تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۷۷۸۷۹

یادداشت روزنامه‌ها 15 مرداد


روزنامه کیهان **

کابوس 36 ساله و رویای تغییر/ محمد صرفی

«تفاوت‌های ما و ایران جدی است و تاریخ سخت میان دو ملت را نمی‌توان نادیده گرفت اما تغییر ممکن است.» این‌ها جملاتی است که در پوسترهای انتخاباتی باراک اوباما در سال 2008 -اولین دوره ریاست جمهوری وی- نوشته شده بود. اوباما 24 تیرماه سال جاری -یک روز بعد از اعلام توافق وین- در کنفرانس خبری خود در کاخ سفید گفت: «دیروز یک روز تاریخی بود... این توافق نشان می‌دهد دیپلماسی آمریکا می‌تواند تغییرات واقعی و معنی‌داری به‌دست آورد... همیشه این امیدواری وجود دارد که رفتارها تغییر کند.» سوال کلیدی این است؛ مفهوم واژه «تغییر» در استراتژی اوباما چیست و دولت وی به دنبال چه تغییراتی در جمهوری اسلامی ایران است؟

همه تحلیلگران و رسانه‌های آمریکایی - اعم از موافقان و مخالفان توافق وین- در این موضوع متفق‏القول هستند که اوباما با توافق هسته‌ای، روی تغییر رژیم در ایران شرط بسته است و امیدوار است تا 10 سال دیگر حکومت ایران چیزی متفاوت از امروز باشد. موضوعی که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا از آن به عنوان «به دنبال چیزی بهتر» یاد کرد و توماس فریدمن تحلیلگر معروف آمریکایی هفته گذشته طی یادداشتی در نیویورک تایمز بیشتر از آن پرده برداشت. فریدمن در یادداشت خود به موضوعی اساسی اشاره می‌کند و معتقد است در منطقه خاورمیانه هنوز سال 1979 (1357) است! سالی که انقلاب اسلامی ایران با رهبری آیت‌الله خمینی به پیروزی رسید و ایران از متحد آمریکا و اسرائیل به کشور «مرگ بر اسرائیل» تبدیل شد. وی در پایان از رویای سال 2015 کاخ سفید برای خروج از کابوس بی‌وقفه و 36 ساله «سال 1979» به کمک توافق هسته‌ای می‌گوید.

مخالفان توافق وین در آمریکا معتقدند این توافق فشار را از روی جمهوری اسلامی برمی‌دارد و اپوزیسیون ایرانی را از استراتژی براندازی کاخ سفید ناامید می‌کند و از این رو دقیقاً برخلاف وعده اوباما برای تغییر رژیم در ایران عمل خواهد کرد. حامیان توافق نظری متفاوت دارند و می‌گویند این توافق نه تنها باعث تقویت جمهوری اسلامی نخواهد شد بلکه به دلایلی زمینه‌ساز فروپاشی آن نیز می‌شود. نکته قابل توجه و بسیار مهم در این میان آن است که دو گروه فوق در هدف نهایی خود که تضعیف و براندازی جمهوری اسلامی است هیچ تفاوت رای و اختلافی ندارند و زاویه آنها تنها در چگونگی رسیدن به این رویاست.

موافقان توافق وین اینگونه استدلال می‌کنند که اگرچه آمریکا براساس توافق مجبور است برخی تحریم‌های مرتبط با چالش هسته‌ای را تعلیق کرده و منابع مالی ایران را آزاد کند اما این به معنای کاهش فشار  به جمهوری اسلامی ایران - چه در بعد اقتصادی و چه سیاسی- نیست. چرا که در بعد اقتصادی می‌توان همین تحریم‌ها را به بهانه‌های دیگری نیز علیه ایران وضع کرد. بهانه‌هایی غیرهسته‌ای از ادعای حمایت ایران از تروریسم گرفته تا مباحث حقوق بشری و... جمهوری اسلامی ایران نیز از منظر حقوقی نخواهد توانست اعتراضی به این روند داشته باشد چرا که تحریم‌های جدید هسته‌ای نیستند!

آنان به پیوست‌های نامرئی برجام اشاره کرده و به دوستان مخالف خود «پیمان هلسینکی» را یادآوری می‌کنند. آمریکا و شوروی در کوران جنگ سرد و انواع و اقسام پیمان‌های کاهش و کنترل تسلیحات کشتار جمعی و موشک‌های بالستیک، پیمانی بستند که در ظاهر مرزهای بلوک شرق را به رسمیت می‌شناخت و آن را تقویت می‌کرد اما در عمل به فروپاشی دیوار برلین و اتحاد جماهیر شوروی انجامید. پیمان هلسینکی، امنیت را به حقوق بشر پیوند زده و الزاماتی درباره تعهدات دموکراتیک -بخوانید سیاست‌های دیکته شده غرب- ایجاد می‌کرد. فریتس اِسترن، تاریخدان آلمانی در مقاله‌ای تحت عنوان «راه‌هایی که به 1989 ختم شدند»، می‌نویسد: «در آغاز شمار اندکی از رهبران سیاسی (بلوک شرق) به آتش‌افروزی بالقوۀ پیمان هلسینکی پی بردند ... از این نظر که جنبش مخالفان را در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی از نظر اخلاقی تشویق می‌کرد و حمایت حقوقی اندکی در اختیار آنها می‌گذاشت.»

حامیان توافق وین آن را گام اولیه و البته بسیار بلند برای تکرار تجربه موفق فوق می‌دانند و از آن به عنوان کاتالیزور تغییر جمهوری اسلامی یاد می‌کنند. آنان نگاه متفاوتی به تجارت و گسترش روابط اقتصادی غرب با جمهوری اسلامی ایران دارند و هجوم شرکت‌های غربی به ایران را زمینه‌ساز ورود ارزش‌های غربی توصیف می‌کنند. مرکز مطالعات ایران در دانشگاه تل آویو در گزارشی در این خصوص می‌گوید؛ تغییر رژیم ایران از بیرون غیرممکن است و این تغییر تنها از درون این کشور و به دست خود آنها امکان‌پذیر است. می‌توان از راه اقتصاد ایده‌ها و ایده‌آل‌های غربی را وارد ایران کرد و از این طریق به فرایندی اجتماعی و در نهایت سیاسی رسید. این روند منجر به تقویت مخالفانی می‌شود که در این کشور فعالیت زیرزمینی دارند.

دولتمردان آمریکایی نیز براساس محاسبات مغشوش خود، فرضیه فوق را به عنوان اهرمی برای مقابله با مخالفان توافق به کار می‌برند. آشکارترین این موضع‌گیری‌ها را می‌توان در اظهارات اخیر جان کری مشاهده کرد که گفت اگر آمریکا این توافق را رد کند کار برای یک جناح خاص در انتخابات آینده ایران دشوار خواهد شد! این دست اظهارات نشان می‌دهد مسئله توافق هسته‌ای برای آنان بسیار فراتر از آن است که راکتور اراک آب سنگین باشد یا سبک، سرنوشت فردو چه شود، سانتریفیوژهای ما نسل اول باشند یا پیشرفته‌تر و... واشنگتن به این پرونده به ظاهر فنی نگاهی کاملاً سیاسی و بلند مدت دارد و این تصور که فرجام چالش هسته‌ای با برجام به پایان خواهد رسید، چیزی جز یک خوش‏خیالی نیست.

جار و جنجال رژیم صهیونیستی درباره این توافق نیز از همین منظر قابل تحلیل و بررسی است. آنان مشکلی با برجام ندارند چرا که خود در رسیدن به آن با آمریکایی‌ها کاملاً هماهنگ و همکار بوده‌اند. مسئله آنها تردید درباره هدف نهایی و نانوشته توافق وین است و از خود می‌پرسند آیا این توافق به کابوس 36 ساله سال 1357 پایان می‌دهد و منجر به تغییر رژیم در ایران می‌شود؟ یووال اشتانیتز وزیر انرژی رژیم صهیونیستی در این مورد می‌گوید: فکر نمی‌کنم پول‌های آزاد شده ایران منجر به تغییر رژیم شود. ما چیزهای زیادی درباره تغییر ایران در 10 سال آینده شنیده‌ایم اما اینها حدس و گمان است و نمی‌توان در این مورد قمار کرد. یک کارشناس ارشد مسائل سیاسی در تل آویو نیز نظر جالبی دارد. وی می‌گوید؛ جمهوری اسلامی در این زمینه متخصص است که بین روابط اقتصادی با غرب و ورود ارزش‌های غربی، فایروال (اصطلاحی در زمینه رایانه به معنای ابزاری برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز و مخرب) ایجاد کند.

بررسی و نقد توافق مفصل و حجیم وین لازم و ضروری است و آنچه گفته شد از این منظر بود که نباید نسبت به پیوست‌های نامرئی برجام بی‌توجه بود. رهبر معظم انقلاب در ششم خرداد ماه سال جاری در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمودند؛ «غیر از مسئله‌ هسته‌ای هم سریال‌های دیگری در انتظار ما است؛ این‌جور نیست که همه‌ مسائل ما با غرب، با آمریکا، با صهیونیسم، با گردن‌کلفت‌های اقتصادی دنیا فقط همین مسئله‌ هسته‌ای باشد؛ این تنها مسئله‌ ما نیست؛ دنباله‌اش مسائل گوناگون -‌حقوق بشر و امثاله و امثاله‌- [هست‌].»

فارغ از آنچه آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در اتاق فکرهای خود می‌اندیشند، محاسبه و برنامه‌ریزی می‌کنند، این گزاره را با قاطعیت می‌توان گفت که مکر و کید آنها به نتیجه دلخواه نخواهد رسید و این بار نیز همانند 36 سال گذشته رویای آنها برای تغییر رفتار و ساختار جمهوری اسلامی ایران تعبیر نخواهد شد. درباره راز این ناکامی مداوم دشمن گفتنی‌های بسیاری است و به عبارتی از «الداد پاردو» کارشناس امور ایران در دانشگاه عبری بیت‌المقدس بسنده می‌کنیم. پاردو می‌گوید: «او (آیت‌الله العظمی خامنه‌ای) مردی بسیار هوشمند است در تمام چالش‌ها پیروز بوده است.» و البته اگر جز این بود جای تعجب داشت، چرا که وعده حضرت حق صدق است؛ ان تنصروا الله ینصرکم...

******************************************************

روزنامه قدس ***

ریاض و رؤیای  تغییر سیاستهای کرملین در سوریه/ محمدحسین جعفریان

از آغاز تحولات در سوریه، ریاض دو مانع مهم برای تحقق اهداف خویش در این کشور مقابل خود داشته است؛ ایران و روسیه.

 سعودی‌ها برای تغییر رأی ایران تلاش چندانی نکردند، زیرا پیشاپیش نتیجه آن را می‌دانستند. در عوض آنها به برخی عملیاتهای ایذایی نظیر تلاش برای گسترش ناامنی در مرزهای غربی و شرقی، رسوخ به جبهه مقاومت و سعی در ایجاد انشقاق در آن، توطئه‌های اعتقادی و غیره دست زدند تا اهرمهایی برای فشار بر ایران داشته باشند که در مواردی هم موفق شدند.

به طور مثال آنها حماس را از صفوف شناخته شده مقاومت به سمت خویش جلب کردند. یا با افزایش بی‌رویه تولید نفت، قیمت آن را در بازار جهانی بشدت کاهش داده و مشکلاتی را برای تهران ایجاد کردند، اما این همه سبب شد تهران نیز فعالیتهای خود را گسترش دهد. در عراق حضور قوی‌تری داشته باشد و با انجام توافق در زمان مناسب، مشکلات اقتصادی خویش را کنترل کرده و در ماجرای یمن نیز دورادور نقش تعیین کننده‌ای را برای فشار بر آل سعود صاحب شود.

اما فشار اصلی آل سعود برای تغییر نظام در سوریه، بر حامی بین‌المللی و مهم دیگر آن، یعنی روسیه متمرکز بود. در دوران ملک عبدا...، روابط ریاض و مسکو به جهت حمایت کاخ سرخ از اسد دچار تنشی فراگیر شد تا حدی که «بندر بن سلطان»، رئیس پیشین سازمان امنیت آل سعود دو بار به مسکو رفت و حتی شنیده شد پوتین را تهدید کرده است تا سیاستهای خویش را در قبال دمشق تغییر دهد، اما روسها نپذیرفتند.

پیامد آن حتی برخی عملیاتهای تروریستی سنگینی بود که در روسیه بوقوع پیوست و بسیاری آن را ناشی از هشدارهای بن سلطان می‌دانند و اما در نهایت این شاهزاده خودخواه سعودی شکست خورد. همزمان آل سعود با توطئه نفتی، به کرملین نیز فشار سنگینی آورد. پیامد آن جانشین ولیعهد سعودی‌ها به مسکو رفت به نظر می‌رسید این بار آنها درصدد تطمیع روسها هستند.

در همین حال داعش تحولات میدانی را در سوریه یکی یکی به نفع خویش تغییر می‌داد. آنها تدمر و ادلب را تصرف کرده و خود را به حومه لازقیه رساندند. این همزمانی سبب شد تا برخی از تحلیلگران در رسانه‌های عربی مدعی شوند که آل سعود نظر مسکو را برای تغییر سیاستهایش در قبال دمشق جلب کرده است. اما آیا ممکن است روسها دچار چنین خطای محاسباتی فاحشی بشوند؟ گروه‌های تکفیری که حامی اصلی آنها عربستان است، در تمام منطقه رخنه کرده‌اند. آنها در جمهوری‌های آسیای مرکزی و حتی در برخی استانهای روسیه نیز حضوری فعال دارند. روی خوش نشان دادن به سعودی‌ها می‌تواند امکان رشد و گسترش هر چه بیشتر این گروه‌ها را نه تنها در سوریه و برای سرنگونی اسد، که در همسایگی روسها و حتی در داخل روسیه فراهم کند. بنابراین بسیار بعید است پوتین دچار چنین اشتباه فاحشی بشود. در روزهای اخیر هم لاوروف و هم مقامهای روسی که به تهران آمدند، بارها تأکید کردند سیاستهای آنها در قبال سوریه تغییری نکرده است و این یعنی، شایعات به گوش آنها هم رسیده است!

******************************************************

روزنامه جمهوری اسلامی ****

تحلیل سیاسی هفته

بسم‌الله الرحمن الرحیم

تابستان به نیمه رسید و امروز در ستیغ گرمای این ماه قرار گرفته‌ایم، همزمان با آن، ماه شوال نیز از قرص کامل گذشت و به ایام شهادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، رئیس مذهب شیعه، شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نزدیک شدیم. از این جهت موقعیت مغتنمی برای علما، خطبا و وعاظ است تا جهت بهره‌وری و استفاده از زمان و فرصت حضور مردم در مراسم سوگواری، مروج علمی و عملی مکتب اهل بیت عصمت و طهارت بوده و جامعه را با سیره و معارف آن پیشوای بزرگ آشنا سازند.

در این هفته در آستانه ورود دولت یازدهم به سومین سال فعالیت خود شاهد گفتگوی تلویزیونی رئیس‌جمهور بودیم. آقای روحانی در این گفتگو با پاسخ‌هایی متین، دقیق، شفاف و مستدل به سئوالات مطرح پیرامون مسائل داخلی و بین‌المللی پاسخ گفت و منطق صحیح دولت را در رویارویی با تحولات جهانی نشان داد و ثابت کرد دولت تدبیر و امید به هیچوجه به دنبال مغلطه، دشمن تراشی، کسب منفعت حزیی و جناحی نبوده و صرفاً به دنبال کسب عزت و استقلال ملی ایرانیان در همه عرصه‌هاست.

یکی از مهم‌ترین مواردی که رئیس‌جمهور در این گفتگو به آن پرداخت، تشریح دستاوردهای تیم مذاکره کننده کشورمان در گفتگوهای هسته‌ای و تبیین توافق وین بود که به سه پیروزی بزرگ این توافق برای ملت ایران یعنی: لغو تحریم‌ها، حفظ توان غنی سازی و دانش هسته‌ای و خروج از فصل هفتم منشور سازمان ملل اشاره کرد و چشم‌انداز فضای پس از لغو تحریم‌ها و لزوم مدیریت انتظارات و توقعات اقتصادی جامعه را مطرح نمود.

در این هفته و در پی توافق صورت گرفته بین ایران و گروه 1+5، شاهد ادامه حضور هیات‌های مختلف تجاری و اقتصادی اروپایی برای از سرگیری روابط دوجانبه بودیم؛ امری که همانگونه که فرصتی بزرگ و نوظهور برای کشورمان است، ولی اگر به درستی مدیریت نشود می‌تواند تهدیدهایی را برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد. واقعیت اینست که اکنون که چمدان مقامات سیاسی و اقتصادی اروپایی برای سفر به ایران بسته شده و برای سفر به تهران مسابقه گذاشته‌اند، دولتمردان باید با هوشمندی کامل، شرکای تجاری و سیاسی کشور را انتخاب کرده و نوع تعاملات گذشته آنان را با ملت ایران فراموش نکنند.

رفت و آمد اقتصادی اروپایی‌ها این روزها به ایران شدت گرفته است. «لوران فابیوس» هفته گذشته و پیش از آن هم یک هیات اقتصادی آلمانی به تهران سفر کردند. دیروز نیز وزرای خارجه و اقتصاد ایتالیا به تهران آمدند. سه وزیر اسپانیایی، رئیس‌جمهور و وزیرخارجه اتریش و وزرای اقتصادی فرانسه هم مقامات بعدی هستند که قرار است در مرداد و شهریور چمدان‌هایشان را برای سفر به تهران ببندند. امروز تکاپویی بین کشورهای اروپایی در جریان است تا هر کس خودش را زودتر به تهران برساند و قطعاً منافع ملی، دلیل و انگیزه اصلی این تکاپو و تلاش آنان است خصوصاً که در این روزگار منافع اقتصادی و تجاری سهمی قابل توجه در منافع ملی اروپاییان دارد.

در این میان سفر فدریکا موگرینی و لوران فابیوس بیش از بقیه خبرساز شد. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ایران با رئیس جمهور، رئیس مجلس و وزیر امور خارجه کشورمان دیدار کرد. موگرینی در این سفر گفت: «فصل جدیدی از روابط ایران و اتحادیه اروپا آغاز شده و توافق هسته‌ای پایان کار نیست بلکه آغاز کار است. من از طرف تمام کشورهای اروپایی صحبت می‌کنم و می‌گویم آماده هستیم نه تنها از اجرای توافق حمایت کنیم، بلکه بیشتر از گذشته در این خصوص همکاری داشته باشیم.»

قطعاً نفس این سفرها موضوعیت دارد و مهم است زیرا ایران کشوری با 80 میلیون جمعیت در استراتژیک‌ترین نقطه جهان قرار گرفته و در تحولات خاورمیانه بسیار تاثیرگذار است و نمی‌تواند ارتباطی با دیگر کشورها نداشته باشد؛ اما آنچه باید در این سفرها مورد توجه قرار گیرد این است که هیات‌های خارجی قطعاً به دنبال منافع خود هستند و این بر می‌گردد به هنر ما که چگونه در این دیدارها و رفت و آمدها، منافع خود را تعقیب کنیم. البته رئیس‌جمهور در گفتگوی اخیر تلویزیونی با مردم در این باره گفت: «بعضی‌ها فکر می‌کنند ما رفت و آمدهای خارجی‌ها را دوست داریم و دلمان لک زده! نه؛ آنچه که می‌خواهیم اشتغال جوانان و رونق اقتصاد است. ما تنها به دنبال ورود سرمایه و تکنولوژی آنها به کشور هستیم.»

اصولاً همانگونه که دولت تدبیر و امید در عمل نشان داده، تصمیم‌گیری در عرصه سیاست خارجی باید کاملاً منطبق با منافع ملی باشد، چرا که این فضا به شدت رقابتی بوده و هرگز نباید تبدیل به عرصه رفتارهای سلیقه‌ای، نسنجیده و احساسی شود ولی این اتفاق را هرگز در دولت قبل شاهد نبودیم.

نکته دیگر در این میان اینکه اکنون که توافق وین به نقطه امیدوار کننده‌ای رسیده، به همان اندازه شاهد تحرکات مخالفان آن در داخل و خارج هستیم که با تمام توان درصدد ایجاد اخلال در اجرا و نهایی شدن آن می‌باشند. از این رو هرچه به مراحل تحقق کامل توافق نزدیک‌تر می‌شویم، در داخل شاهد فعالیت کاسبان تحریم و دلالان و واسطه‌هایی هستیم که در سال‌های اخیر از این طریق منافع بسیاری را از آن خود کرده و اکنون در صف مدعیان قرار گرفته‌اند!

تحولات خارجی هفته را به دلیل اهمیت آن، با رویدادهای سوریه و توطئه جدید مشترک ترکیه و آمریکا آغاز می‌کنیم.

پیروزی‌های پی در پی نیروهای دولتی سوریه و حزب‌الله لبنان از یکسو و پیشروی کردها و نیروهای مردمی در شمال سوریه علیه تروریست‌ها از سوی دیگر، دولت‌هایی را که برای ساقط کردن حکومت سوریه و به روی کار آوردن گروه‌های دست نشانده خود برنامه‌ریزی کرده بودند به شدت ناامید و نگران ساخته است. این دولت‌ها که ترکیه در راس آن قرار دارد، تاکنون هر حربه‌ای را در سوریه به کار گرفته‌اند ناموفق بوده و آخرین آن، آموزش شورشیان و اعزام آنها به سوریه بود که این طرح نیز هیچ نتیجه‌ای نداشته است.

در پی این شکست‌ها، ترکیه با همدستی آمریکا توطئه جدیدی را طراحی کرده‌اند که به‌زعم خود می‌تواند آنها را در رسیدن به هدف‌شان علیه سوریه کمک کند. ایجاد منطقه به اصطلاح امن و محدوده پرواز ممنوع تازه‌ترین ترفند این دولت‌ها در سوریه است. بنابر این طرح، قرار شده است منطقه وسیعی به عمق 50 کیلومتر و به طول حدود 1400 کیلومتر به عنوان منطقه امن اعلام شود و چنانچه گزارش‌ها حکایت می‌کنند اجرای این طرح از چند روز آینده آغاز می‌شود.

این، آشکارترین اقدام غیرقانونی و تجاوز علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه محسوب می‌شود و به عبارتی دولت‌های عضو جبهه ضد سوریه مستقیماً وارد مداخله نظامی در سوریه می‌شوند. پیش از این نیز دولت ترکیه به بهانه مقابله با داعش و «پ. ک. ک» عملیات نظامی در خاک سوریه و عراق صورت داده است که با اعتراض دولت‌های این دو کشور مواجه شده است. دولت ترکیه به رهبری اردوغان از چند سال قبل سیاست حماقت‌آمیزی را علیه سوریه پیش گرفته و تاکنون بارها چوب این سیاست غلط را خورده است که از جمله باید به شکست مفتضحانه در انتخابات اخیر اشاره کرد ولی به نظر می‌رسد اردوغان متنبه نشده است و قصد ندارد از این رفتارها و اقدامات خود دست بردارد.

مداخله نظامی ترکیه در سوریه به هر بهانه‌ای که باشد یک اقدام خطرناک با تبعات بسیار سنگین خواهد بود که نه تنها نمی‌تواند به نجات اردوغان از وضعیت وخیمی که دچارش شده کمک کند بلکه وی را بیش از پیش گرفتارتر خواهد کرد. این طرح با اعتراض‌های گسترده‌ای در داخل و خارج ترکیه مواجه بوده است. بروز تظاهرات گسترده داخلی همزمان با اعتراضات خارجی، پیامد انتشار تصمیم اخیر آنکارا می‌باشد. تازه‌ترین مورد از این واکنش‌ها هم اعتراض شدید پوتین بوده است. براساس گزارش‌های تایید نشده، گویا پوتین در دیدار با سفیر ترکیه در مسکو، ضمن هشدار شدیداللحن به اردوغان وی را از ماجراجویی در سوریه برحذر داشته و حتی تهدید کرده است «سوریه را برای دیکتاتور ترکیه به استالینگراد تبدیل خواهد کرد.»

این هفته در یمن، هزاران نفر از مردم این کشور با گردهمایی در صنعا بر پایداری و مقاومت در برابر تجاوز آل سعود تاکید کردند. در این گردهمایی، تظاهر کنندگان بر عمل کردن به توصیه‌های رهبر انصارالله تاکید و برای جنگ تمام عیار با سعودی‌ها اعلام آمادگی کردند. همزمان از جبهه‌های جنگ نیز خبر می‌رسد که رزمندگان انصارالله ضربات سنگینی را به ارتش سعودی وارد ساخته‌اند.

از سوی دیگر سازمان بین‌المللی پزشکان بدون مرز نسبت به وخامت اوضاع انسانی در یمن در نتیجه حملات سعودی هشدار داده است. این سازمان تاکید کرد مراکز بهداشتی و بیمارستان‌ها خالی از داروست و شهرهای بمباران شده به دلیل کمبود مواد اولیه غذایی و دارویی در معرض فاجعه انسانی قرار دارند.

براساس این گزارش، در کنار هزاران نفری که در حملات جنگنده‌های سعودی کشته شده‌اند بیش از 20 هزار نفر مجروح نیز بدون دسترسی به دارو و درمان رها شده‌اند. سازمان ملل نیز اعلام کرده است 80 درصد از جمعیت 25 میلیونی یمن نیازمند کمک‌های فوری هستند. با وجود تحمل این رنج‌ها و مصائب سنگین، نه تنها هیچ نشانه‌ای از اینکه مردم یمن تسلیم زورگویی ریاض باشند وجود ندارد بلکه به اذعان محافل مستقل، روحیه یمنی‌ها به شدت بالاست و آنها حتی بیش از آغاز حملات عربستان، مصمم هستند تا انقلاب خود را پیش ببرند.

این هفته، مرگ ملاعمر رهبر گروه تروریستی طالبان، دیگر خبر مهم رسانه‌ها بود. هر چند پیشتر نیز در چند مورد خبر مرگ ملاعمر انتشار یافته بود ولی این بار دولت‌های افغانستان، پاکستان و همچنین گروه طالبان آنرا تایید کردند و طالبان سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

به دنبال مرگ ملاعمر، ملا منصور یکی دیگر از سرکردگان این گروه به جای وی منصوب شد. ملامنصور بلافاصله پس از انتصاب مذاکره با دولت افغانستان را متوقف کرد. در این میان استعفای رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر از بروز اختلاف شدید میان این گروه حکایت دارد. مخالفت ملایعقوب فرزند ملاعمر نیز با رهبری ملامنصور، تاییدی بر وجود جنگ قدرت و اختلاف درون این گروه افراطی و تروریست است.

******************************************************

روزنامه خراسان*****

مهم تر از لغو قطعنامه هاي تحريمي براي سرمايه گذاران خارجي/حبيب نيکجو

در روزهايي که دولتي ها درگير پذيرايي از هيئت هاي تجاري خارجي هستند، عده اي نگرانند. نگرانند که مبادا اين آمد و شد هاي سرمايه گذاران خارجي به عمل تبديل نشود و به همين لبخند زدن ها خلاصه شود. آن ها اينگونه استدلال مي کنند که تا 8 سال آينده تحريم هاي اتحاديه اروپا تعليق است و براي تحريم هاي آمريکا تنها دستور توقف اجرا صادر مي گردد و اين اتفاق باعث مي شود که سرمايه گذاران خارجي ايران را محيطي نا امن براي سرمايه گذاري هاي خود بدانند که هر لحظه ممکن است تحريم ها به حالت اول بازگردد. از اين منظر توافق هسته اي را توافقي نامناسب مي خوانند که داده ها با ستانده ها برابر نيست.

با اين حال توافق هسته اي چيز ديگري مي گويد.فقط کافي است به بند 14 قطعنامه جديد شوراي امنيت مراجعه کنيد. اين بند به سرمايه گذاران خارجي اين اطمينان را مي دهد در صورتي که طي دوره تعليق تحريم ها در ايران سرمايه گذاري انجام دهند، مصون از وضع دوباره تحريم ها - البته در قالب بازگشت قطعنامه هاي شوراي امنيت- هستند. (قانون عطف به ماسبق) اين اطمينان مهمي براي سرمايه گذاران خارجي است. دليل دومي که مي تواند اثر منفي تعليق بر سرمايه گذاري خارجي را خنثي نمايد، فضاي سياسي مثبت ايجاد شده است. اين روزها اکثر رسانه هاي غربي گزارش هاي مفصلي در مورد ايران انتشار مي دهند و از مزاياي ايران براي سرمايه گذاري سخن مي گويند. فضاي سياسي مثبت ميان ايران و کشورهاي غربي به حضور فابيوس(وزير امور خارجه فرانسه) و گابريل(قائم مقام صدراعظم آلمان) خلاصه نمي شود و ورود هيئت هاي تجاري مختلف از کشورهاي گوناگون، گواه اين مدعاست که سرمايه گذاران توافق وين را جدي گرفته اند. حتي هيئت بلند پايه ايتاليايي روز سه شنبه و قبل از آغاز اجراي اين توافق، قراردادي 2 ميليارد دلاري در حوزه بيمه با ايران منعقد کرد.شايد اين پيام قوي از جانب اروپايي ها براي آمريکا و به ويژه کنگره باشد که ما ديگر منتظر شما نمي مانيم. رسانه هاي غربي هم براي اينکه از سيل جذب مخاطب عقب نمانند، در ميان هياهوهاي فراوان مربوط به خودشان، مسائل مرتبط با توافق ايران را پررنگ جلوه مي دهند. براي مثال هفته گذشته عکس صفحه اول نسخه اروپايي روزنامه وال استريت به ديدار ظريف و موگريني اختصاص پيدا کرده بود. اين فضاي سياسي و رسانه اي مثبت به شدت بر رفتار سرمايه گذاران خارجي اثر خواهد گذاشت و سبب مي گردد اين سرمايه گذاران بار ديگر به سرمايه گذاري در ايران بينديشند.

 

با اين حال ما نيز همانند اين عده نگران حضور سرمايه گذاران خارجي در ماه هاي آينده هستيم. اما نه بنا به اين دليل که تحريم ها تعليق شده است. بلکه معتقديم در صورتي که تحريم ها لغو هم مي گرديد، تفاوت زيادي ايجاد نمي شد. دليل ما براي اين که سيل ورود سرمايه گذاران خارجي به ايران ممکن است چندان محقق نشود، فضاي نامناسب کسب و کار در داخل کشور است. در ايران ريسک سرمايه گذاري بسيار بالاست و اين اصلي ترين دليلي است که سرمايه گذاران حتي در روزهاي قبل از تحريم ها به ايران فکر نمي کردند. به ايران فکر نمي کردند چون قيمت ارز در ايران پر نوسان و نامطمئن است. به ايران فکر نمي کردند چون قوانين و مقررات سرراست نيست. به ايران فکر نمي کردند چون با ريسک تغيير مدير مواجه بودند. به ايران فکر نمي کردند چون خاطرات تلخي از محترم شمرده نشدن حق مالکيت شان دارند.

 

بدنيست نگاهي به آمارهاي سهولت کسب و کار منتشر شده توسط بانک جهاني بيندازيم. آمارهايي که مبناي عمل بسياري از سرمايه گذاران است. ايران در زمينه شاخص سهولت کسب و کار از بين 189کشور رتبه 130 را به خود اختصاص داده است. اين امر نشان مي دهد که ايجاد کسب و کار در 129 کشور آسان تر از ايران است و اين دليل مهمي براي دوري از سرمايه گذاري در ايران است. حال مي خواهد تحريم ها تعليق شود يا لغو گردد.

 

با اين حال اگرچه چگونگي جذب سرمايه هاي خارجي اهميت بالايي دارد اما اگر شرايط تغيير پيدا نکند، آرزوي سيل سرمايه گذاري خارجي مسئولان به کابوسي بدل مي گردد که نشاني آن را در کتاب هاي درسي سرمايه گذاري خارجي خواهيم يافت. اما مرگ تدريجي اين رويا نه در بند تعليق يا لغو تحريم هاست بلکه در گرو فضاي نامناسب و نا امن سرمايه گذاري است. پس تا دير نشده لازم است که از اين بزنگاه تاريخي استفاده کنيم. بزنگاهي که نشاني هاي آن در آثار عجم اوغلو(اقتصاددان برجسته) و گفته هاي دکتر مسعود نيلي ديده مي شود. بنابراين، اگر سياست گذار تصميم درستي نگيرد و مردم را هم راستا با تصميم خود نکند، خسران نصيب ايران مي شود. براي جلوگيري از خسران بايد هرچه سريع تر فضاي سرمايه گذاري براي سرمايه گذاران خارجي فراهم و موانع آن را رفع کنيم تا فردا حسرت اين روزها را نخوريم. بايد سرمايه گذاري در ايران را جذاب کنيم تا آيندگان ما را براي اشتباهات امروز سرزنش نکنند.

******************************************************

روزنامه ایران******

این تخریب‌ها تصادفی نیست/ حسن وزینی

عزم اقلیت مخالف توافق هسته‌ای پیش و پس از توافق ایران و گروه 1+5 تغییر نکرده است. زیرا مبنای رفتار آنها ثابت بوده و هست. این گروه سخنان و رهنمودهای بزرگان نظام را نادیده می‌گیرند و منافع مردم و مصلحت نظام را صرفاً در چارچوب اهداف گروهی خویش تفسیر می‌کنند. آنها همان طور که در حین مذاکره تلاش کردند تفسیری مجعول از توافق و استراتژی برد- برد ارائه بدهند و با انواع و اقسام تهدید و تخریب تیم مذاکره را از عاقبت اقدام خود نگران کنند، امروز هم با همان راه و روش منازعه خود را ادامه می‌دهند. در منظر این مخالفان منتقدنما دیپلمات‌های دلسوز و فرزندان انقلابی از خط قرمز عبور کرده‌اند اما نه از خط قرمز توافق هسته‌ای یا خط قرمز منافع مردم بلکه خط قرمزی را نادیده گرفته‌اند که اربابان تقابل تعیین می‌کنند. عبور از این خط قرمز تشکیلات افراط را نگران‌تر ساخته است. اکنون دیگر مسأله فقط بخت و اقبال استراتژی برد- برد نیست بلکه پیروزی جریان اعتدال و شکست و انزوای جریان افراط است. این شکست را حمایت بیش از 90 درصدی مردم از توافق آشکارتر می‌کند.

اگر توافق چنین اهمیتی نداشت و صرفاً در چارچوب حل و فصل یک مناقشه قرار می‌گرفت، قابل باور نبود که سه مرد اصلی مذاکره هر کدام به یک بهانه متفاوت مورد هجمه قرار بگیرند. علی اکبر صالحی متهم شد برخلاف آنچه در صحن علنی مجلس گفته- به عنوان سیاستمداری اخلاق‌مدار برای جلوگیری از هرگونه سوء برداشت و تفسیر‌های ناروا مسئولیت اخلاقی، قانونی و شرعی توافق فنی را برعهده گرفت و این را با صدای رسا اعلام کرد- توافق هسته‌ای را موجب نابودی صنعت هسته‌ای ایران می‌داند. عراقچی که از دوره قبل در تیم مذاکره حضور دارد، در میهمانی مسئولان صدا و سیما غافلگیر و سخنانش به صورت درست و نادرست برخلاف رویه نشست‌های توجیهی و تبیینی از گلوی این رسانه منتشر شد و همزمان شایع کردند که فرزند محمدجواد ظریف در عروسی دختر جان کری حضور داشته است. حتی اگر قائل به ساماندهی و برنامه‌ریزی از پیش برای هدف قرار دادن این سه دیپلمات نباشیم، با توجه به اینکه در گذشته نیز علیه این افراد و سایر دولتمردان اعتدال در مقاطع حساس تیرهای زهرآلودی پرتاپ شده، آشکار است که همه فضای کشور در دو سال اخیر صحنه رویارویی دو جریان بوده است. در این رویارویی ولو آنکه نیازی به فرماندهی عملیاتی میدان توسط تئوریسین‌های شاخص افراط نباشد عناصر میدانی همه تلاش‌شان را علیه جریان و گفتمان اعتدال به کار گرفته‌اند. اگر به صحنه رویارویی بنگریم، در همه حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دیپلماسی جریان تندرو چهره‌های سرشناس اصولگرا و اصلاح‌طلب اما قائل به گفتمان اعتدال را هدف قرار داده‌اند.

در منطق مخالفان، دولت و گفتمان اعتدال میهمانی ناخوانده است که نباید راه و رسمش تثبیت شود و کام مردم به آن عادت کند. تخریب و تحریف، نسخه اصلی جریان افراط در برابر جریان اعتدال است. چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه دیپلماسی عملیات تندروها دو هدف دارد اول آنکه دستاوردهای جریان اعتدال را خدشه‌دار کند و دوم آنکه با چنگ زدن به شعارهای اصیلی چون استقلال، اقتدار، عدالت و پیشرفت از ریزش شدید نیروهای اجتماعی از اطراف خود جلوگیری کنند که این ریزش زمینه‌ساز شکست سیاسی‌شان در انتخابات مجلس پیش رو را فراهم خواهد ساخت. بنابراین تصادفی نیست که در همه حوزه‌ها جریان اقلیت تندرو با دولت سر مخالفت دارد. تعبیر دقیق نیت و عملکرد این جریان آن نیست که تصور کنیم با چشم و ابروی دولت مخالف‌اند بلکه زبان و اندیشه این دولت تندروها را در تنگنا گذاشته است. چرا که صرف تغییر دولت در 24 خرداد تورم را مهار و استراتژی برد- برد را محقق نساخت بلکه نگاه عقلانی آن بود که مایه امید در داخل و موجب توافق در خارج گشت. تندرو‌ها می‌خواهند فضا را چنان درهم بیامیزند که جامعه تشخیص ندهد چه خطراتی از بیخ گوش کشور عبور کرده و چه میزان منافع مادی و معنوی عاید آن گشته است. اغراق نیست که مخالفت با توافق هسته‌ای یا تخریب کارنامه اقتصادی و... را وسیله‌ای بیش ندانیم که در خدمت هدف اصلی‌شان یعنی تخریب کارآمدی گفتمان اعتدال قرار دارد. اما تأسف اینجاست که این مخالفت با هر وجهی و تدبیری که باشد و با هر امضایی صورت گرفته باشد، رقابت‌های گفتمانی را به میدان منافع عموم مردم کشانده است.

******************************************************

روزنامه وطن امروز**

قرارداد صلح یا نقشه جنگ؟/سیدعابدین نورالدینی

 براساس آنچه کاخ سفید منتشر کرده، موضوع حمله نظامی به ایران یکی از محورهای جلسه اوباما با رهبران یهودی در آمریکا بوده است. در واقع جلسه‌ای که اوباما برای جلب حمایت آیپک از توافق هسته‌ای با ایران برگزار کرد با محوریت بررسی گزینه نظامی و امکان‌سنجی جنگ علیه ایران انجام شد. اوباما در این جلسه تلاش کرد به رهبران یهودی آمریکا نشان دهد در شرایط فعلی شرایط برای جنگ با ایران فراهم نیست. او شرایط پس از رد توافق هسته‌ای در کنگره را برای رهبران آیپک به تصویر کشید. گزینه نظامی به‌عنوان گزینه جایگزین توافق هسته‌ای، مطرح شد و اوباما برای آنها توضیح داد شرایط برای حمله به ایران فراهم نیست. او حتی بیان کرد جورج بوش نیز برنامه‌ای برای حمله نظامی به ایران تدوین نکرده بود! او با این اظهارنظر به رهبران آیپک یادآوری کرد رئیس‌جمهور جنگ‌طلب قبلی که 2 جنگ بزرگ در مرزهای شرقی و غربی ایران به‌راه انداخت نیز موضوع ناتوانی در حمله نظامی به ایران را پذیرفته بود! در واقع مهم‌ترین پیام نشست آیپک در کاخ سفید، اقرار به ناتوانی آمریکا در استفاده از گزینه نظامی علیه ایران بوده است!

اما این به معنای چشم‌پوشی آنها از جنگ نیست. اوباما برای جنگ نقشه دارد!

آنچه اوباما همواره در ناکارآمدی گزینه نظامی علیه ایران گفته، بر پایه توان بازدارندگی ایران استوار است. مهم‌ترین رکن این بازدارندگی، ایجاد یک کانال مستقیم نظامی از تهران تا سرزمین‌های اشغالی است که در واقع باعث شده اسرائیل به گروگان ایران برای حفظ امنیت خود تبدیل شود. سوریه به‌عنوان بازوی جریان مقاومت و حزب‌الله لبنان نقش مشت آهنین را در خط مستقیم ایفا می‌کنند. اوباما همین را به سران آیپک یادآوری کرد. او گفت در صورت شروع جنگ آمریکا علیه ایران، این اسرائیل است که آسیب می‌بیند! چراکه تل‌آویو در معرض موشک‌های حزب‌الله لبنان است! و قاعدتا در صورت ناامنی تل‌آویو و از هم پاشیدن نظام امنیتی اسرائیل، یهودیان سرزمین‌های اشغالی جز دریا از همه طرف در محاصره قرار می‌گیرند!

بنابراین در نقشه اوباما برای جنگ، باید ابتدا امنیت اسرائیل تامین شود! یعنی باید چاره‌ای برای حزب‌الله کرد! در واقع راه ایران از لبنان می‌گذرد! و بزرگ‌ترین خاکریز ایران، در لبنان است!

 جورج بوش یک بار در سال 2006 به سمت این خاکریز یورش برد اما در عمل نتیجه آن شد که جنگ‌طلب‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا حتی به مرحله تدوین یک نقشه جنگ علیه ایران هم نرسید!

اوباما براساس این واقعیات خواستار حمایت از توافق هسته‌ای است. اوباما بارها اعلام کرده آنچه آمریکا و اسرائیل درباره ایران می‌خواهند، با این توافق محقق خواهد شد. او از آغاز دور جدید مذاکرات بارها اعلام کرد توافق هسته‌ای ضریب امنیت آمریکا و اسرائیل را افزایش خواهد داد. او هفته گذشته اما مجبور شد درباره این موضوع کمی رمزگشایی کند. اوباما گفت: رژیم بازرسی‌ها به صورت فشرده تا 15 سال آینده ادامه خواهد داشت و پس از 15 سال و با توجه به اطلاعاتی که از ایران به دست آمده، آن زمان فرصت بهتری برای حمله نظامی به ایران است.

در واقع این اظهارنظر اوباما بیان صریح درباره میزان اثرگذاری توافق هسته‌ای برای ایجاد فرصت حمله به ایران بود! نکته قابل تامل و شگفت‌انگیز اینکه اوباما در ادامه سخنانش درباره امکان حمله نظامی به ایران پس از توافق هسته‌ای، به موضوع «حزب‌الله» اشاره کرد.

اوباما گفت: «هیچ چیزی در این توافق وجود ندارد که ما را از رویارویی قدرتمند با رفتارهای غیرهسته‌ای ایران که برخلاف منافع ما یا متحدان‌مان است، بازدارد. به‌عنوان نمونه، ما طبق این توافق، قادر خواهیم بود براساس اختیارات بین‌المللی که از میان نمی‌روند، با تسلیح حزب‌الله مقابله کنیم.» و شگفت‌انگیز‌تر اینکه می‌گوید: «حالا کاری که از این پس باید انجام دهیم، ارتقای ظرفیت دوستان و متحدان‌مان در منطقه و ارتقای امنیت است، چراکه رک بگویم، ایران توانسته بسیاری از این ممنوعیت‌های بین‌المللی را در حالی که اجرایی بودند، دور بزند، بنابراین مساله این نیست که این اختیارات از میان می‌رود، بلکه این است که ما باید به همکاری با متحدان‌مان در منطقه بپردازیم».

کاملا مشخص است اوباما یک نقشه جنگ علیه ایران را از طریق توافق هسته‌ای با ایران ترسیم می‌کند و به حامیان جنگ نشان می‌دهد. او در نشست با رهبران آیپک در کاخ سفید، امکان استفاده از توافق هسته‌ای برای شلیک نظامی را توضیح داده است!

از نظر اوباما رویارویی با ایران در شرایطی امکانپذیر است که توان بازدارندگی ایران کاهش یابد.  تحریم‌های تسلیحاتی 5 ساله و تحریم موشکی 8ساله قطعا می‌تواند ایران را در مسیر پرشتاب تقویت بنیه دفاعی در منطقه و دنیا به عقب براند. از سوی دیگر او توافق هسته‌ای را به معنای اطمینان یافتن از نبود توان بازدارندگی هسته‌ای ایران می‌داند. در همین راستاست که رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید: «بودجه نظامی متحدان ما در خلیج[فارس]

150 میلیارد دلار یا 10 برابر بودجه ایران است. ما این توان را خواهیم داشت که ایران را از حمله با تسلیحات متعارف به متحدانمان بازداریم. خطر این است که آنها به سلاح هسته‌ای دست پیدا کنند که این دقیقا چیزی است که این توافق از آن جلوگیری می‌کند».

تنها این گزاره‌های رسمی نشان می‌دهد در نقشه اوباما «راه جنگ از صلح می‌گذرد»! البته اوباما برای آن منظور، نیم‌نگاهی به درون ایران نیز دارد.

او در گفت‌وگو با نیویورک‌تایمز که فردای توافق وین منتشر شد از اهرم‌های فشار داخلی برای مهار قدرت ایران در خاورمیانه گفت. اوباما از ایجاد یک پایگاه قدرتمند در ایران گفت که با توافق هسته‌ای ایجاد می‌شود و یکی از وظایف آن، کاهش قدرت مانور ایران در منطقه است! او افزود: آنچه جالب است اینکه اگر شما به اتفاقات چند ماه اخیر نگاه کنید می‌بینید مخالفان این توافق تندروها و کسانی هستند که بسیار روی حمایت ایران از تروریسم و رفتارهای ثبات‌زدای ایران در کشورهای همسایه آن و ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی بودن سرمایه‌گذاری کرده‎اند که این باید چیزی به ما بگوید چرا که آن تندروها در وضعیت جاری که ایران منزوی است سرمایه‌گذاری کرده‌اند و به خاطر این وضعیت قدرتمند و تقویت شده‌اند. آنها تبدیل به‌تنها بازی موجود در شهر شده‌اند. آنها نه تنها در امور نظامی حرف دارند بلکه از نظر اقتصادی هم قادر به استفاده از شرایط

حول و حوش تحریم‌ها هستند و بنیه‌ای قوی دارند در حالی که اگر شما یک پایگاه متفاوتی از افراد حاضر در تجارت و تبادلات اقتصادی در داخل ایران داشته باشید این موضوع شاید نحوه تفکر آنها درباره هزینه‌ها و مخارج چنین رفتارهای ثبات‌زدا را تغییر دهد».

اوباما برای تایید توافق هسته‌ای با ایران در کنگره نیازمند شفاف‌سازی این توافق و اثرات کوتاه و درازمدت آن است. قطعا در روزهای منتهی به رای‌گیری کنگره درباره توافق هسته‌ای، شاهد شفافیت بیشتری درباره آنچه آمریکا از توافق هسته‌ای می‌خواهد، خواهیم بود.

****************************************************

روزنامه جام جم *******

تخفیف‌های غیرواقعی / دکتر بهمن آرمان

هیچ کارشناس اقتصادی را پیدا نمی‌کنید که سیستم توزیع کالا در کشور را مدرن، مطلوب و شفاف بداند. سیستم توزیع کالای ایران سنتی، مویرگی، بسیار خرد و گسترده و در نتیجه غیرشفاف و غیرقابل نظارت است. این سیستم همچنین برخلاف اصول علمی و استانداردهای نوین تجاری کار می‌کند.

لذا نباید انتظار داشته باشید حراجی‌ها یا تخفیف‌گذاری‌هایی که در بستر این سیستم انجام می‌شود نیز شفاف و قابل نظارت باشد. از کوزه همان برون تراود که در اوست. سیستم غیرشفاف همه چیزش غیرشفاف است. این درحالی است که در دنیا و با گسترش بی‌نظیر تنوع کالاها و خدمات، رشد جمعیت و گسترش جغرافیایی سکونت، شفافیت در سیستم توزیع و کنترل قیمت کالا و خدمات را در کوچک کردن سیستم فروش یافته‌اند. به این ترتیب که از نظام سنتی توزیع مویرگی که همان واحدهای صنفی خرده‌فروشی متعدد باشد، به سوی گسترش هرچه بیشتر فروشگاه‌های عظیم زنجیره‌ای حرکت کرده‌اند.

 

حسن بزرگ این فروشگاه‌ها، قابل نظارت بودن آن از طریق شفافیت ناشی از خرید انبوه کالا و مکانیزه بودن فرآیند خرید است، وقتی شما به جای صد هزار خرده‌فروش کوچک، یکهزار عمده‌فروش بزرگ داشته باشید، می‌توانید هزار کارمند تمام وقت برای سرکشی روزانه به آنها استخدام کنید، اما استخدام صد هزار کارمند، امکانپذیر است؟ از سوی دیگر فروشگاه‌های زنجیره‌ای چون کالا را عمده و انبوه و ضمنا بی‌واسطه می‌خرند، به نوعی رهبری قیمت در بازار را به دست گرفته و جلوی رشد قیمت‌ها را می‌گیرند. همچنین اعمال هرگونه سیاست قیمتی از طریق آنان امکان‌پذیر است. در نهایت نیز تخفیف‌گذاری‌ها یا حراج‌های آنان نیز شفاف، واقعی و قابل نظارت است. چون هم قیمت قبلی آنها به‌طور مکانیزه و براحتی قابل محاسبه است و هم برگزاری حراج با درصدهای بالا برای فروشگاه واقعا صرف می‌کند چون سودش را از طریق فروش بیشتر کالا جبران می‌کند. پس اگر ایران نیز می‌خواهد منافع واقعی مردم و اصناف را از محل برپایی حراج یا تخفیف‌گذاری‌های شفاف و عادلانه تامین کند، باید سیستم توزیع مویرگی فعلی را به «شاهرگی» تغییر داده و فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ را جایگزین واحدهای صنفی کوچک و متعدد و غیرقابل نظارت کند. اجرای این امر سخت هم نیست و بخش خصوصی با اندک مشوق‌هایی در بحث مالیات یا تعرفه‌های تجاری و عوارض، بسرعت به فرآیند سرمایه‌گذاری در آن وارد خواهد شد.

******************************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات