تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۸  ، 
کد خبر : ۲۷۸۶۴۷
«ظريف» در نشست ويژه شوراي راهبردي روابط خارجي درباره برجام و قطعنامه توضيح داد

از روزگار «تعليق» تا عصر «توافق»


گروه ديپلماسي - شوراي راهبردي روابط خارجي روز دوشنبه عصر ميزبان محمد جواد ظريف وزير امور خارجه كشورمان، سيدعباس عراقچي معاون امور حقوقي و بين‌الملل و مجيد تخت‌روانچي معاون اروپا و امريكاي وزارت امور خارجه بود. در اين نشست كه با عنوان «هم‌انديشي تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي با استادان حقوق و روابط بين‌الملل» برگزار شد، تعدادي از اساتيد دانشگاه نظير حسين سليمي، ابراهيم متقي، صادق زيباكلام، سيد جلال دهقاني فيروزآبادي، هرميداس باوند، فواد ايزدي و تحليلگران مسائل ايران و بين‌الملل و كارشناسان حوزه هسته‌اي حضور داشتند. كمال خرازي، رييس شوراي راهبردي روابط خارجي در ابتداي اين نشست توضيحاتي را در خصوص حوزه كاري شوراي راهبري روابط خارجي در دهمين سال فعاليت آن داد: شوراي راهبردي روابط خارجي يك مجموعه مشورتي زيرنظر مقام معظم رهبري است و يكي از موضوعاتي كه همواره ظرف اين ١٠ سال در دستور كار شورا بوده موضوع هسته‌اي بوده است.

تاكنون راهبردهاي زيادي در شورا تهيه و خدمت مقام معظم رهبري ارايه شده است. خرازي مذاكرات هسته‌اي و دستيابي به توافق را « پديده‌اي بي‌نظير» توصيف كرد و افزود: اين پديده بايد به عنوان يك پديده بي‌نظير در دانشگاه‌ها تدريس شود. استادان هم بايد به تدوين آن كمك كنند. اصولا كشورها براي اينكه داراي فناوري و صنعت هسته‌اي شوند مسيرهاي مختلفي را طي كرده‌اند. تعدادي با توجه به ارتباطاتي كه با اردوگاه‌هاي قدرت داشتند از آنها كمك گرفتند. نمونه‌هاي آن را به خوبي مي‌دانيد؛ پاكستان و هندوستان. اينها از طريق ارتباط با يك قدرت هسته‌اي توانستند اين فناوري را به دست آورند.

برخي از اينها از ابتدا عضو ان‌پي‌تي نشدند، برخي هم مثل كره شمالي از ان‌پي‌تي خارج شدند، ولي به هر صورت اين يك توسعه فناوري بومي نبود بلكه با كمك يك قدرت هسته‌اي و با حمايت سياسي آن قدرت‌ه�� موفق شدند به فناوري هسته‌اي البته با اهداف نظامي دست پيدا كنند. عده‌اي از كشورها هم در بين راه مجبور شدند كه انصراف بدهند و حتي تمام امكانات‌شان را سوار كشتي كنند براي قدرت‌ها. نمونه توسعه صنعت هسته‌اي در ايران مبتني بر استقلال كشور است. عدم وابستگي به اردوگاه‌ها نمونه بديعي است كه با اتكا به جوانان ايران و دانشمندان ايراني، ايران موفق شده فناوري هسته‌اي را توسعه بدهد. البته بسياري افراد در اين راه زحمت كشيدند تا اينكه امروزه برخوردار از اين فناوري هستيم.

رييس شوراي راهبردي روابط خارجي در ادامه سخنانش افزود: دانشمنداني جان‌شان را در اين مسير گذاشتند كه از خداوند مي‌خواهيم روح پرفتوح آنها نزد خداوند از بركات بالا برخوردار باشد. هدايت داهيانه مقام معظم رهبري در اين سال‌ها از ابتداي شروع توسعه فناوري هسته‌اي تا به حال؛ روح استقلال‌طلبي ايران همه اينها موثر بوده كه توانستيم يك مدل جديد را در دنيا عرضه كنيم كه مي‌توان بدون اتكاي ديگران به اين فناوري مسلط شد، آن هم براي مصارف صلح‌آميز و نه نظامي. وي اظهار داشت: اين مدل جا دارد كه شناسايي، نوشته و تدريس شود. مدل بي‌نظيري است كه در دنيا سابقه ندارد. البته مراحل مختلفي طي شده تا امروز توانستيم حق خودمان را اثبات بكنيم و دنيا بپذيرد ما چنين حقي داريم.

در دوره اصلاحات ما مذاكرات هسته‌اي را تجربه كرديم و كشور بها داد، حتي به تعليق انجاميد و در حالي كه روابط ما با غرب روابط بسيار نزديكي بود و توسعه سياسي روابط ايران مثال‌زدني بود ولي ديديم كه غربي‌ها چگونه برخورد كردند. نه‌تنها در قضيه هسته‌اي بلكه در روابط اقتصادي و توسعه صنعتي ايران هم پيش نيامدند و آنچه لازم بود كه انجام بدهند را متاسفانه انجام ندادند. در حالي كه روابط سياسي كشور با غرب به‌خصوص اروپا در اوج خود بود ، اتفاقا شكستن تعليق در همان دوره انجام گرفت. پس از آن ديديم كه ادامه تعليق ثمري ندارد و قابل توجيه هم نيست و لذا در اواخر دوره اصلاحات بود كه تعليق شكست و عملا كارخانه UF٦ اصفهان شروع به كار كرد. ما يك دوره آزمايشي داشتيم، در واقع آزمايش كرديم ديگران را كه چگونه با ما برخورد مي‌كنند.

آن دوره منتهي شد به يك دوره مقاومت كه ما عملا اعتنايي به مذاكرات با غرب نداشتيم بلكه به توسعه توانمندي‌هاي خودمان پرداختيم. غرب باور نمي‌كرد ايران بتواند در حالي كه تحت تحريم است اين فناوري را به دست خود توسعه دهد. خرازي به بحث تبادل اورانيوم غني شده ٢٠ درصدي براي سوخت تهران اشاره كرد و گفت: يادتان هست كه آن موقع قرار بود اورانيوم ٢٠ درصدي كه توليد شده بود مبادله شود و به جاي آن صفحات سوخت بگيريم. ابتدا امريكايي‌ها موافقت كردند و بعد آقاي لولا و آقاي اردوغان جشن گرفتند. ولي ديديد كه چگونه امريكايي‌ها زير آن زدند و اين معامله را بهم زدند. همان موقع دانشمندان ما اعلام كردند ما خودمان اين كار را خواهيم كرد. آنها خنديدند ولي خوشبختانه توانستيم اين كار را بكنيم و به دست جوانان و دانشمندان خودمان نيازمان را برآورده كنيم واين يك شوك بود براي غرب.

سيدكمال خرازي: نه خوش‌بيني زايدالوصف و نه بدبيني افراطي داشته باشيم

وزير اسبق امور خارجه گفت: اين كار غرب را آگاه كرد كه ايران هرگاه تصميم بگيرد مي‌تواند كارهاي بزرگ‌تري هم انجام دهد. توسعه بيشتر سانتريفيوژ‌ها و مدل‌هاي جديد سانتريفيوژ كه يكي پس از ديگري طراحي شد و توانايي‌هاي ايران را نشان داد. اين دوره، دوره مقاومت بود، تا به امروز كه ما با توجه به اين دستاوردهاي فني كه داشتيم و با توجه به موقعيتي كه جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه به دست آورده به عنوان باثبات‌ترين كشور و كشوري كه سال‌ها تحت تحريم بوده توانسته خود را اداره كند و در عين حال نفوذ بسيار زيادي در منطقه داشته باشد. ما الان با دست پر مي‌توانيم وارد مذاكره شويم كه اين دوره جديدي است. عزيزان ما در صحنه سياسي وارد مذاكره شدند و تا به امروز كه اين سند مورد توافق طرفين در اختيار ما است.

رييس شوراي راهبردي روابط خارجي افزود: آنچه اتفاق افتاده به لحاظ تاريخي بسيار عظيم است كه جا دارد با مطالعه دقيق نوشته و تدوين شود؛ به عنوان يك مورد تاريخي برجسته و مهم و اين كار از عهده شما اساتيد حقوق و روابط بين‌الملل برمي‌آيد، اين يك وظيفه دانشگاهي و وظيفه علمي است. خرازي در پايان سخنانش در بخش نخست نشست گفت: البته طبيعت مذاكره داد و ستد است. شما اگر هر قدرتي هم باشيد وقتي مي‌خواهيد با ديگران مسائل را حل و فصل كنيد بايد داد و ستد كنيد. براي اينكه اهداف عالي‌تري داريد، پس مهم اين است كه بينديشيم و بدانيم آن اهداف عالي‌ترمان چيست. اين مسير طبيعتا مسير همواري نيست، پرچالش است.

لازمه كار آن است كه خوشبيني زايدالوصف و بدبيني افراطي هم نداشته باشيم. بلكه واقع‌بين باشيم، با اتكا به قدرتي كه داريم، حمايت لايزال مردمي، ارزش‌هاي والاي جمهوري اسلامي و اتكا به رهبري داهيانه كشور اين ظرفيت را داريم كه بتوانيم با اين چالش‌ها روبه‌رو شويم. كمك شما در همين زمينه است. امروز اين جلسه را تشكيل داديم تا از شما استمداد كنيم و مدد بگيريم، ببينيم كه آينده را چگونه مي‌بينيد و چگونه مي‌شود اين چالش‌ها را پاسخ داد و اين مسير را طي كرد.

محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه: براساس صفحه سفيد، بده بستان نكرديم

لازم است كه سپاس ويژه‌اي از برادرم آقاي دكتر خرازي به دليل تشكيل اين جلسه با استادان و صاحب‌نظران برجسته كشور داشته باشم. البته از شانس شما امروز در شرايطي نيستم كه بتوانم زياد صحبت كنم و فقط نكاتي را مطرح مي‌كنم و سپس آقايان دكتر عراقچي و روانچي به بيان نظرات خواهند پرداخت. آنچه ١٢ سال گذشته در خصوص پرونده هسته‌اي كشورمان آغاز شد، صفحه‌اي سفيد نبود و براي من كه در كنار دكتر خرازي حضور داشتم، مي‌دانم كه روندي پر فراز و نشيب داشت كه مراحل متعددي را پشت سر گذاشته است و البته لازم نيست كه به جزييات آن بپردازيم. در ابتدا ما بر اساس تصوري غني‌سازي ٢/١ درصد با هدف تامين كالاهاي الكترونيكي را انجام مي‌داديم و مي‌پنداشتيم كه از نظر حقوقي نيازي به انعكاس آن به آژانس انرژي اتمي نيست.

البته ما و دكتر خرازي نسبت به اين مساله آگاه نبوديم و آنچه رييس‌جمهور درباره پيداشدن آلودگي سطح بالا گفت در همين چارچوب بود و بعدها متوجه شديم كه بايد غني‌سازي ٢/١ درصد را به آژانس گزارش مي‌داديم. ما بر اساس وجود صفحه سفيد، مذاكره و بده بستان نكرديم و گروه مسوول مذاكرات موظف بودند واقعيات را به گونه‌اي مديريت كنند كه بر اساس شرايط آن زمان كمترين آسيب به اين كشور برسد و حفظ عزت و پاسداري از دانش از ابتدا در دستور كار بوده است. همچنين ما در هر زماني سعي كرديم تا دستاوردهاي كشور نيز حفظ شود و اخلالي در روند امنيت كشور ايجاد نكند. حال برداشت بازيگران و واقعيات صحنه از آنچه مخل امنيت كشور محسوب مي‌شود متفاوت و متعدد است.

مي‌تواند زماني اين مساله خطر حمله نظامي و زماني ايران هراسي مخل امنيت كشور باشد. زماني نظامي‌گري و تلاش براي نهادينه كردن قدرت امريكا در دوران گذار كه تئوري نئوكان‌ها بود اصل قدرت بوده و زماني نيز مانند امروز قدرت متنوع بي‌شماري و قدرت معنايي موضوعيت مي‌‌يابد. فارغ از برخي تهديدها و اقدام نظامي كه وجود ندارد اين موضوع قابل بررسي است اما با پيش زمينه‌هاي گوناگوني كه پرونده هسته‌اي كشورمان داشته و دارد بايد اين مساله مديريت شود چرا كه شرايط معمولي نداشت. در ٢٢ ماه گذشته كه اين دولت مسووليت كار را برعهده داشت، وظيفه ما اين بود كه از موضوعي كه به غلط و با غرض و با قلب واقعيات و با سوءاستفاده از ابزار حقوقي و كارهاي بين‌المللي، به موضوعي كه بر اساس نص صريح قطعنامه‌ها، تهديد صلح و امنيت بين‌المللي تبديل شده بود، خارج شويم.

چون نمي‌توانستند بگويند برنامه هسته‌اي ما تهديد صلح و امنيت بين‌المللي است، اعلام مي‌كردند ما نگرانيم از ابعاد اشاعه‌اي هسته‌اي ايران و با عنايت به اينكه صلح و امنيت بين‌المللي جزو مسووليت‌هاي اوليه شوراي امنيت است اينگونه در يك پاراگراف بازي كردند كه برنامه هسته‌اي ايران را به صلح و امنيت بين‌المللي ربط بدهند. حتي نمي‌توانستند بگويند برنامه هسته‌اي ايران تهديد صلح و امنيت بين‌المللي است، در پاراگراف قطعنامه‌ها بازي كردند تا برنامه هسته‌اي ايران را به صلح و امنيت بين‌المللي ربط دهند.

قطعنامه‌ها مقبوليت بين‌المللي ايجاد كرده بود

در قطعنامه اول براساس ماده ٤٠ كه مربوط به اقدام موقتي است، مي‌گويد كه مي‌خواهيم ايران را مجبور كنيم از غني‌سازي دست بردارد كه اين مساله تا ١٩٢٩ ادامه مي‌يابد و شما نمي‌توانيد قطعنامه‌اي را پيدا كنيد كه كشورها را ملزوم و مجبور كند كه از نيروي نظامي‌شان استفاده كنند تا مانع از دسترسي ايران شوند اما در بند ٩ قطعنامه ١٩٢٩ در مورد توان موشكي ايران مي‌گويد بايد از هر اقدامي استفاده كنيم كه مانع دسترسي ايران به توانمندي موشكي شود. با اين روند يك فضاي امنيتي درباره ايران ايجاد شد يعني ايران به عنوان تهديدي عليه صلح و امنيت بين‌المللي با اين شكل و شمايل مطرح شده بود و نياز بود اين تهديد از بين برود. در اين شرايط با اين سوابق، وضعيت جديدي بايد ايجاد مي‌شد.

يكي از اهداف اين بود كه بايد اين شرايط را به شكلي تمام مي‌كرديم، دوم اينكه بايد عزت كشور را حفظ مي‌كرديم يعني تمام شدن به هر شرايطي نمي‌توانست باشد و سوم اينكه بايد هم از دانش كشور حراست مي‌كرديم و هم تهديداتي را كه عليه اين مردم ايجاد شده بود، متوقف مي‌كرديم چون شايد خود قط��نامه‌هاي سازمان ملل آنچنان تهديداتي ايجاد نكرده بود ولي يك مقبوليت بين‌المللي ايجاد شد و مقبوليت اين است كه دنيا بپذيرد كه اين كار، كار معقولي است. آنها مقبوليت مبنايي ايجاد كرده بودند كه بر آن اساس تحريم‌هاي امريكا و غرب را دربرگرفته بود و راه‌دررويي براي ‌آنها ايجاد مي‌كرد.

در دهه ٩٠ كه اوج قدرت نظامي امريكا بود، امريكايي‌ها تحريم‌هاي دوماتو را اعمال كردند ولي نزديك‌ترين دوستان امريكا يعني ايتاليا، فرانسه و ديگر كشورهاي اروپايي كه شركت‌هايي از آنها طرف قرارداد با ايران بودند به امريكا اعتراض كردند كه در صورت ادامه اذيت‌ها به مرجع جهاني سازمان جهاني تجارت اعتراض خواهند كرد و لذا امريكايي‌ها مجبور به صدور مجوز كلي در تمام موارد شدند كه نمونه آنها برنامه‌هاي نفت و گاز ما با شركت‌هاي اروپايي بود كه مجوز گرفتند ولي بعد از قطعنامه‌ها، امريكا تحريم‌هايي به مراتب ريزتر را بر تحريم‌هاي شوراي امنيت سوار كرد و براي مثال گفت كه كسي نمي‌تواند به ايران بنزين بفروشد و حتي وزير نفت ونزوئلا گفت كه ايران به بنزين ما نياز ندارد و حتي كشور دوست ما نيز به ما بنزين نداد.

از طرف ديگر، مفهومي پيدا شد تحت اين عنوان كه كار با ايران هزينه حيثيتي دارد چنان كه ‌آقاي كوهن معاون خزانه‌داري امريكا به كشورهاي ديگر مي‌گفت كه كار با ايران هزينه دارد و اين از مجموعه قطعنامه‌ها ناشي شده بود. اينكه شما در قطعنامه‌ها كلمه به كلمه دقت مي‌كنيد كار خوبي است. من نيز شش سالي كه كاري جز حرف زدن در كلاس نداشتم در اين زمينه يعني معني كلمات دقيق مي‌شدم و اين كار را مي‌كردم ولي مهم‌تر از كلمات، فضاي بدي است كه ساخته شده بود و بايد از بين مي‌رفت. معتقدم آن چيزي كه مورد نگراني تندروهاي امريكايي و رژيم صهيونيستي و برخي كشورهاي منطقه است، اين است كه اين فضا شكسته شده است.

اثر بازگشت ما مي‌تواند زودتر باشد

فضاي سابق در خصوص ايران درهم شكسته است و آنها ناگزيرند توافق را اجرا كنند چرا كه فضاي قبلي بازگشت‌پذير نيست. اعمال اين تحريم‌ها ده سال طول كشيده تا جا افتاده است. به طور مثال تحريم‌هاي نفتي عليه ايران در شروع، يك فرصت شش ماهه براي اجراي آن در نظر گرفته شد. پس با شرايط ايجاد شده بعد از برجام بازگشت اين تحريم‌ها بيش از ده سال طول خواهد كشيد. ما با سابقه شش قطعنامه، تعداد زيادي تحريم و تحريم‌هاي جديدي كه در دولت جديد در كنگره امريكا عليه ايران تصويب شد، مواجه بوديم و كنگره براي جلوگيري از عدم اجراي قطعنامه‌ها، مصوبه‌اي خلاف قانون اساسي امريكا مصوب كرد. نتانياهو در هر سفري به امريكا با تحريم جديدي عليه ايران برمي‌گشت و كسي هم به اينكه اين مصوبه‌ها خلاف قانون اساسي امريكاست كاري نداشت.

در ابتداي آغاز به كار اين دولت، مصوبه اخير كنگره درخصوص اعمال تحريم‌ها عليه ايران دست وزارت خارجه امريكا را مي‌بست كه موضوع وتوي آن از طرف اوباما مطرح شد هرچند كنگره حق ندارد اما اين كار را كرد. با اين شرايط مذاكراتي برگزار شد كه نخستين نتيجه آن برنامه جامع اقدام مشترك موضوع توافق ما و طرف مقابل بود و با دو نتيجه؛ يكي برنامه جامع اقدام مشترك است يا برجام كه توافق با طرف مقابل است. برخي در جاهايي مي‌گويند اگر به جاي اين كلمه، كلمه ديگري بود بهتر بود اما اين طور است كه طرفين بالاخره بايد از جايي شروع كنند و ممكن است كلمات مختلفي از طرفين پيشنهاد شود.

اين طور نيست كه يك كلمه‌اي نازل شده باشد و كلماتي بوده كه يا ما يا طرف مقابل آنها را نپذيرفتند. برخي نكات مورد نظر ما و يا نظر طرف مقابل بوده و تلاش براي نزديك كردن دو طرف با جايگزين كردن كلمات بوده و توافق اين‌گونه شكل مي‌گيرد. در توافق، برخي از مسائل مورد نظر ما بوده و برخي از مسائل نيز مورد نظر آنها بوده است. تلاش ما نزديك‌تر كردن مواضع آنها به مواضع‌مان بوده است و همين‌طور كه شما مي‌دانيد طرف مقابل نيز بايد احساس كسب دستاورد را داشته باشيد.

هيچ‌كس در دنيا نگفته ايران در اين مذاكرات باخته است

ما با شش قدرت جهاني به گفت‌وگو نشسته‌ايم و مذاكره كرديم و هيچ كس در دنيا نگفته ايران در اين مذاكرات باخته است. در داخل ممكن است اظهارنظرهايي بشود كه اينها مسائل داخلي است و اشكالي ندارد ولي من كه نوشته‌هاي آن طرف را مي‌خوانم كسي اين را نگفت، حداقل من نشنيدم. هر كس درباره اين توافق تحليلي كرده و هر چيزي مي‌نويسد با اهداف سياسي، يكي مي‌گويد ايران امريكا را بر خاك ماليد، بي‌خود مي‌گويند و تحليل ديگري برعكس آن در خصوص ايران است. اين توافق، توافق متوازني است كه ايراد هم به آن وارد است اما اهداف كلي، اصول و خط قرمزها در آن رعايت شده است.

اين قطعنامه در تاريخ شوراي امنيت بي‌سابقه است

دومين مساله قطعنامه شوراي امنيت و ضميمه قطعنامه در شوراي امنيت است. برجام توافقي است بين ما و طرف مقابل ولي قطعنامه چيست؟ در تاريخ سازمان ملل متحد سابقه ندارد كه درباره قطعنامه‌اي با كشور هدفش مذاكره و مورد مشورت قرار گيرد. سابقه ندارد كه قطعنامه‌اي تماما و كمالا در بيرون سازمان ملل نوشته و مورد توافق قرار گيرد و بعد متن آن در مقر ملل متحد تغيير نكند. اين قطعنامه‌اي است كه حتي كلمه‌ و ويرگولي از آن بعد از توافق در خارج از ملل متحد، در مقر سازمان ملل تغيير نكرد و به طور كامل همان به تصويب رسيد. حتي به طور مثال قطعنامه ١٧٣٧ بين اعضاي دايم ملل متحد وقتي از خارج به داخل مقر براي تصويب نهايي آمد با پيشنهاد ژاپن تشكيل كميته تحقيق به آن اضافه شد.

قطعنامه برجام نخستين قطعنامه‌اي است كه بدون بالا و پايين كردن كلمه‌اي به طور كامل تصويب شد. اين قطعنامه‌اي بوده است كه با ايران مورد مشورت قرار گرفته ولي مورد توافق ما نبوده است. سابق منشور سازمان ملل متحد، ايران مي‌توانست باني قطعنامه باشد ولي باني قطعنامه نيست ولي كلمه‌كلمه‌اش با ايران مورد مشورت قرار گرفته است. در تاريخ سازمان ملل بي‌سابقه است كه قطعنامه‌اي آمده باشد كه قطعنامه‌هاي قبلي خود را لغو كرده و پيشنهاد همكاري به ساير كشورها بدهد. در تاريخ شوراي امنيت و حتي شش قطعنامه قبلي سابقه ندارد كه كشوري از ذيل فصل هفت بيرون بيايد. البته قبول داريم كه يك چيزهايي هم در اين قطعنامه مانده است چراكه قرار نبود باشد.

قرار بود در توافقات با غرب هيچ چيزي در مورد برنامه‌هاي تسليحاتي و موشكي نباشد كه نيست اما در قطعنامه آمده چرا كه اين قطعنامه بايد يك كاري با شش قطعنامه قبلي مي‌كرد. برويد بند بند قطعنامه ٢٢٣١ را با قطعنامه‌هاي قبلي بررسي كنيد. البته ما رسما بيانيه داديم كه توان موشكي و برنامه تسليحاتي خود را ادامه خواهيم داد كه اين بيانيه نيز بعد از قطعنامه شوراي امنيت منتشر شد. بعد از گذشت زمان آقايان حقوقدان در خصوص اين قطعنامه عرق خواهند ريخت چراكه اين قطعنامه هيچ سابقه حقوقي ندارد و اگر مبنا قرار بگيرد خود كلي گرفتاري به همراه دارد. بعضي‌ها مي‌گويند اين قطعنامه ايران را استثنا كرده است. كسي نمي‌خواهد استثنا شود ولي اين براي اولين بار در تاريخ شوراي امنيت است كه غني‌سازي كشوري مورد قبول قرار گرفته است.

من با كسي براي به رسميت شناخته شدن حق غني‌سازي گفت‌وگو نكردم چراكه حق كشورها در استفاده از چرخه سوخت نيز طبق ان‌پي‌تي مفروض گرفته مي‌شود ولي در قطعنامه ١٦٩٦ با اشاره به قرار گرفتن ايران تحت ماده ٤٠ آمده است كه با تصويب ماده ٤٠ ايران را مجبور به توقف غني‌سازي مي‌كنيم اما حالا از كشورها مي‌خواهند كه با ايران در موضوع هسته‌اي همكاري كنند و اين دليل همه اين كارهايي بود كه من انجام دادم. بخش استثناشده مربوط به بخش اجراي برنامه اقدام مشترك است كه مي‌خواهد از همه كشورها در رابطه با اراك، فردو و خريد و فروش مواد هسته‌اي كه از ابتداي انقلاب براي ما ممنوع بوده است و آخر قطعنامه نيز قرار دارد و اين هم مجوز عبور از قطعنامه‌هاي قبلي است.

مجوز عبور از ممنوعيت‌هاي قبلي از جانب ايران از همين الان و قبل از برداشته شدن گامي از طرف ايران داده شده است. در شوراي امنيت هر كلمه معنايي دارد لذا اينكه چرا بايد ماده ٤١ بيايد دليلش اين است كه اين ماده از قبل وجود داشته است و لذا امكان حذف آن نيست. البته ما ريزه‌كاري‌هايي انجام داده‌ايم و البته آنجا كه بازگشت‌پذيري مطرح شده، مربوط به ماده ٤١ است. اين دست ما است كه اگر طرف مقابل نقض عهد كرد ما بتوانيم برگرديم حالا آيا اين خواست ما بوده است؟ نه يك مصالحه است چرا كه آن چيزي را كه گرفتيم متوازن مي‌كند. لذا ما يك قطعنامه داريم كه در تاريخ شورا بي‌سابقه است و هم طرف مشورت بوده‌ايم و براي ما نيست و صريحا هم در برجام گفته شده است كه قطعنامه جزو برجام نيست.

ماهيت تحريم اكنون به نظارت تبديل شده است

در خصوص تحريم‌هاي تسليحاتي ١٧٤٧ و ١٩٢٩ محدوديت‌هايي را براي هفت قلم از كالاها در زمينه موشكي براي‌مان فراهم مي‌كرد اما اكنون براي دستيابي به اين اقلام بايد مجوز بگيريم در صورتي كه در گذشته فروش آنها به ما ممنوع بود. اين تفاوت، تفاوت قابل توجهي است؛ ضمن اينكه آنچه راجع به موشك در قطعنامه ١٩٢٩ بوده، من قبلا هم گفتم كه بند ٩ قطعنامه ١٩٢٩ را بخوانيد و با بند ٩ اين قطعنامه با زبان شوراي امنيتي مقايسه كنيد. ماهيت تحريم اكنون به نظارت و محدوديت تبديل شده است و در حالي كه در گذشته كالاهاي دومنظوره اجازه فروش به ايران را نداشت اما اكنون با مجوز اين امكان وجود دارد و اگر بخواهند جلوي اين اقدام را بگيرند اين به معني آن است كه اگر بخواهند شوراي امنيت مانع شود، بعد از اينكه د�� كميسيون مشترك تصويب شد، بايد بيايد و هر عضوي مي‌تواند مانع مخالفت شورا شود.

يعني ريزه‌كارهايي در اين است كه خوب است دوستان دقت كنند؛ اما به نظر من باز هم اينها ريزه‌كاري است و براي ما كه سركلاس بايد براي دانشجويان توضيح دهيم كه چه اتفاقي افتاده و چه اتفاقاتي نيفتاده، نكات جالبي دارد. مهم اين است كه آن فضا از بين رفته است و فضاي جديدي درست شده و ابتداي قطعنامه هم مي‌گويد. بعضي‌ها اين را اشتباه فهميدند. از امروز فصل جديدي شروع شده است و اينجاست كه آقاي روحاني مي‌گويد ما از فصل هفت خارج شديم. يعني برنامه ايران از تهديد صلح و امنيت بين‌المللي تبديل شد به يك برنامه‌اي كه بايد با محدوديت در يك مسيري پيش برود، معلوم است با محدوديت است چون شش قطعنامه شوراي امنيت در عرض هشت سال عليه ايران تصويب شده بوده و آن را اجرا نكرديم، بحق هم اجرا نكرديم. نمي‌گويم اشتباه كرديم كه اجرا نكرديم. دوتاي آنها را هم بنده وقتي سفير بودم گرفتم؛ لذا اين اصلا موضوعيت ندارد.

