صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۸  ، 
کد خبر : ۲۶۱۳۸۹

تحلیل فضای سیاسی قبل از مذاکرات ژنو و دورنمای آینده.

امریکا در حال بازی با سه واژه شفافیت، محدودیت و برچیدن است، اما هدف اصلی آن برچیدن تأسیسات هسته ای کشور است که در میان مدت به شکل درخواست محدودسازی آشکار شده است.

پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: 23 و 24 مهرماه، سه شنبه و چهارشنبه هفته جاری (15 و 16اکتبر) قرار است دور دوم مذاکرات ایران و گروه موسوم به 1+5 ( آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، روسیه ، چین و آلمان ) در ژنو پایتخت سوئیس برگزار شود. دور اول این مذاکرات  مهرماه در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شد. در حاشیه این مذاکرات آقایان محمد جواد ظریف و جان کری، وزرای خارجه ایران و آمریکا دیداری دوجانبه نیز بنا بر آنچه که خود اذعان کردند صرفا پیرامون تحولات هسته ای کشورمان انجام دادند. پس از این دیدار وزیر خارجه آمریکا در گفت و گو با شبکه سی بی اس درخواست های جدیدی از ایران داشت که تقریبا متفاوت از آنچه که در مذاکرات  آلماتی از سوی 1+5 ارائه شده بود و شامل بازکردن درب تاسیسات هسته ای فردو به روی بازرسان سازمان ملل، کاهش سطح غنی سازی و پذیرش فوری پروتکل الحاقی را می شد. البته وی در اظهار نظر دیگری که حاکی از بی برنامگی مقامات کاخ سفید برای ورود جدی به مذاکرات ژنو است مدعی شد که پیشنهاد مطرح شده به ایران همان پیشنهادهای قبلی است. خانم کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سرپرست تیم مذاکره کننده 1+5 نیز در بیانیه ای با اشاره به مذاکرات پیش رو اعلام کرد که " پیشنهاد ارائه ش��ه به ایران در آلماتی همچنان روی میز قرار دارد. ایران می تواند همین پیشنهاد را مبنای حرکت به جلو قرار بدهد یا خود باید پیشنهاد جدیدی ارائه کند."

حجت الاسلام روحانی  و ظریف  هم  پیشاپیش از ارائه طرحی جامع با پیش��هادهای جدید از سوی ایران در مذاکرات ژن�� خبر داده اند.

با رصد خبرها، گزارش ها و تحلیل رسانه ها و محافل داخلی  و خارجی  موارد ذیل در خصوص فضای سیاسی قبل از مذاکرات  و تبیین شرایط جدید و احتمالات پیش رو  قابل ذکر است :

1- زیاده خواهی غرب :

 تحلیلگران غربی طی چند هفته گذشته با ارزیابی نادرست از وضعیت داخلی جمهوری اسلامی ایران مدعی شده اند که تحریم ها، ایران را به پای میز مذاکره جدی با غرب کشانده است. البته برخی تمایلات مفرط به مذاکره با آمریکا در داخل کشور نیز در انتقال این پیام غلط به غربی ها بی تاثیر نبوده است. " وندی شرمن "، معاون وزیر خارجه امریکا، با اشاره به اینکه امریکا تصور می کند تحریم ها یکی از اصلی ترین عوامل روی کار آمدن دولت جدید در ایران بوده، مدعی شده است: «ما معتقدیم که به دلیل همین تحریم‌ها بود و این تحریم‌ها بخش قابل توجهی از انگیزه ایران برای نشستن پشت میز مذاکرات را تشکیل داده است. در حقیقت روحانی و ظریف و همه گفته‌اند و به خصوص در زمان مبارزات انتخاباتی این مسئله روشن شده که او انتخاب شد تا جلوی تحریم‌ها را بگیرد و اقتصاد را بهبود دهد. پس این را می‌دانیم که این مسئله برای آن‌ها مهم است. پس این طور هم نیست که تا قبل از اینکه نتیجه مد نظرمان را بگیریم آن‌ها را (تحریم‌ها را) برداریم و ما به همکاری با کنگره برای افزایش فشارهای مورد نیاز به ایران ادامه می‌دهیم».

