پایگاه بصیرت،گروه فرهنگی/تمدن غرب در بر گیرنده جاذبههای بصری متنوع، فنآوریهای نوین و ابزار و امکانات مختلفی است، که ظاهراً همگی آنها در جهت رفاه بشر و ایجاد مدینه فاضله غربی خلق شدهاند، اما از آنجا که این یافتهها در اکثر موارد فاقد روح معنوی بوده و فقط جنبه مادی زندگی را مورد توجه قرار داده و در جهت تأمین منافع نظام سرمایهداری طراحی شدهاند، لذا در بسیاری از موارد این دستاوردها نهتنها نتوانستهاند متضمن سلامت جامعه باشند، بلکه گمراهی انسانها را نیز به همراه داشته و درست به همین دلیل است که تمدن غربی و تمدن اسلامی همواره در تقابل با یکدیگر قرار داشتهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامه برکاته) در این رابطه (در تاریخ 31/ 04/ 1391) میفرمایند: «امروز ملتهاى مسلمان درگیر مشکلات فراوانى هستند از ناحیه ى تسلط کسانى که نگاهشان به آفرینش، نگاه مادى است؛ نگاه سودجویانه است؛ نگاه پست یک انسانى است که از معنویت بوئى نبرده. امروز تمدنى که امکانات نظامى را در اختیار مستکبران قرار داده، مبتنى بر نگاه مادى به عالم آفرینش است. همین نگاه مادى است که دنیا را بدبخت کرده؛ خود آنها را هم بدبخت کرده. وقتى نگاه، نگاه مادى بود، سودپرستانه بود، دور از معنویت بود، دور از اخلاق انسانى بود، نتیجه این مىشود که قدرت نظامى و قدرت سیاسى و قدرت اطلاعاتى در راه به زنجیر کشیدن ملتها به کار مىرود. تمدن غرب در این چند قرن اخیر که به اوج رسیده، هیچ هنرى غیر از این نداشته است؛ بشریت را استثمار کردند، ملتها را به زنجیر کشیدند، از علمشان استفاده کردند براى نابودى تمدنهاى ملتهاى دیگر و غلبهى بر آنها، بر فرهنگ آنها، بر اقتصاد آنها.»
البته این مفهوم به معنای مخالفت اسلام با دستاوردهای علمی غرب یا شرق نیست، چرا که با استناد به آیات و روایات اسلامی از جمله؛ حدیث معروف پیامبر اسلام(ص) «اطلبوالعلم من المهد الی اللحد» که افراد جامعه را به کسب دانش تا هنگام مرگ ترغیب نموده یا حدیث «اطلبوالعلم ولو فی الصین» که انسانها به جستجوی علم حتی در دورترین نقاط جهان توصیه میکند، دانشپژوهی از ویژگیهای مثبت و مورد تأکید جامعه اسلامی بهشمار میرود، بنابراین تقابل نظام فکری اسلام با غرب از روی مخالفت با پیشرفت علمی بشر نیست، بلکه از آن جهت است که سیاستمداران غربی و بهخصوص آمریکایی پیوسته در تلاشند تا از طریق یافتههای علمی خود، اولاً اهمیت معنویت در زندگی را ناچیز جلوه دهند و ثانیاً نقش کاذب رهبریت خود را اثبات کنند و ثالثاً فرهنگ منحط غربی را نیز به سایر کشورها منتقل نمایند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از بیانات تاریخ 23/7/91 در دیدار جوانان استان خراسان شمالى با اشاره به این موضوع میفرمایند: «یکى از نکاتى که باید در مواجه ى با دنیاى غرب کاملًا به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنرى است که در اختیار غربیهاست. اینها از هنر حداکثر استفاده را کرده اند براى ترویج این فرهنگ غلط و منحط و هویت سوز؛ به خصوص از هنرهاى نمایشى، به خصوص از سینما حداکثر استفاده را کرده اند. اینها به صورت پروژهاى یک ملت را تحت مطالعه قرار مىدهند، نقاط ضعفش را پیدا مىکنند، از روانشناس و جامعه شناس و مورخ و هنرمند و اینها استفاده مىکنند، راه هاى تسلط بر این ملت را پیدا مىکنند؛ بعد به فیلم ساز، به فلان بنگاه هنرى در هالیوود سفارش مىکنند که بسازد و مىسازد. بسیارى از فیلمهائى که براى ماها و براى کشورهائى نظیر ما مىسازند، از این قبیل است. من از فیلمهاى داخل خود آمریکا خبرى ندارم؛ اما آنچه که براى ملتهاى دیگر مىسازند، جنبهى تهاجم دارد. چند سال پیش از این در خبرها بود که در بعضى از کشورهاى بزرگ اروپائى تصمیم گرفته شد که با فیلمهاى آمریکائى مقابله شود. آنها مسلمان نیستند، اما آنها هم احساس خطر مىکردند؛ آنها هم احساس تهاجم مىکردند. نسبت به کشورهاى اسلامى البته بیشتر، و در مورد کشور انقلابى ما هم به طور ویژه؛ نگاه مىکنند، خصوصیات را مىسنجند، وضعیت را مىسنجند، فیلم را بر اساس آن مىسازند، خبر را بر اساس آن تنظیم مىکنند، رسانه را بر اساس آن شکل می دهند و مى فرستند فضا. باید به اینها توجه داشت. سلیقه سازى مىکنند، فرهنگ سازى مىکنند؛ بعد از آنکه سلیقه ها را عوض کردند، ذائقه ها را عوض کردند، آن وقت اگر احتیاج به زر و زور بود، دلارها را وارد مى کند، نیروهاى نظامى و ژنرالها را وارد مىکنند. این، شیوه ى حرکت غربىهاست؛ باید مراقب بود. ��اید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامىِ نوین بر دوش آنهاست؛ و یکى از حدود و ثغور این کار، مواجههى با تمدن غرب است، به صورتى که تقلید از آن انجام نگیرد.»
ایشان در همان سخنرانی میافزایند: «نکته ى دومى در اینجا وجود دارد و آن این است که ما براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، به شدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانى که سعى دارند روش هاى زندگى و سبک و سلوک زندگى را به ملتها تحمیل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر این زورگوئى و تحمیل، تمدن غربى است. نه اینکه ما بناى دشمنى با غرب و ستیزه گرى با غرب داشته باشیم- این حرف، ناشى از بررسى است- ستیزه گرى و دشمنىِ احساساتى نیست. بعضى به مجرد اینکه اسم غرب و تمدن غرب و شیوه هاى غرب و توطئه ى غرب و دشمنى غرب مى آید، حمل مىکنند بر غرب ستیزى: آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدرکشتگىِ آنچنانى نداریم- البته پدرکشتگى داریم!- غرض نداریم. این حرف، بررسى شده است.»
اهمیت این نکته را میتوان در محتوای دکترین معروف هری ترومن، سی و سومین رئیس جمهور آمریکا جستجو کرد که سالها پیش گفته بود: «دنیا در آینده در دست کشوری خواهد بود که فرهنگش جهانی باشد، وی در تشریح این اصل، فرهنگ آمریکایی را به بوتهای (قالب کوره ریختهگری) تشبیه نموده که میبایست تمام فرهنگهای جهان در آن ذوب شوند».
همه این موارد در حالی است که تمدن اسلامی سرشار از اصول و ارزشهایی است که چنانچه درست به آنها عمل شود، نهتنها آسایش و رفاه دنیوی، بلکه سعادت و خیر اُخروی انسانها را نیز تضمین خواهد کرد، البته متأسفانه گاهی رفتار برخی از مسلمانها در مغایرت با این اصول و ارزشها قرار داشته و چهره نادرستی از اسلام ارائه شده است، اما به قول آن انگلیسی تازه مسلمان که چندی پیش در یک گفتگوی تلویزیونی به درستی به جدایی حساب اینگونه افراد از حساب اسلام تأکید داشت، تنها راهکارِ معرفی چهره واقعی و انسانی اسلام، رفتار مبتنی بر اجرای درست تمام آموزههای اسلامی است.
به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان رده هاى مختلف سپاه پاسداران با ایشان در تاریخ 29/6/73: «این یک واقعیت است که همه چیز اروپا در مقابل تمدّن اسلامى رنگ باخت و این تا قرنهاى چهارم و پنجم و ششم هجرى هم ادامه داشت. البته بعد از این، تمدّن اسلامى سالها تنزّل کرد تا به دوران رنسانس رسید. بعد از این، تمدّن غربى دوباره شروع به اوج گرفتن کرد. منتها تمدّن غرب، در تمام آن سالهاى بعد از غلبه ى تمدّن اسلامى، مشغول تغذیه از این تمدّن بوده است. به کتابها و منابع آن زمان نگاه کنید! برجسته ترین دانشمندان، دانشمندانى بودند که مى توانستند با آثار اسلامى سروکار داشته باشند و از آنها چیزى بفهمند و آنها را ترجمه کنند.»
حال این سوألات مطرح است که با توجه به جامعیت و عظمت آموزههای غنی اسلامی و فرهنگ کهن و پربار ایرانی، چرا در برخی از افراد جامعه تأثیرپذیری و الگوگرفتن بر تأثیرگذاری و الگو شدن غلبه یافته است؟ آیا اطلاعات ناکافی و بعضاً نادرست ما و یا اطلاعرسانی هدفمند و مغرضانه دشمنان این مرز و بوم میتواند مبنای مقایسه و قضاوت ما در مورد اسلام قرار گیرد؟ چرا هیچگاه از خود سوأل نمیکنیم، که علیرغم اثبات دشمنیهای علنی غرب با ایران و اسلام در جریان وقایعی مانند؛ جنگ تحمیلی در گذشته و تحریم اقتصادی در حال حاضر، کشوری مانند آمریکا حاضر میشود، با صرف میلیاردها دلار، محصولات فرهنگی پرهزینه و در عینحال غیر اخلاقی غرب را به رایگان در قالب فیلمهای ماهوارهای و کتب و نشریات غیر اخلاقی و سایر ابزار و روشها شیطانی در اختیار ما بگذارد؟
اگر صادقانه کلاه خودمان را قاضی کنیم، خواهیم دید که تمام این اتفاقات و همه این رفتارها نه بهخاطر نقص در آموزههای اسلامی یا نقصان در فرهنگ ایرانی است، بلکه این تقلید کورکورانه بیش از هر چیز ناشی از عواملی مانند؛ جهالت، خودکمبینی و در نهایت سلطه هوای نفس و معمولاً به بهانه مشاهده رفتار نادرست دیگران صورت گرفته است، به تعبیر دیگر بسیاری از ما از تمدن غربی تنها آن چیزی را پذیرفتهایم که با خواستههای نفسانی ما تطبیق داشته نه با نیازهای جامعهای که در آن زندگی میکنیم.
برای اثبات این ادعا، کافیست مصادیق الگوپذیری افراد در جامعه را مورد توجه قرار دهیم، چرا که بررسیهای علمی نشان داده است در بسیاری از موارد، الگوپذیری فقط در عرصه فرهنگی صورت گرفته و مقلدین فرهنگ غربی، عمدتاً در ردیف افرادی قرار داشتهاند که یا دچار ضعف شدید اعتقادی بوده و یا از کمترین میزان سطح دانش عمومی و تحصیلات کلاسیک برخوردار بودهاند.
به عنوان مثال؛ برخی از ما به قدری مجذوب و فریفته ظواهر دنیای غرب شدهایم که کاملاً در اسارت هوای نفس و رؤیاهای خود قرار گرفته و از تمدن غرب تنها، اختلاط روابط زن و مرد، سبک آرایش مو، نوع پوشش، زندگی تجملاتی و مصرفگرایانه، سگبازی و همنشینی با انواع حیوانات اهلی و غیر اهلی را میبینم و همه اصول ارزشهای مغایر آن را متحجرانه و دور از تجدد و تمدن میپنداریم و این در حالی است که به هر شکل ممکن، معدود هنجارهای اجتماعی غرب از جمله؛ رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، رعایت نظافت در محیط زندگی و پرداخت مالیات را که در سایه سیستم کنترلی گسترده و شدید ایجاد شده و یا اموری مانند؛ توجه به کیفیت، خلاقیت و نوآوری در تولید محصول و ارائه خدمات و امثال آن که در اسلام نیز مورد تأکید قرار داشته را نادیده میانگاریم.
چالش اصلی در مسیر حل مشکل مورد اشاره این است که بسیاری از ما حتی پس از آگاهی از نقش خود در بروز نابسامانیهای جامعه، هیچگاه حاضر نمیشویم، برای الگویسازی در جامعه، از مسیر انحرافی خارج و به عنوان پرچمدار، آغازگر ایفای نقش مطلوب و مورد انتظار در محیط زندگی خود باشیم و همیشه منتظریم که ابتدا دیگران رفتار خود را اصلاح کنند تا در نهایت اگر هوای نفسِمان اجازه داد ما نیز رفتار خویش را با سایرین تطبیق دهیم و هیچ گاه با خود عهد نبستهایم تا یک کار ناصواب را ترک کنیم تا دیگران هم از آن عمل اجتناب کنند، بلکه همواره گفتهایم، ما مرتکب فلان عمل ناپسند میشویم، چون دیگران نیز چنین میکنند.
در این رهگذر گاهی ارزشها و ضد ارزشها برای ما بهگونهای جای خود را با یکدیگر عوض میکنند که فراموش میکنیم، در اسلام همه امور یک مسلمان حتی مواردی مانند؛ شادی و تفریح یا تولید و تجارت و کسب سود نیز میتواند، مشروع، قربهالیالله و برای کسب رضای الهی باشد.
با همه این موارد نباید فراموش کنیم که؛ به موازات اقدامات فرهنگی دشمن، بیداری اسلامی نیز بهگونهای در متن و بطن جامعه نهادینه شده و ریشه دوانده است، که مقتدای مسلمین جهان حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) در پیام تاریخ 17/9/78 خطاب به حجاج بیت الله الحرام میفرمایند: «کسانى که در گذشته ئى نه چندان دور آیه ى یأس مى خواندند و نه تنها اسلام و مسلمین بلکه اساس معنویت و دیندارى را در برابر هجوم تمدن غرب، ازدست رفته مى پنداشتند، امروز سر بر افراشتن اسلام و تجدید حیات قرآن و اسلام، و متقابلًا ضعف و زوال تدریجى آن مهاجمان را به چشم مى بینند. و با زبان و دل تصدیق مىکنند.»
با امید روزی که همه ما هجمه و خباثت دشمن و متقابلاً توانمندیهای خود را باور کنیم و با اتکاء و اعتماد به داشتههای ارزشمندمان و با ایفای درست نقش و وظیفه خویش، بیش از پیش به حرکت پرشتاب و پیشرونده انقلاب اسلامی بیفزاییم.