از اینرو سیاست فشار از بیرون برای فروپاشی از درون را کنار گذاشته و به سیاست تعادل و مذاکره برای جذب از درون رو آوردهاند تا باور مبارزه با استکبار جای خود را به مذاکره و حتی رابطه با آمریکا بدهد
پایگاه بصیرت،رسول سنایی راد/ از جمله تهدیداتی که با برجام پیوند خورده، یا یکی از پیامدهای ضمنی آن به حساب میآید، پدیده نفوذ است؛ تهدیدی که تاکنون چند مرتبه دیدهبان بیدار انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا نسبت به آن هشدار داده و خطرات آن را به صراحت گوشزد کردهاند. معظمله به صراحت اعلام فرمودند که «نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور ما... در منطقه هم آنها میخواهند نفوذ ایجاد کنند، حضور برای خودشان دست و پا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند.»
امام خامنهای در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه این تهدید را در پیوند با مسئولیت سپاه اینگونه مطرح فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور. دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البته کماهمیتترین آن نفوذ اقتصادی است و ممکن است که جزء کماهمیتترین[هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست، اما در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی کماهمیتتر است. نفوذ امنیتی عوامل خودش را دارد. مسئولین گوناگون ـ از جمله خود سپاه ـ جلوی نفوذ امنیتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند.»
معظمله با تأکید بر اینکه «از همه مهمتر نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است» در ادامه چگونگی اجرای آن را هم اینگونه توضیح دادند: «دشمن سعی میکند در زمینه فرهنگی باورهای جامعه را دگرگون کند و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سر پا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها به وجود بیاورد. خرجها میکنند، میلیاردها خرج میکنند برای این مقصود. این رخنه و نفوذ فرهنگی است.
نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری و اگر نشد در تصمیمسازی نفوذ بکنند. وقتی دستگاههای سیاسی و دستگاههای مدیریتی یک کشور تحت تأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن وقت همه تصمیمگیریها در این کشور بر طبق خواست و میل و اراده مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور میشوند وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیاسی قرار گرفت، حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور در دستگاههای مدیریتی بر طبق اراده آنها است؛ آنها هم همین را میخواهند.»
از نگاه مقام معظم رهبری دشمن به دنبال آن است تا از برجام فرصتی برای نفوذ بسازد و آن را برای تحمیل اراده خود بر نظام جمهوری اسلامی به کار بگیرد.
در نفوذ به جای مقابله و استفاده از شیوهها و ابزار خشن و سخت که به واکنش و مقاومت منجر میشود، از تعامل و شیوهها و ابزار نرم استفاده شده و جذب و برقراری رابطه، جایگزین مبارزه و مقابله گشته و با تغییر باورها و افکار، ترجیحات و خواستههای دشمن، حریف یا رقیب مدیریت و جهت داده میشود. در این صورت نهتنها گروه، جامعه یا کشور هدف، به مبارزه و مقابله برنمیخیزد، بلکه با تقویت تعامل و رابطه به همکاری نیز تن میدهد.
از این رو برخی از عناصر غربگرا و اهل سازش با ذوقزدگی اعلام کردهاند که آمریکاییها تغییر ساختار را کنار گذاشته و به تغییر رفتار جمهوری اسلامی بسنده کرده و مذاکرات را جدی گرفتهاند. یا حتی برخی دیگر که در صف دولتمردان ما جا دارند، با سادهاندیشی اعلام میدارند که آمریکاییها راضی به پذیرش ایران در جایگاه ژاندارم منطقه شدهاند که البته به اهانت آشکار مستتر در این گزاره توجهی ندارند.
واقعیت این است که آمریکا و متحدان غربیاش ادامه روند مقابله و دشمنی آشکار با جمهوری اسلامی ایران را پر هزینه و بیاثر دانستهاند
و از اینرو سیاست فشار از بیرون برای فروپاشی از درون را کنار گذاشته و به سیاست تعادل و مذاکره برای جذب از درون رو آوردهاند تا باور مبارزه با استکبار جای خود را به مذاکره و حتی رابطه با آمریکا بدهد که در این صورت آنان با استفاده از دیپلماسی عمومی میتوانند باورها و افکار را در درون جمهوری اسلامی هدایت کرده و با کمک مستقیم به نیروها و جریانات غربگرا و اهل سازش برای نفوذ به ارکان تصمیمساز و یا تصمیمگیرنده، محاسبات راهبردی در نظام را نیز مدیریت کنند و سازش و برقراری رابطه با آمریکا را بهمنزله قدرت برتر، یا کدخدای جهان، عقلانی و ضرورتی اجتنابناپذیر برای حل مسائل داخلی و منطقهای معرفی نمایند.
از نگاه آنان مذاکرات هستهای و تکرار دیدارهای سیاسی بین مقامات ایرانی و آمریکا به تدریج به رویهای عادی تبدیل میشود و از حساسیتها نسبت به سوابق دشمنیها و جنایات آمریکا میکاهد و سپس شعار رفع تحریمها و حتی گشایشهای جزیی در آستانه انتخابات به نفع جریان غربگرا و اهل سازش در عرصه افکار عمومی عمل کرده و امکان تقویت آنان را با استفاده از سازوکار انتخابات فراهم میآورد. بهعلاوه، با این ایده که میتوان با تصمیم و تسری مذاکره به دیگر عرصهها، مشکلات دیگر را نیز حل کرد، دیدارها افزایش یافته و وعده افزایش مناسبات تجاری و اقتصادی معبری برای ورود به داخل و حتی توجیه برپایی دفتر حفاظت منافع و شاید هم بازگشایی سفارت آمریکا را فراهم میکند. در این صورت فضا برای کار فرهنگی و رسانهای نیز مناسبتر شده و امکان تغییر باورها و افکار به تبع عادیسازی روابط و لو به شکل پیش از انقلاب، یعنی پذیرش نقش ژاندارمی در منطقه در همسویی و همکاری با آمریکا و غرب نیز فراهم میشود.
بنابراین باید نرمالیزاسیون یا عادیسازی روندها یا استثنا معرفی کردن انقلاب و انقلابیگری در دستور کار قرار گرفته و نیروهای مدافع انقلاب محدود و مهار شده و حضورشان در عرصه امنیت، سیاست، فرهنگ و اقتصاد نظارت شده یا سرگرم مسائل انحرافی و حاشیهای شوند. در کمک به جریان غربگرا هم باید بازوهای نظارتی نظام تضعیف شود و صاحبان تفکر انقلابی و ارزشی با برچسب افراطی و تندرو منزوی و بیاعتبار شوند.
در این صورت نیازی به مقابله و براندازی آشکار نخواهد بود، بلکه با نفود به درون و قدرتیابی عوامل نیابتی خائن و نفوذی، یا فریب و جذب عناصر سست عنصر و بریده از انقلاب میتوان نظام را مصادره و از درون تهی کرد؛ یعنی استقلال، عدالت، استکبارستیزی، دفاع از مظلوم، حریت و عزت جمهوری اسلامی با برچسب افراطیگری به حاشیه رانده شده و وابستگی و حتی ژاندارمی، سازش و همکاری با سلطهجویان آمریکایی و رژیمهای وابسته به آن، عقلانیت تلقی شده و معامله و سازش جای خود را به مبارزه و انقلابیگری بدهد.
اما هیهات از روزی که پاسداران انقلاب با اطلاح از هوشیارباش و بیدارباش دیدهبان بیدار انقلاب نسبت به نفوذ دشمن، بیتفاوتی پیشه کرده و از ترس برچسب قدرتطلبان ذرهای نسبت به لوازم مقابله با نفوذ که عبارتند از تبیین هوشمندانه و منطقی در عرصه سیاسی، رصد دقیق و هوشیارانه و به تور انداختن عناصر نفوذی در عرصه امنیتی، کمک به پیادهسازی اقتصاد مقاومتی و بستن رخنههای سوءاستفاده از مناسبات تجاری بر روی بیگانگان و نفوذیها در عرصه اقتصادی و ترویج باورهای ارزشی و انقلابی در عرصه فرهنگی، کوتاه بیایند. اقدامات سپاه در مقابله با نفوذ با همان قاطعیت مقابله با تهاجم و دشمنی آشکار دشمن خواهد بود که اگر آنجا نیاز به ایثار جان داشت سپاهیان از مرگ سرخ استقبال کردند و اینجا نیز اگر در برابر نفوذ باید از راحتی و آرامش و حتی آبرو مایه گذاشت، پاسداران آمادهاند تمام داشتههای خود را برای سد نفوذ دشمن و هشدار دادن به عناصر غافل، یا برخورد کردن با عناصر خائن در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به کار گیرند، اما پیشنیاز اصلی همه آنها شناخت دقیق نفوذ و چگونگی آن و فراهم کردن ابزار و آشنایی با شیوههای مقابلهای هوشمند و متناسب با جنس این تهدید پیچیده و مکارانه است.