دنیس راس، مشاور سابق اوباما، نیز در مقاله ای که توسط اندیشکده واشنگتن منتشر شده، در این باره می نویسد: «اگرچه رئیس‌جمهور «اوباما» باید مسیر دیپلماتیک به سوی توافق هسته‌ای با ایران را مدیریت کند، اما باید بیش از پیش شفاف‌ سازد که چه اقداماتی را تحمل نخواهد کرد». راس درباره شرط کاهش تحریم ها نوشته است: «فشارهای اقتصادی به ایران انگیزه داده تا بن‌بست بین‌المللی مربوط به برنامه هسته‌ایش را حل کند. اما اگر ایران نخواهدگام‌های معناداری بردارد تا به جامعه بین‌المللی ثابت کند که تنها هدفش تولید انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز است، نمی‌تواند از کاهش تحریم‌های اقتصادی بهره‌مند شود. کلمات و لبخند‌های دلنشین چنین تضمینی را فراهم نمی‌آورند؛ تنها اقدامات ملموسی که می‌تواند ایران را از توانمندی ساخت بمب دور کند – روشی مطمئن که کشف زودهنگام هرگونه تلاش برای تبدیل اورانیوم راکتوری به اورانیوم با غنای تسلیحاتی را تضمین کند- می‌تواند موجب حذف تحریم‌ها شود. قطعاً این همان موضعی است که از سوی «اوباما» و کنگره اتخاذ شده است».

وی ادامه داده است که: «مسلماً «روحانی» مجبور است هر چه سریعتر تحریم‌ها را بردارد و با توافقی محدود به این نتیجه نمی‌رسد. «ظریف» در نشست خود با وزرای 1+5 در مورد توافقی سخن گفت که ظرف یک سال کاملاً قابل اجرا باشد، و به وضوح اعلام کرد که خواستار برداشتن تحریم‌ها در این بازه زمانی است. فقط درک جامع‌تر است که می‌تواند به کاهش جدی تحریم‌ها منجر شده و آنچه لازم است را به دولت آمریکا بدهد؛ محدود شدن برنامه هسته‌ای ایران که به آمریکا تا حد زیادی اطمینان می‌دهد که ایرانیان نمی‌توانند تقلب کرده و هر وقت بخواهند اقدام به تولید بمب کنند».

در ادامه موج افزایش زیاده خواهی های امریکا از ایران، سناتور "مارک کرک" نیز به خبرنگار لس آنجلس تایمز گفته است: «تا زمانی که ایران به فعالیت های خود در زمینه دست یابی به دانش ساخت سلاح هسته ای ادامه می دهد، موشک های بالستیک دوربرد می سازد، از تروریسم در سراسر جهان حمایت و حقوق بشر را نقض می کند، سنا بیشترین فشارهای اقتصادی ممکن را بر این کشور اعمال خواهد کرد تا به دیپلماسی فرصت موفقیت داده شود».

وی نوشته است: «رئیس جمهور آمریکا می تواند با یک فرمان اجرایی تحریم های اعمال شده را متوقف کند و حتی می تواند اجرای تحریم ها را به طور موقت به حال تعلیق درآورد، اما اگر وی بخواهد به تعلیق تحریم ها بدون حمایت کنگره ادامه دهد با حملات سیاسی شدیدی مواجه خواهد شد. به احتمال زیاد اوباما پیش از آن که نمایندگان تحریم ها را به طور دائمی لغو کنند باید کنگره را متقاعد کند که ایران به طور کامل از خواسته های آمریکا تبعیت کرده است».

این سخن سناتور کرک، به روشنی نشان می دهد سخنی که دولت آمریکا مبنی بر عدم آزادی عمل اوباما در برداشتن تحریم ها را همواره در قبال درخواست های ایران علم می کنند، یک بهانه و ترفند بیش نیست.

2-  تشدیدجنگ روانی و اطلاعاتی صهیونیست ها:

سران رژیم صهیونیستی که به نظر می رسد اکنون منزوی تر از هر زمان دیگری شده اند، درصددند که قبل از آغاز مذاکرات ایران با 1+5 یا در حین مذاکرات، اطلاعات جدیدی درباره برنامه هسته ای ایران را جعل کرده و روند مذاکرات را تخریب کنند. در همین رابطه طی روزهای گذشته علاوه بر لفاظی های نتانیاهو علیه کشورمان،  نشانه هایی از افزایش تلاش امنیتی- اطلاعاتی کشورهای غربی و دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی علیه برنامه هسته ای ایران مشاهده شده است. برخی گزارش های موجود نشان دهنده آن است که اگرچه کشورهای غربی به ویژه امریکا، انگلستان و رژیم جعلی اسراییل به طور مستمر به انجام عملیات اطلاعاتی علیه برنامه هسته ای ایران مشغول بوده اند، اما اخیرا به نظر می رسد حجم این فعالیت ها در حوزه های خاص گسترش پیدا کرده است. نشانه های عملیات اطلاعاتی کشورهای غربی علیه برنامه هسته ای ایران تا کنون شامل موارد زیر بوده است:

1-2- ترور دانشمندان و عناصر کلیدی؛

2-2- جاسوسی و جمع آوری اطلاعات به دو روش فنی و انسانی؛

3-2- خرابکاری صنعتی از طریق فروش قطعات آلوده، معیوب یا دستکاری شده؛

4-2- خرابکاری به شکل انفجار و تخریب؛

5-2- عملیات سایبری؛

6-2- سندسازی و جعل اطلاعات و ارائه آن به سازمان های بین المللی؛

7-2- تلاش به منظور ایجاد مشکل به انحاء مختلف برای دانشمندان، مدیران و کارشناسان پروژه ها و متقاعد کردن آنها به ترک فعالیت؛

اما منابع امنیتی در تهران گفتند با وجود اینکه در حدود 5/1 سال گذشته به دلیل اجرای موفق عملیات های ضداطلاعاتی، ضد جاسوسی، ایمن سازی و آگاه سازی از سوی دستگاه های اطلاعاتی کشور، حجم این عملیات ها به شدت کاهش پیدا کرده بود، اخیرا نشانه هایی آشکار شده که می توان از آنها نتیجه گرفت دوران جدیدی از عملیات اطلاعاتی علیه برنامه هسته ای ایران در حال آغاز است. یک منبع در تهران گفت: «علامت هایی هست که نشان می دهد فعالیت سرویس ها بویژه در دو حوزه خرابکاری و جمع آوری اطلاعات» تشدید شده است. وی اعلام رئیس سازمان انرژی اتمی درباره دستگیری 4 خرابکار در تاسیسات هسته ای ایران را در همین راستا ارزیابی کرد.

صالحی روز 14 مهر در نشست ماموران یگان های حفاظتی دستگاه های دولتی گفته است: «چند وقت پیش در یک تاسیسات، چهار نفر دستگیر شدند که در صدد انجام اقداماتی بودند. البته این افراد از ابتدا شناسایی شدند و به آنها اجازه داده شد که تا حدی پیش روند و در موقع مناسب دستگیر شدند و در حال حاضر در بازجویی هستند و تا امروز چند مورد رخ داده شناسایی شده و تنها در مورد اخیر چهار نفر دستگیر شدند». تحلیلگران عقیده دارند ورود عملیات اطلاعاتی علیه برنامه هسته ای ایران به فاز جدید دو هدف عمده دارد:

اولا این که رژیم صهیونیستی درصدد آن است که قبل از آغاز مذاکرات ایران با 1+5 یا در حین مذاکرات اطلاعات جدیدی درباره برنامه هسته ای ایران را جعل کرده و روند مذاکرات را تخریب کند و ثانیا  هم امریکا و هم اسراییل مایلند به بخش های مهم برنامه هسته ای ایران ضربه زده و برگ های مذاکراتی ایران را کاهش بدهند.

3-   دیپلماسی پنهان:

 بخشی از روند پی گیری های موجود در خصوص مذاکرات هسته ای محصول برخی توافقات و تماس های غیر آشکار دوطرف که از آن به عنوان " دیپلماسی پنهان" نام برده می شود، است. جان کری، وزیر خارجه امریکا، در این باره اذعان کرد که پس از مذاکرات دوجانبه و غیر علنی خود با  محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، هم اکنون نیز این تماس ها ادامه دارد. وی که چند روز پیش  در یک کنفرانس خبری در کوالالامپور، پایتخت مالزی، شرکت کرده بود، در پاسخ به سؤالی درباره برنامه هسته ای ایران گفت: «البته موضوع غنی سازی محور اصلی مذاکرات است و قرار نیست من در این خصوص در اینجا در کوالالامپور درباره آن گفت وگو کنم و سوال شما را جواب بدهم. با این حال، ما برای ایران روشن کرده ایم که در صورتی که بتوانند در خواست های جامعه جهانی را که پروتکل الحاقی و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل مطرح شده است، می توانند برنامه صلح آمیز هسته ای داشته باشند. این گفتگوها در چند روز آینده شروع می شود».

کری اضافه کرد: «گفتگوهای خصوصی نیز اکنون صورت می گیرد؛ شخص من گفتگوهای خصوصی با وزیر امور خارجه ایران داشتم و تلاش ما این است که تا آن موقع، این گفتگوها حالت خصوصی داشته باشد. ایران می داند که چکار باید بکند تا از برنامه صلح آمیز هسته ای برخوردار شود و ما نیز آماده هستیم برای حل و فصل مساله گفتگو کنیم و این باور را داریم و رئیس جمهور، اوباما، نیز بارها گفته است راه حل مبتنی بر گفتگو راه حل ارجح ماست. از این رو ما گفتگو می کنیم ولی این گفتگوها را در چند روز آینده علنی نمی کنیم.»

محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان، در پاسخ به اظهارات منتشر شده از جان کری تاکید کرد که « هیچ مذاکره محرمانه‌ای بین ما وجود نداشته است. یک جلسه در نیویورک داشته‌ایم و پس از آن نه تماس تلفنی بوده و نه مذاکره دیگری.»

 4- القای  نیاز ایران  ����ه مذاکره :

یکی از شعارهای آقای روحانی در جریان تبلیغات انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، کاهش فشارها و رفع تحریم های غرب علیه ایران بود. رسانه های غربی طی روزهای گذشته تمایل دولت یازدهم به مذاکره با 1+5 و تماس های مقامات ایران و آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل -که رهبرمعظم انقلاب نیز بخش هایی از آن را نابجا دانسته بودند-  را ناشی از نیاز دولت آقای روحانی به عمل به وعده کاهش فشارها قلمداد کردند.

پایگاه اینترنتی الجزیره انگلیسی در تحلیل خود درباره چرایی نیاز روحانی به داشتن یک پیروزی در حوزه سیاست خارجی مدعی شده است که: « روحانی باید به سرعت در مورد موضوعات سیاست خارجی اقدام کند. پیش از آنکه جناح های مخالف در داخل دولت وی خود را سازماندهی کنند و مانع از یافتن راه حلی برای این بن بست شوند و جلوی پیروزی سیاسی روحانی را بگیرند. موفقیت بیشترین اهمیت را در داخل برای روحانی دارد زیرا د�� حالی که وی فردی اصلاح طلب نیست، از گروهی متفاوت در میان نخبگان ایران و گروهی می آید که در 8 سال گذشته در واقع ایران را اداره کرده اند. روحانی نماینده مجموعه متفاوتی از قدرت با گروههای ذینفع و حمایت اجتماعی متفاوت و نخبگانی است که از موضع وی حمایت می کنند. موفقیت در دستیابی به توافق هسته ای با جامعه بین الملل، واقعا برای موفقیت و بقای سیاسی روحانی در داخل و از آن مهم تر، گشایش بیشتر در حوزه سیاسی ایران لازم است. »
5- منطق حمایت رهبری از دیپلماسی دولت:

 پس از مذاکرات نیویورک، مقام های امریکایی تلاش فراوانی کردند تا این گونه القا کنند که اکنون توپ در زمین ایران است و در مذاکرات 23 مهر این ایران است که باید جدیت خود در رفع نگرانی های جامعه جهانی و آغاز فرآیند اعتمادسازی را نشان بدهد. سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانش آموختگان دانشگاه شهید ستاری ارتش این فرآیند را معکوس کرد. منطق راهبردی رهبر معظم انقلاب این است که تاریخ طولانی مواجهه راهبردی ایران و امریکا نشان می دهد، امریکا اولا خودبرتربین، ثانیا اسیر در چنگال صهیونیست ها، ثالثا غیر منطقی و رابعا عهدشکن است. برای هر کدام از این موارد می توان انبوهی از مصادیق را برشمرد. با این وصف، اگر بناست دیپلماسی پیش برود، اولا آمریکائی ها باید نشان بدهند که می خواهند از موضع برابر مذاکره کنند، ثانیا باید ثابت کنند می توانند میان منافع راهبردی خود و بازی های اسرائیل تفکیک قائل شوند، ثالثا باید با ایران با زبان منطق سخن بگویند نه تهدید و رابعا باید به ایران تضمین هایی بدهند که بتوان باور کرد اگر توافقی با امریکا حاصل شد، امریکا توان پایبند ماندن به آن را دارد. این یک برنامه عملیاتی برای سنجش میزان جدیت امریکا و پیشرفت دیپلماسی است.

در این شرایط بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاه شهید ستاری، وزن دولت را برای چانه زنی از موضع قدرت با امریکا افزایش می دهد. به ویژه این که بدانیم تجربه تاریخی رفتار مذاکراتی امریکا نشان می دهد، واشنگتن فقط کسی را در مذاکرات جدی می گیرد که یا نماینده رهبری باشد یا به اندازه کافی مأذون از جانب ایشان. این یک اصل تجربه شده است که از درک امریکا از مکانیسم گردش قدرت و تصمیم سازی استراتژیک در ایران نشأت می گیرد.

پس از سفر نیویوک، برخی رفتارها و تصمیمات دولت – خصوصا مکالمه تلفنی با اوباما- در داخل کشور با انتقادهای جدی و مهمی مواجه شد. تداوم این انتقادها – که در جای خود هم لازم است و هم کمک به دولت محسوب می شود- می توانست این تلقی را در ذهن امریکایی ها بوجود بیاورد که دولت روحانی یک «دولت ضعیف» است و توان اجماع سازی داخلی درباره مسائل راهبردی امنتی ملی را از دست داده و حتی از حمایت رهبری بی بهره شده است. اما بیانات اخیر رهبری جلوی این اشتباه محاسباتی را گرفت و توان چانه زنی دولت را که برای ورود پر قدرت به مذاکراتی بسیار دشوار لازم است، حفظ کرد. رهبر معظم انقلاب در بیانات خود دیپلماسی دولت روحانی در نیویورک را در سطح کلان تأیید کردند- که این تأیید در جهت همان طرح مفهوم نرمش قهرمانانه در دیپلماسی معنا می یابد- اما در یک جمله هم از برخی اقدامات در این سفر اعلام نارضایتی نمودند. با این حال بیانات معظم له به روشنی بر خوشبینی رهبری به تیم مذاکره کننده و حمایت از دیپلماسی دولت جدید تصریح می کند.

این بیانات همچنین بهانه را از دست برخی در داخل که از همین حالا نقشه می کشند که ناکامی احتمالی مسیر فعلی را به پای نظام بنویسند، خواهد ستاند. دولت در این مسیر به اندازه کافی اختیارات دارد و این دقیقا به این معناست که در انتها باید مسئولیت همه آنچه را که رخ داده بپذیرد و از فرافکنی به این سو و آن سو بپرهیزد. تنها اختیار کامل است که امکان مواخذه کامل در انتهای مسیر را فراهم می کند.

چشم انداز مذاکرات

اکنون  کمتر از دو روز دیگر تا آغاز مذاکرات ژنو باقی نمانده است. رفتار ایران همواره نشان دهنده جدیت و علاقمندی به مذاکرات جدی و هدفمند است و در همین راستا با توجه به مذاکرات قبلی و مواضع گروه 1+5 سئوالات و ابهاماتی در خصوص رفتار طرف مقابل وجود دارد، از جمله این که آیا هیأت مذکور در ژنو با آمادگی لازم و اختیارات کافی برای به رسمیت شناختن حقوق ملت ایران پا به مذاکرات خواهد گذاشت؟ و آیا هیأت 1+5 طرحی برای جلب اعتماد متقابل ملت ایران که نشان دهنده تغییر در رفتار آنها و تطبیق رفتار با تغییر لحن باشد، خواهند داشت؟ یا اینکه آیا شفافیت های کامل ارائه شده از سوی ایران می تواند باعث تغییر رفتار هیأت مقابل شود؟ و آیا طرف مقابل می تواند با طرح ایران برای ایجاد یک افق بزرگ از موضوع و حل مسئله بر اساس یک دوره زمانبندی شده همراهی کند؟ طبیعی است ملت ایران یک بدبینی تاریخی نسبت به برخی بازیگران و اعضای گروه مقابل دارند، آیا گروه 1+5 می تواند در مسیر رفع این بدبینی گام های ملموس بردارد؟

باید منتظر ماند و دید آیا اعضای گروه آمادگی ورود به گفتگوهای جدی و رو به جلو را دارد، یا اینکه برخلاف تغییر رفتار و لحن جمهوری اسلامی ایران، ادبیات و روش مذاکراتی 1+5 همچون گذشته مبتنی بر فشار، وقت کشی به بهانه مشورت مکرر با پایتخت های متبوع خود و در نهایت استفاده از اهرم کهنه و قدیمی راهبرد فشار و مذاکره خواهد بود؟

آنچه طرف غربی می بایست از مذاکرات قبلی با ایران دریافته باشد، این است که اگرچه تیم مذاکره تغییر کرده، اما چارچوب ها و مواضع اصولی ایران تغییری نکرده و دیدگاههای غیرمنطقی و ارائه پیشنهادهای ایده آلیستی با توجه به اینکه پیشنهادهای طرف ایرانی کاملا واقع گرایانه و منطقی است، می تواند در مذاکرات خلل ایجاد کند. به خصوص طرح هر دیدگاهی که به دنبال عدم رعایت حقوق ملت ایران و حق غنی سازی در خاک ایران باشد، به عنوان سمی در شکل گیری مذاکرات هدفمند و نتیجه گرا خواهد بود. اساسا مهم ترین پیش فرضی که برای گروه1+5 می بایست لحاظ شود عدم بازگشت از پیشرفت های بومی هسته ای برای ایران است.

مقام های کنگره و دولت امریکا ظرف یکی دو هفته گذشته بیش از 15 درخواست از ایران مطرح کرده اند که برخی از آنها در واقع به معنای برچیدن بخش هایی از برنامه هسته ای صلح آمیز ایران است، نه شفاف کردن یا حتی محدود کردن آن. دولت امریکا به وضوح علاقه ای به شفافیت کامل نشان نمی دهد. برعکس تاکید روی توقف غنی سازی 20 درصد، توقف پروژه راکتور آب سنگین اراک، توقف تولید ماشین های سانتریفیوژ جدید یا مطرح کردن درخواست هایی درباره محدود کردن تعداد ماشین های فعال در نطنز، محدود کردن درصد غنی سازی، محدود کردن حجم ذخیره مواد 5 و 20 درصد و محدود کردن ظرفیت بالقوه تولید (تعداد ماشین های غیر فعال)، همگی نشان دهنده آن است که دولت امریکا بیش از هر چیز در پی آن است که زیرساخت هسته ای ایران بویژه در حوزه غنی سازی به نحوی تغییر شکل بدهد که در پایان فرآیند حتی اگر ایران به فریبکاری و عهدشکنی طرف مقابل خود واقف شد و تصمیم به درپیش گرفتن رویه جدیدی گرفت؛ اساسا به لحاظ فنی و زیر ساختی دیگر نتواند به آسانی به دوران ماقبل مذاکرات برگردد. در واقع اگر دقیق باشیم، روشن است که امریکایی ها اکنون در حال بازی با سه واژه شفافیت، محدودیت و برچیدن هستند، اما هدف نهایی و اصلی آنها در واقع همان برچیدن تأسیسات هسته ای ایران است که در میان مدت به شکل درخواست محدودسازی آن آشکار شده است. در یک هفته گذشه منابع غربی انبوهی از تحلیل های مختلف در این باره منتشر کرده اند که عقیده دارند ایران اساسا نه برای توافق، بلکه به دلیل غیر قابل تحمل شدن فشار تحریم ها پای میز مذاکره آمده و به محض اینکه بتواند اندکی از بار تحریم ها کم کند، دوباره به سرعت به وضعیت سابق خود برخواهد گشت. بنابراین هدف اصلی امریکا از مذاکرات در واقع چیزی جز برچیدن برنامه غنی سازی صنعتی در ایران به روش های مختلف و تبدیل آن به یک برنامه کاملا محدود، سمبلیک و بدون توان ایجاد تغییر در معادلات راهبردی و حتی تاکتیکی نیست.

با این وجود آنچه که از شرایط و فضای قبل از مذاکرات ژنو قابل درک است این که به نظر می رسد طرف مقابل آمادگی لازم برای برداشتن گام های ملموس و متقابل در مذاکرات پیش رو را ندارد و در خوش بینانه ترین حالت این مذاکرات ادامه خواهد یافت تا جایی که خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه نوشت :" احتمالا بیشترین دستاورد مذاکرات تهران با 1+5 در ژنو توافقی برای نشستی دیگر خواهد بود."/

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات