* چرا این روزها فلسطین کاملا آرام است؟ روزگاری فلسطین در صدر خبرهای جهان بود، اما امروزه بندرت خبری از آن میشنویم. آیا چنان که بعضی میگویند، این به معنای آن است که مساله فلسطین دارد به تاریخ میپیوندد؟ تا چه حد رژیم صهیونیستی دراین کار دخالت داشته است؟
** مساله فلسطین با وجود این کاهش اهتمام، تقریبا موضوع اول مورد توجه تمام رسانهها و مهمترین مساله منطقهای است اما بی شک، مشکلات و درگیریهای داخلی و جنگهایی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی به وقوع پیوسته، باعث کمرنگ شدن این مساله و از دست رفتن جایگاه قبلی آن شده است. در حال حاضر جنگ خانمانسوزی در سوریه جریان دارد که شاید بدترین جنگ داخلی در طول تاریخ باشد.
عراق، لیبی و یمن و دیگر مناطق عربی نیز درگیر مسائل داخلی مشابه هستند و این امر روی افکار عمومی جهان عرب نسبت به مساله فلسطین تاثیر گذاشته است. بیتردید رژیم صهیونیستی همیشه سعی دارد وانمود کند مشکل اصلی منطقه این رژیم نیست و موشه یعالون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی همیشه در سخنرانیهای خود ادعا میکند که مساله فلسطین دیگر مساله اصلی مورد اهتمام فلسطینیها، عربها، مسلمانان و طرفهای منطقهای و بینالمللی نیست و مسائل بزرگتر و مهمتری وجود داد. به عنوان مثال میگوید مشکل سوریه و عراق و لیبی یا در اختلافات موجود میان اهل سنت و شیعیان یا اختلافات موجود میان عربها و کردها است نه اسرائیل و این رژیم مشکل اصلی منطقه خاورمیانه به شمار نمیرود. لکن ما میگوییم مشکل اصلی همین رژیم است و بسیاری از جنگها به خاطر رژیم صهیونیستی به راه انداخته میشود و این رژیم در بسیاری از جنبشها و گروهها نفوذ کرده و حتی سرکردگان آنها از عناصر و مزدوران سیآیای و موساد هستند.
هدف اصلی این جریانها و این جنگها، منحرفکردن اذهان از توجه به اقدامات رژیم صهیونیستی و تجزیه و تضعیف منطقه به نفع این رژیم است. در همین ارتباط، اکثر قدرتهای منطقهای به نفع اسرائیل باید از بین بروند. همین طوری است که میبینیم ارتشهای بزرگی مانند ارتش عراق، سوریه و در حال حاضر مصر دارند تخریب میشوند. در کل هدف این جنگها تخریب تمام ارتشهایی است که میتوانند تهدیدی برای اسرائیل باشند و متاسفانه برخی طرفهای منطقهای هم به تحقق این اهداف رژیم صهیونیستی کمک میکنند. به هر حال، این رژیم مشکل اساسی منطقه است و همه باید به این مساله توجه کنند.
* بارها شنیدهایم که از انتفاضه سوم صحبت میشود، اما از این انتفاضه هم هیچ خبری نیست. چرا فلسطینیها دوباره به سنت انتفاضه بازنمیگردند؟ به نظر شما بهترین راه احقاق حقوق فلسطینیها آیا همان انتفاضه سنگ نبود؟ چه موانعی برسر شروع یک انتفاضه جدید وجود دارد؟
** تمام زمینههای آغاز انتفاضه سوم آماده است، اما عوامل درونی مربوط به خود ملت فلسطین و عوامل منطقهای مانع از شکلگیری چنین انتفاضهای میشود. ملت فلسطین به دستور یک گروه یا رهبر دست به چنین تحرکی نمیزند، بلکه باید یک احساس درونی در این ملت شکل بگیرد و اگر این احساس به وجود بیاید میتواند دست به انتفاضه یا حتی اقدامات بزرگتر بزند. در حال حاضر، ملت فلسطین خود دچار چند دستگی شده و هیچ پروژه ملی واحدی وجود ندارد که همه آنها را دورهم جمع کند. این بزرگترین مشکل است.
در حال حاضر، دو پروژه مقاومت و سازش بر جامعه فلسطینی حاکم شده و ملت فلسطین میداند که در شرایط کنونی هر انتفاضهای از سوی جریان سازشکار مصادره خواهد شد و به عبارت دیگر نهایت و سرانجام انتفاضه، نشستن بر سر میز مذاکره با رژیم صهیونیستی خواهد بود و این چیزی نیست که ملت فلسطین میخواهد بلکه این ملت خواهان آزادی است. بنابراین در سایه فقدان یک پروژه ملی مردم فلسطین دست به انتفاضه نمیزنند. مساله دیگر عدم پشتیبانی عربی و اسلامی است؛ به طوری که کشورهای عربی و اسلامی اکنون به مسائلی غیر از مساله فلسطین سرگرم هستند و شکلگیری انتفاضه در چنین شرایطی دشوار است.
* آیا درست است که حماس با اسرائیل مشغول مذاکراتی برای ایجاد یک آتشبس درازمدت در غزه است؟ اگر این آتشبس اعلام شود سازمان جهاد اسلامی چه خواهد کرد؟ حملات موشکی گروههای فلسطینی چه وضعیتی خواهد داشت؟ تکلیف مقاومت مسلحانه دراین صورت چه میشود؟
** اخبار زیادی درباره مذاکرات غیرمستقیم برای تحقق آتشبس شنیده میشود که با هدف بهبود وضعیت معیشتی ملت فلسطین و ایجاد گذرگاه و کانال ارتباطی با جهان خارج مانند احداث بندر غزه صورت میگیرد. صرف نظر از صحت و سقم این اخبار، من شخصا مخالف این مساله هستم؛ چرا که هدف مقاومت ملت فلسطین بهبود شرایط معیشتی نیست و هدف اعتصاب غذای اسرای فلسطینی، بهبود اوضاع آنها در زندانها نیست، بلکه ما دنبال آزادیخواهی هستیم و تغییر این قواعد بسیار خطرناک خواهد بود و باعث سستی و رخوت ملت فلسطین خواهد شد. ما باید روحیه مبارزاتی ملت فلسطین علیه رژیم صهیونیستی را حفظ کنیم. این آتشبس حتی میتواند به مانعی بر سر راه مقاومت تبدیل شود؛ چرا که بی تردید طرف صهیونیستی به آتشبس صرف بسنده نخواهد کرد و تلاش میکند حجم تسلیحات مقاومت را کاهش دهد و توان نظامی آن را نابود و زیرساختهایی مانند تونلهای مقاومتی را تخریب کند. ما مخالف این آتشبس هستیم و معتقدیم باید ضمن صبر و پایداری، به دنبال دستیابی به راهکارهایی غیر از آتشبس باشیم .
توجه داشته باشیم که سازمان آزادی بخش فلسطین نیز روند امتیازدهیهای خود را با گامهای کوچک آغاز کرد. این سازمان برای آزادسازی فلسطین تاسیس شده بود و جنبش فتح در سالهای 1964 یا 1965 با هدف آزادسازی سراسر فلسطین شکل گرفت. هدفش محدود به کرانه باختری یا نوار غزه نبود، اما کارش به امضای توافق اسلو و تلاش برای تشکیل کشور فلسطین در مرزهای سال 1967 کشید که در زمان تاسیس این جنبش اصلا تحت اشغال نبودند.
ما از جنبش حماس میخواهیم گام در چنین مسیری که مطمئنا به سرنوشت مشابهی دچار خواهد شد، نگذارد؛ چرا که رژیم صهیونیستی میتواند با ابزارهای مختلفی که در اختیار دارد، حماس را تحت فشار بگذارد. بیشک، ما داخل فلسطین هرگز به دنبال ایجاد یا دامن زدن به اختلافات؛ بویژه با جنبش حماس نیستیم؛ چرا که هر دو جنبش عضو محور اسلامی و تقریبا پرورش یافته یک مکتب هستند. ما نمیخواهیم با هم درگیر شویم، بلکه همانطور که قبلا هم مخالفت خود را با مشارکت در انتخابات و ورود به نهادهای زیرمجموعه تشکیلات خودگردان اعلام کرده بودیم، این بار هم مخالفتمان را با این مساله اعلام میکنیم و در کنار آن آمادگی خود را برای مقابله با هرگونه تجاوز احتمالی رژیم صهیونیستی حفظ خواهیم کرد.
* درست است که تشکیلات جدیدی در غزه به نام گروه صابرین به وجود آمده است؟ رابطه شما و این گروه چگونه است؟ این گروه چه اهدافی را دنبال میکند و چه وجه تمایزی با جهاد اسلامی دارد؟
** در فلسطین، عرصه فعالیت برای همه مهیاست و هر کس میخواهد تشکیلات سیاسی، مدنی و گروههای مقاومتی تشکیل دهد، آزاد است، اما همه این کارها باید با امانتداری، شرافت و رعایت اخلاقیات مقاومت صورت گیرد و هیچ کس درصدد تصاحب جای طرف دیگر نباشد. مشکل ما با جنبش صابرین این است که علیه ما موضعگیری میکند و این در حالی است که خودش ادعا میکند، ادامهدهنده راه دکتر فتحی شقاقی است و در اصل ما باید وابسته به یک مکتب باشیم. جنبش جهاد هیچ وقت نمیتواند دشمن واقعی این جنبش (صابرین) باشد، بلکه دشمن اصلی همه ما رژیم صهیونیستی است که باید مورد انتقاد قرار گیرد. علاوه بر این، گروههای منحرفی مانند گروههای تکفیری در جامعه فلسطینی هستند که میخواهند در جبهه مقابل گروههای اسلامی قرار گیرند و این انتقادات باید از آنها صورت گیرد، نه جنبش جهاد.
اعضای جنبش صابرین که بسیاری از آنها از اعضای قبلی جنبش جهاد هستند، از حجم رشادتها و مبارزات جهاد اسلامی اطلاع دارند و میدانند که در جریان جنگهای رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه بیشتر از توان خود مبارزه کرده است و در برخی موارد اقداماتی برابر با جنبش حماس که از لحاظ قدرت مادی چندین برابر قویتر از جهاد است، انجام داده است. لذا ما به طرفهای دیگر میگوییم که میدان باز است، بفرمایید و هر کاری از دستتان برمیآید در جهت مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی انجام دهید، اما علیه جنبش جهاد دروغپردازی نکنید.
* محمود عباس دولت آشتی ملی را منحل کرد. چرا؟ آیا امکان تحقق یک دولت آشتی ملی با مشارکت همه گروههای فلسطینی وجود دارد؟
** این دولت به موجب توافق آشتی ملی شکل گرفته بود، اما محمود عباس بدون رایزنی با گروههای دیگر فلسطینی و حتی حماس آن را منحل کرد و الان میخواهد دولت جدیدی با مرجعیت سازمان آزادی بخش فلسطین تشکیل دهد و در این زمینه هیچ مشورتی با گروههای دیگر و بویژه حماس که شریک اصلی آشتی ملی با جنبش فتح بود، انجام نمیدهد. لذا، دولت آتی دولت آشتی ملی نیست و دولت وفاق ملی (به نخست وزیری رامی حمد الله) نتوانست هیچ تغییر و تحولی ایجاد کند. به نظر من دولت بعدی، بدتر از این هم خواهد بود و نخواهد توانست هیچگونه راهکاری برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ملت فلسطین ارائه دهد.
ما میگوییم این راه تشکیل دولت مشارکتی یا آشتی ملی نیست بلکه برای این منظور ابتدا باید اوضاع داخلی فلسطین و موسسات مدنی سر و سامان یابد و برنامه سیاسی و مبارزاتی یکپارچهای تدوین شود. تنها در چنین شرایطی دولت برآمده از توافق ملی میتواند مشکلات ملت فلسطین را حل کند. اما اصرار محمود عباس بر ادامه راه خود بدون توجه به طرفهای دیگر و تشکیل دولتی که تنها حامی منافع یک گروه خاص بوده و به منافع گروههای دیگر توجهی نداشته باشد، تنها باعث ایجاد اخلال در جامعه خواهد شد و چنین دولتی نمیتواند به مسئولیتهای محول شده عمل و نقش مطلوب ایفا کند.
* موضع شما نسبت به تجاوز عربستان به یمن چیست؟ عربستان از این تجاوز چه به دست آورده است؟
** ما مخالف هر گونه مداخله نظامی؛ داخلی یا خارجی در یک کشور عربی یا اسلامی هستیم؛ چرا که چنین اقداماتی جز باعث افزایش مشکلات نمیشود و حتی برای خود طرف متجاوز مشکل ایجاد میکند. ما در جنبش جهاد اسلامی معتقدیم که باید راه مشکلات و بحرانهای سیاسی داخلی باشد و جامعه یمنی باید خود مشکلش را با حضور و مشارکت تمام طرفها حل کند. اگر هم طرفهای خارجی میخواهند مداخلهای داشته باشند، باید به جمع شدن این طرفها در کنار هم و رایزنی آنها برای حل مشکل کمک کنند.
در این شرایط باید اتحادیه عرب و سازمانهای اسلامی آماده باشند و با اعمال فشار علیه طرفهای یمنی به راهحلی داخلی و نه خارجی دست پیدا کنند. ورود عربستان به این جنگ در نهایت باعث گرفتار شدن این کشور در باتلاق سختی خواهد شد و ضمن بر هم زدن ثبات و آرامش یمن، باعث روی کار آمدن نظامی فاقد ثبات در این کشور خواهد شد. از آنجا که عربستان همسایه یمن به شمار میرود، دود ناامنی و هرج و مرج در این کشور به چشم سعودیها خواهد رفت. بنابراین، ریاض باید این مساله را مد نظر قرار دهد و با کمک طرفهای منطقهای مانند ایران و ترکیه، طرفهای یمنی را برای دستیابی به یک راهحل دموکراتیک تحت فشار قرار دهد. ما بشدت مخالف جنگ یا کمک گرفتن از طرفهای خارجی هستیم؛ چرا که طرفهایی مانند آمریکا جمعیت خیریه یا سازمان صلیب سرخ نیستند که عاشق چشم و ابروی ما باشند و بخواهند به ما کمک کنند، بلکه دنبال منافع خودشان هستند. منافع آمریکا همان جلوگیری از نفوذ القاعده در داخل یمن است. در عین حال نشانههایی وجود دارد که حاکی از کاشتن مینهای صهیونیستی در داخل طرحهای آمریکایی با هدف پنهان تجزیه عربستان سعودی است.