صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۳:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۶۴۴۸۶
بررسی ظهور و بروز جریان سلفی در کشورهای اسلامی

سلفی‌گری تکفیری مشکل بزرگ جهان اسلام(بخش اول)


سلفی‎ها جریاناتی به‌ظاهر اسلام‌گرا هستند که روایات خود را به طور مستقیم از احمدبن‌حنبل (متولد 241)، احمدبن‌تیمیه (متولد 728)، ابن‌القیم‌الجوزیه (متولد 751) و محمدبن عبدالوهاب تمیمی نجدی (متولد 1206-1115) می‎گیرند. سلفیه پس از محمدبن عبدالوهاب به صورت یک شکل و ساختار سیاسی درآمد و هم‌پیمانی وی با محمدبن سعود پایه‌گذار حاکمیت آل‌سعود در عربستان به این روند سرعت بخشید. پیوند میان علما و حاکمان سعودی گرچه دچار تغییر و تحول شده است و شیوخ وهابی از برخی اختیارات خود از جمله بازداشت و امر قضا بازماندند، اما در عین حال هنوز هم از وضعیت و جایگاه خوبی در نظام سیاسی سعودی برخوردار هستند.
علاوه بر سرزمین حجاز، مصر نیز از تغییر و تحولات عقیدتی برکنار نماند و سلفی‌های این کشور با اقدامات و فعالیت‎های حسن البناء و جنبش اخوان‌المسلمین، سیر جدیدی در آموزه‌های عقیدتی اهل سنت تجربه کردند و باب‌های جدیدی برای این گروه جهت گشودن روزنه‎های محدود اجتهاد باز شد. اما با مرگ زودهنگام حسن البناء جنبش اخوان‌المسلمین تحت‌تأثیر اندیشه‎های دو شخصیت، به نام‎های ابوالاعلی مودودی و سیدقطب قرار گرفت و آن‌ها ضمن تثبیت روش پایبندی به متون دینی بر اساس دیدگاه‌های خاص فقهی خود، دیدگاه تکفیر را پی‌ریزی کردند.
سیدقطب که تحت‌تأثیر اندیشه‌های ابن‌قیم جوزی در خصوص رفتار با اهل کتاب بود این اعتقاد را داشت که اهل کتاب تا زمانی که جزیه پرداخت می‌کنند، می‌توانند در سرزمین‌های اسلامی با آرامش زندگی کنند در غیر این صورت مسلمانان باید با آنان به جهاد بپردازند. حمایت عربستان و کشورهای حاشیه‌ای خلیج‌فارس هماهنگی فراوانی میان سلفیون سنتی و جنبش اخوان‎المسلمین ایجاد کرد. از سویی دیگر دیدگاه ضدسوسیالیسم سلفیون جدید به خصوص در جریان جنگ‎های نیروهای جهادی افغانستان با شوروی مورد توجه شیوخ وهابی عربستان قرار گرفت.
رشد جریان تکفیری
در نهایت سلفیه به ظاهر با اعلام تشکیل جبهه جهانی اسلام برای جهاد با یهودیان و صلیبی‎ها به رهبری «بن‎لادن» عربستانی و «ظواهری» مصری بیش از پیش توجه به گرایش‎های مبارزاتی را مورد توجه خود قرار داد. بی‌تردید حادثه 11 سپتامبر نقطه عطف در تاریخ تحولات معاصر است. جریان اسلام سلفی که پس از عربستان سعودی در قالب جنگجویان طالبانی ظاهر شده بود منافع بسیاری از کشورهای منطقه را به خطر انداخت. قرائت خشن و متحجرانه از سنت نبوی و برداشت‌های ظاهری از آیات قرآن، طالبان را بر آن داشت که حتی برای مخالفان فکری و سیاسی خود نیز تعیین تکلیف کنند و رسالتی فراتر از قد و اندازه خود در نظر بگیرند.
این جریان فکری خود را در محدوده جغرافیایی افغانستان محدود نکرد، بلکه برای خود مسئولیت اشاعه تعالیم اسلام مبتنی بر قرائت سلفی به سایر کشورهای منطقه را در نظر گرفته بود. این گروه ضمن اختلاف‌نظر با سایر گروه‌های سنی، سرسختانه نسبت به شیعیان کینه می‌ورزید و به همین دلیل به مراتب سیاستی خشن در قبال آنان به کار برد. حوادث 11 سپتامبر سبب ارتقای جایگاه راهبردی گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی و محوریت قرار گرفتن تفکر القاعده شد. چنین پدیده‌ای از زمان پیدایش، عمدتاً از سوی تفکر راهبردی کاخ سفید مورد حمایت قرار گرفت، اما بعدها با توجه به اصطکاک منافع آنان در منطقه، نزاع عمیقی میان آنان در گرفت و در نهایت سبب تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان شد.
علاوه بر افغانستان، یکی دیگر از مراکز رشد سلفی‌گری، لبنان است. جریان سلفی شام در دمشق توسط «ناصرالدین الالبانی» ظهور کرد. تفکر سلفی در اواخر دهه 50 به وسیله تعدادی از طلاب مراکز دینی عربستان به لبنان راه یافت. مهم‎ترین این افراد شیخ «سالم الشهال» و شیخ «عبدالرزاق الزغبی» بودند. این دو نفر طرابلس را به مرکز گسترش و ترویج تفکر سلفی در تمام مناطق لبنان تبدیل کردند. فعالیت سلفی‎ها در لبنان از طرابلس شروع شد. از سال 1977 سلفیه به نحو چشمگیری از سوی افرادی که محورشان شیخ سالم الشهال بود، فعال شد. در سال 1981 به صورت تشکیلات منظم و سازمان یافته، فعالیت خود را شروع و جمعیت «نواه الجیش اسلامی» را بنیان‌گذاری کردند.
این تشکیلات در کنار سایر تشکیلات و نیروهای اسلامی سنی که عرصه را تحت سیطره خود داشتند از جمله جنبش توحید اسلامی یا جماعت اسلامی حضور کم‌رنگی داشتند. با فروپاشی جنبش توحید اسلامی پس از حوادث طرابلس در سال 1985 سلفی‌ها امکان توسعه و گسترش بیشتری یافتند و توانستند ویژگی‎های عقیدتی خود را به عنوان یک جماعت مستقل ابراز کنند. حضور آنان به‌طور متمرکز و قوی در طرابلس و برخی مناطق شمال از جمله عکار و الضنیه به چشم می‎خورد. در کل، مناطق شمال به علت استقرار اکثر شخصیت‎ها و مؤسسات سلفی لبنانی برای سلفی‎ها اهمیت خاص دارد. در اواسط دهه 90 جنبش سلفیه دستخوش بحران‎ها و حوادث تعیین‌کننده‌ای شد که به تضعیف فعالیت آن انجامید، زیرا دستگاه امنیتی لبنان به علت بمب‌گذاری‎ها و جنایات و ترورهایی که پیروان این جنبش مرتکب می‎شدند آن‌ها را تحت فشار قرار داد.
پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر در سال 2001 فشارهای امنیتی بر گروه‎های سلفی تشدید شد. با بررسی پراکندگی جمعیت‌ها، مدارس و مراکز آموزشی و دینی سلفیه و نیز ساخت مساجد در روستاهای فقیر و استفاده از این مساجد برای تبلیغ فرقه سلفیه می‎توان به روند گسترش چشمگیر سلفی‎ها در شمال لبنان پی برد. حجم رشد و گسترش سلفیه در این مناطق را می‎توان با انجام مقایسه‎ای ساده دریافت. برای نمونه از مجموع هفتاد مسجد در شهر طرابلس، 16 مسجد متعلق به سلفی‎ها است، در حالی که دارالافتاء با وجود انبوه امامان تابع خود فقط 13 مسجد و جنبش توحید و جماعت هر یک فقط هفت مسجد را در اختیار دارند. در عکار حدود 210 مسجد وجود دارد که در روستاها و شهرهای کوچک پراکنده‌اند. از این تعداد 27 مسجد متعلق به وهابی‎ها است که در آن به نماز جماعت و تدریس می‎پردازند.
جریان مشکوک «فتح‌الاسلام» در لبنان و تحریکات نظامی این گروه در اردوگاه «نهر البارد» نیز ناشی از تلاش‎های جریان‌های افراطی وهابی برای تأثیرگذاری در تحولات منطقه به‌خصوص لبنان بود. گزارش‌ها حاکی از آن بود که رهبری این جریان به عهده فردی به نام «ابوخالد العلمه» بود که سابقه عملیات تروریستی در عراق و همکاری با «ایمن‌الظواهری و زرقاوی» را داشت. وی به‌واسطه برخی اقدامات خرابکارانه علیه شیعیان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی نیز در سوریه زندانی شد.
وی پس از آزادی از زندان با همکاری یک اردنی فلسطینی‌تبار به‌نام «شاکر العبیسی» به تأسیس گروه فتح الاسلام اقدام کرد. العبیسی که در سال 1970 وارد سازمان فلسطینی فتح شده بود، بعدها جزو گروه‌های شورشی علیه عرفات درآمد و در سال 1990 به القاعده پیوست. وی در سوریه تحت تعقیب بود و مدت سه سال در زندان به سر برد. العبیسی پس از آزادی از زندان با زرقاوی ملاقات داشت و در نهایت پس از توافق با العلمه گروهی با نام فتح‌الاسلام شکل گرفت. این گروه وارد خاک لبنان شد و اقدامات تروریستی متعددی را در این کشور مانند انفجار مینی‌بوس حامل مسافران، برهم زدن اعتصابات ضدسینیوره و اختلاف میان شیعه و سنی انجام داد.
پرونده گروه فتح‌الاسلام در نهایت با دخالت دولت سینیوره و خویشتن‌داری حزب‌الله لبنان بسته شد، اما کارشناسان و صاحب‌نظران سیاسی این تلاش‌ها را در راستای کاهش اقتدار حزب‌الله ارزیابی کردند. براساس نظر تحلیلگران، آنچه در لبنان روی داد بخشی از سناریوی ناتمام آمریکایی ـ صهیونیستی بود که در سیاست آزمون و خطا از زمان جنگ سی‌وسه روزه با قوت بیشتر در حال تجربه شدن بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات