صدیقه توانا
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، نقطه عطف تاریخی و سرآغاز دوران جدیدی در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه محسوب میشود. این انقلاب پایان دوران فرودستی و تح��یر شرق و دنیای اسلام در برابر استعمار و سلطهگری غرب و شرق و شروع بیداری، خودباوری و بازگشت به خویشتن اسلامی مسلمانان بود.
تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، غرب معیار و ارزش های خود را جهانشمول و جهانی شده میدانست و هیچ نیروی مخالفی را در برابر خود نمیدید.
در دوران سیوشش ساله که از عمر این انقلاب میگذرد، نهتنها همه تلاشهای غرب و همپیمانان منطقهای آنها برای شکست یا تغییر ماهیت و رفتار انقلاب و نظام برخاسته از آن در ایران، بینتیجه ماند، بلکه علاوه بر تثبیت و نهادینهشدن آن در داخل کشور، آثار آن به خارج از مرزها کشیده شد و صدور انقلاب به معنای واقعی، یعنی صدور مبنای فکری آن به واقعیت پیوسته است.
بدون تردید موج عظیم بیداری اسلامی امروز در سراسر جهان از برکات آن روح ملکوتی است و جهان اسلام راه خود را به سمت آرمانهای بلند امام خمینی پیدا کرده است. انقلابهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا از نشانههای آشکار تأثیر جهانبینیای است که امام خمینی آن را پایهگذاری کردند. ایشان در سخنرانیهای خود به تبیین بیداری مسلمانان و کشف جایگاه خود در مناسبات منطقهای پرداخته و میفرمایند: «تا کشورهای اسلامی ملتهای اسلامی، آن معنایی که در ایران پیدا شد، الگوی خودشان قرار ندهند و تا خودشان به خیابانها نریزند و نخواهند از دولتهای خودشان که با اسرائیل روبهرو بشوند، گمان نکنید که این کر و کورها به تعلقی برسند. ملتها باید بایستند و بخواهند از ارتشهای منطقه خودشان و از دولتهای خودشان... ایران حجت است بر همه کشورها... مسلمانها باید از جا برخیزند، باید قیام کنند...»
این روزها استعمارگران، زورگویان و بدخواهان دنیا سخت در تلاشند با استفاده از هر ابزاری مانع شنیدهشدن پیام انقلاب اسلامی باشند و از این رو واژه اسلامهراسی را بر سر زبانها انداختهاند.
در دو شماره گزارش پیشرو به چگونگی شکلگیری و ریشههای اسلامهراسی در دنیا، وظیفه رهبران دینی و مسلمانان در برابر هجمههای فرهنگی دشمن برای مقابله با موج اسلامهراسی یا هراس از انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی پرداختیم و نظر کارشناسان و صاحبنظران را در این زمینه جویا شدیم.
تفکر انقلاب اسلامی الگویی نجاتبخش برای بشریت
انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیتهای مؤثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است.
حال اینکه چگونه انقلاب اسلامی سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ جهان است، سؤالی است که حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بدان پاسخ میدهد و در توضیحاتی میگوید: «انقلاب اسلامی موجب تغییر و دگرگونی معادلات سیاسی و موازنه قوا در مقیاس جهانی به سود ملتهای اسلامی شده و اکنون با گذشت بیش از سه دهه از عمر پربرکت آن، راهبرد تفکر اسلامی به مثابه الگویی نجاتبخش برای تمام ملتهای اسلامی و بشریت محسوب میشود.»
وی در ادامه تاکید میکند: «بدون تردید موارد مشترک فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و آرمانهای جهان اسلام وجود دارد که ایده واحد، آرمان مشترک، دشمن یکسان، وحدتگرایی و مردم مداری از جمله این ایدههاست و علیرغم فشارهای شدید قدرتهای بینالمللی و سایر دولتها در مقابله با این انقلاب، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و بعد از ایشان حضرت آیت الله خامنهای توانست با تکیه بر تفکر اسلامگرایانه، نقش اسلام و مسلمانان را در عرصههای مختلف برجسته ساخته و عنصر هویت اسلامی را به عنوان واقعیتی پذیرفته شده در برابر هویت جهان شمول غرب قرار دهد.»
اسلام ناب محمدی و لرزه در کاخهای ظلم و ستم
حجتالاسلام علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با بیان اینکه رابطهای بین اسلامهراسی و هراس از انقلاب و بیداری مقاومت اسلامی وجود دارد در تبیین بیشتر این موضوع خاطرنشان میکند: «انقلاب اسلامی ایران برآمده از سیره و اندیشههای ناب رهبران الهی به ویژه پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) و حماسههای بزرگی همچون بعثت و غدیر و عاشورا است و از این روست که همواره مورد تهاجم جریانهای استکباری و طاغوتیان زمان قرار داشته است.»
تهاجم یا هتک حرکت نبی مکرم اسلام در نشریه فرانسوی شارلی ابدو و به دنبال آن موج ناجوانمردانه اسلامهراسی در اروپا بهانهای است برای زدن مبانی روحبخش انقلاب اسلامی که ریشه در تفکرات توحیدی رسول مکرم اسلام(ص) دارد.»
وی اضافه میکند: «آنچه اکنون دنیای استکبار و جبهه صهیونیزم را به مخاطره انداخته اندیشههای ناب توحیدی اسلامی است که عدالت و امنیت و وحدت و ظلم ستیزی به معنای واقعی را به بشریت نوید میدهد، حقیقتی که برآمده از اندیشه انقلابی امام خمینی و آرمانهای انقلاب اوست که اکنون در مسیر بیداری و مقاومت اسلامی به زیبایی تجلی یافته و میرود جامعه بشری را از هرگونه پلشتی ظلم و فساد و تباهی و ناامنی رهایی و نجات بخشید.
آنچه اکنون کاخهای ظلم و ستم استکباری رابه لرزه انداخته است، اسلام ناب محمدی(ص) است که از طرفی غلبه مستضعفان و مظلومان عالم را سرلوحه مقاومت و مجاهدت قرار داده است و از طرفی هیاهوی تشنگان قدرت و سلطه بر جهان را پوج میانگارند.
به اعتقاد حجتالاسلام علیزده، آنچه سران استکبار و عوامل صهیونیزم در پی آنند خاموش کردن موتور محرکه انقلاب اسلامی و گرفتن نفس ملتهای مظلوم و مسلمان در خط مقدم بیداری و مقاومت اسلامی است و به امید جلوگیری از رشد معجزهآسا و سیلگونه آن، به خیال خامشان با هتک حرمت پیامبر رحمت(ص) و ایجاد انحراف در نوع نگاه عموم مردم دنیا بویژه جوانان اروپایی، میتوانند این حقیقت را از سرچشمه بخشکانند که زهی خیال باطل، دیدیم که علیرغم میل باطنی آنان نصرت الهی چگونه یار گردید و با تدبیر و هنر پیامبرگونه حضرت آیتالله خامنهای این تهدید مرموز نیز تبدیل به فرصتی شد و افکار اروپائیان بویژه جوانانشان پس از حساسشدن در بستر موج اسلامهراسی، به ناگاه درسایهسار پیامهای نافذ و فوقالعاده مؤثر رهبری عزیز انقلاب، به سمت عقلانیت و معرفت و شناخت دقیقی از اسلام ناب و سیره پیامبر اکرم(ص) که جوهره و هویت اصلی انقلاب اسلامی و نیز بیداری و مقاومت اسلامی سوق داده شد. براستی عدو شود سب خیر، اگر خدا خواهد.
ریشه اسلامهراسی در چیست؟
چرا غربیها و سردمداران زورگو و مستکبر موجی از اسلامهراسی به راه انداختند و این موج ریشه در چه مسائلی دارد؟
سعدالله زارعی کارشناس خاورمیانه در گفتوگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه اسلامهراسی یک روش است و برای غرب به منزله یک راهحل تلقی میشود میگوید: «اسلام هراسی روشی است برای آنکه مسیر تحولات را تغییر دهد و راهحلی محسوب میشود برای آنکه غرب بتواند مشکل خود را با اسلام پاینده و درحال پیشروی حل و فصل کند.»
زارعی میگوید: «غرب در طول دوره 200 سالهای که از پایهگذاری تمدنش میگذرد با هیچ عنصر فرهنگی به اندازه اسلام مواجه نبوده که از تأثیر در موضع بهرهمند باشد. غرب با کمونیسم و ناسیونالیسم و اندیشههایی از این قبیل و راستگرایی مواجه بودند و در این ارتباط هزینههایی کردند، اما در طول این دوران از اواسط قرن 19 تا امروز هیچ دشمنی را با صلابتتر و مستحکمتر از اسلام نداشتند بر این اساس احساس میکنند به تنهایی از پس اسلام برمیآیند و از نظر آنها باید یک موج فراگیر جهانی علیه اسلام به وجود آید، ظرفیتها در هم ادغام شود و جهانی علیه اسلام بسیج شود تا بتوانند از پس اسلام و مکتب سیاسی بالنده آن برآیند، این مسئله اساس اسلام هراسی را تشکیل میدهد.»
به اعتقاد این کارشناس مسائل خاورمیانه اسلامهراسی در متن خود نوعی اعتراض به قدرت و صلابت اسلام است، چراکه اگر چنین استحکامی در اسلام نبود، ایجاد یک جریان جهانی برای مواجه با اسلام معنا نداشت.»
زارعی در ادامه به عناصری که اسلامهراسی را تشکیل میدهد و بدون آنها توجه به این مقوله امکانپذیر نیست، به این عناصر اشاره کرده و میگوید: «یکی از این عناصر جریان سیاسی اسلام هراسی است، براین اساس اردوگاه غرب تلاش میکند در حوزههای مختلف از جمله اینکه در جایی شهید هراسی و در جایی دیگر هلال شیعی مطرح میشود و در جایی این مسئله تجسم و تعین ایرانی پیدا میکند و ایرانهراسی مطرح میگردد، در جایی دیگر این موضوع به اسلامهراسی تعبیر و به ایرانهراسی ترجمه میشود که این در جایی است که یک رقابت قومی مطرح است.»
سعدالله زارعی درمورد شیعه هراسی اینطور توضیح میدهد: «این مسئله وقتی مطرح میشود که پای یک رقابت مذهبی در میان است و در بحث ایرانهراسی هم پای یک مسئله حقوقی در بین میباشد و همچنین میبینیم که گاهی به شکل سپاه هراسی ترجمه میشود و این هم درجایی است که نیروهای مقابل احساس خطر میکنند و از سوی یک جریان پر قدرت انقلابی آسیب پیدا میکنند و میبینیم که روندهای بروکراتیک در برابر روند انقلاب احساس ضعف میکنند.»
عنصر فرهنگی سلاح دشمن در اسلامهراسی
یکی دیگر از عناصری که اساس اسلامهراسی را تشکیل میدهد، عنصر فرهنگی است.
زارعی کارشناس سیاسی در توضیح این عنصر تشکیل دهنده اسلام هراسی میگوید: «دشمن برای غیرقابل پذیرش معرفی کردن هنجارهای اسلامی از این عنصر فرهنگی و واژه اسلامهراسی استفاده میکند و این روش را به کار میبندد. از قبیل مطرح کردن حقوق زنان، مقوله حجاب آزادی بیان و حقوق کودکان. در اینجا اسلامهراسی به صورت ایجاد هراس نسبت به تعلیمات اسلامی و احکام اسلامی نمودار میشود که این هم ترجمههای مختلف دارد گاهی با کلمه بنیادگرایی ترجمه میشود گاهی هم به شریعت و شریعتهراسی و اجرای حدود الهی به عنوان یک مشکل جوامع جهانی معرفی میشود که نمونهای از آن را در آفریقا مشاهده میکنیم و تقابل با اسلام در این کشورها ذیل عناوینی از جمله شریعتگرایی معنا مییابد.»
زارعی در پاسخ به اینکه در برابر این هجمهها و روشهای اسلامهراسی چه باید کرد، چنین پاسخ میدهد: «اگر متن جهان اسلام آگاهی داشته باشد، از موج اسلامستیزی آسیب نمیبیند ولی اگر متن جهان اسلام ضعیف باشد و خود را در برابر فشارها ببازد، آسیب میبیند و در این میان بیداری و هوشیاری مهمترین عنصر است، علیرغم آنکه سالها در معرض تهمت دشمنان و اسلامستیزی آنها هستیم ولی این از اعتبار موقعیت اسلام سیاسی و ایران نکاسته است.»
انشقاق بین امت اسلامی
برای شناخت و پی بردن به اهداف واقعی غربیها از مطرح نمودن روش اسلامهراسی بین مردم باید از منظر اسلام و تعریفی که اسلام از این واژه دارد، پرداخت.
دکتر محمدرضا کرمی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه باید سه واژه اسلامهراسی، شیعههراسی و سنیهراسی را درمورد روشن شدن اهداف دشمنان از مطرح کردن اسلامهراسی مورد بررسی قرار دارد، میگوید: «در درون دایره اسلام، واژه شیعههراسی و سنیهراسی و برای خارج از جهان اسلام واژه کلی اسلامهراسی جعل شده و مورد استفاده قرار گرفته است. هدف اصلی این جعل واژه انشقاق در امت اسلامی و قرار دادن شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان در برابر یکدیگر است. در حقیقت با جعل این واژه شعار اساسی انقلاب اسلامی که وحدت کلمه بود مورد هجمه قرار گرفت.»
دکتر کرمی میگوید: «رمز پیروزی انقلاب اسلامی و شعار بنیادین انقلاب وحدت کلمه و تکیه بر مبانی فطری مشترک همه انسانها بود مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، دوستی و صلح کلید واژههایی که در طول انقلاب به کار رفته است. این کلید واژهها از آنجایی که با فطرت سر و کار دارد مورد قبول همه انسانها در همه نقاط جهان واقع شد و بزرگترین ضربه به پیکره تمدن غربی از ناحیه این کلمات وارد شد، لذا غرب در یک نبرد حوزه اندیشه و با تکیه بر پروپاگاندا و رسانه اقدام به تخریب چهره اسلام و وارونه کردن کلید واژهها و ایجاد گروههای اسلامی تندرو برای منزجر کردن مردم جهان از اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی نمود و به نظر میرسد که پیام رهبر معظم انقلاب در آستانه ورود به سیوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و عبور از پیچهای مهم تاریخی چون جنگ و محاصره اقتصادی و تکیه مجدد بر رجوع به مبانی و اصول و فهم اسلام از طریق متون اولیه و نه رسانهها حمله به این استراتژی دشمن بود و در حقیقت مقام معظم رهبری بار دیگر با دیپلماسی فطرت به جنگ غرب رفتند.»
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح میکند: «شعار اساسی و بنیادین انقلاب اسلامی زنده کردن کرامتهای انسانی و ارج نهادن به فطرت انسانها جدا از رنگ، نژاد، قبیله و ثروت است. هر کس بیواسطه به قرآن رجوع کند اصل این مفاهیم را خواهد دید.»