* چرا ترکیه به یکباره نسبت به داعش و پ.ک.ک تغییر موضع داد و به مواضع آنان حمله کرد؟
** اولا این تغییر مواضع یکباره نبوده و حاصل جمعبندی درون سیستمی در حاکمیت ترکیه است. دوم آنکه نباید همزمانی تقریبی این دو بمباران، سبب شود آنها را در ردیف هم بگذاریم. دولتها برای اهدافی که دنبال میکنند به دنبال فرصت و بهانه هستند. اگر این بهانه و فرصت فراهم شد که استفاده میشود و اگر فراهم نشد آنرا مهیا میکنند.
پس از تشکیل ائتلاف بینالمللی علیه داعش، ترکیه با آنکه با آن همراه بود، به آن نپیوست، لذا از طرف آمریکا برای همکاری با آن تحت فشار بود. پیوندهای قوی و راهبردی آنکارا با داعش مانع این همکاری میشد لیکن عواملی چون نکردن سقوط اسد، تغییر نگاه به دمشق از سوی غرب و آشکار شدن حمایتهای ترکیه از داعش، ضرورت تغییر تاکتیک در قبال این گروه را برای آنکارا اجتنابناپذیر کرد. عملیات انتحاری منسوب به داعش در سروچ که به کشته شدن 32 و زخمی شدن بیش از صد نفر منجر شد بهانه تغییر موضع در قبال داعش شد. با توجه به اینکه تاکنون داعش مسئولیت کشتار سروچ را بهعهده نگرفته و با مدنظر قرار دادن تجربه قتلهای فعال مجهول و کشتارهای درونسیستمی سیواس، این عملیات میتوانست تردید برانگیز باشد.
اگرچه جنگ روانی رسانههای ترکیه در پی تلقین برداشتهای دولتی به افکار عمومی مردم ترکیه بود اما این تلاشی است که همگان را در این کشور اقناع نخواهد کرد. اخیرا حتی سخنگوی پ.ک.ک نیز انتساب کشته شدن دو پلیس به این گروه را رد کرد. پس لازم است اول نسبت به تحولی که به تغییر موضع و در نتیجه بمباران مراکز داعش و پ.ک.ک منجر شده درک درستی حاصل شود و بعد از آن وارد تحلیل شد.
اظهارات اردوغان مقطعی بوده و نباید جدی گرفته شود. پروسه صلح و آشتی با کردها یک عزم و اراده سیستمی بوده و سابقه آن به قبل از او بازمیگردد اگر تضادهای بهکار گرفته شده آنکارا نسبت به داعش و پ.ک.ک حاصل یک تفکر مدون و هدفمند نباشد، در یک برداشت سطحی آنکارا نسبت به داعش و پ.ک.ک دچار نوعی سردرگمی شده است. دقت داشته باشید سیاست ترکیه در قبال دمشق اگرچه منجر به ویرانی سوریه و به نفع اسرائیل تمام شد، اما با سقوط نکردن سه ماهه اسد و با تشکیل کانتونهای کردی بزرگترین خطر برای آنکارا بهوجود آمد. جلوگیری از پیوند این کانتونها به هم و تشکیل اقلیم جدید در تحولات احتمالی ظهور دولت کردی از اهداف عمده عملیات ترکها در بمباران نوار مرزی سوریه و عراق بوده است. به هدف تشکیل منطقه حایل ترکیه نیز باید از این زاویه نگریست. امروز ترکیه نتایج سیاستهای سلبی خود را مشاهده میکند. اسد مانده و دامنه ناامنی سوریه و عراق به ترکیه سرایت کرده است.
* چرا عملیات علیه پ.ک.ک و داعش همزمان شده و آیا ترکیه واقعا علیه این دو در حال نبرد است؟
** همزمانی دلایل سیاسی و روانی دارد. ترکیه حامی داعش بوده و بهنظر میرسد حتی اگر عملیاتها علیه داعش صحت داشته باشد، این عمل یک تغییر تاکتیکی در رفتار آنکارا باشد. کمکها و حمایت ترکیه نسبت به داعش مورد تائید محافل بینالمللی و داخلی ترکیه است اما همکاری با آمریکا و اجازه استفاده از اینجرلیک و دیگر پایگاهها برای حمله به داعش یک اجبار بینالمللی برای آنکارا با توجه به پیوندهای راهبردی ترکیه با آمریکا و بهطور کلی با غرب بوده و با توجه به پیوستن این کشور به ائتلاف بینالمللی علیه داعش، اجتنابناپذیر بوده است.
در همراهی ترکیه با داعش در گذشته و مخالفتهایش در امروز ملاحظات مختلفی مطرح است که سبب ترسیم نوعی تضاد در رفتار این کشور از منظر نگاه عمومی میگردد؛ اما این رفتار نباید ما را از این نکته غافل کند که ترکیه در همراهی با ائتلاف نیز میتواند همچنان عامل کمکی به داعش باقی بماند. منابع کرد اعلام کردهاند که ترکیه حتی یک گلوله هم بهسوی داعش شلیک نکرده و ادعای حمله به داعش به هدف پوشش و توجیه حمله به پ.ک.ک بوده و میان حملات علیه داعش و پ.ک.ک تفاوت فاحش وجود دارد.
* در این صورت علت اصلی حمله ترکیه به مواضع پ.ک.ک در شمال عراق چیست؟
** دقت کنید برای درک علل این عملیات باید بیش از فاز نظامی به صحنه سیاسی ترکیه توجه داشت. کردهای ترکیه در انتخابات 7 ژوئن ترکیه با عبور از حد نصاب 7 درصد، توانستند 13درصد آرای مردم ترکیه را کسب کرده و درواقع عامل شکست انتخاباتی حزب عدالت و توسعه و تحقق نیافتن اهداف اردوغان شوند. کردها رویای اردوغان را برباد دادند و اردوغان سعی دارد با بحران و ایجاد نگرانی در بستر اجتماعی ترکیه با کاهش آرای اکراد، پیروز انتخابات احتمالی شده و راه خود را برای تغییر سیستم به ریاستی هموار کند. عملیات علیه پکک ظاهر امر است و این عملیات به هدف کشاندن مناطق کردنشین ترکیه به آشوب و در نتیجه سقوط اقتصاد و حاکم شدن فضای ناامنی و برگزاری انتخابات در این فضا است.
اردوغان فکر میکند مردم بهخاطر ترس از ناامنی سیاسی و اقتصادی دوباره به حزب وی رای خواهند داد، در حالی که این انتخابی ریسکدار بوده که با توجه به سیال بودن تحولات سیاسی میتواند علیه وی نتیجه دهد. توجه داشته باشیم بخش مهمی از موفقیت اردوغان مدیون عدول از سیاستهای امنیتی و ایجاد ثبات اقتصادی بوده است. اگر اردوغان همچنان که اخبار نشان میدهد با نفوذ سیاسی بتواند با استفاده از سیستم قضایی و از طریق مجلس با لغو مصونیت دمیرتاش و برخی از دیگر نمایندگان کرد آنان را از صحنه سیاسی دور و زندانی کند، احتمال پیروزی وی در انتخابات زودرس میتواند افزایش یابد.
اما رسیدن به این هدف کوتاهمدت میتواند برای آینده ترکیه شرایطی سخت ایجاد کرده و بازگشت دوباره به روند صلح را دشوار کند. اردوغان مدنظر دارد مسیر صلح با کردها، از کانال وی و در جهت چیدمانی که وی نقشه راه آن را تعیین کرده است، پیش برود. به هرحال اگر خلاصه بخواهیم بگوییم عملیات علیه پ.ک.ک و دامن زدن به بحران از سوی اردوغان به هدف آن است که انتخابات پیشرو را که امکان برگزاری آن بالاست پیروز شود. از منظری اردوغان انتقام انتخاباتی خود از کردها را میگیرد. این عملکرد ماکیاولی که به قیمت نادیده گرفتن حقوق اتباع ترک و کرد این کشور تمام شده است، میتواند شرایط ترکیه در ارتباط با کردها را پیچیده و بغرنج کند.
* اردوغان اعلام کرده چیزی به نام روند صلح باقی نمانده و دوره جدید و قاطع مبارزه با پ.ک.ک آغاز شده است. آیا ترکیه با این سخنان دوباره به سالهای دهه 90 باز خواهد گشت؟
** این اظهارات مقطعی بوده و نباید جدی گرفته شود. پروسه صلح و آشتی ملی در ترکیه یک عزم و اراده سیستمی بوده و سابقه آن به قبل از اردوغان بازمیگردد. تورگوت اوزال در مقام رئیسجمهور دو هدف داشت؛ یکی اصلاحات اقتصادی و دیگری حل معضل کردی. وی در اولی موفقیت نسبی یافت و جهش اقتصادی دوران اردوغان تا حدود زیادی مدیون اقدامهای اوست. اوزال اولین مقام سیاسی ترک در کسوت رئیسجمهور بود که ضمن پذیرش هویت اکراد، به معضل کرد در ترکیه اعتراف کرد. آماده نبودن شرایط داخلی، بینالمللی و منطقهای برای حل معضل کرد، سبب موفق نشدن اوزال در این هدف شد. بعدها مسعود یلماز نخستوزیر وقت ترکیه هنگامی که پیوستن به اتحادیه اروپا سرلوحه سیاست خارجی ترکیه شد، اعلام داشت راه اتحادیه اروپا از دیاربکر میگذرد که معنای آن این بود که تحقق این هدف بدون حل معضل کردی امکان ندارد.
توجه داشته باشید شرایط ترکیه منطقه و عرصه بینالمللی در ابعاد مختلف تغییر کرده و حل معضل کردی از طریق سیاسی و نه نظامی برای هر دو طرف کرد و ترک یک امر اجتنابناپذیر شده است. اتحادیه اروپا هم حل معضل کردی در ترکیه را یک پیششرط ضروری برای این کشور به منظور پیوستن به جمع خود اعلام کرده است. پس سخنان اردوغان مبنی بر پایان روند صلح با کردها را نباید جدی گرفت و باید مد نظر داشت بحران بهوجود آمده بهدنبال هدف انتخاباتی و تضعیف کردها در صحنه سیاسی است.
از نگاه اردوغان با تغییر چیدمان کردها در مجلس سقف و کف مطالبات آنان تغییرکرده و کردها در زمینی که اردوغان برای آنان فراهم خواهد کرد بازی خواهند کرد. اگر دمیرتاش و حزبش بردباری کرده وارد دام اردوغان نشوند شاید اردوغان در هدف انتخاباتی ناکام شود. البته لغو مصونیت و زندانی شدن دمیرتاش و برخی دیگر از نمایندگان کرد میتواند شرایط را مقطعی بهسود اردوغان تغییر دهد. توجه داشته باشید همراه بمباران قندیل و... عمده دستگیریهای وسیع شامل عناصر موثر در مناطق کردنشین در انتخابات بوده است که همگی این عوامل اهداف انتخاباتی بحران در ترکیه را روشن میکند. با وجود این باز تأکید میکنم رویکرد حل صلحآمیز موضوع کردها در ترکیه شاید دچار فراز و نشیب گردد اما بایگانی نخواهد شد.
* چرا اربیل در این عملیات از ترکیه حمایت میکند؟
** نچیروان بارزانی، نخستوزیر اقلیم به سبب روابط ویژهای که با ترکیه دارد از این عملیات دفاع کرد و مسعود بارزانی نیز با دعوت از پ.ک.ک به بازگشت به آتشبس و پروژه صلح، به صورت تلویحی از آنکارا حمایت کرد. اما در مجلس اقلیم کردستان اعتراضات جدی نسبت به این عملیات صورت گرفت. بغداد نیز معترض نقض حاکمیت ملی عراق شد و به آن اعتراض کرد. در ارتباط با موضع اقلیم و بغداد در قبال بمباران شمال عراق مسائل چند سویه و پیچیدهای مطرح است که جای پرداختن به آن در این مصاحبه نیست. آنکارا و اربیل درخصوص پ.ک.ک و حوزه نفوذ سیاسی و اجتماعی آن نگرانیهای مشترک دارند که تضعیف پ.ک.ک میتواند به کاهش این نگرانی منجر شود. البته این موضوع میتواند در اقلیم با توجه به ساختار آن و اختلافات موجود خود عامل دامن زدن به بحران شود.
* بحران فعلی در ترکیه چه نتایجی میتواند داشته باشد؟
** هدف اردوغان و تیم او از مدیریت بحران کاهش تاثیر و بازیگری کردها در صحنه سیاسی ترکیه و برنده شدن در انتخابات احتمالی زودرس است. اما این بحران میتواند زخمهای عمیقی بر بدنه اجتماعی ترکیه وارد کند. حزب عدالت و توسعه با آنکه در نگاه کلی و خصوصا در دهه اول کارنامه مورد قبولی از خود در ترکیه ارائه کرد، اما بستر سیاسی و اجتماعی ترکیه را دو قطبی(لائیک ـ اسلامگرا) کرد. امروز دامنه این دو قطبی میتواند ابعاد قومی شدیدتر از قبل گرفته و برابعاد انشقاق اجتماعی ترکیه بیفزاید و بسترساز بحرانهای عمیقتر در این کشور و تاثیرات آن بر منطقه شود. مواجهه اردوغان با کردها میتواند سبب تقویت دولت پنهانی شود که در اتحاد اردوغان و گولن تضعیف شده بود. این موضوع خود به تنهایی با توجه به آنکه عناصر دولت پنهان، عاملان اصلی قتلهای فاعل مجهول در ترکیه بودند، از اهمیت ویژه برخوردار است.
ترکیه با آمریکا روابطی راهبردی دارد و مابهازایی عملیات بر علیه پ.ک.ک دادن اجازه به آمریکا در استفاده از اینجرلیک بوده است اما این تحول میتواند به چهره اردوغان و حزب عدالت و توسعه در میان بخشی از هواداران ضربه وارد کند. مردم ترکیه از عملکرد نیروهای چکش تعادل در شمال عراق و بازیهای دوگانه آن در ارتباط با آنکارا و پ.ک.ک خاطره خوبی ندارند. سقوط ارزش لیر که گاهی رخ میدهد، میتواند با همراهی سقوط بورس به فرار سرمایههای خارجی منجر شود. گسترش ناامنی آسیب جدی به صنعت گردشگری ترکیه وارد کرده و نرخ بیکاری را افزایش داده و غول تورم را در ترکیه بیدار میکند. دور شدن ترکیه از استانداردهای دموکراسی و... با توجه به ملاحظات داخلی و خارجی خود جای پرداختن ویژه دارد که روند ترکیه نوین اردوغان را میتواند دچار سکته کند.
* آیا پکک با بمباران از بین خواهد رفت؟
** دولت ترکیه و اردوغان میدانند که پ.ک.ک با بمباران و جنگ از میان برداشته نخواهد شد. درگیری ترکیه و پ.ک.ک از سال ظهور آن در 1984 تا امروز بیش از 40 هزار کشته و 3500 روستای ویران و تخلیه شده برای ترکیه و خسارات مادی و معنوی فراوانی برای دو طرف کرد و ترک داشته است و مبارزه نظامی تاکنون نتوانسته آن را از بین ببرد. پ.ک.ک حاصل انکار واقعیتی بهنام کرد در جمهوری ترکیه است و تا پذیرش آن و ارتقای حقوق و موقعیت آنان بهعنوان یک شهروند واقعی ادامه خواهد داشت. دقت داشته باشید پ.ک.ک یک تفکر را نمایندگی کرده و بستر وسیع اجتماعی نه تنها در ترکیه، بلکه در میان اکراد منطقه داشته و با بمباران از بین نخواهد رفت.
اعضای پ.ک.ک اگر با بمباران قرار بود از بین بروند در سالهای پیش که این قبیل عملیات با شدت بیشتر انجام میشد از بین میرفت. 200 کشته و زخمی برای گروهی که 5000 نیرو داشته و پیوسته در حال نیروگیری است ضربهای کشنده نیست. نکته آنکه گویا ترکیه مدیریت بحران در بعد سیاست داخلی و خارجی را یک راهبرد برای حیات خود فرض کرده و بر این مسیر حرکت میکند. ترکیه و منطقه به مدیریت بحران نیاز ندارد، بلکه ارادهها برای حل بحران باید متمرکز شود. در این زمینه بیش از توجه به کشورهای فرامنطقهای باید به کشورهای منطقه روی آورد.