صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۶۷۳۳۱

انتخابات اتحادیه اروپا و پیامدهای اوج گیری راست گرایان

از تأکید مقامات اتحادیه اروپایی بر عناوینی چون زلزله سیاسی و شکست تاریخی اتحادیه، موفقیت افراطیون مخالف اتحادیه اروپا مشخص است. اتحادیه اروپا در آینده شاهد روزهای سخت و دشواری خواهد بود.

پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: فارغ از مشارکت بسیار ضعیف مردم اروپا در انتخابات اخیر پارلمانی اتحاده اروپا که نشانه خشم و نارضایتی عمومی است، موفقیت بی سابقه احزاب مخالف اروپای واحد که به عنوان راست افراطی شناخته می شوند و نیز در آینده این اتحادیه را به چالش خواهند کشید، بی شک یکی از شگفتی های انتخابات اخیر پارلمانی اروپا بود؛ احزابی که خواستار بازنگری چارچوب ها و شیوه ها و ساختار اتحادیه اروپا و حتی اصلاح عملکرد آن برای تحقق رفاه و آزادی وعده داده شده به مردم اروپا هستند. برای همین است که تقویت رأی آن ها در پارلمان موجبات نگرانی شدید مقامات کنونی اروپا را فراهم ساخته است. به همین خاطر آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، نتوانست نگرانی خود را از این امر مخفی کند و رشد احزابی را که در اتحادیه اروپا ایجاد تردید و تشکیک می‌کنند، امری تأسف‌بار خوانده و مانوئل والس، نخست وزیر فرانسه نیز پیروزی احزاب راست افراطی در فرانسه و قاره سبز را «نوعی شوک و مایه شگفتی» و «زلزله سیاسی»   توصیف کرده است.

شایان ذکر است پارلمان اروپا که سمبل دموکراسی در اتحادیه اروپا محسوب شده و  به همراه شورای اروپا مسؤلیت تصمیم گیری در مورد بودجه اتحادیه و نظارت بر مصرف آن را بر عهده دارد، ۷۵۱ کرسی دارد که به نسبت جمعیت ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا تقسیم شده و آرای اخذ شده بر زندگی ۵۰۰ میلیون شهروند اتحادیه اروپا تأثیرگذار است.

روند تاریخی شکل‌گیری اتحادیه اروپایی

بعد از جنگ جهانی دوم و اتفاقات پیش آمده در جنگ و تجاربی که در آن زمان توسط کشورهای اروپایی کسب شد چندین کشور اروپائی تمایل زیادی داشتند که با هم همکاری کنند تا از بروز جنگ‌های جدید پیشگیری کنند. از این رو شش کشور در سال ۱۹۵۲ "بازار مشترک اروپائی ذغال سنگ و فولاد" را بنیان نهادند. آنان بر آن بودند تا در کار تولید ذغال سنگ و فولاد که مواد خام مهمی برای صنایع نظامی بود، با همدیگر همکاری کنند. آن کشورها بر آن بودند که از این راه مانع شوند تا یک کشور، دوباره به تنهائی زرادخانه خود را تجهیز کند. این نخستین گام در پیدائی اتحادیه اروپا بود. این همکاری در سال ۱۹۵۸ گسترده تر شد و کالاهای دیگر، خدمات و سرمایه را نیز در بر گرفت. سپس همه این همکاری ها بازار مشترک نام گرفت و به اختصار "ا. گ" نامیده شد. همکاری بازار مشترک با گذشت زمان از جمله محیط زیست، کشاورزی و ترابری را نیز در بر گرفت. در سال ۱۹۹۳ بازار مشترک تبدیل به اتحادیه اروپا (ا. او) شد. آنگاه این امکان برای کشورهای عضو پدید آمد تا بتوانند مشترکاً در مسائل سیاست خارجی اقدام کنند. از آن زمان تاکنون ۱۵ کشور دیگر نیز عضو اتحادیه اروپا شده‌اند و این موضوع بر چگونگی همکاری کشورهای عضو نیز اثر نهاده‌است. وحدت پولی اروپا با واحد یورو نمایانگر نقطه عطف و بزرگترین سمبل در روند متحد شدن و یکپارچگی اروپا و بزرگترین تلاش برای یکسان سازی واحدهای پولی در جهان است. گفته می‌شد که ایجاد پول مشترک به وحدت سیاسی و رونق اقتصادی اروپا کمک خواهد کرد. یکپارچگی پولی یکی از آخرین و مهمترین مراحل اتحاد اقتصادی و در نهایت سیاسی اروپاست.

