بی رامان، رییس این مرکز در شهر چنای این گزارش تحقیقی تحت عنوان ایران، آیا اوسیراک در حال شکلگیری میباشد؟ را برای ایرنا ارسال کرد. مشروح گزارش این مرکز هندی که پیش از این رییس آن با ایرنا مصاحبهای درباره القاعده داشته و توسط گروه تحلیل جنوب آسیا تهیه شده به شرح زیر است، همکاری ایران با ائتلاف بینالمللی به شکل انسداد موثر مرزهای ایران با افغانستان و پاکستان به منظور ممانعت از ورود بقایای القاعده از افغانستان به ایران، ارائه تضمینهای کمک به آمریکا در نجات خلبانان آمریکایی در صورت فرود اجباری آنان در خاک ایران در اثر تیراندازی نیروهای زمینی در افغانستان و غیره بود. دیپلماتهای مقیم ژنو از کشورهای مختلف تشکیلدهنده ائتلاف علیه تروریسم بطور دورهای با یکدیگر به منظور تبادلنظر در مورد جنگ دیدار کردهاند. از آنان به عنوان گروه ژنو یاد میشود. ایران نه تنها بطور فعالانهای در نشستهای این گروه شرکت کرده بلکه دیپلماتهای آن کشور با دیپلماتهای آمریکایی در حاشیه نشستهای این گروه صحبت میکردند. آمریکا هرازچندگاه یک بار نسبت به چیزی که این کشور به عنوان فقدان همکاری رضایتبخش از جانب ایران تلقی میکند، ابراز نگرانی کرده است.
براساس مطالعات، سه موضوع موجب تیرگی رابطه بین ایران و آمریکا بودهاند و حضور گلبدین حکمتیار، رییس حزب اسلامی و همکاران وی در ایران بعد از شکست آنان بدست طالبان در افغانستان، اولین موضوع بود. گلبدین و همکاران وی احساس میکردند که اگر آنان در پاکستان پناه بگیرند جانشان با توجه به حمایت دولت پاکستان از طالبان قبل از حادثه 11 سپتامبر، میتوانست به خطر افتد و به همین جهت وارد ایران شدند. تهران از گلبدین و همکاران وی، ظاهرا به امید استفاده از آنان علیه طالبان، استقبال کرد. تهران در عین حال عدم مداخله آنان در فعالیتهای ضدآمریکایی از خاک ایران را نیز تضمین کرد. ایران بعد از واقعه 11 سپتامبر آنان را تحت فشار آمریکا از خاک خود اخراج کرد. این اقدام به ضرر آمریکا تمام شد. جماعت اسلامی پاکستان و افسران هوادار شاغل و بازنشسته سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی.اس.آی) از گلبدین و همکاران وی استقبال کرده و به آنان را در مناطق عشایری پاکستان پناه دادند.
بقایای حزب اسلامی دست به دست طالبان و القاعده دادند و سربازان آمریکایی و افغانی را در خاک افغانستان مورد حملات چریکی قرار میدادهاند. چیزی که آمریکا به عنوان حمایت ایران از فعالیتهای اسماعیل خان، فرمانروای نظامی هرات افغانستان، در بیاعتنایی نسبت به حکومت حامد کرزای در کابل، تلقی میکند موضوع دیگری است که موجب تیرگی رابطه بین ایران و آمریکا میباشد. اسماعیلخان و پیروان وی که آمریکا آنان را به عنوان وکلای سازمان اطلاعات ایران تصور میکنند، در برابر اقدامات دولت کرزای در جهت گسترش حیطه اختیارات خود به منطقه هرات مقاومت میکردهاند. امکان احداث خطوط لوله گاز پیشنهادی از ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان بدون کنترل دولت کرزای بر منطقه هرات میسر نخواهد شد. اسماعیلخان که خود را به عنوان امیر هرات تلقی میکند، از شراکت با دولت کابل در مالیات جمعآوری شده در هرات خودداری کرده و با استخدام نیروهای تحت کنترل وی در نیروی زمینی افغانستان نیز مقاومت نموده است.
دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا طی دیدار سال گذشته خود از افغانستان اعلام کرد که ایران سهم خود را برای بازسازی افغانستان بجای واگذاری به دولت کرزای در اختیار اسماعیلخان قرار داده و بدین وسیله اقتدار دولت کرزای را ضعیف میکند. موضوع سوم که بدنبال حمله انتحاری 12 می امسال اعضای القاعده در ریاض در عربستان سعودی بیش از پیش تشدید شد، به ادعاهای آمریکا مبنی بر حضور بقایای القاعده در ایران و ناتوانی مقامات ایرانی در ممانعت از وقوع این حمله و دستگیری و تحویل آنان به آمریکا مربوط میشود. آمریکا جزئیات مربوط به محل بقایای القاعده را که ظاهرا در ایران پناه گرفتهاند اعلام نکرده است. سال گذشته گزارشهای تاییدنشدهای وجود داشتند مبنی بر اینکه که ایمنالظواهری، نفر دوم در القاعده وارد ایران شده ولی اکنون محل اقامت وی مشخص نیست. بعید به نظر میرسد که ایران بطور آگاهانه به بقایای القاعده و طالبان پناه داده باشد.
هر دوی این گروهها شدیدا ضد شیعه و مسئول قتل عامل شیعیان در مرکز افغانستان و کشتار دیپلماتهای ایرانی مقیم مزار شریف در دهه 1990 بودهاند. سازمان اطلاعاتی ایران همیشه به ائتلاف شمال افغانستان، در مبارزه علیه طالبان و القاعده کمک کرده بود. بنابراین موافقت با حضور بقایای القاعده در ایران و عملیات آنان علیه عربستان از خاک ایران به نفع منافع ملی ایران نخواهد بود. در عین حال، انسان نمیتواند امکان حضور عدهای از بقایای طالبان و القاعده را در میان سنیهای بلوچستان در منطقه همجوار با بلوچستان پاکستان را رد کند. سازمان سیا آمریکا، آی.اس.آی پاکستان و سازمان اطلاعات عراق در دهه 1980 و اوایل دهه 1990 با یکدیگر در تحریک بلوچهای ایرانی برای شورش علیه دولت تهران همکاری کرده بودند. نیروی زمینی ایران در سرکوبی این شورش موفق شد ولی کنترل این نیرو بر این منطقه هنوز هم خیلی موثر نیست. عدهای از اعضای القاعده و طالبان ممکن است که با استفاده از این امر و استمرار حس بیگانگی مردم محلی نسبت به دولت ایران در میان قبایل بلوچ سنی در سمت ایرانی مرز پناه گرفته باشند.
در این صورت دولت ایران به هیچوجه نمیتواند از نظر مهاجرت مقصر تلقی شود. دولت آمریکا از تقبیح دولت مشرف بخاطر فعالیتهای اعضای القاعده و طالبان در خاک پاکستان، علیرغم وجود علایم روشنی حاکی از کمک احزاب سیاسی و افسران شاغل و بازنشسته سازمان اطلاعات پاکستان از عملیات این افراد از خاک آن کشور، خودداری کرده است. دولت بوش ترجیح میدهد که حضور و فعالیت این افراد را در خاک پاکستان به اوضاع خارج از کنترل دولت مشرف نسبت دهد. دولت آمریکا هیچگونه علاقهای را از خود نسبت به اتخاذ دیدگاه مشابهی در مورد آن عده از تروریستها که ممکن است بدون اطلاع دولت ایران در خاک این کشور پناه گرفته باشند، نشان نمیدهد. دولت بوش لحن ضدایرانی خود را در طول جنگ عراق بخاطر نیاز این دولت به حمایت شیعیان عراق برای سرنگونی حکومت صدام حسین نرم کرد. واشنگتن جنگ روانی خود را علیه تهران بعد از اشغال بغداد تشدید کرده است. این امر علت دیگری نیز دارد و آن علایم حاکی از تشدید خصومت شیعیان عراق با اشغال این کشور توسط آمریکا میباشد. روحانیون سنی و شیعی عراق همیشه خواهان ایفای یک نقش سیاسی در تحقق استقلال عراق بودهاند.
مردم عراق از خواسته آنان مبنی بر نقش بزرگتر مذهب در امور سیاسی این کشور حمایت کردهاند. وقوع حملات چریکی علیه سربازان آمریکایی در بغداد و دیگر مناطق عراق نشانههای بدیمنی حاکی از امکان تبدیل عراق به لبنان میباشند. آمریکا سازمانهای اطلاعاتی ایران را، بدون وجود هرگونه نشانهای به وقوع این تحولات متهم میکند. آغاز این جنگ روانی با دو مورد تحول رقم خورد. تصمیم ظاهری مقر فرماندهی نیروهای آمریکایی مبنی بر عدم دستگیری رهبران سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، یک سازمان تروریستی ضدایرانی مستقر در عراق و سرگرم انجام فعالیتهایی علیه ایران، اولین از این دو مورد بود. همکاری حکومت صدام حسین با تروریستها از جمله بهانههایی بود که آمریکا و انگلیس از آنها برای حمله به عراق و سرنگونی حکومت صدام استفاده کردند. وزارت خارجه آمریکا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را به موجب یک قانون سال 1996 آمریکا به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی توصیف کرده بطوریکه اکنون سزاوار اقدام تنبیهی از قبیل ضبط حسابهای بانکی این سازمان است.
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سال 2001 میلادی خود در مورد وضعیت جهانی تروریسم، در مورد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نوشت: این گروه از زمان اسکان مجدد خود در عراق در سال 1987 به عملیات امنیتی داخلی در حمایت از دولت عراق دست زده است. استفاده دولت صدام حسین از سازمان مجاهدین علیه ایران برای تحقق منافع ملی عراق یک جرم بینالمللی بود ولی استفاده مشابه آمریکا از این سازمان برای تحقق منافع ملی آمریکا در برابر تهران به عنوان جرمی محسوب نخواهد شد. به نظر میرسد که دولت بوش اینگونه تصور میکند. آمریکا ظاهرا خواهان استفاده از سازمان مجاهدین (منافقین) علیه تهران در صورت اتخاذ تصمیمی مبنی بر تغییر حکومت در ایران میباشد. همانگونه که از تروریستهای کرد علیه دولت صدام حسین استفاده کرد. تحول دوم، تقبیح شدید ایران در گزارش سال 2002 میلادی کالین پاول، وزیر خارجه آمریکا در مورد وضعیت تروریسم جهانی بود. لحن این گزارش شدیدتر از لحن گزارش سال قبل از آن بود.
در این گزارش آمده است، ایران همچنان فعالترین کشور حامی تروریسم در سال 2002 بود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات و امنیت این کشور در طراحی حمایت از اعمال تروریستی دست داشتهاند و همچنان از گروههای مختلف خواهان استفاده از تروریسم برای دستیابی به اهداف خود حمایت کردند. اقدامات ایران در برابر القاعده ضد و نقیض بودهاند. این کشور از سویی عدهای از اعضای این سازمان را دستگیر کرده و به کشورهای خارجی تحویل داده و از سوی دیگر عدهای از آنان در این کشور پناه گرفتهاند و ظاهرا از سوی برخی از عناصر دولت ایران محافظت میشوند. نظارت بر مرزهای طویل و ناهموار ایران دشوار میباشد و کثریت تعداد پناهندگان افغانی در ایران تلاشها را برای شناسایی و دستگیری افراطیون پیچیده کرده است با اینحال امکان گریز عناصر القاعده از دید سازمان اطلاعات نیرومند ایران بعید است. ایران در سال 2002 نقش مهمی را در ترویج فعالیتهای ضداسراییلی، چه لفظی و چه عملیاتی ایفا کرد. آیتالله خامنهای، رهبر عالی از اسراییل به عنوان یک غده سرطانی یاد کرد و رهبران دیگر ایران نیز از این واژه در سخنرانیها و خطبههای نماز خود استفاده کردند.
ایران، در تطبیق این لحن با عمل، به حزبالله لبنان و گروههای مخالف فلسطینی از قبیل حماس، جهاد اسلامی فلسطین و جبهه عمومی برای آزادی فلسطین کمک مالی کرده و به آنها پناه، آموزش و سلاح داده است. تهران همچنین حزب الله و گروههای مخالف فلسطینی را نسبت به هماهنگی طرحهای خود و تشدید فعالیتهای تروریستی علیه اسراییل ترغیب کرد. ایران همچنین از گروههای افراطی دارای رابطه با القاعده در آسیای میانه، افغانستان و عراق حمایت کرد هر چند که حمایت ایران از این گروهها کمتر از حمایت این کشور از گروههای مخالف اسراییل بود. ایران دارای یک برنامه هستهای فعال نیز است و این امر مایه نگرانی آمریکا و اسراییل میباشد. دولت روسیه در برابر فشار آمریکا برای عدم تکمیل این طرح مقاومت کرده و به کمک خود به ایران در احداث یک نیروگاه هستهای در بوشهر ادامه میدهد.
آمریکا همچنین ادعا میکند که ایران خواهان کسب یک توان نظامی هستهای از طریق احداث کارخانهای برای غنیسازی اورانیوم میباشد. اکنون خیال اینکه تسلیحات کشتار جمعی ایران روزی علیه اسراییل مورد استفاده قرار خواهند گرفت و یا آنها بدست تروریستها خواهند افتاد مطرح میشوند. گفتوگوهای دوجانبه غیررسمی در حاشیه نشستهای گروه ژنو ظاهرا متوقف شدهاند ولی روشن نیست که ایران یا آمریکا کدامیک در قطع این گفتوگوها پیشقدم شده است. واشنگتن پست اعلام کرده که آمریکا در قطع این گفتوگوها پیشقدم شده ولی گزارشهای دیگر، ایران را به عنوان مسئول این امر معرفی میکنند. واشنگتن پست در 25 می سال 2003 گزارش داد که کاخ سفید ظاهرا آماده راهاندازی یک سیاست تهاجمی برای تزلزل دولت ایران میباشد. انسان با مشاهده برنامههای گفت و شنود شبکه تلویزیونی آمریکا میتواند دریابد که واشنگتن تصمیم خود را مبنی بر تغییر حکومت در ایران از قبل اتخاذ کرده است. کمال خرازی، وزیر خارجه ایران، در 25 می سال 2003 بعد از دیداری با الکساندر داونر، همتای استرالیایی خود، القاعده را به عنوان یک سازمان خطرناک توصیف کرده و گفت که ایران در مبارزه علیه این سازمان جدی میباشد.
وی ادعا کرد که ایران از قبل عده زیادی از اعضای القاعده را که بطور غیرقانونی وارد ایران شده بودند، دستگیر و اخراج کرده و در حال حاضر سرگرم بازجوئی از دیگر افراد ظاهرا عضو القاعده است. وی گفت: امکان حمایت ایران از القاعده به هیچوجه وجود ندارد چون ما علیه القاعده حتی قبل از مبادرت آمریکا به مبارزه علیه اعضای این سازمان میجنگیدیم. ریچارد مایرز رییس ستاد مشترک نیروهای آمریکا، طی مصاحبهای با شبکه تلویزیونی ان.بی.سی در 26 می گفت: موضوع با ایران کاملا روشن است. ما بایستی پناهگاههای تروریستها را محو و نابود کنیم و ایران البته دارای عدهای از اعضای القاعده میباشد. از گزارشهای موجود چنین برمیآید که اعضای القاعده مدتهاست که به ایران رفت و آمد میکنند، مخصوصا بعد از عملیات ما در افغانستان. بخشی از نیروها و سازمانهای تحت حمایت ایران هماکنون در عراق بوده و خواهان اعمال نفوذ بر نحوه روند وقایع به ضرر ائتلاف میباشند. تاکنون هیچگونه نشانهای حاکی از امکان مبادرت آمریکا به انجام عملیات آشکار یا مخفی علیه ایران، به استثنای اعمال فشار روحی بر تهران وجود نداشته است.
تدارک مقدمات انجام عملیات نظامی آشکار یا شبه نظامی مخفی به زمان نیاز خواهد داشت. جایگزینهایی که به آمریکا در انجام عملیاتی علیه ایران کمک خواهند کرد بایستی شناسایی و تحریک شده و به آنان آموزش داده شود. پایگاههایی که این عملیات مخفی میتوانند از آنجاها براه انداخته شوند بایستی پیدا شوند. عراق و پاکستان اماکن مطلوب برای ایجاد اینگونه پایگاهها خواهند بود. از زمان دیدار مشرف از آمریکا در ماه فوریه تاکنون شایعاتی وجود داشته مبنی بر اینکه وی با اقدام سازمانهای اطلاعای آمریکا به ایجاد ایستگاههای مخفی در بلوچستان به منظور نظارت بر تحولات ایران موافقت کرده و عبدالستار، وزیر خارجه پیشین پاکستان، از مقام خود، در اعتراض نسبت به این امر ظاهرا بخاطر مشکلات جسمانی، استعفا داد. گفته میشود که این موضوع در طول تبادلنظرهای اخیر سپهبد احسان الحق، مدیرکل اطلاعات ارتش پاکستان (آی.اس.آی)، با مقامات سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در واشنگتن مطرح شد و در طول دیدار قریب الوقوع مشرف از آمریکا در نیمه دوم ماه ژوئن جاری نیز مورد تبادل نظر قرار خواهد گرفت.
همکاری پاکستان با آمریکا در این زمینه به عنوان بخشی از جنگ علیه تروریسم به منظور نظارت بر فعالیتهای تروریستهای القاعده و طالبان از قلمرو ایران و نه به عنوان بخشی از طرحی برای تضعیف دولت ایران تلقی میشود. عراق در وضعیت ناثبات کنونی خود ظاهرا نمیتواند برای آمریکا، علیرغم قابل دسترسی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق، زیاد مفید واقع شود. انجام یک حمله بازدارنده برای تخریب تاسیسات هستهای ایران قبل از تکمیل و راهاندازی آنها در سال آینده بسیار محتمل به نظر میرسد. این حمله شبیه عملیات غافلگیرانه اسراییل علیه راکتور هستهای "اوسیراک" که در اوایل دهه 1980 در عراق با کمک فرانسه ساخته میشد، خواهد بود. آمریکا میتواند این حمله را یا خودش انجام دهد یا اسراییل را نسبت به انجام آن ترغیب کند. دولت اسراییل با کمال میل این کار را انجام خواهد داد. محاسبه آمریکا این است که یک حمله غافلگیرانه علیه تاسیسات هستهای ایران میتواند هشدار مناسبی به تهران برای انجام اقدامات شدیدتری علیه تروریستها و عدم مداخله در امور عراق و در عین حال اقدام شدیداً محبوبی در آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده بدون درگیری آمریکا در یک وضعیت ناهنجار و جنگ طولانی نامناسب قبل از برگزاری این انتخابات خواهد بود.