
پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: در بحبوحه بازی های زمستانی المیپک در سوچی، تحولات اکراین رقم خورد و ویکتور یانووکویچ، رییس جمهور روس گرای این کشور از کاخ ریاست جمهوری کیف به مکان نامعلومی نقل مکان کرد. او تنها توانست یک فیلم کوتاه ویدیویی از خود به نمایش بگذارد و ادعا کند که کماکان رییس جمهور قانونی اکراین است.
آنچه که اکنون در اکراین میگذرد، در واقع از چند سال پیش در پی دخالتهای عریان غرب و حمایت این کشورها از سران انقلاب رنگی این کشور آغاز شد و پس از آن، اکراین به صحنه کشماکش های روسیه با اتحادیه اروپا و آمریکا تبدیل شده و طی روزهای اخیر که دولت این کشور از ملحق شدن به تجارت آزاد با اتحادیه اروپا خود داری کرد، تظاهرات و اعتراضات در پایتخت این کشور دوباره آغاز یافته است.
اتفاقاتی که در چند ماه گذشته در اکراین رخ داده است، سکه ای دو رویی است که یک طرف آن را چالش های داخلی و طرف دیگر را مداخلات خارجی شکل می دهد. به لحاظ داخلی اکراین به عنوان کشوری که بسیاری از عوارض فروپاشی شوروی را به میراث برده، از ضعف زیرساخت های اقتصادی، ناکارآمدی سیاسی، افزایش بیکاری و فساد رنج می برد. اما از نظر سیاست خارجی، غرب طی دو دهه ای که از پایان کمونیسم می گذرد، همچنان در صدد افزایش غنایم خود از میراث برجای مانده از شوروی سابق از طریق نفوذ هرچه بیشتر است که روسیه هنوز متعصبانه از آن حراست می کند. به ویژه اینکه اکراین مهمترین کشور جدا شده از شوروی است . این درحالی است که جغرافیای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اکراین خود دوپاره است. از یکسو شرق صنعتی با 70 درصد تولید ناخالص داخلی که متمایل به مسکو است، قرار دارد و از سوی دیگر غرب کشاورزی با تمایلات جذب شدن در ساختار یورو آتلانتیکی وجود دارد. در این میان، مذهب نیز بر جدایی و افتراق غرب و شرق اوکراین افزوده است. کلیسای ارتدوکس و کاتولیک بهوضوح درگیر اختلافات لفظی و مذهبی هستند. در واقع دوپارگی در سطوح مختلف اکراین سبب میشود بازیگران دیگر برای پیشبرد منافع ملی خود از این فضا بهره ببرند. جرقه تظاهرات اخیر اوکراین، از پیشنهاد پذیرش بسته ریاضتی تحمیلی از سوی اتحادیه اروپا و عدم پذیرش دولت وقت شروع شد و به سرعت به تظاهرات خیابانی ۵۰ هزار نفری مبدل گردید. در واقع تشویق اکراین به پیوستن به اتحادیه اروپا و ملحق شدن به نظام آزاد تجارت با این اتحادیه ترفندی برای محصور کردن روسیه است؛ نه تامین منافع اقتصادی اکراین.
گام به گام تا طعم تلخ شکلات اکراینی
گام نخست: اوکراین از ماه نوامبر سال گذشته میلادی بواسطه اعتراضات غرب گرایان با پیشنهاد پذیرش بسته ریاضتی تحمیلی از سوی اتحادیه اروپا و عدم پذیرش دولت وقت شروع وارد بحران شد و با اوج گیری این جریان "ویکتور یانوکوویچ" از ریاست جمهوری کنار رفت و غرب گرایان کشور را در دست گرفتند. این تغییر اما پایان ماجرا نبود و بعد از آن مناطق شرقی که به نوعی از حکومت یانوکوویچ حمایت می کردند، وارد بحران شده و ساکنان آن ها خواستار استقلال از کی یف گردیدند. در واقع پس از روانه شدن یانکویچ از کی یف به روسیه و روی کارآمدن دولت موقت در این کشور، کشمکش های طرفین غربی (آمریکا و اتحادیه اروپا) و روسیه عاملی شد تا دولت موقت را با بحرانی دو چندان مواجه سازد. "الکساندر تورچینف" رئیس جمهور موقت از یک سو با بحران مشروعیت و مقبولیت میان مردم کشورش مواجه است و عده ای دولت او را مولود کودتا می دانند و از سوی دیگر نزاع قدرت ها در اوکراین مسبب رشد ناامنی و کشتارهای گسترده طی ماه های اخیر شده است.
گام دوم: استقلال شبه جزیره کریمه از کی یف با حمایت و تشویق روسیه که از طریق برگزاری همه پرسی میسر شد، موجب گردید تا جدائی طلبان اقدامات خود را افزایش بدهند و همین امر باعث شد تا بحران اوکراین همچنان ادامه داشته باشد.
گام سوم: اگر تا چندی قبل دو استان "لوهانسک" و "دونتسک" که اکثراً روس تبار هستند، جزء لاینفک حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اوکراین محسوب می شدند، اما در پی این تحولات هر یک به صورت مجزا خود را جمهوری مستقل خوانده اند و درخواست برپایی همه پرسی برای پیوستن به روسیه را به کرملین فرستاده، اما در پاسخی شگفت انگیز ولادیمیر پوتین، روز پنجشنبه هشتم می در دیدار با رئیس سازمان امنیت و همکاری اروپا مخالفت خود را با برگزاری انتخابات در دونتسک و لوگانسک اعلام کرد و از رهبران مخالفان با دولت کی یف خواست تا برگزاری همه پرسی را به تعویق بیندازند. سخنانی که با واکنش های فراوانی از سوی معترضین خواهان برگزاری انتخابات همراه شد.
با وجود توصیه رئیس جمهور روسیه به جدایی طلبان دونتسک و لوگانسک، انتخابات این مناطق، هشت صبح ۱۱ می (۲۰ اردیبهشت) آغاز و تا ساعت ۲۳ به وقت محلی ادامه داشت. انتخاباتی که تنها با حدود پنج درصد مخالف برای جدایی از کی یف رو به رو بود. پس از اعلام جدایی این دو استان، قرار بر این شد تا در همه پرسی بعدی امکان الحاق این جمهوری ها به فدراسیون روسیه به رأی گذاشته شود. جالب انکه شخص پوتین به نتایج همه پرسی واکنشی ابراز نکرد و هیچ علائمی در خصوص الحاق این مناطق به روسیه همانند وضعیت کریمه نشان نداد.
اما سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که چرا ولادیمیر پوتین به یکباره از مخالفان دولت کی یف خواست انتخابات را به تاخیر بیندازند؟ در این رابطه چندین تحلیل می توان ارائه داد. احمد وخشیته در مقاله ای با عنوان بازی پشت پرده روسیه در اوکراین معتقد است که در درجه اول روسیه به دنبال آن بود که چهره ای دموکراتیک از خود نشان بدهد. بدین معنا که در ظاهر این کار را محکوم کرد و مخالفت خود را با برگزاری همه پرسی اعلام داشت اما در پشت پرده با پشتیبانی های خود اسباب این جدایی را فراهم ساخت.
اما در تحلیلی عمیق تر و واقع بینانه تر می توان این حرکت پوتین در صفحه شطرنج اوکراین را به روحیه معامله گری روس ها نیز نسبت داد. روسیه پس از آن که با حقیقت تلخ آشوب در اوکراین روبرو شد، در آغاز تلاش کرد این سرزمین به جای مانده از امپراتوری های پیشین را حفظ کند، اما هنگامی که شرایط را سخت دید، به حفظ منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک کریمه بسنده کرد. از سوی دیگر، اتاق فکر کرملین از انگیزه های مردمی در شرق اوکراین برای پیوستن به روسیه مطلع است و به خوبی می داند مردم این مناطق به دنبال امنیت هستند؛ امنیتی از نوع زیستی و اقتصادی. در واقع، تلاش مردم کریمه و یا دیگر سرزمین های شرق اوکراین برای برگزاری همه پرسی، به معنای این نیست که آنها در دوراهی ماندن با اوکراین یا پیوستن به روسیه، مشروعیت حکومت بر سرزمین خود را از آن کرملین نشینان می دانند؛ بلکه این پیوستن می تواند دلایل دیگری مانند مشکلات اقتصادی نیز داشته باشد.
گام چهارم: در نهایت با حمایت و تشویق غرب و برای مشروعیت دادن و عادی جلوه دادن کودتای غربگرایان علیه دولت ویکتور یانوکوویچ، انتخابات ریاست جمهوری در روز یکشنبه 4 خرداد در بحبوحه بحران سیاسی، امنیتی و اجتماعی اکراین و انجام عملیات موسوم به ضد تروریستی در جنوب شرقی این کشور برگزار شد و در حالی پایان پذیرفت که بر اساس نتایج اعلام شده "پترو پروشنکو" غربگرا با کسب بیش از 55 درصد آرای مأخوذه، توانست در مرحله نخست به پیروزی برسد. قابل ذکر است که مناطق دونتسک و لوگانسک که اخیراً در یک همه پرسی استقلال خود را از کیف اعلام کرده بودند، از شرکت در این انتخابات خودداری کردند.
چرایی اهمیت اکراین برای روس ها:
اهمیت سیاسی:
اصل مفروض در خصوص موضع روسیه در قبال تحولات اکراین بر این مبنا بنا شده است که روس ها نسبت به تحدید و تهدید حوزه نفوذ سنتی خود در اروپای شرقی و آسیای مرکزی که به نسبت زیادی با بقاء آنها ارتباط دارد بسیار حساس هستند. در خلال بحران اکراین روسها به دنبال طراحی یک استراتژی موثر جهت کم کردن هزینه های ژئوپلیتیکی در اوکراین هستند. تجربه چچن، گرجستان و اخیرا نیز سوریه نشان داد که روس ها موقعی که در معرض مخاطرات شدید ژئوپلیتیکی هستند تحت تاثیر اخم و لبخندهای غرب قرار نمی گیرند. از سوی دیگر، انفعال روسیه در اکراین و سهل انگاری در قبال سرنوشت روس تباران این کشور مشروعیت پوتین را در داخل روسیه تضعیف خواهد کرد، در حالیکه احیای مجد و عظمت اسلاوها علت اصلی گرایش مردم روسیه در سه انتخابات به پوتین بوده است. بنابراین پوتین به شدت نسبت به این قضیه حساس است.
اهمیت نظامی:
اوکراین بزرگترین کشور در حوزه دریای سیاه است و بنادر و مناطق مهمی از جمله سواستوپل و ادسا و کریمه را در این منطقه مهم و استراتژیک در اختیار دارد. ایندرحالی است که روسیه تنها نوار باریکی از مرزهای آبخازیا تا شبهجزیره تانان در تنگه کرچ را در تصاحب خود دارد، جائیکه در گذشته نه چندان دور حیات خلوت این کشور محسوب میشد و زیرساختهای صنعتی و اقتصادی شوروی در آن بنا شده بود.
تصمیم روسیه در ایجاد اتحادیه اوراسیا و نقشی که برای اکراین در این اتحادیه از طرف مسکو در نظر گرفته شده بهخوبی گویا و مؤید اهمیت کییف است. علاوه بر این اوکراین دومین نیروی نظامی را در میان کشورهای تازه استقلال یافته دارد و از این جهت میتواند منطقهای حایل(buffer zone) میان روسیه و غرب بوجود آورد.
اهمیت اقتصادی:
اوکراین در اتحادیه اروپا دومین کشور از حیث وسعت و پنجمین کشور از نظر جمعیت است همچنین موقعیت ژئوپولیتیکی اوکراین به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه که محل ترانزیت ۸۰ درصد گاز طبیعی و ۷۵ درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است، بطوریکه برژینسکی آن را «ترن سیاست منطقه ای پس از گسترش اتحادیه اروپا» می داند.
چرایی اهمیت اکراین برای اروپا و آمریکا:
اهمیت این کشور برای اروپا نیز کمتر از روسیه نیست. جایگاهی که اوکراین میتواند در سیاست نگاه به شرق اتحادیه اروپا ایفا کند با هیچ کشوری در شرق اتحادیه قابل قیاس نیست تا جائیکه هویت غربی یا روسی در حوزه دریای سیاه تابعی از مولفه مواضع فرهنگی و سیاسی کییف است. تلاش اتحادیه اروپا بر عضویت اوکراین در پیمانهای امنیت دستهجمعی وابسته به این اتحادیه مانند گوام، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ناتو مبیین این امر است.
اهمیت سیاسی:
موقعیت جغرافیای سیاسی، به ویژه با توجه به اهداف امریکا در جهانیسازی، اولین و مهمترین گزینهای است که در بررسی نقش سیاسی کشورها باید به آن توجه نمود.
کشور اوکراین، اگر چه جمعیت نسبتاً کمی دارد، اما سرزمینی پهناور بین روسیه و اروپا است که با کشورهای حایز اهمیتی چون: روسیه و بلاروس (شمال و شمال شرقی) – لهستان و مجارستان و رومانی (غرب و جنوب غربی) و دریای سیاه (جنوب)، مرزهای مشترک طویلی دارد، که مرز گسترده مشترک با روسیه و دریای سیاه، حایز اهمیت ویژه است و موقعیت جغرافیای سیاسی (ژئوپلتیک) اوکراین را حساس تر کرده است.
اوکراین در مراحل اولیه پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، برای امریکا و اروپا، کشوری خاکستری بود، اما پس تشدید اختلافات در مواضع سیاست خارجی بین امریکا و روسیه، به ویژه نسبت به جمهوری اسلامی ایران و هم چنین تمامی تحولات کشورهای اسلامی و همسویی نسبی با چین، اکراین از اهمیت سیاسی بیشتری برخوردار گردید و عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، بر اهمیت سیاسی این کشور افزود.
اهمیت نظامی:
در دوران اتحاد جماهیر شوروی، قدرت، حرفه و ثروت بین ایالات (کشورها) ی وابسته و تحت سلطه تقسیم شده بود. سهم کارگری در اقتصاد و سربازی در نیروی نظامی، به کشورهای اسلامی چون آذربایجان و تاجیکستان تعلق داشت و سهم صنعت و به ویژه صنایع نظامی، نصیب اکراین شده بود.
در زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، اکراینِ تازه مستقل شده، سومین زرادخانه بزرگ تولید سلاحهای هستهای جهان را در اختیار داشت. یعنی بزرگتر از بریتانیا، فرانسه و حتی چین.
در ژوئن سال ۱۹۹۶، مقرر شد که اکراین یک کشور غیر هستهای (به لحاظ نظامی) باشد، لذا ۱۵۰۰ کلاهک هستهای را برای نابودسازی به روسیه منتقل کرد. هر چند که اولین انتقال کلاهکهای هستهای با قطار و در سال ۱۹۹۴ انجام شده بود.
هم چنین اکراین بزرگترین مرکز صنایع «هوا – فضا» ی شوروی قلمداد میشد، لذا مرکز تولید انرژی هستهای، سلاح هستهای، سوخت موشک، سکوی پرتاب سلاح و ماهواره و...، همه در اوکراین بود.
بنابراین به گفته کارشناسان اگر چه شوروی فرو پاشید، اکراین مستقل و عضو اتحادیه اروپا شد، کشوری غیر هستهای شد و...، اما در هر حال این تکنولوژی، امکانات و استعدادها، همچنان در اکراین وجود دارد و در صورتی که کاملاً وابسته به امریکا و اتحادیه اروپا نباشد، خودش یک خطر جدی است، به ویژه اگر به سمت روسیه و اتحاد با چین کشیده شود. (عبدالله چینی چیان)
اهمیت اقتصادی:
جنبههای مهم اهمیت اقتصادی اکراین برای روسیه از یک سو و اروپا از سوی دیگر، قابل شمارش نمیباشد، همین قدر اشاره میگردد که گاز اروپا از روسیه و از طریق اکراین تأمین میشود و تنشهایی سالهای گذشته بر سر قیمت گاز و هزینه انتقال ایجاد شد و برای مدتی سبب کاهش صادرات گاز به اروپا گردید، خود درس بزرگی برای اروپا بود که دیگر اکراین را خاکستری نبیند. گاز، حکم خون رگهای اقتصاد اروپا را دارد و نبض این رگ در دست اکراین و بالتبع روسیه بود.
اکراین به لحاظ صنعت، به مثابه آلمان در میان کشورهای اروپایی است و اگر چند سالی به حال خود رها شود، بازاری مستقل و رقیب جدی و خطرناکی برای صنایع آلمان و فرانسه خواهد بود.
اکراین، مرکز تجارت تمامی کشورهای تازه استقلال یافته و بزرگراه اصلی صادرات و واردات این کشورها میباشد. از غربیترین نقطه تا شرقیترین نقطه، به غیر از آذربایجان که از طریق ترکیه مرتبط و تغذیه میگردد، مرکز تأمین نیازهای داخلی و نیز صادرات محصولات و یا کالاهای تولیدی تمامی کشورها، اوکراین میباشد. تا آنجا که از صنایع سبک (لوازم مصرفی خانوارها) تا صنایع سنگین (ذوب آهن، فولاد، ریل، واگن و...) تا محصولات کشاورزی، همه از اکراین تهیه میشوند و شرکتهای عمده صادراتی منطقه به اروپا نیز در اکراین است.
از این رو، بزرگی بازار اکراین برای امریکا و اروپا، به بزرگی کشوری پهناور با نزدیک به ۵۰ میلیون جمعیت نیست، بلکه به بزرگی تمامی کشورهای همسایه و منطقه و حتی خود روسیه میباشد. مضافاً بر اینکه تصاحب چنین بازاری، اقتصاد اروپا را به شدت قوی و روسیه را به شدت تضعیف خواهد نمود.
چرایی اهمیت اکراین برای چینی ها:
اهمیت سیاسی:
اوباما در جستجوی یک راه چاره برای مسئله ی اکراین مجبور شد بلافاصله به شرق توجه نشان دهد: وی در گفتگوی تلفنی با شی جین پینگ رهبر جمهوری خلق چین در مورد بحراین اکراین نتوانست رهبر چین را متقاعد نمایند که موضع پکن را در خصوص تحریم های علیه مسکو تغییر دهد، چین معتقد است که تحریم های غربی علیه مسکو غیر قابل قبولند.
پکن از آغاز تحولات اوکراین تاکنون مواضعی محتاطانه از خود نشان داده است. مشکل چین در این زمینه آنجاست که پکن نمی تواند به طور جدی حامی روسیه در زمینه بحران اوکراین باشد، چرا که در صورت حمایت از جدایی طلبی شبه جزیره کریمه، وضعیت مناطقی از جمله تایوان، ماکائو، هنگ کنگ و سین کیانگ نیز خطرناک خواهد شد. همین امر باعث شده است تا چینی ها سیاست بیطرفی را در پیش گیرند. شاهد این امر قطع نامه شورای امنیت سازمان ملل درباره الحاق غیرقانونی کریمه به روسیه بود که با رای ممتنع پکن همراه شد.
در بحران اکراین چینی ها به صورت آشکارا از روسیه طرفداری می کنند و همراه با چین، هن�� نیز قصد ندارد به جبهه ضد روسی تازه تاسیس شده آمریکایی ها بپیوندد. شیوشانکار منون مشاور نخست وزیر هند در خصوص امنیت ملی بیان داشت : " روسیه منافع قانونی خود در اکراین را دارد. " نظر جامعه ی هندوستان و محافل کارشناسی همانند چین به کل با مسکو هماهنگ است.
اهمیت نظامی:
کشورهای قدرتمند آسیایی نظیر چین و هند نیز این کشماکش سیاسی در اکراین را با نگرانی و دیپلماسی بیصدا دنبال میکنند؛ زیرا چون باور دارند در صورت برنده شدن اروپا و آمریکا در اکراین، تهدیدهای نظامی،آنها بیش از گذشته به دروازه های قدرتهای در حال ظهور آسیایی نزدیکتر خواهد شد.
اهمیت اقتصادی:
علاوه بر این چینی ها مبادلات عظیم تجاری با ایالات متحده و اروپا دارند، به همین دلیل حاضر نیستند به خاطر روسیه مناسبات خود با غرب را کاهش دهند.
ارزیابی نهایی:
واقعیت این است که به رغم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اوکراین و تعیین رئیس جمهور جدید، بحران اوکراین هنوز خاتمه نیافته است. سفر مدودف نخست وزیر روسیه در روز برگزاری انتخابات به مناطق مورد مناقشه از جمله کریمه که اتفاقاً داری علقه های قومی و هویتی با روسیه نیز هستند، در کنار حضور هیئتی از سناتورهای آمریکایی شامل راب پروتمن، استیو استوکمن، مایکل بورگس، بن کاردین و نیز کلی آیوت و پیتر روسکام از سوی موسسه بینالمللی «جمهوری» در روز رأی گیری در اوکراین جهت تأثیرگذاری بر فرآیند و نتیجه انتخابات، در کنار اقدامات و اهرم های نظارتی اتحادیه اروپا که بیش از 1200 ناظر را روانه اوکراین کرده بود، همه اینها در مجموع حکایت از آن دارد که گسترش و تطویل بحران سیاسی اوکراین تا حد زیادی ماحصل تصمیمات و سیاست های نیروهای خارجی دخیل در آن است. امری که به نظر نمی رسد حتی با به انجام رسیدن انتخابات و تشکیل ساخت جدید قدرت در این کشور نیز خاتمه یابد.
درست به همین دلیل یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری اوکراین و پیروزی پترو پروشنکو در این رقابت، خبرگزاری های جهان از متشنج شدن مجدد اوضاع در استان های شرقی این کشور خبر دادند. درگیری میان نیروهای ارتش اوکراین و مخالفان روس تبار در شهر دونتسک که دیروز و تنها دو روز پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اوکراین رخ داد، امیدها نسبت به پایان خشونت و درگیری مسلحانه در این کشور را تضعیف نمود.
رویترز به نقل از نخست وزیر منتخب مردم دونتسک، الکساندر بوردای، تعداد کشته شدگان روس تبار در درگیری روز گذشته را بیش از پنجاه نفر برآورد کرده و آن را نخستین واکنش و حمله هیئت حاکمه جدید به جدایی طلبان قلمداد کرده است.
این اقدام ارتش اوکراین که قطعاً حمایت دولت جدید این کشور را نیز به همراه دارد در حالی صورت گرفته که پوتین نیز برای چندمین بار به حق خود برای در نظر گرفتن حقوق اتباع روس تبار اوکراینی که از سوی دولت کی یف تهدید می شوند، اشاره کرده است.
بی تردید رئیس جمهور جدید اوکراین که اتفاقاً از پشتوانه رأی ۵۴ درصدی نیز برخوردار بوده و احتمالاً این درصد آراء را دلیل موجهی برای اقدام قاطعانه در قبال مخالفان می پندارد، در زمینه نوع برخورد با جدایی طلبان شرقی تا حد زیادی راه اسلاف خود را خواهد پیمود.
در باب چرایی این اقدام نظامی کم سابقه علیه روس تبارهای اوکراین می توان چنین تصور کرد که پروشنکو انتخابات ریاست جمهوری اوکراین را به منزله یک اهرم بازدارنده علیه اقدام احتمالی روسیه تصور می کند. به دیگر سخن در نظرگاه هیئت حاکمه جدید اوکراین پیروزی پروشنکو در انتخاباتی با حضور ناظران بین المللی، کار پوتین را برای مشروعیت بخشی به یک اقدام مداخله جویانه احتمالی بسیار مشکل می سازد.
این در حالی است که پوتین در بحران های مشابه نظیر آنچه در آبخازیا و اوستیای جنوبی گذشت؛ نشان داده در حمایت از اقلیت های روس تبار ساکن در نواحی مجاور فدراسیون روسیه تردیدی به خود راه نمی دهد.
این در حالیست که در حوزه های داخلی نیز رئیس جمهور جدید اوکراین با مشکلات و معضلات عدیده ای نیز مواجه است. در حقیقت مشکلاتی که رئیس جمهور جدید اوکراین باید با آن ها مقابله کند فقط بی ثباتی سیاسی و نبود امنیت نیست، بلکه این کشور از لحاظ اقتصادی نیز در وضعیت بدی قرار دارد. بنابراین با عنایت به موارد فوق الذکر و با توجه به شرایط فعلی نمی توان انتظار داشت که با انتخاب رئیس جمهور جدید مشکلات موجود در اوکراین نیز حل شوند. لذا اوکراین راه دشواری جهت رسیدن به ثبات و آرامش در تمامی حوزه هایی که با آن درگیر است دارد؛ راهی که هنوز نمی توان برای آن انتها و سرانجامی ترسیم و مشخص نمود./