انتخابات اخیر پارلمانی اروپا

پارلمان اروپا به عنوان یکی از نهادهایی که در جهت تشکیل اروپای واحد ایجاد شده است، هر پنج سال یک بار شاهد انتخابات است.

در انتخابات اخیر پارلمان اروپا احزاب راست میانه (موافق اتحادیه اروپا) 211 کرسی از مجموع 751 کرسی‌ پارلمان اروپا را از آن خود کردند. سوسیال دمکرات‌ ها نیز با کسب 185 کرسی (معادل 7/24 درصد کل کرسی) به عنوان دومین و لیبرال‌ ها با کسب 71 کرسی پارلمان (3/9 درصد آراء) به عنوان سومین فراکسیون برتر پارلمان اروپا معرفی شدند. هر سه این احزاب نسبت به انتخابات گذشته با ریزش تعدادی از آرای خود مواجه شدند. بعد از احزاب فوق الذکر که اروپاگرا هستند، احزاب مخالف و افراطی اروپایی یا همان منتقدان اتحادیه اروپا که در رأس آن ها فوق محافظه کاران قرار دارند، توانستند صاحب رأی شوند. این گونه احزاب 141 کرسی دارند و اگر محافظه کاران انگلیسی و لهستانی را هم به آن ها اضافه کنیم، مجموع کرسی های آن ها به 183 کرسی خواهد رسید. لذا احزاب بزرگ موافق اتحادیه اروپا با اینکه 521 کرسی از مجموع 751 کرسی را به دست آوردند، ولی بالاجبار بخشی از قدرت خود را در مقابل احزاب مخالف و راست افراطی از دست داده اند.

اما موفقیت احزاب مخالف در راهیابی به پارلمان اروپا در فرانسه، انگلیس، دانمارک، اتریش و یونان بیش از سایر کشورها مشهود است. چنانکه فرانسه بر خلاف اینکه یکی از مؤسسان اتحادیه اروپاست، در این انتخابات شاهد بیشترین حد مخالفت با اتحادیه اروپا بود چرا که حزب راست افراطی "جبهه ملی" به رهبری "مارین لوپن" با کسب 25 کرسی از مجموع 74 کرسی ای که فرانسه در پارلمان اروپا دارد، توانست گوی سبقت را از سایر جریان های سیاسی برباید. حال آنکه تا  این حزب در دوره پنج ساله پیشین، تنها سه کرسی در اختیار داشت. به هر شکل این پیروزی برای دولت چپ گرای فرانسه بسیار ناگوار آمده است چون این ترس وجود دارد که مبادا گام بعدی به دست گرفتن قدرت و دولت در فرانسه باشد. به همین مناسبت فرانسوا اولاند تاکید کرده است اتحادیه اروپا باید اصلاح شود و اختیارات آن نیز باید محدود شود.

همچنین جریان مخالف "اتحاد برای حرکت خلق" نیز توانست 21 کرسی در مقابل 13 کرسی سوسیالیست‌ها به دست آورد و باقی کرسی‌ها به حزب میانه‌رو نزدیک به چپ و راست افراطی و حامی محیط زیست رسید.

در انگلیس هم حزب راست تندرو "یوکیب" به رهبری نایجل فاراژ که مخالف اتحاد با اتحادیه اروپا و خواستار خروج انگلیس از آن است، توانست به 24 کرسی در مقابل 19 کرسی حزب محافظه کاران به ریاست دیوید کامرون دست یابد تا راه برای جدایی و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا هموار‌تر شود. در آلمان، اتحاد احزاب مسیحی اول شد، لیکن با این همه سوسیال دموکرات ها توانستند جایگاه دوم را به خود اختصاص دهند.

