تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۷۶۱۳۵
صبح صادق ایستادگی یمنی‌ها در برابر تجاوزات آل‌سعود را بررسی می‌کند

درایت در نبرد نابرابر


علی تتماج

رژیم آل‌سعود در ۶ فروردین حملات گسترده‌ای را به یمن آغاز کرد. جنگی تمام‌عیار که صدها قربانی برجای گذاشته است.

عربستان بر‌این ادعا است که برای بازگرداندن منصور‌هادی رئیس‌جمهور فراری یمن،‌ این حملات را صورت می‌دهد. ادعای عربستان در حالی مطرح می‌شود که مردم یمن تأکید دارند، وی هیچ جایگاهی در یمن ندارد و به‌طورکلی یمنی‌ها رئیس‌جمهوری که دست‌نشانده عربستان باشد نمی‌خواهند.

با گذشت دو هفته از حملات جنگنده‌های سعودی به شهرها و مناطق مختلف یمن نزدیک به یک هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند. بنابر اعلام منابع بیمارستانی نام دست‌کم ۱۶۰ زن و ده‌ها کودک در میان قربانیان ‌این حملات که عمدتاً غیرنظامی‌ هستند، به‌چشم می‌خورد. گزارش‌ها حاکی از آن است که ۱۰ کشور در ‌این تجاوز نظامی ‌مشارکت دارند که شامل اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس‌ به جز کشور عمان، به علاوه ترکیه، اردن، مصر و سودان است.

عربستان از چند جبهه مردم یمن را هدف قرار داده است. از یک‌سو جنگنده‌ها و نیروهای ویژه عربستان مستقیماً به کشتار مردم می‌پردازند، چنانکه منابع خبری اعلام کردند عربستان از سلاح‌های شیمیایی علیه مردم استفاده می‌کند. جلوگیری از ارسال کمک‌های بشر‌دوستانه به یمن به‌گونه‌ای که حتی ده‌ها کامیون حامل آذوقه را هدف قرار داده، تأکید بر محاصره اقتصادی و اعمال فشار بر کشورهای عربی برای عدم کمک‌های مالی به یمن تنها بخشی از جنایات مستقیم آل‌سعود است. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) نسبت به حملات عربستان و تهدید شدن جان صدها هزار کودک یمنی هشدار داده است. حمایت از گروه‌های تروریستی نظیر القاعده و نیز اندک طرفداران باقی‌مانده برای منصور‌هادی رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن به عربستان، بعد دیگر جنایات ریاض است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که آل‌سعود میلیون‌ها دلار سلاح برای تروریست‌ها و طرفداران منصور‌هادی ارسال کرده است. در ادامه همین طرح زندان‌هایی که اعضای القاعده در آنها هستند مورد حملات هوایی سعودی و زمینی طرفداران منصور‌هادی قرار می‌گیرد که اعضای القاعده آزاد شوند و به جمع قاتلان مردم یمن بپیوندند. بسیاری از ناظران سیاسی و نظامی ‌اقدامات عربستان در یمن را مشابه جنایات صهیونیست‌ها در غزه می‌دانند که یک نسل‌کشی آشکار است.

آمریکا حامی ‌اصلی کشتار

باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در حالی ادعای حمایت از حقوق بشر و دموکراسی را سر می‌دهد که در تحولات یمن واهی بودن ‌این ادعاها را به خوبی می‌توان مشاهده کرد. از ابتدای حملات سعودی به یمن، آمریکا رسماً در کنار ‌این کشور قرار گرفته است. آمریکایی‌ها همزمان با‌ایجاد فضای رسانه‌ای با ادعای مبارزه عربستان با تروریسم و القاعده به دنبال اجرای خواست عربستان در سازمان ملل برای تصویب قطعنامه‌ای علیه مردم یمن و جبهه انصارالله برای فرار از بازخواست جهانی جنایات خود علیه یمن است که آشکارا به حمایت از قتل عام یمنی‌ها می‌پردازد. اشتون کارتر وزیر، دفاع آمریکا در حالی در یک تماس تلفنی با همتای سعودی خود خواستار کاهش تلفات غیرنظامیان در تجاوز سعودی‌ها به یمن شد که از یک‌سو از اقدام نظامی عربستان حمایت و از سوی دیگر پنتاگون بر ارسال سوخت برای جنگنده‌های سعودی علیه مردم یمن تأکید کرد.

بنابر بیانیه منتشر شده از سوی پنتاگون، کارتر در‌این تماس تلفنی روابط استراتژیک میان آمریکا و عربستان سعودی را مورد تحسین قرار داد و بر تعهد آمریکا به منطقه و امنیت عربستان سعودی تأکید کرد. نکته قابل توجه آنکه پنتاگون اعلام کرد هواپیماهای سوخت‌رسان آمریکایی بدون ورود به فضای درگیری‌ها در آسمان یمن می‌توانند به جنگنده‌های سعودی راهی ‌این کشور سوخت‌رسانی کنند. مقامات آمریکایی همچنین اعلام کردند که ارسال سلاح و تجهیزات نظامی ‌به عربستان را تسهیل خواهند کرد.

نکته مهم آنکه مشارکت آمریکا در‌این کشتار صرفاً در قالب حمایت از عربستان نمی‌باشد، بلکه آمریکا به سایر کشورهای عربی از جمله مصر و اردن برای مشارکت در جنگ کمک‌های تسلیحاتی می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد آمریکا حتی فروش جنگنده‌های نظامی ‌به پاکستان را عملی نموده تا مشوقی برای مشارکت ‌این کشور در جنگ‌افروزی عربستان باشد.

عربستان یک‌بار دیگر اشتباه استراتژیک اعتماد به آمریکا را تکرار کرده و به مهره‌ای برای اجرای اهداف ضد اسلامی ‌آمریکا در منطقه مبدل شده است. آمریکایی‌ها با نسبت دادن جنگ یمن به تقابل میان ‌ایران و عربستان ضمن پنهان‌سازی نقش خود در کشتار مردم یمن، سیاست شکاف در جهان اسلام و معرفی مسلمانان به عنوان عامل جنگ و ناامنی را اجرا می‌سازد که بعد دیگری از اسلام ستیزی آمریکایی است.

حقیقتی که پنهان می‌شود

حمایت‌های کشورهای غربی از جنایات عربستان و سکوت سازمان ملل درقبال ‌این رفتارها در حالی ادامه دارد که چند کلید واژه در ادبیات توجیهی آنها مشاهده می‌شود.

آنها بر‌این ادعایند که آنها برای مبارزه با تروریسم و القاعده به حمایت از عربستان می‌پردازند چنانکه کارتر، وزیر دفاع آمریکا در سفر به ژاپن می‌گوید شرایط بحرانی یمن موجب تقویت القاعده و تروریسم شده است و ما از عربستان برای مبارزه با آن حمایت می‌کنیم. ادعای دیگر آنها حمایت از خواست مردم یمن برای داشتن کشوری امن و دموکراتیک است و درنهایت ادعا دارند که آنها به دنبال بازگرداندن منصور‌هادی رئیس‌جمهور فراری ‌این کشور برای جلوگیری از تشدید بحران سیاسی در یمن هستند.

درباره ‌این ادعاها چند نکته مهم وجود دارد. نخست آنکه کارنامه یمن نشان می‌دهد که در طول ماه‌های اخیر محور مبارزه با تروریسم و القاعده کمیته‌های مردمی ‌و ارتش با محوریت انصارالله بوده است. ‌این انصارالله بوده که سراسر کشور را از تروریست‌ها پاک‌سازی کرده و اجازه نداده تا یمن مانند افغانستان در دوره سلطه‌طالبان و القاعده شود. بر‌این اساس اگر قرار به حمایت از مبارزان با تروریسم مطرح باشد باید جهان به حمایت از انصارالله بپردازد نه عربستانی که خود پدرخوانده تروریست‌ها است و عامل بحران‌های جاری در منطقه. نباید فراموش کرد که جو بایدن معاون رئیس‌جمهور آمریکا رسماً عربستان و ترکیه را حامی‌تروریسم معرفی کرده است.

دوم آنکه درباره کمک به تحقق مطالبات مردم نیز، مروری بر تحولات یمن نشان می‌دهد که مردم انصارالله را محور مطالبات خود می‌دانند و پشتوانه عظیم مردمی ‌برای آن وجود دارد. ساختار حاکم بر یمن قبیله‌ای است حال آنکه حمایت مردم از انصارالله هرگز جنبه قومی و قبیله‌ای ‌ندارد چنانکه یمنی‌ها از صعده (پایگاه اصلی انصارالله) گرفته تا صنعا در مرکز و عدن در جنوب یمن همه و همه گوش به فرمان انصارالله هستند. ظرفیت عظیم مردمی‌که نشانگر اعتماد سراسری به انصارالله است.

سوم آنکه درباره ادعای حفظ ساختار سیاسی نیز پس از استعفا منصور‌هادی، بر اساس توافق صلح و مشارکت مصوب سپتامبر 2014، که همه گروه‌های سیاسی و قبیله‌ای آن را تأیید کرده‌اند شورای ریاست جمهوری 51 عضوی تشکیل گردیده تا اداره امور را در دست گیرد. بر‌این اساس از یک‌سو منصور‌هادی دیگر رئیس‌جمهور یمن نیست و بر اساس قوانین مجلس، خائن به وطن است چرا که با استعفا خود از مسئولیت‌های خود سر باز زده است و از سوی دیگر شورای ریاستی مسئول اداره امور است و لذا خلأ سیاسی وجود ندارد و نیازی به بازگشت منصور‌هادی نمی‌باشد.

چرایی یک رفتار

سؤال اساسی این است که چرا انصارالله از پاسخگویی گسترده به عربستان خودداری کرده و تحرک نظامی‌علیه آن صورت نمی‌دهد؟ چرا انصارالله و کمیته‌های مردمی ‌و ارتش به عرصه داخلی و مقابله با القاعده و طرفداران منصور‌هادی پرداخته و پاک‌سازی کشور را اولویت داده‌اند حال آنکه در شرایط کنونی دفاع از یمن در برابر عربستان مهم‌تر می‌نماید.

در‌این میان دو دیدگاه مطرح می‌باشد؛ نخست آنکه انصارالله توان مقابله با عربستان را ندارد و لذا درگیر جنگ نمی‌شود.

دوم آنکه اولویت انصارالله پاک‌سازی کشور از تروریست‌ها و هواداران منصورهادی است تا با یکپارچه‌سازی کشور از یک‌سو از تجزیه آن جلوگیری نماید و از سوی دیگر با حذف عاملان داخلی بحران، عملاً شکست را به عربستان تحمیل ساخته چرا که‌اینها همان پیاده نظام عربستان هستند که حذف‌شان شکست ریاض است.

در باب اصل اول سابقه تاریخی نشان می‌دهد که انصارالله هر زمان اراده کرده شکست را به ریاض تحمیل نموده چنانکه در سال ۱۳۸۸ انصارالله نزدیک به ۲۹ پایگاه و پادگان نظامی‌عربستان را در مجاورت مرزهای شمالی یمن به تصرف درآورد.

درهمین حال چنانکه فرماندهان انصارالله اعلام کرده‌اند دارای سلاح‌های پیشرفته و هواپیماهای بدون سرنشین هستند که می‌توانند عربستان را با چالش‌های بسیاری مواجه کنند. لازم به‌ذکر است انصارالله چندی پیش رزمایشی را در صعده برگزار کرد که نشانگر توان بالای دفاعی آن است. نکته بسیار مهم آنکه برخلاف عربستان که با ارتش اجاره‌ای و تحت حمایت قدرت‌های غربی وارد میدان شده، انصارالله دارای پشتوانه بزرگ مردمی ‌و ارتش یمن است، لذا در عرصه توان انسانی برتری بسیاری بر عربستان دارد.

نباید فراموش کرد انصارالله محور مبارزه مردم برای آزادی کشور و رسیدن به استقلال است که ارتش را در کنار خود دارد. بر‌این اساس می‌توان گفت که گزینه ناتوانی انصارالله در اجرای عملیات نظامی‌گزینه‌ای مردود است و گزینه دوم یعنی آینده‌نگری و درایت انصارالله در باب شرایط داخلی دلیل عدم تقابل گسترده آن با عربستان است.

انصارالله به خوبی از شرایط جاری در یمن آگاه است و حربه عربستان برای ‌اینده یمن را به خوبی تحلیل کرده است. هدف عربستان از حمله به یمن و نابودی زیرساخت‌ها حمایت و تقویت برخی جریان‌های حامی ‌منصورهادی و القاعده است تا یمن را درگیر جنگ داخلی و درنهایت تجزیه و فروپاشی کند. انصارالله با آگاهی از ‌این طراحی در اقدامی‌کاملاً هوشمندانه محور مبارزاتی را به عرصه داخلی معطوف ساخته و قصد بازگشایی جبهه خارجی را ندارد، به‌ویژه ‌اینکه می‌داند عربستان توان جنگ طولانی مدت را ندارد و درنهایت گزینه‌ای جز تسلیم شدن در برابر اراده یمنی‌ها را نخواهد داشت، چنانکه اکنون نیز میلیاردها دلار برای اجاره ارتش از سایر کشورها هزینه کرده و درنهایت نیز برخی کشورها نظیر عمان را واسطه قرار داده تا شاید بتواند از باتلاقی که درآن گرفتار آمده رهایی ‌یابد. نکته مهم آنکه انصارالله با برچیدن طومار القاعده و طرفداران منصور‌هادی عملاً سناریوی عربستان برای تجزیه و گرفتار‌سازی یمن در جنگ داخلی را خنثی می‌سازد، لذا دلیلی برای بازکردن جبهه جنگ مستقیم با عربستان نمی‌بیند و ‌این امر نشانه‌ای بر درایت و ‌آینده‌نگری انصارالله است.

عربستان بازنده پشیمان

آنچه این روزها در تحولات یمن مشاهده می‌شود در کنار ایستادگی و مقاومت گسترده مردم و ارتش با محوریت انصارالله، تحرکات جدید عربستان است. برخی کارشناسان و تحلیلگران وابسته به خاندان سعودی این امر را ترویج می‌کنند که ریاض قادر است یک میلیون عامل انتحاری را تجهیز و به یمن اعزام کند. درهمین حال اخبار و گزارش‌ها از توافقات میان عربستان و گروه‌های تروریستی در یمن برای ضربه زدن به مردم حکایت دارد.

وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد ‌این کشور روند انتقال تسلیحات و صادرات نظامی ‌به عربستان سعودی را با توجه به عملیات نظامی‌در یمن، تسریع می‌کند. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز در گزارشی مدعی شد که عربستان از پاکستان خواست با هواپیماها و کشتی‌های جنگی خود در حملات یمن شرکت کند که این نشان‌دهنده طرح عربستان برای گسترش بیشتر جنگ در یمن است که عربستان برای آن وعده میلیاردها کمک به پاکستان داده و آمریکا نیز تجهیزات نظامی به این کشور تحویل داده است. وزیر دفاع مصر نیز سفری دوره‌ای به منطقه را آغاز کرده در حالی که هدف آن جلب رضایت کشورها برای حضور در جنگ یمن است.

هر چند سران عربستان تلاش دارند تا این تحرکات را دستاوردی برای خود عنوان نمایند اما همین رویکردها و تقلای ریاض برای کسب حمایت‌های خارجی نشانگر ناکامی‌های شدید ریاض و هراس آن از شکست در برابر ملت یمن است.

گزارش‌ها نشان می‌دهد که عربستان نه تنها در رسیدن به اهداف خود در یمن ناتوان بوده بلکه دامنه مبارزات با آل‌سعود به درون عربستان نیز رسیده است چنانکه بروکینگز اندیشکده مطرح آمریکایی در یک یادداشت درباره وضعیت جاری یمن و حملات سعودی‌ها،‌ درباره انتقال جنگ از ‌این کشور به مناطق شرقی عربستان هشدار داد. نکته قابل توجه آنکه همزمان با اوج گرفتن ناکامی‌های عربستان در برابر مقاومت یمنی‌ها نظامیان سعودی به بهانه دستگیری چندین نفر از متهمان تحت تعقیب در قطیف، به منازل مسکونی مردم شیعی عربستان در ‌این شهر یورش بردند. پایگاه خبری «قطیف نیوز» در‌این باره گزارش داد ساکنان قطیف درپی ‌این اقدامات سرکوبگرانه، با راه‌پیمایی در خیابان‌های قطیف علیه خاندان آل‌سعود، سرکوبگری‌های مخالفان از سوی رژیم سعودی را به شدت محکوم کردند. عربستان همچنین 96 روستا در مناطق مرزی میان عربستان و یمن را تخلیه کرده است که نشانه‌ای از هراس ریاض از عملیات انصارالله در مناطق مرزی در واکنش به جنایات رژیم سعودی است. شکست ریاض زمانی آشکارتر می‌شود که منابع خبری از دست نیاز عربستان به رژیم کودک‌کش صهیونیستی برای مشارکت در کشتار مردم یمن خبر داده‌اند که خود نشانگر وضعیت بحرانی آل‌سعود در برابر اراده ملت یمن است.

نتیجه‌گیری

در جمع‌بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که هر چند عربستان با حمایت‌های معدود کشورهای عربی و غربی و صهیونیست‌ها آغازگر جنگ یمن بوده‌ اما مسلما پایان‌دهنده آن نخواهند بود و ‌این یمنی‌ها در چارچوب انصارالله خواهند بود که سرنوشت جنگ را رقم می‌زنند. دستاوردهای گسترده یمنی‌ها در پاک‌سازی سراسر کشور از تروریست‌ها و حامیان منصور‌هادی که با وحدت و انسجام ملی همراه است و حمایت‌های افکار عمومی ‌جهان از آنان در برابر عربستان را به همراه دارد چنانکه در بسیاری از کشورهای جهان تظاهرات علیه آل‌سعود برگزار می‌گردد، در کنار تحلیل رفتن قوای نظامی ‌سعودی که با ارتش اجاره‌ای وارد میدان شده و... زمینه‌ساز پیروزی یمنی‌ها بر متجاوزان سعودی خواهد بود. آنچه مسلم است عربستان و حامیانش با ابزار نظامی ‌نمی‌توانند به اهداف خود در یمن دست‌یابند. لذا جنگ یمن را می‌توان شکستی دیگر برای مدیریت نظامی ‌آمریکا و حمایت‌هایش از متحدانش (عربستان) دانست که تزلزل جهانی آمریکا را بیش از پیش آشکار می‌سازد. راه‌کار حل بحران یمن پایان حملات نظامی ‌و واگذاری امور به مردم و جریان‌های مردمی‌که بیانیه صلح و مشارکت و تشکیل شورای ریاست‌جمهوری را رقم زدند، می‌باشد که خائنان به وطن نظیر منصورهادی و مهره‌های وابسته به عربستان هیچ جایگاهی در آن ندارند. یمن برای عربستان حکم ویتنام برای آمریکا را دارد و هرگز با موفقیت از آن خارج نخواهد شد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات