صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۵:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۶۴۵۰۰

آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی بر مبنای وصیت‌نامه امام خمینی(ره)

تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی ـ مقدمه: در تاریخ تحولات سیاسی، کشورهای اسلامی به‌ویژه ایران همواره مورد تاخت و تاز و تجاوزگری حاکمان و پادشاهان توسعه‌طلب و زورگو بوده است. وقایع و شواهد تاریخی نشان می‌دهد عناصر دنیاطلب، در شرق و غرب وجود داشته و به حقوق عامه مردم تجاوز کرده‌اند، اما در سال‌های اخیر که شکل کشور محور حاکمیت یافته، حکام و پادشاهان مستبد با سیاست‌های زورگویانه و استبدادی خواسته‌های خود را به ملل محروم تحمیل کرده‌اند و در برابر این جریان تاریخی همواره مسلمین با پیروی از اصل قرآنی نفی سلطه کفار بر مومنان مانع بزرگی بر سر راه تجاوزگران بوده‌اند و حضرت امام خمینی(ره) در دوران مبارزات‌شان همیشه به ورود، نفوذ و سلطه این پدیده شوم که از آن به استعمار و استکبار یاده شده توجه داشته‌اند و مرتب گوشزد کرده‌اند راه را بر سلطه و حاکمیت اجانب بسته شود. هر دیدگاه و نظریه‌ای که موجب شود راه ورود کشورهای سلطه‌گر باز شود خطر آن را گوشزد کرده‌اند و در وصیت‌نامه‌شان بر آن تأکید داشته‌اند که در ادامه به مطالبی در این زمینه اشاره می‌شود.

وصیت امام
«... اشتباه تأسف‌آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملت‌های اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است. زیرا آنچه مردود است حکومت‌های شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه‌جویی و انگیزه‌های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده‌اند، جمع‌آوری ثروت و مال و قدرت‌طلبی و طاغوت‌گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان‌بن‌داوود و پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می‌کردند. از بزرگ‌ترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است. چنانچه سیاست سالم که در این حکومت‌ها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه‌ها را خنثی کنند و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه‌گر را قطع نمایند.»
این قطعه از وصیت‌نامه امام بسیار عمیق و پرمعنا است و به‌عنوان یک پروژه بزرگ پژوهشی می‌توان بر روی آن کار کرد و ابعاد تاریخی و جامعه‌شناسانه آن را بررسی کرد. اما در این مختصر به فهرست بخشی از مباحث که موجب «بازکردن راه برای استعمارگران خونخوار» بوده است و سبب جدا کردن و تجزیه اصل و اساس در مبانی دین و دنیا بوده است، اشاره می‌شود.
جدایی خلافت از امامت
پس از رحلت پیامبر(ص) اولین توطئه‌‌ای که در مبانی دینی و پایه‌گذاری مدینه‌النبی رخ داد جدا کردن خلافت از امامت بود. در حالی که پیامبر اسلام هم نبی‌بود، هم خلافت الهی را داشت و هم امام امتش بود. همین توطئه که به بار نشست نتایجی به بار آورد که در مسیر تاریخ اسلام، ایران و جهان تأثیرات بسیار تخریب‌کننده‌ای برجای گذاشت. استاد شهید مطهری معتقد است جدایی دین و سیاست در اسلام از زمانی اتفاق افتاد که عده‌ای از مسلمانان روح را از کالبد و تن را از جان تهی ساختند. این زمان بی‌درنگ پس از رحلت جانگداز رسول‌ خدا(ص) بود که شئون امامت را مثله کردند، شأن ولایت معنوی را به مدعیان آن سپردند، شأن مرجعیت دینی را به امامان معصوم (علیهم‌السلام) واگذار کردند. اما خلافت را برای خود برداشتند.
در واقع جدایی خلافت از امامت همان جدایی دین و سیاست بود که آن زمان اتفاق افتاد. اکنون در عالم تشیع نیز ساده‌دلانی ناآگاه و یا مغرضانی بی‌انصاف چنین می‌پندارند که شریعت ناب اسلامی، سیاست و حکومت ندارد. حال آنکه فقه سیاسی و احکام سلطانی در طول غیبت کبرا مطرح بوده، هر چند حکومت به دست شیعیان نبوده است. امام امت(ره) معتقدند احکام قرآن و سنت پیامبر(ص) در حکومت و سیاست بیش از احکامی است که برای امور دیگر دارد. بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی ـ– سیاسی است که غفلت از آنها، علت چنین تفکر نادرستی شده است و راه را برای استعمارگران باز کرده است.
جدایی دنیا از آخرت
جریان دیگری که مکمل همین روش است و همان نتایج را دارد طرح تفکر جدایی دنیا و آخرت است. بسیاری از نویسندگان و صاحب‌نام مسلمان و شیعه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اند. آنان اینگونه پنداشتند که پیامبران تنها برای اصلاح آخرت آمدند و هیچ کاری به دنیای مردم نداشتند، مگر اینکه مردم به سراغ آنها بروند و از آنها تقاضا کنند. چنین گمان و دیدگاهی موجب می‌شود که راه برای سلطه کشورهای استعمارگر و زورگو فراهم آید. متأسفانه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی که برخی از چهره‌های مشهور در رأس جریان انقلاب قرار گرفتند دارای چنین فکری بودند و در این رابطه سخنرانی کردند و تحت‌عنوان «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیا» مقاله نوشتند.
این جریان بر این باور است امر حکومت هیچ ربطی به خدا و پیامبر(ص) و امامان(علیهم‌السلام) ندارد. یعنی گرچه برخی از پیامبران حکومت کردند، حکومت آنان ربطی به شریعت آنها نداشت، زیرا حکومت از آن مردم است که به هرکس بخواهد واگذار می‌کنند. با این حساب قیام امام حسین(ع) نیز اساساً ربطی به براندازی حکومت ظالم یزید و تشکیل حکومت اسلامی و این‌گونه مسائل نداشت؛ زیرا حسین‌بن‌علی (ع) خود نیز می‌دانست که حکومت نه از آن خداست، نه از آن اوست و نه از آن یزیدبن‌معاویه، بلکه حکومت از آن مردم است که به هر کس بخواهند وامی‌گذارند. روشن است که چنین دیدگاهی از سوی روشنفکران شیعه مذهب پاسخ امام را می‌طلبد که در وصیت‌نامه‌شان مورد عنایت قرار دادند.
جدایی اسلام از حکومت
امام امت در وصیت‌نامه و دیگر سخنان‌شان و در مباحث دیگری مانند آن ولایت‌فقیه به بحث گذاشته‌اند و اعلام داشته‌اند: «... این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند استعمارگران گفته و شایع کرده‌اند. این را بی‌دین‌ها می‌گویند. مگر زمان پیغمبر اکرم(ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده‌ای روحانی بودند و عده‌ای دیگر سیاست‌مدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر(ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ این حرف‌ها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده‌اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند، در این صورت می‌توانند بر مردم مسلط شده و ثروت‌های ما را غارت کنند.»
مسلمین همواره با پیروی از اصل قرآنی نفی سلطه کفار بر مومنان مانع بزرگی بر سر راه تجاوز و سلطه استعمار بر بلاد اسلامی بوده‌اند و قدرت‌های استکباری برای چپاول و غارت منابع و ذخایر کشورهای اسلامی و سلطه بر آنها و همچنین به منظور استفاده از موقعیت‌های راهبردی این کشورها همواره سعی کرده‌اند با تبلیغ اینکه «اسلام حکومتی ندارد، تشکیلات حکومتی ندارد بر فرض که احکامی داشته باشد، مجری ندارد.» مسلمین را از دخالت در سیاست و اساس حکومت دور نگه‌دارند.
جدایی امام از امت
حضرت امام خمینی در وصیت‌نامه‌ سیاسی الهی‌شان تصریح کردند: «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی‌بن ابی‌طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب‌زمان ـ علیهم‌ آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.»
در تاریخ ۲۵۰ ساله صدر اسلام در دوران ائمه معصومین، حاکمان جور و خلفا و سلاطین حاکم سعی کرده‌اند با شایعات، با ترویج اندیشه‌های باطل و تبلیغات و شهادت ائمه و سایر توطئه‌ها امام را از امت جدا کنند. هر یک به نوعی ارتباط‌شان را با امت قطع کردند. هر کدام به نوعی و سبکی اما درباره حضرت «امام منتظر» که در پس پرده غیبت به سرمی‌برد و به امر خداوند متعال روزی به طور ناگهانی ظهور می‌کند، در طول تاریخ در دوران غیبت کبری از هیچ توطئه‌ای فروگذاری نکردند که امام را از امت جدا کنند.
در همین دوره که زندگی می‌کنیم گروهی به ظاهر از منتظران دست به هیچ کاری نمی‌زنند تا به زعم خود جهان پر از ظلم شود و امام ظهور کند! فرقه‌ای دیگر نیز مردم را به ارتکاب فسق و فجور و ظلم دعوت می‌کنند وخود نیز به آنها می‌پردازند تا گناه جهان را فراگیرد و بعد از آن امام زمان ظهور کند!
دسته‌ای نیز بر این باورند که هر حکومتی که پیش از حکومت موعود اسلام تأسیس شود باطل و پرچمی که بر پا شود سرنگون خواهد شد. اینان فقط به‌طور محدود عمل به دستورات دین را تجویز می‌کنند.
نظر صحیح این است که ما باید با همت، تقید، تقواپیشگی و اجرای کامل دستورات خدا و پرداختن به معروف و نهی از منکر و دعوت جهان به خیر و تأسیس حکومت حق و عدل در جامعه، مردم را به‌گونه‌ای اسلامی تربیت کنیم و زمینه ظهور آن منجی بزرگ را فراهم آوریم.
جدایی‌های دیگر
بر اساس مباحثی که ارائه شد جدایی‌های فراوانی به وجود آمد، جدایی‌هایی که جملگی آنها در دوران پیدایش استعمار و برای کشورهای استعمارگر کارآمدی داشته است و از دیدگاه حضرت امام تزهای استعماری نامیده می‌شود که در مباحث بعد به‌طور مبسوط و به شکل مستقل آنها را به بحث خواهیم گذاشت و آنها در وصیت‌نامه حضرت امام عنوان شده است.
هر یک از این جدایی‌ها بر مبنای وصیت‌نامه امام امت، آسیب‌های خطرناک و خسارت‌‌آوری برای انقلاب اسلامی است و از طرف دیگر راه را برای ورود و سلطه کشورهای استعمارگر فراهم می‌کند. مانند جدایی اسلام و روحانیت، جدایی دین از سیاست، جدایی حوزه از دانشگاه، جدایی اسلام از انقلاب و سایر موارد که هر یک بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات