پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: سکوت خیره کننده و شرم آور سران اروپای و آمریکا، مدعیان پرسر و صدای حقوق بشر، در قبال حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم غزه، موضوعی است که با هیچ گونه عقل و منطقی سازگار نیست. این سکوت مرگبار را می توان تاریخی ترین سکوت در قبال نسل کشی انسان های بی گناه دانست. واقعا چرا سران اروپا و آمریکا نه تنها در قبال تهاجمات ضد انسانی صهیونیست ها ساکت شده اند، بلکه از این رژیم غاصب دفاع نیز می کنند؟ مسلم است که بخشی از این پاسخ در نفوذ لابی صهیونیسم در حکومت های آمریکا و اروپا نهفته باشد.
نفوذ صهیونیست ها بر ساختار حکومت آمریکا موضوعی تازه ای نیست و درباره آن مطالب زیادی نوشته شده است، اما این موضوع درباره اروپا کمتر پرداخته شده و از این رو در مقاله پیش رو به بررسی این موضوع و نقش آن در آزادی عمل صهیونیسم جهت کشتار انسان های بی گناه می پردازیم:
رژیم صهیونیستی از بدو شکلگیری و حتی پیش از آن برای پیشبرد اهداف نامشروع خود از جمله به رسمیت شناخته شدن تلاش کرده و به لابیگری متوسل شده است.آشکارترین لابی صهیونیست ها در جهان در امریکا فعالیت میکند، اما این لابی در کشورهای اروپایی نظیر انگلیس، آلمان، فرانسه و حتی ایتالیا و اسپانیا نیز به شدت فعالیت دارد. روند قدرتگیری و نفوذ لابی صهیونیسم در اروپا پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی آغاز شده بود و نفوذ لابیهای یهودی و صهیونیسم در سیاستها و راهبردهای اروپا از جنگ جهانی اول تا به امروز مشهود بوده است. در این میان، کانون تأثیرپذیری از لابی صهیونیسم در اروپا، انگلستان است. اروپا به دلیل داشتن بزرگترین ائتلاف تجاری با رژیم صهیونیستی، خواهان بهرهبرداری از افزایش نقش سیاسی خود در منطقه بهموازات بهرهبرداری اقتصادی است. لابی صهیونیسم برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی کشورهای اروپایی و بر سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا تلاشهای بسیاری کرده و در حال حاضر، به نفوذ خود در سیاستهای انگلستان، فرانسه و آلمان از طریق حمایت مالی و سرمایهگذاری و نیز نفوذ در احزاب سیاسی بهمنظور تأثیرگذاری بر قدرتیابی احزاب همسو با اهداف راهبردی کلان رژیم صهیونیستی ادامه میدهد.
سکوت معنادار غرب در برابر فجایع غزه
در کنار سکوت و عدم اقدام مؤثر سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته در قبال وحشی گری های صهیونیست ها در غزه، کشورهای غربی نیز به شکلی شرم آوری در مقابل جنایت های رژیم صهیونیستی در نوار غزه سکوت کرده اند. نکته عجیب در این میان آن است که سوز و گداز غربی ها برای هواپیمای مسافری که بر فراز اوکراین سقوط کرده بیشتر از کودکانی است که با انفجار بمب های صهیونیستی کشته می شوند. بطوریکه اتحادیه اروپا تا کنون دوبار در خصوص این هواپیما نشست برگزار کرده، اما با این وجود، قاره سبز هنوز هیچ واکنش در خور توجهی درباره فجایعی که بر مردم بی دفاع غزه می گذرد نداشته است.
حمایت قاطع کشورهای اروپایی از جنایات صهیونیست ها در غزه
این که بگوییم کشورهای غربی تاکنون در قبال تهاجم صهیونیست ها هیچ واکنش از خود نشان نداده اند شاید از یک منظر سخن درستی نباشد، چرا که در طی این دو هفته و از همان نخستین روزهایی که ارتش رژیم اشغالگر قدس با تجهیزات مدرن خود غزه را از زمین و هوا آماج حملات خود قرار داد، این حملات با واکنش مثبت و جانبدارانه کشورهای آمریکا و بخصوص اروپایی نیز مواجه شد، چنانکه آنگلا مرکل در این بین خودشیرینی را به اوج رسانیده و بلافاصله در پشت دوربین هایی که میلیون ها نفر بیننده دارد حاضر شده و حمایت تمام قد خود را از حملاتی که صهیونیست ها به غزه انجام می دهند اعلام کرد.
مرکل روز جمعه ۲۷ تیر ضمن پشتیبانی از جنایات صهیونیست ها در غزه، در کنفرانسی خبری در برلین گفت: آلمان در کنار اسرائیل ایستاده است.
علاوه بر آلمان، وزارت خارجه انگلیس نیز در تماسهای تلفنی جداگانه با محمود عباس، رئیس دولت وحدت ملی فلسطین و اویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه رژیم اسرائیل، حملات مرگبار صهیونیست ها به نوار غزه را دفاع از خود دانسته و در یک موضوع رسمی اعلام کرد: این رژیم حق دارد در مقابل شلیک موشک از غزه از خود دفاع کند.
جالب است که فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز ضمن حمایت از تل آویو و با چشم پوشی از جنایت های رژیم صهیونیستی در قبال مردم غزه، مسئولیت هرگونه تظاهرات ضد صهیونیستی در کشورش را بر عهده تظاهرات کنندگان دانست. اولاند هرگونه تظاهرات ضد صهیونیستی در فرانسه که یهودی ها بیشترین نفوذ را در آن دارند، ممنوع اعلام کرد.
همچنین کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز پیش از آغاز جلسه روز سه شنبه (31 تیر) شورای روابط اروپا در اظهاراتی بی شرمانه گفته است: دفاع از خود حق مسلم رژیم صهیونیستی است!
پشت پرده حمایت کشورهای اروپایی از حمله اسرائیل به غزه
با عنایت به مطالبی که ذکر شد و مواردی که درباره حمایت صریح کشورهای اروپایی از تهاجم وحشیانه رژیم اسرائیل به نوار غزه بیان گردید، مع الوصف سؤالی که در این بین به ذهن می رسد این است که به راستی علل و چرایی حمایت اکثر کشورهای اروپایی که خود را مدعیان بزرگ حقوق بشر در جهان می پندارند از جنایات غزه چگونه قابل تحلیل و ارزیابی است؟
پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست و آن بدلیل جایگاه و نف��ذ دیرینه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که گروه های مختلف صهیونیست ها و قوم یهود همواره در ساختارهای کشورهای اروپایی از آن برخوردار بوده و حتی سیاست خارجی آن ها را نیز سمت و سو می دهند
در همین راستا سیطره صهیونیست ها یا به عبارت دقیق تر تندروهای یهودی بر تاریخ اروپا و نفوذ آن در ساختارهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و . . . همچون صحنه های مختلف زندگی اجتماعی داستان عجیب و دور و درازی دارد که به تحقیق آن را می توان «دیکتاتوری اقلیتی صهیونیست بر جامعه اروپا» نام نهاد. در حقیقت با توجه به آنچه که از بررسی سیر تحولات تاریخی اروپا بویژه روند رویدادهای جاری تاریخ معاصر اروپا بر می آید، با اطمینان کامل می توان اذعان داشت که صهیونیست ها در تمامی معادلات و مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای اروپا از «جایگاه نفوذی» برخوردار بوده اند. کما اینکه در این میان بیش از هر گروه دیگری، وزن سیاسی بسیار مؤثر و بالایی را در تعیین چشم اندازها و مشخص نمودن فرآیندها و طراحی و ساماندهی «زیربناها و روبناها» در این قاره در طول تاریخ به خود اختصاص داده اند. دلیل این امر نیز بیش از هر چیز دیگر به نفوذ «ساختاری» یهودیت و «لابی صهیونیسم» در نهادهای اجتماعی و سازمان های سیاسی و مراکز اقتصادی- صنعتی و بطور کلی با سوء استفاده از آموزه های دینی و مبانی ارزشی به سیطره همه بعدی یهود در این قاره برمی گردد. در ادامه به برخی از مصادیق نفوذ و سیطره صهیونیسم در ساختارها و نهادهای سیاسی و اجتماعی جامعه اروپا به صورت مجزا اشاره می کنیم:
برخی مصادیق نفوذ صهیونیسم در فرانسه
لابی یهودی در فرانسه در سه بخش نفوذ گستردهای دارد: 1) رسانهها و شرکتهای وابسته به آن از جمله یوتل ست؛ 2) احزاب به علت تامین مالی هزینههای انتخاباتی و حمایت رسانهای از آنها؛ 3) در شرکتهای تسلیحاتی و نفتی.
1- در حال حاضر بیش از صد مجمع و سازمان یهودی در فرانسه وجود دارد و هر یک از احزاب فعال در داخل رژیم صهیونیستی نیز در پاریس دفتر دارند. در سال ۱۹۷۷، گروههای مختلف یهودی در فرانسه با یکدیگر ادغام شدند و " شورای نمایندگی مؤسسات یهودی در فرانسه" را تشکیل دادند. این گروه پیگیری منافع صهیونیست ها در داخل فرانسه و سیاست خارجی پاریس را برعهده دارد. این گروه که بسیاری از روزنامهها، مجلات، شبکههای تلویزیونی و شرکتهای خدمات ماهوارهای را در تملک خود دارد، نفوذ بسیار زیادی در نهادهای سیاسی و حقوقی فرانسه دارد. ضمن این که تعداد زیادی شرکتهای بسیار سودده اقتصادی و مالی نیز در اختیار این لابی یهودی است.
2- لابی یهودی همچنین گروههایی برای بیاعتبار کردن، تحت تعقیب قرار دادن و حتی محاکمه افراد و گروههای فرانسوی تشکیل داده است که از منافع رژیم اسرائیل دفاع نمیکنند. در این زمینه میتوان به اتحادیه دانشجوی یهودیان در فرانسه، اتحادیه تجار یهودی در فرانسه، گروه مشترک اسرائیل و سوسیالیسم موسوم به اس او اس راسیزم - که حزب سوسیالیست فرانسه به منظور خوش خدمتی به اسرائیل آن را تاسیس کرد- سازمان وکلای بدون مرز و سازمان مقابله با یهودی ستیزی اشاره کرد.
3- به دلیل نیازمند بودن به پول برای پیروزی در انتخابات برخی احزاب فرانسوی در دوستی با صهیونیست ها از یکدیگر پیشی میگیرند. یکی از مصادیق نفوذ لابی اسرائیل در فرانسه را میتوان به اقدام شورای شهر پاریس متشکل از احزاب راست و سوسیالیست در نامگذاری یکی از مهمترین میادین این شهر در حاشیه رودخانه سن به نام دیوید بن گوریون اشاره کرد. البته میادین دیگری نیز در پاریس به نام دیگر سرکردگان صهیونیسم از جمله تئودور هرتزل و اسحاق رابین، نامگذاری شده است.
در واقع بیشترین نمود نفوذ لابی صهیونیسم در فرانسه را میتوان در زمان تبلیغات انتخاباتی در این کشور دید که هر کدام از نامزدها تلاش میکنند در ابراز ارادت به رژیم غاصب اسرائیل بر یکدیگر پیشی بگیرند. در میان احزاب فرانسوی، حزب سوسیالیسم رابطه نزدیکتری با رژیم صهیونیستی دارد و اعضای این حزب بیشتر برنامههای کاری خود بهویژه در بخش سیاست خارجی خود را با سران تلآویو تنظیم میکنند. موضع اخیر لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه از حزب سوسیالیسم در مذاکرات هستهای ایران نیز پیروی بیمنطق وی از موضع رژیم اسرائیل در قبال ایران بود.
همچنین در سال ۲۰۱۲، حدود ۱۱۲ نماینده پارلمان فرانسه از چپ و راست، جشنواره حمایت از اسرائیل را برگزار کردند. این اقدام با هدف مخالفت با عضویت فلسطین در سازمان ملل انجام شد. آنها در حالت ایستاده سرود رژیم صهیونیستی را زمزمه کردند.
4- دولت فرانسه از همان بدو تاسیس رژیم جعلی اسرائیل، به دستگاههای اطلاعاتی خود اجازه داد با عوامل موساد برای ترور مبارزان عرب و فلسطینی همکاری کند. موساد در سال ۱۹۶۵ یعنی در دوره ریاست جمهوری شارل دوگل، با همکاری سرویس اطلاعاتی فرانسه، مهدی بن برکه، یکی از مخالفان ملک حسن دوم در مغرب را ربود. محمود الهمشری، نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین نیز در سال ۱۹۷۲ توسط موساد با همکاری عوامل اطلاعاتی فرانسه کشته شد.
5- در بخش قضایی نیز دولت فرانسه همواره در جهت حفظ منافع لابی یهودی بوده است؛ در این زمینه میتوان به محاکمه روژه گارودی، نویسنده کتاب "اسطورههای بنیادین سیاست اسرائیل" اشاره کرد.
6- از جمله اقدامات لابی صهونیسم در فرانسه تحت فشار قراردادن شرکتهای ارائه خدمات به تلویزیونهای ماهوارهای ضد صهیونیسم است. در این راستا میتوان به اعمال فشار لابی صهیونیسم در فرانسه برای توقف پخش شبکه المنار، الاقصی، العالم، پرس تیوی، شبکه سحر و شبکههای دیگر از ماهواره فرانسوی یوتلست اشاره کرد.
به طور کلی میتوان گفت لابی صهیونیسم در فرانسه در زمینههای مختلف بسیار قدرتمند است، هر چند در میان مردم فرانسه محبوبیت ندارند.
برخی مصادیق نفوذ صهیونیسم در انگلستان
تاکنون نام لابی صهیونیستی آمریکا، «ایپاک» بسیار به شنیده است، اما شاید کمتر کسی به حضور و فعالیت گسترده لابی صهیونیستی مشابهی همچون ایپاک در انگلیس توجه داشته باشد که در تمام تار و پود سیاستها و سیاستمداران این کشور رخنه کرده است.
بسیاری از تصمیماتی که در پارلمان انگلیس گرفته میشود، حاصل فعالیت و تاثیر گذاری لابی صهیونیستی در پارلمان و رای دهندگان یا گروههای فشار خارجی فعال در این کشور مانند موسسات و شرکتهای خصوصی معروف به لابی«گرها» است. برخی از مصادیق ایفای نقش لابی صهیونیسم در انگلستان عبارتند از:
1- در حالی که حزب کارگر، پیشینهای در همدلی نسبی با فلسطینیها دارد، دولت حزب کارگر در زمان تونی بلر قاطعانه از این رویکرد فاصله گرفت. یکی از نخستین اقدامات تونی بلر پس از عضویت در پارلمان در سال ۱۹۸۳ پیوستن به گروه دوستان کارگری رژیم صهیونیستی بود.
2-هر یک از سه حزب مهم سیاسی انگلستان (کارگر، محافظهکار و لیبرالدموکرات) گروههای دوستان رژیم صهیونیستی دارند که از نظر بسیاری از سیاستمداران، عضویت در این گروه ها، راهی برای موفقیت بهشمار میرود.
3- در انگلستان مرکز ارتباطات و تحقیقات انگلستان- رژیم صهیونیستی، ظاهراً مهمترین لابی طرفدار رژیم صهیونیستی است. این مرکز که در سال ۲۰۰۱ همانند کمیته آمریکایی امور عمومی رژیم صهیونیستی (ایپک) ایجاد شد، مورد حمایت مالی «پوجو زابلودویکز»، میلیاردر فنلاندی و دلال سابق تسلیحات قرار دارد. همچنین او کمککننده اصلی به حزب محافظهکار است. مطابق آمار کمیته انتخاباتی، او ۷۰ هزار پوند به حزب محافظهکار از جمله ۱۵ هزار پوند برای انتخاب دیوید کمرون به عنوان رهبر حزب کمک کرده است.
4- تلویزیون انگلستان: نگاه اجمالی به برنامه های تلویزیونی انگلستان، آشکار خواهد شد که مدیران ایستگاه های تلویزیون حجم بی پایانی از تبلیغات در حمایت از صهیونیسم و یهود را به کار گرفته اند. بعنوان مثال قدرتمندترین مرد در شرکت خبرگزاری بریتانیا "آلن ینتوب"، کارگردان برنامه های بی.بی.سی است. این سمت، کنترل همه برنامه های غیرخبری بی.بی.سی از جمله کنترل کانال های ماهواره ای و برنامه های انگلیسی را برای وی فراهم می کند. ینتوب دوست صمیمی و نزدیک روسای قدرتمند تلویزیون های مستقل، یعنی میخائیل گرید و میخائیل گرین است. از این اشخاص با عنوان مافیای خیابان جان وود یاد می کنند که همگی یهودی هستند. در پشت صحنه، یهودیان نمایندگانی در میان مدیران بی.بی.سی دارند. از جمله رئیس سابق بانک تجاری اس. جی. واربرگ، دیوید اسکولی، سِرکنت بلوم فیلد، و جانت کوهن..
5- رادیوی انگلیس: با نفوذترین مرد در رادیوی بریتانیا میخائیل گرین یهودی است که به عنوان مدیر شبکه رادیویی بی.بی.سی فعالیت می کند. جانشین دائمی وی جنی آبرامسکی است که در حال حاضر، نه تنها پنج موج زنده مستقیم رادیویی را کنترل می کند، بلکه همچنین اخبار 24 ساعته بریتانیا، بی.بی.سی ورلد (BBC World)، سیفکس (Ceefax) و سرویس های مالتی مدیا را مدیریت می کند. رئیس برنامه های نمایشی شبکه رادیویی بی.بی.سی کارولین رافائل است که دبیر برنامه های نمایشی و برنامه های ویژه جوانان بر عهده وی است. طبق نوشته مجله جویش کرونیکل، رافائل به داشتن هویت یهودی خویش افتخار می کند.
6- سینما، موسیقی، و برنامه های نمایشی: همانند رسانه های فرستندگی، صنعت فیلم بریتانیا تعداد قابل توجهی از یهودیان را، هم در تهیه کنندگی و هم در بدنه نظارتی خود جای داده است، رئیس کمیسیون فیلم بریتانیا، سدنی ساموئلسون است. سدنی به شدت هواخواه «استیون اسپیلبرگ» صهیونیستی و فیلم تبلیغاتی دروغین وی Schindlers Lisr است. سرسدنی همچنین رئیس شرکت سهامی گروه ساموئلسون است (شرکت سهامی عام با مسئولیتی محدود). طبق نوشته جویش کرونیکل، این شرکت بزرگ ترین شرکت فیلم سازی جهان است.
در این بین می توان از جمیز فرمن رئیس اجرایی و مدیر رتبه بندی فیلم بریتانیا، جرمی ایسا، رئیس سابق کانال 4 به عنوان مدیر صنعت فیلم بریتانیا از سال 1979م و دیوید پوتنم(25) رئیس صنعت فیلم و تلویزیون ملینام برد که همگی دوستدار صهیونیست ها هستند.
7- نشریات و منابع مطالعاتی انگلستان :رابرت مردوخ که معمولا فردی غیریهودی شناخته می شود، اگر چه به عنوان فرزند نامشروع یهودی معروف شده است، بالاترین مقام اجرایی چندین روزنامه کثیر الانتشار و مجله است که در این میان می توان به نشریاتی چون Twentieth Century، مجله سان که مجله ای کفر آمیز، پوچ گرا، فاسد و مبتذل است و هر هفته بالغ بر سه میلیون و هفتصد هزار نسخه تیراژ دارد، اشاره کرد.
علاوه بر حامیان نامشخص مردوخ، تعدادی از موقعیت های کلیدی رسانه های او را نیز یهودیان به عهده گرفته اند؛ از جمله پیتر چرنین که ریاست استودیوی فیلم و ناظر تولیدات تلویزیونی و دیوید آلستین مدیر تولید برنامه هاست.
8- تلگراف: رئیس شرکت سهامی عام تلگراف، شخصی به نام «کانرد بلک» است؛ اگر چه وی ظاهرا یک سیاه پوست غیر یهودی کانادایی است، در عین حال عضو کمیته نظارتی گروه بلدربرگ و مدیر انتشارات اورشلیم پست است. علاوه بر آن، نه تنها همسر اول وی، بلکه دومین همسرش باربارا امیل نیز یهودی است. کانرد بلک دیدگاه افراطی صهیونیست گرای خویش را هرگز پنهان نمی کند. در این زمینه روزانه تلگراف هایی را به بخش های دیگر رسانه ها و همچنین سیاستمداران ارسال می کند، تا آنها را در حمایت نکردن از صهیونیست ملامت کند.
برخی مصادیق نفوذ صهیونیسم در آلمان
مقامات آلمانی مناسبات گسترده ای با تل آویو دارند و لابی صهیونیسم در آلمان از نفوذ زیادی برخوردار است. بارها مشاهده شده است که در دوران صدارت اعظمی آنگلا مرکل، وی خود را نسبت به حفظ رژیم صهیونیستی و حمایت از اقدامات هر چند وقیحانه این رژیم متعهد دانسته است.
1- مرکل در دیدارهای متعدد خود با مقامات رژیم صهیونیستی از جمله نتانیاهو بارها عنوان کرده است که برلین از همه توان خود برای حمایت از تل آْویو استفاده خواهد کرد.
2- چندی پیش"زیگمار گابریل" رهبر حزب سوسیال دموکرات و یکی از اصلی ترین رقبای آنگلا مرکل در انتخابات سراسری آلمان که از منتقدان جدی شهرکسازی رژیم صهیونیستی محسوب می شود، در اظهاراتی از جنایات رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیان انتقاد کرده و اظهار کرده بود: "فلسطینیان دارند در سرزمینی زندگی می کنند که قانونی ندارد. سرزمینی که تحت نظر رژیمی آپارتاید (اسرائیل) است و در آن انصاف و عدالتی وجود ندارد."
اظهارات رهبر حزب سوسیال دموکرات مبنی بر وجود رژیمی آپارتاید در سرزمینهای اشغالی منجر به خشم آنگلا مرکل و هم حزبی های وی شد. اعضای حزب دموکرات مسیحی (حزب متبوع مرکل) از زیگمار گابریل خواستند تا بابت زخم زبانی که به مقامات رژیم صهیونیستی زده است از آنها عذرخواهی کند!در نهایت او از این بابت از مقامات رژیم صهیونیستی عذرخواهی کرده است.
3- دولت آلمان سه ماه پیش در اقدامی غیرمنتظره دفاتر یک مؤسسه خیریه را که در زمینه کمک به ایتام لبنانی فعال بود، در این کشور تعطیل کرد، اقدامی که به وضوح میتوان نقش صهیونیسم را در آن دید. به عقیده صیونیست ها «این مؤسسه تحت کنترل حزبالله در ایالت ساکسون آلمان در حال جمعآوری کمکهای مادی برای بازماندگان کسانی است که علیه اسرائیل حملاتی انجام دادهاند.»
4- به گزارش فارن پالسی، اسرائیل همچنین قبل از سال 2013 یک پرونده عظیم به مقامات آلمانی تحویل داده که در آن لیست فعالیتهای حزبالله در آلمان مشخص شده بود. مفسران آلمانی گفتهاند که این پرونده نقش مهمی در متقاعد کردن سیاستگذاران آلمانی برای حمایت از اقدام اتحادیه اروپا در تروریستی اعلام کردن حزبالله داشت. اما حزب محافظهکار مرکل ضمن مقابله با فعالیتهای حمایت گرایانه چپها از حزبالله، سیاست این کشور را نزدیک به رویکردی در اتحادیه اروپا اعلام کرد که مخالف جنبش مقاومت اسلامی لبنان هستند. در همین راستا، توماس دمایزیر، وزیر کشور آلمان، اظهار داشت؛ «سازمانهایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم علیه حق وجودی اسرائیل کار میکنند در خاک آلمان نمیتوانند آزادانه فعالیت کنند.»
فجایع غزه و شکاف میان دولت ها و ملت های اروپا
حمایت و جانبداری کشورهای اروپایی از جنایت های صهیونیسم، چه بصورت ضمنی و چه بصورت، صریح اگرچه مطلوب نظر صهیونیست ها بوده، اما در این سو، این موضع وقیحانه و ضد حقوق بشری موجبات شکاف و واگرایی بیش از پیش مردم اروپا از دولت هایشان را فراهم ساخته است که مصداق بارز و اثبات این ادعا را می توان در تظاهرات گسترده و سرتاسری مردم کشورهای مختلف اروپایی در حمایت از مردم بی دفاع فلسطین و محکومیت حملات صهیونیستی به نوار غزه دید که خلاف جهت گیری سیاست خارجی دولت های اروپایی در قبال رژیم صهیونیستی و اقدامات جنایتکارانه رهبران این رژیم می باشد.
ارزیابی نهایی
به عنوان یک ارزیابی نهایی و کوتاه باید تأکید کرد حکایت این روزهای غزه ماجرایی است که به راحتی می توان جریان استانداردهای دوگانه غرب را در مورد آن مشاهده کرد. رژیم صهیونیستی، این غده سرطانی، به مدد ثروت هنگفت صهیونیست ها در اغلب کشورهای جهان نفوذ کرده و اغلب سیاستمداران غربی به نوعی نمک گیر سفره آنها هستند.
لابی صهیونیسم بسیار تلاش کرده، خود را ملتی ستمدیده جلوه دهد، اما با افزایش آگاهی مردم و انقلاب اطلاعات و گسترش ابزارهای اطلاعرسانی، صهیونیسم دیگر نمیتواند به طور کامل اذهان مردم را به تسخیر خود درآورد. مسالهای که به تدریج منجر به افزایش فشار افکار عمومی بر سیاستمداران خود خواهد شد، هر چند در حال حاضر اکثر سیاستمداران اروپایی به پول و نفوذ اقتصادی لابی یهودی برای پیشبرد اهداف خود نیاز دارند و رسانههای اروپایی نیز برای این که بتوانند به حیات خود ادامه دهند و برچسب یهودیستیزی به آنها نخورد مجبور به سکوت هستند. به عبارت دیگر در حال حاضر، سیاستمداران اروپایی در تسخیر صهیونیستها و حامیان صهیونیسم است، اما واضح است که مردم اروپا از این واقعیت آگاه شده اند و در اعتراضات خود علیه دولتمردانشان آن را نشان می دهند. در این وضعیت دیگر سران اروپا نمی توانند با هزینه کرد پول صهیونیست ها برای خود سرمایه اجتماعی کسب کنند و ناچار به تغییر سیاست های خود شده و در بین مردمانشان سرخورده و بی آبرو خواهند شد./