قبول دارم حفظ محدوديت‌ها بحث ٤١ است. بايد باشد و چاره‌اي نيست؛ ولي مي‌گويد موضوع تحت ماده ٤١، براي دوستان حقوقي اين تفاوت بايد كاملا مشخص باشد كه موضوعي تحت ٤١ است يا رفع آن، تحت ٤١ است. براساس متخصصان موشكي ما، هيچ‌يك از موشك‌هاي ما براي حمل سلاح‌هاي هسته‌اي طراحي نشده و نخواهد شد، اين را در بيانيه‌مان هم گفتيم كه اصلا بند ٣ ضميمه موضوعيت راجع به ايران ندارد؛ نه اينكه ما اجرا نمي‌كنيم، بلكه موضوعيت ندارد.

تبديل به فرصت يا تهديد شدن توافق، به دست ما است

معتقدم كه يك تحول عمده‌اي رخ داده است، بالاخره ايران توانسته در برابر قدرت‌هاي ظاهري دنيا مذاكره‌اي كند و بده‌بستاني انجام دهد و يك قطعنامه‌اي در شوراي امنيت تصويب شود كه متضمن يك برنامه جامع اقدام مشترك است؛ از اين به بعد دست ما است كه شرايط را تبديل به يك تهديد كنيم يا تبديل به يك فرصت. من معتقدم اين يك فرصت استثنايي براي جمهوري اسلامي ايجاد مي‌كند، البته خطر هست؛ من هيچگاه قصه «كشتي كارين‌اي» يادم نمي‌رود. كارين‌اي وقتي كه ما رفتيم بُن، اتفاق افتاد. زماني كه حكومت افغانستان تشكيل شد و همه فكر مي‌كردند يك تحول اساسي شده است. در دو هفته قبل از سخنراني آقاي بوش كه ايران را وارد محور شرارت كرد، رژيم صهيونيستي يك كشتي را وسط درياي مديترانه به اسم كارين‌اي توقيف كرد و گفت اين كشتي حامل سلاح براي عرفات است، حال اينكه عرفات با ما رابطه خوبي نداشت، اگر به خاطر داشته باشيد من كنار مرحوم عرفات مي‌نشستم توي اجلاس سران كنفرانس اسلامي كه به من التماس مي‌كرد و مي‌گفت شما همه را مي‌بريد رهبر معظم را مي‌بينند اما من را نمي‌بريد.

اين رابطه ما با مرحوم عرفات بود. خوب كشتي از ايران سلاح ببرد براي آقاي عرفات؟ آن وقت عرفات آن قدر سلاح داشت. هنوز هم اين دولت خودگردان آنقدر سلاح دارد كه زياد هم است و استفاده نمي‌كند. آمدند چنين كشتي را سرهم كردند، برداشتند يك فضاي مطبوعاتي ايجاد كردند. همان روز آقاي روانچي به من و آقاي خرازي گفتند كه اين تله‌اي است كه اسراييلي‌ها درست كردند و آن همان شروع يك روندي شد كه ايران را در محور شرارت برد. البته خباثت امريكايي‌ها و دولت بوش و اينكه برنامه‌ريزي داشتند، همه اينها را ما در صحبت‌هاي خودمان مفروض مي‌گيريم. ما الان بايد حواس‌مان جمع باشد. بعضي‌ها غافلگير شدند، فكر نمي‌كردند كه بتوانند يا نتوانند مانع اين توافق شوند، البته هنوز هم تلاش مي‌كنند.

من نيز امروز (روز دوشنبه) مقاله‌اي در روزنامه عربي نوشتم كه تاكيد كنيم به آنها كه هيچ نگراني از ايران داشته باشند ولي هنوز هم دارند تلاش مي‌كنند و يكي از رقم‌هايي كه ما شنيديم ١٥٠ ميليون دلار قرارداد آگهي تلويزيوني در ماه آگوست در امريكا امضا شد، ١٥٠ ميليون دلار فقط براي اينكه آگهي تلويزيوني بدهند عليه توافق. اگر اين مرحله هم نتوانند، حتما از راه‌هاي ديگري وارد مي‌شوند تا اين فرصتي كه براي جمهوري اسلامي پيدا شده تا بتواند سربلند با حفظ برنامه، با حفظ عزت، با حفظ امنيت، با حفظ اسرار، برنامه هسته‌اي خود را پيش ببرد، اقتصاد خود را متحول كند، بهانه را بگيرد، تصوير امنيتي جمهوري اسلامي را منهدم كند، برگرداند به آنهايي كه پشت اين تصوير امنيتي عليه فلسطيني‌ها، عليه مردم سوريه و مردم يمن جنايت مي‌كردند. اين تصوير اگر كنار برود، نهايتا فضا دگرگون مي‌شود. بنابراين بايد توقع داشته باشيم كه اينها بازگردند.

اجازه بدهيم مردم احساس غرور را حفظ كنند

در اين شرايط همه ما چه به عنوان كارگزار، چه به عنوان تحليلگر، چه به عنوان روزنامه‌نگار، چه به عنوان استاد دانشگاه همه بايد مراقب باشيم زيرا اين دستاورد نتيجه ديپلماسي است. اين دستاورد نتيجه مقاومت است، نتيجه خون شهدا است، نتيجه تلاش مردم است. من بارها گفته‌ام و اعتقاد دارم كه حضور مردم پاي صندوق‌هاي راي، غرب را از تحريم نااميد كرد. تاكيد مي‌كنم، اعتقاد دارم كه ما مباني قدرت‌مان همان‌هايي است كه مقاومت مبناي قدرت ما است چون به اعتقاد من، قدرت معنايي است. معتقدم مقاومت براي ما قدرت‌آفرين است؛ بعضا بيش از سلاح، لذا ما بايد از اينها پاسداري كنيم. ارزان به دست نياورديم، مردم زجر كشيدند و فشار به مردم وارد شده، شهيد هسته‌اي داديم؛ از اينها پاسداري كنيم.

ان‌شاءالله اين روند به يك برنامه‌ريزي براي اعتلاي جمهوري اسلامي و اعتلاي مقاومت تبديل شود. براي همين است كه من وقتي مشرف به عراق بودم، هر لبناني و عراقي كه مرا در حرم مي‌ديد از من تشكر مي‌كرد. اين به خاطر اين است كه مردم احساس مي‌كنند يك فضاي تنفسي براي‌شان ايجاد شده است. اجازه بدهيم مردم اين احساس غرور را حفظ كنند؛ اجازه بدهيم مردم از اين فضاي تنفسي استفاده كنند و ان‌شاء‌الله در مسير درست پيش برويم.

سليمي: از تحليل‌هاي تقليل‌گرايانه حذر كنيم

پس از سخنان محمد جواد ظريف، حسين سليمي، رييس دانشگاه علامه طباطبايي با ابراز خوشحالي از اينكه در فضايي حاضر است كه مي‌تواند بدون در نظر گرفتن پست اداري خود، عقيده شخصي‌اش را ابراز دارد، گفت: متاسفانه تحليل‌هايي كه از توافق هسته‌اي در داخل صورت مي‌گيرد، تقليل‌گرايانه است. اين توافقنامه نشان مي‌دهد كه ديگر در نظام بين‌المللي قطب‌بندي وجود ندارد و تحليل‌هاي مادي‌گرايانه قدرت در اين ساختار معناي‌شان را از دست مي‌دهند. فراموش نكنيم كه اين توافق چه تاثيري بر جايگاه روابط ايران در عرصه بين‌المللي دارد. اگر با ابزارهاي مادي قدرت روابط بين‌الملل را بررسي كنيم اين توافق ميان ايران و ١+٥ نبايد حاصل مي‌شد. در سايه اين توافق تصوير منفي‌اي كه از ايران وجود داشت به تصوير مثبتي تبديل شده است.

به نظر ما بسياري از انتقاداتي كه به توافقنامه مي‌شود، به اين خاطر است كه در آن وضعيت‌هاي ممكن شرايط حاضر و نيز شرايط آينده ديده نمي‌شود. براي فهم درست اين موضوع بايد بسياري از نظريه‌پردازان داخلي و نيز آنان كه تحت تاثير نظريه‌پردازي‌ها و اظهارنظرهاي خارجي هستند، افق ديد خود را قدري تغيير دهند. متون حقوقي را بايد در بستر معناي بين‌المللي كه در آن شكل گرفته‌اند مورد توجه قرار داد. بايد ديد ممكن‌ها چه بوده و مطلوب‌ها چيست. در اكثر انتقادها بيشتر وضع مطلوب ديده مي‌شود. زماني كه قطعنامه ٥٩٨ به تصويب رسيد، من در صدا و سيماي آن زمان كار تحليل سياسي انجام مي‌دادم. آن زمان برنامه ما در صدا و سيما نقد اين قطعنامه بود. اما امروز كه به آن قطعنامه نگاه مي‌كنيم متوجه مي‌شويم كه دستاوردي براي ايران در شرايط فوق بود.

محمدجواد ظريف: مقبوليت بين‌المللي تحريم‌ها را از ميان برديم

در ادامه اين نشست فواد ايزدي، استاد دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران، دو پرسش را مطرح كرد: سوال نخست آنكه پس از ١٨ ماه باقي‌مانده از دوره رياست‌جمهوري اوباما هيچ يك از نامزدهايي كه كانديداي رياست‌جمهوري امريكا شوند و راي بياورند به توافق هسته‌اي پايبند نخواهند ماند همچنان‌كه كري اين موضوع را تاييد كرد كه توافق را پس از اوباما نقض خواهند كرد. وزير امور خارجه امريكا ٢٠ اسفند پارسال گفته بود كه توافق هسته‌اي از نظر حقوقي الزام‌آور نيست. آيا به جز مكانيسم قطعنامه روش ديگري براي الزام طرف مقابل براي اجراي برجام داريم؟ سوال دوم آنكه آيا نگراني از لزوم گرفتن تاييديه براي خريد تجهيزات مورد نظر در توافق از كشورها درست است؟وزير امور خارجه در پاسخ به پرسش‌ها با تاكيد بر اينكه همه خطوط قرمز در توافق هسته‌اي رعايت شد و توافق متوازن است، اظهار داشت: درباره الزام حقوقي براي طرف مقابل در چارچوب تعهداتش ما توافق چندجانبه به نام برجام داريم كه در شوراي امنيت تاييد شده است.

گرچه آقاي كري در جلسه عمومي اعلام كرد كه اين توافق يك قرارداد نيست اما بحث ما، بحث ديگري است، بحث مبناي مقبوليت بين‌المللي است. چرا تحريم‌هاي امريكا در دهه ٩٠ كه اين كشور در اوج قدرت سياسي و نظامي بود عليه ايران اعمال نمي‌شد اما اكنون مي‌شود؟ زيرا اين تحريم‌ها بر مبناي مقبوليت بين‌المللي و ايران‌هراسي بار شده است. البته در شرايط كنوني هم چاره‌اي جز پذيرش اين توافق ندارند وگر نه خود اوباما اعلام كرد كه اگر مي‌توانست پيچ و مهره‌هاي برنامه هسته‌اي ايران را نيز باز مي‌كرد. بر اين اساس در دوره باقيمانده تا پايان رياست‌جمهوري اوباما كه ١٨ ماه است اين توافق اجرا مي‌شود كه در اين صورت ساختمان تحريم به هم مي‌ريزد. چرا در دهه ٩٠ حتي نزديك‌ترين متحدان امريكا نيز تحريم‌ها عليه ايران را اجرا نكردند؟ اكنون هم اگر امريكا به تحريم‌ها بازگردد مبناي مقبوليتش در جهان زير سوال مي‌رود.

به كري گفتم كسي حق توهين به نظاميان ما را ندارد

رييس دستگاه ديپلماسي در پاسخ به پرسش ديگر فواد ايزدي در خصوص محدوديت‌هاي فراگير ايران در خريد اقلام دوگانه گفت: فروش اين اقلام به ايران در گذشته ممنوع بوده است اما اكنون توافق كرده‌ايم كه از سازوكار ويژه‌اي كه تسهيل‌كننده است آن را خريد كنيم، ضمن اينكه اين موضوع طبق برجام براي مصارف نظامي استثنا شده است. البته ما در اين خصوص با همه مديران بخش‌هاي صنايع مشورت كرده‌ايم و مشكلي براي دوستان‌مان در صنايع ايجاد نمي‌شود، تنها نگراني ما مربوط به صنايع نظامي بود كه از بس در اين باره تكرار و تاكيد كردم، جان كري پرسيد چرا اين‌قدر از حوزه نظامي صحبت مي‌كنيد، كه در پاسخ گفتم: براي اينكه حوزه امنيت ملي ما است. به كري گفتم كسي حق ندارد به نظاميان و سپاه ما توهين كند زيرا زماني كه شما در برابر تجاوز به ملت ما سكوت كرده بوديد سپاه، ملت ما را حفظ كرد، بر اين اساس اين ممنوعيت‌ها در حوزه نظامي حذف شد.

امريكا سه بار براي قرار دادن ايران تحت تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد خيز برداشت كه ناكام ماند يك بار در زمان لانه جاسوسي قطعنامه نخست را داد و درصدد قرار دادن ما در ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد بود كه روسيه مانع شد. بار ديگر در سال ١٩٨٨ كه قطعنامه ٥٩٨ و فصل هفتم تصويب شد و امريكا نيز در مذاكره با ديگر اعضاي دايم شوراي امنيت توافق كرد كه قطعنامه دوم را صادر كند. اما با طراحي‌اي كه با نظر حضرت امام(ره) انجام شد نامه‌اي نوشتيم كه پذيرش طرح اجرايي به مثابه پذيرش قطعنامه ٥٩٨ بود و با اين اقدام تير دوم امريكا نيز براي قرار دادن ما در قالب تحريم‌هاي شوراي امنيت به سنگ خورد.

سومين مرحله نيز در سال ٢٠٠٤ بود كه بولتون نماينده دايم امريكا در سازمان ملل متحد در متني دو صفحه‌اي كه ميان اعضاي شوراي امنيت پخش كرد خواستار آن شد كه موضوع هسته‌اي ايران به شوراي امنيت ارجاع شود با اين ادله كه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي عرضه بررسي آن را ندارد. سرمايه امريكا براي اين اقدامات عليه ما مقبوليت و سرمايه ما در ناكام گذاشتن امريكا مقاومت بود؛ برداشتن تحريم‌ها كار ساده‌اي نبود.

يقين دارم ايران نقض عهد نخواهد كرد

وزير امور خارجه در پاسخ به پرسش ديگر فواد ايزدي مبني بر اينكه ابتداي توافق ژنو قرار بر لغو تحريم‌ها بود و در انتها تحريم‌ها تعليق شد، اظهار داشت: حتماً اين‌گونه نيست شايد منظور شما توان بازگشت باشد كه ما هم چنين امكان و تواني داريم. اگر بگوييد بازگشت از جانب آنها يك‌شبه است ما هم توان بازگشت يك‌شبه داريم ضمن اينكه ما برنامه تحقيق و توسعه‌مان را پيش مي‌بريم. تا روز آخر لوزان فشار آنان بر اين بود كه تحقيق و توسعه فقط روي سانتريفيوژهاي نسل يك باشد كه آقاي عراقچي به آنان گفت: «مسخره كرده‌ايد؟ ما قصد داريم اين نسل سانتريفيوژها را از رده خارج كنيم.»

و بر اين اساس اكنون مي‌توانيم تحقيق و توسعه را تا سانتريفيوژهاي نسل ٧ داشته باشيم. برگشت‌پذيري ما به چند پيچ و مهره مربوط مي‌شود و مي‌توانيم به سرعت به برنامه خود بازگرديم. يقين دارم كه جمهوري اسلامي ايران نقض عهد نخواهد كرد پس اگر آنان بخواهند بازگشت‌پذيري كنند مبتني بر تخلف ما نخواهد بود اما در عين حال حواس‌مان باشد و هوشيار باشيم كه عليه ما توطئه نكنند.

ممنوعيت فروش هواپيما به ايران را برداشتيم

ظريف در پاسخ به بخش ديگري از پرسش فواد ايزدي درباره تناقض در اعلام لغو و تعليق تحريم‌ها گفت: در توافق ژنو قرار بود همه تحريم‌ها لغو شود و اكنون هم چنين قراري است، هيچ تحريمي وجود نخواهد داشت، البته محدوديت وجود دارد. تاكنون فروش هواپيما به ما ممنوع بود اما اكنون بايد با مجوز شوراي امنيت به ما عرضه كنند، اين تحريم نيست. آنچه در توافق ژنو اعلام شده بود اين بود كه بايد به اين نتيجه برسيم و اكنون نيز قرار است همه تحريم‌ها برداشته شود ضمن اينكه كسي تصور نمي‌كرد كه طرف مقابل راضي شود كه شوراي امنيت پرونده ايران را در ١٠ سال ببندد ضمن اينكه مقرر شده است موضوع را هم از دستور كارش بردارد. من شخصاً توقع نداشتم كه بدون هيچ شرطي پرونده ايران پس از ١٠ سال بسته شود. ابتدا غربي‌ها مي‌خواستند تحريم‌ها را شش ماه يك بار تعليق كنند كه ما مجبور شويم هر شش ماه يك بار پشت درب‌ها‌ي آنان بايستيم.

كمال خرازي: وحدت ملي را براي حفظ قدرت و نفوذ ايران بالا ببريم

در ادامه اين نشست، كمال خرازي، رييس شوراي راهبردي روابط خارجي در پاسخ به سوال اول دكتر ايزدي كه نگران هستند دولت آينده امريكا چه خواهد كرد، گفت: علت اينكه امريكا مجبور شد به مذاكره با ايران درباره مساله هسته‌اي تن دهد، مقاومت، قدرتمندي و نفوذ جمهوري اسلامي ايران در منطقه بود. اين قدرت و نفوذ ايران بود كه باعث شد امريكايي‌ها از غرور خود بكاهند و بر سر ميز مذاكره بنشينند. امكان داشتن يا نداشتن اين موضوع بستگي به اين دارد كه از حالا به بعد ما چگونه عمل كنيم.

بايد مقاومت و نيز وحدت ملي خود را حفظ كنيم و نفوذمان را گسترش دهيم تا اين فضايي كه باعث شده است امريكايي‌ها به مذاكرات تن دهند حفظ و تقويت شود. اين مساله بسيار مهم و حساس است كه بايد به گونه‌اي عمل كرد كه قدرت و نفوذ ايران حفظ شود. بسياري از حرف‌هايي كه از طرف جمهوريخواهان زده مي‌شود، شعارهاي تبليغاتي است و در امريكا اين شعارها الزام‌آور نيست. برداشت من اين است كه حتي اگر جمهوريخواهان هم در امريكا به قدرت برسند، چاره‌اي جز ادامه عمل به توافقنامه خود با ايران نخواهند داشت و اين همان‌گونه كه تاكيد كردم بستگي دارد به اينكه ما همچنان در منطقه قدرتمند بمانيم.

روانچي: ايران تهديد به ترك توافق را در برجام گنجاند

مجيد تخت‌روانچي، معاون وزير امور خارجه نيز در پاسخ به سوال فواد ايزدي در خصوص تعهد دولت آتي اوباما به برجام گفت: اگر رييس‌جمهور بعدي امريكا بخواهد از توافق با ايران خارج شود، وضعش بدتر از اوباما خواهد بود. اوباما براساس ضرورت‌هايي كه ناشي از قدرت ايران بود اعلام كرد وارد مذاكره مي‌شود و اگر رييس‌جمهور بعدي امريكا بخواهد بدون علت تحريم‌هاي ايران را برگرداند، وضعش بدتر از اوباما خواهد شد.

شما بدترين حالت را فرض كنيد و آن اين است كه فردي مثل برخي روساي جمهور قبلي امريكا كه كارهاي خلاف عقل انجام مي‌دادند به قدرت برسد، در اين صورت جمهوري اسلامي ايران هم از توافق خارج خواهد شد. همان‌طور كه در اصل بازگشت برجام آمده است، اگر بخواهند تحريم‌ها را برگردانند، ما هم به فعاليت‌هاي هسته‌اي قبل خود باز خواهيم گشت. در برجام ما اين تهديد را كرده‌ايم، اما آنها حتي همين تهديد را هم نكرده‌اند. در برجام آمده است كه اگر ايران قانع نشود و بگويد كه حقش ضايع شده است مي‌تواند از تعهدات خود خارج شود.

نوري: جانشين اوباما با نقض توافق، حيثيت دولت آمريكا را خدشه‌دار مي‌كند

در ادامه اين نشست اسدالله نوري ، استاد دانشگاه سخنان خود را با تشكر از تيم مذاكره كننده و شخص ظريف آغاز كرده و گفت: بيش از هر چيز آقاي دكتر مي‌خواهم به شما دست مريزاد و تبريك بگويم و اين موفقيت را به ملت ايران تبريك عرض كنم. من به ياد مي‌آورم به عنوان يك طلبه حقوق بين‌الملل كه يك مقدار تاريخچه دو جنگ جهاني را مطالعه كرده‌ام، ما در جنگ اول تحت اشغال دولت‌هاي متخاصم بوديم و مردم ما سال‌ها مرارت‌هاي بسيار تحمل كردند، ولي هيات ايراني كه به ورساي رفت براي اعاده حقوق ملت ما متاسفانه اصلا به بازي گرفته نشد چرا؟ براي اينكه آن موقع مردم ما، اين قدرت و تشكل را نداشتند ولي براي بار اول شايد در تاريخ ملل متحد مي‌بينيم كه تنها ابرقدرت موجود در دنيا، مجبور مي‌شود تحت قطعنامه سازمان ملل، از مخالفت‌هاي احتمالي با اين توافقي كه صورت مي‌گيرد ممانعت به وجود آورد.

آن مطلبي كه آقاي كري گفته كه اين توافق الزام‌آور نيست، من به عنوان يك طلبه بين‌الملل عرض مي‌كنم نخير اين جمله صحيح نيست، طبق حقوق بين‌الملل عمومي اين توافق كه شما با قدرت‌هاي غربي، امريكا و اتحاديه اروپا انجام داديد، يك تعهد بين‌المللي است و از تمام مزاياي يك تعهد بين‌المللي برخوردار است. البته برخي تصميم مي‌گيرند گاهي اوقات چه در حقوق داخلي و چه در حقوق بين‌المللي زير صريح‌ترين تعهدات خود بزنند ، عواقب آن را هم لابد تحمل مي‌كنند. مي‌خواهم يادآوري كنم در اولين توافقي كه ما با امريكايي‌ها در بيانيه الجزاير داشتيم وقتي كه دولت كارتر رفت و دولت ريگان سر كار آمد، ريگان هيچ چيز از حيث مهاجم بودن از بوش پسر يا پدر كم نداشت حتي مساله ديورس را مطرح كردند كه ايالات متحده در يك حالت اضطرار تن به اين بيانيه‌ها داده و يك مقدار دستور كارشان اين بود كه چگونه مي‌توانند زير اين بيانيه‌ها بزنند و خارج شوند.

ديدند كه نمي‌توانند و لطمه بسيار عظيمي به حيثيت بين‌المللي امريكا وارد مي‌شود سعي كردند با دستور اجرايي كه آقاي ريمن صادر كرد مقداري از آن دستورات اجرايي كارتر فاصله بگيرند و تعهدات خودشان را از محتوا يك مقدار خالي كنند. اين اتفاق ممكن است بيفتد ولي هزينه بسيار سنگيني براي امريكا دارد. هيچ رييس‌جمهور عاقلي نمي‌آيد حيثيت دولت امريكا را در اين رابطه به خطر بيندازد براي اينكه امريكايي‌ها بسيار با دنيا ارتباط دارند و نياز دارند از طريق مذاكره در بدو امر اختلافات‌شان را حل و فصل كنند بنابراين عرض مي‌كنم كه ممكن است يك ايراد حقوقي داشته باشم و اين به اين معنا نيست كه من از اين توافق ناراحتم.

در وهله نخست به عنوان يك شهروند و سپس به عنوان يك طلبه حقوق بين‌الملل اين توافق را در حال حاضر به حال ملت مفيد مي‌دانم اما نكته حقوقي كه داشتم اين است كه وقتي قطعنامه ٢٢٣١ را نگاه مي‌كنم مي‌گويد آن شش قطعنامه معروف شوراي امنيت terminate مي‌شود؛ حرف بسيار جالب و خوشحال كننده است اما از ماده ١٢، ١٤، ١٥، ٢١، ٢٢ و ٢٣، استنباط من اين است با وجود آن گفته اول كه قطعنامه‌ها terminate مي‌شود اما تمام مندرجات قطعنامه‌هاي شش‌گانه محفوظ هستند چون مي‌گويد بايد مجوز بگيرد. آيا اين استنباط من درست است؟ اگر درست است تا چه حد مي‌توانيم آن را محدود كنيم؟

ظريف: بايد با ذكاوت مانع از نقض توافق توسط ديگران شويم

ظريف: دو مورد را در قطعنامه ٢٢٣١ از هم تفكيك كنيم. نخست آن موارد كه به عنوان اكسپشن آورده است. اين موارد كه همه آنها را تحت ماده ٤١ تصويب كرده است مواردي است كه از روز تصويب قطعنامه تا روز اجرايي شدن ساري و جاري است. دليل اينكه اين موارد را آورده است؛ اين است بندي كه قطعنامه قبلي را ترمينيت مي‌كند و اگر اشتباه نكنم بند ١٢ است، مي‌گويد كه چه زماني قطعنامه قبلي ترمينيت مي‌شود. روزي كه آژانس گزارش دهد كه ايران اقدامات خود را انجام داده است لذا تا آن زمان ما بايد يك رشته اقداماتي انجام دهيم كه مستلزم نقض قطعنامه‌هاي گذشته است. يعني چين حتي خود امريكا و اعضاي ١+٥ با ما براي بازسازي اراك قرارداد ببندند. بازسازي اراك نقض قطعنامه‌هاي قبلي است. از ١٦٩٦ به بعد.

اين يك اكسپشن است كه به ما داده است، دومين اكسپشن مربوط به اين است اگر روسيه بخواهد به ما اورانيوم طبيعي بفروشد و يا اورانيوم غني شده ما را بخرد، اين ممنوع است. اين هم هنوز قبل از لغو اتفاق مي‌افتد به خاطر اينكه بايد اين اقدامات را در فاصله اجرايي شدن انجام دهيم. يعني ما بايد اورانيوم خود را يا رقيق كرده يا بفروشيم، در مقابل آن اورانيوم بخريم. اين كار كه بايد قبل از اجرايي شدن قطعنامه اتفاق بيفتد خود نوعي نقض است لذا يك اكسپشن اين مورد را ايجاد كرده است. يك اكسپشن ديگر مربوط به فردو است. در صورتي كه هر اتفاقي هم بيفتد اين اكسپشن‌ها حاكم است. اتفاق ديگر اين است براساس روش بازگشت‌پذيري، امكان بازگشت قطعنامه‌ها بعد از سپري شدن يك پروسه وجود دارد. اگر برگشت اين اكسپشن‌ها سر جاي خود باقي مي‌ماند. يعني كسي كه اراك را شروع كرده مجبور نيست آن را متوقف كند. اينها اكسپشن است. يك نكته ديگر ريترواكتيو است كه شما به آن اشاره كرديد.

چيني‌ها آن را اضافه كرده‌اند. فرض كنيد چهار، پنج سال ديگر يا به هر دليل ديگر قطعنامه‌ها بازگشت پيدا كرد، در اين فاصله شركت‌ها آمده و با ايران توافق كرده و قرارداد بسته‌اند. اين قرارداد در حال اجراست. مي‌گويد بازگشت قطعنامه‌ها مانع اجراي قراردادهاي موجود نمي‌شود. اگر اين نبود اكنون شركت‌ها مي‌گفتند اين قطعنامه‌ها ممكن است زماني بازگردد، ما چه كار بايد انجام دهيم؟ اين هم تضمين شده است. اين مورد را چيني‌ها پيشنهاد كردند و ما هم استفاده كرديم. يكي از مواردي كه شما احساس زنده بودن مي‌كنيد همين مورد است. ولي اگر فرض هم كنيم كه برگشت عطف‌بماسبق نمي‌شود؛ يعني توافق‌هايي كه از اكنون تا آن زمان انجام شود سر جاي خود باقي مي‌ماند و هيچ‌كس نمي‌تواند مانع آن شود. لذا چندين مورد وجود دارد كه حتي اگر بازگشت، آن موارد اجرا مي‌شود مانند بازسازي اراك. اگر تحريم‌ها برگشت، اين‌گونه نيست كه اراك ساخته نشود بلكه اين كار طبق توافق ادامه مي‌يابد. مورد دوم خريد و فروش اورانيوم است.

اين مورد نيز مجاز است. مورد ديگر فردو است كه مي‌خواهيم در آن ايزوتوپ پايدار بسازيم. از هم‌اكنون هر كشوري بخواهد از ما اورانيوم بخرد، حق دارد و اگر هم بخواهد اورانيوم در برابر اورانيومي كه از ما مي‌خرد، بفروشد نيز حق دارد. ايران ٣٥ سال از خريد اورانيوم محروم بوده است. كل اورانيومي كه ما داشتيم ٥٥٠ تن بود كه زمان قبل از انقلاب خريداري كرده بوديم. بعد از انقلاب كسي حتي يك كيلو اورانيوم نيز به ما نفروخت؛ اين بزرگ‌ترين محدوديت دربرابر صنايع هسته‌اي ما برداشته شد. حالا بحثي نمي‌كنيم در مورد هواپيمايي كه يكي از ظالمانه‌ترين تحريم‌هايي كه عليه مردم و از ٣٥ سال پيش بود كه اكنون آزاد شد. از ابتداي انقلاب فروش هواپيما را به ايران ممنوع كردند ولي الان فروش هواپيما به ايران آزاد شد. اينها بيشتر به نفع ما است. به نفع بنگاه‌هاي تجاري كه مي‌خواهند اقدام بكنند هم هست. اينكه شما مي‌گوييد كاملا درست است. ما بايد تمام در واقع ذكاوت، دقت عمل كنيم كه كسي بهانه‌اي براي نقض توافق پيدا نكند.

زيباكلام: آقاي ظريف چرا ما در اين چاه غيب گرفتار شديم؟

پس از اظهارات وزير امور خارجه، صادق زيباكلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران دو سوال را از رييس شوراي راهبردي و وزير امور خارجه پرسيد: آقاي دكتر خرازي مي‌خواهم از شما قول بگيرم كه تشريف بياوريد دانشكده علوم سياسي و به دانشجويان ما بگوييد كه دستاورد هسته‌اي چه بوده است؟ حقيقتا من نمي‌توانم بگويم دستاورد ما چه بود. نمي‌توانم بگويم ١٢ سال پيش ميلياردها دلار خرج كرديم كه چي به دست آورديم و درازاي آن چه چيز براي منافع ملي بوده است. سوالي كه از من خواهد شد و شما بايد جواب بدهيد اين است كه خيلي از كشورهاي ديگر هستند كه همين كارهاي ما را مي‌كنند و كسي با آنها كاري ندارد. چرا همه بدبختي‌ها و مصيبت‌ها آمده سروقت ما. برزيل هم همين كارها را مي‌كند. آرژانتين هم همين كارها را مي‌كند.

چرا كسي با آنها كاري ندارد و چرا آنقدر حساسيت نسبت به ما ايجاد شده است. من پاسخ دارم ولي مايلم شما پاسخ بدهيد. نكته ديگر كه فكر مي‌كنم آقاي ظريف بايد جوابگو باشد اين است كه بايد بگويد چه كسي ما را داخل اين چاه انداخته بود.ايشان هر وقت به اينجاي بحث مي‌رسيم ، مي‌گويد كه بر شهداي هسته‌اي درود مي‌فرستيم و مي‌زند به صحراي كربلا. آقاي دكتر ظريف چه شد كه در چاهي افتاديم كه شما و همكاران‌تان با ممارست ما را بيرون كشيديد؟ اين ملت سال ٨٤ هم همين كارها را كرد و ٩٤ هم همين كارها را انجام مي‌دهد. چيزي در ملت عوض نشده بنابراين چه شد كه ما در آن چاه غيبي كه ما را از آن بيرون كشيديد، گرفتار شديم؟

محمدجواد ظريف: در عدم گزارش غني‌سازي در آبعلي به آژانس اشتباه كرديم

ظريف در پاسخ به سوال نخست زيباكلام كه وي خرازي را مخاطب قرار داده بود، گفت: خيلي كشورها برنامه هسته‌اي و خيلي‌ها بمب دارند ولي نفوذ و تاثيرگذاري ما در جامعه بين‌الملل بيشتر است. قبول دارم كه ما فشار را تحمل كرديم قبول هم دارم كه برخي فشارها بر اساس ندانم‌كاري به وجود آمد. اينكه چرا پرونده هسته‌اي ما اين‌گونه شد براي اين بود كه دوستاني كه كار دست‌شان بود فكر مي‌كردند ٢/١ درصدي كه در آبعلي - در آبعلي در يك كارگاه كوچك ٢/١ درصد غني‌سازي كرده بوديم را نبايد گزارش بدهند. مي‌گفتند بايد تا ٥/٣ غني‌سازي بكنيم، اين كار قانوني است، نياز نيست تئوري نگران‌كننده‌اي درست كنيم. بر اثر اشتباه برداشت بود. كسي در اين كشور به دنبال توليد بمب نبود و قرار بود غني‌سازي را دنبال كنند.

اتفاقا مي‌گفتند چون به دنبال بمب نيستيم نبايد نگران باشيم بعدا گزارش مي‌دهيم. بالاخره ما در اين بازي قدرت توانسته‌ايم براي خود جايگاهي درست كنيم. اين جايگاه هزينه دارد. اگر بخواهيم قدرت نفوذ را به كاهش آسيب‌پذيري تعريف كنيم ما افزايش نفوذ داشتيم ،كاهش آسيب‌پذيري هم بعدا انجام مي‌گيرد. اينها حرف‌هاي پوپوليستي نيست يا اينكه سر كلاس بخواهيم بگوييم. البته من حاضرم اين حرف‌ها را سر كلاس هم بزنم. از يك‌طرف ما توان تاثيرگذاري داريم. امروز هيچ موضوعي در خاورميانه بدون حضور ايران قابل حل و فصل نيست. ممكن است عده‌اي با اين نظر موافق نباشند ولي الزامي نداريم كه بگوييم اين نظرات پوپوليستي است. اين يك ديدگاه است. معتقد است كه قدرت از منشاهاي مختلفي برخوردار است. يكي از منشاهاي قدرت، قدرت معنايي است. البته در حوزه‌هاي ديگر هم بايد بهتر شويم. هر وقت اقتصاد كشور بهتر شود مردم راحت‌تر زندگي كنند مردم احساس امنيت بيشتر كنند همه اينها قدرت معنايي كشور را افزايش مي‌دهد.

بحث قيمت يك كيلو اورانيوم نبود بحث ايستادن در برابر زور بود

البته اينكه من مي‌توانم در مقابل وزير خارجه امريكا ايستاده و حرفم را بگويم، اين قدرت است. اين قدرت ملت ايران است. معتقدم اين قدرت از اين راه به دست آمده است كه ما ١٢ سال به خاطر هسته‌اي مقاومت نكرديم. به خاطر عزت‌مان مقاومت كرديم. براي اين مقاومت كرديم كه كسي به ما نگويد اين كار را انجام دهيد و فلان كار را انجام ندهيد. ممكن است بسياري موافق برنامه هسته‌اي باشند يا نباشند. ممكن است وقتي هزينه و فايده آن را محاسبه كنيم بگوييم يك كيلو اورانيوم ٢٠ درصد ١٤ هزار دلار قيمت دارد.

آيا يك كيلو اورانيوم براي ما اين قيمت تمام شده است؟ نه، خيلي بيشتر از اين براي ما هزينه داشته است. اما ما توانستيم به دنيا بگوييم نمي‌توانيد به ما زور بگوييد. اين بحث مهمي است. بايد بين خودمان بنشينيم، بحث كنيم و ببينيم چگونه مباني قدرت جمهوري اسلامي ايران به ويژه در جهان در حال گذار كه مباني قدرت متنوع شده است، زمينه براي حضور يك بازيگر مثل ما فراهم شده است. اين بحث جدي و قابل جدل است.

خرازي: پيشبرد برنامه هسته‌اي تصميم استراتژيك نظام بود

كمال خرازي در پاسخ به سوال‌هاي زيباكلام گفت: بنده يك نكته اضافه كنم كه اين يك تصميم استراتژيك براي كشور بوده به اين معنا كه با چنين تصميم خطيري توانستيم توانايي‌هاي خودمان را نشان بدهيم. ممكن است شما بفرماييد چرا نرفتيد در صنعت اتومبيل‌سازي سرمايه‌گذاري كنيد. خب اگر بهترين اتومبيل دنيا را هم ساخته بوديم موجب قدرت امروز ما نمي‌شد. ما يك تصميم استراتژيك گرفتيم با سرمايه‌گذاري در يك مساله خطيري مثل هسته‌اي. علاوه بر اينكه خود صنايع هسته‌اي كشور خيلي از صنايع ديگر را توسعه داده. تصور نكنيد فقط هسته‌اي به معناي هسته‌اي توسعه پيدا كرده و مهندسين ما با كار در صنعت هسته‌اي، خيلي زيربناهاي ديگر را هم توانستند توسعه بدهند كه در جايگاه خود باارزش است و مي‌تواند مفيد واقع شود. اين يك تصميم استراتژيك بوده و اگر امروز سربلند هستيم و قدرت خودمان را در برابر بيگانگان به اثبات رسانديم، تابع همين گونه تصميم‌هاست.

دهقاني فيروزآبادي: فرصت‌ها و چالش‌هاي رد يا قبول برجام را در نظر بگيريم

دكتر سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، استاد روابط بين‌الملل دانشگاه علامه طباطبايي در ادامه اين نشست گفت: توافق به نظر من دو ضمانت اجرا دارد. يك اينكه قدرت در كنار مولفه‌هاي حقوقي بايد به عنوان ضمانت اجرا قرار بگيرد. ما بايد ببينيم چه چيزي باعث شد اوباما با ايران به مذاكره بنشيند و سه عامل بسيار مهم بود. يك: نفوذ و قدرت منطقه‌اي. دوم: توان و ٢٠ هزار سانتريفيوژ. سوم: چگونگي به كار‌گيري اين دو براي امتياز گرفتن براي كشور در قبال قدرت‌هاي بزرگ. به نظر مي‌رسد در آينده هم حفظ اين سه عامل كمك مي‌كند كه بتوانيم توافق را اجرايي كنيم. اما اگر نگاه واقع‌بينانه بخواهيم از بحث داشته باشيم؛ دو محور را بايد توضيح داد. يك: ارزيابي واقع‌بينانه از شرايط پيش آمده كه برخي آنها را آقاي دكتر زيباكلام ايراد كردند و برخي را ساير دوستان.

بنابراين بايد بدانيم در چه شرايطي قرار داشتيم كه گزينه‌هاي ما را مشخص كرده كه توضيح داديد توانستيم به نحو بهينه از شرايط خود استفاده كنيم. دوم: ارزيابي داده‌ها و ستانده‌ها در توافقنامه است. به نظرم دو سطح درون متني و فرامتني امروز مطرح است و بعضي منتقدان درون متني به موضوع نگاه مي‌كنند وبعضي موافقان فرامتني. به نظر مي‌آيد ارزيابي واقع‌بينانه لازمه آن توازن بين اين دو سطح است كه ببينيم واقعا از اين دو سطح چه داده‌ها و ستانده‌هايي داشته‌ايم. به نظر من موضوع سومي مطرح است تا بتوانيم تصميم‌گيري كنيم و آن اينكه فرصت‌ها و چالش‌هاي رد يا قبول برجام است. معتقدم قبل از مذاكرات اگر مي‌خواستيم به همان رويه قبل ادامه دهيم شايد هزينه هايش كمتر بود.

متقي: چرا كار ليبي و عراق به حمله آمريكا رسيد؟

در ادامه اين نشست ابراهيم متقي، استاد روابط بين‌الملل دانشگاه تهران اين سوال را از محمد جواد ظريف و تيم مذاكره‌كننده پرسيد آيا امروز كه مذاكرات به اتمام رسيده است، قدرتي كه شما مي‌گوييد در ابتداي مذاكرات طرف مقابل را به سمت ميز مذاكره آورد، افزايش پيدا كرده است؟ سوال دوم من هم اين است كه با توجه به خطوط قرمزي كه تعريف شده بود، به نظر مي‌رسد اين توافق در شرايط ابهام قرار دارد. واقعيت اين است كه ما نبايد از اينكه چند مورد تحريم برداشته مي‌شود، خوشحال باشيم. در مورد ليبي شاهد بوديم كه سيف‌الاسلام قذافي هر روز در امريكا بود و امريكايي‌ها براي انعقاد قرارداد با ليبي صف كشيده بودند.

در كتاب خاطرات رايس مي‌خوانيم كه مي‌گويد از دست دادن با معمر قذافي احساس بدي به او دست داده بود و به دنبال فرصتي بود كه با اتمام جلسه دستان خود را بشويد. جايگاه طارق عزيز در مجامع بين‌المللي را از ياد نبرده‌ايم. سوال اينجاست كه چه اتفاقي افتاد كه اين كشورها در معرض خطر قرار گرفتند؟ سوال اينجاست كه شما تا چه اندازه خوش‌بين هستيد كه پس از اين توافق ما زندگي عادي داشته باشيم؟ قابليت اجراي برجام به چه صورت است؟

خرازي: چگونه ايران را با ليبي و عراق مقايسه مي‌كنيد؟

كمال خرازي، رييس شوراي راهبردي سياست خارجي در پاسخ به پرسش‌هاي طولاني متقي گفت: اينكه ما نگراني داشته باشيم خوب است و اين نشانه زنده بودن و عقلانيت است ولي توقف در مرحله نگراني درست نيست. براي رفع اين نگراني‌ها بايد كنشگر بود، ريسك كرد و وارد صحنه شد. در تاريخ ٣٥ ساله ايران همواره اين‌گونه بوده است. اگر بچه‌هاي ما در جنگ مي‌خواستند نگران باشند و عقب بنشينند پيروز نمي‌شدند ولي آنها ريسك كردند. مقايسه‌اي كه شما ميان ايران و ليبي و عراق كرديد، باعث تعجب من شد. در اينكه امريكايي‌ها رفتاري اينچنيني دارند و رفتار آنها به سادگي هم تغيير نمي‌كند ترديدي نيست.

اما من تعجب كردم كه چرا شما حكومت ايران را با حكومت‌هاي صدام و قذافي مقايسه كرديد؟ اين حكومت‌ها مردمي نبودند بلكه ديكتاتورهايي بودند كه با توسل به زور بر مردم حكومت مي‌كردند. جمهوري اسلامي ايران ماهيت ديگري دارد چرا كه متكي به مردم است و اين توانايي، ذاتي و باقي است كه ايران را سرپا نگه داشته است. من از ابتدا گفتم كه ما در حال ورود به دوران پرچالشي هستيم و به همين دليل از شما مي‌خواهم كه براي حفظ قدرت ايران آينده‌نگري كنيد و نظر و تحليل خود را براي برداشتن گام‌هاي استوار و متكي بر اعتماد به نفس ارايه دهيد.

محمدجواد ظريف: توان هسته‌اي نظامي براي ايران آسيب‌پذيري ايجاد مي‌كند

محمدجواد ظريف در پاسخ به سوال دوم متقي در اين مورد كه آيا ايران از خطوط قرمز عبور كرده است يا خير؟ گفت: ما خطوط قرمز را به طور كامل رعايت كرده‌ايم. در مورد نطنز، اراك و فردو خطوط قرمز به صورت كامل رعايت شده است به طوري كه در فردو ١٠٠٠ سانتريفيوژ آماده تزريق وجود دارد و تعداد سانتريفيوژها در نطنز و فردو عيناً منطبق با خطوط قرمز و حتي بالاتر از خطوط قرمز تعيين شده براي تيم است. خطوط قرمزي كه از سوي رهبري يا رياست‌جمهوري تعيين شده بودند براي كشور ضروري بوده‌اند و بي‌دليل به عنوان خطوط قرمز مطرح نشده بودند و در جريان مذاكرات هم اين خطوط قرمز كاملا رعايت شده است.

در حوزه پي‌ام‌دي نيز حتي اجازه نداديم از عنوان پي‌ام‌دي استفاده شود و روش اين حوزه نيز مبتني بر خطوط قرمز بوده است. ممكن است دوستاني در كشور باشند و بگويند كه خطوط قرمز رعايت نشده است كه بنابراين خطوط قرمز ديگري مد نظر آنهاست. برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران از ابتدا هم تسليحاتي نبوده است و نخواهد بود و اگر ما به دنبال سلاح بوديم راه ديگري را بايد طي مي‌كرديم. در مذاكرات ما مساله‌اي كه ولي نصر، مطرح كرده است در خصوص چتر هسته‌اي بي‌معنا است. من مي‌توانم با شما سر فرصت مناسب بحث كنم كه آيا توانمندي هسته‌اي براي ما بازدارندگي ايجاد مي‌كند، يا خير؟ من قاطعانه به شما مي‌گويم كه توان هسته‌اي نظامي براي ايران آسيب‌پذيري ايجاد مي‌كند و اين مساله را بهتر از همه رهبر معظم انقلاب متوجه شده‌اند و از سال‌ها قبل به آن عمل مي‌كنند.

ايران هيچگاه متحد استراتژيك نخواهد داشت

ظريف در پاسخ به پرسش نخست متقي در اين مورد كه آيا روز نخست كه وارد فاز مذاكراتي شديم قوي‌تر بوديم يا امروز؟ گفت: من معتقدم قدرت ايران امروز بيشتر است چرا كه نفوذ ايران افزايش و آسيب‌پذيري ما كاهش يافته است. يك رژيم غاصب در منطقه نگراني امنيتي خود را جهاني كرده بود و ما اين آسيب‌پذيري را به صورتي تكان داديم كه صداي آنها بلند شده است. مقاومت ما در منطقه، منبع قدرت ما است البته ما به خاطر قدرت دنبال مقاومت نرفتيم بلكه به خاطر اصول دنبال مقاومت هستيم. امروز بدخواهان ما نگران هستند كه قدرت ما با رفع تحريم‌ها افزايش پيدا مي‌كند. البته مساله من فقط برداشته‌شدن تحريم‌ها نيست كه بايد بگويم تحريم‌ها به مردم ما فشار بسيار زيادي وارد كرد.

در جريان مذاكرات مردم براي من ايميل مي‌فرستادند و فردي نوشته بود نمونه خون خود را براي آزمايش فرستاده و به وي گفته بودند كه به دليل تحريم نمي‌توانند اين خون را آزمايش كنند. تحريم‌ها عليه ملت ايران وحشيانه بود و بايد به دنيا بگوييم چه ظلمي به ملت ما شده و ملت ما همواره آماده گفت‌وگو بوده است. من هم هيچ اعتمادي نه به سياست ايالات متحده و نه سياست هيچ كشور ديگري ندارم. در سطح بين‌المللي هيچ كشوري رفيق ايران نيست چرا كه ما ديدگاه ويژه‌اي داريم و ادعا مي‌كنيم كه حرفي براي گفتن داريم و اين ادعا براي ما قدرت ايجاد كرده است و نبايد آن را از دست بدهيم.

به همين دليل است كه ما هيچگاه متحد استراتژيك نخواهيم داشت. ما گفتماني را مطرح كرده‌ايم كه هيچ‌كس را تهديد نمي‌كند و براي آنكه قدرت باشيم نيازي به اينكه تهديد باشيم، نداريم. قدرت ما به خاطر اين است كه سلطه نمي‌پذيريم و كسي نمي‌تواند به ما زور بگويد. اگر شما داكترين امنيتي خود را بر اساس سلاح هسته‌اي يا بازدارندگي هسته‌اي بگذاريد، من بر اين داكترين ايراد وارد مي‌دانم و معتقدم كه اين داكترين براي ايران آسيب‌پذيري ايجاد مي‌كند. سياست كشور اين است كه داكترين امنيتي ما هسته‌اي نيست. اگر نيست امروز ما به مراتب قدرتمندتر هستيم. اگر قدرت را در سلاح هسته‌اي ديده بوديم، بله امروز قدرتمند‌تر نيستيم.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات