پایگاه بصیرت،پس از حادثه بسیار مشکوک دفتر مجله «شارلی ابدو» و گروگانگیری در یک فروشگاه یهودی در پاریس که در نهایت با هفده کشته به پایان رسید و نیز راه انداختن نمایش تبلیغاتی راهپیمایی باز هم مشکوک به بهانه مضحک دفاع از آزادی بیان(بخوانید هتاکی به مقدسات) که تعدادی از دولتمردان کشورهای استکباری و مرتبط با آن، با دستهای آغشته به خون بیگناهان در آن شرکت داشتند و همچنین در پی آن، انتشار میلیونها نسخه از مجله «شارلی ابدو» که بر روی جلد آن کاریکاتورهای موهنی از پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) درج شده بود و فضای جهانی علیه اسلام به شدت تحریک شده بود و در ذیل این فضا امنیت مسلمانان در کشورهای غربی و به ویژه فرانسه در خطر جدی قرار گرفت و در وضعیت آشفته و غیر عادی که افکار جهانی در انتظار وقایع مهمی در این رابطه بود و دشمن نیز گمان میکرد در حال پیروزی در بازی است که به گمان خود زیرکانه راه انداخته و هدایت کرده بود، به ناگاه رسانههای جهانی از انتشار پیام امام خامنهای(مدظلهالعالی) خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی در فضای مجازی خبر دادند. این پیام منتشر شده در فضای مجازی به مثابه یک «بمب خبری» بود که به لحاظ فردی در اختیار همه جهانیان قرار گرفت. بارزترین ویژگی این پیام جنس و حلاوت الهی آن است. یعنی پیامی از جنس پیام پیامبران آسمانی و برای آگاهی، هدایت و رستگاری انسانها. از زاویهای دیگر این پیام دو خصیصه کلی دارد که هر دو در اوج است. خصیصه اول: ساختار این پیام آنچنان دقیق و محکم، محاسبه و تنظیم شده و هر مطلب در جای خود قرار گرفته که جابهجایی آن همراه با حفظ مفهومی که افاده میکند بسیار مشکل است. این ویژگی برجسته، گویای احاطه و اشراف کامل و دقیق نویسنده بر ابعاد گسترده موضوعی است که در نظر دارد با مخاطبان در میان گذارد. خصیصه دوم: محتوای جاری شده در این ساختار محکم آنچنان شیرین و جذاب است و در عین متقن بودن آنچنان روشن، روان و ساده به نگارش در آمده و ارتباط دلنشینی بین عبارات مربوط به گذشته و حال در آن مشاهده میشود که از هر سدی در برابر فهم مفاهیم عمیق و بلند آن به راحتی عبور میکند و عطش رو به فزونی را به واژگانش یکی پس از دیگری ایجاد میکند، فرو مینشاند. در این پیام پدران و مادران مخاطبان(جوانان) محتر�� شمرده میشوند و مخاطبان جوان چنین مهم معرفی و تمجید میشوند: «آینده ملت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حس حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم.» و چون نویسنده سیاستمداران حاکم بر این جوانان را صادق نمیداند و به آنها اعتماد ندارد درباره مخاطب قرار ندادن آنها مینویسد: «در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.»
امام خامنهای(مدظلهالعالی) موضوع پیام را صریح طرح میکنند: «سخن من با شما درباره اسلام است.» و سپس در قالب بیان «نفی اثباتی» آنچه را که غربیها بر مردمشان روا داشتهاند یادآور میشوند: «من در اینجا نمیخواهم به هراسهای گوناگونی که تاکنون به ملتهای غربی القا شده است، بپردازم.» فرود آمدن شلاق ملامت بیدارگر بر پیکر غرب برای هوشیار شدن مخاطب چنین آغاز میشود: «از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب همیشه باید با تأخیری چند دهساله و گاهی چند صدساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟»
پس از هوشیار شدن ذهن مخاطب، پرسشی که او را با مسئله امروز غرب و اسلام درگیر میسازد طرح میشود: «… از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، این بار با شدتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟…» پس از این مقدمات وجدانگیز و کنجکاوکننده نوبت به بیان خواستهها میرسد: «خواسته اول من این است که درباره انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید. خواسته دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید.» معظمله برای هموار ساختن راه مخاطب و اثبات صداقت در آنچه باز میگوید، ابتدا خود و اندیشهاش را از سر راه او کنار میکشد تا توجیهی برای ماندن رهزنان باقی نماند: «من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقی دیگری از اسلام را بپذیرید، بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود.» آنگاه راه حقیقتیابی را به آنها مینمایاند: «اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلیالله علیه وآله وسلم) آشنا شوید…» و دوباره هشدار درباره یک آسیب خطرناک: «امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند.» و کلام آخر، سخنی از جنس تشویق و تأکید: «این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.» اینگونه سنجیده، منطقی، مؤدب و تشخصآفرین با مخاطب جوان سخن گفتن، بازی برنده غرب در مقوله اسلامهراسی را به باخت بزرگ تبدیل کرد. از امروز به بعد امام خامنهای(مدظلهالعالی) و حقیقت اسلام، میهمان مستقر و محبوب ذهن جوانان غرب است. جوانی این جوانان شاهدی است بر میزبانی خوب آنان، این پیروزی بزرگ و متفاوت مبارک باد. انشاءالله