
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ داستان ساده دلي به نام علي مطهري مدتهاست که فضاي سياسي کشور را آلوده ساخته و گاه و بيگاه بخشي از اذهان عمومي را مشغول به خود ميکند. او که ظاهرا دوست دارد تا متفاوت از ديگران سخن بگويد، بعد از فتنه 88 به يکي از مدافعان حقوق سران فتنه بدل گرديد و تلاش نمود تا به هر نحو ممکن حقوق آنان را اعاده کند و از آنان چهرهاي مظلوم و محروم بسازد!
وي در اين مسير حتي تا تحريف تاريخ نيز پيش رفت و در حالي که هنوز چند سالي از داستان 88 نميگذرد، با چشم بستن بر حقايقي آشکار، کودتاي مخمليني که مدتها قبل سناريوي آن طرحريزي و در کتابهايي به قلم افرادي چون "جين شارپ" نوشته و انتشار يافته بود، منکر شد و تلاش کرد تا "اردوکشيهاي خياباني" که مکمل ادعاي دروغين "تقلب" در انتخابات بود را تا سطح "اعتراض مردمي به نتايج انتخابات" تقليل دهد و در اين بين منکر بازي سران فتنه در به خيابان کشيدن هواداران باشد!
جالب آنجاست که نسخههاي کودتاي مخملي پيش از آن در اوکراين و گرجستان و قرقيزستان و ... عملياتي شده بود و کافي بود آقاي مطهري جستجويي در اينترنت ميکرد تا از شبهات "نعل به نعل" حوادث کودتاي نارنجي کيف تا کودتاي سبز ناکام تهران متعجب گردد!
اما علي مطهري که ثابت کرده "ضرب المثل مرغ يه پا دارد" در زمانه ما نيز تعيني تام دارد، بيتوجه به اين همه اسناد و مدارک و توضيحات و پاسخهاي ارائه شده توسط بسياري از کارشناسان، هنوز که هنوز است بعد از گذشت پنج سال از خرداد 88، بر ادعاهاي ناصواب خود پاميفشارد و ازکوچه بن بستي که در آن قرار گرفته، قصد بازگشت ندارد!
اما پرده دوم اين سناريو آن که مواضع اخير علي مطهري حتي اصحاب فتنه را نيز به طمع انداخته است! به نحوي که خانواده يکي از سران فتنه جوگير شده و در نامهاي خطاب به مطهري، از وي خواسته تا مقدمات لازم جهت برپايي دادگاهي علني سران فتنه را دنبال نماي��!
در بخشي از اين نامه آمده است: « کروبي در آخرين ديدار اعضاي خانواده برابر با چهارشنبه پنجم آذر ماه ۱۳۹۳ ضمن انتقادي صريح و شفاف از بي مسئوليتي مقامات عالي در نقض صريح قوانين اساسي و عادي کشور، از جنابعالي خواستند به طرفيت از ايشان پيگير حق دادرسي شان و فراهم ساختن مقدمات لازم در جهت برپايي دادگاهي علني مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسي باشيد تا ضمن استماع کيفرخواست حاکميت، دفاع و ادله خود را در کنار پاسخ به تهمت هاي يکطرفه دين فروشان در چند سال گذشته ارائه کنند.»
اين نامه در حالي انتشار يافته است که براي همگان آشکار گرديده شرايطي که براي سران فتنه تحت عنوان حبس خانگي تعريف شده، جز از خاستگاه رافت اسلامي برنخواسته است و اگر قرار بر مواجهه قانوني با اين مجرمين بود، شديدترين مجازاتها در انتظار آنان قرار داشت! فهم اين مطلب نه آنقدر دشوار است که نيازمند شرحي مبسوط باشد، و نه آنقدر فني و پيچيده که سران فتنه و حاميان وي از آن سر در نياورند!
اما آنچه قابل توجه است، بهرهبرداري رسانهاي است که سران فتنه اينبار از طريق علي مطهري دنبال ميکنند. آنان به خوبي آگاهند که مطهري از توان و منطق لازم براي به ثمر رساندن مطالبات غيرقانوني آنان برخوردار نيست، اما به اين مساله هم واقفاند که وي ميتواند بازيچه خوبي براي جوسازي عليه نظام و مطرح کردن مجدد نام سران فتنه در سايتها و رسانههاي بيگانه و ضدانقلاب بوده و به تريبوني براي تضعيف نظام بدل گردد. با اين سناريو است که کروبي ترجيح ميدهد از ميان اين همه از نزديکان و هم حزبیها و هم جناحيهاي خود، وکالتش را به نام "علي مطهري" صادر نمايد!
طبيعي است که از امروز بايد شاهد بازيهاي جنجالي و تبليغاتي جديدي از جانب مطهري باشيم که اينبار به عنوان وکيل تام الاختيار آقاي مهدی کروبي کليد خواهد خورد!
سخن آخر آنکه اين نامه از مايههاي طنز گونه نيز برخوردار است، آنجايي که در متن از کروبي به عنوان "آيت الله" ياد ميشود! که اگر اين تعبير صحيح بوده و ماحصل اشتباه تايپي نباشد! حکايت از آن دارد که وي در طول اين مدت به تکميل تحصيلاتش مشغول بوده! و درجات علمي را در طول حبس چهار ساله نيز طي کرده است!