در دانمارک نیز حزب راست افراطی "دانسک فولک" بیشترین آرا را به دست آورده و در پارلمان جدید اروپا کرسی‌هایی برابر با سوسیال‌دمکرات‌ها به رهبری نخست‌وزیر این کشور کسب نمود. در اتریش هم راست‌گرایان افراطی حزب FPO توانستند آرای منتقدان اتحادیه اروپا را به سوی خود سرازیر کرده و موقعیتشان در بروکسل را تحکیم کنند. این دو حزب سیاست های سختگیرانه ای را در قبال مهاجرت و کمک به کشورهای بحران زده عضو اتحادیه اروپا دارند. علاوه بر اینها در یونان نیز الکسی سیپراس، نماینده حزب چپ افراطی سیریزا با کسب 42 کرسی از حزب دموکراسی نوین متعلق به آنتونیوسف ساماراس نخست وزیر این کشور، پیشی گرفت و حزب نئونازی شفق طلایی نیز نمایندگانی به استراسبورگ اعزام کرد.

علل و چرایی پیروزی راستگرایان

در تحلیل علل و چرایی موفقیت و تقویت جایگاه احزاب و جریان های راست افراطی در پارلمان اروپا و افزایش قدرت آن ها هرچند که راست محافظه کار هنوز بیشترین نماینده را دارد، بطور خلاصه باید تأکید داشت که در طی چند دهه گذشته و متأثر از دو مسئله اساسی و کلان، این گروه‌ها بار دیگر مانند قارچ سر برآوردند و این بار موفق شدند روز به روز بر تعداد طرفداران و دامنه فعالیت­های خود بیفزایند. این دو مسئله عبارت بودند از روند فزاینده ادغام و همگرایی اروپایی و از آن مهم‌تر پدیده مهاجرت و سیل مهاجران از جوامع و فرهنگ های متفاوت به کشورهای اروپایی که اکثر آنان را مسلمانان تشکیل می دادند. این دو مسئله و تشدید آن‌ها در چند دهه اخیر، همزمان شکل گیری و گسترش جریانات راست افراطی را نیز به همراه داشته است. جریاناتی که برخلاف جنبش‌های فاشیستی و نازیسم مبتنی بر نژاد، این بار بیش از هر چیز بر هویت، فرهنگ و دولت ملی خود تاکید می کنند. این جریانات به جای تاکید بر تجربه شکست‌خورده و منفور برتری نژادی در نازیسم، تلاش می کنند تا با خلق "دیگری" که نمود آن را مهاجران، مسلمانان و یا اتحادیه اروپا معرفی می کنند، انسجام ملی و فرهنگی "خود" را که از دید آن‌ها در معرض تهدید قرار دارد، بازیابند. راست افراطی جدید در اروپا بیش از آنکه داعیه برتری نژادی داشته باشد، رنگ و بوی هویتی و فرهنگی دارد.

در کنار این دو عامل می توان از ریاضت های اقتصادی، معضلات و مشکلات اجتماعی و سطح بالای بیکاری و همچنین بحران در اتحادیه اروپا نام برد که موجب شد تا تشکلهای بدبین اروپایی و راست افراطی با سخنان عامه پسند و ضد یوروی خود، نظر مردم کشورهای مختلف را جلب کرده و همچون اسب تروا وارد پارلمان اروپا شوند.

به این ترتیب، اروپایی ها برای نخستین بار در تاریخ تشکیل پارلمان مشترک خود، درهای آن را به سوی ائتلافی گشوده اند که به طور مشخص، هدف خود را تضعیف طرح وحدت اروپا اعلام کرده است. به عبارت دیگر مردم کشورهای مختلف اروپایی در این انتخابات با آرای خود که ناشی از خشم بود، احزاب سنتی را به دلیل سوء مدیریت و بروز بحران اقتصادی و بیکاری گسترده تنبیه کرده و به منتقدان اتحادیه اروپا جایزه و نوید پیروزی در معادلات سیاسی و اقتصادی آینده اروپا را دادند. به هر حال عوامل اساسی نتیجه حاصله را می توان در موارد ذیل دریافت کرد:

1- نامیدی از کارآمدی و تاثیرگذاری اتحادیه در تامین نیازهای اساسی

2- ناامیدی از دولتمردان حاکم و افزایش فساد و قدرت طلبی در احزاب سنتی

3- مداخله چشم بسته اروپا در بحران ها و چالش های فرامنطقه ای و پیروی افراطی از امریکا در قالب پیمان آتلانتیک شمالی

4- تداوم ریاضت اقتصادی و محدودیت های رفاهی و درمانی

5- تلاش اتحادیه برای ادامه برنامه گسترش و پذیرش کشورهایی که با استاندارهای اروپایی فاصله زیادی دارند.

6- نارضایتی از استانداردهای دوگانه در موضوعات اساسی چون اعتقادات دینی، حقوق بشر و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای.

تهدید های پیش روی اتحادیه اروپا از پیروزی راستگرایان افراطی

1- یکی از اصلی ترین اولویت ها و برنامه های این گروه‌ها، مقابله با روند همگرایی و ادغام کشورهای اروپایی است. در اروپا همچنان رهبران و دولت های ملی هستند که تصمیمات اصلی را می گیرند و سرنوشت آینده همگرایی را رقم خواهند زد. حال تصور کنید که در برخی از کشورهای عضو اتحادیه، این گروه‌ها به قدرت برسند. طبیعی است که در راستای واگرایی قدم بر خواهند داشت و این موضوع می تواند یک چالش اساسی بر روند همگرایی اروپایی باشد. به قدرت رسیدن این گروه‌ها چه در سطح پارلمان ملی یا پارلمان اروپا و یا مهم‌تر از آن در اختیار گرفتن دولت، زمینه را برای احیاء ملی‌گرایی فراهم خواهد کرد که این با حرکت اتحادیه اروپا در مسیر فراملی گرایی در تضاد خواهد بود.

2- دومین تهدید برای جوامع اروپایی بحث مهاجران بویژه مسلمانان است که همواره هدف گروه‌های راست افراطی بوده اند. این گروه‌ها دائماً تلاش کرده اند که به شهروندان خود القاء کنند که مهاجران بویژه مسلمانان به عنوان تهدیدی برای هویت و فرهنگ ملی آنان محسوب میشوند. از سوی دیگر، تلاش نموده اند تا دولت و مجالس ملی را وادار کنند تا سیاست های مهاجرتی خود را تشدید کرده و از ورود مهاجران جلوگیری نمایند. طبیعتاً به قدرت رسیدن این گروه‌ها آنان را بیش از پیش در مقابله با مهاجران راغب تر و تواناتر خواهد کرد و از سوی دیگر با توجه به خیل عظیم مهاجران مسلمانان که برای جنگ با نظام سوریه از این کشورها عازم سوریه شده اند در صورت بازگشت یا در صورت مواجه با اقدامات راستگرایان افراطی علیه هم کیشان خود اقدام به مبارزه و درگیری های مذهبی و هویتی می کنند که با توجه به تجربه اندوخته شده در جنگ با نظام سوریه این امر می تواند برای امنیت جوامع اروپایی فاجعه بیافریند.

ارزیابی نهایی

از موضع گیری مقامات اتحادیه اروپایی و تمرکز رسانه های جمعی بر عناوین و الفاظی چون زلزله سیاسی و شکست تاریخی اتحادیه، موفقیت افراطیون مخالف اتحادیه کاملا مشخص است که شوک اساسی و غیر منتظره به حاکمان کشورهای بزرگ اروپایی و مقامات اتحادیه وارد شده است و حتما رهبران اتحادیه تدابیر کوتاه و بلندمدتی را برای جبران کاهش اعتماد عمومی در نظر می گیرند با همه این حال نتیجه انتخابات تغییراتی را نیز در سیاست های اقتصادی و مالی با کاهش ریاضت اقتصادی و حتی روابط خارجی اتحادیه و مداخلات در موضوعات فرا منطقه ای موجب خواهد شد و مؤید شروع مرحله جدیدی از بی ثباتی اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و قومی و ملی در اروپا است.

در نتیجه به عنوان ارزیابی نهایی باید اذعان داشت ناخشنودی و نارضایتی عمومی مردم کشورهای مختلف اروپایی از اقدامات و عملکردهای سال‌های اخیر این اتحادیه به خصوص در زمینه بحران اقتصادی و عواقب ناشی از آن که در نتایج انتخابات پارلمانی خود را نشان داد، حکایت از مسیر سخت و دشواری دارد که در پیش روی استمرار حیات اروپای واحد قرار گرفته است. مسیری که خداحافظی با رؤیای اروپای واحد یکی از چشم اندازهای اصلی آن می باشد؛ چرا که پیروز اصلی این انتخابات، آن احزاب و گروه‌هایی بودند که از اساس با فلسفه تشکیل اتحادیه اروپا مشکل دارند و خواستار اعطای حقوق بیشتر به کشورهای عضو و تبدیل این اتحادیه به یک ساختار نمادین هستند./ 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات