پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی/ یکی از سوالات مهم در بررسی یکی از کودتاهای بزرگ قرن بیستم علیه یکی از نهضتهای مهم مردمی در جهان، مشخص شدن آمریکایی یا انگلیسی بودن طراحان و عاملان این کودتا است.
در تشریح این موضوع باید گفت که ابتدا تا مدتها دستگاههای جاسوسی این دو کشور از هرگونه دست داشتن در این کودتا طفره رفته و آن را انکار میکردند, این در حالی بود که دلائل و قرائن متعددی برای مردم ایران وجود داشت که عوامل بیگانه طراحان اصلی این کودتای نظامی - که به ظاهر توسط سرلشکر زاهدی در دفاع از شاه صورت گرفته بود – می باشند. به همین خاطر برخی نویسندگان (از جمله دکتر محمود کاشانی) بکار بردن واژه کودتا را که یک حرکت نظامی از سوی نیروهای مسلح علیه دولت رسمی کشور است را نوعی تحریف تاریخ دانسته که هدفی جز پنهان ساختن نقش واقعی دولتهای بیگانه در طراحی و براندازی نهضت ملی ایران وبه دست آوردن کنترل دوبارة نفت ملی شده ایرانندارد.
از همان زمان برخی دستگاه جاسوسی انگلیس را عامل اصلی این اقدام می دانستند و برخی دیگر از تحلیلگران انگشت اتهام را به سوی سازمان جاسوسی آمریکا – سیا – را نشانه میرفتند. اما مرور زمان نشان داد که کودتای 28 مرداد را باید سناریویی طراحی شده توسط دو دستگاه جاسوسی ام – ای – 6 و سیا دانست.
در این بین باید از "کرمیت روزولت" به عنوان مامور ویژه آمریکا در اجرای این کودتا یاد کرد, موضوعی که در اسناد و کتابهای متعددی از جمله خاطرات منتشر شده روزولت به آن اشاره شده است. درباره کرمیت روزولت باید گفت که وی در 16 تیر 1332 با گذرنامه جعلی به نام جیمز ف. لاکریج از مرز عراق وارد ایران شد تا توطئه امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 را رهبری کند. او در آن زمان 12 سال تجربه پژوهش و کار در مسائل ایران داشت و طی این سالها فعالیتهای اطلاعاتی امریکا را در خاورمیانه هدایت میکرد. کرمیت روزولت با نقش خود در عملیات 28 مرداد 32 محمدرضا پهلوی را برای همیشه مدیون خود ساخت. در نخستین دیدار وی با شاه پس از کودتا در اول شهریور 1332 شاه خطاب به وی می گوید: «من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. »
اما در مورد نقش انگلیس در کودتا و مامور اصلی آن در ایران مساله کمی متفاوت است و انگلیس در این زمینه تا بحال به شدت مخفی کاری نموده است. آقای باری روبین، یکی از برجسته ترین کارشناسان مسایل خاورمیانه و عضو مرکز پژوهشهایاستراتژیک و امور بینالمللی دانشگاه جرج تاون در بخشی از کتاب خود، «جنگ قدرت ها در ایران» به این پنهان کاریها اشاره کرده و مینویسد: «برخلاف آمریکاییها که بیش از اندازه در باره نقش خود در جریان سقوط مصدق و بازگشت شاه بر مسندقدرت سروصدا به راه انداختند، انگلیس ها در باره نقش حساسی که در این کار داشتند سکوت اختیار کردند وگناه همه مسایل و مشکلات بعدی را به گردن آمریکایی ها انداختند...»
همچنین در مورد عامل و مامور اصلی انگلیسیها در ایران اختلاف نظر وجود دارد. اغلب برادران رشیدیان را به عنوان ماموران کلیدی انگلیس مطرح میکنند، این در حالی است که برخی محققین از جمله – دکتر عبدالله شهبازی – با دلائل قابل توجهی از مامور عالی رتبه جاسوسی انگلیس در ایران - سرشاپور ریپورتر - به عنوان نماینده تام الاختیار اینتلیجنت سرویس در ماجرای کودتا یاد میکنند.
وی در مقاله مفصلی با عنوان "سر شاپور ریپورتر و کودتای 28 مرداد 1332" به اثبات فرضیه خود می پردازد و در بخشی از آن می نویسد: «در منابع خارجی منتشر شده درباره کودتا، جایگاه شاپور- به جز همان موردی که وودهاوس از او به عنوان یک مأمور کم اهمیت در زمان کودتا یاد کرده- به کلی استتار شده و نقش او به دیگران نسبت داده شده است. این رویه از سال 1979 با خاطرات کرمیت روزولت آغاز شد و در منابع بعدی تا به امروز ادامه یافت.
استتار نقش مأموران و شبکه های اصلی اطلاعاتی فعال در دوران نهضت ملّی نفت و کودتا، از طریق انگشت نما کردن عناصر شناخته شده و تمرکز تبلیغات بر روی ایشان، از همان زمان حادثه رواج داشت. در دوران دولت مصدق، شبکه مطبوعاتی و تبلیغاتی وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا در ایران اخبار و شایعات فراوانی را درباره توطئه برادران رشیدیان و ارتباط آنان با سفارت انگلیس پخش می کردند. این شایعات تا بدان حد گسترده بود که در یک ساله قبل از کودتا تمامی ایرانیانی که با سیاست و روزنامه سروکار داشتند، برادران رشیدیان را به عنوان مأموران سفارت انگلیس و توطئه گران علیه دولت مصدق به خوبی می شناختند...
برادران رشیدیان در عملیات توطئه گرانه سال های 1320 -1332 و در کودتا نقش داشتند... ولی نقش اصلی ایشان در عملیات کودتا نه اینگونه اقدامات بلکه جنجال آفرینی و جلب توجه همگان به سوی خویش بود تا در سایه این انحراف شبکه های پنهان ام. آی. 6 با فراغ بال کار خود را پیش برند... اغراق ها و شایعه پراکنیها درباره نقش برادران رشیدیان سهم بزرگی در غیرجدّی کردن خطر کودتا داشت. بدینسان، برادران رشیدیان، از همان زمان، شهرتی بسیار بزرگ تر از عملکرد واقعی خود یافتند و عملاً به نام رمزی بدل شدند برای تمامی مأموران و شبکه های اینتلیجنس سرویس در ایران. در منابعی که بعدها از سوی سرویس های اطلاعاتی بریتانیا و ایالات متحده منتشر شد، از این شهرت استفاده شد و تمامی عوامل متنفذ ام. آی. 6 در ایران در زیر یک نام رمز قرار گرفتند: "برادران رشیدیان" !»