مجتبي حسيني - دو سال است كه حسن روحاني به جاي آنكه از خانهاش راهي نياوران و مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت شود به پاستور و كاخ رياستجمهوري ميرود. او براي تغيير محل كارش البته راهي سخت به هيبت و هويت انتخابات رياستجمهوري را پشت سرگذاشت كه در هر گوشه آن رقيبي به او تنه ميزد؛ رقبايي كه همچون حسن روحاني ميخواستند با عوض كردن دفتر كارشان، قباي رييسالوزرايي را بر تن كنند. عدد راي روحاني، مدد او شد تا با ياري بخت، باخت از آن رقبايش شود. هماي اوج سعادت هرچنددر انتخابات ٩٢ بر شانههاي روحاني نشست اما اين پايان رقابت او با رقبايش نبود چرا كه از همان فرداي تولد كابينه اعتدال ميشد حدس زد مردان سياستمداري كه نقشههايشان براي رسيدن به «پاستور» را نقش برآب شده ميديدند براي «بهارستان» پاشنه كفشها را بالا خواهند كشيد تا كه اگر صاحبخانه دولت نشدند حداقل مستاجر پارلمان شوند.
از اين رو اگر در پس پرده احزاب سياسي براي انتخابات مجلس دهم هلهله و ولوله بهپا كردهاند روي پرده و پشت ويترين آنها باز هم ميشود تصوير چهرههايي را ديد كه دو سال قبل دكان سياست در ايران را پر رونق كرده بودند. مردان سياستمداري كه به اين راحتيها از زير بار سياستورزي انتخاباتي شانه خالي نميكنند و هر كدام با عده و عدهاي ميخواهند سهمي در مديريت سياسي كشور داشته باشند. چنين است كه بايد گفت انتخابات هفتم اسفند ١٣٩٤ تكرار انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ است؛ تكراري كه هرچند با ٢٠٧ حوزه انتخابيه و چيزي حدود پنج هزار كانديدا در سراسر كشورشكل و شمايلي متفاوت از رقابت سياسي در انتخابات رياستجمهوري دارد اما باز هم در اين شلوغ بازار، اقطاب انتخابات مجلس دهم با كمي تغيير، محدود و محصور به همان اضلاعي است كه هندسه انتخابات ٩٢ را ساختند.
شاهد مثال اين اتفاق را جداي از پافشاري گروههاي سياسي براي حمايت از اين چهرهها ميشود در گفتار و كردار سياسي آنها جستوجو كرد. همين است كه بايد گفت منهاي علي اكبر ولايتي كه با پايان انتخابات رياستجمهوري همچون حسن روحاني دفتر كارش عوض شده و برنامهاي براي نقشآفريني در انتخابات مجلس دهم ندارد، محمدباقر قاليباف، سعيد جليلي، غلامعلي حدادعادل، محسن رضايي، محمدرضا عارف و حتي محمد غرضي به همراه محمود احمدينژاد كه مرد محبوبش در انتخابات رياستجمهوري نتوانست وارد بازي بزرگ انتخابات رياستجمهوري شود براي انتخابات مجلس دهم برنامه دارند.
كنش انتخاباتي اين چهرههاي سياسي شايد در عيان، رقابتي كلاسيك ميان ناكامان انتخابات رياستجمهوري باشد اما در نهان آن ميشود رقابتي تمامعيار ميان گفتمانهاي سياسي موجود را مشاهده كرد. دوئل سه طرفهاي كه يك سمت آن ائتلاف اصلاحات- اعتدال است و دو سوي ديگر آن اصولگرايان و احمدينژاديها. در اين رقابت سياسي، نقش چهرههايي كه معادله انتخابات رياستجمهوري را نوشته بودند دوباره پر اهميت است چرا كه رقباي انتخاباتي روحاني جز آنكه خود محل توجه گروههاي سياسي خود هستند ليستهاي خاص خود را براي اين انتخابات دارند. از اين رو نگاهي دوباره به موقعيت و وضعيت رقباي انتخاباتي حسن روحاني ميتواند شمايي بهتر از ساحت انتخابات مجلس دهم را به نمايش بگذارد.
قاليباف؛ در انديشه سهميه
سياستمدار ٥٤ ساله طرقبهاي از ١٠ سال پيش كه پاي در كفش سياست كرده هرگز نتوانسته به آرزوهاي سياسي خود برسد. چه آنكه سال ٨٤ با آن همه اصفات تبليغاتي «دكتر خلبان قاليباف» نتوانست نخستين فرمانده پليس كشور باشد كه رييسجمهور ميشود. قاليباف پس از دو ماهي كه از دسترس دوستان و آشنايان خارج شده بود، به لطف توصيهها و پادرميانيهايي به رفتن به خيابان بهشت و شهرداري تهران رضايت داد تا شايد تكيه زدن به صندلي محمود احمدينژاد، سكوي پرتابي براي او به پاستور باشد. ژنرال جوان اصولگرايان با رفتن به شهرداري تهران جان تازهاي گرفت، فهميد جداي از آنكه يكي از چهرههاي اصلي انتخاباتي اصولگرايان است ميتواند در مديريت كنسرسيومي جريان اصولگرايي سهمي داشته باشد.
همين هدف او را متقاعد كرد تا به حاميانش براي فعاليتهاي تشكيلاتي چراغ سبز نشان دهد. قاليباف كه متوجه جذابيت گفتمان اصلاحطلبي شده بود تلاش كرد تا در خانهنشيني اصلاحطلبان پرتره جديدي را براي خود بسازد؛ «اصولگراي اصلاحطلب.» هر چند با وجود همه تلاشهايي كه شهردار تهران براي جذب بخشي از بدنه اجتماعي اصلاحات انجام داد نتوانست اعتماد هواداران اجتماعي گفتمان اصلاحات را جذب كند. او در انتخابات رياستجمهوري ٨٨ ترجيح داد در همان شهرداري بماند. گويي ميدانست با بازگشت نخستوزير دوران جنگ و با وجود اقدامات احمدينژاد شانسي براي برنده شدن ندارد. باقر قاليباف در اين بازه زماني مديريت عمراني و شهري خود را تشديد كرد تا پس از پايان عمر دولت محمود احمدينژاد بتواند با موج تبليغاتي روي فركانس سازندگي و زيباسازي در تهران شهروندان ايراني را متقاعد سازد كه خيرالموجودين سياستمداران براي رياستجمهوري ايران است.
اما گمانههاي قاليباف يكبهيك اشتباه از آب درآمد، نه اصولگرايان در حمايت از او براي جانشيني محمود احمدينژاد به اجماع رسيدند و هم آنكه توان عبور از رقباي قدرتمند در انتخابات رياستجمهوري را نداشت. نتيجه آن شد كه قاليباف را يك بار پيش از اين از عرش آرزوها به فرش واقعيات كشانده بود. شهردار تهران پس از انتخابات ٩٢ و در كمكاري اصلاحطلبان و به لطف لطايفالحيلي به سختي توانست محسن هاشميرفسنجاني را پشت سر بگذارد تا همان صندلي رياست شهرداري تهران را از دست ندهد. قاليباف اينبار برخلاف انتخابات رياستجمهوري ٨٤ نه تنها از دسترس خارج نشد كه تلاشهايش براي مجلس دهم را كليد زد تا از كرسيهاي پارلمان سهمي داشته باشد چرا كه او يك بار پيش از اين و در انتخابات مجلس نهم توانسته بود اسامي وفاداران به خود همچون نبي رودكي، مرتضي طلايي و علياصغر خاني را در فهرست انتخاباتي اصولگرايان قرار دهد كه البته هيچكدام از آنها موفق نشدند راهي به پارلمان پيدا كنند.
عدم موفقيت قاليباف در انتخاباتهاي گذشته اما دليلي نيست تا شهردار تهران براي مجلس دهم برنامهاي نداشته باشد. اين همان مسالهاي است كه بسياري از چهرههاي اصولگرا نه با ايما و اشاره كه صراحتا از آن خبر ميدهند. در همين رابطه عوض حيدرپور، نماينده اصولگراي شهررضا در مجلس نهم طي اظهاراتي در اسفند ٩٣ اعلام كرد كه قاليباف به طور فعال وارد عرصه انتخابات مجلس ميشود. او درخصوص فعاليت چراغ خاموش قاليباف در انتخابات مجلس دهم، گفت: «آقاي قاليباف به عنوان يك چهره سياسي اصولگرا شناخته ميشود كه طبيعي است در انتخابات پيش رو به صورت فعال وارد شود و اقداماتي انجام دهد.» از سوي ديگر استعفا و برخي جابهجاييها در شهرداري تهران در فروردينماه سال جاري گمانه فعاليتهاي انتخاباتي باقر قاليباف را تشديد كرد.
اين گمانه زماني تقويت شد كه شهردار تهران به ناگهان و در سونامي مذاكرات هستهاي، سكوت سياسي خود را شكست و از حسن روحاني با كنايه و گلايه انتقاد كرد: «بعضي دلشان ميخواهد همهچيز را دوقطبي كنند. باور كنيم مسائل اصلي كشور دوقطبي نيست. آنچنان كه در زمان انتخابات، مسائل كلان نظام را دوقطبي كردند و كاش نميكردند. نبايد دوران «بگم بگم» به دوران «تقصير قبليها بود» تبديل شود. متاسفانه رويكرد مديريتي دولت در دو سال گذشته شرايط را بهگونهاي رقم زده كه جامعه حس ميكند انرژي مسوولان به جاي حل مشكلات آنها صرف مسالهسازيهايي ميشود كه هدف از آن وابسته كردن كشور به مذاكرات هستهاي و گريزناپذير نشان دادن توافق به هر قيمت است. گويي هدف دولت براي دستيابي به توافق، رفع تحريمها نيست بلكه جلب آراي سياسي براي پيروزي در انتخابات آتي است.»
محمدباقر قاليباف هرچند در همايش همگرايي اصولگرايان حاضر نشده و تاكنون اخبار رسمياي از رايزني اصولگرايان با او براي ائتلاف انتخاباتي منتشر نشده اما برخي شنيدهها حكايت از آن دارد كه شهردار تهران به ضرورت كار تشكيلاتي و سياسي مستقل از ديگر اصولگرايان پي برده است. شهردار تهران امروز بيترديد «نقد بهشت» را با «نسيه پاستور» معاوضه نخواهد كرد اما ميشود گفت او تمايل زيادي دارد نيروهاي سياسي نزديك به خود را راهي مجلس كند تا كه شايد جمله معروف حسن روحاني در مناظرههاي انتخاباتي را كه گفت: «من سرهنگ نيستم» جبران مافات كند.
رضايي؛ ائتلاف با قاليباف
محسن رضايي از سال ٧٦ كه لباس سبزرنگ پاسداري را با كت و شلوار سياستورزي عوض كرده و در انتخاباتهاي مختلف بخت خود را محك زده در انتخابات مجلس ششم راي نياورد و در انتخابات رياستجمهوري ٨٤ پس از احراز صلاحيت، انصراف داد و در دو انتخابات ٨٨ و ٩٢ هم رقابت را به محمود احمدينژاد و حسن روحاني واگذار كرد. او پس از انتخابات رياستجمهوري ٩٢ همزمان با پوشيدن دوباره لباس پاسدارياش برخي نيروهاي مديريتي خود را از دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام راهي شهرداري تهران كرد تا مشخص شود كه فرمانده سابق سپاه براي مجلس دهم علاقه دارد با باقر قاليباف ائتلاف كند.
