تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۷۷۲۵۱

جدال بی‌پایان مصباح با هاشمی


محمدحسین مهرزاد

«از اساسی‌‏ترین کارهای ما در آن چند ماه، ایجاد تشکیلاتی بود که مرکزیت آن از یازده نفر تشکیل می‏شد: آقایان خامنه‏ای، منتظری، ربانی شیرازی، قدوسی، مصباح‌یزدی، امینی، محمد خامنه‏‌ای، آذری، مشکینی، حائری تهرانی و من. نشریه مخفی بعثت و انتقام در حقیقت ارگان همین جمعیت بود که در کارهای اجرایی آن آقایان سیدمحمود دعایی، مصباح، علی حجتی‌کرمانی و سیدهادی خسروشاهی و من همکاری داشتیم. نشریه بعثت بیشتر جنبه سیاسی و پرخاش و افشاگری داشت و نشریه «انتقام» جنبه ایدئولوژیکی آن قوی بود، که شاید براساس احساس چنین نیازی پس از «بعثت» منتشر شد. «بعثت» را من اداره می‌کردم و «انتقام» را آقای مصباح‌یزدی. »

(ر.ک: کارنامه و خاطرات، دوران‏مبارزه، صص ١٩٦-١٩٥) هاشمی‌رفسنجانی نشریه سیاسی و مصباح‌یزدی نشریه اعتقادی منتشر می‌کردند. این شاید کلید ورود به اختلاف این دو آیت‌الله است. هاشمی سیاستمدار و مصباح ایدئولوگ در ظاهر نباید با یکدیگر تقابلی داشته باشند اما تقابل از جایی شروع می‌شود که آیت‌الله مصباح علاوه بر تئوری‌پردازی وارد فعالیت سیاسی علنی می‌شود. اینجاست که هاشمی تخالف نظریات او با سیاست‌ورزی انقلابی را گوشزد کرده و در مواقعی با آن به مقابله برمی‌خیزد تا یکی از اختلافات دیرینه در انقلاب اسلامی مربوط به آیات هاشمی‌رفسنجانی و مصباح‌یزدی باشد. این دو دهه‌هاست که با یکدیگر نه تنها در شیوه سیاست‌ورزی که در مبانی نظری نیز اختلاف دارند. اگر در میانه دهه چهل هاشمی موافق حمایت از تمام مبارزین علیه شاه بود اما مصباح برخلاف هاشمی روی حجت شرعی تاکید می‌کرد و می‌گفت تا حمایت از یک گروه برایش حجت شرعی نداشته باشد آن را انجام نخواهد داد. البته آیت‌الله مصباح امروز نیز با همان حجت شرعی سیاست‌ورزی می‌کند. نمونه‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته بود که به گفته آیت‌الله یزدی کار جامعه مدرسین را تا مرز انشعاب پیش برد.

آیت‌الله مصباح این‌بار در گفت‌وگو با نشریه عصر اندیشه حملات جدیدی به هاشمی کرده که دور از ذهن نیست با پاسخ تند هاشمی مواجه شود. روز گذشته در خبری که خبرگزاری تسنیم مخابره کرد بخش‌هایی از گفت‌وگوی آیت‌الله مصباح با پیام فضلی‌نژاد از اعضای ارشد سابق روزنامه کیهان و سردبیر عصر اندیشه منتشر شد. آیت‌الله مصباح‌یزدی در پاسخ به مطلبی مبنی بر اینکه «اخیرا آقای هاشمی رفسنجانی گفت: تمدنی که امام می‌خواست این انقلاب ایجاد کند، دچار انحراف شده است و حتی از شما به عنوان یکی از تحریف‌گران امام نام می‌برند»، اظهار داشت: کسانی که ما را متهم به تحریف می‌کنند [آقای هاشمی رفسنجانی]، در واقع افترا می‌زنند و افترا از قدیمی‌ترین شگردهای شیطانی است. یکی از نعمت‌های الهی که خدا در این قرن به ما داد، وجود امام بود. اگر امام را تحریف کنند، یعنی دارو را تبدیل به سم کرده‌اند. نتیجه این است که به‌جای بهبود، مرگ خواهد بود.

کفران نعمت نتیجه‌ای جز این ندارد و این یک قاعده قطعی و استثناناپذیر الهی است. برای همین، همان‌طور که رهبری فرمودند اگر راه امام گم شود، ملت ایران سیلی می‌خورد. جامعه ما در حال رشد است و هرقدر جامعه رشد می‌کند، امتحان‌ها و فتنه‌های آن پیچیده‌تر و سنگین‌تر می‌شود. عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به «رفوزه شدن برخی بستگان امام» گفت: در سال‌های ابتدای بعثت، از جمله ماجرای وفات رسول خدا، بسیاری از بستگان و اصحاب پیامبر رفوزه شدند. آن امتحان برای ١٤٠٠ سال پیش بود و از آن زمان جامعه رشد بیشتری کرده است. آن زمان برخی بستگان پیامبر عامل انحراف بودند و رفوزه شدند و اکنون برخی بستگان امام خمینی(ره) برخی حق را می‌شناسند، اما مانند ابوجهل تا پای جان آن را انکار می‌کنند. روح برتری‌طلبی، قانع نشدن به حق خود و تسلیم نشدن در برابر حق از عوامل روانی است که برخی آگاهانه و عامدانه حق را انکار می‌کنند، و حتی در مقابل حق سرمایه‌گذاری می‌کنند. ما منطق، ارزش‌ها، سیره پیامبر و اهل بیت را داریم، اما آسیبی که همه اینها را مخدوش می‌کند، تحریف است.

آیت‌الله مصباح‌یزدی با بیان «گاهی برای تحریف امام به متشابهات کلام امام استناد و شأن نزول آن را انکار می‌کنند» ابراز کرد: تحریف‌گران با ابزارهای مختلف از جمله جنگ روانی و افترا و تهمت به میدان آمده‌اند و برای آنها هدف وسیله را توجیه می‌کند، اما ما جز حق را نباید ترویج کنیم و جز از وسیله حق نمی‌توانیم استفاده کنیم. دشواری مهم این است که تحریف‌گران از تاکتیک‌های متنوعی استفاده می‌کنند که می‌تواند عموم مردم و خصوصاً جوانان را تحت تاثیر قرار دهد و بفریبد. وی ادامه داد: این معادله نابرابر، می‌تواند اراده طرفداران حق را تضعیف کند و سبب می‌شود کسانی که به حق باور دارند و می‌خواهند خدمت کنند، تصور کنند که نمی‌توان کاری کرد، اما ما یک چیز داریم که اهل باطل ندارند و آن پشتیبانی الهی و از جمله آن امدادهای غیبی است. در میان روحانیون طراز اول سیاست در ایران امروز آیت‌الله مصباح‌یزدی از یک نظر با تمامی آنها تفاوت دارد. او در دوران حیات امام خمینی در هیچ سمتی توسط ایشان منصوب نشد و حتی برخی چهره‌های سیاسی در میان خاطرات خود نقل کرده‌اند که حضرت امام نسبت به انتصاب یکی از نزدیکان وی به سمت حساسی در سپاه پاسداران اعتراض کردند و تلویحا او را مروج برخی افکار ایشان  دانستند.

این موضوع البته هر بار پس از مطرح شدن با واکنش تند حامیان آیت‌الله مصباح مواجه شد، چه آنکه پس از درج مطلبی با این مضمون در سایت تابناک وابسته به محسن رضایی، حسین شریعتمداری در دفاع آن فرد و آیت‌الله مصباح حمله شدیدی به محسن رضایی کرد. پس از آن نیز در مراسم چهلمین روز درگذشت حجت‌الاسلام توسلی، موسوی لاری بار دیگر این خاطره را نقل کرد و این‌بار با واکنش علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه مواجه شد. هر چه هست در تاریخ نشانی از نزدیکی آیت‌الله مصباح به حضرت امام در یک دهه پیش از انقلاب و یک دهه پس از آن دیده نمی‌شود. او نه در شورای انقلاب عضویت داشت و نه در میان حلقه اول تصمیم‌سازان سال‌های ابتدایی انقلاب بود. رضا صنعتی، نویسنده چهار کتاب است که دو کتاب درباره مصباح و دو کتاب درباره هاشمی نوشته است.

او که در ردیف حامیان آیت‌الله مصباح قرار دارد طی مصاحبه‌ای با هفته‌نامه پنجره که سال گذشته انجام شد به خاطره‌ای از دیدارش با هاشمی اشاره می‌کند: «دیداری با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فراهم آمد. در آنجا از ایشان نیز کیفیت این ماجرا را جویا شدم. حکایت ایشان از این ماجرا گرچه با نقل قول آقای کروبی و نیز آنچه اخیراً منتشر شده است، تفاوت‌هایی در برخی تعابیر داشت، اما وجه مشترک همه آنها عدم همراهی آیت‌الله مصباح با انقلاب بود. من در آن جلسه اشکال کردم که اعلامیه‌های متعددی از سال ٤٢ وجود دارد که حاکی از همراهی آقای مصباح با نهضت است. آقای هاشمی گفتند: بله! من هم در خاطراتم به برخی از فعالیت‌های ایشان اشاره کرده‌ام اما این مربوط به یک مقطع خاص بود و بعد ادامه پیدا نکرد. من باز اشکال کردم که حتی در سال‌های ٥٦ و ٥٧ اعلامیه‌هایی با امضای ایشان موجود است. آقای هاشمی پاسخ دادند: از سال ٤٦ تا ٥٦ چه چیزی هست؟! بعد اضافه کردند که در سال ٥٦ و ٥٧ خیلی‌ها همراه شدند؛ اما از ٤٦ تا ٥٦ ایشان همراهی نمی‌کردند.»اما در خاطرات رهبر معظم انقلاب که در کتاب شرح اسم آمده در مورد تشکیلات مخفی برخی طلاب و فضلای قم و نقش آیت‌الله مصباح آمده است: «آقای مصباح تا آخرش هم الحمدلله گیر نیفتاد، از بس که ایشان آرام و با ملاحظه کار می‌کرد.»

جدال خاطراتی بر سر مبارزه با شاه

«آقایی می‌گفت مبارزه با شاه حرام است، می‌خواهم کار علمی کنم. از کم‌فروشی این آقا، کار به جایی رسید که رهبری ١٠ سال با او قهر بودند.» هاشمی این خاطره را بدون آنکه نامی از «این آقا»ی خاطراتش ببرد، تعریف کرد تا بلافاصله «دفتر آیت‌الله مصباح‌یزدی با انتشار بخش‌هایی از یک گفت‌وگوی منتشر نشده از آیت‌الله مصباح‌یزدی با حبیب‌الله عسگراولادی را روی خروجی خود قرار دهد که به اختلاف او با هاشمی‌رفسنجانی بر سر «منافقین» مربوط می‌شد. همین اقدام دفتر آیت‌الله مصباح‌یزدی کافی بود تا مشخص شود «این آقا»ی خاطره هاشمی‌رفسنجانی کسی نیست جز آیت‌الله مصباح‌یزدی.

ماجرا از آنجایی شروع شده بود که سایت آیت‌الله هاشمی، حاشیه‌های دیدار رییس مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام و خانواده شهید قدوسی را منتشر کرد؛ دیداری که در آن، هاشمی با نقل خاطره‌ای از سال ۴۸ گفته بود: «دو نفری - به اتفاق آقای خامنه‌ای - صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام می‌دانم! آقای خامنه‌ای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزه‌ای که مجاهدین و چپی‌ها در آن باشند، حرام است! آقای خامنه‌ای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرف‌ها خراب نکن!... از کم‌فروشی این آقا، کار به جایی رسید که رهبری ۱۰ سال - تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند.»بیان همین خاطره هم با واکنش سایت دفتر آیت‌الله مصباح مواجه شد.

این سایت بلافاصله، بخش‌های منتشرنشده‌ای از صحبت‌های آیت‌الله مصباح با مرحوم عسگراولادی را منتشر کرد؛ سخنانی که به نوشته دفتر آیت‌الله مصباح، یازدهم آبان ماه سال ۹۰ و در جریان ملاقات عسگراولادی با او بیان شده و در میان این صحبت‌ها، مصباح با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب گفته: «پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف می‌آورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که ما سال‌ها با هم همکاری‌های فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی... مساله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیست‌ها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروه‌هایی که ضدامپریالیسم هستند از مارکسیست‌ها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجف‌آبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم! گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه می‌خواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن!... گفتند: نماز شب‌شان ترک نمی‌شود، ماهانه ۱۲ هزار تومان حقوق می‌گیرند و از این مقدار فقط ۵۰۰ تومانش را مصرف و بقیه‌اش را صرف مبارزه می‌کنند، چنینند و چنانند. گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار می‌کند، با او همکاری نمی‌کنم. از اول تا آخر این گفت‌وگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمی‌گفتند و فقط صحبت‌های آقای هاشمی بود و جواب‌های بنده. پس از این گفت‌وگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.»

اما در ادامه این روایت از قول مصباح روی مساله کمک هاشمی به سازمانی که در بدو تاسیس و تا قبل از تغییر ایدئولوژی، با عنوان «مجاهدین خلق» شناخته می‌شد تاکید شده و آمده است: «کمک‌های آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پول‌هایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمی‌گویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفه‌شان در آن شرایط‌‌ همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم.»

مغایرت‌های دو روایت

جدای از تفاوت‌های روایت مصباح و هاشمی درباره جزییات دیدار، که یکی معتقد به انجام آن در منزل شهید قدوسی و دیگری معتقد به انجام دیدار در بیت آیت‌الله  مصباح است و به روایت اول، مقام معظم رهبری بعد از این دیدار، تا ۱۰ سال با مصباح حرف نزده و به روایت دوم، فقط هاشمی با دلخوری منزل او را ترک کرده، تنها نکته مورد تایید هر دو طرف، حمایت هاشمی از مجاهدین اولیه است. حمایتی که البته بسیاری از روحانیون انقلابی پیش از انقلاب، در آن با هاشمی همراه بوده‌اند و حالا دفتر آیت‌الله  مصباح‌یزدی از آن با عنوان «حمایت از منافقین» یاد کرده است. اما آنچه بیش از همه محل تامل به نظر می‌رسد، حساسیت سایت آیت‌الله مصباح و چهره‌های نزدیک به این روحانی سر‌شناس قم است. آنها هر بار که خاطره‌ای از قول هاشمی درباره گذشته‌شان منتشر می‌شود، بلافاصله سعی می‌کنند با انتشار مطلبی که خاطره هاشمی را مورد تشکیک قرار می‌دهد، با او مقابله به مثل کنند.

کاری که محمد هاشمی، برادر آیت‌الله هاشمی درباره علتش، گفته بود: «در شرایط فعلی عده‌ای به دنبال میراث‌خواری انقلاب هستند و می‌خواهند از این خوان بهره‌ای به نفع خودشان ببرند. طبعا این افراد کسانی که سابقه‌ای در انقلاب دارند، با امام رابطه نزدیکی داشته‌اند و در جریان ریز مسائل هستند را مانعی برای خود می‌بینند. بنابراین سعی می‌کنند قصاص قبل از جنایت کنند. سعی می‌کنند خاطرات آیت‌الله هاشمی را زیر سوال ببرند که اگر روزی بیان شد، بگویند ما که گفتیم آقای هاشمی خاطرات مخدوشی دارد و قابل استناد نیست. »بعد از انتشار این مطلب در سایت آیت‌الله مصباح‌یزدی، سید حمید روحانی در گفت‌وگویی با خبرگزاری تسنیم گفت: «اظهارات آقای هاشمی اگر درباره آیت‌الله مصباح بوده باشد، واقعیت ندارد.» او تاکید کرده «واقعا این اظهارات از آقای هاشمی درباره آقای مصباح بوده باشد، عجیب است چرا که خود ایشان هم می‌‌دانند که آقای مصباح از شاگردان ممتاز و مبارز حضرت امام بود که از آغاز نهضت مبارزه، امام را یاری کرد.»

او همچنین توضیح داده است که «یکی از اختلافات آقای مصباح و هاشمی درباره سازمان مجاهدین یا همان سازمان منافقین بود؛ آیت‌الله مصباح بنا به بصیرتی که داشتند، حمایت ازسازمان مجاهدین (منافقین) را حرام می‌دانستند اما آقای هاشمی در برهه‌ای برخلاف نظر آقای مصباح بعضا از این گروه حمایت می‌کرد. لذا آقای مصباح حمایت از این سازمان را حرام می‌دانست نه مبارزه با شاه را.»به نظر می‌رسد با اظهارات جدید آیت‌الله مصباح دور جدیدی از خاطرات مبارزین نسل اول انقلاب رونمایی شود. حالا بعید نیست به زودی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی پاسخ‌های تندی به این اظهارات ارایه کند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات