روزنامه کیهان **
گزارش اختصاصی کیهان از دیروز و امروز لانه جاسوسی آمریکا
کشف رمز «شمسی» /مهدی تیماجی
با وجود گذشت 36 سال، بافت اصلی خیابان طالقانی و مفتح تقریبا هنوز مانند آن روزها باقی مانده است. هنوز روبه روی ساختمان سفارت سابق آمریکا در خیابان طالقانی بورس صنایع دستی است و هتل مشهد و هتل صحرا سر جای خود هستند. هتل صحرا جایی است که به آن هتل آمریکایی هم میگفتند. گفته میشود آمریکاییها قبل از حمله نافرجام طبس از اتاقهای این هتل به جاسوسی و دیدزنی و مراقبت سفارت ـ محل نگهداری جاسوسها ـ میپرداختند.
از نکات قابل توجه اینکه سفارت آمریکا تا منطقه بازار تهران حدود 10 دقیقه و تا سفارتخانههای روسیه و بریتانیا و فرانسه حدود 5 دقیقه فاصله دارد. روشن است که مکان یابی سفارت هوشمندانه بوده تا بتوان درک دقیقی از ساختار اجتماعی و مردم، فارغ از تبلیغات حکومت پهلوی پیدا کرد.
ساختمان سفارت از دیوارهای کوتاهی برخوردار است. بالای در اصلی، لاشه بخشی از هلی کوپترهای آمریکایی جامانده از عملیات طبس گذاشته شده تا نشانهای از پوشالی بودن ابرقدرت جهان باشد.
سفارتخانه حدود 1000 متر در خیابان طالقانی امتداد دارد و در این 1000 متر، 4 در تعبیه شده است. در اصلی در میانه قرار گرفته است و در کنار آن، هنوز هم نشان ایالات متحده دیده میشود. البته رنگ و رو رفته و کمی هم تخریب شده است.
دبیرستان آمریکایی ها
سفارت آمریکا در تهران را معماری به نام «ایدس وان در گراکت» بنا کرده است. وی سفارت آمریکا در آنکارا و کپنهاگ و مهمتر از این دو، ساختمان پنتاگون را هم ساخته است. گفته میشود طرح ساختمان به دلیل شباهت به طرح دبیرستانهای آمریکایی در دهه 1930 و 1940 آمریکا، توسط کارکنان آن «هندرسون های» (دبیرستان هندرسون) لقب گرفت. لوی هندرسون نام نخستین سفیر آمریکا در ایران پس از ساخت سفارتخانه است.
سفارتخانه نسبت به سال 1358 تغییرات چشمگیری را به خود دیده است. بخشی از قسمت شمالی سفارت در حال حاضر تبدیل به باشگاه ورزشی شده و در بخش جنوبی هم کتابفروشی تاسیس شده است. دیوارها هم فرق اساسی با قبل پیدا کرده و روی آنها شعارهای انقلابی و ضد آمریکایی نوشته شده است. همان دیوارهایی که یکی از محبوبترین چشم اندازها برای عکاسان رسانههای خارجی است و نسبت به کوچکترین تغییر در آرایش و شعارهای حک شده روی آن حساس هستند و معروفترین رسانههای آمریکایی درباره آن تحلیل و تفسیر مینویسند.در محوطه داخل سفارت نیز تغییراتی دیده میشود؛ بهعنوان مثال تعدادی سوله و ساختمان ساخته شده که کاربری آنها از سالن اجتماعات گرفته تا رستوران و نمازخانه است.
از مهمترین ساختمانهای قدیمی در سفارت میتوان به یک ساختمان دوطبقه در میانه سفارت اشاره کرد که خانه سفیر بوده و مدتی ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در همین ساختمان زندگی میکرده که البته در حال حاضر متروکه و بسته است.
ساختمان شمسی؛ چشم فتنه
ساختمان اصلی سفارت به «شمسی» معروف است که 3 طبقه دارد؛ 2 طبقه اصلی و یک طبقه زیرزمین. برای ورود به این ساختمان، هم میتوان از در مقابل خیابان استفاده کرد و هم از در پشتی. به نظر میرسد در پشتی صرفا برای استفاده کارکنان سفارت و در جلویی برای مراجعین بوده است. در کنار درها مجسمههایی از نماد کاریکاتوری مجسمه آزادی و دیپلماتهای دستگیر شده آمریکایی دیده میشود.
با وجود آنکه سالها از تسخیر سفارت آمریکاییها در تهران میگذرد اما هنوز هم وقتی در محوطه اش قدم میزنی میتوانی با تمام وجود غیرت و خروش انقلابی دانشجویان پیرو خط امام(ره) را حس کنی.
در اسناد بهدست آمده از لانه جاسوسی در مورد نحوه ورود دانشجویان به سفارت آمده است:
«در ساعت 11 پیش از ظهر گروهی از تظاهرات کنندگان وارد محوطه سفارت شدهاند و به طرف درب ورودی طبقه پایین دفترخانه پیشروی کردند. تمام پرسنل در طبقه بالا هستند، تفنگداران دریایی در طبقه پایین برای متفرق ساختن تظاهرات کنندگان از گاز اشکآور استفاده میکنند.» (مجموعه اسناد لانه جاسوسی، جلد 1، ص472).
ساختمان شمسی بهعنوان قلب تپنده و مرکز فتنه در لانه جاسوسی از بیرون در چوبی داشته، اما در واقع در پشت آن درفلزی اصلی پنهان بوده است. البته بهدلیل تغییرات صورت گرفته در حال حاضر آن در برداشته شده است .شخصيتها و مهمانان با ماشين رو به روي اين ساختمان پياده ميشدند و چند پله را طي كرده، وارد ساختمان مي شدند. هر كسي اجازه ورود به اين ساختمان را نداشت. فقط كساني كه كارمند رسمي و به اصطلاح ديپلمات بودند در اين ساختمان حضور داشتند و كليه كارهاي اداري را نيز كارمندان آمريكايي انجام مي دادند. اما براي ورود به طبقه دوم ساختمان شمسي نيز نياز به يك كارت مخصوص بود و همه كساني كه در طبقه اول بودند اجازه رفتن به طبقه دوم را نداشتند. اتاق لينگن كاردار سفارت در همين طبقه بود.طبقه دوم ساختمان دارای اتاقهای مختلفی از جمله اتاق شیشهای، اتاق جعل اسناد و اتاق کشف رمز و ... است. همچنین اتاق خانم سوئيفت رئيس قسمت سياسي سفارت نيز در اين طبقه بوده است که این طبقه بهوسیله یک در فولادی آهنی گاوصندوقی محافظت میشود.
در خصوص در ورودی باید گفت در زمانی که دانشجویان به سفارت حمله میکنند کارمندان در طبقه دوم در آهنی را بسته و مشغول از بین بردن اسناد محرمانه بودهاند از همین رو دانشجویان برای ورود به داخل پشت در آهنی آتش روشن میکنند اما آمریکاییها با تصور اینکه دود ایجاد شده ناشی از گاز خفهکننده است، ترسیده و درب ورودی طبقه دوم را باز میکنند و به این وسیله دانشجویان میتوانند از سد درفولادی مخصوص برای حفاظت از مکانهای امنیتی عبور کنند.
بر دیوار راهرویی که به اتاقهای طبقه دوم منتهی میشود تصاویری از جنایتهای آمریکا علیه مردم ایران و کشورهای منطقه به چشم میخورد .
اتاق شیشه ای؛ امنترین نقطه سفارت
در طبقه دوم اولین اتاقی که به چشم میخورد؛ اتاق شیشهای است. در وسط آن یک میز کنفرانس بزرگ وجود دارد؛ روساي قسمتهاي مختلف سفارت داخل آن جلسات خود را تشکیل میدادند. همچنین برای مکالمات سری از آن استفاده میشده است زیرا اگر دستگاه استراق سمع درون آن كار گذاشته شده بود، بلافاصله كشف میشد.
این اتاق بهدلیل قابلیتهای حفاظتی دارای خلأ شنود اطلاعاتی بوده و امكان شنود مذاكرات وجود نداشته است، از نکات دیگر در مورد این اتاق میتوان به این مسئله اشاره کرد که اتاق در یک محفظه بتونی تعبیه شده که در اطراف آن را سیمهای مسی برای جلوگیری از شنود مکالمات فراگرفته است. در اتاقهای بعدی وسایل و تجهیزات جامانده از آمریکاییها که امروز در قالب موزه به نمایش گذاشته شده، وجود دارد. از جمله میتوان به تجهیزات امنیتی برای ارتباطگیری و نیز از بین بردن اسناد و اطلاعات در قالب دستگاههای خردکن و پودرکن کاغذ در اندازههای مختلف اشاره کرد.
خرده کاغذهایی که 64 کتاب شدند
با توجه به اینکه آمریکاییها در سفارت از دستگاههای پیشرفته کاغذ خردکن و همچنین دستگاه خردکن فلاپی استفاده میکردند و در زمان تسخیر نیز خیلی از اسناد را نابود کرده بودند اما بهواسطه تلاش و خلاقیت دانشجویان خیلی از خرده کاغذها و رشتههای آن را بازسازی کرده و در ادامه دانشجویان انقلابی توانستند اسناد جاسوسی آمریکاییها در ایران و منطقه را در قالب 64 کتاب تنظیم و منتشر کنند .
در ادامه اتاق جعل اسناد است، در این اتاق طبق آنچه از آمریکاییها بهجا مانده جدیدترین تجهیزات و دستگاههای چاپ پاسپورت و کارت شناسایی وجود دارد. این در حالی است که وجود چنین تجهیزاتی در یک سفارت قابل توجیه نیست مگر آنکه آمریکاییها علاوه بر انجام وظایف دیپلماتیک خود به دنبال اهداف جاسوسی و دخالت در امور ایران بودهاند.
همه اتاقهای طبقه دوم به همدیگر ارتباط دارند البته بعضی از اتاقها که به لحاظ امنیتی از اهمیتی بالاتری برخوردار بوده و برای ورود به آن باید نکات امنیتی دقیق تری رعایت میشد.
اتاق کشف رمز
در ادامه به اتاق کشف رمز میرسیم که بهعبارتی مرکز اصلی سفارتخانه بوده است، وظیفه اصلی آن کشف رمز نامههای طبقه بندی ارسالی از سوی آمریکا و سایر مراکز مرتبط بوده است.
این اتاق ضریب امنيتي بالایی داشته و شخصی بنام مترينكو كه آدم بسيار تند و متعصبی بوده، مسئولیت آن را داشته است. كليدهاي رمز هرچند روز یکبار از آمريكا بهصورت كارتي که در داخل يك بسته پلاستيكي فشرده با مهر و موم ارسال میشده و طوری بوده که اگر كسي آن را باز ميكرد ديگر نمي توانسته ببندد. هر كارت هم فقط یکبار مصرف بوده است .
اتاق کشف رمز در زمان راه اندازی در قالب یک بسته توسط یک هلی کوپتر به محل سفارت منتقل شده و بدون حضور کارگران ایرانی در ساختمان سفارت نصب شده است، اتاق دارای سیستمهای امنیتی پیچیدهای است که بهعنوان مثال میتوان به سیستم سنجش وزن و سیستم چشمی اشاره کرد؛ تدابیر امنیتی در نظر گرفته شده بهطوری بوده که فقط یک نفر میتوانسته به این اتاق وارد شود. از تجهیزات اتاق کشف رمز میتوان به دستگاههای مختلف تلکس و دستگاه تفکیک ارسال اطلاعات چند رسانهای اشاره کرد. همچنین يك ديش در حياط سفارت قرار داشته که روي آن يك روكش گنبدي شكل كشيده شده كه مستقيم به ماهواره وصل مي شده و اطلاعات را به واشنگتن مخابره میکرده است. همچنين یك خط تلفن مستقيم به واشنگتن نيز وجود داشت.
از دربارشاه تا کف خیابان تحت شنود لانه جاسوسی
در انتهای راهرو اتاق مربوط به دستگاههای استراق سمع وجود دارد که وظیفه آن شنود اطلاعاتی در داخل کشور و همچنین کشورهای منطقه بوده و میتوانسته تمامی خطوط تلفنی در ایران از دربار شاه گرفته تا شخصیتها و افراد مورد نظر را مورد شنود اطلاعاتی قرار دهد.در این خصوص باید به این نکته اشاره کرد که تجهیزات استراق سمع و مخابراتی آمریکاییها به حدی پیشرفته بوده که به راحتی کشتیهای شناور در خلیج فارس را با فرکانس پایین میتوانستند شنود اطلاعاتی کنند.
تسخیر لانه به روایت تصاویر
در بخش پایانی بازدید از لانه جاسوسی با اتاقی مواجه میشویم که به تصاویر مختلف از این واقعه تاریخی و انقلابی اختصاص دارد.
در قسمتی از این اتاق تصاویر گروگانگیرهای آمریکایی دیده میشود، که دانشجویان در روز کریسمس در حال دادن هدیه به گروگانها در سفارت دیده میشوند. همچنین تصاویری مربوط به اجرای مراسم روز عید پاک در کتابخانه سفارت وجود دارد که نشان میدهد سه كشیش آمریكایی به سفارت آمدهاند تا مراسم عید پاك را اجرا کنند.
از عکسهای سیاه و سفید قدیمی که زیاد هم هستند و باعث میشود تا با وسواس بیشتری به عکسها خیره بشویم تجمعات مردمی در حمایت از اقدام دانشجویان در طول 444 روز تسخیر سفارت است. در این میان تصاویر مربوط به مراسم عاشورای سال 58 مقابل سفارت دیده میشود که شهید مهدی رجب بیگی، دانشجوی مسلمان پیرو خط امام(ره) پشت بلندگویی ایستاده و برای مردم نوحه میخواند و مردم در حال سینه زنی هستند. نوحه شعری بوده است در مذمت جنایات آمریکا و پلیدیهای استکبار جهانی و مدح بیداری مردم سراسر جهان و انقلاب مردم ایران. ترجیعبندی که مردم تکرارش میکردند این بود «کار آمریکا بود/ نقشه سیا بود/ مرگ به کارتر/ مرگ به کارتر»
در بخشی از این اتاق تصاویر دانشجویانی که در تسخیر سفارت شرکت داشتند و بعدا در دوران دفاع مقدس شهید شدند دیده میشود و در این میان تصویرشهید محسن وزوایی بیشتر به چشم میخورد با جدیت انقلابیاش که در دوران تسخیر سفارت به دلیل تسلط به زبان انگلیسی مسئولیت سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام را برعهده داشت.
بازدیدمان از موزه 13 آبان پایان یافته و در حال برگشت در محوطه لانه جاسوسی با صندلیهایی مواجهه میشویم که حکایت از برگزاری مراسمی تحت عنوان «سفارت نفوذ با حضور فاتحان لانه در سال58» دارد. در این برنامه قرار است تعدادی از دانشجویان سابق حاضر در تسخیر سفارت شرکت کنند. هرچند تعدادی انگشت شمار از فاتحان لانه جاسوسی از انقلاب دوم پشیمان شدهاند و خواب رابطه با آمریکا را میبینند اما قریب به اتفاق 400 دانشجوی پیرو خط امام(ره)، هنوز هم بر همان عهد هستند و معتقدند استکبارستیزی تعطیلبردار نیست.
***************************************
روزنامه قدس **
حزب « عدالت و توسعه» وپیروزی درنیمه دوم/ رقیه نصرتی
پیروزی حزب « عدالت و توسعه» در انتخابات پارلمانی ترکیه و افزایش ۴ و نیم میلیونی آرای آن در فاصله دو انتخابات در ۵ ماه، دستاوردی برای «رجب طیب اردوغان» و حزب حاکم بود تا دیگر نیازی به تقسیم قدرت با احزاب مخالف نداشته باشد وحکومت تک حزبی همچنان استمرار یابد.
انتخابات اخیر از آن جهت در ترکیه پیروزی بزرگی برای حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان بودکه این حزب در انتخابات هفتم ژوئن گذشته اکثریت لازم در پارلمان برای تشکیل دولت تک حزبی را از دست داد و برای تشکیل دولت نیازمند ائتلاف با احزاب مخالف شد، اما در انتخاباتی که یکشنبه برگزار شد، حزب عدالت و توسعه با کسب نزدیک به 50 درصد آرا توانست حدود چهار و نیم میلیون رأی بیشتر از انتخابات پیشین کسب کند و تعداد کرسی های خود را به 316 برساند.
در ترکیه برای تشکیل دولت یک دست و تک حزبی کسب 276 کرسی از550 کرسی پارلمان لازم است و از این رو حزب عدالت و توسعه در این انتخابات موفق شد 40 کرسی بیش از این حد نصاب را تصاحب کند و بار دیگر قادر تشکیل دولت تک حزبی شود.
در انتخابات پیشین (هفتم ژوئن گذشته) حزب عدالت و توسعه 18 میلیون و 867 هزار رأی کسب کرده بود که 259 کرسی پارلمان ر ا در اختیارشان قرار می داد اما در انتخابات اول نوامبر موفق شد با کسب 23 میلیون و 305 هزار رأی 316 کرسی پارلمان را به خود اختصاص دهد.
افزایش 5/4 میلیونی آرای حزب عدالت و توسعه در حالی اتفاق افتاد که رقیب اصلی این حزب یعنی حزب ملی گرای « حرکت ملی» بیش از 1 میلیون و 900 هزار ریزش رأی نسبت به انتخابات قبلی داشت و تنها توانست 41 کرسی پارلمان را کسب کند. همچنین حزب کردی «دمکراتیک خلق» که در انتخابات قبلی یکی از بهترین دستاوردهایش را داشت با ریزش بیش از یک میلیونی آرا مواجه شد. احزاب دیگر نیز با ریزش آرا مواجه شدند و بخش قابل توجهی از ریزش آرای این احزاب سر از سبد رأی حزب حاکم در آورد و در نهایت در فاصله 5 ماه از انتخابات پیشین تا انتخابات اخیر اردوغان به آنچه قبلا دست نیافته بود دست یافت.
پیروزی حزب «عدالت و توسعه» با وجود نارضایتی های موجود تعجب بسیاری را برانگیخت و سؤوالاتی را مطرح کرد که چگونه با وجود افزایش نارضایتی ها از این حزب و دولت بر آمده از آن، «عدالت و توسعه» موفق می شود، نسبت به دور قبل آرا بیشتری کسب کند.
علل زیادی برای این تغییر آرای مردم ترکیه می توان قایل شد.
در فاصله بین دو انتخابات، دولت ترکیه ظاهراَ به حمایت خود از داعش پایان داد و عملیات نظامی خود علیه داعش (به بهانه حمله تروریستی به گردهمایی فعالان جوان کرد در شهر سوروچ) را آغاز و به خاک سوریه و عراق گسترش داد. هر چند این عملیات بر علیه داعش آغاز شد اما نظامیان ترک بیش از آنکه به داعش حمله کنند به واحدهای نظامی پ.ک.ک حمله کردند و در پاسخ نیز گروه های مسلح کرد با حملات انتقام جویانه به واحدهای نظامی و غیر نظامی، جوی امنیتی را در ترکیه حاکم کردند و علاوه بر آن فشار شدیدی از سوی دولت ترکیه به حزب کردی «دمکراتیک خلق» وارد کردند . رهبران این حزب یکی از دلایل ریزش آرایشان را به این اقدامات دولت ترکیه نسبت می دهند و همچنین معتقدند که حملات ارتش به واحدهای پ.ک.ک و بستن بسیاری از دفاتر این حزب در سراسر ترکیه و دستگیری بیش از 500 فعال حزب دموکراتیک خلق در طی 5 ماه گذشته، فشارهای سیاسی گسترده ای را متوجه این حزب کرده است.
مورد بعدی اینکه در فاصله 5 ماه که از انتخابات پیشین تا انتخابات اخیر گذشته، اتفاقات مهم دیگری در ترکیه روی داد. حملات تروریستی در شهر سوروچ و حمله تروریستی به گردهمایی حامیان صلح در آنکارا که بیش از 100 کشته و صدها زخمی برجای گذاشت، فضای سیاسی داخلی ترکیه را شدیداَ تحت تأثیر قرار داد.
همچنین در نتیجه تحولات چند ماه اخیر، ارزش پول ملی ترکیه افت محسوسی را تجربه کرد و برای نخستین بار در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه در طول 13 سال گذشته ارزش برابری هر لیرترک در برابر دلار آمریکا به کمترین میزان خود رسید و رشد اقتصادی سالانه این کشور را شدیداً تقلیل داد و زنگ خطری جدی برای اقتصاد ترکیه به صدا در آمد.
عدم همکاری احزاب ترکیه در باره تشکیل دولت ائتلافی نیز یکی دیگر از علل به وجود آمدن بن بست سیاسی در ترکیه شد، هر چند بسیاری از ناظران تحولات ترکیه عقیده دارند حزب عدالت و توسعه مسئول عدم تشکیل حکومت ائتلافی بود زیرا رهبران این حزب تمایلی نداشتند قدرت را با احزاب مخالف خود تقسیم کنند.
همچنین برخلاف انتخابات دور قبل که حزب عدالت و توسعه بر تغییر نظام حکومتی این کشور از« پارلمانی به ریاستی» تمرکز کرده بودو همین موضوع سبب از دست دادن بخش قابل توجهی از آرا شده بود، اما در این انتخابات تلاش کرد، خود را به آن متمایل نشان ندهد و بر روی آن مانور داده نشد هرچند این موضوع همچنان یکی از اولویت های حزب به شمار می آمد.
دلایل فوق و بسیاری از دلایل دیگر سبب شد تا حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی اول نوامبر موفق به کسب اکثریت لازم برای تشکیل دولت غیر ائتلافی شود و رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان که اینک تبدیل به تاثیرگذار ترین دولتمرد سالهای اخیر در ترکیه شده است، همچنان امیدوار به تغییر ساختار نظام سیاسی ترکیه و حرکت به سمت تشکیل نظام ریاستی به جای نظام پارلمانی کنونی بماند. هر چند هنوز برای تشکیل یک نظام ریاستی نیاز به تغییر قانون اساسی دارد.
اینک می توان پیش بینی کرد که حداقل تشکیل دولت تک حزبی توسط حزب عدالت و توسعه به معنای ادامه سیاست های قبلی در داخل و خارج ترکیه و اصرار بر احیای دولت عثمانی است.
در خارج از مرزها و در مهمترین نقطه بحرانی منطقه، این پیروزی شادی تروریستهای سوری را به دنبال داشته و چند گروه تروریستی از جمله «احرار الشام»، «جیش الاسلام» و «ارتش آزاد» با صدور بیانیه هایی، پیروزی حزب «عدالت و توسعه» را به «رجب طیب اردوغان» تبریک گفتند.
تأثیر این موفقیت اردوغان در سیاست های منطقه ای و خصوصاً در سوریه در روزها و ماههای آتی مشخص خواهد شد هرچند ورود نظامی روسیه از نقش ترکها کاسته و تلاش برای ایجاد منطقه ممنوع پرواز و حایل توسط آنان را به حاشیه برده است. باید دید ترکیه چه اهداف جدیدی را در باره پیش می گیرد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
برای استمرار استکبارستیزی
بسمالله الرحمن الرحیم
با اینکه از 13 آبان سالروز بازداشت امام خمینی توسط رژیم وابسته، منحط و فاسد پهلوی و تبعید ایشان به ترکیه بیش از نیم قرن گذشته، خوی استکباری سردمداران قدرتهای استکباری به ویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه و صهیونیستها همچنان پابرجاست. به همین دلیل، استمرار مبارزه با استکبار نیز یک ضرورت است.
آنچه در ارزیابی وضعیت قدرتهای استکباری، اکنون به نظر میرسد اینست که شیوه اعمال نفوذ و برخوردها تغییر کرده ولی مطامع و سرکوبها همچنان ادامه دارد. از آغاز پیدایش قدرتهای استکباری در قرون جدید، چپاول ثروتهای ملتها، نفوذ در حاکمیتها، تغییر دادن فرهنگها و سرکوب آزادیخواهان همواره اقداماتی بودند که صاحبان خوی استکباری مرتکب میشدند. اکنون نیز همین اقدامات در دستور کار قدرتهای استکباری قرار دارند با این تفاوت که شیوهها تغییر کردهاند و از مستقیم به غیرمستقیم تبدیل شدهاند.
جنگهای نیابتی که در چند سال اخیر شاهد آنها در منطقه خاورمیانه هستیم، یکی از شیوههای جدید استکبار است. آمریکا و صهیونیستها با همراهی همپیمانان اروپائی و مزدوران منطقهای خود، آتش این جنگها را برافروختهاند و از رهگذر این جنگها منافع نامشروع خود را دنبال میکنند. در ظاهر، آمریکا و همپیمانانش عملاً در صحنههای این جنگها مشاهده نمیشوند و حتی دولتمردان آمریکائی ادعا میکنند با داعش درحال مقابله هستند، ولی واقعیت اینست که آنها به داعش و سایر تروریستها سلاح، مهمّات، پول، برنامه، اطلاعات، مواد غذائی، دارو و هر چیز دیگری که بخواهند میدهند تا از طرف آنها به جنگ و برادرکشی در سوریه، عراق، لیبی، افغانستان و هر جای دیگر که لازم بدانند ادامه دهند. در یمن نیز ظاهراً عربستان و امارات و بعضی کشورهای عربی درحال جنگ هستند ولی اطلاعات موثق نشان میدهند صهیونیستها با ارسال سلاح و اعزام ژنرالهای اسرائیلی درحال مدیریت این جنگ هستند و حتی به اعراب اجازه پایان دادن به حملات نظامی را نمیدهند.
جنگ نیابتی برای آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس و فرانسه سودهای زیادی دارد. از جمله اینکه به برادرکشی میان مسلمانان دامن زده میشود، سلاحهای صاحبان کارخانههای اسلحهسازی و زرادخانههای غربی و صهیونیستی به فروش میروند، ثروتهای کشورهای اسلامی به جیب سرمایهداران غربی و صهیونیست سرازیر میشود، زیرساختهای کشورهای اسلامی ویران میشوند، چهره اسلام به عنوان یک دین خشن به جهانیان معرفی میشود، تعالیم انسان ساز اسلام به زیر سئوال میروند و حتی اعتقادات دینی نسلهای جدید مسلمان نیز دچار تزلزل میگردد. اینهمه سود برای دولتهای استکباری و سرمایهداران غربی و صهیونیست که در پشت جنگهای نیابتی صحنهگردانی میکنند آیا کافی نیست؟!
با استفاده از آثار زیانباری که جنگهای نیابتی برای کشورهای اسلامی دارد، سران استکبار برای نفوذ در حاکمیتها و تغییر فرهنگها بهرهبرداری میکنند و اهداف نامشروعشان را پی میگیرند. امروزه ابزارهای جدید برای تبلیغ و وارونه جلوه دادن واقعیات نیز از هر زمان دیگری بیشتر است و قدرتهای استکباری بیش از دیگران از این ابزارها استفاده میکنند. این، همان جنگ نرم است که در کنار جنگهای نیابتی و به جای جنگ سخت، به عنوان ابزار نامرئی، بخش پایانی نقشه قدرتهای استکباری را برای نفوذ فکری، سیاسی و فرهنگی به اجرا در میآورد.
بدین ترتیب، تردیدی باقی نمیماند که استکبار به کار خود مشغول است و طبعاً ما نیز اگر میخواهیم آزاد و مستقل باشیم و ثروتهای مادی و معنوی خود را از دستبرد استکبار حفظ کنیم باید جبهه استکبارستیزی را گرم نگهداریم و در انجام این وظیفه انقلابی کوتاه نیائیم.
جمهوری اسلامی ایران، در 36 سال اخیر، به عنوان الگوی مبارزه با استکبار در سرتاسر جهان شناخته شده است. این افتخار را امام خمینی با نهضت اسلامی خود و به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی در ایران برای این ملت به ارمغان آورده است. ما مفتخریم که به برکت این انقلاب، از یوغ استعمار و استکبار آزاد شدهایم، به استقلال رسیدهایم، درحال حرکت به جلو هستیم و در منطقه نیز بزرگترین قدرت محسوب میشویم و تا امروز نیز در برابر قدرتهای زورگو ایستادهایم و همین ایستادگی پیروز، برای ملتها الگو شده است. طبیعی است که به جرم همین ایستادگی، مورد تهاجم قدرتهای استکباری باشیم و مزاحمتهای زیادی برای ما ایجاد شود.
تجربه 36 سال گذشته نشان داده است که ما میتوانیم در برابر استکبار بایستیم و از میدانهای مختلف پیروز بیرون بیائیم. در عین حال، باید به این واقعیت نیز توجه کنیم که مقابله با شیوههای جدید استکبار برنامههای موثر میخواهد. در راس این برنامه انسجام داخلی، پرهیز از اختلاف و هوشیاری کامل در برابر ترفندهای دشمنان قرار دارند. اگر روز 13 آبان، که روز استکبارستیزی است، قرار است امسال برای ما رهآوردی داشته باشد این رهآورد اینست که این امور را که لازمه قطعی استکبارستیزی هستند در دستور کارمان قرار دهیم. با این دستور کار، قطعاً در ادامه مبارزه با استکبار جهانی باز هم پیروز خواهیم بود.
***************************************
روزنامه خراسان**
نفرینی که از معرفت برمیخیزد/علیرضاقربانی
سیزدهم آبان در تقویم مناسبتهای کشور ما به روز ملی مبارزه با استکبار نام گذاری شده و ازآنجاکه مصداق بارز و کامل استکبار در قاموس واژگان ایرانی، رژیم ایالات متحده آمریکاست، رساترین فریاد و شعاری که در این مناسبت انقلابی شنیده میشود، لعن و نفرینی است که در قالب شعار «مرگ بر آمریکا» تبلور مییابد.
فریاد و شعار بلند مرگ بر آمریکا برای نسل اول انقلاب و کسانی که دوران دفاع مقدس را درک کرده اند و از دشمنیهای آمریکا با ملت ایران و جنایات این مستکبر در حق ملت ایران و دیگر آزادگان و مظلومان جهان آگاه بودند، شعاری برخاسته از آگاهی بود و کارنامه سیاه کاخ سفید در تاریخ چند ده ساله گذشته مملو از نمونهها و اقداماتی است که پاک کردن لکه ننگ و داغ نکبت آن از دامن و پیشانی آمریکا بسیار مشکل است، اما چرایی زنده ماندن این شعار و گسترش و عمق روزافزون آن رابطه مستقیمی با تداوم عملکرد نفرت آفرین آمریکاییها دارد. طوری که جوان و نوجوان امروز هم به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب با همان «پشتوانه قوی عقلی و منطقی» نسلهای گذشته فریاد مرگ بر آمریکا سر میدهد و گسترش فناوری اطلاعات و رسانههای نوپدید تصویر روشن تری در ذهن جوان امروز شکل میبخشد.
رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز گذشته در جمع پرشور جوانان و نوجوانان به بازخوانی بعضی مصادیق دشمنی و جنایات آمریکا علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی پرداختند و بر شناخت دشمنی عمیق آمریکا با ملت ایران تأکید کردند، بااین حال حتی اگر به زعم جریانی که تلاش میکند این سابقه دشمنی را هرچه زودتر به بایگانی بسپرد و با تسامح و تساهل و ذکر اینکه گذشتهها گذشته است، یا اگر درک ابعاد عمیق جنایت آمریکا در حق مردم ایران با کودتای 28 مرداد سال 1332 برای نسل جدید دشوار باشد، حتی اگر کسانی سعی کنند بر حمایت آمریکا از جنایات فجیع صدام در ویرانی بخشهای وسیعی از کشور ما و به خاک و خون کشاندن صدها هزار نفر از هموطنان ما سرپوش بگذارند، بازهم برای جوان و نوجوان امروز مصداقهای تازه و عینی و قابل لمسی از چهره واقعی آمریکا هست که بتواند خشم و نفرت هر انسان آزادهای را برانگیزد.
جوان و نوجوان امروز، سایه حمایت آمریکا را بر فراز سر داعشی خون خواری میبیند که سینه جوان مسلمان سوری را میشکافد و قلب خون بارش را به دندان میکشد، همان گونه که حمایت و هدایت مستقیم آمریکا را در اقدام خلبان سعودی سوار بر پرندههای مرگ آمریکایی مشاهده میکند که کودک و کهن سال و زن و مرد بی دفاع یمنی را زیر بمباران وحشیانه قتل عام میکند، یا سرباز سنگدل اسرائیلی که کودکان و نوجوانان فلسطینی را هدف قرار میدهد و خانه اش را بر سر والدینش خراب میکند، تنها با پشتیبانی آمریکا موفق به این جنایت میشود.
بحثها و خبرهایی که در طول چند سال گذشته درباره مذاکرات هستهای و تحریمهای ضد انسانی و ظالمانه آمریکا علیه مردم ایران، هرروز بخش عمدهای از واژگان شنیداری و تصاویر دیداری نسل امروز را تشکیل داده است، حداقل این فایده را داشته که جوان و نوجوان ایرانی را با این پرسش روبه رو کند که مگر آمریکا چه کاره است که مسیر پیشرفت کشور او را مسدود کرده و با اعمال فشار و تحریم و تهدید و دشمنی زندگی را بر او و هموطنانش تلخ کرده است؟
بی شک این سوالات و پاسخهای آن مبنای محکمی برای این رویکرد است که اهداف آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران هیچ تغییری نکرده و آنها اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند لحظهای درنگ و تأمل نخواهند کرد. سخنان اوباما که «اگر میتوانستم تمام پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را برمی چیدم» مصداقی روشن بر این مدعاست و نباید این حرف تاریخی امام(ره) را از یاد ببریم که مکرر میفرمودند: «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید». فریاد مرگ بر آمریکایی که به طور مشخص مفهوم آن مرگ بر سیاستهای آمریکا و استکبار است.
همه اینها باعث شناخت و معرفتی میشود که نفرین و آرزوی مرگ را برای این همه بدی و جنایت، از عمق جان بر تارهای حنجره مینشاند. آرزوی مرگ برای جرثومه فسادی چون آمریکا درواقع دعایی حقیقی است که از نهاد مظلومان جهان برآمده و دیر نخواهد بود که بر هدف اجابت بنشیند.
***************************************
روزنامه ایران**
منشأ بدبینی تاریخی به امریکا /دکتر سیدعلی میرباقری
در آستانه روز 13 آبان، رهبر معظم انقلاب 2 دیدار مهم خویش را به بحث سیاست خارجی اختصاص دادند. ابتدا در جمع سفرا اصول و خطوط سیاست خارجی کشور را بویژه در دوران پس از توافق هستهای ترسیم کردند و دیروز در جمع دانشآموزان مسأله تاریخی تضاد ایران و امریکا را واکاوی کردند. اینکه چرا دو نشست پیاپی مرجع اول کشور به مسائل سیاست خارجی سوق پیدا کرده است، میتوان به ظن قوی حدس زد که جامعه ایران وارد برههای شده است که در آن روابط خارجی و سیاست بینالملل وزن و اهمیت افزونتر از دورههای گذشته پیدا کرده است و گام نهادن در این میدان جدید نیازمند یک نقشه راه و استراتژی تازه است که اصول کلان آن را مقام اول حاکمیت و شیوهها و ساز و کارهای اجرای این اصول را دولتمردان و دیپلماتها برمیگزینند.
با وجود آنکه دو نشست رهبر معظم انقلاب با قشرهای خاصی مثل سفرا یا فرهنگیان بوده است اما ایشان مسائل مهم سیاست خارجی را به صورت عام با افکار عمومی در میان گذاشته است. به طور مثال در نشست دیروز که به تحلیل فراز و نشیب رفتار و نگاه ایرانیها به امریکا اختصاص داشت، ایشان با زبانی اقناعی به بسیاری از سؤالاتی که در ذهن هر شهروند ایرانی بویژه طیف دانشآموز و دانشجو جریان دارد، پاسخ گفتند. سخن رهبر معظم انقلاب در ارتباط با امریکا منظومهای است که آمیزهای از تجربههای تاریخ سده اخیر، ادله عقلی و نیز الزامات نظام انقلابی ایران است. در این نگاه ایشان با صراحت به مقایسه کفه سود و زیان دوستی با امریکا میپردازد و با کنار هم چیدن مضرات خوشبینی به طرف امریکایی تأکید میکند بهبود روابط با امریکا در این برهه به مصلحت نیست و چنانکه زمانی به سود ایران بود، رهبری آن را بیان خواهند کرد. رهبر معظم انقلاب امسال در آستانه روزی که اختصاص به مبارزه با امریکا دارد، بیش از هر چیز بر «دادههای تاریخی» استناد کردند. در یک منحنی تاریخی ایشان بر آن شدند تا نقاط اوج و حضیض موقعیت ایران مقابل این حریف بینالمللی را نمایان سازند.
واقعیت امر این است که رفتار تاریخی ایرانیها نسبت به امریکا همواره با 2 سویه افراط و تفریط پیش رفته است. این نگاه دو گانه نه تنها بر سیاست بلکه بر عرصههای فرهنگ و اقتصاد نیز سایه افکنده است به گونهای که در مقابل قطب روشنفکران چپگرای ضد امپریالیست همواره جبههای از نخبگان لیبرال قرار گرفتهاند. افرادی در برههای از تاریخ در صحنه سیاست حضور داشتهاند که به معنای واقعی کلمه به این امید و خوشبینی بودهاند که امریکا در نقش پلیس صلح و دموکراسی ظاهر خواهد شد و ارتش بزرگ آن به جنگ همه دیکتاتورها خواهد رفت. نگاه انتقادی رهبر معظم انقلاب در نشست دیروز متوجه همین طیف از افراد بود. در این باره ایشان به طور خاص بر اشتباه روشنفکران دهه 20 و 30 انگشت تأکید نهادند و گفتند که چگونه آن روزگار، ایرانیان خسته از سلطه استعمار بریتانیا به اصلاح و تعدیل روابط بینالملل با حضور امریکا دلخوش کرده بودند.
در دوران معاصر این امید و خوشبینی نیز در برهه بعد از جنگ سرد بروز کرد وقتی که امریکا وعده خاورمیانه نوین و مبتنی بر مردمسالاری را داد تا جایی که حتی نسل سیاستمداران نومحافظهکار این کشور مدعی شدند با یورش به خاورمیانه جای حکومت واپسگرای طالبان در افغانستان و استبداد صدام در عراق، نظامهای دموکراسی نوین را خواهند نشاند. این تصورات خوشبینانه در دوره بعد از جنگ عراق و افغانستان رنگ باخت و با سقوط دولت نومحافظهکاران، سیاستمداران این کشور آشکارا در دوراهی انتخاب میان منافع اقتصادی و اصول دموکراسی دچار تناقض شدند. دامنه این تناقضات بعد از بهار عربی به اوج رسید یعنی زمانی که واشنگتن از یک سو دست رژیمهای محافظهکار عرب را در سرکوب جنبشهای کاملاً مسالمتآمیز در بحرین و یمن بازگذاشت و از سوی دیگر با ادعای صلح و دموکراسی به میدان جنگ نظام سیاسی سوریه رفت.
نکته شایان توجه این است که دو مقام بلندپایه سیاست خارجی ایران بعد از رهبری یعنی رئیس جمهوری و وزیر خارجه طی دو سال اخیر هر بار در برابر این سؤال که نگاه شما به سیاست خارجی امریکا چیست تصریح کردهاند که ما به حکم تجربههای تاریخ به امریکا بدبین هستیم و با استناد به توصیه مکرر بنیانگذار انقلاب گفتهاند که موضوع تغییر باید در رفتار عملی امریکا خود را نشان دهد. در عین حال همه مدیران ارشد نظام متفقالقول هستند که راه غلبه بر تجربههای تلخ روابط ایران و امریکا ضمن تکیه بر اهرم تدبیر و هشیاری سیاسی، بالا بردن توانمندی و قدرت ملی است، یعنی همان چیزی که توسعه پایدار و مبتنی بر منافع ملی در عرصههای مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خوانده میشود.
***************************************
روزنامه جام جم **
وظیفه دانشجویان امروز / حسین شیخالاسلام
تسخیر لانه جاسوسی در آبان سال 58، واقعهای درسآموز بود که هنوز با گذشت بیش از سه دهه از آن میتوان ابعاد مختلف آن را بازخوانی کرد.
واقعیت این است که ایران با پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رهبر جبهه مستضعفان و مظلومان در مقابل جبهه ظلم و سلطهگری شناخته شد و تسخیر لانه جاسوسی، این وجهه جمهوری اسلامی ایران را بسیار آشکارتر از گذشته کرد و در سراسر جهان به نمایش گذاشت. اشتباه آمریکاییها در این مقطع خیلی به نفع انقلاب شد؛ زیرا آنها با اعتقاد به اینکه دانشجویان کاری غیردیپلماتیک و خلاف قوانین بینالمللی انجام دادهاند، با فشار تبلیغات سعی کردند دانشجویان و حضرت امام (ره) را مجبور به عقبنشینی کنند؛ اما حضرت امام این تهدید را به فرصت تبدیل کردند و از موج رسانهای که آمریکاییها برای مطرح شدن ماجرا در سطح جهان ایجاد کردند استفاده و تا حد امکان، جنایات آمریکا را افشا کردند. آنها پس از این تلاشها از روشهای دیگر از جمله دیپلماتیک استفاده کردند سپس از سر استیصال به محاصره اقتصادی و قطع رابطه روی آوردند و در خانه آخر نیز به عملیات نظامی متوسل شدند که هیچ یک از این روشها، دستاوردی برای آنها نداشت. ایران بعد از انقلاب، دیگر ایران دهههای 30 و 40 نبود و حضرت امام (ره) نیز چهرهای شبیه دکتر مصدق نبود، اما آمریکاییها این را نمیفهمیدند و در عمل نشان دادند به هیچ عنوان، حاضر نیستند به ملت ایران احترام بگذارند.
واقعیت روابط ایران و آمریکا در سالهای گذشته نشان داده که درگیری ما با آمریکاییها یک درگیری وجودی است؛ به این معنی که موفقیت ما شکست آنهاست و آنها نابودی ما را میخواهند و ما هم نابودی آنها را میخواهیم و این تعارض در سالهای گذشته بسیار واضحتر شده است و جبههبندیها بسیار شفافتر و جدیتر. ما در سالهای پس از انقلاب بسیار بیشتر از غربیها و دنیای استکبار، پیشرفت کردهایم و عملا رژیم صهیونیستی را فلج کردهایم. در خیلی از زمینهها نیز تجربهای نداشتیم اما اکنون با آنها هماوردی میکنیم که از جمله آنها میتوان به بحث مذاکرات هستهای اشاره کرد. البته آنها نیز در مقابل، بیکار نبودهاند و با استفاده از ابزار تروریسم، مسلمانان را به جان هم انداختهاند و با تفرقهافکنیهای قومی و مذهبی، منطقه را به سمت تجزیه پیش میبرند که همه اینها نشاندهنده ادامه درگیریهای پیچیده میان آمریکا و ایران و ضرورت آگاهی و هوشیاری مسئولان است.
در حال حاضر ملت ایران و دانشجویان نیز باید توجه داشته باشند که روز 13 آبان فقط نباید روز ملی مبارزه با استکبار باشد بلکه باید به روز جهانی استکبارستیزی تبدیل شود و این به عهده دانشجویان است که با قشرهای روشنفکر کشورهای دیگر تماس برقرار کنند و با به کارگیری دیپلماسی عمومی و با همکاری با دانشجویان پیشرو و حق طلب و آزاده در دیگر کشورهای جهان، این روز را به یک روز جهانی تبدیل کنند.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
انفعال هندسی آمریکا و همپیمانان در خاورمیانه /دکتر جواد حقگو
در روزهای اخیر اخباری از شکلگیری دار و دستهای تازه با نام «جبهه انقلابیون رقه» در سوریه به گوش میرسد؛ گروهی که پس از فروپاشی یگانهای ارتش موسوم به آزاد سوریه و پیوستن نیروهای آن به گروههای تروریستی قرار است بهعنوان ائتلاف جدید مخالفان به اصطلاح میانهرو دولت دمشق طرف حساب و نماینده منافع کشورهای غربی باشد و با چنگاندازی بر گوشت قربانی سرزمین سوریه، بعدها پای میز مذاکرات سهمخواهی کند. البته اکنون خطر گسترش گروههای تروریستی سبب شده آمریکا و دیگر اربابان غربی این ائتلاف کُرد- عربی در شمال سوریه به صورت اعلانی آن را برای جنگ با داعش تجهیز کنند.
بنابر اعلام مقامات آمریکایی، طی روزهای گذشته نزدیک به صدها تن سلاح و مهمات برای مخالفان دولت «بشار اسد» از طریق هوایی ارسال شده است.
این اقدام آمریکاییها را میتوان تکرار مکرر تاکتیکی ناکارآمد و بینتیجه دانست که سالهاست در خاورمیانه به اجرا درآمده و در کمال شگفتی به راهبرد واشنگتن برای پیگیری اهداف و منافع منطقهای مبدل شده است؛ راهبردی که باید از آن زیر عنوان استراتژی ایجاد چندوجهیهای منطقهای با حضور متحدان خاورمیانهای یاد کرد که بیشتر جنبه سلبی و واکنشی داشته تا ایجابی و کنشی.
نقطه شروع این راهبرد هندسی را میتوان در سالهای پیش از انقلاب اسلامی جست که در کنار ایران و عربستانسعودی بهعنوان پایههای سیاست دوستونی آمریکا، رژیم اشغالگر قدس رکن اساسی سیاستورزی خاورمیانهای بود و مثلث تهران- ریاض- تلآویو اضلاع اصلی سیاست منطقهای آمریکا را تشکیل میدادند. البته در راهبرد ضدکمونیستی واشنگتن اضافه شدن ترکیه به این مثلث نماد یک چهاروجهی غربی علیه مسکو بود.
پیروزی انقلاب اسلامی اما سبب شد ماهیت راهبرد هندسی از کنش به واکنش تغییر یابد. به این معنا که روی کار آمدن دولت انقلابی در تهران توجه واشنگتن را از خطر نفوذ کمونیسم به تسری انقلاب اسلامی ایران به منطقه معطوف داشت و سبب شد چندوجهی جدیدی ضدجمهوری اسلامی ایران به وجود آید.
در این چندوجهی، آمریکا دیگر نقش غیرمستقیم و هدایتکنندگی را ایفا نمیکرد بلکه خود در قامت یکی از اضلاع چندوجهی ظاهر شد تا با همراهی عراق بهعنوان نماد پانعربیسم، کشورهای حاشیه خلیجفارس به رهبری سعودی بهعنوان قطب محافظهکاری و رژیم صهیونیستی مربعی را برای نابودی نظام نوپای انقلابی شکل دهد.
در این تجربه هندسی بهرغم ادعای بیاساس برخی در زمینه تلاشهای تلآویو برای حمایت از ایران در برابر «صدام» شواهد بسیاری نشان میدهد صهیونیستها در برافروختن جنگ تحمیلی علیه ایران نقشی اساسی داشتهاند. در این میان کشوری چون ترکیه نیز کوشید در کشاکش نزدیک به یک دهه جنگ ایران و عراق، در راستای منافع خود نقش دلال منطقهای و تامینکننده انواع نیازهای 2 طرف مخاصمه را ایفا کند.
هر چند این سیاست هندسی از طریق به راه انداختن جنگ در منطقه و حمایت از یک دولت تجاوزگر نتوانست راه به جایی برد اما آمریکاییها حاضر به کنار گذاشتن رویکرد انفعالی فربهسازی دشمنِ دشمنان منطقهای در قالب ائتلافهای چندوجهی نشدند و در جریان شکلدهی به القاعده تجربه آزموده را باز آزمودند.
بسیاری متفقند القاعده بهعنوان گروه دستساخته آمریکا و متحدان منطقهای این کشور پس از پایان تاریخ انقضای مصرف علیه شوروی در افغانستان کنار گذاشته و سپس تبدیل به تهدیدی علیه این کشور شد. در شکلگیری القاعده ارتجاع عربی با نقشآفرینی سعودی، امارات و... ضلعی بود که در کنار سرویسهای امنیتی پاکستان و آمریکا مثلثی شوم را تشکیل میداد.
پس از تجاوز آمریکا به عراق و از بین رفتن ثبات و امنیت در این کشور، تلاش برای جذب و استحاله نیروهای وابسته به القاعده در تشکیلات جدید با کارکردهای جدید سبب ایجاد گروه داعش شد؛ گروهی که شکلگیری و گسترش آن مرهون عملکرد چهاروجهی آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیجفارس بود.
داعش برخلاف القاعده مسیر تصرف سرزمین و ایجاد خلافت در قلمروی کشورهای اسلامی را پیموده و با چنگاندازی بر بخشهای گستردهای از عراق و سوریه اینک به جرثومهای غیرقابل کنترل تبدیل شده که حتی تهدیدات خود را به سوی غرب و حتی قلمروی حامیان خود میپراکند.
نکته مهم در این میان تکرار تجارب اینچنینی از سوی آمریکا و متحدان منطقهای این کشور است که نه تنها گرهی از کار چندوجهیهای انفعالی نگشوده بلکه به چالشهای آن دامن زده است. اما ریشه و فلسفه این نوع رفتار و دلیل ناکارآمدی آن را میتوان در بیانات رهبر حکیم انقلاب جست که در میانه مهرماه در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمودند: «دستگاههای استکباری در این منطقه هدفهای خطرناکی را برای خودشان تعریف کردهاند. اینها هدفهایی است که با سرنوشت ملتها سر و کار پیدا میکند. ابزارهایی هم که به کار میگیرند، ابزارهای بسیار خطرناک و غیرانسانی و سبعانه است. یعنی هیچ ابایی ندارند روشهایی را به کار بگیرند که انسانهای بیگناه کشته شوند».
به این ترتیب میتوان گفت زمانی که ابزارهای پیادهسازی تاکتیکها به شکلی نامشروع تامین شود و این تاکتیک خود در جایگاه راهبرد قرار گیرد، شکست آن به معنای شکست راهبرد خواهد بود هر چند برای زمینهسازی آن ائتلافهایی چندوجهی شکل گیرد. در این میان ماهیت انفعالی رفتارهای آمریکا و متحدان نیز عنصری تعیینکننده و موثر در سرنوشت راهبردهای هندسی به شمار میرود.
***************************************
روزنامه رسالت**
هيئت نظارت بر اجراي برجام چه شد؟ / سيد مسعود علوي
مقام معظم رهبري در نامه به رئيس جمهور براي جلوگيري از نقض عهد و تخلفات و فريبکاري آمريکا در اجراي برجام فرمودند: «يک هيئت قوي، آگاه و هوشمند براي رصد پيشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بر آن تصريح شده، تشکيل شود.» سئوال مهم و کليدي اين است که امروز پس از گذشت دو هفته از صدور اين فرمان، چنين هيئتي تشکيل شده است؟ اين هيئت بدون شک بايد متشکل از کارشناسان فني هسته اي، حقوقدانان برجسته آشنا با حقوق بين الملل، سياستمداران برجسته حساس به منافع و مصالح ملي، کارشناسان خبره نظامي، کارشناسان مالي و محاسباتي، کارشناسان اقتصادي و... باشد. وظايف و ترکيب اين هيئت بايد سريعاً طبق فرمان رهبري در شوراي عالي امنيت ملي تعيين و تصويب شود. آيا اين اقدام صورت گرفته است؟
مردمي که شعار مي دادند؛ «انرژي هسته اي حق مسلم ماست» و منتقدين هوشمندي که با ريزبيني نقد برجام را مطرح کردند، اگر پرسشي در مورد اجراي برجام داشته باشند، بايد از اين هيئت بپرسند و آنها هم بايد پاسخگو باشند.
آقاي صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي اعلام کرده است؛ «اجراي برجام را با جمع آوري شماري از سانتريفيوژهاي مستقر در نطنز شروع کرده ايم.» آقاي عراقچي هم از آغاز اجراي برجام سخن گفته است. اين در حالي است که اولين شرط از شروط مهم مقام معظم رهبري در مورد لغو تحريم ها عملي نشده است. تعجيل دولت در اجراي تعهدات ايران بدون اخذ هيچ تضمين کتبي از رئيس جمهور آمريکا و اتحاديه اروپا مبني بر لغو کامل تحريم ها، سئوال برانگيز است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در بند اول نامه خود در تعيين شروط برجام فرمودند: «از آنجا که پذيرش مذاکرات از سوي ايران اساساً با هدف لغو تحريم هاي ظالمانه اقتصادي و مالي صورت گرفته است و اجرايي شدن آن در برجام به بعد از اقدام هاي ايران موکول گرديده، لازم است تضمينهاي قوي و کافي براي جلوگيري از تخلف طرف هاي مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبي رئيس جمهور آمريکا و اتحاديه اروپا مبني بر لغو تحريم هاست. در اعلام اتحاديه اروپا و رئيس جمهور آمريکا، بايد تصريح شود که اين تحريم ها به طور کلي برداشته شده است. هر گونه اظهاري مبني بر اينکه ساختار تحريم ها باقي خواهد ماند، به منزله نقض برجام است.»
اوباما در انجام اين وظيفه مهم که در برجام به عهده آنهاست، در بيانيه خود اعلام کرده است؛ به وزارت خارجه اعلام مي کنم که بعد از راستي آزمايي آژانس و تأييد آن از سوي وزارت خارجه، براي کاهش برخي از تحريم ها کسب آمادگي کنيد.
اولاً: به جاي لغو، از واژه «کاهش» استفاده کرده است.
ثانياً: گزارش آژانس را مشروط کرده به تأييد آن از سوي وزارت خارجه آمريکا!
آيا اين بدعهدي در آغاز کار، مسموع است؟ اين حتي از کف برجام هم پايين تر است! در بيانيه اوباما چيزي در مورد لغو تحريم هاي کنگره گفته نشده است. در متن برجام از لغو تحريم ها در مورد فروش نفت و نيز تحريم هاي اشخاص حقيقي و حقوقي سخن به ميان آمده است. اما در بيانيه اوباما هيچ اشاره اي به آن نشده است.
آيا اراده اي براي پيگيري الزامات شوراي امنيت ملي و مصوبه مجلس و نيز شروط نه گانه رهبري، در دولت ديده مي شود؟ متن برجام به اندازه کافي نقاط ابهام و ضعف هاي ساختاري دارد. اگر به همين متن مبهم و داراي ضعف ساختاري هم عمل نشود، نتيجه کار چه مي شود؟
جمعي از نمايندگان مجلس طي تذکري به رئيس جمهور، خواستار توقف دستور جمع آوري سانتريفيوژهاي نطنز و فردو پيش از اخذ تضمين هاي کتبي از طرف مقابل شدند. عجله دولت براي اجراي زودهنگام برجام در حالي که جدول زماني و الزامات فني آن مهيا نيست، براي چيست؟ رئيس جمهور آمريکا به عنوان طرف اصلي دعوا، نه تنها به اولين تعهد خود عمل نکرده است، بلکه در اولين فرصتي که در اين ايام پيدا کرده، دوباره تهديد «گزينه نظامي روي ميز است» را به رخ ملت ايران کشيده است! رئيس جمهور در پاسخ به نامه مقام معظم رهبري، دغدغه لازم براي اجراي مشروط مصوبه مجلس و تحفظ هاي شوراي عالي امنيت ملي در برجام را نشان نداد. رئيس جمهور در اين نامه نوشته است: «تحريم هاي ظالمانه اقتصادي، تجاري، مالي بين المللي و يک جانبه اي که توسط شوراي امنيت سازمان ملل و اتحاديه اروپا و آمريکا عليه جمهوري اسلامي ايران برقرار شده بود، رفع گرديدند... ساختار تحريم ها از هم پاشيد.» اين تصويري که رئيس جمهور از برجام و عملکرد 1+5 مي دهد، واقعي نيست و بيشتر به يک خوش باوري و اعتماد بي دليل به دشمن ترين دشمنان اسلام، نظام، انقلاب و مردم شبيه است. ابتدايي ترين کار در اجراي فرامين رهبري در نامه مربوط به اجراي مشروط برجام، اين بود که رئيس جمهور براي اجراي بند آخر توصيه هاي رهبري، بلافاصله واردات هر گونه مواد مصرفي از آمريکا را ممنوع اعلام مي کرد و آن را به منزله ابلاغيه به وزير اقتصاد و دارايي و وزير صنعت، معدن و تجارت و ديگر مسئولين ذي ربط اعلام مي نمود.
رئيس جمهور در ديدار با سفرا گفت: «عقب نشيني از اصول، راهي به دستگاه ديپلماسي ندارد.» اين حرف خوب و درستي است. بزرگ ترين آزمون دولت در عمل به اين حرف، درست، اجراي صحيح برجام بر اساس شروط 28 گانه شوراي امنيت ملي، مجلس شوراي اسلامي و نهايتاً شروط و الزامات رهبري است.سخن در مورد اجراي درست برجام، بسيار است. آن را به وقت ديگري موکول مي کنيم. امروز روز 13 آبان، روز ملي مبارزه با استکبار جهاني است. ميليون ها نفر از ايران اسلامي به خيابان ها مي آيند و عليه مظالم آمريکا و استبداد جهاني، اعتراض و اعلام بيزاري مي کنند. دولت براي همراهي با ملت، بايد در اجراي مشروط برجام، با مردم يکصدا و هماهنگ باشد.
***************************************
روزنامه شرق**
٣٦ سال تقابل ما و آمریکا /حسین شیخالاسلام
در سالگرد وقایع ١٣ آبان قرار داریم و سخنان روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار نمادین با دانشجویان و دانشآموزان در تبیین و تشریح ماهیت امروز ایالات متحده، اولویتهای ما دانشجویان فاتح لانه جاسوسی را بار دیگر یادآوری میکند. پیش از ورود به مبحث اصلی، معرفی استکبار و ابعاد مختلف آن برای خوانندگان «شرق» که عمدتا از میان نخبگان و روشنفکران جامعه هستند، اهمیت راهبردی دارد؛ چراکه به باور نگارنده، روشنفکران و فرهیختگان وظیفه خاصی در جامعه دارند و تغذیه درست فکری آنها میتواند در جامعه اثرگذار باشد. در جنگ جهانی دوم، آمریکاییها با درایت و صبر، کشتار اروپاییها به دست یکدیگر را به نظاره نشستند و در پایان این مصاف، سر بزنگاه وارد شدند و میوه خود را چیدند. آنان در این فکر بودند که ساختار جدیدی به دنیا بدهند که خروجی آن، پذیرش آقایی آمریکاییها باشد. استفاده از بمب اتم در فاجعه هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، برای گرفتن زهر چشم از همه دنیا بود و پس از آن، ساختارهای سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حتی پولی - مالی جهان بهگونهای شکل داده شد که تضمینهای لازم برای هرگونه رفتار دلخواه ایالات متحده را به دست دهد. از جنبه حقوقی با ساختار زورگویانهای به نام شورای امنیت سازمان ملل آشنایی داریم و حداقل برای ملت ایران، خروجی این شورا مشخص بوده است. ساختار مالی-پولیای که در تحریمهای ظالمانه سالهای اخیر علیه ملت ایران به کار گرفته شد نیز در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی نمود یافته و آمریکا تا آنجا پیش رفته است که قواعد داخلی خود را بر همه کشورها تحمیل میکند. در اجلاس برتن وودز واقع در نیوهمپشایر، نمایندگان کشورهای آمریکا، انگلستان و ۴۲ کشور دیگر، درباره نظام پولی بینالمللی تصمیمگیری کردند که ازجمله مهمترین موضوعات، انتخاب یک ارز بینالمللی بود. رئیس هیأت آمریکایی دلار آمریکا را پیشنهاد کرد و در مقابل کینز، اقتصاددان انگلیسی، معتقد بود باید پولی جدید ایجاد شود که واحد پولی هیچ کشوری نباشد. هر چند پیشنهاد دوم منطقیتر به نظر میرسید، ولی کشورهای جنگزده اروپایی که در آرزوی گرفتن وام از آمریکا بودند، با پیشنهاد آمریکا موافقت کردند. آمریکا متعهد شد در آینده با ذخیره طلا در بانک مرکزی آمریکا، به ازای هر ٣٥ دلار، یک اونس طلا پرداخت کند، اما در آگوست ١٩٧١ نیکسون، رئیسجمهور آمریکا بیانیه داد و تأکید کرد تا امروز دلار و طلا با هم مرتبط بودند، اما از امروز به بعد دلار مانند هر کالایی در بازار نرخ شناور خواهد داشت؛ این یعنی تا امروز که هر اونس طلا در حدود هزارو ١٠٠ دلار سیر میکند، همه افرادی که منابع خود را به صورت دلاری نگهداری کردهاند فقیرتر شدهاند. آمریکاییها پس از جنگ جهانی، هر زمانی پول نیاز داشتند، کاغذ چاپ کردند و کالا وارد کردند. با این پول، یک ارتش و اقتصاد عظیم ساخته شده که نظرات و خواستههای خود را در دنیا پیش میبرند؛ این معنای استکبار است. آمریکا با هیچ کشوری حتی متحدان اروپایی خود، رابطه از موضع برابر را برنمیتابد. در زمان بازداشت جناب نصرتالله تاجیک، دیپلمات ما در بریتانیا، دریافتیم براساس قرارداد استرداد مجرمان که بین آمریکا و انگلیس منعقد شده است، آمریکا حق هر نوع تصمیمگیری دارد، اما انگلستان، چنین حقی ندارد. آنها رسما از رؤسایجمهور اروپا جاسوسی میکنند، در خاک اروپا زندان مخفی دارند و سازمان سیا، هر کس را بخواهد ربوده و به مراکز مخوف منتقل میکند. آمریکا، کشوری است که وقتی مجلس، ماجرای بازگرداندن گروگانهای سفارت تسخیرشده آنان در تهران را دنبال کرد...
... و ما در الجزایر، توافقنامهای امضا کردیم که در بند نخست آن آمده آمریکا حق دخالات در امور داخلی ایران را ندارد، همان موقع سکوهای نفتی ما را هدف قرار داد و چند سال بعد، هواپیمای غیرنظامی ایران را برفراز خلیج فارس سرنگون کرده و اجساد صدها ایرانی بیگناه را به زیر آبهای خلیجفارس میفرستند و به فرمانده ناو وینسنس، مدال افتخار میدهند. در سالگرد تسخیر سفارت آمریکا قرار داریم. آن روزها در اسناد سفارت دیدم عناصر میدانی آمریکا در تهران و مسئول ایستگاه سیآیاِی و حتی افرادی از دولت موقت از آمریکاییها خواسته بودند شاه مخلوع و فراری ایران را نپذیرد، اما آنان چنین کردند. نمیدانیم هدف و نیت اصلی آنان چه بود، اما ملت ایران کودتای ٢٨ مرداد ٣٢ را فراموش نکرده بودند؛ ساقطکردن دولت ملی دکتر محمد مصدق برای تاوانی به نام ملیشدن صنعت نفت و بازگشت شاه به ایران. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، این توهین دوباره به ملت ایران را برنتافتند و آن واکنش طبیعی را از خود نشان دادند. امروز هم ما با آمریکا در همه جنبههای سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، رسانهای، سایبری و دیپلماتیک مواجه هستیم. واقع امر این است که در این ٣٦ سال، ما رشد کردیم و آنها هم رشد کردند. ما با تکیه بر محور مقاومت، در مقاطعی آنان را شکست دادیم و آنان هم ابزار فشار رسانهای، تبلیغاتی و اقتصادی و سیاسی علیه ایران را لحظهای کنار نگذاشتهاند. تفاوت ما، تواناییهایی است که نسبت به ابتدای انقلاب کسب کردهایم. امروز در جنگ مذاکرات هستهای، دیپلماتهای توانمند ما شجاعانه با ایالات متحده مواجه شده و کموکاستی نداشتند. از نظر علمی و نظامی توان منطقهای داریم و شرایط دیپلماسی عمومی ما را نمیتوان بههیچروی با ابتدای انقلاب و دوران تسخیر لانه جاسوسی مقایسه کرد، اما مقام معظم رهبری میدانند مصاف ما و آمریکا خیلی پیچیدهتر و گستردهتر از آن روزهاست. درگیری فرهنگی و فکری، امروز در بالاترین سطح در حال انجام است و آمریکا به دنبال شیوههای جدیدی برای کنترل ایران اسلامی است که ظاهری کاملا متفاوت با گذشته دارد. هوشیاری نسبت به این رویکرد، دغدغه همه دلسوزان نظام و منافع ملی و در رأس آنها مقام معظم رهبری است.
***************************************