تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۱  ، 
کد خبر : ۲۶۰۸۰۹

بازخوانی خبری - تحلیلی 9 دی از هشت ماه دفاع مقدس نرم و چگونگی رفتار خواص (بخش هفتم)

مقدمه: گروه پژوهش‌های سیاسی 9 دی: "فتنه سال 88،‌ فتنه علوم انسانی غربی بود"، برای سنجش گزاره قبلی که از سوی بسیاری از صاحب‌نظران بیان می‌شود بدون این که به اعترافات سعید حجاریان اشاره کنیم، شاید تنها کافی باشد مختصری از نظرات آکادمیک و نقش یکی از این شوالیه‌های شبه علمی را در شورش 88 بررسی نماییم. محمدرضا تاجیک مشاور خاتمی و رییس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری دوران خاتمی در انتخابات 88 و فتنه پس از آن مشاور ارشد میرحسین موسوی بود. تاثیرگذاری تاجیک در هدایت و جهت‌دهی رفتار میرحسین از تعیین استراتژی تا نوشتن بیانیه‌های وی گسترده بود. تاجیک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است که مدرک دکتری خود را از همان دانشگاه استادش (حسین بشریه) یعنی دانشگاه اسکس انگلستان دریافت کرده است. انتشار 15 مقاله علمی - پژوهشی و چاپ چند کتاب از او چهره‌ای شناخته شده در فضای موجود دانشگاهی ساخته است. اما شایسته است در موقعیتی دیگر به طور مفصل بررسی شود که چگونه است که ماحصل جریان علوم انسانی غرب‌گرا به نقش‌آفرینی موثر در یک پروژه صهیونیستی - انگلیسی (فتنه 88) می‌انجامد؟ محمدرضا تاجیک در سایت شخصی‌اش به عنوان جمله برگزیده سایت از قول نیچه نوشته است: "برابری یک توهم است چرا که همه می‌خواهند نابرابر باشند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌" هم چنین تاجیک در مقاله‌ای علمی - پژوهشی با عنوان "خیابان و سیاست: تجربه سیاستی از جنس بازیگوشی در ایران امروز" چاپ شده در پاییز 86 می‌نویسد: «آیا هویت‌های مقاومت اتمیزه شده در ایران امروزه همان چریک‌های بزمی‌ای هستند که از رهگذر سیاستی از جنس بازیگوشی و با توسل به گیتار، پیرایش و آرایش ظاهری نامتعارف، پرسه زدن در خیابان‌ها، استفاده اغراق‌آمیز و طنزآمیز از گنجینه‌ سبک‌ها، دستکاری و بازاری کردن هویت خود،‌ اختلاط جنسیتی، رهانیدن امیال و فانتزی‌های خود از احساس گناه، خودنمایی یا خود را به صورت تمثالی از جاذبه سکسی درآوردن، بریکولاژ فرهنگی و... بستر فروپاشی نظم مستقر را فراهم می‌آورند؟» در ایام فتنه 88 متن مهمی به دست آمد که از آن باید به عنوان سند عملیات براندازی نرم با استفاده از روش‌های انقلاب رنگی یاد کرد. این متن که از سوی مشاور اصلی موسوی (تاجیک) نوشته شده است، راهبردهای اصلی جریان فتنه را تبیین می‌کند. در صفحه و سطر نخست این جزوه (تبیین سطح نخست تحلیل) از جنبش سبز به عنوان پدیده شگرفی که بیش از هر چیز نتیجه و حاصل پدیده‌ای به نام «قیام شرایط» یا «شورش موقعیت» است نام برده شده که یک سطر پایین‌تر در همین صفحه این قیام شرایط و شورش موقعیت را با عبارت «حالا وقتشه» معنی کرده است. «وقتشه» عبارت نمادینی است که در انقلاب رنگی اوکراین هواداران «یوشچنکو» لیدر این انقلاب در کنار نماد دیگرشان، یعنی رنگ نارنجی آن را در تجمعات و گردهمایی خیابانی خود به کار می‌بردند و برای انقلاب نارنجی اوکراین جنبه سمبلیک داشت. «حالا وقتشه» در این جزوه نیز مانند انقلاب رنگی اوکراین، جنبه محوری دارد و مسائل بعدی با محوریت آن معنا شده و معنا پیدا کرده است. در جزوه مذکور بعد از توضیح معنای «حالا وقتشه» این عبارت‌ها دیده می‌شود: «حالا وقت تبدیل جشن به جنبش است؛ حالا وقت تبدیل خیابان به پارلمان است؛ حالا وقت خیزش یک ملت فراسوی ملاحظات و مقتضیات طبقاتی، فرهنگی، قومی، زبانی، نسلی، جنسی، شئونی، دینی، مرامی و سیاسی است. حالا وقت فریاد صداهای خاموش است؛ حالا وقت شورش تاریخ علیه خودش است؛ حالا وقت شورش وضع موجود علیه خودش است؛ حالا وقت شورش خودی‌ها علیه خودی‌هاست (پرندگان گردن‌چرخان).»

پرندگان گردن‌چرخان و شورش خودي‌ها عليه خودي‌ها

در بين گزاره‌هاي بالا گزينه اخير نيز داراي مفهومي روشن است. «پرندگان گردن‌چرخان» اصطلاحي است كه در جريان تحولات آلمان شرقي مورد استفاده تحليل‌گران قرار گرفت. ملوين.ج.لاسكي در كتاب «روشنفكران انقلاب؛ تجربه آلمان شرقي»، تغييرات سال 1989 آلمان شرقي و برداشته شده ديوار برلين و پيوستن دو آلمان به يكديگر را تحت عنوان «انقلاب پرندگان گردن‌چرخان» نامگذاري مي‌كند. در واقع منظور از پرندگان گردن‌چرخان، همانطور كه نويسنده جزوه گفته است، تجديدنظرطلباني‌اند كه در ظاهر و لباس خودي قرار داشته‌اند و اكنون كه شرايط آماده است، بايد از اين فرصت استفاده كرد و انقلابي از درون را رقم زد كه اين مسأله نيز در چارچوب انقلاب‌هاي رنگي است.

در ايام فتنه 88 رجانيوز در يادداشتي ويژه به تحليل اين متن پرداخت و ويژگي‌هاي منشور ياد شده را بدين شرح تحليل نمود: 1- متن با استفاده از فنون شعر و ادب، مغالطه و خطابه تنظيم شده است. 2- نويسنده در مورد جنبش‌هاي انقلابي و نظريه‌هاي جنبش‌هاي نوين، اطلاعات درخوري دارد. 3- با اصول راهبردها و راهكارهاي جنگ نرم آشناست. 4- نشانه يا اسم و يادي از خداوند كريم در نوشتار مورد نقد ديده نمي‌شود. 5- هيچ نشانه‌اي و يا اشاره‌اي به اسلام، قرآن، امام زمان(عج) آرمانهاي انقلاب اسلامي در نوشتار ديده نمي‌شود (متن داراي ادبيات سكولاريستي است) 6- متن از جوهره سكولاريستي برخوردار است. 7- هيچ موضعي عليه استكبار، آمريكا، اسرائيل، انگلستان و... اتخاذ نكرده‌اند. 8- سراسر متن بر پنهانكاري اصرار دارد تا اهداف نهايي آشكار نشود. 9- با نفاق و دورويي و با استفاده از ادبيات مغلق و پيچيده هدف براندازي را پوشيده و مكتوم نگه داشته است.

10- ادبيات جوزه كاملا گرته‌برداري و عينا انعكاس ادبيات ضددين پست‌مدرنيستي از نوع فوكويي (ميشل فوكو) مي‌باشد. 11- الگو و قالب برآورد استراتژيك متن مورد بحث عينا از كتاب جنگ استراتژيك نرم رابرت هلوي سرهنگ آمريكايي طراح، مدير عمليات براندازي در يوگسلاوي و مدرس جنگ نرم، گرفته شده است. 12- متن نقشه راه (ره‌نامه) براندازي نظام با استفاده از الگوي جنگ نرم و جنبش‌هاي نوين اجتماعي است. 13- متن داراي استراتژي‌ها و برنامه‌هاي كوتاه - ميان و بلندمدت براي تحقق هدف براندازي است. 14- نوك پيكان حمله در متن متوجه ستوان بنيادين نظام و انقلاب يعني ولايت‌فقيه مي‌باشد. 15- حكومت اعلامي در متن، حكومت ديني مردم‌سالار و دموكراتيك است. (هدفمند و براي فريب افراد معتقد به امام و انقلاب در جنبش سبز مطرح شده است)

به هر حال فتنه 88 با هزينه‌هاي دلخراش روي داد و علاوه بر ريخته شدن خون‌ها و اميدوار ساختن صهيونيست‌ها باعث مشوش شدن آرامش مردم شد. اما شايد براي تاجيك به همان تعبير خودش اين رويداد تلخ صرفا يك "بازيگوشي خياباني" بود كه وي پس از بازداشت 1 روزه اين چنين در گفتگوي ويژه خبري اعتراف مي‌كند: "امروز عده‌اي با تحليلي غلط كه ناشي از عدم درك صحيح از عمق جامعه بود و با اين تصور كه تمام مردم همان‌هايي هستند كه دور آنها را گرفته‌اند، دردسر ايجاد كردند. آنها تصور مي‌كردند مردم از وضع موجود خسته‌اند و به دنبال منجي مي‌گردند، شخصيتي كه فراتر از اصلاح‌طلبي و اصول‌گرايي باشد، چرا كه مردم خسته از اصول و ملول از اصلاح هستند.

آنها فكر مي‌كردند اگر چنين كسي وارد ميدان شود، قشر خاكستري جامعه به حمايت از او برمي‌خيزند و پيروزي قطعي را نصيب او مي‌كنند؛ چرا كه خيال مي‌كردند چنين كانديدايي با شعار تغيير راي بخش قابل توجهي از اصول‌گرايان و همينطور بخش قابل توجهي از اصلاح‌طلبان را جلب و كار را يكسره خواهد كرد. البته برخي نظرسازيها و نظرسنجي‌ها ناقص هم به اين ذهنيت دامن زدند... توهم به همين جا ختم نشد و توهم پيروزي يك همزاد هم دارد كه همان توهم تقلب است، توهم تقلب وسيع مي‌آيد تا پيروزي حاصل نشده را كه قبلا قطعي تصور مي‌شد، توجيه كند." سوالي كه باقي مي‌ماند اين است كه چه كسي پاسخگوي هزينه‌هاي معنوي و مادي اين "تحليل غلط"، "توهم"، "بازيگوشي" و يا به قول يكي از خواص سياسي امروز؛ "سوء‌تفاهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌" است؟

شورش نسبيت‌‌گرايان فاشيست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

محسن مخملباف در ابتداي انقلاب از چهره‌هاي مقبول سينماگران مسلمان بود كه با ساخت فيلم‌هايي مانند توبه نصوح، دو چشم بي‌سو، استعاذه و... خود را به عنوان يك هنرمند انقلابي مطرح كرد. و مانيفستي براي سينماي اسلامي نوشت. اين شور افراطي با گذشت چند سال و ساخت فيلم «عروسي خوبان» آرام آرام فروكش كرد و به تفريط و شوروش عليه اعتقادات اوليه‌اش انجاميد. وي سپس با ساخت فيلم‌هايي چون «نوبت عاشقي» و «شب‌هاي زاينده‌رود» به صف اپوزيسيون پيوست و در سال‌هاي اخير با ساخت فيلم‌هايي نظير «سكس و فلسفه» چهره يك مبتذل‌ساز را به نمايش گذاشته و اكنون در فرانسه اقامت دارد.

در حوادث پس از انتخابات محسن مخملباف در گفت‌وگو با «رويترز» ادعا كرد: اين يك تقلب انتخاباتي نيست بلكه يك كودتا است و مردم بايد به خيابان‌ها بريزند. او همچنين طي نامه‌اي با عنوان «رئيس‌جمهور موسوي فرمان بده»، از ميرحسين خواسته بود كه فرمان مبارزه و اعتصاب بدهد. وي در ادامه از اغتشاشگران خواسته بود كه روزها به خيابان‌ها بريزند و شب‌ها نيز بر بام خانه‌هايشان داد و فرياد كنند؛ اعتراضات بدون مماشات و توأم با خشونت. اصولا در تهديدهاي نرم چيزي كه مورد توجه است، تصرف قلبها و مغزها با هر وسيله ممكن است. ميدان نبرد در تهديد نرم، قلب و مغز مردم است. راه تصرف قلب، ايجاد "عشق و نفرت" و راه تصرف مغز، ايجاد "شك و شبهه و يقين" است.

بنابراين در تهديد نرم با ايجاد ترديد و شبهه نسبت به مباني، اركان و باورهاي يك جامعه و يا ايجاد نفرت بي‌پايه و اساس در درون آحاد يك جامعه، جامعه به تصرف غيرفيزيكي دشمن درمي‌آيد. در اين حال عوامل تهديد در حوزه تصرف مغزها،‌ روزنامه‌نگاران و دانشمندان و عوامل تهديد در حوزه تصرف قلب‌ها، ورزشكاران، هنرمندان، موسيقي‌دانان، خواننده‌ها و... هستند. ممكن است تصور شود سخنان مخملباف اگرچه همراه با تندروي و غلبه احساسات بر عقل است، ولي حاوي نكاتي است تأمل‌برانگيز، به عبارتي ممكن است مدعيات وي - با اندكي تلطيف عقلي و ميهن‌دوستانه - موردنظر ديگراني از جمله در ميان حاميان مهندس موسوي باشد، كه در اين صورت اقامه پاسخ به آن ضرورت دارد و مي‌تواند به تخفيف اختلافات بينجامد.

در فيلم «فرياد مورچگان» مخملباف،‌ شخصيت مرد فيلم جمله‌اي با اين مضمون مي‌گويد: «من با هر كسي كه به حقيقت رسيده مشكل دارم چون كسي كه به حقيقت مي‌رسد، ديگر فاشيست مي‌شود» اين نگاه، يك نگاه نسبيت‌گرايانه است كه در آن كسي نبايد تلاش و اراده رسيدن به حقيقت را داشته باشد. چرا كه اولا حقيقت مطلقي وجود ندارد و ثانيا به فرض كشف حقيقت، فرد بر سر حقيقت مي‌‌ايستد و وقتي ايستاد مطلق‌گرا، انحصارگرا و فاشيست مي‌‌شود. اين نگاه بيشتر يك بهانه سياسي بدست مي‌دهد و ادعاي پيشگيري از پيدايش جامعه فاشيستي هيتلري را دارد. جامعه‌اي كه مبتني بر تفكر مروجان بزرگ تجدد نظير نيچه و هگل بود. در اين جا براي جلوگيري از پيدايش جامعه هيتلري، تمام بشريت دعوت به بي‌توجهي و چشم‌پوشي از حقيقت مي‌‌شوند تا فاشيست نشوند.

البته كه انواع ايسم‌ها متعلق به جامعه مدرن هستند و با رويكرد حق‌طلبانه و عدالت‌خواهانه برآمده از نگاه ديني،‌ امكان پيدايش فاشيسم يا هر ايسم ديگري وجود ندارد و بنابراين اين ادعا درباره مجموعه جمهوري اسلامي گزاف است، مگر اينكه عده‌اي انقلاب اسلامي را از ماهيت و محتواي اصيل آن تهي نمايند، و اصلا حضور مردم در انتخابات و انتخاب آنها دقيقا ايستادگي در برابر اين انحراف بود. اما نكته قابل توجه اين است كه با فروپاشي شوروي سابق كه به منزله پايان دوره ماركسيسم و كمونيسم بود، ليبرال‌ها و در رأس آنها آمريكايي‌ها از يك طرف اعلام كردند حقيقت مطلقي وجود ندارد و به هيچ آرمان شهري نمي‌توان رسيد و سرانجام نگاه آرمان‌گرايانه، تماميت‌خواهي و انحصارطلبي است. و از طرف ديگر خود را صاحب تمدن «پايان تاريخ» دانستند.

