سرويس خارجي - عبدالباري عطوان، سردبير روزنامه راي اليوم در تحليلي با عنوان «عربستان دنبال راه در رو از مخمصه يمن» نوشت: در آغاز، جنگ عربستان عليه يمن غيرقانوني بود چرا که رياض موافقت شوراي امنيت را با انجام حملات عليه يمن به دست نياورده بود. اتحاديه عرب نيز صبح روز دوم عمليات ائتلاف را تاييد کرد.اين مساله به معناي اين است که رياض در هر زماني در معرض محاکمه از سوي دادگاههاي بينالمللي و سازمان ملل قرار ميگيرد.
به رغم اينکه عربستان براي مشروعيت بخشيدن به تجاوز خود به يمن از طريق 10 کشور ائتلافي را با عنوان ائتلاف "توفان قاطع" و براساس درخواست عبدربه منصور هادي، رئيس جمهور مستعفي يمن براي مداخله نظامي جهت حمايت از مشروعيت او تشکيل داد اما اين توجيهات، توجيهاتي ضعيف است. بمباران روزانه شهرهاي يمن نشان ميدهد که اهدافي داراي بعد تاريخي، استراتژيک و نظامي ديگر پشت پرده است. همانطور که عادل الجبير سفير عربستان در آمريکا اعلام کرده بود که مهمترين اهداف "توفان قاطع"، از بين بردن سلاحهايي است که احتمالا خطري براي رياض محسوب ميشوند چه اين سلاحها سلاح هوايي باشد چه موشکهاي بالستيک و چه سلاح سنگين.عادل الجبير در اثناي سخنان خود به مشروعيت منصور هادي اشاره نکرد و در واقع اظهارات وي اعتراف واضح و آشکاري به اين مساله است که جنگ در يمن جنگي انتقام جويانه و ظالمانه است و ائتلاف هيچگونه مشروعيتي ندارد. بله رياض در بن بست بسيار بزرگي افتاده است. نه به دليل اظهارات عادل الجبير بلکه به دلايل مهمتري از جمله اينکه اين ائتلاف براي ايجاد راهکار سياسي سريع تلاش نميکند و اين جنگ با توجه به تحولات اخير به نفع عربستان تمام نميشود.
اگر تحولات اخير را به طور منطقي بررسي کنيم ميبينيم که رياض در برنامه جنگ خود بر ارتباط ميان بخشهاي مختلف ائتلاف از طريق توزيع وظايف مختلف در ميان کشورهاي شرکت کننده در ائتلاف تکيه کرده است طوري که کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس مرحله اول جنگ و حملات هوايي را با مشارکت آمريکا و اسرائيل برعهده گرفتند.رياض به خوبي ميدانست که جنگ هوايي بايد اهداف خود را تنها ظرف 48ساعت محقق کند تا پس از آن مستقيما وارد مداخله زميني شود،اما اگر حملات بيشتر از اين ادامه داشته باشد اين به معناي شکست در جنگ است. اين مساله به معناي اين نيست که رياض براي جنگ زميني برنامهريزي نکرده است بلکه برنامه جنگي کاملي را طراحي کرده است.رياض هيچ گاه احتمال نداده که کشورهايي که مرحله دوم عمليات يعني مرحله مداخله زميني و جنگ واقعي و سرنوشت ساز را برعهده دارند، از تصميم خود کناره گيري کنند.
رياض باور نميکرد که مصر و پاکستان براي عدم مشارکت در هرگونه مداخله زميني در جنگ يمن جدي باشند. نيرويي که قرار بود اين دو کشور در موعد تعيين شده اعزام کنند از طريق فکس و با پيامي براي رياض ارسال شد که محتواي آن اين بود: "امکان دارد که ميليونها دلار به رغم نياز مردم به آن خرج کنيم اما محال است که احترام و اعتماد مردم خود را از دست بدهيم و در جنگي شکست خورده شرکت کنيم."کناره گيري پاکستان و مصر از اعزام نيرو براي جنگ يمن موجب شد تا رياض قدرت خود را در اين جنگ از دست بدهد. به ويژه اينکه ديگر جايگزيني را نميتواند پيدا کند نيرويي هم ندارد که براي مداخله زميني به يمن اعزام کند.
نيروي زميني در جنگ در واقع محور اصلي تحقق پيروزي است،اما نيروي هوايي تنها به عنوان کمک کننده عمل ميکند و ماموريت آن محدود است در نتيجه نميتواند پيروزي را محقق کند. عربستان به خوبي اين مساله را درک ميکند و ميداند که جنگ از روز سوم بيهوده بوده و بمباران يمن تنها موجب هدف قرار گرفتن غيرنظاميان و نهادهاي خدماتي ميشود اما متوقف کردن اين جنگ سخت است. تمامي تحولات نشان ميدهد که جنگ به نفع عربستان نيست. نيروهاي جدا شده از ارتش و کميتههاي مردمي همچنان به پيشروي خود ادامه ميدهند و به رغم حملات هوايي پيروزيهايي را به دست ميآورند. محکوميتهاي حمله به يمن و تجمعات اعتراض آميز براي توقف اين حملات افزايش يافته و همچنان در چندين کشور غربي و عربي ادامه دارد.
رياض براي سرپوش گذاشتن بر اين خشم گسترده مردم از طريق شبکههايي مثل العربيه و الجزيره تلاش ميکند تا حقايق را برعکس جلوه دهد. اما مساله به اين سادگي نيست. ما از جنگ و خونريزي سخن ميگوييم؛ جنگي که قربانيان آن هزاران تن و بيشتر آنها از ميان غيرنظاميان هستند.همچنين تاسيسات و زيرساختهاي يمن در زير بمباران جنگندههاي ائتلاف با خاک يکسان ميشود. همگان بايد بدانند که عربستان خود را در قفس اتهامي قرار داد که پيش از آن تنها اسرائيل در اين قفس اتهام قرار گرفته است.اهداف ائتلاف عربي داراي ابعاد طولاني مدت و بسيار عميق است. توقف اين عمليات به معناي شکست رياض در جنگ است در نتيجه عربستان جنگ را ادامه ميدهد و نميخواهد در اولين جنگ خود آن هم در مقابل مردمي فقير مثل مردم يمن شکست بخورد.
چرا که شکست پيامدها و واکنش هاي متعددي را به دنبال خواهد داشت که احتمالا بر آينده و ساختار نظام حاکم در عربستان تاثير خواهد گذاشت. واکنشها ميتواند از سوي ايران، ترکيه، کشورهاي عضو اتحاديه اروپا و شوراي امنيت از جمله روسيه و چين صورت بگيرد.حاکمان عربستان هيچ گاه پيش بيني نميکنند که يمن آنها را به چنين ورطه و باتلاقي بيفکند همچنين اين جنگ هزينه هاي سنگيني براي آنها دارد در نتيجه بهتر بود رياض پيش از آغاز جنگ دنبال ايجاد راهکار سياسي و راه خروجي براي حل اوضاع يمن باشد نه اينکه دست به کشتار يمنيها بزند.
اين در حالي است که،پايگاه تحليلي «گلوبال ريسرچ» با اشاره به نگراني هاي اسرائيل و عربستان سعودي از گسترش نفوذ ايران در منطقه خاورميانه تأکيد کرد: جنگ در يمن، در حقيقت آغاز جبههاي جديد عليه ايران بود.بنا بر اين گزارش، موفقيت انصارالله در بهدست گرفتن کنترل صنعا پايتخت يمن در سپتامبر سال 2014 به شدت عربستان سعودي و آمريکا را مضطرب و پريشان کرد. «عبد ربه منصور هادي» رئيس جمهور وقت يمن که مورد حمايت آمريکا بود، با اين اقدام انصارالله تحقير شده و مجبور بود تا قدرت را با آنها تقسيم کند.
در جنگ يمن، حقيقت وارونه جلوه داده شده است. اين جنگ و فرار «عبد ربه منصور هادي» از يمن به هيچ عنوان آنطور که برخي مدعي شدند، نتيجه «کودتاي حوثيها» در يمن نبود. بلکه حقيقت خلاف اين است. منصور هادي مجبور به فرار از يمن شد چرا که سعي داشت با حمايت عربستان و آمريکا حرفش را درباره تقسيم قدرت پس بگيرد. خلع «عبد ربه منصور هادي» از قدرت واکنشي غيرمنتظره به اقدامات خود او در تصاحب قدرت با همکاري و همفکري واشنگتن و آل سعود بود. اتحاد داخلي انصارالله عليه رئيس جمهوري مخلوع اين کشور در تحولات اخير يمن شامل اتحاد شيعيان و سنيها در کنار يکديگر بود و در اين تحولات اصلا موضوع اختلاف شيعه و سني مطرح نيست.
زماني که نيروهاي مردمي انصارالله اواخر سال 2014 ميلادي کنترل صنعا را بدست گرفتند، ديگر پيشنهادهاي منصور هادي را براي توافق رسمي بر سر تقسيم قدرت نپذيرفتند و وي را به لحاظ اخلاقي فردي فاسد و غيرقابل اعتماد خواندند چرا که منصور هادي رسما از اجراي وعدههاي پيشين براي تقسيم قدرت سياسي سرباز زده بود. در آن زمان، خوش خدمتيهاي وي به سران واشنگتن و خاندان سعود باعث افزايش نفرت اکثريت مردم يمن از او شده بود. به گونهاي که دو ماه بعد در تاريخ 8 نوامبر، حزب متبوع منصور هادي نيز صلاحيت او را به عنوان رهبر خود رد کرد.
تمامي اين وقايع در نهايت باعث شد تا در تاريخ 20 ژانويه، انصارالله رئيسجمهوري مخلوع اين کشور را دستگير کند و کاخ رياست جمهوري و ديگر نهادهاي دولتي را تحت کنترل خود درآورند. دو هفته پس از اين واقعه آنها توانستند با حمايت مردم يمن، در تاريخ 6 فوريه دولت موقت را تشکيل دهند و منصور هادي رسما مجبور به کنارهگيري از قدرت شد.
استعفاي منصور هادي از قدرت، عقب گرد سختي براي سياست خارجي آمريکا به حساب ميآمد و همين امر نيز باعث شده بود تا سازمان سيا و پنتاگون مجبور به عقب نشيني نظامي و عملياتي شده و نيروهاي عملياتي، اطلاعاتي و نظامي آمريکا را از خاک يمن خارج کنند. «لس آنجلس تايمز» در تاريخ 25 مارس به نقل از مقامات آمريکايي گزارش کرد که نيروهاي انصارالله حين بدست گرفتن کنترل اداره امنيت ملي يمن، به تعداد زيادي سند محرمانه دست پيدا کردهاند که نشان ميداد دولت يمن همکاري بسيار نزديکي را با سازمان سيا در پيش گرفته و مجوز عمليات محرمانه اين سازمان و واشنگتن در يمن را صادر کرده بود.
منصور هادي که از صنعا به عدن گريخته بود، در تاريخ 7 مارس، آنجا را به عنوان پايتخت موقت يمن معرفي کرد و در اقدامي مشترک، آمريکا، فرانسه، ترکيه و ديگر متحدان آنها در اروپا نيز سفارتخانههاي خود در صنعا را تعطيل کرده و به دنبال آن عربستان سعودي، کويت، بحرين، قطر و امارات متحده عربي نيز همگي سفارتهاي خود را از صنعا به عدن منتقل کردند. منصور هادي نامه استعفاي خود را باطل و اعلام ميکند که حکومتي در تبعيد تشکيل داده است.
در اين ميان، انصارالله و ديگر متحدانشان تن به خواستههاي آمريکا و عربستان سعودي که توسط منصور هادي در عدن مطرح ميشد، نداده و پس از چراغ سبز «رياض ياسين» وزير خارجه دولت مستعفي يمن در عدن براي حمله به اين کشور و ممانعت از کنترل انصارالله بر آسمان يمن، رياض که به شدت به خشم آمده با ديگر متحدان عرب خود در تاريخ 23 مارس به اين کشور حمله کرد.
بهدست گيري کنترل و قدرت در صنعا توسط انصارالله با يک سري موفقيتها و پيروزيهاي منطقهاي که براي ايران، حزب الله، سوريه و مقاومت در خاورميانه اتفاق افتاد، همزمان بود. در سوريه، دولت اين کشور موفق شد موضع خود را مستحکمتر سازد، در شرايطي که در عراق، ارتش اين کشور با کمکهاي قابل توجه از سوي ايران، توانست مواضع نيروهاي داعش را تا حدود زيادي شناسايي و نابود سازد. همزمان با مطرح شدن بيش از پيش ايران به عنوان بازيگر اصلي در ساختار امنيتي و ثبات خاورميانه، معادلات راهبردي در منطقه در حال تغيير بود. عربستان سعودي و «بنيامين نتانياهو» نخست وزير اسرائيل به وحشت افتاده و شروع به طرح اين ادعا کردند که ايران کنترل چهار پايتخت اصلي منطقه يعني بيروت، دمشق، بغداد و صنعا را به دست گرفته است و به همين دليل بايد هر چه سريعتر اقدامي صورت گيرد تا مانع از گسترش نفوذ ايران شود.
در نتيجه معادله جديد راهبردي، اسرائيليها با هدف جلوگيري از گسترش بيش از پيش قدرت و نفوذ ايران در منطقه، به لحاظ راهبردي با آل سعود متحد مي شوند .پايگاه تحليلي «گلوبال ريسرچ» در گزارشي با تأکيد بر نقش هدايتگري واشنگتن در جنگ اخير يمن، حملات عليه اين کشور عربي در خاورميانه را در جهت تأمين منافع آمريکا، اسرائيل و آل سعود توصيف مي کند.در اين گزارش، تأکيد مي شود که آمريکا و اسرائيل نقش بسيار مهمي را در جنگي که آل سعود عليه يمن آغاز کرده ايفا ميکنند و شايد بتوان گفت بر خلاف تصور جامعه بين المللي، واشنگتن سکان هدايت اين نبرد را از راه دور کنترل ميکند. سعوديها مدتها است يمن را به عنوان حياط خلوت خود و بخشي از حوزه نفوذ رياض در نظر ميگرفتند، اما اين بار آمريکا قصد داشت تا از کنترل تنگه بابالمندب، خليج عدن، و جزاير «سوکوترا» اطمينان حاصل کند.
بابالمندب، در تجارت دريايي بين المللي و جابجايي دريايي انرژي، تنگهاي بسيار استراتژيک و مهم به حساب ميآيد که از طريق اقيانوس هند، با خليج فارس و از طريق درياي سرخ نيز با درياي مديترانه در ارتباط است. اهميت اين تنگه براي خطوط کشتيراني و تجارت دريايي ميان آفريقا، آسيا و اروپا همچون اهميت بسيار زياد کانال سوئز است.در اين ميان، اسرائيل نيز از جمله طرفهاي نگران به حساب ميآيد و به اين دليل که از دست دادن کنترل يمن ميتواند دسترسي اسرائيل به اقيانوس هند از طريق درياي سرخ را قطع کند، به شدت نگران است چرا که اگر اين اتفاق بيفتد و کنترل اين منطقه از دست متحدان آمريکا خارج شود، ديگر صهيونيستها قادر نخواهند بود به راحتي وارد خليج فارس شوند و ايران را از اين طريق تهديد کنند.
تمامي اين مسائل از جمله دلايلي است که باعث شده تا نتانياهو نيز در مذاکرات مربوط به يمن با کاخ سفيد وارد شده و البته کنترل يمن، يکي از مواردي بود که «بنيامين نتانياهو» در اظهارات خود در کنگره آمريکا در تاريخ 3 مارس به آن پرداخت.عربستان سعودي به طور مشخص نگران اين مسئله است که يمن بتواند رسما به همکاري با ايران بپردازد که چنين دستاوردي براي يمن احتمالا باعث بازگشت ناآرامي ها به عربستان و به خطر افتادن بقاي آل سعود خواهد شد. البته واشنگتن نيز به همين ميزان نگران اين مسئله است، اما در عين حال به رقابتها و تقابلات جهاني نيز ميانديشد. يکي از دغدغههاي اصلي آمريکا اين است که مانع ايجاد جايگاهي استراتژيک براي ايران، روسيه، چين و به دنبال آن ديگر قدرتهاي جهاني در يمن به منظور نظارت بر خليج عدن و استقرار در تنگه بابالمندب شود.در کنار اهميت ژئوپلتيک يمن در حمل و نقل دريايي، زرادخانههاي موشکي ارتش يمن نيز از اهميت خاصي برخوردارند. موشکهاي يمن اين قابليت را دارند که هر کشتي که قصد عبور از خليج عدن يا تنگه بابالمندب را داشته باشند، هدف قرار دهند.
از همين رو، حملات هوايي عربستان سعودي به انبارهاي موشکي يمن در حقيقت در جهت تأمين منافع اسرائيل و آمريکا صورت گرفت. هدف اصلي از نشانه گرفتن اين انبارهاي نظامي يمن، اين نبود که از حملات تلافي جويانه ارتش اين کشور عليه نيروهاي سعودي ممانعت به عمل آيد، بلکه هدف اصلي ممانعت از دسترسي دولت يمني همسو با ايران، روسيه و يا چين به اين تجهيزات نظامي بود.عربستان سعودي با وجود تمام ادعاها درباره برخورداري از قدرتي منطقهاي، اما به تنهايي براي مقابله با ايران بسيار ضعيف است. استراتژي آلسعود اين بوده که به تضعيف نظام اتحاد منطقهاي و از اين طريق نيز به مقابله با ايران و جبهه مقاومت بپردازد. براي اين منظور، سعوديها به مصر، ترکيه و پاکستان نياز دارند تا با ايجاد اتحادي جديد در مقابله جبهه مقاومت، به مقابله با ايران و متحدان منطقه اي اين کشور بپردازند. ادامه دارد...