تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۹  ، 
کد خبر : ۲۷۵۴۸۴
نگاهی به دلایل عقب‌نشینی غرب از سناریوی براندازی جمهوری اسلامی

عوامل قدرت‌آفرین ایران


جعفر تکبیری

نشستن ایالات متحده پشت میز مذاکره با ایران بیانگر این واقعیت است که ایالات متحده توانایی براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران را ندارد و حالا مجبور است که با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت به مذاکره بپردازد و بکوشد از طریق تعامل، مسائل و مشکلات خود را حل و فصل کند.

درست پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران بود که ایالات متحده با مشاهده سرنگونی استراتژیک‌ترین شریک خود در منطقه خاورمیانه و روی کار آمدن حکومتی که مانیفست اصلی آن شعار «نه شرقی و نه غربی» است، بهت زده به دنبال یافتن راه‌حلی برای فرار از این بحران بود.

این در حالی بود که تقابل سنگین ایالات متحده و شوروی در دوران جنگ سرد، به یک رویارویی حیثیتی برای این دو کشور تبدیل شده بود و حکومت پهلوی به خاطر گستردگی مرزهای ایران با شوروی شریکی حیاتی و استراتژیک در این نبرد خاموش بود. از این رو سرنگونی حکومت پهلوی و پیروزی جمهوری اسلامی خود دلیل محکمی بود که ایالات متحده یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های خود را در این نبرد از دست داده است.

از سوی دیگر استفاده بدون مانع از منابع سرشار انرژی ایران نیز خود دلیل دیگری بود که ایران را به یک نقطه طلایی برای ایالات متحده تبدیل می‌کرد.

شاید همین دلایل و مجموعه عوامل دیگر بود که از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، استراتژیست‌های امریکایی را بر آن داشت تا نسخه سرنگونی جمهوری اسلامی را با مدل‌های مختلف برای دولتمردان این کشور بپیچند. نسخه‌هایی که در آن از درگیر کردن جمهوری اسلامی در یک جنگ فرسایشی تا تحریم‌های نظامی و اقتصادی وجود داشت و اخیرا نیز شانس خود را برای استفاده از مدل براندازی نرم آزمایش کردند. آخرین مدل استفاده شده نیز در این عرصه، ایجاد فشار سنگین اقتصادی به جمهوری اسلامی برای ایجاد هرج و مرج داخلی با بهانه هسته‌ای بود که آن نیز با شکست مواجه شد.

حکومتی که زانو نزد

واقعیت آن است که جمهوری اسلامی به رغم تحمل فشارهای مختلف در این تقابل بزرگ و پرداخت هزینه‌های مختلف طی 36 سال، به زانو در نیامد تا سرانجام مهم‌ترین ابرقدرت دنیا را مجبور کند با دور ریختن استراتژی‌های «سخت» خود، به دنبال حل مشکلات از طریق گفت‌وگو با ایران باشد. اعترافی که چندی پیش «توماس فریدمن» ستون‌نویس مشهور روزنامه امریکایی نیویورک‌تایمز در یادداشتی به آن اذعان کرد و نوشت که باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده، ابزاری برای سرنگون کردن نظام سیاسی ایران در اختیار ندارد.

وی در این یادداشت تصریح می‌کند: «در‌خصوص ایران، پیش‌فرضی در میان منتقدان رویکرد اوباما مبنی بر مذاکره برای محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد که بر اساس آن اگر اوباما تحریم‌های بیشتری بر ضد ایران تحمیل کند، این کشور عقب خواهد نشست.

این تنها تاریخ ۲۰ ساله گذشته نیست که این پیش‌فرض را مخدوش می‌سازد بلکه واقعیت ساده‌تری نیز وجود دارد: در خاورمیانه بی‌رحم، تنها چیزی که توجه‌ها را به خود جلب می‌کند تهدید به سرنگونی رژیم‌هاست و اوباما چنین اهرمی را علیه ایران در اختیار ندارد.»

گزینه‌های ایرانی برای تقابل

اما چه عواملی باعث شده که گزینه سرنگونی جمهوری اسلامی از روی میز دشمنان کشور کنار رود و به رغم تهدیدات مختلف در طول 36 سال گذشته هیچ کشوری نتواند با رویارویی مستقیم، رؤیای سرنگونی را جامه عمل بپوشاند؟ در این زمینه چهار فاکتور مهم و اساسی وجود دارد.

1-  وجود رهبری فکری و سازمان‌دهنده

نظام جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از عنصر رهبری در مدل حکومتداری خود توانسته در مقابله با بحران‌ها موفق باشد.

وجود این ظرفیت عظیم سازمان دهنده باعث می‌شود که در تقابل کشور با بحران‌های مختلف ایده‌ای واحد و فارغ از تفکر سیاسی و جناحی وجود داشته باشد که با نگاهی جامع و دلسوزانه به دنبال حل مشکل باشد.

2-  مشروعیت عمومی جمهوری اسلامی نزد افکار عمومی داخل

 دومین عنصری که جمهوری اسلامی را در برابر تهدیدات خارجی بیمه کرده است، مشروعیت بالای نظام نزد عموم مردم است. مشروعیتی که هر سال از طریق حضور گسترده مردم در راهپیمایی‌های ملی و همچنین شرکت گسترده در انتخابات به اثبات می‌رسد.

شاید جمهوری اسلامی تنها کشور در دنیا باشد که راهپیمایی‌های گسترده ملی برگزار می‌کند و مردم نیز از این وقایع استقبالی گسترده می‌کنند. همچنین میزان مشارکت عمومی در انتخابات ایران نیز همواره در دنیا زبانزد خاص و عام بوده است.

شاید به همین دلیل است که یکی از استراتژی‌های اصلی نظام سلطه برای به زانو درآوردن نظام، مشروعیت زدایی از حاکمیت توسط رسانه‌ها بود.

3-  قدرت بسیج عمومی در داخل ایران

یکی دیگر از عناصر قدرت آفرین برای جمهوری اسلامی ایران، قدرت بسیج عمومی فوق‌العاده و بی‌نظیر داخلی است.

قدرتی که به نظر می‌رسد نیازی به حکومت نیز نداشته باشد و در موارد مختلف به صورت خودجوش شکل می‌گیرد. مواردی نظیر بلایای طبیعی که مردم ایران به صورت خودجوش به کمک حادثه‌دیدگان می‌شتابند.

در حوزه بسیج عمومی از طریق نظام نیز جمهوری اسلامی یک مدل موفق در اختیار دارد و امروز حتی در دوردست‌ترین مناطق کشور، عناصر بسیجی حضور دارند که در شرایط اضطرار قادر هستند به دفاع از نظام بپردازند.

این در حالی است که انتقال این تجربه موفق جمهوری اسلامی به عراق و سوریه نیز توانست این کشورها را در برابر هجوم دشمنانشان مصون کند. امروز مشاهده می‌شود که اکثر پیروزی‌ها در عراق و سوریه به کمک نیروهای «حشد الشعبی» و کمیته‌های «دفاع وطنی» به دست می‌آید.

4-  نیروی نظامی قوی

در نهایت عنصر چهارم که جمهوری اسلامی را در برابر دشمنان مصون کرده، وجود نیروی نظامی قوی و متکی به خود در داخل کشور است. نیروهای نظامی که جدیدترین دستاوردهای نظامی روز دنیا را در شرایط تحریم در داخل کشور تولید انبوه کرده‌اند و برای دفاع از کشور آمادگی بی‌نظیری دارند.

نکته مهم در خصوص این نیروی نظامی نیز آن است که مدل آنها تنها محدود به مدل ارتش‌های کلاسیک دنیا نیست، ‌بلکه بخش بزرگی از قدرت این نیرو در قالب واحدهای چابک جنگ‌های نامتقارن سازماندهی شده‌اند. دشمنان نیز با درک این واقعیت مهم درخصوص نیروهای نظامی، با طرح موارد مختلف پیرامون دخالت این نیروها در حوزه اقتصاد و سیاست به دنبال تضعیف و زمینگیر کردن آنها هستند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات