صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۶۷۷۲۲

طرح های تجزیه خاورمیانه تا چه اندازه واقعی است؟

مانور رسانه های بیگانه بر روی تمایل برخی گروه های داخلی ناراضی در عراق به تجزیه سرزمینی، نه تنها ریشه در واقعیت ندارد، بلکه تمامی آن ها می دانند که این امر از لحاظ منافع دور برد و بلند مدت اشتباهی استراتژیک برای تمامی ساکنان خاک عراق است

پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: یکپارچگی و وحدت جهان اسلام همواره به عنوان خطر بزرگی برای آمریکا و صهیونیست ها مطرح بوده است از این رو آن ها با استفاده از هر ابزاری سعی در اختلاف افکنی و تجزیه جهان اسلام داشته اند. در سوریه آن ها با تمام قوای خود این نقشه را دنبال کردند که در برابر ارتش و مردم وفادار این کشور مجبور به عقب نشینی شدند و حالا عراق را برای طرح شوم تجزیه انتخاب کرده اند. شاید نخستین علامت سوالی که در این مورد به ذهن متبادر شود این است که چرا در برهه کنونی این طرح از سوی غربی ها بار دیگر مطرح شده است؟

جواب این سوال را در چند مسئله می توان بررسی کرد که مهم ترین آن ها شکست های پی در پی آمریکا در منطقه است که آخرین شکست آن ها در سوریه رقم خورد. بنابر این رسانه های امریکایی که همواره به عنوان جاده صاف کن طرح ها و پروژه های آمریکا هستند در اقدامی هماهنگ شروع به مانور تبلیغاتی بر روی طرح قدیمی تجزیه منطقه کرده اند. هدف آن ها هم از این اقدام هماهنگ عملیات روانی گسترده در سطح خاورمیانه است. در واقع وقتی آن ها در سطح عملیات های متعارف نتوانستند در منطقه به اهداف خود برسند به عملبات روانی پناه برده اند تا از این طرق از فرصت فعالیت تروریست ها در منطقه بتوانند اهداف خود را به دست آورند. در این مطلب سعی می شود با استفاده از گزارش ها و منابعی که خود غربی ها منتشر کرده اند، طرح تجزیه جهان اسلام را بررسی کنیم و در پایان میزان استقبال مردم منطقه از این طرح و تبعات آن را شرح دهیم. همچنین این مسئله روشن خواهد شد که آیا واقعا این طرح از سوی آمریکایی ها برای عملیاتی شدن طراحی شده است یا صرفا اهرم فشاری برای رسیدن به منافع است؟

سال گذشته روزنامه نیویورک تایمز چاپ آمریکا در گزارشی از طراحی نقشه‌ای فرضی برای جهان عرب خبر داد که براساس آن تقسیمات جدیدی در شماری از کشورهای عربی انجام خواهد شد؛ به نحوی که بر اساس این طرح پنج کشور به 14 کشور در تقسیمات جدید تبدیل خواهند شد. بر اساس طرح مذکور، کشورهای عربستان، سوریه، لیبی، یمن و عراق جزو پنج کشوری هستند که قرار است در طرح مذکور تقسیم شوند. در این طرح "کشور کردستان" در شمال عراق و شمال سوریه تشکیل خواهد شد و کشور علوی با عنوان "علوی‌ستان" نیز در سوریه شکل می‌گیرد. علاوه بر این، مناطق سنی نشین در عراق و سوریه کشوری واحد را تحت عنوان "سنی‌ستان" تشکیل خواهند داد و در جنوب عراق نیز دولت "شیعه‌ستان" تشکیل خواهد شد .این پروژه یادآور توافق نامه سایکس پیکو در سال1916 است که مرزبندی های جدید کشورهای خاورمیانه را مشخص کرد. از این رو برخی از طرح جدید آمریکا با عنوان «سایکس پیکوی جدید» نام می برند.

بر همین اساس، برنارد لوئیس استاد یهودی بازنشسته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون در دهه 80 میلادی طرحی را ارائه داد که بر اساس آن غرب باید از خودمختاری گروه هایی مانند کردها، ارمنی ها، مارونی های لبنان، قبطی های اتیوپی و ترک های آذربایجان حمایت کند. در سال 1983 کنگره آمریکا با برگزاری نشستی سری با طرح برنارد لوئیس موافقت کرد و در این نشست بود که کنگره، طرح لوئیس را تصویب کرد و دستور داد، این طرح در سیاست استراتژیک آمریکا برای سال‌های آینده گنجانده شود.

ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا از طرفداران طرح سایکس پیکوی جدید است. وی در این باره می گوید: «سایکس پیکوی جدید در صورتی که اجرا شود آمریکا را از باتلاقی که در عراق گرفتار شده و اکنون تا سوریه امتداد یافته است، نجات می دهد.» وی تاکید می کند، تنها چیزی که در این مورد با قاطعیت می توانیم بگوییم این است که خاورمیانه قدیم می رود تا از هم گسیخته شود. فقط سوال این است که خاورمیانه جدید چه وقت جای خاورمیانه قدیم را خواهد گرفت. هاس که کتاب «جنگ ضروری، جنگ اختیاری: خاطرات دو جنگ در عراق» را به رشته تحریر در آورده است در ادامه می گوید: «خاورمیانه در حال حاضر به نقطه تاریکی رسیده است، خاورمیانه زمانی به این سمت حرکت کرد که ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفت عراق را اشغال و حکومت صدام حسین، رئیس جمهوری سابق عراق را سرنگون کند. به دنبال آن سیاست های واشنگتن در عراق رویکردهای طایفه ای را به جای هویت ملی تقویت کرد.

به این ترتیب بسیاری بر این اعتقادند که توطئه ای غربی با نام "سایکس پیکوی جدید" وجود دارد که آمریکایی ها تلاش می کنند در این کشور پیاده کنند؛ نقشه ای که زائیده امروز و دیروز نیست، بلکه همان چیزی است که پل برمر، نخستین حاکم آمریکایی عراق بعد از اشغال به دنبال آن بود و با همین هدف اقدام به انحلال ارتش عراق کرد تا به این ترتیب زمینه های فروپاشی کشور عراق فراهم شود.

پس از حمله به عراق در سال 2003، نیویورک تایمز مقاله ای به قلم لسلی بلگ نوشت که در آن برای کنترل بهتر بر عراق از راه حل تشکیل سه دولت بحث شده بود. بر اساس این طرح، دولت کردها در شمال، سنی ها در مرکز، و شیعیان در جنوب تشکیل می شود. به عنوان نخستین گام، باید در این مناطق متناسب با مرزهای قومی یا مذهبی مناطق خودمختار تشکیل شود و در درون هر منطقه راهکارهای دموکراتیک برای انتخاب مسئولان برقرار گردد.

هدف اصلی از طرح تقسیم عراق، بالکانیزه کردن این کشور به عنوان مقدمه ای برای بالکانیزه کردن کل خاورمیانه بود. این طرح را نخستین بار هنری کیسنجر، قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 به نوعی مطرح کرده و در آن از این راه حل برای بر هم زدن اتحاد اعراب یاد کرده بود. این طرح توسط جیمز بیکر، وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز در سال 2006 بار دیگر مطرح شد و در آن بر تقسیم عراق به سه منطقه به عنوان تنها جایگزین شرایط فعلی تاکید کرده بود.

با توجه به آنچه ذکر شد و همچنین تحولات کنونی عراق و زمزمه های تجزیه طلبانه ای که این روزها به گوش می رسد، می توان طرح شوم آمریکایی- صهیونیستی برای تضعیف کشورهای جهان اسلام را حدس زد. داعش در حال تصرف مناطق غربی عراق و متصل کردن آن ها به مناطق شرقی سوریه در الرقه و حسکه می باشد؛ امری که دقیقا در پروژه سایکس پیکوی جدید امریکا با همین مختصات ذکر شده است. با فهم دقیق این مسئله شاید بتوان کوتاهی آمریکا در همکاری با دولت عراق بر اساس موافقتنامه دفاعی- نظامی در برابر داعش را دریافت. اگر این مسئله درست باشد امریکا در حال دستیابی به اهداف خود از طریق گروه های تروریستی با کمترین هزینه است؛ امری که سران کشورهای اسلامی باید ان را درک کنند و قبل از این که منطقه در مسیری بی بازگشت قرار بگیرد، بح��ان های آن را مهار کنند و برخی از این کشورها با حمایت نکردن از تروریست های منطقه نقش خود را در اجرای پروژه تجزیه منطقه پایان دهند.

اما جدای از عملیات روانی گسترده غربی ها بر روی طرح جدید منطقه، واکنش گروه های داخلی عراق به این طرح مهم است. واقعیت این است که حتی گروه های داخلی عراق که مخالف نوری مالکی هستند، تاکنون از این طرح به صورت مستقیم حمایت نکرده اند، چرا که آن ها به خوبی می دانند در صورت تجزیه عراق و به قدرت یافتن تروریست ها دیگر نباید انتظار ثبات و امنیت در سطح کشور و حتی منطقه را داشت. رسانه های طرفدار تجزیه همواره از میل و اشتیاق کردستان عراق به استقلال و تجزیه عراق سخن به میان می آورند در حالی که مقامات کردستان عراق به خوبی می دانند که نه تنها با تجزیه عراق آن ها به اهداف خود نخواهند رسید، بلکه خود را عملا در محیط محصوری قرار خواهند داد که نه تنها به دریای آزاد راه نخواهند داشت، بلکه از طریق هوایی نیز به صورت مستقیم نخواهند توانست با جهان خارج ارتباط برقرار کنند. مهم تر از همه این مسائل بحث سرایت نا امنی ها و تبعات تجزیه برای کردها است.

 در علم سیاست معروف است که امنیت مقوله ای تفکیک ناپذیر است، یعنی امکان ندارد بخشی از عراق دچار ناامنی شود و بخش های دیگر امنیت داشته باشند. بنابراین در صورت تجزیه عراق تمامی مناطق آن با ناامنی فزاینده روبه ور خواهند شد. پس نتیجه این تبعات این است که مانور رسانه های بیگانه بر روی تمایل برخی گروه های داخلی ناراضی در عراق به تجزیه سرزمینی نه تنها ریشه در واقعیت ندارد، بلکه این امر از لحاظ منافع دور برد و بلند مدت نیز اشتباهی استراتژیک برای تمامی ساکنان خاک عراق است. نتیجه اینکه، غربی ها که در میدان عمل نتوانستند به اهداف خود دست یابند عملیات روانی را برگزیده اند تا تمرکز حکومت مرکزی عراق از مسئله اصلی نبرد با گروه تروریستی داعش را به سمت گروه های سیاسی سنی و کرد در این کشور منحرف کنند تا بتوانند از این طریق به منافع و امتیازات بیشتری برسند. آمریکا پروژه تجزیه را سال ها است در دستور کار سیاست خارجی خود دارد و هرگاه احساس کند از روش های متعارف به اهداف خود نخواهد رسید با طرح این مسئله سعی در بالا بردن قدرت چانه زنی خود در منطقه برای دستیابی به منافع بیشتر را دارد. هم پیمانی روزهای اخیر سنی ها و کردها با شیعیان در عراق برای نبرد با داعش به خوبی مؤید این امر است که آن ها با تمام توان به دنبال حفظ یکپارچگی و حاکمیت عراق هستند، زیرا به نیکی دریافته اند تا زمانی که در قالب عراق یکپارچه فعالیت می کنند، می توانند امنیت و ثبات خود را تامین کنند. بنابراین تحلیل های اخیر رسانه ای در مورد احتمال تجزیه عراق دقیقا در پازل عملیات روانی آمریکایی ها قرار دارد. نگاهی به آمار عشایر استان های سنی نشین عراق و نیروهای پیشمرگه کرد که در حال نبرد با تروریست ها هستند هرگونه تردیدی در مورد موضع گروه های سیاسی عراق در مورد تجزیه عراق را از بین خواهد برد. چرا که اگر آن ها موافق تجزیه بودند نه تنها نباید با تروریست ها وارد جنگ می شدند، بلکه از خلاء قدرت به وجود آمده برای جدایی مناطق خود از حکومت مرکزی استفاده می کردند در صورتی که این امر در واقعیت مصداق عینی ندارد. حتی برخی سیاستمداران کُرد که از گاهی بر موضوعی بالاتر از خودمختاری کردستان عراق تأکید می کنند، فردای آن روز مواضع خود را پس می گیرند و به خوبی می دانند که نمی توانند تجزیه عراق را به عنوان راه حل زندگی سیاسی با ثبات بپذیرند. برخی از این مواضع مشخصا برای باج گیری های سیاسی است که آن هم نمی تواند در وضعیت تلاش دولت عراق برای ایجاد امنیت راه به جایی ببرد و افکار کنونی عراق مسئله اصلی را برقرای امنیت می دانند./

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات