تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی
کشورهای استعمارگر اغلب برای تسلط بر مناطق و سرزمینهای حاصلخیز و ایجاد سلطه بر کشورهای مستعمره از راه ترویج فساد وارد میشوند و از این طریق به دهها و صدها توطئه و نقشه بهصورت پنهان و آشکار متوسل میشوند و با بهکارگیری انواع ابزارهای فساد به اسم مد روز، تمدن، پیشرفت، ترقی و نوآوری، بسیاری از جوانان و انسانهای توانمند را به کام مرگ میکشانند و با ترویج فساد، مبارزه با دین، مذهب، اسلام، سنت، قانون و نظم به سمت براندازی و نابودی به پیش میبرند. در واقع بلای ترویج فساد در ایران که از سالهای گذشته در این کشور دنبال میشده یک نوع سیاست دینزدایی و اسلامزدایی بوده است. هنگامی فساد در حاکمیت رژیم شاهنشاهی اوج گرفت که یک عنصر خاندانی فاسد مانند هویدا در رأس امور اجرایی کشور یعنی نخستوزیری قرار گرفت و با استفاده از سوابق گذشتهاش در ارتباط با کشورهای اروپایی مانند فرانسه و انگلیس اقدام به توسعه فساد در همه زمینهها کرد و هر گونه مخالفت با ترویج فساد با عناوین تهمتهای مختلف چون؛ مرتجع، عقبمانده، دهاتی و... کوبیده میشد.
یکی از علل شروع و پیدایش انقلاب اسلامی و مخالفت علما و مردم با رژیم شاه ناشی از وجود فساد در حاکمیت و جامعه بود که حضرت امام سرلوحه مبارزاتش قرار داد. مرور بیانات و موضعگیریهای معظمله در سالهای ۴۱ و ۴۲ مبین مخالفت ایشان با فساد است. در این مختصر به ذکر انواع فسادهای رایج در دوره نخستوزیری هویدا فهرستوار و فشرده اشاره میشود.
دولتمردان آلوده به فساد
سران رژیم شاهنشاهی جملگی با ملاک و معیارهای انواع فسادها شناخته میشدند. هر کس که بیشتر در فساد غوطهور بود، معیار ارزشی او سبب میدانداری و موقعیتش میشد. ذکر اسامی آنها فهرست بلندبالایی را شامل میشود.
از شخص شاه و نخستوزیر و خاندان آنها و سران و صاحبمنصبان عالیرتبه کشوری، دولتی و نظامی از بیماری انواع فساد بینصیب نبودند. گزارشهای متعددی از سوی ساواک و فردوست به شاه از جلسات فساد مانند قمار بزرگ وزرا و روسای ارتش و صاحبمنصبان داده میشد. در گزارشی که فردوست برای شاه تهیه کرده به نام اشخاصی چون زاهدی وزیر کشور، پرتو وزیر دادگستری، گلسرخی وزیر منابع طبیعی، سپهبد خسروانی رئیس سازمان تربیت بدنی، وهابزاده بازرگان، آهنچیان بازرگان، علی ابوذری رئیس دفتر اشرف، ذوالفقاری آجودان کشوری شاه، معصومی معاون وزارت کشاورزی، امیر متقی مدیرکل وزارت دربار شاهنشاهی، انصاری وزیر اقتصاد، روحانی وزیر آب و برق، حیدری مدیر کل هواپیمای کشوری، مهدی شیبانی استاندار مازندران و تعداد دیگری اشاره شده است. سرمنشأ همه فسادها شاه یعنی شخص اول مملکت بود. اسدالله علم، نخستوزیر وقت شاه در خاطراتش به نقل از هویدا نخستوزیری که ۱۳ سال حاکم بود، نوشته است: فساد در سطح بالای مملکت به قدری شیوع دارد که حتی از حریم شرم و حیا هم فراتر رفته است و در این مورد مثال میآورد که هماکنون در کنار دریای خزر سه کازینو به مقیاس وسیعی مشغول به کار است که یکی به خواهر شاه و دیگری به برادرش و سومی به بنیاد پهلوی تعلق دارد.
ترویج شرابخواری
از شاخصهای ترویج فساد بهصورت آشکار، ایجاد و تقویت مشروبفروشیها بود که از طریق رژیم و دولتمردان حمایت میشد. دامنه این موضوع بسیار وسیع است و اثرات مخرب آن جای بحث ندارد، اما در اینجا فقط به دست داشتن سران حاکمیت در برنامهریزی مفاسد اخلاقی که موضوع شراب و مشروبات الکلی، تنها به خرید و مصرف آن محدود نمیشد و اعضای خانواده سلطنتی در ایجاد شرابفروشی و کابارهها و سایر مراکز عرضه مشروب در سطح کشور و حتی کار قاچاق و واردات آن سابقه طولانی داشتند، اشاره میشود. در بین اسناد و مدارک موجود نام حمیدرضا، محمودرضا، اشرف و اسدالله علم، بهعنوان کسانی که اقدام به قاچاق مشروب داخل کشور میکردند به چشم میخورد، مثلاً حمیدرضا اقدام به قاچاق مشروب از طریق گمرک بندر خرمشهر کرده بود. اسدالله علم نیز در ورود مشروبات الکلی از خارج کشور دخالت داشته است. برای نمونه در فهرستی از سفارشهای خود به شخصی در پاریس سفارش خرید چهل صندوق مشروب با این اقلام را میدهد: «۱۰ صندوق کنیاک، ۱۰ صندوق و ۴۸ بطری شامپاین، ۲ صندوق مارتینی» همچنین سند دیگری از مجموعه سفارشهای علم، حاکی از ورود ۴۸ بطری از شرابهای بسیار گرانقیمت به ارزش ۲۰ هزار فرانک فرانسه است.»
براساس گزارشهای دیگر، شخص شاه و خاندان او هر یک از خارج سفارشهای خاصی میدادهاند و به این ترتیب مبلغ هنگفتی از اموال عمومی مملکت هزینه میکردند.
قماربازی و ایجاد قمارخانهها
یکی از رایجترین سرگرمیهای خانواده پهلوی قماربازی بود. رژیم شاه در ایجاد قمارخانهها و از این سبک کارها پول و وقت زیادی را تلف کرد و کار قماربازی در دستگاه حاکمیت رژیم شاه بهخصوص در دوران نخستوزیری هویدا به یک کار و عادت روزانه تبدیل شده بود و این رویه همراه با صرف مبالغ هنگفت برد و باخت درآمد، یک مشکل اجتماعی بهشمار میآمد. در این مختصر فقط به یک نمونه آن اشاره میشود. اشرف پهلوی علاقه بسیار شدیدی به قمار داشت و حتی بههنگامی که نمایندگی رژیم شاه در کمیسیون حقوق بشر در سازمان ملل متحد را داشت، هر بار که برای شرکت در این کمیسیون عازم نیویورک میشد، سر راه خود در جنوب فرانسه هم توقف میکرد تا ابتدا همراه معشوق جدیدش در کازینوها به قمارهای چند میلیون پوندی بپردازد. که البته بیشتر اوقات نیز میباخت، تا حدی که یک بار اسدالله علم مجبور شده بود شخصاً سیهزار دلار بابت قروض قماربازی او بپردازد. در موردی نیز اشرف مبلغ یکونیم میلیون تومان معادل پول ایران به بازرگانی مکزیکی در کازینوی «کان» باخته بود. همچنین در یک نمونه دیگر او بهدنبال باختن قمار در میهمانخانه موقت کارلو مجبور شده بود تمام جواهراتش را گرو بگذارد. خاندان پهلوی، قمار را در سطح جامعه ایرانی گسترش دادند و توجه چندانی به آثار مخرب و ویرانگر آن نداشتند. افراد این خاندان در بسیاری از شهرهای ایران و حتی چند شهر اروپایی اقدام به تأسیس و دایرکردن قمارخانه، کازینو و موسسات بختآزمایی کردند. شاه به تحریک اسدالله علم دستور داد چند کازینوی قمار و تفریحگاه در ایران ساخته شود و بهانه آن نیز جلب شیوخ ثروتمند خلیجفارس بود.
آتش اعتیاد مصرف مواد مخدر
نقشهها و توطئههای کشورهای استعمارگر و ترویج فساد و فحشا از طریق مصرف مواد مخدر حتی بالاترین مقامات رژیم شاه و خاندان و اعضای هیئت دولت و نظامیان را در این دام گرفتار کرده بود. در این مبحث گسترده به ناگزیر فقط به یکی از اعضای خاندان پهلوی اشاره میشود و آن مربوط به حمیدرضا است. او باندهای متعدد قاچاق را در کلیه مناطق مرزی ایران ترتیب داده بود و فعالیت گستردهای داشت، مرتباً به شهرهایی همچون آبادان، خرمشهر، تربتجام و گنبدکاووس سفر میکرد و محمولههای هروئین و کوکایین و تریاک را تحویل میگرفت و پس از حمل به تهران، به پخش آنها مبادرت میکرد. بسیاری از روسای ژاندارمری بین راه، همدست یا مواجببگیر او بودند و دیگران نیز جرئت بازرسی اتومبیلهای او را نداشتند، همچنین وی با تشکیل باندی متشکل از چند کارمند و افراد با نفوذ شهربانی و امنیتی و عدهای از کارمندان و سهامداران شرکتهای هوایی، موادمخدر، مخصوصاً هروئین را از راه هوایی وارد فرودگاه مهرآباد و در تهران و شهرستانها توزیع میکرد. اگرچه حمیدرضا با تجارت هروئین سود سرشاری به دست میآورد، اما خود نیز مانند مشتریانش قربانی آتش اعتیاد به هروئین شد. او به شدت معتاد هروئین بود و به منازل فحشا رفتوآمد میکرد و همچنین همسر او علاوه بر بدنامی و فحشا، معتاد به هروئین بود و پسرش بهزاد نیز با اعتیاد به تزریق هروئین و مصرف تریاک و حشیش، زندگی بسیار بدی داشت. با این روش سرزمین ایران را آلوده کردند و بسیاری از جوانان و مردم فقیر و بدبخت در آتش این توطئه سوختند.
فریاد امام(ره) در مقابل توطئهها
در مقابل این توطئهها، فسادها و جنایتهای دیگر فقط فریاد اسلامخواهی امام راحل و روحانیت همراه او بلند بود و هر گاه به مناسبتی پیامی صادر میشد از نقشههای شوم استعمار پرده برمیداشت برای نمونه پیامی که در آن ایام به مناسبت مراسم حج صادر کردند در بخشی از آن آمده است: «آثار شوم استعمار در این مملکت از سایر ممالک اسلامی بیشتر به چشم میخورد. اسرائیل که امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمانهاست و مدتهاست که با ملل مُسْلم در حال جنگ است، به دست دولت خبیث ایران[دولت پهلوی] در تمام شئون اقتصادی، نظامی و سیاسی دخالت دارد و باید گفت ایران به صورت پایگاه نظامی اسرائیل و در واقع آمریکا درآمده است. اجانب در این کشور به تمام معنی مصونیت دارند، ولی علما، دانشمندان، فرهنگیان و سایر طبقات از هیچ ظلمی مصون نیستند. بازرگانان محترم، یکی پس از دیگری، ورشکست شده؛ ظلم و فشار دستگاه حاکمه بهشدت هر چه تمامتر گلوی این ملت مظلوم را میفشارد. اختناق، حبس و زجر قرون وسطایی حکومت میکند. با اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و دیگر اسامی فریبنده، مقاصد شوم استعمار، همزمان با اشاعه فحشا در اعماق قصبات و دهات در جریان است. مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد و میخواهند ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقبمانده نگه دارند.»