
پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: مبحث "سیاست خارجی تطبیقی" یکی از پیچیده ترین مباحث و سرفصل های مربوط به حوزه روابط بین الملل محسوب می شود. در سیاست خارجی تطبیقی عملا تمرکز بر بازی یک بازیگر واحد، معنا و مفهومی ندارد و به جای "سیاست واحد" ، شاهد جولان و مانور "سیاست های واحد" هستیم. ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره به عنوان دو بازیگر مولد بحران در نظام بین الملل مورد شناسایی دیگر بازیگران جهانی قرار گرفته اند. حتی متحدان اروپایی واشنگتن و تل آویو نیز نسبت به مخرب بودن بازی این دو آگاه هستند و بر همین مبنا سعی در تنظیم مناسبات خود با آمریکا و رژیم اشغالگر قدس دارند. طی سال های اخیر شاهد حضور همزمان بنیامین نتانیاهو و باراک اوباما در واشنگتن و تل آویو بوده ایم. بدیهی است که نتانیاهو و آویگدور لیبرمن( به عنوان وزیر امور خارجه و شریک ائتلافی نتانیاهو) نسبت به حضور جمهوری خواهان در قدرت در مقایسه با دموکرات ها مشتاق تر بوده اند. در جریان رقابت های انتخاباتی سال 2012 در آمریکا نیز نتانیاهو و همراهانش بیشتر خواهان پیروزی میت رامنی نامزد حزب جمهوری خواه بودند. با وجود اینکه دولت اوباما در گفتار و عمل همواره از تعهد خود مبنی بر حمایت تمام عیار از رژیم صهیونیستی سخن به میان آورده است، اما اختلافات اوباما و نتانیاهو بر سر مسائلی مانند "شهرک سازی در سرزمین های اشغالی"، "نحوه تعریف تاکتیک های تقابل با ایران"، "نوع مواجهه با تحولات خاورمیانه پس از وقوع بیداری اسلامی" و ...منجر به ایجاد شکاف هایی میان دو طرف شده است.
"توافقنامه ژنو" و آنچه در جریان مذاکرات هسته ای اخیر میان ایران و اعضای 1+5 گذشت، به طور طبیعی چنین شکافی را تقویت کرده است. به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی و صهیونیستی هنوز نتوانسته اند به درک مشترکی در خصوص معمای ژنو و آنچه میان ایران و 1+5 گذشته است نائل شوند. فارغ از دغدغه ها و ابهامات و نکات مثبت و منفی احتمالی که در خصوص توافقنامه وجود دارد، کلیت امضای این توافقنامه منجر به تشدید منازعات تاکتیکی واشنگتن- تل آویو شده است. مقامات رژیم صهیونیستی صراحتا نسبت به دفورمه شدن جغرافیای سیاسی منطقه متعاقب هرگونه نزدیکی ایران و غرب احساس خطر کرده اند. تل آویو این احساس خطر را به عربستان و قطر نیز انتقال داده است. از سوی دیگر، باراک اوباما که در رقابت های انتخاباتی سال های 2008 و 2012 میلادی با مانور بر روی "تعامل با ایران" توانسته بود آرای الکترال تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی را به سود حزب دموکرات به گردش در آورد، پیشروی در مذاکرات هسته ای با ایران را یک ضرورت می دانست. تلاقی "نگرانی تل آویو" و "احساس ضرورت واشنگتن" در برهه حساس فعلی منجر به ایجاد خلل در انطباق سیاست خارجی طرفین با یکدیگر شده است. از این رو پس از امضای توافقنامه ژنو، شاهد گاردگیری پنهان و بعضا آشکار تل آویو و واشنگتن نسبت به یکدیگر در حوزه سیاست خارجی تطبیقی و فیمابینی هستیم.
در چنین شرایطی جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، به همراه وندی شرمن (رابط اصلی دولت اوباما و تل آویو) و سوزان رایس (مشارو امنیت ملی آمریکا) سعی در کاهش تنش های به وجود آمده با تل آویو در قبال امضای توافقنامه ژنو دارند.
واقعیت امر این است که آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی، در روز دوم مذاکرات هسته ای اخیر در ژنو ضمن ابراز عصبانیت خود نسبت به هر گونه توافق هسته ای با ایران، صراحتا به مقامات آمریکایی هشدار داد که تل آویو به دنبال دوستان دیگری در نظام بین الملل خواهد رفت. به عبارت بهتر، لیبرمن یک "اختلاف تاکتیکی" را به دستمایه ای جهت ابراز یک "تهدید راهبردی" تبدیل کرد.اظهارات لیبرمن در این خصوص گویاست:
" اجازه غنيسازي به ايران باعث ايجاد رقابت هستهاي در منطقه خواهد شد. در صورتي که جامعه بينالمللي اجازه غنيسازي اورانيوم را به ايران بدهد، يک رقابت هستهاي در منطقه آغاز خواهد شد که گستره آن را حتي «ترسناکترين فيلمهاي وحشتناک هاليوود هم نميتوانند به تصوير بکشند. در صورتي که جهان مطالبه ايران براي به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي اورانيومش را قانوني جلوه دهد، تمامي کشورها در منطقه به زودي همين حق را خواستار خواهند شد.....رابطه اسرائيل با آمريکا در حال بدتر شدن است و ما بايد به دنبال يافتن متحداني جديد با منافع مشترک باشيم. آمريکا در حال حاضر با چالش هايی در کره شمالي، پاکستان، افغانستان، ايران، سوريه، مصر و چين روبرو است. علاوه بر آن آمريکايي ها موضوعات اقتصادي خود را دارند بر همين اساس من اين سئوال را مطرح مي کنم که جايگاه ما در نظام بين الملل چيست؟..."
انعکاس این تهدید لیبرمن در ژنو کاملا قابل مشاهده بود. وندی شرمن معاون وزیر امور خارجه آمریکا درست در همان روز و در اقدامی کاملا بی سابقه اقدام به برگزاری یک نشست خبری محرمانه در مرکز رسانه های بین المللی ژنو کرد . هدف از برگزاری این نشست انتقال یک پیام گویا بود: اینکه واشنگتن اساسا حق ذاتی غنی سازی را نه تنها برای ایران ،بلکه برای هیچ کشور دیگری به رسمیت نمی شناسد!
هدف شرمن از این اظهارات، سرد کردن آتشی بود که دو حزب ائتلافی دولت نتانیاهو( لیکود و اسرائیل بیت نو) را فرا گرفته بود. اگرچه "هانس بلیکس" مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادعای شرمن و مقامات آمریکایی را پوچ و تفسیری خودخواهانه از ماده چهارم معاهده ان پی تی دانست، اما هدف مقامات آمریکایی اساسا پاسخ دهی به بلیکس یا وارد شدن در یک مناقشه حقوقی نبود! هدف واشنگتن، تلاش برای همگرایی تاکتیکی با مقامات رژیم صهیونیستی بود. از سوی دیگر، نتانیاهو این بار به خوبی می دانست که بر خلاف مذاکرات ژنو 2، دیگر نمی تواند بر روی بر هم زدن صحنه بازی توسط لوران فابیوس، وزیر امور خارجه یهودی زاده فرانسوی حساب باز کند، زیرا فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه این بار نمی توانست هزینه های سیاسی ناشی از ایجاد خلل در مذاکرات را پرداخت کند. سکوت نسبی مقامات رژیم صهیونیستی در روزهای حساس مذاکرات ژنو نشات گرفته از نوعی ناامیدی آنها نسبت بازی غرب در ژنو بود.
پس از امضای توافقنامه ژنو، مقامات آمریکایی در صدد تنظیم خشم تل آویو برآمده اند. در این خصوص دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس نیز به کمک مقامات آمریکایی آمده است. اظهارات اخیر کامرون دال بر مشترک بودن نگرانی های لندن و تل آویو در خصوص برنامه های هسته ای ایران، در همین راستا صورت گرفته است.
در چنین شرایطی به جرات می توان ادعا کرد که بازی لفظی مقامات آمریکایی حول مسئله "عدم پذیرش حق غنی سازی ایران" مصرفی بین المللی ندارد و صرفا در راستای بازتعریف مناسبات تل آویو- واشنگتن پس از امضای توافقنامه ژنو صورت گرفته است. در این میان برخی اظهارنظرها در داخل آمریکا بازی طراحی شده از سوی تیم سیاست خارجی اوباما در قبال رژیم صهیونیستی را مختل می کند. اخیرا مایکل هایدن، رئیس سابق سیا، که اتفاقا یکی از اصلی ترین مهره های لابی آیپک (بزرگترین لابی صهیونیستی در آمریکا ) محسوب می شود، با تاکید بر اینکه توافق حاصل شده در ژنو در تناقض با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل است، افزود: بیایید با خودمان صادق باشیم، ما غنیسازی ایران را پذیرفتهایم. در این باره تردیدی نیست. این بازگشت از توافقهای قبلی در سازمان ملل است....
در نهایت تاکید می کنیم که دولت های اوباما و نتانیاهو هنوز در حل معمای ژنو به درک مشترکی نرسیده اند. گذشت زمان نیز فعلا نه تنها کمکی به ایجاد چنین درک مشترکی نکرده است، بلکه منجر به پوشیده تر شدن ابهامات فیمابینی شده است. برخی تحلیلگران مسائل آمریکا و رژیم صهیونیستی معتقدند تشدید این ابهامات می تواند "تقابل تاکتیکی " میان واشنگتن و تل آویو در خصوص پرونده هسته ای ایران را وارد فاز "تقابل راهبردی" کند. آیا لابی های صهیونیستی با نفوذ در آمریکا اجازه عبور دولت اوباما از چنین خط قرمزی را خواهند داد؟/
http://mostazafin.tv/latest-video/video/1075_