به عبارت ديگر آمريكايي‌ها ضمن نفي حقيقت مطلق و نگاه آرمان‌گرايانه، جسورانه جامعه خود را جامعه ايده‌آل و مطلوب نهايي بشر دانستند. و با ترفندهايي نظير جهاني‌سازي اقتصاد و بالتبع فرهنگ و سياست، همه را مجبور و محكوم به پذيرش ليبرال دموكراسي، جامعه مدني، حق بشر و سبك زندگي آمريكايي كردند. و اگر جامعه‌‌اي به اين سمت نرود به جرم نقض حق بشر، فقدان دموكراسي و... در مجامع جهاني محكوم مي‌شود. اما سؤالي كه مخملباف و ساير همفكران ايشان بايد پاسخگو باشند اين است كه آيا پايان ليبرال دموكراسي غربي، فاشيسم نيست؟ آيا حمله آمريكا و متحدانش به عراق و افغانستان نشانه انحصارگرايي و توتاليتاريسم نيست؟ آيا هر كس در دنيا از سبك زندگي آمريكايي تبعيت نكند، بايد او را تروريسم ناميد و با انواع سلاح‌هاي كشتار جمعي مورد هجمه قرار داد؟ آيا قتل عام كودكان غزه و تهديد ملت رشيد ايران براي شما بيشتر اهميت دارد يا سوت و كف‌هاي زورگويان و قلدران عالم براي شما؟ آيا نبايد به حق قلمداد نمود كه نسبيت‌گرايي و پوچ‌گرايي افسارگسيخته هم چنان كه فتنه 88 نشان داد، لاجرم به فاشيسم مي‌انجامد؟

موضع مشابه كارگزاران و كلينتون

16 تيرماه 1388: در خبرهاي اين روز آمده سران فتنه‌گر جنبش به اصطلاح سبز امروز گرد هم آمدند تا در مورد مسائل سياسي كشور به گفت‌وگو بپردازند. كساني كه خود بسترساز فتنه‌ها و آشوب‌هاي كشور هستند در جلسات خود براي برون رفت از مشكلات، پيشنهادهايي دارند كه محصول القائات غرب است. سران فتنه كه رهبري آشوب و فتنه‌هاي پس از انتخابات در كشور را عهده‌دار هستند و با برپايي اغتشاش خود را در صف سران غربي معاند اسلام و نظام اسلامي قرار داده‌اند، بار ديگر به نبود آرامش و وجود خفقان سياسي اعتراض و به جوسازي عليه نظام پرداختند.

كلينتون، ساركوزي و اوباما در سخناني مداخله‌جويانه تنها راه نجات ايران از بحران را ابطال انتخابات مي‌دانند و معتقدند عمر ولايت‌فقيه در ايران پايان يافته است. علي‌رغم اعلام نظر قطعي شوراي نگهبان مبني بر پايان يافتن انتخابات و تاييد صحت آن، حزب كارگزاران باز هم صحت انتخابات را زير سوال برد و اعلام كرد كه نتيجه انتخابات را قبول ندارد. بعد از اعلام‌نظر حزب كارگزاران، رسانه‌هاي ضدانقلاب كه از وجود ناامني و بي‌اعتمادي در كشور بهره مي‌برند سعي مي‌كنند مسئولين نظام را ناكارآمد نشان دهند. مترسك‌براندازي (موسوي) علي‌رغم آشكار شدن دست منافقين و اپوزيسيون در اغتشاشات تهران، ضمن مردمي خطاب كردن آن و بي‌توجه به رهبري اين جريان از جانب دول استعمارگر مي‌گويد: "در اين انتخابات اتفاق بزرگ و عميقي افتاد و كم شدن اعتراضات يا ساكت شدن آن، اصل قضيه را از بين نمي‌برد و من فكر مي‌كنم كه اين حركت معترضانه ادامه پيدا خواهد كرد." وي انتخابات در ايران را محصول شعبده‌بازي صدا و سيما خوانده و بار ديگر به وجود تقلب در انتخابات تاكيد مي‌كند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

غرب مي‌خواهد راي مردم را لگدكوب كند

پايگاه اينترنتي "ولترنت" در گزارشي به قلم "تيري ميسان" درباره تحولات اخير ايران نوشت: ايران كشوري متفاوت با ساير كشورهاست. اين كشور در سال 1979 انقلابي مشابه انقلاب 1789 فرانسه و انقلاب 1917 اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي را تجربه كرد. هم‌اكنون 30 سال از آن زمان گذشته است اما "غربي‌ها" همچنان درصددند حرف دل مردم ايران را به گونه‌اي ديگر جلوه دهند.

وي افزود: 30 سال جنجال‌آفريني و تبليغات منفي غرب تصاوير دروغين و ساختگي را خلق كرده كه تمامي آنها را بايد يك به يك نابود كرده و از ميان برد. البته بيرون كشيدن و استخراج اين دروغ‌ها كار سخت و دشواري است كه زمان آن هنوز فرانرسيده است. اين نويسنده در ادامه تصريح كرد: انقلاب اسلامي ايران هنوز كارهاي زيادي دارد كه بايد آنها را به سرانجام برساند. ايران طي سال‌هاي اخير اعتبار و آبروي از دست رفته خود را كه پيش از انقلاب و در زمان حكومت شاه نابود شده بود، باز يافته است. مردم ايران از بابت كمك به مردم فلسطين و لبنان به خود مي‌بالند. آنها دفاع از فلسطينيان و لبناني‌ها و بازگشت شأن و منزلت آنها را دوست دارند و از طرح پيشنهاد بازسازي خانه‌هاي آنها كه به واسطه تهاجمات اسرائيل و ارتش آن ويران شده، افتخار مي‌كنند.

ايران مردم افغانستان و عراق را كه قرباني نظام‌هاي طرفدار غرب و خود غرب شده بودند، نجات داد. ايراني‌ها براي اين وحدت و همدردي، جنگ‌ها، ترورها و تحريم‌هاي اقتصادي فراواني را متحمل شدند و بهاي گزافي پرداختند. تيري ميسان در پايان تأكيد كرد: من يك فرد دموكرات هستم و براي اراده و خواسته مردم اهميت قائلم. من واقعا نمي‌دانم تحت كدام تصور خام و خيال باطل عده‌اي بايد رأي عمومي مردم را كه احمدي‌نژاد را براي ابقا در مقام رياست‌جمهوري اين كشور انتخاب كرده‌اند، لگدمال كرده و در شرايطي كه اكثريت مردم ايران آقاي احمدي‌نژاد را انتخاب كرده‌‌اند فرد ديگري را به مردم تحميل كنند.

تسويه‌حساب اسرائيل با حزب‌الله و حماس در خيابان‌هاي تهران

17 تيرماه 1388: آشوب در خيابان‌هاي شهر همچنان ادامه دارد و در محله‌هاي شمالي تهران شعارهاي ساختارشكنانه به همراه فرياد الله‌اكبر كه استراتژي سبزها براي ضربه زدن به نظام از طريق ارزش‌هاي خود نظام است به گوش مي‌خورد. حفظ فضاي فتنه در آستانه سالگرد 18 تير استراتژي دشمنان نظام است تا از اين طريق به سوءاستفاده تبليغاتي بپردازند. محسن مخملباف يكي از كساني است كه در ماجراي فتنه پس از انتخابات نقش مهمي در دامن زدن به اغتشاشات و آشوب‌ها ايفا كرده است. وي كه با ساخت فيلم‌هاي حريم‌شكنانه جنسي، چهره ضداسلامي محسوب مي‌شود، به عنوان سخنگوي جنبش سبز معرفي مي‌گردد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در اين روز مخملباف از پارلمان اروپا مي‌‌خواهد كه به كشورهاي عضو اتحاديه اروپا فشار آورد تا از به رسميت شناختن محمود احمدي‌نژاد به عنوان رئيس‌جمهور ايران خودداري كنند.

آسوشيتدپرس در گزارشات خود از محسن مخملباف، او را يك فيلم‌ساز سرشناس مي‌نامد و از سخن وي مبني بر اينكه "روحانيون تندرو براي خاورميانه مخاطره مي‌آفرينند" به شدت استقبال مي‌كند. مخملباف از مقننين اتحاديه اروپا خواست تا دولت‌هاي اروپايي را براي گسترش تحريم‌ها عليه ايران تحت فشار قرار دهد و از اين طريق اعتراض خود را نسبت به سركوب خشونت‌آميز "معترضان نسبت به نتايج انتخابات" (اغتشاشگران) در ايران نشان دهند. چند روز پيش نيز هيلاري كلينتون و ساركوزي ايران را به تحريم اقتصادي و حمله اتمي تهديد كرده بودند. اوباما نيز تهديد كرده بود كه براي حمله به تهران شورا مي‌گذاريم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اما با درايت مقام معظم رهبري و سخنان شجاعانه ايشان، اينان به طور محسوس از مواضع تند خود پشيمان شده و سعي در تنش‌زدايي نمودند. سايت‌هاي بيگانه كه سعي در القاي فضاي نااميدي و ترغيب مردم به شركت در اغتشاشات براي براندازي حكومت را به همراه ايجاد روحيه شكست‌پذيري در مسئولين نظام دنبال مي‌كردند، از تدابير جدي براي حمله اتمي رژيم صهيونيستي به تهران خبر مي‌دهند و با تبليغات گسترده سعي داشتند مانور دانمارك را صحنه مانور مشترك ناتو و اسرائيل جهت حمله اتمي به ايران مطرح كنند. همچنين از ورود زيردريايي‌هاي اسرائيل به خليج‌فارس خبر داده و در اين برهه حساس سعي مي‌كردند ايران را به عقب‌نشيني از مواضع خود مجبور كنند. سايت‌هاي حامي رژيم صهيونيستي كه از احتمال حمله به ايران و برقراري پيوند مستحكم اعراب و اسرائيل خبر مي‌دادند، ابراز اميدواري كردند كه با حمله به ايران و نابودي آن، بساط حزب‌الله و حماس نيز برچيده شود. اين تهديد و نقشه‌كشي‌ها براي سرنگوني ايران از جانب اسرائيل به همراه پروژه تضعيف از درون نظام همچنان دنبال مي‌شد.

هنر رسانه‌هاي استعماري: اعتراض‌سازي تخيلي

18 تيرماه 1388: كشورهاي غربي با توسل به تبليغات گسترده خود عليه نظام برنامه گسترده‌اي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران طراحي كرده بودند اما در سالگرد 18 تير با توجه كمرنگ و حضور جمعيت اندكي از همراهان خود و فتنه‌جويان در تهران روبرو شدند و به ناچار مانند گذشته به دروغ متوسل شدند. شبكه بي‌بي‌سي فارسي و صداي آمريكا عرصه عظيم اين خيال‌پردازي‌ها و انتشار دروغ‌ها است؛ پخش فيلم‌ها و تصاوير اغتشاشات در ايران در ساير روزها به جاي 18 تير و دعوت عمومي و پخش زنده اوضاع خيابان‌هاي شلوغ شهر و ترغيب مردم به شركت در اغتشاشات از اين نمونه است. شبكه‌هاي متعدد ماهواره‌اي با پخش اخبار لحظه‌ به لحظه محل تجمعات معترضين، قصد تحريك مردم را داشتند كه در اين نقشه هم با شكست روبرو شدند؛ زيرا با هشدار پليس و اقتدار نيروهاي امنيتي جمعيت متفرق شده و پروژه دشمنان با شكست مواجه شد.

آسوشيتدپرس از تجمع "صدها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تظاهر كننده" در ميدان ولي‌عصر (عجل‌الله‌فرجه) تهران خبر داده بود كه "با وجود شليك گاز اشك‌آور از سوي نيروهاي انتظامي، دوباره جمع شدند. خبرگزاري فرانسه كه پيش از آغاز ناآرامي‌ها فضاي منطقه اطراف ميدان انقلاب را پرتنش و مملو از نيروهاي ضدشوروش توصيف كرده بود نيز از "شليك گاز آشك‌آور به سمت معترضان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌" و "تلاش نيروهاي امنيتي براي متفرق كردن معترضان" خبر داد. خبرگزاري رويترز هم از زبان يك شاهد عيني‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از شعار دادن تجمع‌كنندگان در حمايت از ميرحسين موسوي خبر داده است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ عملكرد سران فتنه‌جو در داخل نيز منطبق با اهداف دشمنان بود و نيات شوم آنها را (هرچند با شكست) برآورده مي‌كرد. موسوي و كروبي در بيانيه‌هاي خود مدام از حمله نيروي انتظامي به منازل مردم، شليك تير، پرتاب نارنجك و گاز اشك‌آور سخن مي‌گفتند.

دموكراسي از نظر غرب يعني پيروي از غرب

علي‌اكبر ولايتي مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامي در امور بين‌الملل با اشاره به حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: «دشمنان هيچ‌وقت برآورد صحيحي از داخل ايران ندارند و بعد متوجه مي شوند كه برآوردشان ناصحيح بوده است كه در اغتشاشات اخير توطئه‌ها و دخالتهاي غربي‌ها به ويژه انگليس و فرانسه هيچ تغييري در نظام پابرجاي ايران ايجاد نكرد.» مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامي در امور بين‌الملل موضع كشورهاي غربي را درباره اغتشاشات و دخالت در ايران متفاوت دانست و گفت: «انگليس و فرانسه در امر دخالت در امور داخلي ايران، بدتر از آمريكا بودند.» وي درباره صحبت‌هاي وزير امور خارجه ايتاليا درخصوص انتخابات رياست جمهوري ايران گفت: «به سفارت ايتاليا توصيه مي‌كنم كه به ايشان بگويند حرف‌هايش را حساب شده بزند چرا كه ايشان فهم درستي از منطقه حساس خاورميانه و ايران ندارد.»

ولايتي همچنين درباره اظهارات بعد از انتخابات مقامات كشورهاي غربي و برخي كشورهاي منطقه گفت: «غربي‌ها هر كشوري را كه از آنها پيروي و براساس منافع آنها عمل كند، داراي دموكراسي مي‌دانند.» وي در ادامه به مخالفت كشورهاي غربي درباره فعاليتهاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران اشاره كرد و گفت: «كشورهاي غربي به ويژه انگليس و فرانسه در پي اين هستند كه ايران حتي فعاليت هسته‌اي صلح‌آميز را ادامه ندهد. انگليس و فرانسه، ايران ضعيف شده را براي ميز مذاكره مي‌خواهند و به دنبال توقف فعاليت هسته‌اي ايران هستند و اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران قوي‌تر از ديروز در صحنه حاضر است و يك گام از فعاليت هسته‌اي صلح‌آميز عقب‌نشيني نخواهد كرد.»

ولايتي خطاب به برخي كشورهاي منطقه گفت: «اگر از موضع ضعف با كشورهاي غربي همكاري كنند ضربه مي‌خورند. اگر غربي‌ها براي برخي از كشورهاي منطقه به ظاهر دلسوزي مي‌كنند، آنها بدانند كه غربي‌ها در پي منافع خودشان هستند.» مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامي در امور بين‌الملل همچنين درباره موضع‌گيري‌هاي متفاوت برخي عناصر در منطقه يادآور شد: «بعضي از كشورهاي منطقه حسادتي با ايران دارند و به غلط خودشان را هم قد ايران مي‌دانند.» وي تصريح كرد: «ايران بدون آنكه ادعاي بزرگتري در منطقه داشته باشد حامي مظلومان بوده و از كشورهاي مظلوم دفاع كرده است.» ولايتي درباره اظهارات رسانه‌هاي غربي درباره حمله رژيم صهيونيستي به ايران گفت: «اين نوع اظهارات مانورهاي تبليغاتي توخالي است چرا كه اين فسيل‌هاي صهيونيست، شكست خورده‌اند.»

از مظلوميت مروه تا جوسازي براي ندا

پايگاه خبري لبناني "مناص" در گزارشي با اشاره به كشته شدن زن محجبه مصري در آلمان، به نوع متفاوت پوشش خبري آن با قتل ندا آقاسلطان در جريان ناآرامي‌هاي پس از انتخابات در ايران پرداخت و نوشت: «دو خانم در دو كشور كشته شدند. ندا آقاسلطان در ايران در جريان ناآرامي‌هاي اخير مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در حالي كه "مروه الشربيني" در داخل يك دادگاه آلماني توسط 18 ضربه چاقو كشته شده است. مرگ هر كدام از اين دو براي خود داستاني جداگانه دارد اما كشته شدن ندا در داخل ايران به يكي از سوژه‌هاي [رسانه‌هاي] جهاني تبديل شد اما قتل الشربيني در آلمان ناديده گرفته شده است. بنابراين گزارش، در 20 ژوئن 2009 ندا آقاسلطان در جريان ناآرامي‌ها كشته شد. جريان ناآرامي‌ها در تهران بخش عمده‌اي از رسانه‌هاي جهان را به خود اختصاص داده بود و بسياري از كارشناسان و تحليلگران انواع و اقسام تحليل‌ها را درباره اين ناآرامي‌ها مطرح كردند. مرگ ندا آقاسلطان نيز به سوژه‌اي براي اين شبكه‌هاي خبري تبديل شده بود.

در روز نخست ماه جولاي "مروه الشربيني" يك محقق مصري كه در آلمان زندگي مي‌كرد، در داخل يكي از دادگاه‌هاي آلمان در شهر "درسدن"‌ با 18 ضربه چاقو در مقابل ديدگان فرزند سه ساله خود كشته شد. اين حادثه با درگيري لفظي بين‌ الشربيني و يك مرد در پاركي در شهر درسدن شروع شد كه در ادامه فرد آلماني اين زن مصري را به خاطر حجاب تروريست خطاب كرد و با حمله به او حجاب را از سر وي برداشت. در ادامه با شكايت زن به دادگاه آلمان، اين فرد آلماني محكوم به پرداخت 750 يورو مي‌شود. هنگامي كه همسر الشربيني براي نجات همسرش از ضربات چاقو به كمك وي رفت توسط مأموران امنيتي دادگاه آلمان هدف شليك گلوله قرار گرفت. مرگ مروه توسط هيچ يك از رسانه‌هاي غربي گزارش نشد تا اينكه در مراسم خاكسپاري وي اعتراضات در مصر فوران كرد و به اوج خود رسيد. گزارش‌هايي كه بعد از اين حادثه نيز مخابره شد تنها بر روي اعتراضات تمركز كرد و جنايتكار اين حادثه را نيز فردي كه داراي عقايد شخصي بوده معرفي كردند. واقعيت آن است كه رسانه‌ها هر آنچه را كه در راستاي منافع و دستورالعمل‌هايشان باشد، انتخاب مي‌كنند. مقايسه مرگ اين دو زن نشان از آن دارد كه در اروپا و جوامع غربي مرگ نفر دوم [الشربيني] معني و اهميتي در مفاهيم تاريخي، سياسي و اجتماعي آنها ندارد.»

گاف چند باره كروبي

19 تير 1388: در اين روز شيخ مهدي كروبي در نامه‌اي سرگشاده با رييس قوه قضاييه از بازداشت اغتشاشگران بعد از انتخابات انتقاد كرد. وي در قسمتي از نامه خود به جاي استفاده از عبارت «ديار باقي»،‌ به اشتباه از عبارت «ديار فاني» استفاده كرد و نوشت: «ممكن است كه كروبي را هم به ديار فاني بفرستند اما ملت زنده مي‌ماند و حق خود را مي‌گيرد.» گفتني است اين گونه ساده‌لوحي‌ها و گاف‌هاي طنزآلود سياسي در ايام مناظرات انتخاباتي نيز از سوي كروبي ديده مي‌شد.

از برج يك آقازاده تا بي‌بي‌سي فارسي

هم چنين در اين روز پس از كشف مكان اصلي ستاد جنگ و عمليات رواني ميرحسين موسوي در برج 10 طبقه‌اي واقع در قيطريه، شواهد و اطلاعات بسياري در مورد ارتباط تنگاتنگ تشكيلاتي ستاد موسوي با بي‌بي‌سي فارسي به دست آمد. در ستاد مستقر در اين برج 10 طبقه كه متعلق به مهدي هاشمي است، استوديوي ضبط برنامه‌هاي انتخاباتي كشف شد كه متعلق به شبكه بي‌بي‌سي فارسي بوده و از اين مكان برنامه‌هاي مكرر تلويزيوني براي پخش در اين شبكه ضبط مي‌شده است. مديريت ستاد عمليات رواني مذكور را «محسن امين‌زاده» از اعضاي اصلي حزب مشاركت بر عهده داشته است.

دخالت آمريكا در حوادث ايران

علامه فضل‌الله تاكيد كرد: دولت آمريكا به هر شيوه‌اي شريك حوادث اخير در داخل ايران بود و انتظار تغيير و تحولي در ايران را داشت تا امور را به سوي اهدافي كه براي خود در سطح منطقه تعيين كرده پيش برد. وي افزود: با فاش شدن دخالت آمريكا در تحولات ايران، اين كشور چهره جديد خود را افشا كرد به گونه‌اي كه دشمن را براي تهديد ايران آموزش داده و از برخي رژيم‌هاي عربي خواست كه حريم هوايي و آبي خود را براي عبور جنگنده‌ها و غواص‌‌هاي اسرائيلي باز نگاه دارند و از سوي ديگر به ايران هم اشاره كرده كه گزينه گفت‌وگو با تهران همچنان روي ميز است اما ماشين جنگي اسرائيل و آمريكا و غرب نيز سر و صدايش بلند است.

مرجع شيعيان در لبنان گفت: ملت ما بايد بداند كه آمريكا هرگز از يك طرح جنگ براي ورود به يك طرح صلح خارج نمي‌شود و هنوز در خيال تغيير منطقه به چهره‌اي آمريكايي و اسرائيلي است و به دنبال احترام به آزادي ملت‌هاي ما در تعيين سرنوشت‌شان نيست و اين در حالي است كه سربازان آمريكايي در گرماي شديد تابستان افغانستان به دنبال برآوردن اهداف امپراطوري اين كشور در منطقه عربي و اسلامي هستند. علامه فضل‌الله تاكيد كرد: اما مشكل بزرگ به كساني بازمي‌گردد كه راه را براي آمريكا و اسرائيل جهت حمله به سرزمينمان فراهم كردند و باز هم به آنها فرصت مي‌دهند تا ثروت‌هاي ملت ما را به غارت برده و قدرت تصميم‌گيري را از آنها بگيرند. وي ادامه داد: اين رژيم‌هايي كه "وديعه" آمريكا در بين مردم محسوب مي‌شوند اين روزها براي عادي‌سازي روابط با دشمن تلاش مي‌كنند تا جايي كه مقامات يك كشور خليجي به بهانه آزادي شهروندان خود كه جزء مسافران بازداشت شده كشتي لغو محاصره غزه بوده‌اند به رژيم صهيونيستي سفر مي‌كنند.

بي‌ثباتي ايران آرزوي بولتون

روزنامه اردني الدستور در گزارشي تحليلي به قلم "محمدسعيد" با عنوان (نقش آمريكا در تظاهرات معترضان ايران... نسخه آمريكايي براي تغيير نظام ايران) نوشت: با وجود اينكه باراك اوباما، رئيس‌جمهور آمريكا و معاونان وي مي‌گويند كه در امور داخلي ايران مداخله نمي‌كنند اما در عين حال اقدام مقامات ايراني عليه راهپيمايان معترض به پيروزي احمدي‌نژاد در انتخابات رياست جمهوري اين كشور را سركوب توصيف كرده و آن را محكوم مي‌كنند. اين اظهارات ضد و نقيض آمريكا موضع واقعي اين كشور در قبال ايران را منعكس نمي‌كند چون واشنگتن خواستار تغيير سياسي ريشه‌اي در قدرت حاكم بر ايران است چه اين تغيير مطابق خواست دولت پيشين آمريكا يعني دولت جورج بوش مبني بر "تغيير نظام" و يا مطابق خواست دولت اوباما مبني بر تغيير سياست‌هاي نظام ايران براي منطبق شدن با سياست‌هاي آمريكا و راهبرد واشنگتن در منطقه باشد.

گزارش‌ها حاكي است كه اقدامات معترضان در تهران و شهرهاي بزرگ ايران خواسته يا ناخواسته، در چارچوب برنامه‌هاي دستگاه اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) بوده است به نحوي كه اين دستگاه با سوءاستفاده از اين راهپيمايي‌ها به دنبال اقدام براي ايجاد يك نظام آلت‌دست و حامي آمريكا در ايران است يا با اين ادعا كه حكومت احمدي‌نژاد غيرقانوني و حكومت اقليت است و جنبش اكثريت را كه خواستار دموكراسي است سركوب مي‌كند،‌ به ايران حمله كند. برخي تحليلگران آمريكايي نيز معتقدند كه مداخله آمريكا و تبليغات گمراه‌كننده رسانه‌اي كه از سوي رسانه‌هاي غربي منتشر مي‌شود، آنقدر روشن و آشكار است كه ديگر محال است بتوان اظهارات مقامات آمريكايي و غربي را مبني بر مداخله نكردن در امور داخلي ايران تائيد كرد. "پل گريگ روبرتس" معاون وزير دارايي آمريكا در دوره "رونالد ريگان"،‌ رئيس‌جمهور اسبق آمريكا خبر داده است كه "جان بولتون" يكي از چهره‌هاي نومحافظه‌كار مخالف ايران درباره راهبرد آمريكا در قبال ايران گفته است: "اول براي بي‌ثبات‌كردن ايران تلاش مي‌كنيم و بعد در صورت شكست دست به حمله خواهيم زد."

نفاق امروز چهره بازسازي شده نفاق ديروز

21 تير 1388: در اين روز سرلشكر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح در رنجنامه مكتوب خويش خطاب به امام زمان(عج) نوشت: «تصادفي نبود كه در 30 خرداد 88، 30 خرداد سال 60 را بازسازي كردند. با تخريب، كشتار و آشوب به پايگاه‌هاي بسيج و مسجد خدا يورش آوردند. در 30 خرداد آشوبگران و منافقان با چهره‌اي جديد كه چندان هم بي‌ارتباط با منافقان سابق نيستند، بر ملت يورش آوردند. زخم تركش‌هاي جنگ تحميلي و جاي گلوله‌هاي منافقان و از خدا بي‌خبران ديروز را اين بار در كوچه و بازار و تن بسيجيان و نيروهاي انتظامي - اين حافظان امنيت مردم - با قمه و ضربات سنگ و شعله‌هاي آتش، گشودند به پاي مصنوعي و سينه خسته جانبازان و حتي بانوان و كودكان رهگذر هم رحم نكردند و منافقانه سلاح اهدايي آمريكا و اسرائيل و انگليس را به سوي مردم شليك كردند، تا به خيال خام خود با كمك رسانه‌هاي بيگانه ناجا و بسيج را متهم كنند. غافل از اينكه مسئولان با حكمت و تدبير، بكار بردن سلاح را به خاطر پيشگيري از هرگونه آسيب به مردم منع كرده بودند و نيروهاي حافظ امنيت هيچگاه سلاحي در دست نداشتند و بكار نبردند.

ماموران حفظ امنيت و مدافعان حريم قانون كتك خوردند، زخمي شدند، شهيد شدند، بي‌رحمانه آنها را زير چرخ‌هاي ماشين گرفتند اما صبورانه با جانشان از مردم دفاع كردند؛ در مقابل، آنها براي كشته‌هاي دروغي خود عزاداري كردند از آنجا كه آشوبگران در بين مردم پنهان شده بودند، دست حافظان امنيت براي برخورد با آنها بسته بود و لذا خساراتي بر مردم تحميل گرديد و ما نيز به عنوان حاميان مردم و مسئولان برقراري امنيت شرمنده شديم ليكن مي‌دانيم كه ملت فهيم خود به اين موضوع واقفند و عذر خدمتگزاران خود را مي‌پذيرند.»

استمرار مواضع دوپهلو يك نامزد شكست خورده

محسن رضايي در بيانيه‌اي در ادامه رويه "يكي به ميخ يكي به نعل" اعلام كرد: «حوادث پس از انتخابات باعث شده سوالاتي بوجود بيايد. انتخاباتي كه به هر حال در كنار اوج‌گيري جنبش حماسي ملت ايران يك نزاع سياسي هم در درون آن بين نامزدها اوج گرفت.

اين عامل در كنار مديريت انتخاباتي و ساختارهاي ناقص آن، بي‌تدبيري‌ها، كج‌سليقگي‌ها و... در فرآيند برگزاري انتخابات از يك سو و سوءمديريت مطالبات و اعتراضات مدني هواداران موجب شد تا محيط سياسي و جنبش اجتماعي مردم تحت‌الشعاع قرار گيرد و به سوي بحران و سوءاستفاده غرب كشيده شود.» وي در ادامه بيانيه خويش ابراز داشت: «معتقدم كه آقايان ميرحسين موسوي، احمدي‌نژاد و كروبي و ساير فعالان سياسي راهي جز كنار هم نشستن براي منافع ملي را ندارند.» رضايي در حاليكه تا اين تاريخ تعدادي از شهروندان بيگناه به دليل استمرار لجاجت‌هاي ميرحسين و كروبي جان باخته بودند، اظهارنظر صريح و قاطعي در محكوميت حركت‌هاي غيرقانوني ابراز نداشت.

مخالفان "مرگ بر آمريكا"‌ امروز از مرگ مي‌گويند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

غلامحسين الهام در گفتگو با رجانيوز گفت: «آقاي خاتمي در يك نشستي، وقتي افراد جمع شده در آن جلسه، شعار "مرگ بر احمدي‌نژاد" سر دادند، گفت: مرگ بر افراد نگوييد، بگوييد "مرگ بر تفكر احمدي‌نژاد".» اين در حالي است كه سيدمحمد خاتمي و تيم همراه او در دوران اصلاحات با طرح توجيحاتي درصدد حذف شعار "مرگ بر آمريكا" كه مرگ بر خوي استكباري و منش استعماري است، برآمده بودند.

مظلوميت شوراي نگهبان برايم ثابت شد

حجت‌الاسلام والمسلمين محمدحسن رحيميان، همراه حضرت امام(ره) در دوران تبعيد و عضو دفتر ايشان، نماينده رهبر معظم انقلاب در بنياد شهيد و امور ايثارگران، عضو هيأت مؤسس مجمع روحانيون مبارز و عضو هيأت ويژه بررسي شكايات انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري طي يادداشتي با عنوان «يكي بر سر شاخ، بن مي‌بريد...» در روزنامه ايران، نوشت: چارچوب‌هاي قانوني نظام به طور خاص در مورد انتخابات كاملا روشن است و هر كانديدايي براساس همين چارچوب‌ها ثبت‌نام و براي حضور در رقابت‌هاي انتخاباتي پذيرفته مي‌شود. انتخابات اخير از برخي جهات كه از آن جمله‌اند حضور نزديك به 40 ميليوني مردم كشورمان، منحصر به فرد بود.

يكي ديگر از اين جنبه‌ها البته اعتراض‌هاي پس از انتخابات بود؛ در 30 سال گذشته، اين اولين بار بود كه وقتي يك نامزد رأي لازم را براي احراز مسئوليت رياست جمهوري نمي‌آورد، براي توجيه عدم اقبال مردم به خود، متوسل به بهانه "تقلب"، آن هم در ابعاد 12 ميليون رأي مي‌شود. اين در حالي است كه تا بعدازظهر همان روز انتخابات، ايشان خود را به طور غيرمتعارف، پيروز انتخابات اعلام كرد، اما از لحظه‌اي كه معلوم شد نتيجه آرا به گونه‌اي غير از انتظار وي است، همه چيز معكوس شد. ايشان و اطرافيانشان بدون ارائه سند يا اسناد مشخص، با كلي‌گويي‌هاي عجيب كه اكثرا متأثر از القائات واهي قبل از انتخابات به ايشان بود، بر طبل "ابطال انتخابات" كوبيدند. اين در حالي است كه ابطال انتخابات، خود راه قانوني دارد و اگر قرار باشد فرآيند ابطال انتخابات با تحكم و فرمان هركس در انتخابات شكست خورد طي شود، آنگاه بايد فاتحه انتخابات، رأي مردم و دموكراسي را خواند.

در اثناي عضويت در هيأت ويژه منتصب از سوي شوراي نگهبان، مظلوميت اين شورا و در حقيقت مظلوميت نظام اسلامي بيش از پيش برايم روشن شد. در اين ايام، علاوه بر تمديد پنج روزه مهلت قانوني براي رسيدگي به شكايات از سوي مقام معظم رهبري "مدظله العالي" و تلاش فوق‌العاده هيأت ويژه، شاهد بوديم كه شوراي نگهبان بدون هيچ‌گونه محدوديتي پذيراي هر نوع پيشنهاد براي بررسي مجدد بود و از بررسي كليت روند انتخابات گرفته تا بازشماري 10 درصد صندوق‌ها و كنترل دستخط برگ‌هاي اخذ شده و تيراژ برگ‌هاي چاپ شده و باقيمانده آن‌ها در قياس آراي اخذ شده و...، باب همه اين موارد را براي بررسي باز گذاشته بود.

ادامه مماشات‌ها

22 تير 1388: حبيب‌الله عسگراولادي دبيركل سابق حزب موتلفه گرچه اغتشاشات و قانون‌شكني‌ها را محكوم نمود اما در گفتگو با ايلنا در خصوص تصميم ميرحسين موسوي مبني بر تشكيل حزب سياسي، با مماشات گفت: «تشكيل حزب براي بيان عقايد و رفتار سياسي اقدام پسنديده‌اي است. رجال سياسي براي شفاف‌سازي عملكرد سياسي خود و نيز احترام به خرد جمعي نياز دارند در يك تشكل سياسي جمع شوند.» هم چنين راديو فردا گزارش داد: «آيت‌الله(؟) بيات زنجاني از مراجع قم در فتوايي اعلام كرد افراد بايد تلاش كنند فرد نامشروع و متقلب را از طريق مسالمت‌آميز تغيير دهند.» گفتني است پروژه مشروعيت‌سازي‌هاي اين چنيني با استفاده و سوءاستفاده افرادي نظير صانعي و منتظري و بيات زنجاني از مدت‌ها قبل از شروع اغتشاشات آغاز شده بود.

هاشمي و مسائل فرزندانش

23 تير 1388: جمعي از دانشجويان دانشگاه‌هاي تهران در نامه‌اي سرگشاده خطاب به هاشمي رفسنجاني تصريح كردند: «ثبات همسنگري امروز و دوستي فرداي شما براي نظام اسلامي در اين است كه جريان نفاق را كه بخشي از آن در لواي نام و سابقه شما پنهان شده است، رسوا ساخته و با اعلام مواضع صريح، پرده از فتنه پيچيده نفاق برداريد... مسائل موجود درخصوص فرزندان جنابعالي و برخي ديگر از آقازادگان، مسئله‌اي نيست كه آتشفشان‌هاي سينه‌هاي سوزان ملت، از آن بگذرد و دير يا زود به آنها رسيدگي خواهد شد. جنابعالي در اقدامي شجاعانه، از دستگاه قضايي كشور بخواهيد پرونده‌هاي اقتصادي فرزندانتان مورد رسيدگي قرار گيرد و با اجراي عدالت، نام نيك خود را در "دفتر عدالت‌خواهي ملت" ثبت نماييد.»

دانشجويان در بخش سوم از پيشنهادات خود به هاشمي اضافه كرده‌اند:‌ «با تبرّي جستن از مواضع اطرافيان نامطمئن خود، زمينه را براي شناخت بهتر كساني كه با استفاده از وجهه شما، قصد تخريب انقلاب را دارند و در پشت شما پناه گرفته‌اند، فراهم نماييد و هرگونه سنگ‌اندازي در مقابل جريان عدالت‌خواهي ملت را "حرام" اعلام كنيد.» علي‌رغم اصرار دلسوزان نظام موضع هاشمي در برابر رفتار فرزندانش تنها سكوت ممتد بود. اما هاشمي ماه‌ها بعد در اظهارنظري ديرهنگام و غيرصريح و با وجود حمايت‌هاي پشت‌پرده، گفت: "من نمي‌توانم مانع انجام خيلي از كارهاي فرزندانم باشم و اقدامات آن‌ها به من ربطي ندارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"

برگزاري جلسا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ت فرماندهي فتنه در فرهنگستان هنر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

در اين ايام خبر موثقي منتشر شد مبني بر اينكه جلسات محفلي ميرحسين موسوي پس از پايان انتخابات و پلمپ محل ستاد انتخاباتي وي به فرهنگستان هنر كه رياست آن را براساس حكم رئيس‌جمهور برعهده دارد، منتقل شده است. هم‌چنين يونايتدپرس گزارش داد: «گينگريچ رئيس سابق مجلس نمايندگان آمريكا و از اعضاي حزب جمهوري‌خواه آمريكا، از كاخ سفيد خواست تا براي دامن زدن به بحراني اقتصادي كه بتواند تغيير رژيم ايران را موجب شود، در صنعت نفت و گاز ايران خرابكاري كند. اين خبرگزاري‌ هدف از تمامي اين آتش‌افروزي‌ها را تشديد فشار بر دولت ايران به رياست محمود احمدي‌نژاد، در شرايطي دانست كه اين كشور گرفتار ناآرامي‌هاي ناشي از انتخاب مجدد وي در ماه ژوئن بود.»

انتشار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌محتواي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مذاكرات شنيدني نمايندگان مجلس با هاشمي و موسوي و كروبي

24 تير 1388: محمد كوثري عضو كميسيون امنيت ملي مجلس در جمع مسئولين هيئت‌هاي رزمندگان اسلام سراسر كشور، به روايتي از ديدار اعضاي اين كميسيون با رضايي، موسوي، هاشمي و كروبي پرداخت. وي گفت: «در ابتداي ديدار با موسوي، رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس توضيحاتي به آقاي موسوي دادند و گفتند شما در انتخابات دم از قانون‌گرايي مي‌زديد و مي‌گفتيد كه دولت قانون‌گريز است اما امروز چه شده كه برخلاف قانون عمل مي‌كنيد؟ آقاي موسوي ابتدا در برابر اين توضيحات سكوت كرد و سپس گفت: «دولت از بيت‌المال در انتخابات سوءاستفاده كرده و وزارت كشور نيز مرتكب تخلفاتي شده است و تعدادي از اعضاي شوراي نگهبان نيز از احمدي‌نژاد طرفداري كردند.»

كوثري ادامه داد: بنده در فرمانداري نماينده آقاي موسوي را ديدم كه هر آنچه را كه به نظرش مي‌رسيد، مطرح مي‌كرد و به‌ آن رسيدگي مي‌شد و وقتي اين موضوعات را به آقاي موسوي گوشزد كرديم، با كمال تأسف ايشان گفتند: «اگر همه هم قبول كنند من يكي قبول نخواهم كرد.» وي به ديدار با رضايي نيز اشاره كرد و گفت: در اين ديدار مطالب را بي‌پرده با وي مطرح كرديم و رضايي هم گفت كه در چارچوب قانون موضوع را پيگيري خواهم كرد. پس از مراجعه آقاي رضايي به شوراي نگهبان، وي درخصوص عدم تخلف در انتخابات قانع شد. هرچند بيانيه آقاي رضايي آن‌طور كه ما مي‌خواستيم نبود، ولي وي نظر خود را بيان كرد. كوثري به ديدار با هاشمي رفسنجاني نيز اشاره كرد و گفت: آقاي هاشمي در ابتداي اين ديدار پس از اظهار لطف به مقام معظم رهبري، گفتند كه من قصد داشتم بيانيه‌اي در اين خصوص صادر كنم اما كسي نيستم كه زير فشار اقدام به صدور بيانيه كنم.

منظور ايشان از اعمال فشار دستگيري دخترشان در اغتشاشات بود. گويا دختر آقاي هاشمي به ايشان گفته بود كه من براي خوردن ساندويچ به آن خيابان رفته بودم اما من را دستگير كردند. نهايتا از آقاي هاشمي خواستيم تا بيانيه‌اي صادر كنند و ايشان نيز اين را قبول كردند اما پس از تهيه اين بيانيه ديديم كه همان حرف‌هاي آقاي موسوي يعني ابطال انتخابات را در بيانيه آورده بودند كه مقام معظم رهبري به صراحت در نماز جمعه با ابطال انتخابات مخالفت كردند و به اين ترتيب، بيانيه آقاي هاشمي صادر نشد. من به آقاي هاشمي گفتم بياييد اختلافات را كنار بگذاريد كه آقاي هاشمي با عصبانيت گفت كه هيچ اختلافي وجود ندارد و من به ايشان در مورد اختلافش با مقام معظم رهبري صحبت كردم و گفتم ايشان رهبر انقلاب هستند و بيانات‌شان بايد فصل‌الخطاب باشد و آقاي هاشمي گفتند كه من با اين موضوع مشكلي ندارم و من از اول با احمد‌ي‌نژاد مشكل داشتم.

كوثري با اشاره به ديدار اين كميته با كروبي نيز خاطرنشان كرد: در اين ديدار معلوم شد كه آقاي كروبي در جريان بسياري از مسائل نيستند و به ايشان گفتيم حتي اطرافيانتان مثل آقاي كرباسچي به شما اعتقادي ندارند و وقتي به آقاي كروبي گفتيم كه ميرحسين موسوي در برخي از شهرها نفر اول شده است، اصلا خبر نداشتند و از اين موضوع ابراز تعجب كردند كوثري با بيان اينكه آقاي كروبي در اين ديدار همان حرف‌هاي آقاي موسوي را زد، گفت: به آقاي كروبي عرض كرديم شما چرا نماينده به شوراي نگهبان معرفي نكرديد و ايشان نيز جواب داد: «من آقاي كرباسچي را به عنوان نماينده خود انتخاب كردم اما آقاي موسوي نگذاشت او به شوراي نگهبان برود.»

كوثري با اشاره به اعترافات يكي از اعضاي حزب كارگزاران، خاطرنشان كرد: اين شخص در اعترافات خود گفته است: «كار ما اين بود كه به جاي نظرسنجي اقدام به نظرسازي كنيم و اينگونه به آقاي موسوي تلقين كنيم كه او قطعا پيروز انتخابات خواهد بود.» وي سازمان مجاهدين انقلاب و در رأي آنها بهزاد نبوي را به عنوان يكي از گروه‌هاي پشت سر حوادث اخير عنوان كرد و افزود: «اين افراد با تشكيل كميته ايكس حوادث كشور را اداره مي‌كردند و در خانه‌اي در منطقه قيطريه تهران با استفاده از هنرپيشه‌ها و افراد شاخص استوديويي درست كردند كه در اين استوديو عليه نظام و انتخابات مصاحبه مي‌كردند و مستقيم روي شبكه بي‌بي‌سي فارسي پخش مي‌شد.»

تلاش بر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي تطهير ميرحسين

اما در آن سوي معركه پاول رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه‌داري آمريكا در گفتگو با مجله آمريكايي فارين پاليسي گفت: "تقلب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در انتخابات ايران دروغ است و همه آشوب‌هاي ايجاد شده در ايران پس از انتخابات رياست جمهوري، توطئه آمريكا براي بي‌اعتبار و منزوي كردن ايران بود تا اين كشور را به زانو درآورد. اين اتهام كه رأي مردم در انتخابات رياست جمهوري ايران دزديده شد، دروغ بود. ايران به اين دليل مورد حمله قرار گرفته كه يكي از دو كشور مستقل منطقه محسوب مي‌شود و اگر ايران نيز تحت هژموني آمريكا قرار بگيرد پايان استقلال سوريه، حماس و حزب‌الله نيز فرا مي‌رسد." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

در اين حال كه حتي تحليل صاحب‌نظران منصف غربي نيز حكايت از تلاش براي وقوع انقلاب مخملي در ايران داشت، كواكبيان عضو فراكسيون اقليت (اصلاح‌طلبان) مجلس در گفتگو با ايسنا در حالي كه اغتشاشات ادامه داشت و ميرحسين بر طبل لجاجت ميكوبيد، اين چنين به دفاع حزبي و جناحي از وي پرداخت: «كساني كه اتهامات ساختارشكنانه به امثال مهندس ميرحسين موسوي در ماجراهاي انتخابات و پس از آن نسبت مي‌دهند، بايد در افكار خود تجديدنظر كنند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هم ‌چنين روزنامه صداي عدالت در يادداشتي نوشت: «اگر تمام دغدغه‌هاي ميرحسين را در يك كلمه خلاصه كنيم، آن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"آرمانهاي انقلاب" است. ميرحسين بي‌شك تجسم يك اصولگرا و آرمانخواه ارزشهاي اصيل انقلابي است كه در عين باور عميق به مباني آن اعتقاد راسخي به اصلاح آن دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌»

جنبش سبز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، خودي ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و غيرخودي نمي‌شناسد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

و در سوي ديگر حسين باقرزاده از اعضاي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) در سايت ايران امروز نوشت: "تشكيل يك جبهه سياسي وسيع كه همه نيروهاي فعال در جنبش سبز را دربرگيرد بهترين راهكار در برابر آقاي موسوي است و به جز اين هر حركتي كه بخواهد بخشي از نيروها را كنار بزند باعث انهدام و شكست خواهد شد." وي تاكيد كرد: "موسوي بايد توجه داشته باشد كه بخش عمده‌اي از فعالان در جنبش سبز كساني هستند كه در راي‌گيري‌هاي جمهوري اسلامي شركت نكرده‌اند و در نتيجه به آقاي موسوي نيز راي نداده‌اند. علاوه بر اين، بسياري از اين افراد و حتي بخشي از كساني كه در راي‌گيري اخير شركت كرده‌اند و به آقاي موسوي راي داده‌اند ايشان را در سركوب‌هاي خونين دهه اول انقلاب مقصر و مسئول مي‌دانند.

در عين حال، اين بخش از جامعه نه فقط در شرايط حاضر طرح اين سابقه را لازم نمي‌بيند بلكه به دليل مواضع نسبتا دموكراتيك آقاي موسوي در تبليغات انتخاباتي و همچنين مقاومت ايشان در برابر نظام به حمايت از او برخاسته است. متقابلا اينان انتظار دارند كه آقاي موسوي اولا در برابر فشار كوتاه نيايد و تسليم نشود، و ثانيا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فرهنگ خودي و غيرخودي را مطلقا به كنار بگذارد." اين عضو گروهك تروريستي مجاهدين خلق تصريح كرد: "آقاي موسوي گزينه چنداني در برابر خود ندارد. آقاي موسوي اگر بخواهد جبهه‌اي تاسيس كند بايد توجه كند كه طيف حاميان وي از حاكميت روي برگردانده‌اند و او هم بايد جبهه‌اي با اين مشخصات تاسيس كند. اشتباه است كه او بپندارد با تشكيل جبهه‌اي از خودي‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مي‌تواند در عين به چالش كشيدن حاكميت، رضايت آن را جلب كند. چنين جبهه‌اي از آغاز محكوم به شكست است."

برچسب ها: حماسه 9دی
نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات