تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۸  ، 
کد خبر : ۲۷۶۴۱۸

یادداشت روزنامه ها 30 خرداد


روزنامه کیهان **

چه وقت آمدن بود ؟!/ حسین شریعتمداری

1- چند سال قبل در گرماگرم یک مناظره وقتی سخن از درس‌آموز بودن قیام عاشورا به میان آمد و بر ضرورت الگو گرفتن از مقاومت سالارشهیدان تاکید شد، طرف مقابل به اعتراض گفت: چرا از ماجرای عاشورا که به سوگواری برای شهدای کربلا اختصاص دارد استفاده ابزاری می‌شود؟ و چرا عاشورای حسینی(ع) را سیاسی می‌کنید؟! به ایشان گفته شد، مگر حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و یارانش در تصادف اتومبیل و یا سانحه سیل و زلزله کشته شده‌اند؟! سیاست به مفهوم واقعی آن، اداره امور جامعه است و از این روی نمی‌تواند بیرون از دایره وظایف و تکالیف یک مسلمان باشد. مخصوصا، حضرت امام حسین(ع) که امام مسلمین بوده‌اند. بنی‌امیه برای پیشگیری از حاکمیت سیدالشهدا(ع) که عدالت‌پرور و در تضاد با حاکمیت ظالمانه و اشرافی آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساندند. بنابراین اگر در عزای آن بزرگوار بر ضرورت مبارزه با سلطه‌گران تأکید نشود و از نیاز به حاکمیت اسلام که خواسته آن حضرت بود، سخنی به میان نیاید، مراسم و مجالس سوگواری و عزاداری آن امام مظلوم و شهید، آنگونه که باید، برپا نشده است.

2- روز سه‌شنبه هفته گذشته و به دنبال حماسه کم‌نظیری که در تشییع پیکرهای مطهر 270 شهید غواص و گمنام خلق شد، یک جریان سیاسی که متاسفانه برخی از کرسی‌های مسئولیت نظام را در اختیار دارد، به جای همدلی و همزبانی با توده‌های عظیم مردم و افتخار به برخورداری از یک ملت هوشیار و مقاوم، زبان به گلایه گشود که چرا مراسم تشییع پیکر شهدا به «میتینگ سیاسی»!  تبدیل شده و کسانی تلاش کرده بودند پیام شهدا را به نفع یک جریان سیاسی خاص مصادره کنند! طیف مورد اشاره که اندک و کم‌شمار نیز هستند ولی از یکسو، برخی مناصب دولتی را برعهده دارند و از سوی دیگر علاوه بر رسانه‌های فراوان داخلی، از حمایت گسترده رسانه‌ها و محافل بیگانه نیز برخوردارند، در گلایه و اعتراض به تشییع باشکوه یاد شده آورده بودند؛

«هنوز مردم در راه معراج شهدا بودند که آنها که هیچ نسبتی با شهیدان ندارند، شروع به نفرت‌پراکنی و عقده‌گشایی کردند و کینه‌ها و بغض‌هایشان دوباره سر باز کرد»... و توضیح ندادند که کینه و نفرت آن روز علیه چه‌کسانی و در مخالفت با کدام مراکز قدرت سر باز کرده بود؟!

دیگری که بر کرسی معاونت رئیس‌جمهور تکیه زده است، با نوشتن یک‌متن - و به قول خودش دلنوشته- در فضای مجازی، آورده بود؛

«ای کاش شهدا توسط عده‌ای مصادره به مطلوب نمی‌شدند، در هیچ جای دنیا، با این سرمایه‌ها چنین نمی‌کنند. امشب بارها از خودم سؤال کردم که آیا شهدا و خانواده‌هایشان راضی هستند که دستمایه تسویه‌حساب‌های سیاسی شوند»؟! این معاون محترم رئیس‌جمهور توضیح نداده بود که «تسویه‌حساب سیاسی» با چه کسانی؟!

دیگری که او نیز از منصب و مسئولیتی در دولت محترم برخوردار است نوشته بود «ای کاش عده‌ای، حداقل با تشییع این پیکرهای مطهر کاسبی نمی‌کردند»!...

یک مقام دولتی دیگر گلایه کرده و گفته بود که «برگزاری میتینگ سیاسی در سایه نام بلند پاکترین فرزندان این مرز و بوم، نه گام زدن در صراط مستقیم، که پیمودن راه نفاق و خیانت به آمال این شهیدان همیشه مظلوم تاریخ است»!

و اظهارنظرهای مشابه دیگری از همین دست.

3- حالا باید از طیف یاد شده که لکه ننگ همسویی با دشمنان این مرز و بوم در فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 در کارنامه سیاسی برخی از آنان ثبت شده است پرسید؛ مگر شعارهای مردم که در مراسم کم‌نظیر تشییع شهدای سه‌شنبه سر داده شده و یا بر صفحه پلاکاردها و پرچم‌ها نقش بسته بود، چه بود که تا این اندازه شما را عصبانی کرده است؟! اگر در مراسم باشکوه آن روز حضور نداشته‌اید، می‌توانید با مراجعه به فیلم‌ها و عکس‌ها و یا پرس‌وجو از توده‌های عظیم شرکت‌کننده در مراسم یاد شده، به شعارهای آن روز پی ببرید، شعارهایی نظیر؛ «مرگ بر آمریکا»، «می‌جنگیم، می‌میریم، سازش نمی‌پذیریم»، «هیهات ‌مناالذله»، «عزت قابل‌مذاکره نیست، حتی اگر دست‌های ما بسته باشد»، «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا»، «تا آخر‌ایستاده‌ایم»، «خون شهیدان ما قابل اکسید نیست»، «در منطق شهادت، تحریم حرف مفت است»، «لب تشنه جان دهیم، سازش نمی‌کنیم»، «آب‌خوردن ما وابسته به سلام بر حسین است، نه تحریم‌ها» و...

کدامیک از شعارهای یاد شده، با بینش و منش و راهی که شهدای بزرگوار و مظلوم این مرز و بوم طی کرده‌اند همخوانی ندارد؟! و از نگاه طیف مورد اشاره «سیاسی بازی»! «نفاق»! «مخالفت با منافع ملی»! «سوءاستفاده از خون شهدا»! و... تلقی می‌شود؟!

4- آیا شعار «مرگ بر آمریکا» جای گلایه دارد؟ و آیا عصبانیت جریان یاد شده از سردادن این شعار غیر از وابستگی آنان به شیطان بزرگ می‌تواند هیچ معنا و مفهوم دیگری داشته باشد؟ مگر آمریکا قاتل اصلی شهدای مظلوم ما نبوده است؟ بنابراین چرا از شعار مردم علیه قاتل شهدا برافروخته‌اید و رگ‌های گردنتان به نشانه عصبانیت بیرون زده است؟ آیا انتظار داشتید مردم در مراسم تشییع شهدایشان شعار «درود بر آمریکا»! و «زنده باد کدخدا»! سر بدهند؟! شاید هم عصبانی هستید که چرا مردم داستان جعلی مخالفت حضرت امام با شعار مرگ بر آمریکا را باور نکرده‌اند؟!... می‌توانید بفرمائید کدامیک از شهدا شعار «درود بر آمریکا»! سر داده‌ بودند که شما «مرگ بر آمریکا» را مصادره شهدا تلقی کرده‌اید؟!

5- مردم چه گناهی دارند که حاضر نیستند تن به ذلت بدهند؟! و با شعار «هیهات منا‌الذله» بر ادامه راه شهیدان که پیروی از سالار شهیدان است تاکید ورزیده‌اند؟! راستی اگر شما روز عاشورا حضور داشتید - نستجیربالله- به امام حسین(ع) اعتراض نمی‌کردید که چرا به ذلت سازش با یزید تن نداده و با سردادن فریاد «هیهات مناالذله» از حاکمان ظلم برائت جسته است؟!

6- مگر شما در پی سازش با دشمنان و تسلیم در مقابل زورگویی و باج‌خواهی آنها بوده‌اید که از شعارهایی نظیر «تا آخر ایستاده‌ایم»، و «نه‌سازش نه تسلیم» برآشفته‌اید؟! و مگر در مذاکرات به دنبال فروش عزت مردم و نظام هستید که از شعار «عزت قابل مذاکره نیست» عصبانی شده‌اید؟! تیم مذاکره‌کننده کشورمان که بارها بر حفظ عزت ایران اسلامی در مذاکرات تاکید ورزیده است، پس، شما از کدام قبیله‌اید که نسخه‌ وطن‌فروشی می‌پیچید؟! و...

7- و اما، جان کلام آن که طیف مورد اشاره به یقین می‌داند و می‌دانسته است که مخالفت با شعارهای روز سه‌شنبه مردم، برای این طیف هزینه سنگینی به دنبال خواهد داشت و عاقلانه آن بود که برای حفظ موقعیت خود هم که شده، دست به مخالفت نزند. ولی چرا با سراسیمگی و عصبانیت به مقابله با آن شعارها برخاسته است؟! پاسخ این سوال را فقط می‌توان در تدارک یک توطئه  احتمالی علیه مردم این مرزوبوم دانست که با «حضور به موقع» 270 شهید غواص و گمنام و حماسه بی‌نظیر تشییع پیکرهای مطهر آنان، نقش بر آب شده است. توضیح آن که وقتی برخی از مشاوران رئیس‌جمهور محترم به ایشان توصیه می‌کنند که حتی «آب‌خوردن» مردم را هم به رفع تحریم‌ها گره بزند، به آسانی می‌توان درک کرد که جریان نفوذ کرده در اطراف رئیس‌جمهور محترم از این طریق در پی آن است که توافق با حریف را به هر قیمتی موجه و ضروری قلمداد کند! چرا که وقتی از یکسو آب خوردن مردم هم به رفع تحریم‌ها وابسته باشد و از سوی دیگر آمریکا و متحدانش رفع تحریم‌ها را موکول به پذیرش شرایطی کنند که به یقین و بدون کمترین تردیدی، ذلت و تحقیر ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم را در پی خواهد داشت به طور طبیعی، این توهم به مردم القاء می‌شود که اگر شرایط ذلت‌بار حریف را نپذیرید، حتی از آب خوردن هم محروم خواهید شد! چنین است که حضور به موقع پیکرهای مطهر شهدا آنهم به قول حضرت آقا «در لحظه‌های نیاز این ملت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردید‌ناپذیر را بر دل‌های بیدار نازل می‌فرماید و غبارها را می‌زداید»...

حالا به آسانی می‌توان فهمید که شهدای غواص و گمنام با حضور به‌موقع و بصیرت‌افزای خود آنهم دقیقا «در لحظه‌های نیاز»،  «کاسبی»! چه کسانی را کساد کرده و باعث «دلواپسی»! چه کسانی شده‌اند؟! تا آنجا که انگار با زبان بی‌زبانی خطاب به شهدا می‌گویند؛

این چه وقت آمدن بود؟!

بار دیگر شعارهای آن روز را مرور کنید؛ «آب خوردن ما وابسته به سلام بر حسین(ع) است، نه تحریم‌ها»، «لب تشنه جان دهیم، سازش نمی‌کنیم» و...

******************************************************

روزنامه قدس ***

رمضان؛ بشارت دلنشین  بندگی و آزادگی/ آیت ا... حسن ممدوحی

ماه رمضان ماه ضیافت است که پیغمبر اکرم فرمود: «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَه ا...‏» شما به میهمانی خدا خوانده شُدید.

 

این دعوت به میهمانی خدا معلوم می‌شود که خیلی چیز عجیبی است چون در تمام این دوازده ماه ‌چنین چیزی سابقه ندارد که شخصیتی مانند پیغمبر اکرم(ص) دعوت‌کننده باشد. هر کاری به اندازه‌ دعوت‌کننده‌ آن قیمت دارد.

شما وقتی عزیزترین خود را برای دعوت کسی می‌فرستید، این معلوم می‌شود آن کسی که دارید او را دعوت می‌کنید خیلی عزیز است. شما اگر مثلاً فرض کنید که بخواهید رهبری را به شهر خود دعوت کنید چه کار انجام می‌دهید؟ استاندار و امام جمعه و شاید رئیس جمهور را واسطه کنید. چرا این کار را انجام می‌دهید؟ به خاطر اینکه آن کسی دعوت می‌کنید خیلی فوق العاده است، خیلی عزیز است.

پیغمبر اکرم(ص) رفت در مسجد و جمعیت را دعوت کرد، واسطه چه کسی است؟ شخص اوّل هستی. چه کسی را دعوت کرده است؟ شما را. شما ببینید چه کسی را برای دعوت فرستاده است؟

این دلیل بر چیست؟ چقدر تو را دوست دارد که شخص اوّل هستی را برای دعوت فرستاده است؟ «فَقَدْ دُعِيتُمْ إِلَى ضِيَافَه‌ا...‏» این دلیل بر دو چیز است. آن‌قدر برای تو مقام قایل است که برای دعوت تو شخص اوّل هستی را فرستاده است. آن وقت آدم نیاید؟ این خیلی بی‌مروّتی است که شخص اوّل هستی را برای دعوت بفرستد، آن وقت شما باکی نداشته باشید، نیایید. این اوّلاً. مسأله‌ دوم فهمیده می‌شود که این میهمانی، خیلی میهمانی عظیمی است که مهمانی ماه رمضان است. آن وقت در این میهمانی که می‌خواهیم برویم چه چیزی به میهمان می‌دهد؟ تازه می‌گوید حقّ خوردن و آشامیدن هم ندارید. این چه میهمانی است؟ گاهی غذا، غذای حیوانی است. غذا مربوط به مرتبه‌ «حیوانیت» ماست. یعنی ما غذا می‌خوریم، بقیّه‌ حیوانات هم غذا می‌خورند. چون خور و خواب و خشم و شهوت است. این خصوصیات را   تمام مخلوقات این عالم دارند، ما هم داریم. پس اگر ما میهمان به خوردن و خوابیدن شدیم، در نظام حیوانیت ما میهمان هستیم. امّا در ماه مبارک رمضان تغذیه‌ای که می‌کند تغذیه هم مربوط به نظام «انسانیت» ماست. یعنی انسانیت ما دعوت شده است و میهمان است،  اینها را از ما گرفته است، در برابر چه چیزی به ما داده است؟ آن چیزی که در مقابل به ما داده است، آن روحانیت است، آن تقرّب است، آن نظام الوهیّت است، آن قرب معنوی است، آن حالت روحانی است که شما اکنون این حالت روحانی ماه مبارک رمضان را گاهی می‌بینید.   این مانند روز روشن است که دو تا حال است.  «  اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا وَ عَلَیکَ تَوَکَّلتُنا» یک آب جوش بخورد و یک لقمه نان، چه حالتی دارد که آن حال را اگر سر یک سفره‌ رنگارنگی شب بعد ماه رمضان یا شب قبل ماه رمضان نشسته بودید، آن حال را ندارد. یک حال معنوی است که انسان در خود می‌بیند.

 گویی جاذبه‌ای دارد که از یک نقطه‌ مرموزی انگار انسان را دارند می‌کشند و خود انسان می‌فهمد. این حالت را که فردای روز اوّل شوّال، عصر روز عید شوّال اصلاً آدم این حال را ندارد. آن حالتی که شب آخر ماه رمضان، آن دم غروب با اینکه ضعف هم مستولی شده است، ممکن است تشنه هم باشد، ممکن است گرسنه هم باشد،  ولی در خود یک وضعیتی می‌بیند در یک الاهیّتی خود را می‌بیند که این الاهیّت در روزهای دیگر نیست. آن حالتی که انسان در شبهای احیا دارد، آن حالتی که انسان نزدیک صبح دارد. آن حالت در روزهای دیگر نیست. یک حالت معنوی، یک حالت ربّانی، یک حالت الهی که این حالات را شما در روزهای دیگر ندارید.

بنابر این ماه مبارک رمضان زمان بسیار مناسبی برای تقرب به خداوند متعال است ، خلاصه این پیش خدا خیلی پسندیده است. خدا دوست دارد ‌شما را در ‌چنین حالتی ببیند. از این رو ماه مبارک رمضان، ماه بشارت بندگی و آزادگی از سوی خداوند است.

******************************************************

روزنامه جمهوری اسلامی ****

میوه صبر و پایداری مردم یمن

بسم‌الله الرحمن الرحیم

جهان اسلام و مسلمانان جهان درحالی وارد ماه ضیافت الهی شده و ماه مبارک رمضان را آغاز کردند که کشتار مردم مظلوم و بی‌دفاع یمن همچنان ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری‌ها هواپیماهای رژیم متجاوز سعودی روز پنجشنبه و همزمان با اولین روز ماه مبارک رمضان دست به کشتار جدیدی زده و با هدف قرار دادن اتوبوس‌های حامل خانواده‌های آواره و کوچ کرده در استان لجج، 23 نفر را به شهادت رسانده و ده‌ها نفر را نیز مجروح کردند. متجاوزان سعودی همچنین در استان صعده در حملات هوایی دو مسجد را ویران کرده و شمار زیادی از مردم روزه‌دار را به خاک و خون کشیدند.

رژیم سعودی که از ششم فروردین به همراه 9 کشور عرب دیگر حملات وحشیانه‌ای علیه ملت یمن آغاز کرده تاکنون بیش از 9 هزار یمنی را کشته و مجروح و میلیون‌ها نفر را آواره کرده است. با وجود حملات گسترده عربستان و متحدانش به یمن، مردم این کشور با صبر و استقامت، نه تنها در مقابل این جنایات پایداری کرده و تسلیم خواسته‌های متجاوزان نشده‌اند بلکه واقعیت امروز یمن علیرغم آنکه همه زیرساخت‌های اقتصادی و خدماتی این کشور ویران شده، با آنچه آل سعود به دنبال آن بوده، فاصله زیادی دارد و اکنون 80 درصد سرزمین یمن دردست جنبش مردمی انصارالله است و یمنی‌ها 86 روز زیر بمباران‌ها ایستاده و داغ تسلیم شدن را بر دل جنایتکاران آل سعود گذاشته‌اند.

اکنون که مقاومت دلیرانه مردم یمن و حملات زمینی و موشکی انصارالله معادلات جنگ نیروها را به نفع مقاومت یمنی برهم زده و مشخص کرده که نتیجه این جنگ نابرابر نه در عرصه هوایی بلکه در صحنه زمینی رقم خواهد خورد، سعودیها دست به دامان سازمان ملل شده‌اند تا آنها که تاکنون مهر سکوت بر لب زده و با متجاوزان همراهی می‌کرده‌اند، مذاکراتی را در ژنو برگزار کنند که به اذعان همه کارشناسان سیاسی، نفس برگزاری آن، برگ برنده بزرگی برای حوثی‌ها محسوب می‌شود.

بی تردید امروز پس از 86 روز جنایت بی‌وقفه و انجام هزاران سورتی پرواز هواپیماهای متجاوز 10 کشور عربی به سرکردگی عربستان، اکنون ریاض با استیصال، مجبور شده سرنوشت این تجاوز ناکام در عرصه نظامی را در پشت میز مذاکره رقم بزند درحالی که نیروهای انصارالله در این مدت ضمن اداره موفق کشور، در دو جبهه با تروریسم داخلی و نیروهای مزدور القاعده و منصور هادی جنگیده و از سوی دیگر با عملیات نیروهای خارجی مقابله کرده و بر مشکلات فائق آمده‌اند.

اکنون مردم یمن در هشتاد و ششمین روز از تجاوز سعودی‌های سفاک و مدعیان حفاظت از حرمین شریفین، درحالی که در شرایط وقوع فاجعه انسانی قرار گرفته و با کمبود شدید آب، مواد غذایی و دارو مواجه هستند و امکان ارسال کمک‌های امدادی و انسان‌دوستانه نیز به خاطر محاصره سعودی‌ها وجود ندارد، وارد ماه مبارک رمضان شده‌اند بدون اینکه کوچکترین اقدامی از سوی کشورهای اسلامی و سازمان‌های بشر دوستانه جهانی برای پایان دادن به این تجاوز صورت بگیرد. حضور مقتدرانه گروه مذاکره کننده انصارالله به پشتوانه توانایی و بردباری ملت یمن در رویارویی با متجاوزان که آن را باید به عنوان الگوی بزرگ مقاومت مورد ستایش قرار داد، باعث شده بارقه‌های پیروزی بزرگ سیاسی نیز به نفع ملت یمن رقم بخورد و مقدمات برقراری آتش بس انسانی فراهم شود.

گزارش‌هایی که از پشت اتاق‌های مذاکرات ژنو می‌رسد نشان می‌دهد علیرغم کارشکنی‌های عربستان و ترکیه، طرف‌های یمنی شرکت کننده در مذاکره، در مورد آتش بس به توافق رسیده‌اند و فقط درباره زمان و جزئیات آن گفتگوها جریان دارد. انصارالله یمن در این مذاکرات که از روز دوشنبه با میانجیگری سازمان ملل آغاز شده با هرگونه عقب‌نشینی از عدن یا دیگر مناطق، قبل از دستیابی به توافق درباره برقراری آتش بس مخالفت کرده و اجرای آنرا منوط به پایان دادن به حملات سعودی‌ها کرده است.

بدین ترتیب باید سعودیها و هم‌پیمانانشان را از نظر نظامی، سیاسی، اخلاقی و روانی شکست خورده این تجاوز دانست زیرا نتوانستند همانند رژیم صهیونیستی در تجاوز رمضان گذشته به غزه، به هیچیک از اهداف خود دست یابند.

تحولات سه ماه گذشته یمن نشان داد که رژیم‌های یاغی و جنایتکاری مثل رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی علیرغم برخورداری از همه امکانات نظامی، سیاسی و مالی و امکان زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی با خرید سکوت و همراهی مجامع جهانی، قادر نخواهند بود اراده ملت‌ها را شکست دهند و سرانجام صبر و مقاومت ملت‌ها، میوه شیرین پیروزی را به بار خواهد آورد.

******************************************************

روزنامه خراسان*****

پيام 175 شهيد غواص؟/محمد سعيد احديان

باز هم زمينه هاي شکاف افکني درون صفوف به هم پيوسته مردم که حماسه اي شگفت انگيز در تشييع 270 شهيد مظلوم رقم زدند، ديده مي شود کالبد شکافي دلايل اين مساله ضروري است اما مجال پرداخت به آن در اين مقال نيست فقط بايد انتقاد کنيم از برگزار کنندگان جلسه که به دليل اتفاقاتي مثل حضور برخي در جايگاه يا برخي اظهارات سخنران اصلي، باعث شدند زمينه برداشت اشتباه و سوءاستفاده براي شکاف افکني بين صفوف ملت ايجاد شود.

 

برگزار کنندگان چنين برنامه هاي ملي بايد بدانند که اين مراسم از چنان اهميتي برخوردار است که لحظه لحظه آن زير ذره بين همگان قرار گيرد و اشتباهي کوچک آثاري منفي را با خود به همراه خواهد داشت و از طرف ديگر نيز بايد از کساني که براساس مسائل کوچک مدام بر طبل تقويت اختلاف خواسته يا ناخواسته مي کوبند خواست که اينقدر بر له يا عليه برخي مسائل حاشيه اي پافشاري نکنند که حاشيه نبايد بر متن اصلي که شکوه ملي، معنوي و انقلابي يک رويداد تاريخي بود غلبه کند.

 

از اين اشاره که بگذريم به اين سوال مي پردازيم که پيام 175 شهيد غواص براي امروز مردم ايران چيست و آيا مي توان اين پيام را مصادره به مطلوب کرد؟

 

نمي توان دچار ترديد شد شهدايي که به تعبيرقرآن زنده اند با آمدن خود آن هم در اين شرايط حساس تاريخي براي کشور حامل پيامي روشن هستند اما بايد به اين نکته توجه کرد که اين پيام را نبايد با سليقه هاي خود تفسير کنيم. مثلا کساني که پيام اين شهدا را مخالفت با مذاکرات تفسير کردند يا آن را بهانه اي قرار دادند براي اينکه تيم هسته اي را عناصري غيرشجاع و واداده و خلاف مرام شهدا تصوير کنند، تفسير به راي هايي نادرست از پيام شهدا محسوب مي شود. قبلا هم در يادداشتي تصريح شده بود که در نوع مواجهه با مذاکرات هسته اي سه طيف موثر در صحنه عمل وجود دارند اول دلواپسان دوم موافقان و سوم موافقان نگران که نه هيچ کدام از آن ها حتي دلواپسان، مخالف هر توافقي حتي توافق خوب است و نه هيچ کدام شان حتي موافقان، معتقد به هر توافقي حتي توافق بد. يعني همه به توافقي خوب معتقدند و با توافقي بد مخالف هستند فقط تعريف هاي آن ها از توافق خوب و مسير طي شده متفاوت است حال با اين اشاره اگر کسي منظور از پيام شهداي غواص را تاييدي تلقي کند بر يکي از اين ديدگاه ها مثلا مخالفان روش تيم هسته اي ، مي توان اين ادعا را مصادره به مطلوب دانست چرا که خود اين نگاه يعني مرزگذاري بين ديدگاه هاي مختلف که خود خلاف اصل وحدت بخشي پيام اصلي شهدا و امام شهدا است اما اگر اين اختلاف سليقه هاي مصداقي را کنار بگذاريم به نظر مي رسد نمي توان از پيام مهم اين 175 شهيد چشم پوشي کرد و آن هدفي است که آن ها براي آن به مظلومانه ترين شکل ها به شهادت رسيدند.

 

مگر نه اين است که آن ها جان خود رافدا کردند براي اينکه «امنيت کشور»، «عزت ملي» و «استقلال ايران» حفظ شود و مگر نه اين است که آن ها با دستان بسته شهادت را در آغوش گرفتند که «پرچم اسلام» به اعتلا دربيايد و زمينه ظهور حضرت ولي عصر (عج) ايجاد شود؟

 

آيا مي توان از اين مساله چشم پوشي کرد که آن ها براي رسيدن به 4 هدف ذکر شده (که امروز براي آن در تصميمات پيش رو ما به ازاهايي وجود دارد) از همه چيز خود گذشتند و آيا مي توان گوش هاي خود را بر طنين اين پيام بست که «راه و هدف ما را ادامه دهيد»

 

به نظر مي رسد توقع اين شهيدان روشن است: « شعارزدگي، بحث هاي جناحي و اختلاف سليقه هاي زيان آور را کنار بگذاريد و يکپارچه «امنيت کشور»، «عزت ملي»، «استقلال ايران» و «اعتلاي اسلام» را فداي هيچ چيز حتي جان و مال و منفعت ظاهري خود نکنيد.»

******************************************************

روزنامه ایران******

2 چهره از سهشنبه بهارستان/ امیر یوسفی

1 بهارستان برای ساکنان رو سپید و پیشانی بلند ایران زمین، هم جغرافیاست و هم تاریخ. به ظاهر یک میدان است، چه بسا نازیباتر از بسیاری از میدان‌های شهر که سراغش را فقط در جغرافیا می‌توان گرفت؛ اما بواقع کانون خاطرات سیاسی و فرهنگی ایران در تاریخ معاصر به شمار می‌آید. بهارستان به این اعتبار، ترجمان جغرافیایی تاریخ مردمسالاری در ایران است. این را هم عمارت عتیق مجلس شورای ملی در شرق میدان گواهی می‌کند و هم بنای شیک و شکیل مجلس شورای اسلامی در شمال میدان. یک تجسس وتفحص سرسری در شناسنامه تاریخ فرهنگ و سیاست معاصر آشکار می‌کند که روح و روحیه ایرانی بارها در این میدان، مانور داده است و عرض و طول این محوطه را به صحنه شعور و اراده ملی بدل کرده است. صدای آزادیخواهی قشون مشروطه پشت دیوارهای مجلس ملی و روبه‌روی میدان بهارستان، هنوز شنیدنی است. صدای استبداد ستیزی مجاهدان و مجتهدان جنبش نفت نیز در همین میدان پیچیده و ماندگار شد. قبل از آن و بعد از آن نیز، در کتاب خاطرات بهارستان،  حکایت‌های فراوانی درج است که ثابت می‌کند این میدان، دیگر نه یک جغرافیا بلکه پاره‌ای از تاریخ ماست.

2 بهارستان، سه‌شنبه پیش نیز سنگفرش‌های خود را میزبان اراده ملی کرد؛ روزی که دل‌ها و دوش‌ها لانه‌ای شدند تا پرستوهای بال بسته را در خود امان دهند. خبر آمده بود که زمین گرم جنوب، امانت‌های مردم را پس داده است و اکنون 270 عطیه آسمانی روی احساس ملی و ایمانی مردم نشسته بودند. بهارستان، باز هم تابلوی پر تلألویی از اراده جمعی ملت شده بود. از 270 امانت قیمتی، آن 175 مسافر، غربت و غمی خاص بر انگیختند: غواصانی که تعدادی از آنان با دستانی بسته در برکه شهادت جان داده بودند. سه‌شنبه، بهارستان، مردم را به خود خواند تا رسم و ردای جناح‌گرایی را بیرون میدان بگذارند و با پایی خالی از غبار سیاست زدگی به ضیافت وداع با امانت‌های ایام جنگ داخل شوند.

3 قدر بهارستان را هم مردم همیشه دانسته‌اند و هم سیاست‌بازان. هرجا قامت بلند مردم حاضر باشد، طمع‌ورزی کوته‌نظران هم حاضر است. هرجا خروش دریایی مردم حاضر باشد، موج‌سواری بندبازان هم حاضر است. سه‌شنبه، مردم به بهارستان درآمده بودند تا در نمایشی ناب از وحدت ملی، عواطف و ایمان زلال خود را در غیاب جناح و طیف و طبقه و جریان‌های سیاسی نثار امانت‌های بازآمده خود کنند اما سیاست‌بازان از پیکرهای شهیدان، خاکریزی انسانی ساختند تا از فراز آن به دولت یا به هر تیم و طایفه‌ای که نمی‌پسندند، هجوم آورند. بهارستان تو گویی شده بود «شیار 175». نه ظریف دیپلمات از آش شوم این سیاست‌بازان بی بهره ماند و نه روحانی رئیس جمهوری از آشوب «آب خوردن» معاف شد. و نه «لاریجانی» را از اهانت بی نصیب گذاشتند. تن تبدار شهدا که حجت موجه ملت برای آیین و ایمان و ملیت هستند در دست فرصت‌طلبان، وسیله ای شد تا پرچم تسویه حساب با رقبای سیاسی بر آن نصب شود و باد بی‌اعتنایی به منافع ملی بر آن بوزد. کسی از رگ‌های گردنی که متورم شده بود و خطاب به شهدا فریاد می‌کشید «خوب شد نیستید ببینید چگونه چوب حراج به کشور زده‌اند» نپرسید در آن 8 سال مشهور که بر ملت آن رفت که دیدیم، چرا از شهدا سراغ نمی‌گرفتید؟

4 سیاست بازان حرفه‌ای «تریبون» را چرتکه‌ای پنداشتند تا حساب خرد و درشت خود را با رقیب صاف کنند. قصه جعلی «آب خوردن» را یکبار دیگر در گوش مخاطبان بخوانند به خیال آنکه مردم، خواب آلودگانی چشم فرو بسته هستند. سیاست‌خارجی دولت را به قاجار زدگی و پهلوی گرایی متهم کردند. باری، بهارستان که نماد جغرافیایی برای تاریخ مردمسالاری ما بود سه‌شنبه بار دیگر صحنه مواجهه دو دیدگاه بود؛ مردمی که خالی از شائبه گروه و گرایش و جناح و جریان، شهیدان را حلقه مستحکمی در زنجیره منافع ملی دیدند؛ و سیاست‌بازانی که بر استخوان متبرک این مسافران هم رحم نیاوردند و بار دیگر آنها را در شیار شوم تنگ نظری دفن کردند؛ شیاری که اکنون می‌توان آن‌را «شیار 175» پلاک کرد.

******************************************************

روزنامه وطن امروز**

معمای جیب مردم و گرانی/محمد واعظی

رئیس‌جمهور اخیرا ضمن متهم کردن چندباره منتقدان دیپلماسی فعلی هسته‌ای و ناراضی از رضایت دولت به «توافق بد» گفته است «هفته‌ای 2 بار قیمت اجناس را می‌گیرم و تغییرات آنچنان نیست!» البته بنا بر اتفاقات 2 سال اخیر مشخص شده که تفاوت مفهوم «گرانی» و «تورم» و حتی «شیب ملایم» افزایش قیمت‌ها از مردم تا مسؤولان زیاد است و این خود نشانه‌ای واضح از اختلاف طبقاتی و فاصله معیشتی بسیار زیاد قاطبه مردم و مدیران فعلی دولت است اما ادعای اطلاع داشتن از «جیب مردم» و ارتباط دادن وضعیت نابسامان اقتصادی فعلی به تحریم‌ها حقیقتا قابل بررسی است.

وضعیت جیب مردم شاخص بسیار خوبی برای بررسی سیاست‌های اقتصادی دولت است. ما امروز در شرایطی قرار داریم که نان، برنج، میوه، شکر، بنزین، مرغ، آب و برق و لبنیات به‌عنوان روزمره‌ترین کالاها و خدمات مصرفی با هزینه گزافی به دست خانواده ایرانی می‌رسد. تقریبا هیچ‌کدام از موارد اعلامی با توجه به شرایط بسیار خوب تولیدکنندگان کشورمان «وارداتی» به شمار نمی‌رود که دولت کمبود ارز و تحریم‌ها را دلیلی برای گرانی آنها معرفی کند؛ پس علت گران شدن پیاپی خدمات مذکور و تضعیف جیب ایرانیان در بازار بی‌سامان کشور چیست؟

  واردات گسترده با ارز تحریمی!

در طول یک سال گذشته به‌رغم کاهش 50 درصدی میزان واردات و تولید 10 میلیون تن از میزان کل 11 میلیون تن گندم مورد نیاز کشور در داخل، قیمت نان به بهانه «بهبود کیفیت» و «آزادپزی» 3 بار افزایش یافته است. نان از اقلام اساسی است که افزایش قیمت آن از قدرت ایجاد بار روانی بر خانواده ایرانی برخوردار است. برخی صاحبنظران گرانی پیاپی قیمت نان در طول یک سال اخیر را مرتبط با گمانه عملیات روانی در جامعه برای رسمی کردن روایت «تاثیر داشتن تحریم‌ها» ارزیابی می‌کنند.

اما برنج... خبرگزاری رسمی دولت

4خرداد امسال از قول نماینده بابل در مجلس نوشت: «واردات بی‌رویه برنج صدمات زیادی به کشاورزان وارد می‌کند و با شعار حمایت از رونق تولید منافات دارد». استاندار گیلان نیز

24 خردادماه از نگرانی خود در همین باره خبر داد و واردات بی‌رویه را موثر بر قیمت برنج به منظور تامین هزینه‌های کشاورزان ارزیابی کرد.

براساس گزارش مرکز گمرک، در 2 ماه ابتدایی سال جاری ۱۴۹ هزار تن برنج به ارزش ۱۵۳ میلیون دلار وارد کشور شد، هرچند که این حجم واردات در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته ۳۰ درصد کاهش داشته اما به گفته دبیر انجمن برنج ایران، نیازی به واردات برنج در سال جاری وجود ندارد. همه اینها در حالی است که در کنار واردات رسمی چند ماهه اخیر، حدود ۳۰هزار تن نیز به شکل قاچاق وارد کشور شده که احتمال آلوده بودن آنها نیز وجود دارد!

می‌رسیم به میوه! ایران کشوری است که در بخش میوه «کلان تولیدکننده رسمی» در منطقه محسوب می‌شود، با این وجود واردات عجیب و غریب میوه موجب شده قیمت‌ها در این بخش نیز سر به فلک بکشد. درگیری اساسی در پرونده واردات میوه نیز همچون موضوع گندم و برنج میان وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت است. عنایت‌الله بیابانی، قائم‌مقام خانه کشاورز در این باره گفته است: «قانون انتزاع وظایف بازرگانی بخش کشاورزی، از طرف برخی افراد و مسؤولان وزارت صنعت، معدن و تجارت همواره مورد هجمه و انتقاد قرار گرفته است و این انتقادها از گذشته نیز وجود داشته که نشان می‌دهد همه صحنه‌ها و مشکلات بازار میوه و تره‌بار شب عید و ایام نوروز ساختگی و برای زمین خوردن وزارت جهاد کشاورزی در اجرای این قانون بوده است».

صفایی، مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران نیز خطاب به مشتاقان واردات گفته است: «وقتی در تولید محصولاتی مانند سیب، پرتقال و نارنگی که حدود ۴۰ درصد محصولات باغی کشور را تشکیل می‌دهد، جزو تولیدکنندگان بزرگ دنیا هستیم یا در شرایطی که کشور با محدودیت ارزی روبه‌رو است و شرایط اقتضا نمی‌کند ارز صرف واردات کالاهای غیراساسی شود، علت تاکید بر واردات چیست؟»

قیمت کود شیمیایی نیز از مواردی است که مستقیما بر قیمت تمام‌شده محصولات کشاورزی غیروارداتی تاثیر می‌گذارد. عضو هیأت‌مدیره انجمن تولیدکنندگان کودهای کشاورزی می‌گوید: «طی سال گذشته معادل ۵۰۰ میلیون دلار کود شیمیایی از خارج وارد کشور شده است، در صورتی که دولت می‌تواند به جای واردات از ۳۰۰ کارخانه تولیدی که توانایی تأمین بیش از ۵۰ درصد نیاز داخلی به کود را دارند، حمایت کند».  در بخش واردات شکر نیز درگیری میان وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت جدی است. سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه صنعت قند و شکر کشور در حال ورشکستگی است، گفت: «طبق قانون انتزاع مجوز واردات شکر در اختیار وزارت جهادکشاورزی قرار دارد اما وزارت صنعت، معدن و تجارت از این موضوع تمکین نمی‌کند».

برومندی می‌گوید: «در واقع واردکنندگان فعلی شکر کسانی هستند که در این صنعت فعالیت ندارند و تنها به طور صرف واردکننده به شمار می‌روند و کالای وارداتی را به هر قیمتی که بخواهند در اختیار کارخانجات قرار می‌دهند و بازار داخل را از کالاهای وارداتی اشباع می‌کنند». وی با تاکید بر اینکه شکر وارداتی برای چند سال کشور کافی است، گفت: «در حال حاضر محصول تولیدی کارخانجات کشور به دلیل واردات بی‌رویه و نوسانات قیمت شکر به فروش نمی‌رود که امروز کارخانجات نیز به دلیل داشتن تسهیلات بانکی با مشکلات جدی مواجه هستند و توان پرداخت مطالبات چغندرکاران را ندارند».

شایعه در خدمت واردات!

البته لابی حامی و مجری سیاست‌های واردات محصولات کشاورزی به منظور تثبیت وضعیت خود یک شاهکار دیگر هم داشت. مجموعه‌ای از عوامل دولتی منتفع از واردات در یک سال اخیر با دمیدن در شایعه ورود ایران به دوره خشکسالی 30 الی 50 ساله کوشیدند «کشاورزی» را در ایران فاقد مزیت نسبی جلوه داده و مردم را مخیر میان 2 گزینه ادامه حیات و کشت و زرع ترسیم کنند.  علی فراستی که مدتی است روی طرح آبرسانی به کویر و تبدیل آن به دریاچه مشغول مطالعه و بررسی است، تأکید بر کذب بودن گمانه تبلیغاتی مذکور و بحران «بی‌آبی» در ایران دارد. وی به خبرآنلاین گفته است: «اینکه بتوان تحولات طبیعی را تا ۳۰ سال آینده از هم‌اکنون پیش‌بینی کرد، پایه علمی محکمی ندارد بلکه متکی بر فرضیات است». فراستی که مدیر حفاظت محیط‌زیست یکی از شهرداری‌های لس‌آنجلس در آمریکاست، می‌گوید: «می‌توان براساس داده‌های موجود و تغییرات یک دوره زمانی نسبت به احتمالات در تغییرات زیست‌محیطی نظر داد ولی نمی‌توان به طور قطع پیش‌بینی کرد ۳۰ سال بعد چه خواهد شد».

توفان وحشت و آسیاب تحریم

البته آسیاب تحریم هنوز خشکسالی می‌طلبد تا با توفان وحشت حاصل از شایعات، چرخش بچرخد! مهم نیست چرخ سانتریفیوژها مدت‌هاست با پلمب بی‌تدبیری از چرخش ایستاده است.  دوئل قجری شرف و شکم کماکان نفس‌کش می‌طلبد. حتی وزیر کشاورزی دوره اصلاحات که گفته قحطی در پیش است و

50 میلیون ایرانی باید از کشور بگریزند تا از گرسنگی ناشی از خشکسالی نجات یابند! تاکید می‌کند در این دوره و زمانه برای 50 هزار نفر هم نمی‌شود در دنیا جا پیدا کرد و حالا کجا می‌خواهید کوچ کنید و پناهنده شوید؟! آب و برق نیز به بهانه «مدیریت مصرف» گران شده است بدون آنکه سیاست‌های مدیریتی دولتی در وزارت نیرو اندکی به سمت صرفه‌جویی تغییر جهت دهد. مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق تهران در اظهاراتی که خبرگزاری رسمی کشور آن را مخابره کرد، تصریح کرد: «باید قیمت‌ها در زمان پیک بار آنچنان گران شود که مردم خود تمایلی به استفاده از برق در این زمان نداشته باشند و صرفه اقتصادی نداشته باشد.» سیدمحمد هاشمی معتقد است واقعی شدن قیمت برق حداقل در زمان پیک بار، باعث کاهش چشمگیر در مصرف خواهد شد. این در حالی است که براساس اعلام رسمی خود وزارت نیرو 50 درصد مشترکان هزینه قبض‌شان کمتر از 10 هزار تومان است و 70 درصد مردم حتی کمتر از الگوها مصرف دارند. با این وجود هیچ عزمی برای افزایش هزینه برق و آب ثروتمندان دارای استخر و جکوزی وجود ندارد.  مردم می‌گویند دولت نان را گران کرد تا یارانه پرمصرف‌ها را حذف نکند! بنزین را گران کرد تا یارانه پرمصرف‌ها را حذف نکند! طرح مهم کارت سوخت و شبنم و ایران کد و سایر سیستم‌های ایجاد شفافیت اقتصادی و جلوگیری از قاچاق را ملغی کرد تا...؟!

برق اتمی ارزان و جیب مردم

یک راه بهتر حل مشکل برق کشور و تعطیلی نیروگاه‌های برق- آبی پرمصرف و کم‌بازده برای جلوگیری از هدر‌رفت بسیار بالای آب و ارزان شدن انرژی و به‌دنبال آن رونق کشاورزی و صنعت به علت کاهش هزینه‌ها، چرخش سانتریفیوژها و راه‌اندازی نیروگاه‌های اتمی است که امروز به واسطه نابودی ذخیره اورانیوم کشور و تعطیلی 10 الی 25 ساله صنعت هسته‌‌ای در حال تبدیل به آرزویی دور و دراز است. اینجا هم شایعه‌ای جالب توجه برای شیفت نظر مردم از راهکارهای هسته‌ای پیشرفت و کاهش هزینه‌های زندگی عمومیت یافت. وارداتچیان و صاحبان استخرهای آب شیرین خانگی می‌گویند: «کشورهای توسعه یافته در حال تعطیلی رآکتورهای خود هستند و انرژی اتمی از مد رفته است». با این حال آمریکا 99 رآکتور برق هسته‌ای در حال ساخت دارد. فرانسوی‌ها 70 درصد برق‌شان را با اتکا به 58 رآکتور هسته‌ای تامین می‌کنند. ژاپن در حال ساخت 2 رآکتور جدید به جای آنهاست که در زلزله از دست رفتند و هم‌اکنون 43 رآکتور برق اتمی دارد. چینی‌ها با 27 رآکتور فعال در حال ساخت 24 رآکتور جدید هستند. روسیه نیز 34 رآکتور دارد و 9 تا هم در لیست تکمیل نهایی دارد. حتی امارات با جمعیت کمتر از 3 میلیون نفر در حال ساخت 3 رآکتور اتمی است!  علاوه بر۳۰ کشوری که درحال حاضر از برق اتمی بهره مند هستند، ۲۱ کشور اردن، امارات عربی متحده، اندونزی، ایتالیا، بلاروس، بنگلادش، تایلند، ترکیه، تونس، سوریه، شیلی، غنا، فیلیپین، قزاقستان، کویت، لهستان، لیتوانی، مراکش، مصر، نیجریه و ویتنام در تلاش برای استفاده از فناوری انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای هستند.

دست وارداتچیان دولتی که ارز محدود کشور را در شرایط تحریمی صرف حفظ یارانه آب و برق ثروتمندان پرمصرف و اشباع بازار با محصولات کشاورزی و غذایی دارای مشابه داخلی می‌کنند در جیب مردم است آقای رئیس‌جمهور! ما در حال نزدیک شدن به موقعیتی هستیم که مردم دعا کنند کالاهای کشاورزی و خوراکی نیز به لطف آمریکا تحریم شود تا دست سودجویان و قاتلان جیب ایرانی از بازار کوتاه شود! گیریم تحریم‌ها برداشته شود و دوباره تبدیل به نفت‌فروشی در حد عربستان سعودی شویم، آیا پولش به جیب مردم واریز می‌شود؟! خود اقتصاددانان حامی دولت نیز معترفند بودجه اضافی با ادامه سیاست‌های اقتصادی فعلی صرف واردات بیشتر و تنبلی مدیریتی حداکثری خواهد شد.

ارزی که به یغما می‌رود

هزینه تعطیلی کارخانجات ورشکسته به علت واردات بی‌رویه، کمر کارگر ایرانی را دو تا و کشاورز ایرانی را وادار به فروش زمین کشت و زرع به ویلاسازان وارداتچی کرده است. آیا برای حل چنین دغدغه بزرگ زیست‌محیطی باید منتظر «تدبیر کدخدا» باشیم؟! برق هسته‌ای است که با مدیریت منابع آبی محدود کشور از گران شدن چندباره خدمات عمومی جلوگیری می‌کند نه شایعه «خشکسالی 50 ساله» که مشخص است از دکان چه کسی سر برآورد! به گمانه‌سازی برای اثبات تز قجری «کدخدا راضی نشود نه از آش خبری است و نه از آب» پایان دهید! آیا واقعا  آنهایی نگران جیب مردم هستند که «خودکفایی» را آرمانی احساسی و بی‌خریدار و برآمده از جو ابتدای انقلاب می‌خوانند و «جهاد سازندگی» را به حکم بی‌تدبیری در کوچه پس کوچه‌های اصلاحات بایگانی کردند؟! شاید به قول لاریجانی تحریم 30 درصد هزینه‌ساز باشد اما 70 درصد هزینه‌های وارده به جیب مردم ناشی از بی‌تدبیری دولتمردان است. آیا چنین فرافکنی فاشی را می‌توان 2 سال دیگر ادامه داد؟ مردم با تقبیح رفتار سیاسی دولت به کنایه می‌گویند: «بازگشت همه به سوی کدخداست!» تحریمیم می‌فهمی؟! میان خطوط را بخوان دولت محترم! آیینه شکستن خطاست!

****************************************************

روزنامه جام جم *******

تلویزیون در بطن زندگی مردم است / حجت‌الاسلام سیدرمضان موسوی‌مقدم

تردیدی نیست که امروزه تلویزیون در بسیاری از شئونات زندگی بشر نقشی اساسی را ایفا می‌کند و نمی‌توان کارکردش را در تربیت، آموزش، رفتارسازی، مناسک‌سازی و تبیین سبک زندگی نادیده گرفت. تلویزیون در میان رسانه‌ها همچنان جایگاه ویژه خود را حفظ کرده و هنوز هم مخاطبان خاص خود را دارد. این رسانه فراگیر در بطن زندگی مردم است و نه حاشیه آن. مردم کشور ما با رادیو و تلویزیون زندگی می‌کنند، بنابراین این باور مهمی است که مسئولیت بخشیدن به جامعه در برابر تهاجم فرهنگی رسانه‌های غربی و ایجاد تعمیق در اعتقادات و باورهای عمومی جامعه را از کارکردهای‌شان بدانیم.

نقش تلویزیون با وجود تعدد رسانه‌های به خصوص اجتماعی در چند سال اخیر همچنان بی‌بدیل است و کارکردهای منحصر به فرد خودش را دارد. باید کارکردهای این رسانه را در همه شئونات زندگی مورد توجه قرار داد. جامعه‌شناسان معتقدند که بار اصلی آموزش و تربیت عمومی با وجودی که متولیان دیگری هم دارد همچنان بر دوش تلویزیون است. این رسانه همچنان از شان بالایی در جامعه برخوردار است؛ پس باید نهایت استفاده و بهره‌وری را از آن برد. مهم‌ترین کارکرد تلویزیون استفاده از داشته‌ها و سرمایه‌های بالقوه و بالفعل خود مخاطبان است.

 تلویزیون باید داشته‌های مردم را به آنها یادآور شود و به هیچ عنوان لحن دستوری و حتی متذکرانه به خود نگیرد. به طور مثال، در مقوله آداب و رسوم لزومی ندارد که تلویزیون یک شیوه جدید را ابداع کند، چرا که در لایه‌های مختلف فرهنگ ملی و بویژه فرهنگ اسلامی‌مان همه چیز نهفته است. مشکل اینجاست که ما از داشته‌های خودمان فاصله گرفته‌ایم. هر‌گونه آگاهی بخشی و یادآوری اگر در قالب سرمایه‌ها و داشته‌های دینی، اعتقادی و ملی خودمان باشد کفایت می‌کند.

 کارکرد تلویزیون آن گاه می‌تواند تاثیرگذار باشد که این رسانه در میان مردم بایستد و به آنها یادآور شود که چه داشته‌اند و چقدر از داشته‌هایشان فاصله گرفته‌اند. در زمینه آموزش فرهنگ شهروندی اگر به صورت نسبی در نظر بگیریم کارکرد تلویزیون تا حدودی رضایتبخش است اما به صورت مطلق، نه.

 این رسانه هنوز نتوانسته جایگاه واقعی خودش را در این زمینه پیدا کند. مخاطب انتظار دارد که همه نیازهایش را در تمام مقاطع زندگی از طریق رسانه ملی تامین کند و تلویزیون باید بتواند به این نیاز پاسخ مثبت و مناسب بدهد و اصولا به همه شئونات زندگی بپردازد. مقام معظم رهبری یک تعبیر زیبا دارند که «تلویزیون یک مدرسه عمومی است». از جمله ایشان این‌گونه می‌توان استنباط کرد که یک مدرسه خوب همیشه باید شاگردان ممتازی را تحویل اجتماع دهد و نه فقط به جنبه درسی که به همه ابعاد و نیازهای زندگی آنها توجه داشته باشد.

 تلویزیون کارکردهای فراوانی دارد که برخی از آنها هنوز نادیده گرفته شده است؛ از جمله نقش و سهمش در آشنا کردن مردم با فرهنگ شهروندی و وظایف و البته حق و حقوقی که در این زمینه دارند.

 ******************************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات