد بیش‌تری جهت حرکت به سمت اهداف فراهم شود (صبوری: 1382). پس تشکل‌های دانشجویی باید قدری از فضای تشکیلاتی خود فاصله گرفته و امکانات خود را در اختیار عموم فعالان دانشجویی قرار دهند.
حاملان جنبش دانشجویی متعلق به لایه‌ها و گروه‌های غیرهمگنی هستند؛ یعنی گروه‌های مختلفی امکان ورود به دانشگاه را پیدا می‌‌کنند، که به واسطه‌ی عامل پیونددهنده‌ی اعتراض نسبت به وضع موجود (احمدی: 1382) در جنبشی واحد گردهم می‌آیند. ناهمگنی فعالان دانشجویی فرصتی استثنایی برای پیوند جنبش دانشجویی با سایر جنبش‌های اجتماعی فراهم می‌سازد؛ چرا که یک فعال دانشجویی "صرفاً اکتیویست سیاسی نیست. او کارش از جنس اندیشه است و باید فکر کند و به جامعه محصول فکری بدهد." (جهانبگلو: 1382) ارتباط جنبش با بیرون از دانشگاه در دو سطح انجام می‌گیرد: یکی این که جنبش دانشجویی می‌تواند با جنبش‌های جدید زنان، قومیت‌ها، محیط‌زیست، جوانان، تهیدستان و جنبش کارگران و معلمان ارتباط برقرار کرده و به آنان خوراک نظری لازم را بدهد، که البته این امر نیازمند همراهی روشن‌فکران است. (پیران: همان)؛ و در سطح دوم، تشکل‌های جنبش برقراری دانشجویی درصدد ارتباط با احزاب و تشکل‌های خارج از دانشگاه برمی‌آیند تا از این طریق بتوانند ضمن رد و بدل کردن تجربیات، زمینه‌ی همراهی و اتحاد تمامی نیروهای مؤمن به آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی را فراهم سازند.
البته در این سطح جنبش دانشجویی و فعالان آن باید هوشیار باشند که به فعال سیاسی دانشجو تبدیل نشوند (بیات: B 184) و آرمان‌های خود را تماماً به پای احزاب و جریاناتی که صرفاً به دنبال قدرت سیاسی هستند، فدا نکنند. در سطح اول از آن جایی که دانشجو قبل از ورود به دانشگاه، واجد قومیت، جنسیت، طبقه و قشر اجتماعی است، جنبش دانشجویی می‌تواند مطالبات مربوط به این خصوصیت‌ها را رأساً در دانشگاه مطرح و پی‌گیری کند. به عنوان مثال: اگر شمار زیادی از دانشجویان را دختران تشکیل می‌دهند، پس چرا اغلب فعالان دانشجویی پسر هستند؟! در واقع دختران دانشجو در پسران فعال دانشجویی ادغام شده‌اند و این حاصل راحت‌اندیشی دختران است. (کشاورز: 1383) دختران دانشجو می‌توانند با خودباوری و تلاش جهت رفع تبعیض، به عنوان حاملان نیرومند و خلاق جنبش دانشجویی مطالبات خود را توأمان در دو جنبش زنان و دانشجویی به پیش برند.
جنبش دانشجویی ایران در دوران جدید می‌تواند با رجوع به تجربیات جنبش دانشجویی سایر کشورها با نیم‌نگاهی به ایده‌ها، تاکتیک‌ها و استراتژی‌های عمل آن‌ها، در دروازه‌های جدیدی در برابر خود بگشاید. به عنوان مثال جنبش دانشجویی کره جنوبی (1987) توانست با تغییر تاکتیک‌های به جا در مسیر دموکراتیزاسیون کره جنوبی با پرداختن "به مسایل درون دانشگاهی،‌از قبیل رفاه دانشجویان و عزل استادان و رؤسای طرف‌دار دولت" ضمن دست کشیدن از خشونت، اقبال مردم را نیز به سوی خود جلب کند. (سیانکی: 1383). هر چند باید توجه داشت که تدوین هر استراتژی کارآمد، مطابق توجه به خصوصیات پیش گفته، مسیر است اما باید اشاره کرد که رجوع به تجربیات دیگران می‌تواند تاکتیک‌های متنوع و جدیدی را در خدمت استراتژی تدوین شده قرار دهد. هم‌چنان که میان آن‌چه که درباره‌ی جنبش دانشجویی ایران در دوران جدید حیات آن گفته شد و ویژگی‌های جنبش دانشجویان 1968 فرانسه، نظیر "تمرکز حول اهداف مشخص و محدود مبارزاتی، خصلت کارناوالی، دفاع از اقلیت‌ها، هویت گفتمانی و..." (تاجیک: 1382) شباهت‌هایی وجود دارد. باید متذکر شد، مطابق شرایط زمانی – مکانی فرانسه 1968، اهداف جنبش به آن‌ چه گفته می‌شد محدود بود و فعالان آن غایت دیگری برای آن متصور نبوده‌اند. اما جنبش دانشجویی ایران در پس مطالباتی که در مرحله‌ی نخست مطرح می‌کند، با توجه به شرایط زمانی – مکانی ایران امروز، مطالبات نهایی دیگری را تحت عنوان آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مد نظر دارد.
با توجه به آن چه آورده شد، به نظر می‌رسد مؤثرترین استراتژی برای بقا و نزدیکی به اهداف جنبش دانشجویی ایران حضور مستمر و پرقدرت در جامعه‌ی مدنی همراه با گسترش پهنه‌ی مطالبات است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات