پايگاه
بصيرت؛ گروه سياسي/ وحيد شفيعي/ تمامي مفاهيمي بزرگ و
عميق انساني، اگر با نوعي عقلانيت و خردورزي و واقع نگري همراه نباشد، خيلي زود
دچار آسيب و انحراف شده و به آنتيتزي در مقابل حقيقت و ماهيت مفهومي خود قرار ميگيرد.
اين حقيقت تا بدانجا اهميت دارد که از عقل به عنوان رسول باطني آدمي ياد شده است
که ميتواند هدايتگر آدمي باشد در فهم حقيقت و يافتن طريق حق باشد. شايد اوج اين
هدايتگري را بتوان در مراقبت از تحريف حقايق و مفاهيم دين و فهم اين حقيقت که
پرورش و تربيت عقل خود بزرگترين مقوم دينورزي است، جستجو نمود.
يکي از
مفاهيم کليدي در فعاليتهاي انسان مومن و معتقد توجه به تکليف و برنامهاي است که
آموزههاي وحياني براي وي مشخص کردهاند. تکليف، مجموعهاي از بايدها و نبايدهايي
است که دين براي هدايت بشر مشخص کرده و عمل به آن رمز هدايت و سعادت و رسيدن به
اهداف خوانده شده است. اين مفهوم متعالي نيز همچون ديگر مفاهيم ديني اگر به درستي
فهم و درک نشود خود ميتواند دچار بدفهمي و تحريف و قلب حقيقت شده و به مانعي براي
رسيدن به آرمانها و اهداف بدل گردد. به واقع درک تکليف متناسب با شرايط و مقتضيات
زمانه خود مهمترين تکليف شرعي است که بدون واقع بيني و تدبير و عقلانيت ممکن
نخواهد بود.
در اين
ميان تشخيص وظيفه و تکليف در حوزه مسايل سياسي - اجتماعي بيش از ديگر حوزه ها با
مصائب و مشکلاتي روبروست که بايد نسبت به آن دقيق و حساس بود. سادهانگاري فهم
تکليف شرعي در اين ميدان بدون توجه به نتايج و هدفگذاريها و موانع پيش رو، چيزي
جز شکست و ناکامي و زوال آرمانها و تکاليف و در نتيجه شکست جبهه حق چيزي به همراه
نخواهد داشت.
رويکردهاي مدعي تکليف گرايي بدون آنکه به مقتضيات
تحقق تکليف و رسيدن به هدفي که آن تکليف براي آن طرحريزي و تدبير شده است توجه
کنند، نه آرمانگرايي که نوعي وهم گرايي را تداعي ميکند. به واقع آرمانگرايي واقعي
آن است که مبتني بر واقع بيني و رصد آنچه در بستر اجتماع و سياست در حال شکل گيري
است بنا نهاده شده باشد.
حکيم
فرزانه انقلاب اسلامي در اين باره در جمع دانشجويان فرمودند: «يك سؤال ديگر اين است كه رابطهي «تكليفمداري» با «دنبال
نتيجه بودن» چيست؟ امام فرمودند: ما دنبال تكليف هستيم. آيا اين معنايش اين است كه
امام دنبال نتيجه نبود؟ چطور ميشود چنين چيزي را گفت؟ امام بزرگوار كه با آن شدت،
با آن حدّت، در سنين كهولت، اين همه سختيها را دنبال كرد، براي اينكه نظام اسلامي
را بر سر كار بياورد و موفق هم شد، ميشود گفت كه ايشان دنبال نتيجه نبود؟ حتماً
تكليفگرائي معنايش اين است كه انسان در راه رسيدن به نتيجهي مطلوب، بر طبق تكليف
عمل كند؛ برخلاف تكليف عمل نكند، ضدتكليف عمل نكند، كار نامشروع انجام ندهد؛ والّا
تلاشي كه پيغمبران كردند، اولياي دين كردند، همه براي رسيدن به نتائج معيني بود؛
دنبال نتائج بودند. مگر ميشود گفت كه ما دنبال نتيجه نيستيم؟ يعني نتيجه هر چه شد،
شد؟ نه. البته آن كسي كه براي رسيدن به نتيجه، برطبق تكليف عمل ميكند، اگر يك وقتي
هم به نتيجهي مطلوب خود نرسيد، احساس پشيماني نميكند؛ خاطرش جمع است كه تكليفش
را انجام داده. اگر انسان براي رسيدن به نتيجه، بر طبق تكليف عمل نكرد، وقتي
نرسيد، احساس خسارت خواهد كرد؛ اما آن كه نه، تكليف خودش را انجام داده، مسئوليت
خودش را انجام داده، كار شايسته و بايسته را انجام داده است و همان طور كه قبلاً
گفتيم، واقعيتها را ملاحظه كرده و ديده است و بر طبق اين واقعيتها برنامهريزي و
كار كرده، آخرش هم به نتيجه نرسيد، خب احساس خسارت نميكند؛ او كار خودش را انجام
داده. بنابراين، اين كه تصور كنيم تكليفگرائي معنايش اين است كه ما اصلاً به
نتيجه نظر نداشته باشيم، نگاه درستي نيست.» (6/5/92)
اين
سخنان آنقدر دقيق و صريح است که ديگر جاي هيچ توضيحي را براي فهم نميگذارد و
اذهان مشتاقي که خواهان فهم و درک مسالهاند را به حقيقت راهنمايي ميکند و منطق و
استدلال مدعيان تکليف گرايان بيتوجه به نتيجه و اهداف را نفي ميکند.