
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / ابراهيم اصغرزاده در مصاحبه با روزنامه اعتماد، شکست اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري سال 1384 را ناشي از بي اعتنايي آنها به مسائل معيشتي مردم دانسته و در اين زمينه گفته است: «اصلاحطلبان به معيشت مردم بياعتنايي کردند و اگر در انتخابات سال 84 حتي ائتلاف هم ميکردند، باز هم از مردم نه ميگرفتند». اصغرزاده همچنين مدعي شده است که در انتخابات سال 84 تجربه مهمي از ائتلاف طبقاتي ميان اقشار مياني و تهيدست صورت گرفت.
از چند منظر مي توان به بررسي اين اظهارات آقاي اصغر زاده پرداخت. در اولين نگاه بايد از منظر نقد عملکرد و رويکرد اصلاح طلبان به اداره امور کشور به اين اظهارات نگريست. در واقع، اصغرزاده با اين اظهارات خود بر ناکامي رويکرد توسعه سياسي مدنظر اصلاح طلبان مهر تأييد مي زند و آن را ناتوان و بي توجه به مسائل معيشتي مردم ارزيابي ميکند که در اين خصوص بايد گفت که توسعه سياسي پيچيده ترين سطح توسعه يافتگي است که زيربناي آن وجود و تحقق توسعه در ساير ابعاد انساني اجتماعي، از جمله توسعه اقتصادي و... است. به عبارتي، توسعه فرآيندي است که درآن تمام ابعاد وجودي انسان درگير مي شوند و توسعه سياسي بالاترين و در عين حال مهم ترين سطح توسعه يافتگي است. معناي اين عبارت اين است که راهبرد توسعه سياسي تنها در جايي قرين موفقيت است که توسعه در ساير ابعاد محقق شده باشد. با اين وجود، راهبرد يا رويکرد توسعه سياسي درشرايطي مطرح و در پيش گرفته شد که ساير شاخصهاي توسعه در جامعه هنوز محقق نشده بود. ضمن اينکه در خصوص چگونگي نيل به اين قسم از توسعه نيز در ميان تئوري پردازان و طرح کنندگان آن اجماع نظر چنداني وجود نداشت. حاصل کلام اينکه، گفتمان توسعه سياسي دولت اصلاحات از آنجا که از يک سو حول دال آزادي به مفهوم غربي آن مفصل بندي شده بود و از سوي ديگر در خصوص چگونگي تحقق آن اجماع نظر چنداني وجود نداشت، از توجه به مسائل معيشتي و روزمره مردم (ضروريات زندگي عادي و روزمره مردم) و يا آنچه که در ادبيات سياسي Low politics ناميده مي شود، بازماند و از اين رو، کفايت(Adequacy) خود را از دست داد، يعني ديگر نتوانست به عنوان گفتماني که تعيين کننده شکلهاي مسلط معنا و رفتار باشد، از سوي مردم مورد اقبال قرار گيرد.
از منظري ديگر مي توان با آقاي اصغرزاده همنوا شد و آنچه که در بالا به طور ضمني بدان اشاره شد را تصريح کرد و آن اينکه، توجه به Low politics شرط دوام و بقاي هر دولتي است و اساسا اين دست مسائل هستند که موفقيت در سياست را شکل مي دهند.
نکته ديگر که در تحليل محتواي اين اظهارات آقاي اصغر زاده ميتوان بدان پي برد اين است که موفقيت و کارآمدي دولت روحاني برخلاف آنچه اصلاح طلبان اظهار مي دارند، از جمله اينکه خود آقاي اصغرزاده در همين مصاحبه مدعي شده که «پشتيباني اصلاحطلبان از روحاني مشروط است. معلوم است آنها در نقش يک بازنده، بازي برد - باخت يا باخت - باخت را ادامه نميدهند»، براي اصلاح طلبان حائز اهميت است. در واقع اصلاح طلبان که دولت روحاني را "رحم اجارهاي" خود ميدانند، نسبت به موفقيت آن نگرانند و با توجه به تجربياتي که در هشت سال حکومت خود دارند، توجه به مسائل معيشتي مردم را لازمهاي اساسي براي موفقيت دولت مي دانند که اين نيز از دو جهت براي آنها اهميت دارد:
1- حمايت آنها از آقاي روحاني در انتخابات رياست جمهوري
2- حضور چشمگير آنها در دولت آقاي روحاني
به عبارتي، اصلاح طلبان که در انتخابات يازدهم رياست جمهوري با نوعي مآل انديشي به حمايت از روحاني پرداختند، در شرايط فعلي به نظر مي رسد که دغدغه موفقيت دولت جناب آقاي روحاني را دارند، زيرا در اين صورت است که زمينه براي حضور مستقيم آنها در قدرت فراهم مي شود و آنها مي توانند اميدوار باشند که حمايتشان از روحاني مفيد بوده است.
البته بايد گفت که اصلاح طلبان در ارتباط با دولت اقاي روحاني نوعي رابطه ي کج دار و مريز دارند؛ از اين جهت که اگر اين دولت روحاني کارآمد نبود، ناکارآمدي آن به پاي اصلاح طلبان ثبت نشود و هم از اين جهت که در صورت موفقيت اين دولت، اصلاح طلبان آن را به نفع خود مصادره کنند و با مستمسک قرار دادن آن بتوانند زمينه اقبال اجتماعي به خود را فراهم کنند.