* جناب دکتر افخمی، با توجه به نقشی که رسانهها در انباشت «سرمایه فرهنگی» دارند، چقدر میتوان برای آنها «کارکردهای آموزشی و تربیتی» قائل شد؟
** رسانههای ارتباطجمعی در تعلیم، تربیت و آموزش عمومی بیشتر نقش کمکی دارند. اما رسانههای نوین و فضای مجازی به دلیل ویژگیهای همزمانی، تعاملی، سرعت و فراگیر بودن، نوعی روش جدید با ابزار ارتباطی متنوع به ارمغان آوردهاند. برای مثال ویکیها، بلاگها و تارنماها انبوهی از اطلاعات و دانش انباشته و گاه تازه و دست اول را در اختیار کاربران قرار میدهند که در کمتر دانشگاه و مدرسهای این گوناگونی یافت میشود.
این در حالی است که وضعیت تولید پیام بویژه در قالب بصری در کشورهای اسلامی همچون ما با رعایت برخی ضوابط خاص اخلاقی روبهرو است. در همین حال، کاربران نیز برای خود به نوعی محدودیتها و حد و مرزهایی را پذیرفتهاند. برای مثال، اگر دو کشور ایران و ایتالیا که هر دو قدمت تاریخی چند هزار ساله دارند را از نظر «ارتباطات فرهنگی» با یکدیگر مقایسه کنیم، درمییابیم که زبانِ فرهنگ ایتالیاییها «مجسمه» و زبانِ فرهنگ ایرانیان «شعر» بودهاست. در ایتالیا مجسمهها را در همهجا یعنی کاخها، میدانها، پارکها، کلیساها و منازل میبینیم در حالی که در ایران اکثر مکانهای عمومی ما به شعر و خطاطی مزین شده است.
خطاطی به صورت کاشیکاری در مساجد، بازارها، رواقها و سر در حمامها و ادارات وسیلهای برای انتقال میراث فرهنگی ما بوده است. همین تفاوت موجب شده تا سطح سواد بصری در دو کشور، تفاوت چشمگیری داشته باشد، بدون شک تفاوت دو مذهب اسلام شیعی و مسیحیت کاتولیک در این تمایز نقش ویژهای داشته است، یا به بیان «مارشال مکلوهان» که میگوید «رسانه پیام است»، در اینجا مجسمهسازی ابزاری برای بیان مفاهیم دینی مذهب کاتولیک شدهاست که در مذهب ما چنین نقشی ندارد.
* با توجه به قابلیتهای تربیتی و آموزشی که برای رسانههای نوین ذکرکردید این رسانهها را «فرصتی» برای فرهنگ رسانهای ما تلقی میکنید یا تهدید؟
** با توجه به ابعاد مثبت و منفی رسانهها، ضروری است بر «فرصت»ها تکیه شود و به شناخت کاربردهای مثبت آنها بیشتر توجه داده شود. البته عوارض و تهدیدات آنها را هم نباید نادیدهگرفت. با تقویت روحیه مسئولیتپذیری در جامعه و تأسیس «دیدبانهای رسانهای» میتوان کژکارکردهای رسانههای مجازی را رصد و آنها را مدیریت کرد.
اصولاً رقابت فناوریها و حق انتخاب در نحوه مصرف کاربران، رسانههای کژکارکرد را از میدان بهدر میکند. با فناوری جدید نه میتوان قهر کرد و نه میتوان ستیز داشت. راههای مهار آسیبهای رسانهها معمولاً خطی و مستقیم نیست، بنابراین از محدودکردن و نادیدهانگاشتنشان جواب نمیگیریم بلکه باید اثرات منفی آنها را مدیریت کرد.
* فارغ از کژکارکردها، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موبایلی در زمینه تربیتی و آموزشی میتواند چه فرصتهایی را برای کاربرانش فراهم آورد؟
** رسانههای نوین مثل شبکههای اجتماعی همراه، فیسبوک، توییتر، وبلاگها و... کارکردهای اطلاعی، خبری، تبلیغی، تفریحی و آموزشی دارند. باورها و اعتقادات ما در نهاد خانواده شکل میگیرد و در مسجد و مدرسه یا تشکلهای صنفی یا حزبی تقویت میشود. اخلاق و تربیت ما در بعد نظری از هر سه نهاد (خانواده، مسجد و مدرسه) تأثیر میپذیرد و در مراودات اجتماعی و در بستر فرهنگ شکل رفتاری به خود میگیرند. همچنین ذهنیتهای سیاسی و اقتصادی و رفتار برخاسته از این ارزشها و باورها در میان کنش با سایر نهادها مثل احزاب، انجمنها و بنگاهها به رفتار پسند یا ناپسند تبدیل میشوند. این پسند و ناپسند را اغلب ما بر اساس باورها و ارزشهایمان تعیین میکنیم.
در هر شرایطی، رسانهها با یکی از نقشهای پنجگانه (اطلاع رسانی، خبری، تبلیغی، تفریحی و آموزشی)، فرد و جامعه را دستخوش تغییر میکنند، تغییری که گاه آشکار و سریع است، گاه نامحسوس و گاه تدریجی ظاهر میشود ولی اغلب جنبه تقویت وضع موجود را دارد. حتی در زمانی که چرخشی سیاسی یا اقتصادی رخ میدهد، رسانهها فقط قادر به تغییر درصد اندکی از افراد جامعه هستند.
به طور کلی، اثربخشی رسانهها محدود است و بر نقش تقویتی آنها در کنار آموزش رسمی در مدارس و آموزش موازی در منزل و مسجد میتوان اشاره کرد.
همانطور که پیشتر گفتم تأثیر رسانههاینوین و فضای مجازی مثل سایر رسانهها محدود است. همافزایی وقتی صورت میگیرد که رسانههای ارتباط جمعی، رسانههای نوین و عملکرد نهادهای اجتماعی مانند مدرسه و دانشگاه، نهاد خانواده، مسجد و حزب همسو حرکت کنند یا در تعارض با یکدیگر وضع جدیدی را ترسیم کنند.
تعارض و چالش وقتی رخ میدهد که سیاستهای اجرایی در امر آموزش عمومی و رسانهها با آموزش در خانواده و سایر نهادها در جهت خلاف یکدیگر باشد. بنابراین، سیاستگذاریهای مربوط به رسانههای جدید وقتی مؤثر خواهد بود که بر خواست عمومی استوار باشد. برای مثال، یکی از ابعاد خواست عمومی حفظ کودکان و نوجوانان در برابر تهدیدات رسانههای جدید است که راهحل آن را باید از دل نهادهای آموزشی جستوجو کرد.
* از نظر شما، رسانههاینوین و فضایمجازی چه تأثیراتی بر سبک زندگی افراد یک جامعه دارند؟
** رسانههای جدید هم مثل سایر رسانهها ابزاری برای بده- بستان یا تعاملات و مراودات فرهنگی هستند. تحت شرایط اجتماعی خاص و در سطوح مختلف طبقات اجتماعی، اثرپذیری رسانهها متفاوت خواهد بود. در کل، تأثیر منفی رسانههای نوین در شرایط حاکمیت رسانههای ملی و آزاد کمتر خواهد بود و برعکس در صورت مداخله اربابان زر و زور و تزویر در یک جامعه و فقدان نهادهای سازمانیافته، آسیبپذیری تشدید خواهد شد. به این ترتیب، باید بین انواع رسانهها از یک سو و جنبههای اجتماعی کاربران و نوع سبک زندگی تفاوت قائلشویم. با توجه به اینکه سبکها در وضع موجود متفاوت است، بنابراین تأثیرات هم یکسان نخواهد بود.
* مدیریت و نظارت بر فضای مجازی و سایبری را چقدر «لازم» و تا چه حد «مفید» میدانید؟ آیا با مسدودسازی و فیلترینگ رسانههای مجازی موافقید و این عمل را چقدر در حفظ ارزشهای فرهنگی مؤثر میبینید؟
** کنترل رسانههای مجازی گرچه «لازم» بهنظر میرسد، ولی «مضر» است. برای گروههای سنی آسیبپذیر یعنی کودکان و نوجوانان کنترل «لازم» است هرچند که هرکدام شیوه خاص خود را دارد، اما از این جهت «مضر» است که میتواند به تشدید «شکاف آگاهی» در جامعه منجر شود و به گسترش رفتارهای غیرقانونی در میان گروههای سنی آسیبپذیر و جوانان دامن زند.
به نظر میرسد بهتر است بهجای استفاده حداکثری از فناوری فیلترینگ که فقط در شرایط بحران و دوره زمانی محدودی میسر است و تا حدی جواب میدهد، باید سطح آموزش عمومی را از طریق رسانهها و نهادهایی مانند خانواده، مدرسه و انجمنها افزایش دهیم.
در بسیاری از کشورهای اروپایی بر «نظارت قانونمند پس از انتشار محتوا» تأکید میشود. برای مثال در سالهایی دور وقتی کافینتها در ایران دایر شد به دلیل نداشتن ساز و کار نظارتی مناسب اثرات سوء داشت. پس از آن هم، فیلترینگ آمد که مشکل قبلی را در فرم رایج حلکرد ولی عوارض مخرّب دیگری با خود آورد که هنوز هم ادامه دارد.
بهترین روش ترویج فضای مجازی و استفاده صحیح از رسانههای نوین در مدارس و کتابخانهها است آن هم با نظارت قانونی، مجازات عملی در رابطه با ممنوعیتهای قانونی، تمایز قائل شدن بین حریم خصوصی افراد بالغ و آسیب پذیر که باید با روشهای ترویج و آموزش صحیح رسانهای زیر نظر متخصصان صورت بگیرد. باید با هر سیاستی که عمل غیرقانونی را زیرزمینی میکند، مبارزه کرد. پاک کردن صورت مسأله نمیتواند روش صحیحی باشد.
* چه ساز و کاری برای مدیریت مطلوب فضاهای مجازی پیشنهاد میکنید؟
** برای سیاستگذاران توجه به چند نکته اهمیت دارد؛ ابتدا توجه به آموزش عمومی رسانههای جدید و کاربرد همگانی آنها در مدارس، حفظ آزادی مطبوعات، کسب آگاهی از اقتصاد سیاسی رسانهها و نیازسنجی مخاطبان جوان و سپس برنامهریزی، اجرا و ارزیابی مداوم برای مدیریت این فضاها ضرورت دارد تا چرخه ارتباط، پویایی خود را حفظ کند.از طرفی معتقدم که برنامهریزی فضای مجازی باید در چارچوب سیاستگذاری کلان رسانهها و مبتنی بر مطالعات ملی و بینالمللی باشد. فعالان تعلیم و تربیت را باید نسبت به نقش و اهمیت فضای مجازی آگاه کرد.
در حالی که سالهاست در کشورهای توسعه یافته به موازات رشد فناوری رسانهها، رشتههای درسی در زمینههای آموزش رسانهها، سواد رسانهای، یادگیری و کاربرد آنها در مدارس و دانشگاهها تأسیس شده است، مراکز آموزشی ما هم میتوانند آستین را بالا بزنند و به کمک آموزش و پرورش بشتابند. به نظرم «ترس از فناوری» و «فقر معرفتی»، دو مقولهای هستند که اثرات مخرب آنها هم آموزش و پرورش را تهدید میکنند و هم فرصتهای اجتماعی را به تحلیل میبرند. بنابراین، استفاده نادرست و نابجا را نباید به حساب ذات فناوری بگذاریم.