* چرا تاکنون به درخواست عضویت کامل ایران در پیمان همکاری اقتصادی شانگهای پاسخ روشن داده نشده است؟
** در پرتو افزایش روابط ایران و کشورهای حوزه اوراسیا و بنیانگذاران اصلی سازمان شانگهای، چین و روسیه، این تمایل همواره از سوی ایران مطرح بوده است. با توجه به اینکه سازمان شانگهای در سال ٢٠٠١ از یک مجمع، به سطح یک سازمان منطقهای ضدتروریسم ارتقا پیدا کرد، جمهوری اسلامی ایران هم تمایل خود را برای عضویت در این سازمان مطرح کرد. اما چه در نگاه روسیه و چه در نگاه چین، عضویت ایران با تلقیهای این سازمان درمورد تروریسم و شیوههای مبارزه با آن تفاوتهایی داشت که این مسئله خصوصا از سوی چین همواره بهعنوان مانعی برای عضویت ایران مطرح بوده است. در دوره احمدینژاد حتی برای روسیه هم عضویت ایران که از نگاه این کشور در تقابل با جامعه جهانی قرار داشت، مطلوب بهحساب نمیآمد. در نشستهای سازمان، این تمایل به اشکال گوناگون مطرح شده است. برای روسیه و چین و اعضای آسیای مرکزی سازمان شانگهای تاکنون حضور ایران برای مقابله با تروریسم و تأمین اهداف این سازمان، بهعنوان یک گام مثبت و کمککننده تلقی نشده است. اما در سالهای اخیر با افزایش شکاف میان روسیه و غرب، این تمایل افزایش پیدا کرده و روسها تمایل خود را برای عضویت ایران، نه به شکل عضو ناظر بلکه کامل، البته پس از رفع تحریمها مطرح کردهاند. روسیه برای شرایط پس از تحریم بهعنوان زمینهساز تسهیل عضویت ایران صحبت میکند. این درحالی است که پاکستان و هند هم برای عضویت کامل تلاش کردهاند.
* عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای تا چه حد تأمینکننده منافع ایران است؟
** در مورد ایران باید این را در نظر داشته باشیم که عضویت در سازمان شانگهای باید هم با درنظرگرفتن منطقهگرایی و هم بهعنوان عامل توازنبخش در روابط با سایر نقاط جهان مورد توجه قرار گیرد. عضویت در سازمان شانگهای نمیتواند بهعنوان جایگزینی در مقابل نهادهای غربی و بینالمللی تلقی شود. اگر تصور شود عضویت در سازمان شانگهای میتواند پاسخگوی نیاز به توسعه روابط چندجانبه با کشورهای جهان باشد، باید گفت این کفایت نخواهد کرد. ژئوپلیتیک ایران، ایجاد تعادل را در زمینه سیاست خارجی الزامی میکند. این تعادل است که به افزایش توان چانهزنی ایران کمک میکند. میتوان امیدوار بود که در فضای پساتحریم عضویت ایران در سازمان شانگهای بتواند در جهت تعادل مفید واقع شود.
* در سازمان همکاریهای شانگهای وزن روابط اقتصادی بالاتر است یا امنیتی و فرهنگی؟ برای ایران چگونه خواهد بود؟
** سازمان شانگهای تحولات قابلتوجهی را از سال ١٩٩٦ پشتسر گذاشته، هرچند با رویکرد امنیتی آغاز به کار کرد و سپس مبارزه با تروریسم را هدف قرار داد، اما پس از ١١سپتامبر به مسائل اقتصادی، نه تنها از زاویه قدرت سخت توجه کرده، بلکه سویههای فنی هم مورد توجه قرار گرفته است. با در نظرگرفتن موج بنیادگرایی سلفی در آسیای مرکزی که روسیه و چین نیز آن را تهدیدی برای امنیت خود میدانند و همچنین مسائلی که در مرزهای غربی ما در عراق و سوریه با توجه به داعش مطرح است و آثار فعالیت این گروههای سلفی؛ فعالیتهای این گروه در آسیای مرکزی میتواند ایران را در کنار چین و روسیه قرار دهد. سازمان شانگهای برای مقابله با امواج بنیادگرایی رادیکال میتواند ظرف مناسبی را ارائه کند اما برای حضور در سازمان تنها در ظرف توازن ژئوپلیتیکی میتواند تأمینکننده منافع باشد.
* سیاست نگاه به شرق بهویژه از دولت نهم و دهم در ایران تقویت شد. با توجه به مذاکرات هستهای ایران و گروه ١+٥ فکر میکنید این سیاست به پیشبرد منافع ایران در مذاکرات کمک کرده است؟ به نظر میآید چین و روسیه درحال حاضر موضع منفعلانهای دارند و مذاکرات عملا زورآزمایی ایران بهتنهایی در مقابل غرب است.
** سیاست نگاه به شرق تنها در شرایطی میتواند تأمینکننده منافع مردم ما باشد که با درنظرگرفتن ژئوپلیتیک ایران در تعامل سازنده با جهان همراه باشد. اگر سیاست نگاه به شرق به مفهوم اتکا به شرق تلقی شود، تأمینکننده منافع ایران نخواهد بود. شعار انقلاب اسلامی را که در فضای جنگ سرد نه شرقی نه غربی مطرح شد به خاطر بیاورید. امروز هم بر پایه ژئوپلیتیک ایران میتوان نتیجه گرفت که اتکا به شرق و یا غرب تأمینکننده منافع ما نخواهد بود. ژئوپلیتیک ایران، ایجاب میکند که نگاه به شرق با نگاه به غرب در توازن با هم باشند. تنها در این صورت میتوان در شرایط تعادل منافع را تأمین کند. وگرنه ایران به ابزاری برای مصالح دیگر کشورها و افزایش توان چانهزنی آنها تبدیل خواهد شد.
* آقای روحانی در دیدار با رئیسجمهور چین خواهان گسترش روابط سیاسی دو کشور شد. آیا اشاره ایشان به روابط راهبردی دوجانبه، فقط به موضوع مذاکرات هستهای برمیگردد یا جنبههای دیگری را نیز دربرمیگیرد؟
** با توجه به سیاست خارجی چین و با درنظرگرفتن جهتگیریهای سیاست خارجی ایران به نظر نمیرسد این رابطه برای چین راهبردی باشد. این روابط در بهترین شکل جنبه تاکتیکی داشته و با در نظر گرفتن ویژگی بینظیر نظام سیاسی ایران، به نظر نمیرسد که روابط هیچ کشوری با ما در سطح راهبردی باشد؛ مگر در سطح تاکتیکی و مانند آنچه درمورد روسیه شاهد بودیم. در چارچوب نیازهای اقتصادی چین، اگر حجم و درهمتنیدگی روابط اقتصادی این کشور را با آمریکا در نظر آوریم، این موضوع روشنتر میشود.