روزنامه کیهان **
توافق و چهار تصور اشتباه/ محمد صرفی
توافقی که روز سهشنبه ایران و 1+5 به آن دست یافتند اگرچه ماهیتی هستهای داشت اما به نظر میرسد امواج آن فراهستهای خواهد بود و یا بهتر است اینگونه بگوییم برخیها چه در داخل و چه در خارج سعی میکنند از این توافق، پلی برای رسیدن به اهدافی فراهستهای بسازند. این موضوع ارتباطی به کیفیت توافق مذکور نداشته و خوب یا بد بودن توافق مسئلهای دیگر است که باید در جای خود به آن پرداخته شود. خوشبختانه متن کامل توافق - اگر چه به انگلیسی و نه فارسی- منتشر شده و با توجه به حجم متن -بیش از 150 صفحه- بررسی و قضاوت درباره این توافق اگرچه کاری زمانبر و ظریف است اما غیرممکن نیست. اما فارغ از محتوای توافق و سرنوشت آن در مرحله اجرا، درباره نتایج، آثار و گامهای فراهستهای این توافق - چه واقعی و چه ادعایی- میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- برخلاف برخی القائات و تصورات این توافق نه تنها نمیتواند منجر به همکاری ایران و آمریکا در مسائل منطقهای شود بلکه به احتمال قوی تنشها را افزایش نیز خواهد داد. این مسئله از آنجا ناشی میشود که توافق هستهای را باید آغازی بر ارائه لیستی بلند بالا از سوی طرف مقابل در حوزههای گوناگونی مانند ادعای حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر و... دانست. اساسا این موضوعات یک فصل مشترک بسیار مهم دارند و آن هم ادعایی بودن آنهاست. آمریکا مدعی بود و همچنان نیز هست که ایران به دنبال ساخت بمب اتمی است و باید جلوی آن گرفته شود. در سایر موضوعات نیز همین نگاه ادعایی نسبت به ایران غالب است. نمونه بارز آن را میتوان در اولین نطق باراک اوباما، دقایقی پس از اعلام رسمی توافق مشاهده کرد. آنجا که ایران را در کنار داعش نشاند و به پادشاهیهای مرتجع عرب - بخوانید تامین کنندگان مالی داعش- وعده داد از آنها در برابر این دو تهدید حفاظت خواهد کرد.
اوباما در این سخنرانی مدعی شد این توافق براساس «سنت رهبری آمریکا بر جهان» -همان کدخدا!- حاصل شده است. وقتی چنین نگاهی به قضایا حاکم باشد تکلیف روشن است. محور و ستون فقرات استراتژی منطقهای واشنگتن، حفاظت و تامین حداکثری منافع رژیم صهیونیستی است. رهبر معظم انقلاب نیز چندی پیش فرمودند چه توافق بشود و چه نشود، اسرائیل ناامنتر خواهد شد. امروزه جای جای خاورمیانه از لبنان و سوریه گرفته تا یمن و بحرین، صحنه این تنازع استراتژیک است و پیشبینی افزایش تنشها بیش از آن که مبتنی بر بدبینی باشد، بر استدلالی منطقی و واقعیتهای صحنه استوار است.
2- عدهای معتقدند رسیدن به توافق هستهای به معنای چرخش استراتژیک در سیاست «تغییر رژیم» آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران است و آمریکا با پذیرش این توافق در واقع پس از 36 سال به واقعیتی به نام «جمهوری اسلامی» تن داده است. برای رد این مدعا میتوان به سخنان اوباما و جان کری پس از توافق اشاره کرد. این دو مقام ارشد آمریکایی در سخنان خود اذعان دارند که توافق هستهای با ایران برای آنها انتخابی از سر اضطرار و ناچاری بوده است. چرا که آنها اساساً گزینه دیگری پیش روی خود نداشتند. اولین و قطعیترین نتیجه شکست مذاکرات، غرق قایق تحریمها بود.
تحلیل چند روز پیش نشریه آتلانتیک در این زمینه کاملاً گویاست. گراهام الیسون در این تحلیل مینویسد؛ «بعضی استدلال میکنند که امضای یک توافق کنترل تسلیحات، منحرف شدن از هدف اصلی واشنگتن یعنی تغییر رژیم ایران است. اعضای کنگره در اندیشه این ادعا باید هسته اصلی استراتژی امنیت ملی دولت ریگان را مطالعه کنند. این استراتژی که از وضعیت طبقهبندی شده خارج شده است میگوید «سیاست آمریکا در برابر شوروی شامل سه عنصر است: مقاومت خارجی در برابر امپریالیسم شوروی؛ فشار داخلی بر اتحاد جماهیر شوروی در جهت تضعیف منابع امپریالیسم شوروی؛ و تعامل با اتحاد شوروی از طریق مذاکرات در راستای رسیدن به توافقهایی که به حفظ و پیشبرد منافع آمریکا میانجامد و با اصول عمل متقابل و منافع مشترک سازگار است.» پس در حالی که دولت ریگان در حال مذاکره و امضای توافق بود تلاشهایش برای تضعیف اتحاد شوروی را دو چندان میکرد؛ و در ۱۹۹۱ اتحاد شوروی ناپدید شد.»
تطبیق 3 اصل فوق با سیاست عملی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، کار دشواری نیست. مگر آنکه بخواهیم چشم خود را ببندیم و خود را به خواب بزنیم!
3- بزک شیطان بزرگ، خطی مربوط به دیروز و امروز نیست. نیات و اهداف از این بزک کردن نیز اگرچه تا حدی متفاوت اما نتیجه و اقدام یکسان است. عدهای خائنانه و کاملاً از روی آگاهی در این مسیر میروند و برخی نیز با نیت خیر! چرا که گمان میکنند باید به هژمونی پوسیده آمریکا تن داد و برای این نیز ماله کشیدن بر جنایات این کشور اشکالی ندارد! بدون شک خط بزک آمریکا از این پس تشدید خواهد شد. وقتی پدرخوانده یک جریان فکری و سیاسی در سایت خود با استناد به آیات قرآن میخواهد کار خود را پیش ببرد و برای آیه 34 سوره فصلت (هرگز نيكى با بدى يكسان نيست. همیشه بدی را با بهترین عمل (نیکی) پاسخ بده تا همان کسی که گویی با تو بر دشمنی است، دوست تو گردد.) تیتر میزند؛ «چرا دوستی با دشمنان محال نیست؟» و با اظهارات خود نوید بازگشایی سفارت آمریکا را میدهد، تعجبی هم ندارد که نشریه ارگان این جریان فاسد سیاسی و اقتصادی، روی جلد خود را به آرزوی عکس سلفی اوباما با میدان آزادی اختصاص دهد!
رهبر معظم انقلاب در اواخر بهمن سال 92 در مورد این خط خطرناک فرمودند: «ما تسلیم زورگویی و باجخواهی آمریکا نخواهیم شد. یک عده سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتیها و وحشتآفرینیها و خشونتها را از چهره آمریکا بزدایند در مقابل ملت ما، بهعنوان یک دولت علاقهمند، انسانْدوست معرفی کنند؛ اگر سعی هم بکنند، سعیشان بیفایده است.»
4- از ابتدای آغاز مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، تحلیلگران و رسانههای غربی در حال فضاسازی درباره این موضوع هستند که مذاکرات هستهای یک دو قطبی داخلی در ایران است که سرنوشت آن بر جریانات داخلی و صف بندیهای آن تاثیر میگذارد. آنان با زیرکی این دوقطبی ادعایی را اینگونه القا میکردند؛ 1- جریانی که خواهان مذاکره و توافق است، از انقلاب دور و به غرب گرایش دارد 2-جریانی انقلابی و حزباللهی که مخالف مذاکره و توافق است و از هیچ اقدامی برای شکست مذاکرات دریغ نمیکند. پذیرش و تن دادن به این دوقطبی القایی و ادعایی این نتیجه را خواهد داشت؛ حال که مذاکرات به توافق ختم شده، جریان نخست پیروز و مسرور است و جریان دوم شکست خورده و مغموم.
برخلاف این دوقطبیسازی ادعایی، تمام آنان که زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران جمع شدهاند، در واقع سوار بر یک کشتی هستند و هر اتفاقی برای این کشتی رخ دهد و به هر کجا برسد، همه - فارغ از نوع علایق و سلایق سیاسی- در این سرنوشت سهیماند. جریان حزباللهی در این میان وظیفهای بس خطیرتر و سنگینتر بر دوش دارد. چرا که این جریان به روشنی میداند و باور دارد، پیشرفت و آبادانی این کشور منوط به نتایج ژنو و لوزان و وین نیست. اگر قرار است این مملکت پیشرفت کند و جمهوری اسلامی ایران به جایگاه درخور و شایسته خود در دنیا دست یابد، بدون شک مسیر آن از راه تلاش شبانهروزی و مخلصانه در عرصههای مختلف است.
اگر همه چیز آنطور که روی کاغذ آمده پیش برود، چیزی حدود یک دهه دیگر- و در بخشهایی بیشتر- این توافق به پایان خواهد رسید. بدون شک آن روز هم نخواهند گذاشت ما به راحتی از حقوق طبیعی و قانونی خود در این عرصه استفاده کنیم. اگر میخواهیم آن روز با دست پرتری از میز مذاکرات بازگردیم، تنها نسخهاش این است؛ در همه عرصهها کار و کار و کار.
*************************************
روزنامه قدس ***
جبهه عبری–عربی علیه توافق / حسن هانی زاده
قدس :توافق هستهای اخیر ایران وکشورهای ۱+۵ هر چند با استقبال بیشتر کشورهای جهان مواجه شده و آن را در راستای صلح جهانی تلقی کردهاند، اما رژیم صهیونیستی وعربستان، واکنشهای منفی از خود نشان دادند.
عربستان سعودی از 22 ماه پیش که روند مذاکرات ایران و1+5 شکل جدیتری به خود گرفت، با همکاری رژیم صهیونیستی یک جبهه عبری-عربی برای تخریب روند مذاکرات تشکیل داد. یک خط مستقیم تلفن میان ریاض وتل آویو برای هماهنگی سیاستهای دو رژیم برقرار شد و بندر بنسلطان دبیر شورای امنیت ملی عربستان چند سفر محرمانه به تل آویو داشت.
مأموریت جبهه عبری-عربی در دو حوزه سیاسی واقتصادی برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات تعریف شد و ریاض و تل آویو بشدت از ظرفیتهای خود برای جلوگیری از توافق هستهای ایران و1+5 استفاده کردند.
عربستان سعودی برای تحت فشار قرار دادن ایران، خارج از سقف تعیین شده اوپک صادرات نفت خود را به میزان یک میلیون بشکه در روز افزایش داد. با اشباع بازار جهانی نفت، قیمت این ماده به نصف کاهش یافت و نه تنها ایران، بلکه بیشتر کشورهای صادر کننده نفت از کاهش شدید قیمت نفت متضرر شدند.
به موازات آن، رژیم صهیونیستی از تمامی ظرفیتهای خود برای تأثیرگذاری سیاسی بر روند مذاکرات هستهای استفاده کرد و شمار زیادی از اعضای کنگره آمریکا را با خود همراه ساخت. سفرهای مکرر مقامهای رژیم صهیونیستی از جمله بنیامین نتانیاهو به واشنگتن برای استفاده از ظرفیت لابی صهیونیستی و کنگره آمریکا علیه ایران به شکل گیری یک جریان افراطی در کنگره منجر شد.
عربستان نیز همسو با تحرکات رژیم اسراییل دست به یار گیری جدیدی زد و تلاش کرد تا از رهگذر عقد قرارداد تسلیحاتی با فرانسه، این کشور را علیه ایران با خود همراه سازد. ریاض همچنین تلاش کرد تا سیاستهای شورای همکاری خلیج فارس را با خود هماهنگ کند، اما مخالفت برخی کشورهای معتدل عضو شورای همکاری خلیج فارس به شکست این تلاشها منجر شد. حمله عربستان به یمن وقتل عام مردم بیدفاع این کشور بخشی از سیاستهای تخریبی عربستان در روند مذاکرات هستهای ایران و1+5 تلقی میشود.
اما از آنجایی که سیاست شخص باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا بر ضرورت دستیابی به یک توافق سیاسی با ایران استوار است، بنابراین با هرنوع فشار داخلی و خارجی مقابله کرد. باراک اوباما در صدد است تا از رهگذر حل صلح آمیز موضوع هستهای ایران، یک دستاورد تاریخی در دو سال باقی مانده از دوره ریاست جمهوری خود ارایه دهد. بنابراین کنگره آمریکا در یک اقدام کم سابقه، طرحی را ارایه داد که به موجب آن در صورت حصول توافق میان ایران و1+5، این توافقنامه باید در کنگره مورد تصویب قرار گیرد. طبیعی است این امر می تواند شرایط دشواری را برای رئیس جمهوری آمریکا ایجاد کند، اما باراک اوباما اعلام کرد که با استفاده از اختیارهای قانونی خود طرح کنگره را وتو خواهد کرد. این اختلافها آن هم در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا طبیعی به نظر میرسد، اما از وجود چسبندگی شدید اعضای جمهوریخواه کنگره به لابی صهیونیستی حکایت دارد.
با این حال تیم مذاکرهکننده ایرانی با اتخاذ روشها و سازوکارهای هوشمندانه توانست تلاشهای جبهه عبری–عربی و برخی اعضای کنگره آمریکارا با شکست مواجه کند. اکنون که جمع بندی اولیه میان ایران و1+5 در وین حاصل شده، رژیم آل سعود واسراییل بشدت احساس انزوای سیاسی میکنند و از این رو واکنشهای منفی در قبال این توافق از خود نشان دادهاند.
این توافق موجب خواهد شد تا فضای تعامل دلپذیری میان ایران و جامعه جهانی به وجود آید و شکاف میان ریاض و تل آویو با واشنگتن را در آینده تشدید خواهد کرد. عربستان واسراییل که همه امکانات سیاسی واقتصادی خود را برای جلوگیری ازتوافق هستهای ایران به کار گرفتهاند، اکنون بشدت دچار انزوای سیاسی شدهاند و درآینده از سیاستهای آمریکا فاصله خواهند گرفت.
************************************
روزنامه جمهوری اسلامی ****
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
ماه ضیافت الهی به روزهای پایانی خود رسیده و سفره این ماه پرخیر و برکت بزودی جمع میشود. سفیر وداع رمضان این روزها در ضمیر جانها طنین انداز است و صدای ملائک که در این ماه از آسمان به زمین آمده بودند تا از میهمانان این ماه معنوی پذیرایی کنند، شنیده میشود که آماده بازگشت میشوند. سرانجام صبحی از راه میرسد که طلیعهاش دیگر رمضان نیست لذا باید از این لحظات پایانی باقیمانده، حداکثر استفاده را کرد و خود را در جمع کسانی قرار داد که در زیر آبشار رحمت الهی از آلودگیها پاک شدند و حساب خود را با خدای خویش صاف کردند.
هنوز ساعتهایی برای بازماندگان از قافله مستغفرین باقیست و میتوان به فطرت پاک الهی بازگشت. هنوز فرشتگان الهی در میان زمین و آسمان ندای «هل من تائب» سر میدهند و افراد را به استفاده از فضای معنوی رمضان و تولدی دوباره فرا میخواند.
رمضان امسال علیرغم گرمای نفس گیر و طاقت فرسایش از معنویت ویژهای برخوردار بود چرا که خداوند در روزهای پایانی و در شبهای مبارک قدر، دعاهای بندگان را مورد استجابت قرار داد و نتیجه این عنایات و تفضلات الهی، باز شدن گره پرونده هستهای و پایان یافتن تحریمهای ظالمانه اقتصادی بر این کشور مقاوم و سرافراز بود. قطعاً به واسطه دعاهای خالصانه مومنان بود که رمضان امسال، «صوم استقامت» نام گرفت با افطار ظفر و پیروزی همراه شد.
سرانجام مقاومت ملت ایران بر سر کسب حقوق هستهای پاسخ داد و توافق عزتمندانه و «برد – برد»، آخر خوش صبوری ملت ایران و تدبیر دولت و شجاعت تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان شد. همزمانی این توافق پیروزمندانه با ایام روزهداری ماه مبارک رمضان باعث شد که شهد شیرین ظفر میهمان سفرههای افطار ملت ایران باشد و شادی ملت ایران را دوچندان سازد.
این توافق بر ذائقه ملت ایران که زیر بار تحریمهای ظالمانه سالهای اخیر قرار داشت و هزینههای زیادی را بابت آن پرداخت کرده بود، خوش آمد. مردم از اینکه با همت دولتمردان و تلاش طاقتفرسای دیپلماتهای کاردان، با تدبیر و شجاع کشورمان این پیروزی تاریخی بدست آمده، مشعوف هستند و آنرا نشانه تحقق سایر وعدههای دولت تدبیر و امید میدانند.
به نتیجه رسیدن تلاش تیم هستهای کشورمان برای رسیدن به توافق نهایی برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» این واقعیت را به جهانیان نمایاند که ایران دیگر یک کشور تحریم شده نیست همچنان که فرو ریختن یکباره ساختار لرزان وترک خورده تحریمها مهر تاییدی بر شکست و ناکارآمدی این ابزار در برابر اراده ملت ایران است.
از امروز ایران به عنوان یک قدرت هستهای با چرخه کامل سوخت و غنی سازی در جهان شناخته میشود؛ کشوری که در آن هیچ یک از مراکز هستهای تعطیل و برچیده نخواهد شد. ضمن اینکه طبق توافق، برنامه هستهای ایران که سالها به ناحق تهدیدی جهانی شمرده میشد اینک موضوعی برای همکاریهای بینالمللی است.
براساس این توافق که خواست مردم و رهبری بوده، همه تحریمها از مالی، تجاری، اقتصادی و علمی از سوی شورای امنیت، آمریکا و اتحادیه اروپا از روز اجرای توافق به طور قطعی برچیده خواهد شد. به رغم دلبستگی آشکار مقامهای کشورهای غربی به حفظ تحریمها و دست کم پا برجا نگاه داشتن تحریمهای تسلیحاتی، ایران و اعضای گروه 1+5 اعلام کردهاند برخی محدودیتها که در پیوست بر جام به آن اشاره میشود همخوان با خطوط قرمز ترسیم شده از سوی رهبر انقلاب، موقتی و دارای تاریخ مصرفهای متفاوت و محدود و به معنای زوال نهایی هرگونه مانع و قیدی در برابر فعالیتهای صلح آمیز هستهای و تعامل آزاد کشورمان با دنیا است.
البته آنچه در این میان باید به آن توجه داشت، آنکه توافق کنونی هرگز حاصل نمیشد مگر با تدبیر رهبری نظام که بیشترین حمایتها را از تیم مذاکره کننده به عمل آوردند، این حمایتها چند کارکرد جدی داشت: مخالفتهای داخلی با مذاکرات و مذاکره کنندگان را تعدیل کرد، به تیم مذاکره کننده، قوت قلب داد و به آن اعتبار بینالمللی بخشید و طرفهای مقابل مطمئن شدند که با نمایندگان مورد وثوق نظام مذاکره میکنند و میتوان روی حرفشان حساب کرد. همچنین ترسیم خط قرمزهای جدی برای مذاکره کنندگان، به آنها برای چانهزنیهای بیشتر با 1+5 کمک کرد.
همچنین نباید از نقش کلیدی رئیس دولت تدبیر و امید غفلت کرد که راهبرد دولتش را حل مناقشه هستهای قرار داد و نظام را با این راهبرد حیاتی همراه ساخت و در مرحله بعد، مدیریت کلان مذاکرات را برعهده گرفت. گروه هستهای کشورمان نیز با تلاشی خستگی ناپذیر و ستودنی نقش تاریخی خود را به حرفهایترین شکل ممکن ایفا کرد. قطعاً ملت ایران به تمام اعضای گروه مذاکره کننده کشورمان به دیده احترام و قدرشناسی نگریسته و مجاهدتهایشان را قدر میداند.
قطعاً بزرگترین بازنده این توافق، رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو است که در دو سال اخیر از هیچ تلاشی برای ایجاد مانع در روند گفتگوهای هستهای دریغ نکرد. در ماههای اخیر کارشکنیهای نتانیاهو در ارتباط با موضوع هستهای ایران به سوژه اصلی رسانههای بینالمللی تبدیل شده بود که حصول توافق هستهای، همچون پتکی بر سر او فرود آمد.
در روزهای پایانی و همزمان با اعلام پیروزی تاریخی ملت در جهاد نفس گیر هستهای با غرب، اعضای هیات دولت با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای این دیدار درباره نتایج مذاکرات هستهای، از زحمات و مجاهدات صادقانه و مجدانه تیم هستهای کشورمان قدردانی و تشکر کردند و سپس درباره ویژگیهای فرمان حکومتی حضرت علی بن ابیطالب(ع) به مالک اشتر و وظایف والیان و حقوق مردم توصیههایی ارائه نمودند. ایشان همچنین از زحمات دولت در دو سال گذشته قدردانی و برای اعضای دولت آرزوی توفیق کردند.
در موضوعات خارجی هفته، تحولات یمن، عراق و سوریه را به دلیل اهمیت آنها مورد بررسی قرار میدهیم. در یمن، درحالی که اوایل هفته سازمان ملل به مناسبت ماه رمضان آتش بس چند روزه اعلام کرد و امید میرفت که این اقدام سبب شود آتش جنگ، دست کم برای یک دوره چند روزه خاموش شود تا به اوضاع فاجعهبار مردم یمن رسیدگی شود ولی حکام سعودی وقعی به آتش بس ننهادند و پس از گذشت چند ساعت از اعلام آن، حملات خود به یمن را از سر گرفته و همچنان به کشتار مردم یمن ادامه میدهند.
مقامات سعودی اعلام کردند آتش بس سازمان ملل الزامی برای آنها به وجود نمیآورد. مهمترین علتی که سعودیها را برای ادامه حملاتشان به یمن وا میدارد این است که حکام ریاض احساس میکنند موافقت با هرگونه آتش بس، بدون اینکه آنها به اهدافشان از حمله به یمن دست یافته باشند یک پیروزی برای انقلابیون یمن محسوب میشود، علاوه بر آن، نیروهای یمنی مجال مییابند تا قوای خود را تجدید کرده و با نیروی بیشتری به حملات متقابل دست بزنند.
ریاض در ابتدای تجاوز به یمن، چند هدف آشکار و نهان مدنظر داشت که هیچ یک از آن اهداف محقق نشده است. اهداف اعلام شده ریاض عبارت بود از بازگشت منصور هادی رئیسجمهور مخلوع یمن به قدرت، خلع سلاح نیروهای انصارالله و عقب نشینی این جنبش از مناطقی که در اختیار دارد.
برخلاف خواست عربستان، نه تنها منصور هادی به قدرت بازنگشته است بلکه نیروهای انصارالله مناطق بیشتری را در مقایسه با زمان آغاز جنگ به دست آوردهاند. این مسائل، حکام آل سعود را به شدت خشمگین کرده است و آنها درباره اینکه چه سیاستی را در یمن دنبال کنند سردرگم ماندهاند.
عربستان در باتلاق یمن گرفتار شده است و این مردم یمن و انقلابیون هستند که ابتکار عمل را دردست دارند و علیرغم تحمل صدمات و هزینههای ناشی از حملات روزمره جنگندههای ائتلاف به رهبری عربستان، در پیگیری انقلاب خود کاملاً مصمم هستند.
این هفته ارتش عراق به همراه نیروهای مردمی عملیات آزادسازی استان الانبار را آغاز کردند که در مرحله اول این عملیات، آزادسازی فلوجه در دستور کار قرار دارد. فلوجه به جهات مختلف اهمیت دارد و تسلط نیروهای عراقی به این شهر، میتواند یک پیروزی برای دولت عراق تلقی شود همچنین روحیه نیروهای داعش را نیز تضعیف خواهد کرد و شرایط را برای اقدامات آینده و آزادسازی باقی مناطق تحت اشغال تروریستها مساعد خواهد ساخت.
گزارشها حاکی است فلوجه به طور کامل در محاصره ارتش و نیروهای مردمی قرار گرفته و این شهر از استان الانبار جدا شده است و به گفته مقامات نظامی، سرکردگان تروریستها از فلوجه فرار کردهاند. مقامات عراقی وعده آزادی قریب الوقوع فلوجه را دادهاند.
پیشروی نیروهای عراق همزمان بود با انفجارهای مرگبار در بغداد. گزارش شده است در جریان این سلسله انفجارها، که روز دوشنبه اوج آن بود و داعش، مسئولیت آن را برعهده گرفته بیش از 30 نفر کشته شده و صدها نفر نیز زخمی گردیدند. حیدرالعبادی نخستوزیر عراق تاکید کرد اکثر سرکردگان گروههای تروریستی در عراق را بعثیها تشکیل میدهند. وی همچنین اوجگیری جنایات تروریستها را ناشی از شکستهای پیدرپی آنها در جبهههای جنگ عنوان کرد.
این هفته در سوریه، نیروهای ارتش این کشور به همراه رزمندگان حزبالله پیروزیهای تازهای را در جنگ با تروریستها به دست آوردند. پس از پیروزیهای چشمگیر ارتش سوریه و حزبالله در منطقه استراتژیک «القلمون»، محور مواصلاتی لبنان و سوریه، اکنون این نیروها ضربات سنگینی به تروریستها در منطقه «الزبدانی» در غرب دمشق وارد ساختند. در «حسکه» نیز ارتش سوریه موفق شد دو تن از سرکردگان ارشد گروه تروریستی داعش را به قتل برساند. مجموعه این تحولات موید این نکته است که پیروزیهای دولت سوریه در جنگ با تروریستها ادامه دارد و تروریستها در سراشیبی زوال قرار گرفتهاند. حامیان گروههای تروریستی در چند ماه اخیر هزینههای زیادی را صرف کردند تا بهزعم خود، زمینه سقوط حکومت سوریه را فراهم سازند ولی آنچه که در صحنه عمل مشاهده میشود ثبات روزافزون حکومت سوریه و هزیمت گروههای تروریستی است.
***********************************
روزنامه خراسان*****
پايان مذاکرات هستهاي و چالشهاي آينده اوباما/ابراهيم متقي استاد دانشگاه تهران
مذاکرات هستهاي ايران و 1+5 بعد از 22 ماه در روز 14 جولاي 2015 به توافقي منجر گرديده که راهنماي کشورهاي 1+5، شوراي امنيت سازمان ملل و آژانس بين المللي انرژي اتمي در ارتباط با روند محدودسازي قابليت هستهاي ايران و همچنين برطرف سازي تحريم ها خواهد بود. هدف اصلي مذاکرات هستهاي از سوي ايران را ميتوان حفظ دستاوردهاي هستهاي وجلب اعتماد کشورهاي نظام بين الملل براي حذف تحريم ها دانست. در حالي که هدف بنيادين کشورهاي گروه 1+5 را ميتوان در قالب راستي آزمايي مورد توجه و تحليل قرار داد.
در چنين فرآيندي، ايران و کشورهاي جهان غرب براساس دو هدف کاملاً متفاوت وارد فرآيند ديپلماسي هستهاي شدند. هدف اوليه ايران معطوف به «حفظ دستاوردهاي هسته اي» بوده است. دستاوردهاي هستهاي در ادبيات روابط بين الملل براساس مفاهيمي همانند «قابليت کامل، همه جانبه و فراگير هسته اي» معنا پيدا ميکند. چنين نگرشي به مفهوم آن است که ايران بتواند قابليت هاي هستهاي خود را در فردو، نطنز و رآکتور آب سنگين اراک حفظ نمايد. در ازاي چنين رويکردي، کشورهاي جهان غرب و بازيگران نظام جهاني در چارچوب گروه 1+5 درصدد برآمدند تا «قابليت راهبردي ايران» را کاهش دهند.
1. اهداف ديپلماسي هستهاي ايران و کشورهاي 1+5
تلاش براي ايجاد نقطه تعادلي در فرآيند ديپلماسي هستهاي 22 ماه به طول انجاميد. مذاکرات فشرده در وين، ژنو و نيويورک به موازات ديپلماسي چندجانبه معطوف به تعامل سازنده را ميتوان زيربناي توافق 6 آوريل و 14 جولاي 2015 دانست. روندي که توانست توافقي با عنوان « متن جمع بندي برنامه جامع اقدام مشترک » را تنظيم نمايد. واقعيت آن است که تلاش ديپلمات هاي وزارت امورخارجه براي گذار از بحران هستهاي براساس شناخت راهبردي، درک سياست بين الملل، وقوف بر مؤلفه هاي حقوق بين الملل و ميزان بهره گيري از فرصت ها براي متقاعدسازي انجام گرفته است.
چنين قابليت هايي به گونه قابل توجهي بر دستاوردهاي ديپلمات ها در روند مذاکرات تأثير به جا ميگذارد. واقعيت آن است که جهان غرب داراي نقشه راه براي کاهش توان هستهاي ايران بوده است. تحريم هاي اقتصادي ايران در قالب قطعنامه هاي 1696، 1737، 1747، 1803، 1835 و 1929 را ميتوان گام آغازين براي کاهش قابليت هاي راهبردي ايران دانست. اگرچه رئيس جمهور و کارگزاران اجرايي ايران در فرآيند ديپلماسي هستهاي دولت قبل بر اين اعتقاد بودند که تحريم ها هيچ تأثيري بر ساختار اقتصادي ايران به جا نميگذارد و قطعنامه ها به مثابه کاغذپاره محسوب ميشود، اما واقعيت هاي ناشي از سياست تحريم با ادراک مقامات سياسي و اقتصادي دولت قبل متفاوت بوده است که نتيجه اين واقعيتها در انتخابات رياست جمهوري 92 و گزينه پيروز اين انتخابات متجلي شد.
2. نتايج حاصل از کنش ديپلماتيک در روند تنظيم توافق جامع هسته اي
تلاش هاي ديپلماتيک ايران در شرايطي انجام گرفت که محدوديت هاي بين المللي براي کاهش قدرت اقتصادي، اعتبار سياسي و ضرورت هاي امنيتي ايران در حال افزايش بود. در نتيجه چنين فرآيندي زمينه براي ائتلاف گروه هاي اسرائيل محور و گروه هاي عرب محور در آمريکا ايجاد شده و ائتلافي از نيروهاي ضدايراني در سياست بين الملل گسترش يافت. روندي که در دستور کار قرار گرفت، معطوف به اتخاذ سازوکارهايي براي دستيابي به حداقل هاي ممکن در فضاي تهديدهاي تصاعديابنده بين المللي بود در عين حال با توجه به محدوديت هاي بين المللي که تأثير خود را بر قابليت راهبردي ايران نيز به جا گذاشت ، دستاوردهاي هستهاي ايران را ميتوان در قالب موضوعاتي مورد توجه قرار داد : اولاً کشورهاي گروه 1+5 روند غني سازي اورانيوم در ايران را مورد پذيرش قرار دادند. ثانيا، برخي از کشورهاي گروه 1+5 اعلام آمادگي نمودند که در پروژه هاي هستهاي ايران به ويژه رآکتور توليد برق مشارکت نمايند. ثالثا، امکان افزايش ظرفيت غني سازي ايران بعد از دوران محدوديت هاي اعلام شده وجود خواهد داشت. رابعا اگرچه تحريم ها در زمان اعلام توافق برداشته نخواهد شد، اما روند تخفيف تحريم ها و لغو تحريم ها وجود داشته و در روند ادامه ديپلماسي هستهاي مورد توجه قرار خواهد گرفت. خامساً، زمينه ايجاد تعامل سازنده ايران با کشورهاي جهان غرب فراهم ميشود. سادساً، بخشي از تحريم تسليحاتي ايران با موافقت شوراي امنيت سازمان ملل حذف خواهد شد. تلاش روسيه براي حذف تحريم تسليحاتي ايران زمينه هاي لازم براي گسترش روابط دفاعي ايران و روسيه در آينده را فراهم خواهد ساخت.
3. چالش هاي اوباما در روند تصويب موافقت نامه جامع هسته اي
هر يک از دستاوردهاي ايران و کشورهاي گروه 1+5 را ميتوان در فضاي مربوط به سياست قدرت تحليل کرد. وقتي گروهي از کشورها در شرايط قدرت مازاد باشند، طبيعي است که آنان به اهداف و نتايج مؤثرتري در فرآيند ديپلماسي هستهاي نايل خواهند شد. در چنين شرايطي است که اوباما در داخل آمريکا با مشکلات زيادي در روند تصويب اين موافقت نامه روبه رو خواهد شد. گروه هاي اسرائيل محور بر اين اعتقادند که نبايد آمريکا اجازه غني سازي اورانيوم به ايران را ميداد. اين گروه ها بر اين اعتقادند که اگر تحريم ها عليه ايران حذف شود، در آن شرايط تحرک ايران در محيط منطقهاي و بين المللي افزايش خواهد يافت.
اوباما در اولين واکنش نسبت به توافق جامع هستهاي ايران و کشورهاي 1+5 بر اين موضوع تأکيد داشته است که اگر کنگره توافق انجام شده را مورد تصويب قرار ندهد، آن را وتو خواهد کرد. تيم سياست خارجي آمريکا بر اين اعتقادند که موافقت نامه ايجادشده قدرت مازاد راهبردي بيشتري را براي آمريکا داشته است. در اين ارتباط، جان کري به مخالفين خود هشدار داده است که اگر اين موافقت نامه حاصل نميشد، ايران از قابليت لازم براي گريز هستهاي برخوردار بوده، در حالي که از اين مقطع زماني به بعد بايد در برابر نهادهاي بين المللي پاسخگو باشد.
واقعيت آن است که تبيين چنين استدلال هايي نمي تواند مانع از محدوديت هاي کنگره عليه اوباما شود. اوباما بر اين اعتقاد است که به اقدامات تاريخي موثري در سياست بين الملل دست زده و در نتيجه زمينه کاهش تهديدات ايران عليه آمريکا و جهان غرب را به وجود آورده است. در حالي که مخالفين وي بر اين موضوع تأکيد ميکنند که موافقت نامه هستهاي منجر به کاهش قدرت راهبردي ايران نشده و پايان يافتن تحريم ها موقعيت دولت براي بهينه سازي شرايط اقتصادي جهت ارتقاء برنامه هاي دفاعي، امنيتي و نظامي که داراي اثربخشي راهبردي در محيط منطقهاي و بين المللي است را فراهم ميسازد. به نظر ميرسد اوباما مسير دشواري را براي اجرايي کردن برنامه جامع اقدام مشترک پيش رو داشته باشد.
************************************
روزنامه ایران******
توافقی که نماد زیست سیاسی جدید است/ محمد نوری
از 23 تیرماه صفحهای جدید بر دفتر تاریخ افزوده شد. این صفحه به قلم زرین دیپلماتها نقش بسته و رنگ سبز آرمان صلح خواهی مردم ایران و جهان را برخود دارد.
دو سال سخت سپری شد تا دیپلماتهای ایران و 6 قدرت جهان بر یکی از سخت جانترین مناقشات تاریخ غلبه کنند. ساعتهای بیشمار و پر از دلهره پای این کارزار صرف شد تا اختلافی که جامعه ایران را به سمت دالان تاریک جنگ سوق میداد به مسیر صلح کشیده شود.
این گفته گزاف نیست که دوران دو ساله نشستن و گوش سپردن به مذاکرات دیپلماتها، یک کلاس درس سیاست برای همه بود. تجربهها و آموزههای دوران 23 ماهه مذاکرات هستهای بیشمار است. نسل جدید ایران در این مدت برای نخستین بار ارزش و اهمیت مفهوم منافع ملی را دریافتند. آنها باور کردند که عصر امروز زمانه چانه زنی و گفتوگو است و دولتها و ملتها وارد برههای شدهاند که دیپلماسی تبدیل به هنر چانه زنی و دادوستد شده است. ایرانیها پای مانیتور مذاکرات ژنو، لوزان و وین باور پیدا کردند که هنر و دانش دیپلماسی قادر است اهداف دور و دراز ملتی را که از راه جنگ و تهدید نظامی به دست نمیآمد با منطق تعامل به چنگ آورد. اتفاقات مسیر دیپلماسی برای ما روشن ساخت که در این مدت، «تصمیمها و انتخابها»ی مدیران و صاحبان قدرت چه اندازه میتواند در وضع اقتصاد و معیشت و به طور کلی سرنوشت یک ملت تعیینکننده باشد. هیچ معیار و عیاری به اندازه وقایع هستهای 23 ماه نمیتوانست فاصله فاحش تدبیر و بیتدبیری، تقابل و تفاهم و مرز تهدید و فرصت را روشن سازد.
«23 ماه هستهای» که ایرانیها گذراندند سرشار از بیم و امید بود. دو سال تمام موضوع هستهای بحث شام و ناهار ایرانیها شد، حتی هیجان و جذابیت میدان دیپلماسی از مسابقات ورزشی فراتر رفت. دیگر کسی نمانده بود که در اداره خیابان و یا صف نانوایی پیگیر نتیجه مذاکرات ژنو و وین نشود.
کارگردان ایرانی این رقابتها، برای نخستین بار ذهن ما را با الگوی جدیدی از «بازی سیاسی» آشنا کرد که پیروزی یک تیم به بهای شکست و سقوط حریف تمام نمیشود. سرانجام این الگوی بازی موسوم به برد - برد در تابستان وین به بار نشست. نتیجه حاصل از این بازی ایران و 6 قدرت جهانی را بر سر سفره پیروزی نشاند.
بنابراین توافق هستهای را میتوان تابلو یک راه جدید از سیاست ورزی به حساب آورد، راهی که در آن ایران و ایرانی با زبان و منطق جدید با جهان سخن میگوید و بدبینیها و کدورتهای گذشته جای خود را به حس رقابت و همکاری میدهد. در این مرحله شهروند و سیاستمدار ایرانی دیگر نمیخواهد هیچ دولت و کشوری از افزایش قدرت او احساس خطر کند.
هماکنون جماعتی از ناظران سیاسی، در سیمای توافق هستهای 23 تیرماه، نشانههایی از تکرار فرازهای آشنای تاریخ را میبینند. در نظر آنها همنشینی ایران و 6 قدرت بزرگ در وین، خاطره توافقها و پیمانهای حساس میانه قرن بیستم را تداعی کرده است. توافقهایی که به عنوان نقطه عطف در روابط بینالملل ثبت شدهاند و هرکدام به دورانی از خصومت و نزاع پایان داده و صفحهای از صلح و همکاری در زندگی ملتها گشودهاند. بر این سیاق، توافق هستهای ایران نیز در دورانی به بار نشسته است که ابرهای تیره خصومت دوباره بر روابط قدرتهای کهن (روسیه از یک سو و اروپا و امریکا از سوی دیگر) سایه افکنده است و در سوی دیگر این جهان، خاورمیانه و پهنه آفریقا در آتش نزاع فرقهای و قومی میسوزد. چنین اوضاع وخیم و خطرناک به روشنی از راز و رمز تقلای 6 قدرت جهانی برای امضای توافق با ایران پرده برمی دارد. اتفاق وین با هر نام و شناسنامهای که برای آن انتخاب شود نخستین نقطه پیوند آرمان صلح خواهی شهروند ایرانی با ملتهای دیگر است. گویی اکسیر اعتدال و مذاکره، دیوارهای بلند بیخبری و بدبینی را فروریخته است تا شهروند ایرانی و اروپایی به درکی مشترک از تراژدی ناامنی منزلگاه بشری و خطر در کمین نشسته افراط و تروریسم دست یابند.
این، مضمون مشترک سخن روحانی و همتایان او بود که گفتند توافق وین پنجرهای به سوی فهم ایران و جهان از یکدیگر میگشاید. مصداق ملموس این درک مشترک همان است که دولتمردان اهل اعتدال بر زبان میآورند که در بازار سیاست قرن 21 دیگر متاع تعصب و سخت کیشی خریدار ندارد. همه امور به عقلانیت و تدبیر سامان مییابد و ملتها خسته از دوران طولانی تنش و تهدید به افقهای روشن همزیستی مسالمتآمیز امید دوخته است.
************************************
روزنامه جام جم *******
باید از قضاوت زودهنگام بپرهیزیم / عبدالرضا مصری
برای بررسی مذاکراتی که در چند روز اخیر میان ایران و 1+5 به جمعبندی رسید باید به پیش زمینه مذاکرات اخیر رجوع کرد.
قبل از این مذاکرات اخیر ما شاهد ایثار و مقاومت ملت ایران بودیم که تا پای شهادت دانشمندان هستهای هم ایستادند و دانش هستهای را به این نقطه رساندند که دنیا، ایران را بهعنوان کشوری هستهای بپذیرد.
ما هزینهها را پرداخت کردیم و ایستادیم و این ایستادگی به انجام مذاکرات منجر شد. فرمایش بسیار گرانسنگ مقام معظم رهبری در طلیعه دو سال قبل تحت عنوان نرمش قهرمانانه نیز جان تازهای به مذاکرات دمید و گستره وظایف و اختیارات عزیزانمان در مذاکرات را گسترش داد و خوشبختانه تیم مذاکره کننده توانست با کاری بسیار سنگین و طاقتفرسا در مذاکراتی که یک سوی میز، نظام پرقدرت جمهوری اسلامی ایران بود و در طرف دیگر شش کشور ابرقدرت، بر اساس خط قرمزهایی که مقام معظم رهبری ترسیم فرموده بودند حرکت را به پیش ببرند و باید به آنها خداقوت و دست مریزاد گفت.
حالا هم تا زمانی که متن کامل در دسترس عموم قرار نگرفته و هنوز مورد کار کارشناسی قرار نگرفته، اظهار نظر بر اساس یک یا دو نکته که یک مسئول سیاسی، له یا علیه توافق میگوید نباید قضاوت کنیم و افرادی که متن کامل توافق را در اختیار ندارند باید از هرگونه اظهار نظر بپرهیزند و منتظر باشند که متن کامل منتشر شود. اگر بخواهیم بر اساس دو سه فراز از آنچه داده شده یا گرفته شده اظهار نظر کنیم ممکن است به اشتباه بیفتیم و دچار افراط و تفریط شویم.
زمانی که متن کامل به علاوه تمام ضمایم منتشر شد باید یک جدول مقایسهای از دادهها و ستاندهها تنظیم شود و با نظر کارشناسی و به دور از حب و بغضهای سیاسی درباره آن اظهار نظر کرد.
این یک بحث ملی است و نباید درباره یک بحث ملی با خطکشیهای سیاسی اظهارنظر شود. در این بحث نه دستان دنیا در مقابل ما بسته بوده که هر چه ما میگوییم بپذیرند و نه ما در مقابل دنیا دست بسته بودهایم که هرچه آنها میگویند بگوییم چشم.
در اینجا باید به مقطع بعد از مذاکرات هم اشاره کرد. ما قطعا در این گفتوگوها یک سری تعهدات را پذیرفتهایم که اگر قرار باشد طرف مقابل، تعهداتش را به صورت مرحلهای انجام دهد ما هم باید به صورت مرحلهای تعهداتمان را انجام دهیم؛ چرا که هیچ اعتمادی به طرف مقابل بویژه آمریکا نیست. ما همچنین باید به دقت بازی کنگره آمریکا را هم رصد کنیم و ببینیم چه نمایشی میان کنگره و اوباما صورت میگیرد. به هر حال مراحل بسیار سخت و نفسگیری را پیشرو داریم و باید به همان شعاری که مقام معظم رهبری در ابتدای سال مطرح فرمودند برگردیم و همه این مراحل را با همدلی و همزبانی طی کنیم. ما نباید بهعنوان منتقد در مقابل تیم مذاکرهکننده و دولت صف بکشیم و از آنطرف هم نباید در مقابل منتقدان، صفآرایی شود. بدانیم که این یک مساله ملی است و برای مساله ملی باید دولت و ملت و همه نهادها با هم حرکت کنند تا به نتیجه مطلوب برسیم. هر گونه فاصلهای به بهرهبرداری دشمن میانجامد و باید در فضای همدلی، کار را تا انتها در چارچوب خطوط قرمز ترسیم شده پیش برد.
************************************
روزنامه وطن امروز***
دوران سعدآباد گذشته است/سیدعابدین نورالدینی
پایان انشای برجام یک گام بلند به سمت جلو است اما اینکه قضاوت درباره این انشا چیست، به نظر باید مدتی صبر کرد تا متن ترجمه دقیق و صحیح آن در دسترس قرار گرفته و مورد بررسی قرار گیرد. قریب به 2 سال مذاکرات هستهای در دولت مستقر این تجربه را حاصل کرده که ارزیابی دقیق مذاکرات و توافقات را باید با استناد به سند مکتوب انجام داد. بر همین اساس اگرچه تفاسیر اوباما و جان کری از محتوای جمعبندی برجام، نگرانکننده، ناقض اظهارات آقای روحانی در اینباره و یادآور نزاع فکتشیتها پس از توافقات ژنو و لوزان است اما نه میتواند محل استناد برای رد جمعبندی برجام باشد و نه حرف سادهدلان مبنی بر مصرف داخلی داشتن این مواضع اهمیت بحث و بررسی دارد.
بنابراین بسیار مهم و این مهم منطقی و واقعبینانه است که در شرایط فعلی اقدام شتابزدهای، چه در حمایت و چه در نقد این جمعبندی انجام نگیرد. باید با تامل متن را دقیق و منصفانه قضاوت کرد.
البته این کاملا قابل درک است که بسیاری در کشور نگاه مساعدی نسبت به متن جمعبندی ندارند. دلایل این موضوع نیز مشخص است.
فرآیندی که طی 2 هفته اخیر در مذاکرات وین طی شد، حداقل در ظاهر نمیتوانست منجر به جمعبندی شود. 6 روز قبل از آنکه انشای برجام به پایان برسد، بنیانهای مذاکرات براساس اظهارات طرفین تکانههای شدیدی خورد! وزیر امور خارجه ایران روز جمعه گذشته از «تغییر موضع» و زیادهخواهی آمریکاییها سخن گفت! و همتای آمریکایی او نیز ایران را تهدید به ترک میز مذاکره کرد!
این اختلاف و لحن طرفین از آن جهت مهم و قابل تامل بود که 2 سال پس از آغاز مذاکرات و در مراحل انتهایی ایجاد شد و قاعدتا نمیتوانست مربوط به مسائل ابتدایی باشد. با این حال اما از بعدازظهر جمعه فضای مذاکرات آرام آرام به مسیر قبل بازگشت و در نهایت منجر به جمعبندی برجام شد! بهرغم طرح سوال در رسانهها، اما تاکنون هیچ توضیحی درباره اینکه محتوای اختلاف پیش آمده چه بود، ارائه نشده است! به عبارتی هنوز مشخص نیست در چه مسائلی موضع آمریکا تغییر کرد و اکنون که جمعبندی برجام به پایان رسیده آیا آمریکا مجددا به موضع گذشته بازگشته یا نظرات خود را اعمال کرده است؟ بنابراین خبر جمعبندی برجام، در انتهای یک فرآیند ثابت و مشخص اعلام نشده است!
از سوی دیگر آیا رفتار دولت پس از توافق ژنو، بیانیه لوزان و نیز انشای برجام توانسته است موجب جلب اعتماد عمومی شود؟! متاسفانه در همین فقره اخیر، تهدید منتقدان جمعبندی برجام توسط آقای رئیسجمهور، اساسا تناسبی با شرایط کشور پیروز در یک منازعه خارجی ندارد! به هر حال سابقه رفتارهایی که پس از ژنو و لوزان شد و نیز تهدید منتقدان و توصیه به سکوت، اندوخته گرانبهایی برای افکار عمومی و بویژه جامعه انقلابی ایجاد کرده است تا درباره واکنش به متن برجام، محتاطانه و واقعبینانه اقدام کنند. افکار عمومی اکنون پس از قریب به 2 سال مذاکره، یک نگاه و درک واقعبینانه از تحولات بهدست آوردهاند و ترجیح میدهند خارج از گود رقابتهای جناحی، مذاکرات را در آزمون عمل بسنجند. اقدام عاقلانه هم همین است. حتی اگر متن برجام قابل قبول هم باشد -که هنوز قضاوت درباره آن زودهنگام است- آنچه مهم است؛ اجرای این متن و تعهدات آن است. آنچه روی کاغذ است باید در صحنه عمل مشاهده شود. اگر وعدهای به مردم داده شده است، محل تحقق آن وعده، نه روی کاغذ بلکه درون جیبها و روی سفرههای مردم است. آقایان این را به خاطر داشته باشند که قطعا تسامح روا داشته شده نسبت به نحوه اجرای تعهدات در توافق ژنو، اینجا یعنی در توافق برجام جایی نخواهد داشت. اگر در ژنو با توجیهاتی نظیر اینکه این توافق یک توافق اولیه است؛ نقض عهد طرف آمریکایی تخفیف داده میشد اما اکنون زمان اجرای جزء به جزء تعهدات است. قطعا و بدون تردید کوچکترین نقض عهدی از سوی طرف مقابل، به معنای فسخ این توافق بینالمللی است! تسامح اینجا دیگر معنایی نخواهد داشت.
در کنار توجه به این مسائل، توصیه ویژه به برادران انقلابی هم این است که غیرت دینی و انقلابی خود را نگه دارند و همواره نسبت به مذاکرات هستهای یک اصل بدیهی را فراموش نکنند: دوران بدهبستانهای سعدآباد و پاریس گذشته است. مهمترین دلیل آن مطالبه عمومی نسبت به حراست از حقوق هستهای است و دلیل مهم دیگر، حضور مستمر جریان انقلابی در میدان و زیر نظر داشتن مذاکرات هستهای است. جامعه ایرانی طی 2 سال اخیر شاهد یک واقعیت بسیار مهم بوده است. مردم نسبت به مذاکرات هستهای، از یکسو شاهد فعالیت و نقد یک جامعه پویا، منطقی و
با اخلاق بودند و البته سوی دیگر این ماجرا را هم دیدند. جامعه انقلابی قطعا این را یقین میداند که نظام زیر بار توافق ناقض خطوط قرمز نخواهد رفت. باید به تدابیر نظام اعتماد کرد و آن را پذیرفت. و در آخر اینکه «من خوشبین نیستم» مبتنی بر یک نگرش و دید وسیع انقلابی و حاصل اشتراک قرنها تجربه است! «من خوشبین نیستم» در واقع بر عدم حسن نیت استکبار دلالت دارد و این عدم حسننیت نه در متن که در مقام اجرا مشاهده میشود. کما اینکه در 2 سال اخیر نیز بارها مصادیق و آثار آن مشاهده شد.
************************************