فرهنگ و باورهای جامعه زمینهساز رفتار اجتماعی افراد
رفتار انسانها به لحاظ فرهنگها و باورهای مختلف متفاوت هستند و اولین منبع تفاوت رفتار در انسان فرهنگ جامعه است.فرهنگ ارزشی و اندیشه دینی آن جامعه، آداب و رسوم، سنن و تشریفات و قراردادهای اجتماعی، باعث شکلگیری رفتار در فرد میشود. در پارهای از اوقات در مقاطع مختلف تاریخ، حوادثی اتفاق میافتد که مبدأ بعضی تغییر رفتار میشود.
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبدأ تغییر رفتار
در عصر جاهلیت و زمان زنده به گور کردن دختران و بتپرستی یک نوری بر زمین میدرخشد و شبه جزیره عربستان را منور میکند و آغازی برای تغییر و تحول رفتار بشر میشود. اگر چه حضرت موسی کلیم الله(ع) و حضرت عیسی(ع)از قبل مبدأ بعضی تغییر رفتارها بودند اما اصالت تغییرات رفتاری با ظهور اسلام متولد شد و تا به امروز ادامه پیدا کرده است. و هر جا که میخواست رفتار ناب اسلام محمدی(ص) و علوی از مسیر خویش منحرف شود، واقعهای اتفاق افتاد و مسیر را تصحیح کرد. مثل واقعه کربلا که یک تحول عظیم در رفتارهای فردی و اجتماعی بهوجود آورد.
شکلگیری ضد رفتارها به موازات رفتارهای صحیح
در طول تاریخ هم یک ضد رفتار یا رفتار ضد اجتماعی خوارج نهروان، اصحاب جمل و غیره در مقابل رفتارهای اصیل و ناب متولد میشد. بنابراین در مقاطع مختلف تاریخ ،فرهنگ و اجتماع رفتارهای اصیل همواره درگیر یکسری رفتارهای قلابی و ضدارزش بودهاند و این تا مقطع انقلاب اسلامی ادامه پیدا میکند.
سه نوع رفتار پس از انقلاب
نسل اول انقلاب یعنی متولدین سالهای 1331 و 32 (حدوداً) عدهای از آنها کسانی بودند که به فرهنگ طاغوتی آن زمان عادت کرده و برای خویش تفکرات و دیدگاههای خاصی داشتند و آنهایی که باورها و اندیشه اصیل اسلامی داشتند در مظلومیت و فشار زندگی میکردند و این گروه در اقلیت بودند؛ اما اقلیتی که «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره» بودند. شاید هر کدام به هزاران نفر میارزیدند. بنابراین رفتارهایی که در زمان بروز انقلاب اسلامی وجود داشت، یکی رفتارهای شاهنشاهی و غربزدگی بود، دوم رفتارهای مذهبی و سوم رفتارهای باری به هر جهت و به قول معروف «حالا ببینیم چطور میشود» که این رفتار سومی، بیشتر به ما ضربه زدهاند و همیشه در همه ادوار وجود دارند.
رفتار گروه باری به هر جهت نطفه تشکیل منحرفین
رفتار این گروه نطفه اولیه سر بر آوردن منافقین، لیبرالها و ملی مذهبیها و غیره در زمان پیروزی انقلاب بود. آنها معتقد بودند که حکومت را به وسیله مردم و مذهبیها به جلو ببریم، بعد ما سوار موج میشویم و به جلو میرویم. دولت بازرگان و ملی مذهبیها نماد گروه سوم بودند. با ما حرکت کردند تا نظام را از دست بچههای مسلمان و نور پرفروغ امام خالی کنند، ولی نتوانستند و خودشان در به در و آواره شدند.
منافقین و آغاز جدایی از انقلاب
بخش دیگری از این گروه که با ما به این سوی انقلاب آمدند، منافقین بودند. اینها در آغاز عکسهای امام و پیشگامان و متقدمین انقلاب را چاپ میکردند و ستاد تشکیل داده بودند، ولی بعد که متوجه شدند اینجا جای معلق زدن نیست، حسابشان را جدا کردند و از لانه صدام و سر سفره فامیلهایشان در لندن و پاریس و آمریکا سر در آوردند.
حضور ضدانقلاب در جنگ از نوع دیگر
زمانی که جنگ شروع شد بخش دیگری از این گروه گفتند با خیل مردم به جنگ برویم. جبهه جنگ که همه جاهایش خطرناک نیست. میرویم و در آشپزخانه سیبزمینی پوست میکنیم و بعد هم میگوییم ما در جنگ شرکت داشتیم.
اخیراً مد شده است که برخی از جوان ترهای اینها در دفتر محل کارشان تابلوی عکسشان را با تصاویر تانک و توپ و چفیه برگردن نصب کردهاند! بنده خودم به دفتر یکی از اینها رفتم و عکس او را سوار بر تانک مشاهده کردم، به او گفتم: شما هم در جنگ شرکت داشتید؟ گفت: اگر خدا قبول کند.
بعداً به فکر فرو رفتم، متوجه شدم اصلاً در زمان جنگ او یک بچه 7، 8 سال بیشتر نبوده است! بعد یکی از دوستانم میگفت: اینها به شهرک سینمایی دفاع مقدس میروند و آنجا عکس میگیرند. اینها میراثخوار جنگ شدهاند. در جنگ، دیگری شرکت داشته است ولیکن او عکس با چفیه را میگیرد. گروهی از اینها در جنگ جاسوس شدند. گروه دیگری شکنجهگر بچههای بسیجی شدند، و بازپرسهای رژیم صدام بودند.
خیالپردازی خام ضدانقلاب پس از پایان جنگ
جنگ که تمام شد به گمان اینها تمام بچههای حزبالله مردند و تمام شدند. به عنوان میراثخوار آمدند و مدعی میراث جنگ و نان به نرخ روز خور شدند. در دوران انتخابات در زمان بنیصدر عدهای که دور او بودند با ژست انقلاب شروع به تیشه زدن به ریشه انقلاب کردند. ده سال اول بعد از جنگ به دوره سازندگی معروف شد و دوره بعد به اصلاحات ولی نتیجه چندانی جز تخریب از خودش باقی نگذاشت.
حضور به موقع حزباللهیها در صحنه
اینها با قبضه کردن فرهنگ و سینما، ورزش و اجتماع هر کاری که میخواستند انجام دادند و کار را به جایی رساندند تا خط امام را منزوی کنند. خوشبختانه هر جا که این گروه نان به نرخ روز خور خواستند سری از لاک بیرون بیاورند بچههای انقلاب جلویشان سبز شدند. اینها این موضوع را دریافتند که بچههای انقلابی و حزباللهی هنوز تمام نشده اند و زمانش که برسد از آرمانهای خودشان دفاع میکنند.
گروه نان به نرخ روز خور، گردانندگان فتنه 88
در سال 88 فتنهای درست شد که گروه «نان به نرخ روز خور» گردانندگان فتنه شدند و تا سال 88 با انقلاب همراه بودند ولی از آنجایی که نتوانستند ماهیت خودشان را پنهان کنند، رفتار اجتماعی و سیاسیشان را بروز دادند که همه شاهد بودیم.
جریان انحرافی، ضلع دوم مثلث ضدانقلاب
بنابراین با بروز فتنه و به موازات آن، در حرکت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، بهداشتی ایران جریانی انحرافی به وجود آمد که ضلع دوم مثلثی شد که ضلع اول آن جریان فتنه بود. ضلع سوم ضدانقلابهایی بودند که فرار کرده بودند امثال اشکوری، رجب مزروعی و غیره که اینها همه ظاهرشان با یکدیگر فرق میکند. علیرضا نوریزاده جاسوس صهیونیست با اشکوری روحانینما ظاهرشان متفاوت است ولی آبشخور و تیره هر دو آنها یکی است و لذا همه ماموریتهایشان یکسان است.
نوک پیکان مثلث شوم به سمت ولایتفقیه
این هماهنگی آنها به طوری است که پیکان حملات و ضربات آنها به طرف ولی فقیه و اصل ولایت فقیه است. از اول انقلاب اینها هیچ ادعای مهمی جز دشمنی با ولایت نداشتهاند. کارشان ولایتستیزی است، چه فتنهگران 88 و چه منحرفین موجود و چه ضدانقلاب؛ به طوری که در تلویزیون بیبیسی میزگرد برگزار میکنند و بعد برای اینکه عوامفریبی کنند یک فیلمی از مقام معظم رهبری نشان دادند و به دنیاگریزی، زهد و ورع ایشان در این فیلم اشاره کردند و بعد بقیهاش را حمله به مدیریت ولی فقیه اختصاص دادند!
بیتحرکی صدا و سیما در ارائه فیلم زندگی بزرگان انقلاب
عجبا از صدا و سیمای ما که از اول تأسیس تا به امروز حتی یک فیلم مستند درباره زندگی مقام معظم رهبری یا حضرت امام(ره) و سایر الگوهای انقلاب اسلامی درست نکرده است. تا اینکه نسل جوان ما از زندگی این بزرگواران با خبر شوند. البته ممکن است خود رهبری به این کار راضی نباشند، ولی جوانان باید ببینند و بدانند نه اینکه از طریق بیبیسی این فیلم مغرضانه را مشاهده کنند.
ولایت، محک تشخیص رفتارهای اصیل و واقعی
بنابراین محک تشخیص رفتارهای اصیل و رفتارهای واقعی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ولایت است. این معیار ماست و با هیچکس هم رودربایستی نداریم. نباید از این موضوع غافل شویم که فعالیتهای مثلث شوم تداوم یافته است، به گونهای که امروزه اینها اتاق فکر مشترک دارند و همه حرکتهای آنها حساب شده است و البته نشانه چفیه بر دوش رهبر و مقتدای ما نیز حاکی از تداوم جنگ ما با بیعدالتی، تبعیض و حقکشی و اسلامستیزی است. این را همه باید بدانند، از امثال من معلم در دانشگاه تا آن جوان قوی و قدرتمند بسیجی و کارمند حزباللهی همه ما پای این عقیده محکم ایستادهایم.
اما اهداف و ویژگیهای اقتصادی و سیاسی این مثلث شوم به شرح ذیل میباشد؛ اول تلاش در جهت تضعیف باورهای مردم نسبت به نظام سیاسی. نمونه آن همین اختلاس بزرگ در شبکه بانکی کشور است که معلوم نبود چندمین اختلاس از نوع خودش است و کجا این قطار فساد توقف خواهد کرد؛ چرا که این اختلاس کار یک نفر و دو نفر و پنج نفر نیست.
تعرض به رئیس قوه قضائیه، تجاوز به حریم عدالت است
اگر کسی امروز علیه رئیس قوه قضائیه اعلام شکایت میکند یا اینکه بنا دارد شکایت کند، باید بداند تجاوز به حریم رئیس قوه قضائیه، تجاوز به حریم عدالت است. چرا که ایشان یک شخصیت حقوقی دارند و حالا که آمده و فرموده ما در برخورد خط قرمزها را نمیشناسیم، یک عده صدایشان بلند شده و وقاحت را به جایی رساندهاند که میگویند میخواهیم شکایت کنیم. وقتی که پدر یک دانشجو برای تهیه شهریه فرزندش کلیهاش را میفروشد، یا یک جوان برای هزینه ازدواج خویش درمانده است، یا دختری نجیب پول تهیه جهیزیه ندارد و دو سال از عقدش میگذرد ولی به ناچار در خانه مانده است، به یک دفعه 3 هزار میلیارد تومان از پول این ملت چپاول میشود! آن هم به دست کسانی که میخواهند اعتماد مردم را به حاکمیت و نظام سیاسی تضعیف کنند و اینگونه باورهای مردم را از بین ببرند.
شادمانی ضدانقلاب از وقوع اختلاس در شبکه بانکی کشور
شما نمیدانید شبکههای بیگانه چه سرور و شادی بر سر این اختلاس برپا کردهاند. اگر یک قاچاقچی با مواد مخدر نسل جوان را فاسد میکند، باید اعدام شود و اگر یک قاتل با وحشتی که در جامعه ایجاد میکند باید اعدام شود، این اختلاس گران به خاطر تضعیف اعتماد عمومی و اخلال در باورهای مردم نسبت به حاکمیت باید علنی و آشکارا محاکمه و اعدام شوند تا دیگر کسی جرأت نکند به حریم بیتالمال تجاوز کند.
من نظام قضایی چین را تایید و یا رد نمیکنم ولی در چین مجازات اختلاس گر اعدام است، حالا هر که میخواهد باشد. البته امیدواریم در این اختلاس بانکی اینطور نباشد که چهار تا کارمند بانک را دستگیر و دانه درشتها را رها کنند. ما باید یاد بگیریم که اشتباهات خود را بپذیریم که این باعث قوت ما میشود.
تخریب اعتماد عمومی از اهداف اختلاس گران
به نظر بنده این اختلاس نوعی سونامی بود که اعتماد عمومی را تخریب کرد. این اختلاس، خوردن نبود بلکه بلعیدن بود. چرا که خوردن اندازه دارد.
دومین هدف این مثلث شوم تضعیف نظام اقتصادی و همچنین تزریق روحیه یاس و ناامیدی در جامعه است. وقتی یک جوان در این مملکت میبینند به یک دفعه 3هزار میلیارد اختلاس صورت میگیرد، دیگر انگیزهای برای حفظ بیتالمال در خود احساس نمیکند. آنهایی که دم از عدالت علوی میزنند الان باید در صفحه تلویزیون حاضر شده و به صورت خویش سیلی بزنند و بگویند که اشتباه کردهاند و از ملت و خانوادههای شهدا عذرخواهی کنند. امام(ره) با آن عظمت در قضیه دولت موقت و بازرگان به مردم فرمود من اشتباه کردم و به نوعی بزرگوارانه عذرخواهی کرد.
این مثلث شوم آنچنان به حساسیتهای مردم ضربه میزند که دیگر جایی برای دفاع نگذارد. اما باید بگویم ما از اصالت انقلاب دفاع خواهیم کرد اگر چه عملکرد غلط هم وجود دارد. ما از ولایت تا پای جان دفاع میکنیم و اینها ما را تضعیف نمیکند و در ارادت و حمایت ما نسبت به ولایت فقیه و زعامت عظمای رهبری ذرهای خلل وارد نمیکند.
لزوم شایستهسالاری در مدیریت کلان اقتصادی جامعه
جالب اینجاست وقتی میخواهند یک بچهحزباللهی را استخدام کنند از بقال سر کوچه راجع به حجاب همسرش سوال میکنند، چطور یک شخصی را به عنوان مدیر عامل بانک ملی قرار میدهند که خانوادهاش ساکن کانادا هستند و خودش هم تبعه آن کشور است! و در حالی که پسر وی در تلآویو آژانس هواپیمایی دارد! آیا میخواهند این چیزها را کتمان کنند و یا بگویند؟! ما نمیدانستیم.
سومین هدف مثلث شوم، تشویق نخبگان به خروج از کشور است. الان در کشور موسساتی درست شده که اینها دعوتنامههایی را ارسال میکنند تا اینکه نخبگان به کشورهایی مثل مالزی بروند و با بورسیه تحصیل کنند.
این در حالی است که الان مالزی مهد ضد انقلاب ایران شده است. و این واقعاً خطر بزرگی است؛ چرا که بخش اعظمی از ضد انقلاب در کشور مالزی لانه کردهاند و بچههای ما را تشویق میکنند تا کشور را از مغزهای متفکر تهی کنند.
ترویج مواد مخدر و عرفانهای کاذب برای مسخ جوانان
هدف چهارم، توزیع مواد مخدر اعم از سنتی و صنعتی به صورت ارزان قیمت است، به طوری که قیمت شیشه 7 سال پیش 80 میلیون تومان بود؛ الان به کیلویی 7 میلیون تومان رسیده است. کراک که 140 میلیون تومان بود به 11 میلیون رسیده است.
سازمان موساد و سیا در مرزهای شرقی ایران این مواد را تولید میکنند و به قاچاقچیان نسیه میدهند و به هرکسی هم بخواهد آموزش هم میدهند. بنده در سفری که به یکی از شهرهای مرزی بین ایران و پاکستان به نام پیشین داشتم، دیدم اینها در مرز مستقر هستند.
پنجمین اقدام، ترویج عرفانهای کاذب است؛ به طوری که الان 4 هزار نفر عضو گروههای شیطان پرستی میباشند که در کرج و ساوجبلاغ مستقر هستند. اینها در میهمانیهای مختلط شرکت میکنند آن هم با مصرف مواد مخدر و افراد را وادار به خودکشی میکنند و خون همدیگر را در کاسه میریزند و برای اعلام وفاداری، آن را میخورند!
کمرنگ شدن بزرگداشت اعیاد و مناسبتهای مذهبی در جامعه
اقدام بعدی ضد انقلاب، به نوعی تحریم مراسم دولتی و دینی است. من یادم هست وقتی بچه بودم، 20 روز مانده به نیمه شعبان ما ذوق میکردیم.پول جمع میکردیم تا اینکه چراغانی کنیم. ولی الان میبینیم نیمه شعبان ، عید غدیر و عید قربان چقدر میان ما کم فروغ شده است. و حالا با این که چند نهاد دولتی چراغانی میکنند و یا عدهای از حزباللهیها چهار تا پرچم و چراغ نصب میکنند ولی باز مثل سابق نیست. ما باید با قدرت تمام این مراسم را برگزار کنیم تا بچههایمان هم یاد بگیرند.
پرهیز از تخریب یکدیگر در رسانهها
اقدام دیگر ضد انقلاب، رواج فرهنگ تخریب یکدیگر در جامعه است. الان شاهد هستیم در جامعه عدهای به جان یکدیگر افتادهاند؛ به نحوی که این یکی آن دیگری را میکوبد. باید ببینیم کدام یک از اینها معیارشان عشق به ولایت است. هرکسی مرید و مقلد ولایت است ما نوکر او هستیم. این درگیریها و تخریبها باید به کنار گذاشته شده و مردم را مایوس نکرد. هنوز انتخابات شروع نشده، عدهای به خاطر جمع کردن رای در ختمها و عروسیها شرکت میکنند. شاید تا زمان رایگیری سکته کردند و مردند. در روزنامهها به یکدیگر میپرند، انگار که انقلاب ارثیه پدریشان است. چرا از میراثخواری دست برنمیدارند؟ هنوز فرزندان حزبالله زندهاند.
اقدام بعدی ضد انقلاب تقسیم رسانهها به تکفیری و زنجیرهای است؛ به گونهای که روزنامههای کیهان واطلاعات و رسالت را تکفیری مینامند. آن وقت در این بین 40 تا مجله در واقع آلبوم رنگی هنرپیشههای زن و مرد شده است.
لزوم دقت در اعزام نمایندگان جامعه به خارج از کشور
اگر از ترکیه عثمانی آقای اردوغان با همسر محجبهاش به سومالی میرود، جای تاسف است که از کشور ما بازیگر نقش زلیخا میرود و او نماد زن مسلمان ایرانی و سفیر انقلاب میشود و آنجا چهارتا بچه گرسنه سومالیایی را به آغوش گرفته و عکس میاندازد. آیا سومالیاییها نخواهند گفت این چگونه سفیری است؟ آیا ما خانمهای حزباللهی نداشتیم تا سفیران انقلاب ما باشند.
قبیلهگرایی مهمترین رفتار سیاسی و اجرایی ضدانقلاب
مهمترین رفتار سیاسی و اجرایی ضد انقلاب قبیلهگرایی است. اینکه میگوییم قبیلهگرایی، مراد قوم و زبان نیست بلکه بیتوجهی به شایستهسالاری است و اینکه هرکس دار و دسته خودش را بیاورد؛ مثلا این همه ما متخصص داریم بروند خاوری تبعه کانادا را برای مدیریت بزرگترین واحد مالی کشور بیاورند. همینطور افرادی را بیاورند که سابقه اجرایی ندارند و صرف اینکه وابسته به بعضیها هستند وارد گود کنند. هدف ناتواننمایی نظام اسلامی برای اداره مملکت است که به دنیا بگویند دیدید اختلاسی در این نظام شد که در تاریخ از زمان آلکاپون به بعد سابقه نداشته است. این اختلاس یک ضربه شخصیتی به نظام زد.عوامل آن فقط دزد مالی نیستند و به نظر من اینها در درجه اول خائنین سیاسی هستند و بعد اختلاس گر و دزد . اینها اعتماد اجتماعی را تضعیف کردند.
بنابراین قبیلهگرایی و توزیع ناعادلانه منابع و فرصتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منجر به این میشود که کسی را که هیچ سابقهای ندارد میآورند و همه جا مافیایی میشود؛ فرهنگ، سینما، تلویزیون و ورزش بعد که یک حزباللهی بسیجی جبهه رفته به ورزش وارد میشود سر و صدایشان بلند میشود که این شخص در ورزش مهارتی ندارد.
رفتار دیگر ضد انقلاب دست به دامن غربیها شدن است. وقتی حضرت امام و آقا میفرمایند ما با آمریکا کاری نداریم؛ چرا که دشمن قسم خورده ماست؛ ولی برخی باز آرامآرام خودشان را به آن طرف نزدیک میکنند و یا اینکه بعضیها چراغ سبزی به آن طرف نشان میدهند.
وفاداری دروغین به مبانی وارزشها
اینکه برخی از ما به تشییع جنازه شهدا میرویم ولی عقیدهای به فلسفه شهادت نداریم و شهادت را به عنوان آخرین راه حل نجات مستضعفین باور نداریم. مصداق وفاداری دروغین به مبانی و ارزشهاست. اما ناراضیتراشی چه بوق زدن بی مورد باشد که باعث آزار مردم میشود و چه عقب انداختن کارهای دیگران، همه از رفتارهای ضد انقلابی است. به بسیاری از نوچههای جینشارپ سفارش شده بود که سر و صدا ایجاد کنید و مردم را ناراحت کنید.
خودداری از پرداخت هزینههای دولتی و انتشار نامههای بدون امضا یا نامههای سرگشاده آنچنانی از رفتارهای ضد انقلاب است.
القای شبهه در باورهای عقیدتی مردم به طوری که 440 سایت علیه مهدویت به زبان فارسی شبههافکنی میکنند. از طرفی 666 سایت دیگر به زبان فارسی به تبلیغ شیطانپرستی مشغول هستند. این تازه منهای وبلاگها و سایتهای اجتماعی از قبیل فیسبوک، توتیتر، یوتیوب، کلوب است که اینها شبکههای اجتماعی درست میکنند در حالی که ما به یکدیگر مشغول هستیم و هنوز دنبال دزد میگردیم. در صورتی که دزد آشکارا میدزدد. اصولا مشخصه تئوریسینها و نظریهپردازان این فتنه و انحراف و روشنفکران ضد انقلاب که در بیبیسی جمع شدهاند و نوچههای آنها در داخل، خود روشنفکربینی است.
از نظر ما رفتارشناسها خود روشنفکر بینی یک بیماری روانی و یک ناهنجاری است. اینها کسانی هستند که حتی یک کتاب در مورد اسلام نخواندهاند. اما نظریهها و انتقاداتیدر باره اسلام دارند که معلوم نیست از کجا آوردهاند و این خودروشنفکربینها هستند که بین جامعه و روحانیت حایل شدهاند. چون روحانیت را که از اسلام بگیرند مثل مهندسی است که از یک کارخانه حذف کنند. اینها حتی درباره مشاهیر کشور خود هیچگونه اطلاعاتی ندارند. اینها دارند هدایت جوانهای ما را به عهده میگیرند و باید مواظب بود. اینها کلاسهای مثلا مثبتاندیشی گذاشته و برای جوانان نسخههایی میپیچند! و به اصطلاح روشنفکرهایی که اتاق فکر فتنه و انحراف و ضد انقلاب را اداره میکنند، کارشان جدا کردن مثلث مردم، دیانت و آگاهی از رهبری است. وقتی اعتماد اجتماعی کاهش پیدا کند، مشارکت اجتماعی کم میشود و مردم در برنامهها ضعیف شرکت میکنند و آگاهی اجتماعی کم میشود.
خود روشنفکربینها و نظریهپردازان فتنهگران و منحرفین باید بدانند ما نه از نظریه پردازان دانشگاهیشان میترسیم و نه از واژههای عجیب و غریبی که گاه نشخوار میکنند؛ همان طور که تودهایها و سلطنتطلبها و منافقین را به زبالهدان تاریخ فرستادیم فتنهگرهای سبز و زرد و قرمز هم به همچنان سرنوشتی دچار خواهند شد. و تا وقتی که دست ما در دست ولایت است نباید هیچ واهمهای داشته باشیم.
باید در آستانه انتخابات مجلس به مردم آگهیبخشی کنیم که نه سفره کسی ما را نمکگیر کند و نه سخنرانی و لغت پراکنی دیگری ما را فریب دهد.
خواهشی که از مدیران جامعه داریم این است که خواهران محجبه و برادران حزباللهی به همراه کمکهای مردم به سومالی بفرستند تا آنها با جوانان و زنان و مردان حزباللهی ما آشنا شوند و ببینند کسانی که از ایران به آنجا میروند، نماینده زنان مسلمان ایران هستند.
ما هم باید متشکلتر شویم و گروههای فرهنگی درست کنیم و وارد فضای سایبری شویم و سایت و وبلاگ درست کنیم. از کارشناسان مذهبی و روحانیون کمک بگیریم و در مقابل شبهات و القائاتی که به ذهن جوانان سرازیر میشود؛ بایستیم و پاسخگو باشیم . بهترین رفتار در حال حاضر قرار گرفتن پشت سر ولایت است و حتی نباید یک قدم هم از رهبری جلوتر باشیم. بعضی از آقایان که امکانات دولتی در اختیارشان هست و مجله و سایت و روزنامه و ... بعضی از آنها دارند سوءاستفاده میکنند. فعلا تا زمانی که مقام معظم رهبری در مقابل آنها سکوت کرده و خلع یدشان نکردهاند ما موظف به سکوت هستیم و الاّ ایشان اشاره و تعیین تکلیف کنند ما میدانیم با آنها چه برنامهای پیاده کنیم. فعلا به خاطر اینکه آشفتهبازار نشود سکوت میکنیم. معتقدیم در دستگیری مفسدین و برخورد با آنها نباید هیچ خط قرمزی در نظر گرفته شود. اگر قائل به خط قرمز در دستگیری عوامل اختلاس اخیر باشیم یعنی بنیانگذاری اختلاسهای بزرگ را کردهایم و هیچ کس نباید در خصوص خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی برای خودش حاشیه امنی قلمداد کند.