یکی از مهمترین مسایلی که انسان قبل از انجام هر عملی باید با آگاهی به آن دست به عمل بزند اطلاع داشتن از هدف آن کار و نتیجهای که از انجام آن عمل به دست میآید است. از آنجایی که برای هر انسانی در طول زندگی سه مرحله مهم در نظر میگیرند و آن سه مرحله تولد، ازدواج و مرگ هستند که دو مورد ازآنها در اختیار انسان نیست و فقط ازدواج است که در حیطه اختیار انسان است و با نگاهی عمیق و دقیق حتی میتوان نوع مرگ و چگونه مردن را نیز، به ازدواج مربوط دانست.
حال در تعیین و تبیین اینکه هدف از ازدواج چیست هر گروهی و با هر تفکر و اندیشه دینی و غیر دینی، کارشناسانه و غیر کارشناسانه در این باره نظر دادهاند. که در این میان و در این نوشتار به نظر کسانی میپردازیم که به حساب خودشان با توجه به رویکرد دین به تبیین هدف از از دواج پرداختهاند که البته متاسفانه در این میان خلط مبحث به فور رخ داده است و بین نتیجه و ثمرات ازدواج و هدف از ازدواج اشتباه رخ داده و گروهی نیزکه در این میان به اهداف ازدواج اشاره کردهاند کاملاً بین تبیین هدف و ثمره دچار اشتباه شدهاند.
در این میان و در این نوشته ما با توجه به آنچه قرآن میفرماید و با توجه به آرای دو تن از بزرگترین مفسرین معاصر به تبیین و بیان هدف از ازدواج میپردازیم و به ثمراتی که در این نوع هدف و در حیطه زندگی رخ میدهد میپردازیم؛
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان و علامه جوادی آملی در کتاب شریف تسنیم در ذیل تفسیر آیه سه سوره مبارکه نساء هدف از ازدواج را اینچنین بیان میفرمایند:
اسلام هدف از ازدواج را تشکیل خانواده، بقای نوع انسان و تربیت فرزندان صالح میداند. از انجا که مسولیت تشکیل خانواده و تحصیل همسر، و اداره و تربیت فرزندان و تأمین هزینه زندگی خانواده کاری بسیار دشوار است که انسان به اسانی به ان تن نمیدهد، خدای سبحان او را به گونهای آفریده است که از طرفی از تنهایی رنج برد و از سویی باید به غریزه جنسی پاسخ دهد و از نکاح لذت برد تا زمینه تشکیل خانواده و تکثیر نوع فراهم شود. این لذت به منزله مزد تحمل زحمت تأمین عایله است نه هدف نکاح، هر چند افرادی هدف را از وسیله بازنشناختند و گمان کردند که هدف ازدواج، لذتهای جنسی است، از این رو همواره به شهوترانی میپردازند (تسنیم، ج 17، صفحه 272)
عده دیگری از اهل علم با استناد به آیه 21 سوره مبارکه روم (از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و با هم انس بگیرید...) هدف از ازدواج را به ارامش رسیدن بیان کردهاند که با توجه به هدفی که در بالا بیان شد نظر صحیح این است که رسیدن به ارامش جز ثمرات ازدواج میباشد نه هدف که البته بحث پیرامون ثمرات و چرایی دست یافتن و نیافتن به ان جای دیگری را میطلبد.
حال اگر با توجه به این مطلب که هدف از ازدواج را تولید نسل و تربیت فرزندان صالح فرض کنیم ببینیم از لحاظ تربیتی در خانوادهها باید چه تغییراتی رخ بدهد و در هنگام انتخاب همسر که مهمتر��ن مرحله در تشکیل زندگی است چه ملاکهایی باید مورد توجه قرار بگیرد.
اگر هدف از ازدواج آنگونه که بیان شد، تشکیل خانواده باشد بنابر این نظام تربیتی خانواده و جامعه باید به سمتی پیش برود که در سر لوحه آن تربیت پدر و مادرانی باشد که ستون و اساس خانواده هستند. یعنی والدین در زمان تربیت کودکان و فرزندان خود در خانواده بدانند که هدف از تربیت آنان و تربیت فرزند خوب و صالح، زمانی رخ داده است که در ضمن تربیت آنان به این نکته هم توجه شده باشد که خصوصیتها و تواناییهایی که یک پدر و مادر خوب باید داشته باشند را به فرزندانشان اموخته باشند.
مساله مهمی که در این نوع نگاه به هدف ازدواج وجود دارد در زمان انتخاب همسر رخ میدهد. طرفین در هنگام از دواج باید به این نکته نیز توجه داشته باشند که آیا این فردی که قرار است به عنوان همسر انتخاب کنند آیا شایستگی پدری و یا مادری را دارند.
به طور یقین پسری که به گونه ای تربیت شده است که پدری شایسته باشد همسری مناسب خواهد بود. چون در آموزههای پدر خوب احترام و توجه و مودت و رحمت به مادر خانواده لحاظ شده است. آنچنان که علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیه 21 مبارکه روم اصل ایجاد وشکوفایی فوق العاده مودت و رحمت در خانواده را در زمانی که فرزندان به دنیا میآیند، میدانند.
از آن سو دختری نیز که در آموزههایش نقشهای مادری شایسته بوده باشد همسری است ایدهآل که با شناخت جایگاه پدر و ارج نهادن به آن کانون خانواده را گرمترین مکان میسازد.
در نتیجه این چنین هدفگذاری و تربیتی، جامعه که از خانوادههای سالم تأسیس میشود جامعهای ایدهآل و آرمانی میگردد و زمین را صالحان پر میکنند.
متاسفانه با چرخهای معیوب در گیر هستیم و نسلی داریم که نه تنها این آموزهها را نیاموختهاند بلکه بدتر در خیلی از موارد با جوانان آماده ازدواجی رو برو میشویم که نه اینکه آمادگی برای پدر و مادر شایسته شدن را ندارند حتی کودکان شایسته ای هم نیستند. و این اصلاح از زمانی شروع میشود که هدف از ازدواج و نحوه تربیت مبتنی بر این نگاه اصلاح گردد.
در این میان آموزش و پرورش به خصوص در سالهای پایانی دبیرستان و نیز دانشگاهها و سایر مراکز فرهنگی نقش بسزایی دارند اما مسئولیت اصلی آن با خانواده است.
*مشاور و کارشناس روانشناسی