اصولگرایان نعل وارونه می زنند
پایگاه بصیرت: پسلرزههای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری بهتدریج رخ مینماید و تبعات و اثرات خود را در سپهر سیاسی هویداتر میکند؛ انتخاباتی که به زعم اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان نتیجه آن بدین شکل و سیاق و با این حد از فاصله قابل پیش بینی نبود و میتوان آن را شگفتی نامید چرا که اصولگرایان پس از یک دهه مجبور به واگذاری کرسی سیادت خود آن هم با اختلافی فاحش شدند.برای رهیافتی درست پیرامون علل و عوامل این رویداد غیرمنتظره و اثرات و تبعات پسینی آن بر سپهر سیاسی و جستار چینش و آرایش تازه و محتمل نحلههای مختلف سیاسی به خصوص اصولگرایان در افق پیش رو باید پلی به گذشته زد.یک سال پیش در چنین روزهایی اصولگرایان خوشحال و سرفراز از پیروزی بیچون و چرا و بدون مزاحمت در انتخابات مجلس، رقیب دیرین را در قوارهای نمیدیدند که برای پیروزی مستعجل آنان در انتخابات ریاست جمهوری آینده مانعی قابل امعان نظر باشد. آنان که خطر رقیب را بیخ گوش خود احساس نمیکردند به رقابت درون گفتمانی نیل یافتند و اینجا بود که نقطه عزیمت آنان برای تقلیل جایگاهشان در ساختار سیاسی رقم خورد. فعل و انفعالاتی که اثراتش را در 24 خرداد ماه نشان داد و کاندیدای مورد حمایت جناح رقیب را با اختلافی فاحش بر صدر نشاند. حال اصولگرایان پس از این شوک ناگهانی به خود آمدهاند و در پی بازسازی ساختار و وجهه خود نزد افکار عمومی هستند.
فرار به جلو؛ اولین اقدام عاجل
انتخابات رقابتی است برای جابهجایی قدرت به شکل مسالمت آمیز و مدنی که فی الذاته همانند هر رقابتی بازندهای دارد و برندهای و هر آن که پای در این وادی خطیر میگذارد باید بداند همانگونه که روزی برنده است امکان دارد در روزی دیگر بازنده باشد. تن دادن به این ساز و کار نشانه بلوغ و رشد سیاسی در ممالک مختلفی است که اصل نهاد انتخابات را به عنوان مقسم قدرت در ساخت سیاست پذیرفتهاند.کاندیداهای اصولگرا نیز در این دوره با تمکین بی چون و چرا به نتیجه انتخابات و تبریک به رئیس جمهور منتخب نشان دادند که خارج از این حیطه نمینگرند و به اسباب و لوازم بدیهی انتخابات التزام دارند اما از سویی دیگر جمعی از اصولگرایان که از حُسن اتفاق به تندروی هم شهره بودند به جای بازگشت و ارجاع به گفتارها و کردارهای خود که مقبول ملت نیفتاد و جستن راهی برای اصلاح رویکردها و روندهای طی شدهشان راهی دیگر برگزیدند و با فرار به جلو اعلام داشتند که پیروزی کاندیدای اعتدال پیروزی اصولگرایان بوده و آنان شکستی را متحمل نشدهاند.آنان فراموش کردند که نه تنها روحانی را در هیچ کدام از دستهبندیهای خود قرار نمیدادند بلکه صراحتا او را کاندیدای اصلاح طلبان میخواندند و از خطر پیروزی وی بر حذر میداشتند. این رفتار عجیب البته تا حدودی طبیعی است، سونامی روز جمعه شیخ دیپلمات در هیچ یک از پیشبینیهای آنان نمیگنجید و اکنون برای التیام ذهنیت مخاطبان؛ کمی طبیعی میماند که آنان به این روش فوری و آنی دست ببرند اما این نکته را نباید فراموش کرد که در بازه زمانی آینده قطعا با فروکش کردن احساسات زاویه بندیهای تازهای را شاهد خواهیم بود و بالطبع آن جناح منتقد شاکلهای سامان یافتهتر گرفته و به بازسازی تودهها و امکانات رسانهای و تشکیلاتی خود بپردازد.در آن سوی اردوگاه اصولگرایی اما افرادی بودند که در بازه زمانی انتخابات از زمره حامیان کاندیداهای منتسب به این جناح سیاسی بوده و آشکارا و با تمام قدرت و پتانسیل برای کاندیدای متبوع خود تلاش کردند و پس از واگذاری نتیجه انتخابات نیز آنان نه خود را پیروز میدان خواندند و نه چنین عنوان داشتند که روحانی را کاندیدای اصولگرای صرف میدانند آنان با عزت نفس گفتند که از کاندیداهای دیگری حمایت میکردند اما روحانی را نیز شخصیت معتدل و وزین و با کارایی بالا در فضای فعلی میدانند و آماده همکاری با دولت هستند. اینان به معنای اخص کلمه پیروز میدان دموکراسی هستند چرا که نه زیر میز بازی میزنند و نه زیاده خواهی میکنند و نه آنکه اخلاق را به مسلخ میبرند؛ طیفی که میتوان از پتانسیل آنان نهایت بهره را جست و خیرخواهی خود را بر همگان ثابت کردهاند.
دیروز رقیب، امروز آشنا
در فضای پیشا انتخاباتی مجلس نهم گروهی خودرا در عرصه سیاسی عرضه داشت که به تندروی شهره عام و خاص بود، جبهه پایداری پایهگذار انشقاق در جریان اصولگرایی شد و همقطاران دیروز را طرد و تقبیح کرد چرا که معتقد بود آنان آنگونه که بایسته و شایسته است به موضع گیری نمیپردازند و عیار اصولگرایی آنان خالص نیست. حال همین عده که نوع مواضع و دیدگاههایشان بر همگان آشکار است چرخشی عجیب و غیرمنتظره داشتهاند.در آخرین نمونه قاضیزاده سخنگوی جبهه پایداری در گفتوگو با سایت خانه ملت عنوان داشته است: آقای روحانی در نشست خبریاش پس از انتخابات ریاستجمهوری مواضعی گرفت که اگر قبلا بیان کرده بود ما در انتخابات به او رای میدادیم! گفتاری که نه با مشی ارکان و اجزای جبهه پایداری همخوانی دارد و نه واقعیت میدانی راانعکاس میدهد چرا که روحانی در کنفرانس خبری هیچ تغییر ملموسی در گفتار خود نداد و عین به عین همان سیاستهایی که در ایام تبلیغات اعلام میداشت را با لحنی دیپلماتگونه و در شأن ریاست جمهوری با خبرنگاران خارجی و داخلی مطرح کرد و این گفتار قاضیزاده یا از روی تغافل است یا آن که قصدی جز مصادره به مطلوب را نمیتوان از آن برداشت کرد. رویکردی که با واقعیت هیچ تطابقی نداشته و جز وارونهنمایی نمیتوان بر آن نامی گذاشت.
منبع: روزنامه آرمان
موسوی لاری: نمیخواستیم اشتباه سال 84 تکرار شود
آرمان - امیرقباد فرهی: دستاورد مهم یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برای جریان اصلاحطلب فارغ از نتیجه به دستآمده و پپروزی دکتر حسن روحانی به عنوان کاندیدای اجماعی اصلاحات و اعتدالگرایان، نمایش توان این جریان سیاسی برای استفاده از خردجمعی و اجماع سلایق مختلف اصلاحطلب برای نیل به هدف اصلی بود. فرایندی که شاید اگر در انتخابات ریاستجمهوری 84 نیز بهکار بسته میشد به پیروزی این جریان منتج شده، تقدیری دگرگون برای اصلاحات و جامعه رقم میزد. سیدعبدالواحد موسویلاری وزیر کشور دولت اصلاحات یکی از افرادی است که از یک سال پیش با حضور در جلسات مشاوران با محوریت انتخابات شرکت کرده و عضو کمیته 7 نفرهای بوده که از سوی شورای مشاوران برای دستیابی به اجماع میان دو کاندیدای متمایل به جریان اصلاحات انتخاب شدند. در این گفتوگو موسویلاری از چگونگی تشکیل شورای مشورتی و مسیری که تا اجماع پیموده شد و درنهایت پیروزی کاندیدای جریان اصلاحات و اعتدال سخن گفته است که متن آن در ادامه میآید.
از ابتدا شروع کنیم یعنی همان زمانی که تفکر تشکیل شورای مشورتی شکل گرفت.قطعا در جریان هستید که از حدود یک سال پیش در جمعها، گروهها و تشکلها بین صاحبنظران، نخبگان و فعالان سیاسی جامعه این سوال مطرح بود که بالاخره با مقوله انتخابات یازدهم چگونه برخورد شود. نظرات متفاوت بود. از عدم مشارکت تا مشارکت قطعی بدون هیچگونه قید و شرط تا مشارکت بهطور منطبق در چارچوب مقررات کشور. هر یک از این شاخهها هم طرفدارانی داشت. بالطبع جریان اصلاحطلبی که جریانی درون نظام است و مطالبات خود را بر پایه قانون اساسی دنبال میکند بهویژه مجموعهای که با محوریت آقایان هاشمی و رئیس دولت اصلاحات فعالیت میکنند، همیشه حرفشان این بود که ما صفر و صدی نمیتوانیم با مقولات سیاسی - اجتماعی برخورد کنیم و همه چیز را سیاه یا سفید ببینیم. باید متناسب با شرایط مکان و زمان و ظرفیتهای موجود در جامعه اصلاح رویهها و روشها را در چارچوب قانون اساسی پیگیری کنیم. این مجموعه با رصد کردن روند امور پیگیری مطالبات قانونی مردم و تلاش برای حضور فعال و بدون افراط و تفریط در عرصه مناسبات سیاسی را دنبال میکرد؛ احزاب و تشکلها از یک طرف و چهرهها و شخصیتها از طرف دیگر.
نخستین گام برای تشکیل شورای مشاوران چه زمانی و با چه هدفی برداشته شد؟
رئیس دولت اصلاحات به عنوان چهره شاخص اصلاحطلبی که اصلاحطلبها از وی به عنوان لیدر خودشان یاد میکنند با نگاه مثبت به مقوله انتخابات جلساتی را تشکیل داد. ابتدا تعداد افرادی که در جلسات دعوت میشدند محدودتر بود تا 8 ماه پیش که تصمیم گرفته شد دراین حوزه حضور افراد را گستردهتر کند و از آن جمع 15-10 نفری فراتر رفته و افراد دیگری که نماینده نظرات سلایق موجود در اصلاحات بودند به جلسات دعوت شوند و به این ترتیب جمعی حدود 45 نفر که عنوان شورای مشاورین بهخود گرفت فراخوانده شدند. گرچه این افراد به صفت شخصی دعوت میشدند ولی گرایشات متنوع جریان اصلاحطلبی را نمایندگی میکردند. در این جلسات بحثهای مربوط به انتخابات جدیتر بود و هر چه به انتخابات هم نزدیکتر میشدیم، جدیتر هم میشد و چهره اجراییتر و عملیاتیتری به خودش میگرفت.
چه رویکردی برای حضور در انتخابات و تعیین کاندیدای مورد اجماع دنبال شد که به خط مشی شورا تبدیل شد؟
در شورای مشورتی نگاه اولیه این بود که اگر فضا برای حضور کاندیدای حداکثری فراهم شود به قصد یک رقابت مثبت وارد عرصه بشوند و اگر شرایط فراهم نشد نیایند؛ نه اینکه انتخابات را تحریم بکنند اما مشارکت فعالی هم در انتخابات نداشته باشند و کاندیدایی معرفی نکنند. این قصه تقریبا تا چند هفته قبل از ثبتنام کاندیداها به صورت یک اصل درآمد و این مصوبه شورای مشورتی شد به این معنا که یا با کاندیدای حداکثری میآییم یا اعلام میکنیم که کاندیدایی نداریم اما انتخابات را تحریم نخواهیم کرد و برنامه هم این شد که اگر به هر دلیل نشد رئیس دولت اصلاحات وارد عرصه شود، کاندیدای حداکثری ما آقای هاشمی باشد، از موضع یک کاندیدای فراجناحی اما مورد حمایت جریان اصلاحات. جلسات متعددی درخصوص سازوکارها و مسائل ریز و درشت مرتبط با انتخابات بود که نمیخواهیم به آن بپردازیم و در نهایت شرایط به اینجا ختم شد که شرایط آمدن رئیس دولت اصلاحات فراهم نبود و بالاخره به وی منتقل شد و احساس کرد که حضورش در این شرایط مقدور نیست و آقای هاشمی هم علاقهای به حضور نشان نمیداد؛ اگرچه علاقه داشتند که فعال باشند. چند نفر از دوستان ما هم بودند که بدون هماهنگی با جریان اصلاحات به صورت منفرد اعلام نامزدی کرده بودند اما معلوم بود که در طیف اصلاحطلبان تعریف میشوند برای نمونه آقایان عارف، جهانگیری، شریعتمداری و مهرعلیزاده از یکسو و از دیگر سو هم آقای روحانی به عنوان کاندیدایی که هر چند اصلاحطلب محسوب نمیشد، اما گفتمان اصلاحات را دنبال میکرد و مواضعش به این جریان نزدیک بود. جریان اصلاحات تصمیم گرفته بود که اشتباه سال 84 را تکرار نکند. در آن سال سرجمع آرای اصلاحطلبان بیشتر از گروه رقیب بود اما به دلیل تعدد کاندیداها تفرقه افتاد و کاندیدای رقیب رای آورد. به همین دلیل شورای مشورتی مصوب کرد که یا با کاندیدای حداکثری در انتخابات شرکت میکنیم و اگر یکی از آن دو (رئیس دولت اصلاحات وهاشمی) به هر دلیل نیامدند در صورتی میتوانیم پا به عرصه انتخابات بگذاریم که کاندیداهای منفردی که با گرایشات اصلاحطلبی به صحنه آمدهاند و گفتمان اصلاحطلبی را محور فعالیتشان قرار دادهاند، به وحدت نظر برسند و یک نفر باقی بماند و در این صورت جریان اصلاحات از آن فرد حمایت میکند.
کار عملی شورا برای اجماع کاندیداها از چه زمانی شروع و چه فرایندی طی شد؟
وقتی به آن جمع بندی رسیدیم قرار شد که کمیتهای تشکیل شود و از نمایندگان کاندیداها دعوت شود تا بیایند و در مورد ملاکها و شیوه تفاهم با هم بحث کنند. این تصمیم چند روز مانده به ثبتنام بود. مسئولیت این کمیته به عهده من بود که بهدلیل کسالت و عارضهای که پیش آمد، به جز یک جلسه و آن هم چند دقیقه نتوانستم حضوری جدی داشته باشم. آقای مهرعلیزاده قبل از ثبتنام انصراف خودش را اعلام کرد و گفت صلاح را در این دیده که نیاید و فضا را در اختیار دیگران قرار دهد. آقای جهانگیری هم گفت درصورتی که روی وی اجماع شود، ثبتنام میکند. در نتیجه آقایان شریعتمداری و عارف ثبتنام کردند و قرار بر این شد که بعد از ثبتنام بررسی شروع شود که کدام یک بمانند. آن جلسه تمام شد و بعد آقای هاشمی ثبتنام کرد و معادله به هم خورد و شدند کاندیدای حداکثری که موج عظیمی از عقبه جریان اصلاحات هم پشت سرشان قرار گرفت و همه شخصیتهای حقوقی و حقیقی اصلاحطلب حمایت کردند. با این نگاه که آقای هاشمی هرچند کاندیدای اختصاصی اصلاحطلبان نیست و فراجناحی هستند، ولی اصلاحطلبان مطالباتشان را میتوانند از طریق وی پیگیری کنند. از این رو همه از آقایهاشمی یکپارچه حمایت کردند. وقتی هم که با تصمیم شورای نگهبان آقای هاشمی در رقابت حضور نیافت و آقای شریعتمداری هم با عدم احراز صلاحیت از گردونه خارج شد، بنابراین یک کاندیدای اصلاحطلب یعنی آقای عارف باقی ماند که رسما هم همه جا خود را اصلاحطلب معرفی میکرد. هرچند به دعوت اصلاحطلبان در عرصه حاضر نشده و با تصمیم شخصی آمده بود. همین طور آقای روحانی که از این حیث مشابه آقای عارف بود و با تصمیم شخصی ثبتنام کرده بود و به دعوت گروههای اصلاحطلب نیامده بود؛ با این تفاوت که خودش را کاندیدایی از اردوگاه اصلاحطلبان اعلام نکرده و به عنوان یک کاندیدای فراجناحی و متمایل به آقایهاشمی خود را معرفی میکرد. این دو نفر باقی ماندند و بالطبع ما به همان مصوبه قبلی برگشتیم که یا کاندیدای حداکثری باشد یا روی یکی از کاندیداهای حاضر اجماع شود تا آرا شکسته نشود و بتوانیم با پتانسیل بالا وارد صحنه بشویم. از اینجا به بعد موضوع آقایان روحانی و عارف به عنوان دو نیرویی که اصلاحطلبان میتوانستند آنها را از بقیه جدا کنند به صورت جدی مطرح شد. در اینجا قرار بر این شد که ما همان خط کلی را دنبال کنیم که باید با یک کاندیدا بیاییم. روی همین حساب اعضای شورای مشورتی در یکی از جلسات به این جمعبندی رسیدند که یک جمع 7 نفره را مامور رایزنی و تماس بین دو کاندیدا به منظور پیگیری مطالبات جامعه که خواستار اجماع اصلاحطلبان بودند، نمایند.
فقط در شورای مشاوران بحث اجماع مطرح بود؟
نه! باید پذیرفت که موج تقاضا برای ائتلاف به صورت فراگیر در کشور به وجود آمده بود. این احساس که باید با ائتلاف دو کاندیدا، اگر شرایط از پیش تعیینشدهای وجود دارد، آن را به هم زد و عرصه انتخابات را به عرصه رقابت تبدیل کرد به یک خواست ملی تبدیل شده بود. این درحالی بود که جریان اصولگرا میپنداشت که چون کاندیداهای اصلی اصلاحطلب وارد میدان نشدهاند و روی کاندیداهای بعدی هم به اجماع نخواهند رسید، پس آنها کار خود را پیش خواهند برد. اما این موج ائتلاف که در همه جا به یک شعار اصلاحطلبانه تبدیل شده بود و در تمام سفرهای نامزدهای جریان اصلاحات به این دو بزرگوار منتقل میشود و همچنان نامهها، تماسها و ارتباطاتی که از طرف اقشار مختلف با رئیس دولت اصلاحات گرفته میشد، سرانجام مسیر انتخابات را به سمت دیگری برد.
کمیته 7 نفره از چه افرادی شکل گرفته بود؟
در این کمیته در کنار بنده آقایان دکتر نجفی، دکتر رهامی، دکتر پورنجاتی، دکتر جمشید انصاری، دکتر سیدمحمدصدر و خانم معصومه ابتکار حضور داشتند. در کنار این کمیته جمعی هم قرار شد نظرسنجیهای محدودی انجام دهند و ترکیب این جمع قرار شد متشکل از آقایان عباس آخوندی، مهندس زنگنه، دکتر مبلغ و دکترهادی خانیکی، به اضافه دو نماینده از سوی کاندیداها باشد. این گروه شش نفره هم با اجرای یک نظرسنجی علمی امر تصمیمگیری را تسهیل نمایند. درصورتی که دو کاندیدا به ائتلاف رسیدند، فرد باقیمانده مورد حمایت قرار میگیرد و گرنه اصلا جریان اصلاحات وارد عرصه نخواهد شد و تلقی هم این بود که در این صورت اگر شکستی هم پیش آمد باید آنها جوابگو باشند. با یک چنین ماموریتی کمیته هفت نفره کار خود را آغاز کرد و قرار شد در این زمینه علاوه بر دو کاندیدا با آقایان هاشمی و ناطقنوری و بعضی از چهرههای دیگر صحبت کنیم و نظراتشان را بگیریم.
مذاکرات و اقدامات عملی برای اجماع دو کاندیدا از چه زمانی آغاز شد و به چه ترتیبی پیش رفت؟
روز اول شنبه دو هفته قبل از برگزاری انتخابات با آقای ناطقنوری صحبت شد و بعد با آقای هاشمیرفسنجانی و نظر رئیس دولت اصلاحات را هم که داشتیم. یکشنبهشب برای مذاکره با آقای روحانی به منزلشان رفتیم و صحبتی که آنجا مطرح شد این بود ما دو راه پیش رو داریم؛ یک راه شکست قطعی ما را در پی خواهد داشت و دیگری احتمال پیروزی. شکست قطعی در عرصه ماندن هر دوی شماست و مطمئن باشید اگر هر دو در عرصه بمانید هم آرایتان شکسته میشود و هم انگیزه حضور مردم کاهش مییابد. خیلیها الان منتظرند که اگر یک هماهنگی بشود و یک نفر بماند در انتخابات حضور پیدا کنند که آقای روحانی ضمن اینکه با ما همراه شد و اصل مساله را پذیرفت اما گفت که باید برای پاسخ قطعی با آقای هاشمی و برخی دوستان مشورت کنند و جواب بدهند. فردا صبحش هم با آقای دکتر عارف صحبت کردیم و همین مسائل را در میان گذاشتیم و اصل مساله را پذیرفتند و گفتند همیشه گفتهام تابع نظر جمع هستم و قرار شد که کاندیداها زودتر نظرشان را بدهند تا ما کار را شروع کنیم. روز پنجشنبه آقای عارف به صورت مکتوب نظرش را اعلام کرد و نمایندگان آقای روحانی هم آمدند و موافقتشان را اعلام کردند و بنا بر این بود نظرسنجی هم روز شنبه صورت گرفته و یکشنبه نتیجه نهایی کمیته اعلام شود.
چه دستورالعملی برای بررسی شرایط اجماع و در نهایت اقناع یکی از دو کاندیدا برای کنار رفتن از عرصه انتخابات مد نظر کمیته 7 نفره بود؟
درمورد مکانیزم حصول توافق شیوههای مختلفی پیشبینی شده بود یکی از طریق نظرسنجی یا از طریق فراخوان نمایندگان دو نامزد در استانهای مختلف به اضافه نمایندگان شورای مشورتی و رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمی که هر کدام 10 نفر معرفی کنند وبه منظور دستیابی به سمت و سوی تمایل رایدهندگان پارلمان کوچکی تشکیل بدهیم و نظرات آنها را بگیریم و نظر این جمع ملاک عمل باشد. سومین روش هم این بود که هیات محدودتری مرکب از نمایندگان دو کاندیدا و رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمی تشکیل شده و مسئول بررسی شرایط و جمع بندی شود. ضمن اینکه دیدیم همه این راهکارها را هم میتوانیم در کنارهم درنظر بگیریم. رئیس دولت اصلاحات نظر کمیته را با سازوکار سوم که سادهتر و عملیاتیتر بود، پذیرفت و بنا شد که نمایندگانی از طرف آقای هاشمی و خودشان و هر یک از کاندیداها حضور داشته باشند و با این ترکیب به تصمیم برسند و منتظر گردهمایی نمایندگان استانی هم نمانند. گفته شد که اگر بخواهیم به نظرسنجی اکتفا کنیم، صحیح نیست چراکه در آن فضا و با توجه به محدود بودن در چند شهر نتیجه نظرسنجی نمیتواند بازگوکننده شرایط کل کشور باشد. از یک طرف هم فرصت محدود بود و باید زودتر به نتیجه میرسیدیم. از اینرو طرفین همان راه سوم را پذیرفتند. البته آقای عارف پیشقدم بود و واقعا در همه مراحل بسیار اخلاقی برخورد کرد و نشان داد اصلاحطلبی است که به خردجمعی بیش از منافع شخصی خودش پایبند است و واقعا از خودگذشتگی نشان داد و در هر مرحله در همان کادری که فکر میکردیم، آقای عارف آمد.
در آن زمان حرف و حدیثهایی درخصوص نتیجه کار کمیته 7 نفره مطرح بود و گمانهزنیهای مختلفی از سوی گروههای مختلف مطرح میشد. واقعا نتیجه با چه فرایندی اعلام شد؟ آیا این جمعبندی باعث ناراحتی شماری از فعالان نشد؟
قرار شد جمعبندی نهایی را رئیس دولت اصلاحات پس از اخذ نظرات این کارگروه اعلام نماید و دیگر نظر کمیته 7 نفره در این جمعبندی نهایی وارد نشود. در آن زمان همه میخواستند کاری که انجام میدهیم به نتیجه برسد و بتوانیم با مشکلات پیش رو مقابله کنیم. پس از طی این مراحل جمعبندی این شد که همه از آقای دکتر عارف خواهش کنند که کنار بکشند و آقای روحانی در عرصه رقابت بمانند. در این تصمیم خیلی ملاحظات مدنظر بود که در زمان خود بازگو خواهد شد. آقای دکتر عارف نکتهای را از همان روزی که صحبت کردیم مطرح کرد و واقعا هم سر حرفش ایستاد. آن حرف این بود که من خودم را نیرویی از جریان اصلاحطلبی میدانم و هر تصمیمی که روی آن اجماع شود، هرچند برخلاف میل و باورم باشد، تمکین میکنم. علاوه بر اجماع اصلاحطلبان که برای بنده حجت است، شخصا برای رئیس دولت اصلاحات بهعنوان لیدر جریان اصلاحات تا این حد احترام قائلم که فارغ از تمام این مصلحتاندیشیها اگر تلفنی به من بگوید عارف برو کنار، انصراف میدهم. چون احساس میکنم در تصمیمشان مصلحت جامعه، مردم و نظام ملاک است نه خودخواهیها و خودبینیها و کیش شخصیت و واقعا عارف روی این حرف ایستاد. حتی گلایههایی هم داشت از برخی برخوردها و بداخلاقیهایی که بعضی از سایتها کرده بودند و قبل از اعلام نتیجه این کارگروه حرف و حدیثهایی مطرح کرده بودند از قبیل اینکه توافق شده آقای عارف بکشد کنار و از این حرفها، یعنی یکسری جوسازیها و عملیات روانی انجام داده بودند که باعث نارضایتیشان شده بود ولی درعین حال با همه این گلایهها تمکین به نظر جمع و پذیرش نظر بزرگان اصلاحات واقعا کار بزرگی بود که آقای عارف انجام داد.
این روزها همه از نتیجه فعالیت شورای مشورتی راضی به نظر میرسند. خود شما در اینباره چه فکر میکنید؟
برای آن شورای 45 نفرهای که تحت عنوان شورای مشاورین تشکیل شد یک کارنامه خوبی قائلم. تصمیمات این شورا و تدابیر آن نشان داد که اگر مجموعهای خردجمعی را مبنا قرار داده و هدفشان را مصلحت عموم جامعه و نظام قرار دهند به نتیجه خواهند رسید. بر این عقیدهام که نتیجه کار اصلاحطلبان صرفنظر از اینکه در انتخابات پیروز شدند و کاندیدای آنها در مرحله اول با رای بالایی انتخاب شد بسیار مثبت بود و نشان دادند اصلاحطلبان با خرد حرکت میکنند. معلوم است که قبل از این توافق آرای هر دو کاندیدا پایین بود اما وقتی این توافق ایجاد شد، جامعه به حرکت در آمد و همه آنهایی که به نحوی تردید داشتند و حتی نمیخواستند در انتخابات حضوریابند، به این نتیجه رسیدند که پای صندوقهای رای حاضر شوند و به نامزدی که مورد اجماع اصلاحطلبان قرار گرفته رای بدهند. به اعتقاد من این رای از یک طرف آری بود به تصمیم خردمندانهای که جریان اصلاحات و جریان متعادل و خردورز جامعه گرفته بود و از یک طرف بیانی از نه به شرایط موجود چراکه جامعه به این نتیجه رسیده بود که باید مدیریت اجرایی تغییر کند و رایدهندگان از فرصت فراهم شده توسط بزرگان اصلاحطلب و علاقهمندان به جمهوری اسلامی استفاده کردند و این خواست خود را که تحولخواهی و تغییر در چگونگی اداره امور اجرایی است پیگیری نمودند. این تصمیم تاریخی واقعا به عنوان برگ زرینی در تاریخ ایران و به عنوان یک نقطه بسیار مثبت از جریان اصلاحطلب اعتدالگرا در تاریخ باقی خواهد ماند.
فکر میکنید نقش شورای مشورتی در آینده دولت چه خواهد بود. آیا این نقش مشورتی حفظ میشود و کارگروه به کار خود ادامه میدهد یا یک کارکرد انتخاباتی داشته و با به سرانجام رسیدن انتخابات رها میشود؟
این شورا درحقیقت مجموعهای از عناصر کلیدی تحولخواه که شما بگویید جریان اصلاحطلب اعتدالگرا هستند که بهرغم تنوع نگاههایی که دارند در اصول باهم مشترکند. بنابراین این روند همگرایی با محوریت رئیس دولت اصلاحات قطعا ادامه پیدا خواهد کرد و این شورا با همین ترکیب یا با اضافه شدن افراد دیگر حتما در تداوم راه و برای تثبیت این گفتمان که اصلاحطلبی اعتدالگرایانه است به فعالیت خود ادامه خواهد داد. در اینجا میخواهم تاکید کنم آنچه که آقایان روحانی و عارف در تبلیغات انتخاباتی و مناظرهها و میزگردها بیان میکردند و این شورا نیز بر آن تاکید داشت گفتمان اصلاحطلبی اعتدالگرایانه بود و اعتقاد دارم جریان تحولخواه جامعه و کسانی که خواسته و میخواهند وضعیتی که سالیان اخیر در اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی، فرهنگ و شئون مختلف جامعه بهوجود آمده و حتی توسط خود کاندیداهای اصولگرا به عنوان بیتدبیری جریان اجرایی مطرح شد، تغییر یابد؛ دست به کار شدهاند شورای مشورتی برای تحقق این آرمان شکل گرفت و تداوم کار این شورا در همین مسیر خواهد بود. در ادامه راه نیز قطعا به دولت کمک خواهد کرد و دیدگاهها و نظراتش را برای هر چه بهتر پیگیری شدن مطالبات مردم دنبال خواهد کرد. آقای روحانی نیز پیمانی با مردم دارد که در اظهارات و دیدگاههایش مطرح کرده است و در اولین مصاحبه رسانهای خود نیز اعلام کرد بر همان پیمان استوار است. جریان اصلاحطلب جامعه نیز کمک خواهد کرد که در صراط مستقیم اصلاحگرایی و اعتدالگرایی کارش را دنبال کند و به اهداف تحولخواهانهاش جامه عمل بپوشاند.
برخی دغدغهها درخصوص فشارهایی که بر آقای روحانی برای انتخاب کابینه وارد میشود وجود دارد. آیا اعضای شورای با توجه به کارکردشان در نتیجه انتخابات دنبال ایفای نقش در بدنه دولت هستند؟
یک نکتهای که از اول هم به میان آمد بحث این بود که این مجموعه به هیچ وجه دنبال سهمخواهی از دولت نیست. قصد این شورا کمک به دولت است و بیش از آنکه سهم حضور در مناسبات قدرت را دنبال بکند، پیگیر مطالبات مردم و آرمانهایی است که در طول این مدت مطرح شده و تبدیل شده به گفتمانی که کاندیداها در تبلیغات انتخاباتی به عنوان تابلوی خود تحقق آن را دنبال میکردند.
پس همچنان شاهد نقش مشاورهای این شورا خواهیم بود؟
قطعا این نقش مشاورهای اعمال خواهد شد. چه درخصوص گزینش افراد، چه در فرایند تدوین برنامهها. گروه مشاوران تلاش خواهند کرد با تمام امکانات و مقتضیات موجود به دولت تدبیر و امید برای انجام برنامهریزیها و پیشبرد اهداف کمک نمایند و حمایت از دولت را جزو وظایف خود میدانند.به نظر شما رئیسجمهور منتخب از نظرات مشورتی آنان استفاده خواهد کرد؟
طبعا آقای روحانی از نقش مثبت این کارگروه مطلع است. به هر حال شاهد تفاوت وضع جامعه قبل از ائتلاف و بعد از آن بوده و میداند که برای گام نهادن در مراحل بعدی و تحقق آرمانها و به بار نشاندن گفتمانی که من از آن به گفتمان اصلاحطلبی اعتدالگرایانه یاد میکنم، به بهره گرفتن از این سرمایه عظیم اجتماعی نیاز خواهد داشت.
روزنامه آرمان
-----------
روایت خاتمی از نتیجه انتخابات
در حالی که انتخابات شورای شهر روستا در سایه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت و مردمی که در آخرین روزهای منتهی به انتخابات به ناگهان به صف رای دهندگان پیوستند، کمتر به لیستهای گروهها و احزاب برای انتخابات شوراها کردند.اینک رئیس جمهور سابق که انتخابات شوراها در دوره ریاست جمهوری وی پس از 20 سال برگزار شده بود،درباره وضعیت اصلاح طلبان و نتایج به دست آمده در این انتخابات سحن گفته است.سید محمد خاتمی در دیدار جمعی از منتخبان شورای شهر چهارم با آرزوی موفقیت برای این افراد در ایفای مسئولیتشان، به انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: درباره انتخابات ریاست جمهوری و نتیجه آن مساله ای وجود دارد که باید باز بشود و ان شاء الله در آینده باز خواهم کرد.وی افزود:ما در برابر یک وضعیتی بودیم که بحمدالله اصلاح طلبان در انتخابات حضور داشتند، ولی به نظر میرسید که روند کار بسویی میرود که بطور طبیعی بدست خود اصلاح طلبان هم اصلاحات و هم اصلاح طلبی شکست بخورد. آنچه در این زمینه انتخاب شد و بسیار هم دشوار بود این بود که ما ترجیح دادیم که گفتمان اصلاح طلبی که در مواضع آقایان عارف و روحانی مطرح شده بود پیروز بشود که بحمدالله چنین شد و این مساله موفقیتی بزرگ بود که به دست آمد.رئیس بنیاد باران خاطرنشان کرد: به هر حال آنچه مردم به آن رای دادند یک سری مطالباتی بود که احساس میکردند از زبان کسانی بیان میشود و آنچه در وجدان جامعه بود اینکه وضع موجود باید عوض بشود راهکارها هم راهکارهای مدنی و اصلاح طلبانه و نه براندازانه بود.یعنی در واقع از یک طرف گفتمان موجود و وضعیت موجود نفی شد از طرف دیگر شیوههای غیر مدنی و روشهای براندازانه مورد نفی قرار گرفت.خاتمی با تاکید بر اینکه آنکه برنده اصلی شد، اصل انقلاب بود و اینکه در درون نظام دلمان میخواهد تحول تغییر و پیشرفت حاصل بشودو اصلاح صورت گیرد، تصریح کرد: از جمله اموری که در گفتمان ما وجود دارد اینکه ما به”حذف" نمیاندیشیم، ما میخواهیم همه باشند، ولی همه در جای خود باشند.وی در ادامه با تاکید براینکه انصافا انتخابات شوراهای شهر و روستا تحت الشعاع انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت، گفت: اصلاح طلبان هم امکانات کمی داشتند هم در زمینه ریاست جمهوری و هم در زمینه شوراها.وی ادامه داد: من خبر دارم که برای انتخابات دهها میلیارد تومان در بعضی جاها خرج شده است، در حالیکه الان من میدانم دو کاندیدای ما که در نهایت یکی ماند، با وضع خوبی روبرو نبودند و امکانات لازم را نداشتند و بدتر از آن مساله شوراها بود که دوستان ما اینجا گفتند و تنگناها را بیان کردند و خوشبختانه مردم با اشتیاق این فهرست شما را میگرفتند، ولی این فهرست در دسترس همه تهرانیها نبود.
رئیس بنیاد باران با بیان اینکه مطمئن بودم اگر ما بیشتر مطالب را به مردم میرساندیم امروز وضع دیگری داشتیم،افزود:در شهرستانها هم همین طور بود.متاسفانه در زمینه شوراها نیروهای شناخته شده و کارشناس را حذف کردند و در بعضی جاها به اندازه تعداد کسانی که برای شورای شهر لازم بود نامزدی در رده ی دوم و سوم هم نداشتیم.
وی ادامه داد: در تهران دوستان خوبی ماندند، اما نبود تیلیغات و تحت الشعاع قرار گرفتن آن نسبت به انتخابات ریاست جمهوری نتیجهای داد که میتوانست نتیجه دیگری هم داشته باشد.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه در درجه اول باید مصلحت جامعه و مردم تهران و کشور را در نظر بگیریم و با اصول اصلاح طلبی که داریم خودمان را بسنجیم و هماهنگ کنیم،گفت:باید کمتر گروهی فکر کنیم و نباید بکوشیم که منافع و مصالح را با منافع خودمان تطبیق کنیم،بلکه به عکس عمل کنیم.
خاتمی تصریح کرد: باید شورای شهر به این مسأله بپردازد که برای تهران چه کار میشود کرد؟ برای این مردم خوب چه کار میشود کرد؟! البته مساله تهران خیلی مهم است، نقش بی بدیل در کل کشور دارد. با توجه به نقشی که مرکز ایران دارد و شورای شهر تهران در جایگاه بسیار بالایی است و طبعا شهردار تهران هم نقش بسیار خوبی دارد.هزاران میلیارد تومان بودجه اینجاست که مساله مهمی است که البته همین جا هم لغزندگی پیدا میشود چه بسا که کسانی تحت تاثیر این مسائل قرار بگیرند.
وی با بیان اینکه پاک دستی و پاک بودن و به مردم اندیشیدن اولویتها را تشخیص دادن مساله مهمی است، گفت: مطمئنم ان شاء الله دراین دوره آنرا شاهد خواهیم بود، امیدواریم هم در زمینه ریاست جمهوری و هم در زمینه شوراها ما شاهد کارهای بهتری باشیم.
وی با تاکید بر لزوم ارتقاء جایگاه شوراها تصریح کرد:معتقدم دوستانی که در انتخابات 24 خرداد انتخاب شدهاند چه آقای رئیس جمهور و چه دوستان شورا الان با دو مساله مواجهند که باید آنرا حل کنند؛یکی مطالباتی که مردم بر اساس آن به منتخبان خود رای داده اند، وعدههایی که به مردم داده شده است بخصوص آقای رئیس جمهور که واقعا همه باید تلاش بکنیم و کمک کنیم منتخبان نسبت به این وعدهها پای بند باشد و همکاران و ابزارهایی که باید برگزیده شود با توجه به این وعدهها و برای تامین مطالبات بحق مردم و مواضعی باشد که در جریان انتخابات اتخاذ شده است.رئیس بنیاد باران همچنین با تاکید بر اینکه همه باید متوجه کمبودها و امکانات و دشواریها باشیم، تصریح کرد: ما باید جامعه را توجیه کنیم که این طور نیست همه خواستها در مدت کوتاه براورده شود مهم این است که ما در عین حال که روی مطالبات پا فشاری میکنیم اولویتها را تشخیص بدهیم و فقط و فقط مواظب باشیم کسانی که در شوراها و ریاست جمهوری هستند چیزهایی که وعده داده اند و از آن مسیری که به مصلحت کشور و مردم است و مردم به خاطر آن آمدهاند منحرف نشوند.وی با یادآوری اینکه عدم انحراف خودش خیلی مساله مهمی است، افزود: تامین ابزارها برای اینکه این مسیر طی شود خیلی مهم است.مساله سهم خواهی نیست مساله جوابگویی به مطالبات مردم است قانع کردن مردم که توقعات بالا نداشته باشند و خیال نکنند یک شبه همه مشکلات حل میشود نیز از اهمیت برخوردار است و بخصوص اینکه من احساس میکنم از طرف کسانیکه خود را دراین انتخابات ناموفق میدانند دارد به مسائلی دامن زده میشود از همین حالا مثل اینکه این شورای شهر و دولت باید آلودگی هوای تهران را ظرف بیست روز حل کند، گرانی را ظرف یک ماه از بین ببرد این توقعات را بالا بردن خیلی کار خطرناکی است از آن طرف خدای نکرده در مقابل فشارها نباید انحراف از آن جهتهایی که مردم به ان رای دادند پیش بیاید.وی با تاکید بر لزوم همکاری در حل مشکلات، گفت: الان هم میشود گفت این فکر و جریان که خیرخواه و معتقد هم هست اکثریت درتصمیم گیری دارد. وقتی 3 عضو در شورای پانزده نفره توانستند تاثیر گذار باشند، 14 نفر بیشتر میتوانند در شورای سی و یک نفره اثر گذار باشند و فضا هم فضایی است که به هر حال امروز شاید بعضیها که ته دلشان به شما علاقه دارند راحت تر بیایند این طرف و ملاحظات کمتری داشته باشند. شما هم خدا را در نظر میگیرید و ان شاء الله مصالح و اولویتهای شهر تهران را وجهه دید و همت قرار دهید و خداوند توفیقتان دهد تا بتوانید به وظایفتان عمل کنید.