او هرچند پيش از اين جبهه ايستادگي را راهاندازي كرده بود اما طي دو سال گذشته جلسهاي را با مديران اين جبهه سياسي نداشته است. هرچند در اين ميان برخي اخبار مدعي فعاليت سياسي رضايي براي انتخابات مجلس دهم بود اما او در كنفرانسي خبري اعلام كرد كه كانديداي انتخابات مجلس نخواهد شد. رضايي همچنين طي دو سال گذشته كمتر درمورد مسائل سياسي اظهارنظر ميكرد اما طي يك ماه اخير انتقاداتي مشابه انتقادات باقر قاليباف را متوجه دولت روحاني كرد. حضور برخي چهرههاي حامي محسن رضايي در شهرداري تهران و انتقاداتي مشابه انتقادات باقر قاليباف ميتواند نشانهاي از نظرات نزديك بهم اين دو فرمانده سابق سپاه براي انتخابات مجلس دهم باشد.
جليلي؛ اميد اول پايداريها
سعيد جليلي را بايد از سياستمداران تازه ظهور ايران دانست. او بيترديد يكي از عوامل پيروزي حسن روحاني در انتخابات سال ٩٢ است. مسوول سابق پرونده هستهاي ايران هر چند پس از پيروزي روحاني در انتخابات براي عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام حكم گرفت اما اين دليلي نشد تا نسبت به سياستهاي خارجي حسن روحاني انتقاد نكند. جليلي كه كانديداي جبهه پايداري و آيتالله مصباحيزدي در انتخابات رياستجمهوري بود طي دو سال گذشته سفرهاي متعددي را به مشهد و قم داشته است. برخي خبرها حكايت از آن دارد كه سعيد جليلي سرليست پايداريها در يكي از اين دو شهر خواهد بود. جليلي البته درباره حضورش در انتخابات مجلس سكوت كرده اما به نظر ميرسد پايداريها بر جليلي قباي رياست مجلس را دوختهاند و ميخواهند او را به كرسي رياست مجلس بنشانند.
حدادعادل؛ نگران از ائتلاف اصلاحطلبان و روحاني
غلامعلي حدادعادل از انتخابات مجلس ششم كه منتخب بيست و هشتم شد تا به امروز نشان داده علاقه دارد تا هم مرد انتخاباتي اصولگرايان باشد و هم چهرهاي براي ائتلاف راستكيشان سياسي ايران. او در انتخابات رياستجمهوري به عهدي كه با علي اكبر ولايتي و باقر قاليباف بسته بود وفا كرد و از انتخابات كنارهگيري كرد. رييس فراكسيون اصولگرايان كه رياست يك دوره مجلس را هم در كارنامه خود دارد بهشدت نگران تكرار مجلس ششم و بازگشت اصلاحطلبان به عرصه مديريتي كشور است. از همينرو او را بايد كانديداي قطعي اصولگرايان از تهران دانست.
خط قرمز حداد عادل تغيير تركيب مجلس و بازگشت اصلاحطلبان است. همين است كه در تمامي اظهارنظرهايش اعلام ميكند مجلس بعدي بايد اصولگرا باشد. او هرچند رابطهاي ديرينه با حسن روحاني دارد اما معتقد است كه مجلس بعدي نبايد با دولت اعتدال همسو باشد چرا كه عدم موفقيت اصولگرايان در انتخابات مجلس دهم منجر به خانهنشيني اصولگرايان و صدمه خوردن گفتمان سياسي آنها خواهد شد. از اين رو بايد گفت حداد عادل براي جلوگيري از شكلگيري مجلسي متناسب با خواسته حسن روحاني از عناصر كليدي اصولگرايان خواهد بود.
عارف؛ اميد اصلاحات و هواداران دولت
اميد اول اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دهم؛ شايد سادهترين تعريفي است كه ميتوان براي سياستمدار ٦٣ ساله يزدي داشت؛ كسي كه بايد به تنهايي كارهاي بر زمين مانده اصلاحطلبان را به دوش كشد و نمايندگي كند. شايد تا پيش از انتخابات رياستجمهوري اين موقعيت را نداشت اما به هر زحمتي كه بود نشان داد براي پيشبرد اهداف كلان اصلاحات از هيچ كاري دريغ نميكند. از معدود اصلاحطلبان حاضر در متن قدرت است. چرا كه سالهاست عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي عالي انقلاب فرهنگي را در كارنامه سياسي خود دارد. حتي اصولگرايان و محافظهكاران هم آنگاه كه سخن از او به ميان ميآيد با كمال احترام و ادب از او ياد ميكنند.
اصولگرايان تلاش زيادي را براي به واكنش انداختن او عليه اصلاحطلبان و روحاني داشتند اما او دست از مواضع اصلاحطلبانه و حمايت از دولت بر نداشت. عارف در حال حاضر موقعيت ممتازي را در اردوگاه اصلاحطلبان و حاميان دولت دارد. از اين رو ميتوان گفت به احتمال زياد نام او در صدر فهرست انتخاباتي اصلاحطلبان و حاميان دولت خواهد بود.
احمدينژاد؛ پل مجلس براي بازگشت به دولت
محمود احمدينژاد را بايد بزرگترين بازنده انتخابات رياستجمهوري ٩٢ دانست. او نه تنها نتوانست براي مرد محبوبش تاييد صلاحيت بگيرد و مدل پوتين-مدودف را در ايران مشابهتسازي كند كه طي همين دو سال شاهد حبس و بازجويي شدن مردان سياسياش است. اين هم اما دليلي نيست تا احمدينژاد براي بازگشت به قدرت برنامهاي نداشته باشد و از اين منظرانتخابات مجلس دهم بهترين فرصت هم براي دوئل با حسن روحاني است و هم پلي براي بازگشت به قدرت. احمدينژاد و اعوان و انصارش در ميانه خوف برخورد قضايي و در حالي كه دولت روحاني ذرهاي از تخلفات دولت او را به افكار عمومي گزارش كرده «چراغ خاموش و موتور روشن» برنامههاي انتخاباتي خود را دنبال ميكنند.
بيترديد احمدينژاد بيش از رقباي ديگر روحاني منتظر شكست دولت روحاني است. از سوي ديگر او ميداند كه سياستهاي پوپوليستي چگونه در برخي نقاط كشور توانسته پايگاهي براي او بسازد. چنين است كه او به سفرهاي استاني ميرود، جلساتش در ولنجك را برگزار و به نام خط امام، همايش تشكيلاتي برگزار ميكند. محمود احمدينژاد ميداند اگر تعدادي از صندليهاي سبز بهارستان نصيب حاميانش شود راه آسانتري را براي سنگاندازي بر سر راه روحاني در دو سال باقيمانده از عمردولت اعتدال خواهد داشت.
محمد غرضي، كانديداي بيحامي
سيد محمد غرضي پس از سالها سكوت و دوري از فضاي سياسي در انتخابات ٩٢ ثبت نام كرد و تاييد صلاحيت شد. اين سياستمدار ٧٤ ساله پس از انتخابات از حسن روحاني حمايت كرد. غرضي كه سوابق استانداري كردستان و خوزستان، نمايندگي مجلس و تصدي وزارت نفت و پست وتلگراف و تلفن رادر كارنامه كاري خود دارد در تعطيلات نوروزي امسال اعلام كرد كه كانديداي انتخابات از تهران خواهد شد. او كه هم اكنون رييس هيات مديره و مسوول مديريت شركت مشانير، بزرگترين شركت مشاور وزارت نيرو است اعلام كرده در انتخابات مجلس دهم به طور مستقل و بدون ستاد انتخاباتي و با شعار توسعه جمهوريت و اسلاميت ثبت نام خواهد كرد.
بايد منتظر ماند و ديد بازگشت رقباي روحاني به عرصه انتخابات مجلس چه سرنوشتي را براي پارلمان دهم رقم خواهد زد. هر چه باشد اينجا ايران است و سياست اينجا همچون مردمانش غير قابل پيشبيني. آيا رقباي روحاني كه هنوز كامشان از پيروزي او در انتخابات ٩٢ گس و تلخ است ميتوانند در انتخابات ٩٤ جبران مافات كنند يا آنكه اصلاحطلبان و هواداران دولت شكست دوم را به رقباي روحاني متحمل ميكنند؟