بازخوانی و بازشناسی اسلام ناب محمدی(ص)
و اسلام آمریکایی توسط مقام معظم رهبری
مقدمه:
پایگاه بصیرت،گروه سیاسی/ از دیدگاه مقام معظم رهبری، خط امام، هویت بخش جمهوری اسلامی ایران است و این انقلاب با نام حضرت امام در سراسر گیتی شناخته می شود. معظم له، در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، مفصّلأ به تبیین خط امام(ره) پرداختند و شاخصه های آن را تشریح نمودند و اظهار داشتند: « امام منهای خط امام، امام بیهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست.... خط امام اجزائی دارد...». ایشان سپس در تشریح اجزای خط امام میفرمایند: « اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، ... اسلام ناب محمدی ... یعنی اسلام ظلمستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، ... در مقابل این اسلام، ... اسلام آمریکائی [ است]. اسلام آمریکائی یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بیتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیادهخواهی، اسلام بیتفاوت در مقابل دستاندازی به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، ... ، اسلامی که با همهی اینها میسازد...(14/3/1389)
ایشان در ديداري، با اشاره به جوهره آموزه حضرت امام(ره) كه در محوريت نظريه جهت دهنده به رفتار جمهوري اسلامي قرار گرفته عنوان كردند :« درس امام زنده است، راه امام زنده است،.... اگر ما بخواهيم اين درس را براي مسلمانان عالم خلاصه كنيم، اين خلاصه عبارت است از بازگشت به اسلام ناب، اسلامي كه ميتواند براي مردم و ملتها همه چيز را به ارمغان آورد.» ( 12/3/1378)
حقيقت اين است كه ملت مسلمان ایران و دنياي اسلام هيچ چارهاي جز اين ندارند،که برای رهایی از سلطه و پیمودن مسیر پیشرفت و تعالی همان اسلامی را که حضرت امام معرفی کرده و خطي را كه در پيش پاي ملت ايران گذاشت و با قدرت پيمود را بپيمايند. بدین مفهوم که نجات و رهایی جوامع اسلامی و ملل محروم و حتی سعادت کل جامعه بشری به این اسلام و حقیقت ناب بستگی دارد، لذا « حقیقت ناب و اسلام ناب که امام بزرگوار بر روی آن این همه تأکید میکردند، برای این است که ما این متاع را - که متاع ذهن مردم و متاع مغزها و متاع دلهاست - خالص، بدون غلّ و غش، بدون تقلّب و بدون کم و زیادهایی که دستهای خائن و گنهکار یا غافل و جاهل بهوجود آوردهاند، به مخاطبان برسانیم. این بزرگترین امانت الهی است؛ (ان الله یأمرکم ان تأدوا الامانات الی اهلها) . بزرگترین و نفیسترین و مؤثّرترین و گرانبهاترین امانتی که خدای متعال به ما داده است، معارف الهی و حقایق الهی است. اینها را بایستی به صورت ناب و به صورت خالص، هرچه نزدیکتر به واقع به دست بیاوریم و آن را به مخاطب برسانیم.» ( 23/9/77)
با این توصیف می توان گفت که یکی از مهمترین و درخشانترین نقطه در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، بازخوانی و بازشناسی اسلام ناب از اسلام آمریکایی است. بازشناسیای که موجب رهایی از تنگناها و ابهامات ناشی از تحجر، التقاط، دگراندیشی و کج فهمی از اسلام است. البته چنین امری از عهده کسی بر میآید، که اسلام اصیل را به معنای واقعی کلمه بشناسد و خطراتی را که در کمین چنین اسلامی است گوشزد نموده و راه روشنی را برای مردم ترسیم نماید.
دلایل و چرایی تبیین و تمایز اسلام ناب محمدی(ص) از اسلام آمریکایی
1. انقلاب اسلامی ایران، نه تنها با نام اسلام به پیروزی رسیده است بلکه موتور محرکه و نیروی پیش برندۀ آن نیز اسلام است، لذا در صورت غفلت از تشخیص بین اسلام اصیل و ناب با اسلام غیراصیل و آمریکایی، ضربات جبرانناپذیری بر پیکر انقلاب، بلکه بر پیکر اسلام وارد خواهد شد؛ چرا که از لحاظ داخلی، گروهی با ماسک اسلام بر نقاط حساس نظام اسلامی دست می یابند و هوا و هوسهای خود را به نام دین بر مردم عرضه میکنند. از این رو تقسیم اسلام به اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله و اسلام آمریکایی، با شاخصه ها و ویژگی های آن، مانع سوء استفاده کسانی میشود که گرچه به ظاهر مسلمانند؛ امّا در حقیقت به تعبیر حضرت امام رحمهالله :«اینها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسولالله.»( صحیفه نور، ج 21 : 91 ).
در سطح جهان اسلام نیز تا کنون مدل ها و چهره های گوناگونی از اسلام از جمله اسلام سکولار، اسلام سلفی، اسلام وهابی، اسلام طالبانی و در حال حاضر اسلام تکفیری رخ نمایان کردهاند. اینها نه تنها مروج دین مبین اسلام نیستند بلکه بطور خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای مصالح و مطامع نظام سلطه گام برمیدارند. این جریانات متظاهر به اسلام در دو طرف افراط و تفریط قرار دارند. گروهی اسلام را یک دین خشن، بدور از عقلانیت، خالی از اخلاق و گروهی دیگر اسلام را تشریفاتی، خنثی و بی خاصیت معرفی می کنند. از این رو، تقسیم اسلام به اسلام ناب که شاخصه های اصلی آن؛ عقلانیت، معنویت و عدالت است با اسلام غیر اصیل می تواند، راهگشای ذهنها و دلهای پاکی باشد که درصدد دستیابی به حقایق اصیل دین مبین اسلام هستند.
2. همواره در طول تاریخ اسلام، عده ای با ماسک اسلام و ساختن اسلام بدلی با سوار شدن بر موج همان عصر عدهای از انسانهای ساده لوح را به دام خود انداخته و همراه خود نمودهاند. شاید مهمترین نمونه آن اسلام اموی در مقابل اسلام نبوی باشد. این تقابل را می توان در برخورد حضرت علی علیهالسلام با معاویه دید.
مسعودی در مروج الذهب مینویسد: «مطرف بن مغیره بن شعبه میگوید: شبی پدرم به خانه آمد بسیار گرفته و ناراحت بود و شام نخورد. مدتی بعد پیش او رفتم و علت ناراحتی را پرسیدم. گفت: من از نزد پلیدترین انسانها میآیم. گفتم: چه شد؟ گفت: امشب نزد معاویه بودم به او گفتم تو دیگر پیر شدی، پس حق اهلبیت از بیتالمال را به آنها بده. گفت: هرگز چنین کاری نمیکنم. سپس از عمر و ابوبکر و عثمان یاد کرد و گفت: هر یک از آنها حکومت یافتند. وقتی مردند اسمشان از میان رفت؛ ولی روزی پنج مرتبه بانگ «اشهد ان محمدا رسول الله» از مأذنهها شنیده میشود با این برنامه چه چیزی باقی میماند؟ باید این مراسم، متروک و دفن شود» ( مسعودی، ج3 : 362)
همچنین ویل دورانت در تاریخ تمدن مینویسد: «معاویه در کار دنیا ورزیده بود و به دین پایبند نبود و دین را پل کم خرجی میدانست که نمیباید میان او و تمتع از لذات دنیا حائل شود».( ویل دورانت، 1368: 247) معاویه با داشتن چنین روحیهای، بر مسند حکومت اسلامی تکیه زد و بدعتهای متعددی را در دین به وجود آورد؛ به گونهای که یعقوبی در تاریخ خویش، حدود هفده مورد از بدعتهای وی را برمیشمارد مانند: گرفتن مال مردم به نام خودش، احداث پادشاهی در اسلام، خود بر صندلی مینشست و مردم پایینتر از او مینشستند و ...( یعقوبی: 217-240) البته تمام اینامور توسط وی، به نام دین انجام میشد. و چه زیباست سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام که میفرماید: «فان هذا الدین قدکان اسیرا فی ایدی الاشرار یعمل فیه الهوی و تطلب فیه الدنیا» ( نهج البلاغه، نامه 53) یعنی: همانا این دین در دست بدکارانی اسیر گشته بود، که با نام دین به هواپرستی پرداخته و دنیای خود را بدست میآوردند. امّا همین شخص، با نام دین به جنگ حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام رفت و در ظاهر نیز حضرت را شکست داد: «با حربه قرآن معاویه، امیرالمؤمنین را شکست داد؛ با حربه قرآن، و الّا چند دقیقه دیگر، چند ساعت دیگر اگر مانده بود، آثاری از بنی امیّه باقی نمیماند، لکن حیله کردند، قرآن آوردند که ما مسلم، شما هم مسلم...»( صحیفه نور، ج 1: 71)
بنابراین تبیین این نظریه و شناساندن و باز خوانی مداوم، اسلام اصیل از اسلام بدلی یکی از مهمترین وظایف اولیای الهی و بزرگان دین است.کسی که در زندگی ائمّه علیهمالسّلام مطالعه و تفحّص کند، این را به وضوح در مییابد که در دوران سلاطین بنیامیّه و بنیعبّاس، اهلبیت علیهمالسّلام مثل عَلَمها و پرچمهایی بودند که راه اسلام ناب و بری از تحریف را به مردم نشان میدادند؛ اسلامی که قدرتها نمیتوانستند به خاطر حفظ حکومت خودشان، یا به خاطر تأمین تعیّش و عیاشّیهای خودشان، به آن چیزی بیفزایند، یا از آن چیزی کم کنند. این چیزی نیست که فقط شیعه روایت کند؛ در همه تواریخ اسلامی میشود از کسانی که به خاطر یک مقتدر و یک حاکم، به جعل حدیث میپرداختند و تفسیر آیات کریمه قرآن وضع میکردند، نمونههایی پیدا کرد. ائمّه در مقابل این ها میایستادند.( رجوع شود به بیانات مقام معظم رهبری 14/11/76)
در عصر حاضر نیز جریانات و گروه هایی با هدایت سرویس های اطلاعاتی و امنیتی سیا و موساد، با نام دین و با نام پیامبر اعظم(ص)در کشورهای اسلامی هر روزه سر بر می آورند، و چهره نورانی اسلام را با رفتارهای غیر انسانی و وحشیانه، کدر و مخدوش می کنند و تفکر اسلام هراسی را که سال هاست نظام سلطه تبلیغ و ترویج می کند، را در دنیا و در نزد افکار عمومی نهادینه می کنند . لذا شناساندن اسلام معاویه و یزیدی که امروزه در قالب جدید و چهره آمریکاپسند، عرضه می شود کاری بسیار ضروری و مجاهدانه است. از اینرو، این عمل را میتوان، مصداق آیه شریفه «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ»( انبیاء / 48) دانست، یعنی «همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جداسازنده میان حق و باطل و روشنی بخش دلها و یادآور متقیان است».
کارکردهای اسلام ناب محمدی(ص)
1. اسلام ناب عامل وحدت و بیداری اسلامی و منشأ مردم سالاری دینی:
نشر فرهنگ اسلام ناب و تفکّر دینى، ترویج تفکّرى است که به بیدارى دنیاى اسلام انجامید. نام اسلام و حقیقت اسلام، به شکل فردى در سراسر دنیا همواره وجود داشته- البته در بین بعضى غلیظ، در بین بعضى رقیقتر- اما نگاه اسلام به دنیا، به ملت و به امّت اسلامى بهعنوان یک موجود عظیم و داراى استعداد فراوان و قادر به حرکت و بیدار شدن، نگاهى است که در ایران با انقلاب اسلامى ریشه گرفت و ظاهر شد و به همهى دنیا گسترش یافت. نگاه به اسلام از این دید و ترویج این تفکّر در دنیاى اسلام- تفکّرى که حکومتى به وجود آورده است که توانسته آزادى، مردمسالارى و حکومتِ متّکى به آراءِ مردم را از درون مفاهیم و تعالیم اسلام بیرون آورد- چیزى است که در هیچ نقطهاى از دنیاى اسلام در زمان ما و لااقل قرنهاى پیش از زمان ما سابقه نداشته است. آنچه از حکومت اسلامىِ دوران خلفاى عثمانى و خلفاى قبل از آن- عبّاسى و اموى- در ذهن مردم وجود داشت، مفهوم دیگرى بود که با مفهومى که امروز دنیاى اسلام از حکومت با دید ایران اسلامى درک مىکند، بهکلّى متفاوت است. این فرهنگ دینىِ برخاسته از نظام اسلامى که خود منشإِ نظام اسلامى هم بوده است و حرکت به سمت وحدت اسلامى- یعنى نگاه اسلام به امّت بهعنوان یک مجموعهى واحد- و همچنین پرهیز از اختلافات قومى و طایفهاى در دنیاى اسلام و در جوامع اسلامى، چیزى است که پیامآور آن، انقلاب اسلامى بود.
ما باید به آزادى، مردمسالارى و عدالتطلبى- که انقلاب اسلامى شعار آنها را داد و اسلام را با این نگاهها و شعارها و نقطه نظرها به دنیا معرفى کرد توجّه داشته باشیم. امروز هم در دنیا و در سطوح مختلف، با همهى مفاهیمى که در مجموعهى تفکّرات نظام اسلامىِ برخاسته از اسلام است، مقابله و مبارزه مىشود. با حاکمیت دین، با تکفّل دین نسبت به امور زندگى مردم، با سازگارى مردمسالارى با دین، هم در میدان نظر و هم در میدان عمل، مقابله و مبارزه مىشود؛ همچنان که با وحدت امّت اسلامى هم به شدّت مبارزه مىشود، که این از تجربههاى قدیمى استعمار است. شعار اسلام ناب و اسلامى که نظام اسلامى بر پایهى آن به وجود آمد، این است که مسلمانان با وجود اختلافشان در عقاید و در مبانى مذهبى خود، باید اتّحاد کلمه داشته باشند؛ روى مواردِ اتّفاقى تکیه کنند و از جریحهدار کردن احساسات یکدیگر خوددارى نمایند. این فرهنگ دینى با این معنا و با این نگاه که در آن، آزادى و عدالت و مردمسالارى و بسط وحدت در دنیاى اسلام و میان امّت اسلامى وجود دارد، یکى از میدانهاى مجاهدتی است که باید در آن تلاش کرد.[1]
2. اسلام ناب؛ مبنای حقانیت، معیار درستی تصمیمات و کنشها
در هر نظام سیاسی؛ اصول، قواعد و معیارهایی برای حقانیت اندیشه و تشخیص درستی و نادرستی تصمیمات و اقدامات دولتمردان در عرصه مملکت داری وجود دارد، مبنای حقانیت و نحوه تشخیص صواب و ناصواب از عملکرد مسئولین در جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مقام معظم رهبری مبانی این حقانیت را حرکت در مسیر و راه حضرت امام که همان اسلام ناب است می دانند و می فرمایند:« اصول جمهوری اسلامی که همان راه امام و مبانی مسلّم اسلام است، به رغم دشمن، در ایران اسلامی، معتبر و مبنای زندگی سیاسی و اجتماعی ما است و دولت و ملّت ایران، زندگی در سایهی اسلام ناب محمّدی (صلیاللَّهعلیهوآله) را که با فداکاری و بذل عزیزترین جانها به دست آمده، در هیچ شرائطی از دست نخواهند داد و اصول امام خمینی (رضواناللَّهعلیه) و در رأس آن اصل عدم انفکاک دین از سیاست و مقاومت در برابر فشار مادیّگری مدرن برای منزوی کردن اسلام و قرآن، اصول همیشه زندهی جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.»[2]
همچنین از دیدگاه ایشان مهمترین معیار سنجش درستی و نادرستی تصمیمات و اقدامات مسئولین در جمهوری اسلامی ایران، اهتمام و کاربست اسلام ناب در امور است،.آنجایی که می فرمایید: « من از همه ارگانهای جمهوری اسلامی، به خاطر پایبندیشان به معیارها و موازین خطّ امام، تشکّر میکنم. از قوّه قضائیّه، از قوّه مقنّنه، از مسؤولین و اعضای آنها؛ به خاطر اینکه همه دستگاههای کشور، یک معیار اساسی دارند و آن، اسلام ناب است و مجسّم کننده اسلامناب، یعنی امام امّت، رضواناللَّه علیه و خط و راه او. این، چیز با ارزشی است. ملت و دولت، همینطور فکر و همین گونه عمل میکنند»[3]
3. اسلام ناب؛ عامل هویت اسلامی و عزت ملی
احیای هویت اسلامی و عزت ملی، یکی دیگر از محورهای اندیشه سیاسی و مبارزاتی حضرت امام خمینی است. امام (ره) که مروج اسلام ناب محمدی است، احیای هویت ملی - اسلامی را رمز استقلال و قدرت کشور و مانعی در راه گسترش سلطه قدرت های جهانی دانسته و همواره تأکید می کردند که: «. فرزندان عزیز جهادی ام! به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - است. اسلامی که غرب و در رأس آن آمریکای جهانخوار و شرق در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند..» ( صحیفه نور، ج 21: 59) .
مقام معظم رهبری نیز همچون حضرت امام (ره) همواره اسلام ناب را مایه هویت و عزت دانسته و می فرمایند: « امروز دنیای اسلام برای به دست آوردن عزّت و موجودیّت و هویّتِ خود یک راه بیشتر ندارد و آن برگشت به اسلام است؛ البته اسلام واقعی، نه یک اسلام متحجّرِ آمیخته با خرافات که دشمنان اسلام تبلیغ میکنند و میگویند اسلام این است- اینطور اسلامی کارآمد نیست - و نه اسلامِ تطبیق داده شده با اصول امریکایی و مورد نظر غربیها که آن هم اسلام نیست؛ هر دوی اینها اسلام امریکایی است، که امام بزرگوار ما تقابل ایجاد کردند و فرمودند: (اسلام امریکایی) و (اسلام ناب محمّدی). اسلام ناب و خالص، اسلامِ توحید و وحدت بین امّت اسلامی، اسلامِ (و لن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا)، اسلامِ (الاسلام یعلو و لا یعلی علیه)، اسلامی که میگوید: (و لو انّ اهل القری امنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السّماء والأرض).» ( 29/2/89)
« هم جوانان این ملت، هم مسؤولان این کشور، هم قشرهای مختلف و همه کسانی که ایران را سربلند میخواهند، میدانند که تا وقتی پرچم اسلام بر این کشور گسترده است و پرتو اسلام ناب محمّدی از این کشور به سرتاسر دنیای اسلام میتابد، این کشور عزیز است؛ این کشور در میان ملتها سربلند است و این کشور - هم از لحاظ مادّی، هم از لحاظ معنوی، هم از جهات علمی و فرهنگی و هم از همه جهاتی که برای یک ملت دارای اهمیت است - آیندهدار است. این ملت با این خصوصیات، از اسلام و از قرآن و از ارزشهایی که قرآن آنها را در مقابل ارزشهای طاغوتی مطرح کرده است، دست برنخواهد داشت و به وسیله اسلام خواهد توانست ملتهای دیگر را هم به فضل پروردگار نجات دهد. این، وضع ملت ایران است که دشمن یا عمداً و یا از روی غلط و اشتباه، آن را بد میفهمد، بد تفسیر میکند و بد تبلیغ مینماید.» ( 24/7/76)
4. اسلام ناب؛ عامل بصیرت و دشمن شناسی
تاریخ معاصر ایران، به ویژه در حوزه روابط خارجی تداعیکنندۀ بی اعتمادی و مخدوش شدن « عزت و غرور ملی» ما ایرانیان است. از این رو، مقام معظم رهبری همچون حضرت امام دشمن شناسی را از ویژگی های و مزیت های دولتمردان و ملت ایران می داند و آن را از نشانه های هوشیاری یک ملت دانسته آن که نیازمند بینش و بصیرت است. مقام معظم رهبری در این مورد تاکید دارند: « من چند مشخّصهی مهم را از مجموعهای که ما آن را راه امام و خطّ امام به حساب میآوریم، عرض میکنم... یک عنصر دیگر، دشمنشناسی و فریب نخوردن از دشمن است.» ( 14/3/1378)
ویژگی ها و مشخصه های اسلام ناب از دیدگاه مقام معظم رهبری
1. ظلم ستیزی و دفاع از مظلوم:
مسأله ظلم ستيزي و دفاع از مظلومان عالم همواره از اصول متقن اسلام ناب محمدی است . اين موضوع گرچه در وهله اول متوجه ملتهاي مسلمان مورد ستم است ولي تنها به آن منحصرنيست و در اسلام ناب، بعدي اخلاقي و تكليفي ديني را براي مسلمانان در بر ميگيرد كه مطابق آن وظيفه دارند، درهر جايي يار مظلومان و دشمن ستمكاران باشند اين اصل نيز بارها مورد تأكيد مقام معظم رهبري بوده است. ايشان در سخنان مهم در جمع مسؤولان وزارتخارجه به تاريخ 1/5/69 با اشاره به اصول سياست خارجي ايران فرمودند: «چهره جمهوري اسلامي نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حريم ملتها و شرف انسانيت و استقلال ملتها چهره معترض و عدم تسليم است. بي اعتماد و مخالف بودهايم و هستيم و خواهيم بود». اين سخنان كه اشاره به اصل ظلم ستيزي دارد، داراي بعد عملي نيز در سياست خارجي ما بوده است. حمايتهاي جمهوري اسلامي در اوايل دهه 90 ازمردم بوسنيو هرزگوين افغانستان، وبعدها از مردم چچن و عراق، مويد اين قضيه است ولي در مهمترين بعد، تجلي اين امر در حيطه دفاع از دو ملت مسلمان لبنان وفلسطين در مقابل رژیم صهیونیستی بروز يافته است. مطابق با اسلام ناب، مبارزه جمهوري اسلامي در راه احقاق حقوق ملت فلسطين( ونيز لبنان) علاوه بر بعد اسلامي، داراي بعدي انساني نيز هست و اشاره به اصل ظلم ستيزي در اصول انقلاب دارد.
از این روست که امروز « ... شما به هر کشوری از کشورهای اسلامی بروید، میبینید اسلامِ زنده، در نظر نخبگان، جوانان، دانشگاهیان، دانشمندان، علما و آزادگانِ آنجا، اسلامی است که بتواند ملت خود را در مقابل زورگویان و قلدران و قدرتطلبان و متجاوزان عالَم حفظ و حمایت کند و به آن مصونیّت ببخشد و اجازه دخالت و تسلّط و سیطره دشمن را بر مردم ندهد. آنها این اسلام را میخواهند و اسلام ناب محمّدی یعنی همین.» ( 14/3/82)
امروز ملت ایران بر اساس آموزه های اسلام ناب، همچنان مدافع ملتهای مظلوم است و خواهد بود. و همواره در کنار ملت مسلمان و مبارز و رشید فلسطین، لبنان و... بر ضد ظالمان خواهد بود.
2. مقابله با نظام مستکبر آمریکا
از دیدگاه مقام معظم رهبری، روح اسلام ناب، استکبارستیزی و «واژگون كردن تخت استكبار» است و تا انقلاب باقي است «چنين چيزي هم هست». چون، ذات استكبار، دشمني با عبوديت انسان نسبت به خداوند است. و روح اسلام ناب و انقلاب اسلامي، باز گرداندن انسان به مسير عبوديت خدا است. از اين رو مجادله اسلام ناب و انقلاب اسلامي، با نظام استكبار جهاني قطعي و دائمي است. نظام سلطه، گرچه يك زنجيره است، اما نمود و مصداق امروزین، آن دولت آمريكاست. كه نمود يك دولت استكباري است كه به خود اجازه ميدهد انواع تعرضات به حقوق ملتها و ... را انجام دهد. از این رو، « جمهوری اسلامی، رابطه با رژیم امریکا را که رمز و نشانهی قلدری و سلطهی ناحق و مظهر ستم به ملتهای ضعیف عالم است، مردود میداند و تا وقتی آن رژیم، مستکبرانه به ملتها ظلم میکند، در دولتها و کشورها دخالت میکند، از رژیمهای نامشروعی چون رژیم منفور صهیونیستی حمایت میکند، با نهضتهای آزادیخواهانه و بیداری ملتها ستیزه میکند و بخصوص با ملت مسلمان پیشگام ایران و ملتهای به پا خاستهی مسلمان دشمنی میورزد، هرگز با آن رژیم رابطه برقرار نخواهد کرد.» ( بیانات مقام معظم رهبری، 13/3/1370)، معظم له در پیامشان به حجاج بیت الله الحرام می فرمایند: « ملتها و دولتها در قبال روحیهی گرایش به اسلام ناب محمّدی (صلّیاللَّه علیه و آله) - اسلامی که سرلوحهاش، قطع نفوذ شیطان بزرگ و بقیهی شیاطین از زندگی ملتهاست - به یک اندازه مسؤولند. دولتهای اسلامی اگر به کشور و ملت خود علاقهمندند، باید بدانند این آن چیزی است که زندگی و شرف و استقلال ملتها و کشورها و قدرت دولتها را تأمین میکند.» ( 26/3/1370 )
از دیدگاه مقام معظم رهبری در عصر حاضر، تنها سنگری که می توان به آن اتکا و در مقابل نظام سلطه و شیطنت آن ایستادگی کرد، اسلام ناب محمدی است است. « نسل جوان در کشورهای مختلفِ فقیر و وابسته و در خدمت استکبار غربی، مطمئناً مثل گذشته جوش و خروش خواهند داشت؛ ... اما سنگری هم ندارند و وسیلهیی که پشت سر آن قرار بگیرند و آن را برای اطفای غیظ خود در مقابل مستکبران و ظالمان به کار ببرند، در اختیارشان نیست. یک وسیله باقی است، و آن اسلام است؛ آن هم اسلام با تفسیر درست و انقلابی و به تعبیر امام بزرگوارمان، اسلام ناب محمّدی (صلّیاللَّه علیه و آله). این اسلام است که امروز در مقابل این همه قدرتنمایی در دنیا حضور دارد و از آن میترسند؛ این اسلام است که هنوز ملتها را به خود جذب میکند؛ ... این تنها سنگری است که در مقابل استکبار و در مقابل شیطان و شیطنت با این عظمت، باقی است. نتیجه این است که امروز دشمنیها با اسلام و با نظامی که این حقیقت و این مکتب را ترویج میکند و پرچم آن را به دست گرفته، بیش از پیش است. » ( 25/6/70). از سوي ديگر مسأله مبارزه با رژيم صهيونيستي نيز از همین منظر قابل طرح ميباشد. چرا که. در كلام مقام معظم رهبري، رژيم صهيونيستي و استقرار آن در دل جوامع اسلامي، نمود توطئهاي است از سوي نظام استكباري جهت خوار و خفيف كردن مسلمين و تضييع حقوق يك ملت و از اين رو مبارزه با اين رژیم از چند جهت در ذيل اصول متقن اسلام ناب محمدی در كلام رهبري قرار ميگيرد. « سیاست خاورمیانهای آمریکا مبتنی بود بر تقویت رژیم صهیونیستی، و یکی از بزرگترین اقدامها و تصمیماتشان این بود که در داخل لبنان - که همسایهی مشرف بر سرزمین فلسطینِ غصب شده است - آن نیروی محرکه و مؤمن و اثرگذار و نافذ، یعنی حزباللَّه و نیروی مقاومت را از بین ببرند.»[4]
3. عکس العمل مواجهه جویانه دشمنان با اسلام ناب
از آنجایی که اسلام ناب همواره با مطامع و اهداف ظالمان، سلطه گران و مستکبران مقابله می کند، صد البته نظام استکباری و شبکۀ رسانه ای و تبلیغاتی وابسته و سازمان یافته آن، راضی به توفیق چنین اسلامی نیستند، لذا همت گماشتهاند که امید و خوشبینی مسلمانان به پا خاسته را مبدل به نومیدی و بدبینی کنند، و برای این مقصود، هیچچیز بهتر و مؤثرتر از آن نیست که انقلاب اسلامیِ پیشاهنگ و بنبستشکن ملت ایران را ناکام و ناتوان جلوه دهند و چنین قلمداد کنند که ایران اسلامی در مواجهه با مشکلات، مجبور شده است از راه اسلام ناب محمّدی (صلّیاللَّه علیه و اله و سلّم) و خط روشن امام خمینی(قدّسسرّه) روی بگرداند.
در همین راستا، مقام معظم رهبری در تذکر مشفقانه ای به فرماندهان و مسئولین سپاه می فرماید: « ... تا حرکت در خط اسلام ناب محمّدی (صلّیاللَّه علیه و آله) هست، دشمن کمینگرفته و دستکینگشاده نیز هست، و توطئه و خیانت و مفسدهانگیزی نسبت به نظام مقدس اسلامی نیز هست.» ( 25/6/70)
در واقع نقطه بسیار حسّاس و اولویت اول برای امریکا و بطور کلی نظام سلطه، مبارزه با اسلام ناب و نهضت اسلامی و بیداری اسلامی منبعث از اسلام ناب است که امروز در همه دنیای اسلام، مظاهر آن به نحوی از انحاء مشاهده میشود؛ به طوری که آنها را به شدّت نگران کرده است. از آنجایی که می دانند؛ کوره اصلی این حرکت و کانون اصلی این غوغای انسانی و الهی جمهوری اسلامی است، با تمرکز بر روی ایران اسلامی، میخواهند نظام و دولت جمهوری اسلامی و کشور اسلامی و ملت مسلمان ما را دچار فلج و اختلال کنند.( رجوع به بیانات 23/9/77)
معظم له شهادت بزرگانی چون حضرت آیت الله مطهری را نیز بخاطر ترویج و دفاع از اسلام ناب در مقابل اسلامهای بدلی که مورد حمایت شرق و غرب است می داند، و می فرماید: « نکتهی دیگر اینکه همان مبارزه موجب شد که مطهّری به شرف شهادت نائل شود؛ یعنی آن دشمنی که مطهّری را بر زمین انداخت و خون او را جاری کرد، دشمنی بود که از ارشادها و آگاهیهایی که او به مردم میداد، صدمه میدید. چون شهید مطهّری در مقابل التقاط ایستاد، در مقابل نفاق ایستاد، در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد، لذا کسانیکه با این چیزها مخالف بودند، او را بر زمین انداختند. اگر دستشان میرسید، هر کسی را هم که شبیه مطهّری و کوچکتر از مطهّری و در راه مطهّری بود، بر زمین میانداختند؛ اما خدای متعال به آنها این فرصت را نداد و انشاءاللَّه، هرگز هم نخواهد داد.»( 15/2/72)
در واقع وجهه دیگر این سخن این است که مستکبران با اسلام متحجر، تشریفاتی، التقاطی، خنثی و اسلام تکفیری نه تنها کاری ندارند بلکه مشوق و مروج آن نیز هستند.
در هر صورت، حرکت عظیم مردم ایران با رهبری حضرت امام خمینی (ره) حقیقت درخشانی را نمایان کرد و خیمه عظیمی را برای همه مظلومان و محرومان جهان بوجود آورد،. ستون این خیمه عظیم، نیز ایمان است؛ ایمان به آن حقیقت درخشندهای که چنین معجزهای را میکند. ایمان به اسلام انقلابی و اسلام ناب محمّدی. دشمن هم این را فهمید، و از روز اوّل، هم تلاش کرد، بلکه بتواند این ایمان را متزلزل کند.
یک دهه بیش از ربع قرن(همپای انقلاب اسلامی ایران) است که دشمن از راههای مختلف، دائم برای ضعیف کردن ایمان مردم، ایمان به اسلام ناب محمدی وارد میشود. اما به وسیله مردم انقلابی ایران، تودهنی میخورد، ولی باز از راه دیگر وارد می شود. شاید یکی از رایج ترین راهها، مدل ارائه الگوهای گوناگون غیراصیل و بدلی از اسلام است که یکی از نمونه های امروزین آن در منطقه غرب آسیا، گروهک تروریستی - تکفیری داعش است. البته ملت هوشمند و شجاع ایران، از لحظهی اوجگیری نهضت عظیم خود، همواره با همهی وجود، از اسلام ناب محمّدی (صلّیاللَّه علیه واله و سلّم) دفاع کرده و هوشیارانه با ترفندها و توطئههایی که از سوی سردمداران استکبار و متولیان اسلام امریکایی هدایت میشده، مبارزه کرده و خواهد کرد.
شناخت و معرفی برخی از وجوه گوناگون اسلام آمریکایی
1. اسلام وحدت شکنان و خشونت طلبان
امروز از جملهی موضوعات مهم و دارای اولویّت، مسئلهی اتّحاد مسلمانان و گشودن گرههای فاصلهافکن میان بخشهای امّت اسلامی است. اسلام، مظهر وحدت و یکپارچگی و کانون برادری و همیاری در میان مسلمانان است. امروز که توطئه دشمن از هر سو سر برمی آورد، در حالی که باید همگان درس تمرکز بر مشترکات و رفع اختلافات را فرا بگیرند. دستهای پلید تفرقهافکنی برای تأمین مقاصد شوم از آستین تکفیریان بیرون آمده است. امروز که به برکت بیداری اسلامی، ملّتهای مسلمان دشمنیِ جبههی استکبار و صهیونیسم را بدرستی شناخته و در برابر آن موضع گرفتهاند، سیاست تفرقهافکنی میان مسلمانان شدّت بیشتری یافته است. دشمن مکّار بر آن است که با افروختن آتش جنگهای خانگی میان مسلمانان، انگیزههای مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکبار را که دشمنان حقیقیاند، در حاشیهی امن قرار دهد. راهاندازی گروههای تروریستی تکفیری و امثال آن در کشورهای منطقه ناشی از این سیاستِ غدّارانه است.
از آنجا که این افراد خود هیچ هنری ندارند و تحمل رشد و پیشرفت دیگران را نیز نمیتوانند داشته باشند، بهترین کار را در این یافتند که دیگران را مرتد و کافر بدانند. به تعبیر مرحوم شهید مطهری رحمهالله :«همیشه بیسوادها و نادانها و جاهلها، وقتی که در مقابل دانشمندها، با قدرتها و با هنرها قرار میگیرند و میبینند جامعه، برای اینها احترام قائل است، نمیدانند چه بکنند، ابزار دیگری ندارند. اگر بگویند بیسواد است آثار علمیاش را میبینند؛ اگر بگویند بیهنر است هنرش را دارند میبینند؛ اگر بگویند بیعقل است عقلش را دارند میبینند. چه بگویند؟ آخرش میگویند این دین ندارد و این کافر است.»[5]
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند:
«کسانی که مجریان احکام سیاسی و فرهنگی اسلام را با انواع تهمتها آزردند، آیا جز خدمت به دشمن، نام دیگری بر آن میتوان نهاد. کسانی که در عراق این جنایتها را میکنند؛ کسانی که در دنیای اسلام، به نام اسلام علیه مسلمانها فعالیت میکنند؛ کسانی که مهمترین وظیفهی خود را ایجاد اختلاف بین مسلمانها - تحت عنوان شیعه و سنی، تحت عنوان قومگرایی - قرار میدهند؛ اینها نمیتوانند بههیچوجه نمایشگر و نماد بیداری اسلامی باشند؛ این را خود مستکبران هم میدانند. همان کسانی که سعی میکنند اسلام را در چهرهی گروههای متحجر و دهشتافکن به دنیای غرب معرفی کنند، میدانند که واقعیت غیر از این است. اسلامی که امروز بیداریِ آن را دنیای اسلام دارد احساس میکند، اسلام فکر و اندیشه و تعمق و حرف نو است؛ اسلامِ ارائهی راهحلهای زندگی برای گشودن گرههای زندگی بشریت است؛ نه اسلام متحجر، نه اسلام چشمبسته و نه اسلام دور از هرگونه آزاد فکری؛ این را مستکبران میفهمند. امروز شعار جمهوری اسلامی، آزادفکری است؛ توسعهی علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسانها و اختیارات انسانهاست؛ مهربانی و مهرورزی میان افراد انسان است؛ اینها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال اینهاست.»[6]
مقام معظم رهبری در پیام شان به حجاج بیت الله الحرام در سال جاری یکی از فرازهای اصلی سخنان خویش را به این توطئه عظیم که در عراق، سوریه و دیگر مناطق جهان اسلام در حال وقوع است، اختصاص داده و دیگر بار به تفاوت اصلی بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی پرداختند، و فرمودند: « سوّمین موضوع مهم و دارای اولویّت، نگاه هوشمندانهای است که فعّالان دلسوز جهان اسلام باید به تفاوتِ میان اسلام ناب محمّدی و اسلام آمریکایی داشته باشند و از خلط و اشتباه میان این دو، خود و دیگران را برحذر بدارند. نخستین بار امام راحل بزرگ ما به تمایز این دو مقوله همّت گماشته و آن را وارد قاموس سیاسی دنیای اسلام کرد. اسلامِ ناب، اسلامِ صفا و معنویّت، اسلامِ پرهیزکاری و مردمسالاری، اسلامِ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» (فتح/ 29) است. اسلامِ آمریکایی، پوشاندن لباس اسلام بر نوکری اجانب و دشمنی با امّت اسلامی است. اسلامی که آتش تفرقه میان مسلمین را دامن بزند، به جای اعتماد به وعدهی الهی، به دشمنان خدا اعتماد کند، به جای مبارزه با صهیونیسم و استکبار با برادر مسلمان بجنگد، با آمریکای مستکبر علیه ملّت خود یا ملّتهای دیگر متّحد شود، اسلام نیست؛ نفاق خطرناک و مهلکی است که هر مسلمان صادقی باید با آن مبارزهکند. نگاه همراه با بصیرت و ژرفاندیشی، این حقایق و مسائل مهم را در واقعیتِ جهان اسلام برای هر جویندهی حقّی روشن میسازد و وظیفه و تکلیفِ روز را بیهیچ ابهامی معیّن میکند. حج و مناسک و شعائر آن فرصتِ مغتنمی برای کسب این بصیرت است، و امید آنکه شما سعادتمندان حجگزار از این موهبت الهی به طور کامل بهرهمند گردید.[7]
2. اسلام تشریفاتی، اسلام راحتطلبان و بی دردها
راحتطلبی اولین مظهر حبّ الدنیا است. همان چیزی که راس کل خطاها و گناهان است. از دیدگاه اسلام؛ زندگی یعنی مدیریت رنج ها، مشکلات و چالش ها است. یعنی. مدیریت عاقلانۀ مشکلات و رنج ها، نه فرار ابلهانه و احمقانه از مشکلات . هر ملتى و كشورى در طول حیات خويش، دورانها و حوادثى را از سر مى گذراند كه تأثير آن در سرنوشت تاريخى او، بسى تعيين كننده و ماندگار است و مى تواند او را به نيكبختى و عزت و اقتدار، يا سيه روزى و ذلت و حقارت بكشاند. اگر ملتى در تند باد چنين حوادثى قرار مى گيرد از خود اراده، هوشمندى، ايمان و استقامت نشان دهد، و در صدد تدبیر عاقلانه آن برآید، قله هاى شرف و بهروزى را فتح مى كند و قدم در جاده ى پيشرفت و تعالى مى گذارد و با هر گردنه ى دشوار و سنگلاخى مواجه شود از آن عبور مى كند و خود را به هدف مى رساند. ولى اگر ضعف و تن پرورى، بىارادگى، دنیاطلبی و دل سپردن به لذت و راحت طلبی گريبانگير او شود آينده ى خود را تباه مى كند و دستخوش ذلت و اسارت و وابستگى مى شود، و همهى سختيها و گرفتاريهاى ملل عالم كه ناشى از وابستگى و اسارت است پى در پى و به تدريج بر او مى تند و او را دچار بدبختى دنيا و آخرت مى كند.
طرفداران اسلام راحتطلبی سعیشان در این است که راحتطلبی را با دینداری، یک جا جمع نمایند و پر واضح است آنچه که معارض با راحتطلبی و منفعت شخصی آنها باشد را، نخواهند پذیرفت و برای حفظ رفاه خویش از ریسک پذیری پرهیز کرده و از اقدامات مجاهدانه در راه خدا دوری می کنند. در صدر اسلام کسانی بودند که هرگاه خطری احساس میکردند خود را در خانهها محبوس میکردند و به بهانه حفاظت از خانه و فرزندان، از رفتن به جنگ سرباز میزدند و هرگاه بحث غنائم پیش میآمد، دندان تیز کرده و خواهان سهم خویش از غنائم بودند و در صورتی که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به آنها چیزی نمیداد، نسبت حسادت به آن حضرت میدادند. هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله از حدیبیه به سوی مدینه میرفت، عدهای از اعراب از رفتن و همراهی با آن حضرت سرباز زدند. خداوند به آن حضرت فرمود: اینان پیش تو آمده و بهانه تراشی خواهند کرد. و وقتی آن حضرت به همراه مؤمنینی که همراه ایشان بودند برگشتند، به حضور حضرت شتافته و علت همراه نشدن خود را محافظت از اموال و اولاد و خانه عنوان کردند. آنگاه خداوند میفرماید: اینان دروغ میگویند، واقعیت آن است که آنها فکر نمیکردند پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله به همراه مؤمنین برگردند، به همین دلیل از ترس کشته شدن نیامدند. جالب آن که، همین افراد که از رفتن به جنگ سرباز زدند، هنگامی که بحث غنائم پیش آمد، خواهان غنیمت شدند. ( رجوع به سوره فتح/ آیات 15-11) و وقتی به آنها گفته شود: کسی که تخلف کرده بهرهای از آن نمیبرد گفتند شما به ما حسادت میکنید. و خداوند این عده را متصف به جهالت می کند، و می فرماید: « بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِیلاً» یعنی:. بلکه آنها جز عده قلیلی که جاهل و نادانند ( فتح/ 15) . پس از دیدگاه قرآنی راحتطلبان، تنها زمانی که بحث منفعت پیش آید به سراغ دین و مؤمنین میروند... در حالیکه طرفدار اسلام ناب مجدانه در راه اسلام مجاهدت نموده برای بر قراری حق و به جهت کمک به محرومین انفاق میکند. ( رجوع به بقره/ 177)
مقام معظم رهبری با افشاگری ، چهره کسانی که منافع حیوانی خود را بر هر چیز ترجیح و دین را وسیله ای برای زراندوزی و قدرت طلبی خود قرار می دهند می فرماید: « « اسلام امریکایی، اسلام انسانهای بیدرد و بیسوزی است که جز به خود و به رفاه حیوانی خود نمیاندیشند؛ خدا و دین را همچون سرمایهی تجار، وسیلهیی برای زراندوزی یا قدرتطلبی میدانند و همهی آیات و روایاتی را که برخلاف میل و منفعتشان باشد، بیمحابا به زاویهی فراموشی میافکنند و یا وقیحانه تأویل میکنند. اسلام امریکایی، اسلام سلاطین و رؤسایی است که منافع ملتهای محروم و مظلوم خود را در آستانهی آلههی امریکایی و اروپایی قربان میکنند و در مقابل، به حمایت آنان برای ادامهی حکومت و قدرت ننگین خود چشم میدوزند؛ اسلام سرمایهدارانی است که برای تأمین سود خود، پا بر همهی فضیلتها و ارزشها میکوبند. آری، این اسلام امریکایی است که مردم را به دوری از سیاست و فهم و بحث و عمل سیاسی میخواند» ( 14/4/1368)
مقام معظم رهبری، با اشاره به اینکه در اندیشه امام، اسلام امریکایی مقابل اسلام ناب محمدی قرار دارد افزودند: اسلام آمریکایی همان اسلام تشریفاتی، اسلام بیتفاوتی در برابر "ظلم و زیاده خواهی" و اسلام همراهی و کمک به زورگویان است.ایشان با تأکید بر اینکه امام خمینی(ره) تحقق اسلام ناب را فقط در پرتو حاکمیت اسلام امکانپذیر میدانستند، خاطر نشان کردند: امام بزرگوار(ره)، جمهوری اسلامی را مظهر و زمینه ساز حاکمیت اسلام می دانستند و به همین علت حفظ نظام اسلامی را واجب ترین واجبات اعلام کرده اند .رهبر انقلاب اسلامی، هدف اصلی امام را تحقق اسلام ناب دانستند و تأکید کردند: امام(ره) براساس این هدف، تا آخرین لحظه و با قدرت تمام پای حفظ جمهوری اسلامی ایستادند و یک مدل نو از نظام سیاسی را که متکی بر رأی مردم و شریعت اسلامی بود، به دنیا عرضه کردند. ( ۱۳۸۹/۰۳/۱۴)
3. اسلام مقدس مآبها و متحجرها
از آنجا که این گروه به ظواهر اسلام اهمیت زیادی میدهند، شناخت آنها از مسلمانان واقعی، کاری بس دشوار است و به همان اندازه خطرناک نیز هستند، چرا که آنها در عمق جامعه اسلامی نفوذ کردهاند و جدا ساختن آنها از مسلمانان واقعی نیاز به درایت و تیزهوشی و یا به عبارت درستتر نیاز به موهبت الهی دارد. خطر این گروه که حضرت محمد رسول خدا (ص) در زمان حیات خود هشدار داده بود، در زمان حکومت حضرت علی(ع) در جنگ نهروان که بزرگترین رویارویی اسلام حقیقی و اصیل با مقدس مآبها بود ،مشخص شدند. هر چند جنگ نهروان به معنای پایان کار این گروه شوم نبود و وقتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام ـ بعد از جنگ نهروان ـ سؤال میشود، یا امیرالمؤمنین! آیا این قوم از بین رفتند؟ فرمود: « نه، سوگند بخدا آنها نطفههای در پشت پدران و رحم مادران وجود خواهند داشت هرگاه که شاخی از آنان سر برآورد قطع میگردد، تا این که آخرینشان به راهزنی و دزدی تن در میدهند.[8]
مقدس مآبان قرنها بعد، در چهرههای متفاوت اما با همان انگیزه و روش، به وجود آمدند تا تیشه بر ریشه اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله بزنند؛ اما فریاد امام امت رحمهالله و هشدار آن بزرگوار که همانند اجداد طاهرینش، هشداری از سر دلسوزی و احساس خطر بود، خطری که نه تنها در کمین انقلاب اسلامی، که در کمین اسلام ناب محمدی نشسته بود را از سر آن دور ساخت. « امروز عده ای با ژست تقدس مابی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟»[9]
امروز که این پرچم در دست خلف صالح او مقام معظم رهبری قرار دارد، با هوشیاری و تیزبینی با توجه به شرائط، خطر این گونه گروه ها و افراد را به موقع متذکر می شوند، تا امت در دام آن ها قرار نگیرند: « امروز روحانیت و اسلام، راه و جایگاه خود را کاملاً پیدا کردهاند؛ اما این طور هم نیست که افکار انحرافی، بکلی از بین رفته و ریشهکن شده باشد. کسانی که هنوز نتوانستهاند جلوهی انقلابی اسلام را درک کنند، باز هم در حوزهها و در کسوت روحانیت هستند. هنوز کسانی که به جای کینهی امریکا و دشمنان، قلبهای آنها جایگاه کینهی مجاهدان فیسبیلاللَّه و جوانان مؤمن و پرچمداران حقیقت است، در حوزهها و بیرون از حوزهها نیز پیدا میشوند. همان متحجّرانی که امام مکرر اشاره کردند،- یعنی دوستداران و شیفتگان اسلام امریکایی؛ اسلامی که روحانیت و دین و معنویت را از مسیر خود و از مردم و خدا دور میکند و مایهی شادی و آسایش دل دشمنان خدا میشود- هنوز هستند.»(2/12/68).
با دقت در بیانات حضرت امام رحمهالله و مقام معظم رهبری این حقیقت تلخ آشکار میگردد، که ضربههای جبران ناپذیری، توسط این افراد بر پیکر اسلام وارد شده است و این ضربات همچنان ادامه دارد؛ به همین دلیل، باید نخبگان و روحانیت متعهد و مسلمانان طرفدار اسلام ناب، با تمام وجود هوشیار بوده و ذرهای از آنان غافل نشوند و مبارزه با آنها را جدی بگیرند.
نتیجه گیری
تاریخ نشان می دهد یکی از متعارف ترین و شاید کارسازترین راههای مبارزه با یک مکتب و دین اصیل، ساختن دین بدلی در مقابل آن است. بتپرستی مشرکان بهترین شاهد بر صدق این ادعاست؛ چرا که در مقابل پرستش خداوند، که توسط دین اصیل ترویج میشود، خدای بدلی و غیراصیل را جایگزین میکنند تا آن گونه که خود میخواهند، برای چنین خدا و چنین دینی تصمیم بگیرند، به گونهای که با منافع آنها در تضاد نباشد. یکی از آشکارترین آنها در تاریخ، اقدام سامری در ساخت مجسمه گوساله و دعوت مردم به پرستش آن به جای خدای یگانهای است، که حضرت موسی(ع) معرفی می کرد. از این مجسمه که صدای خاصی( خوار) بر می خواست، موجب حیرت بخشی از قوم یهود شد. بدین جهت عدهای در این میان برای راحتطلبی و عدهای به خاطر کجفهمی و برخی نیز به خاطر نافهمی حقایق دین، بدین سمت سوق پیدا نمودند. این موضوع همواره در طول تاریخ ادیان الهی موضوعیت داشته است و در مقابل هر دین الهی اصیل، چند دین بدلی و غیر اصیل توسط؛ فرصت طلبان، قدرت طلبان، مقدس مابان و... ساخته و ترویج شده است.
از آنجایی که این دین های بدلی با مارک و شباهت ظاهری دین اصلی معرفی می شوند به همین دلیل، شناخت دین و پیروان واقعی آن با دین بدلی و حامیان آن که در میان مردم هستند، کاری سخت و طاقت فرساست و نیاز به عنایت خداوندی، بصیرت عمیق و راهبر و راهنمای بصیر می خواهد. حضرت امام رحمهالله و بدنبال آن سلف صالح ایشان مقام معظم رهبری با درک عمیق از این موضوع با ترسیم دو تفکر ـ اسلام اصیل و اسلام غیر اصیل و یا به تعبیری، اسلام ناب و اسلام آمریکایی، مهمترین کار را در عصر حاضر انجام دادند، که عدم توجه به این تقسیم میتواند پیامد خطرناکی برای اسلام و کشورهای اسلامی خصوصاً انقلاب اسلامی داشته باشد.
اعتقاد بر این است، تنها راه رسیدن به جامعه متحد و متمدن اسلامی ـ آنگونه که اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله ترسیم نمود و توسط اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام تفسیر و اجرا شده است ـ شناخت اسلام حقیقی از اسلام غیراصیل و اسلام آمریکایی است و چنین امری از عهده کسانی بر میآید که دین واقعی را درک کرده باشند. آنچه که در بیانات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری آمده است و ما نیز به برخی از آن ها در بالا اشاره کردیم، معیار بسیار روشنی برای شناسایی اسلام غیراصیل و آمریکایی است که از اسلام جز عنوان چیزی نداشته و از محتوا تهی شده است.
بنابراین شناخت چنین اسلامی از وظایف بسیار مهم اندیشمندان، پژوهشگران به خصوص علما و روحانیون متعهد است. بویژه اینکه ما هم اکنون با این پدیده شوم اسلام آمریکایی در کشورهای منطقه مواجه هستیم و هر روز خبرهایی از وحشیگری های گروه های تکفیری که با اسم اسلام انجام می گیرد، به ما می رسد.
منابع:
- قرآن کریم
- نهج البلاغه نسخه المعجم.،خطبه های 27 و 60
- مطهری، مرتضی( 1373)، سیری در سیره ائمه اطهار، تهران: نشر صدرا،
- مسعودی، مروج الذهب، مصر، ج 3، ص 363.
- ویل دورانت، ( 1368)، تاریخ تمدن عصر دین، ترجمه مرزبان و دیگران ، فصل 10، ج 4، تهران: نشر آموزش انقلاب اسلامی،
- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، : 240ـ217.
- نرم افزار بسوی نور حاوی بیانات، سخنرانی ها، فرامین و... حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری
- پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، www. Leader.ir
[1] . (نگاه کنید به بیانات مقام معظم رهبری(19/6/82 )؛ قابل مشاهده درkhamenei.ir .
[2] . ( 6/3/73، پیام به حجاج بیت الله الحرام)
[3] . ( 14/3/71، بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ه) )
[4] . ( بیانات مقام معظم رهبری، 13/10/1386)
[5] . ( مطهری، 1373: 43) شهید مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، نشر صدرا، 1373، ص 43)
[6] . ( بیانات مقام معظم رهبری 11/6/84)
[7] . ( 8/7/93 پیام به حجاج بیت الله الحرام)
[8] . ( نهج البلاغه، خطبه 60، نسخه المعجم.)
[9] . ( صحیفه نور، ج 21: 91)