صفحه نخست >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۸۳۵۴۴
صحبت های خواندنی شهریار زرشناس در ویژه برنامه ثریا:

کار از روزنه های نفوذ گذشته است

کار از روزنه های نفوذ گذشته است؛ اتوبان های نفوذ با کمک دستگاه های دولتی نئولیبرال برای نفوذ آمریکا ساخته شده است/جریان نئولیبرال مثل بازرگان متدین است، اما اعتقادی به مبارزه با نظام سلطه ندارد
برنامه ثریا این هفته و همزمان با ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی با موضوع بررسی مدل های نفوذ آمریکا برای استحاله انقلاب اسلامی با حضور دکتر شهریار زرشناس، عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و منتقد و پژوهشگر غرب و مدرنیته به روی آنتن رفت. ویژه برنامه ثریا به مناسبت سیزده آبان با توجه به صحبتهای بی پرده و صریح استاد شهریار زرشناس که پرده از نفوذ برنامه ریزی شده عناصر غرب در حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست ایران پس از انقلاب اسلامی آن هم با کمک عوامل نفوذی در دولتهای مختلف پس از انقلاب برداشت، بسیار متفاوت و متمایز بود. زرشناس در ثریا گفت کار از روزنه های نفوذ گذشته است، امروز باید از اتوبان های نفوذ سخن گفت، اتوبانهایی که با کمک دستگاه های مختلف دولتی برای نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دشمن ساخته و آماده شده است.

در ابتدای برنامه مجری ثریا به تالیفات دکتر زرشناس در زمینه های مختلف اشاره کرد و گفت:  استاد زرشناس تا کنون ۴۹ کتاب در زمینه‌های  فلسفه، مدرنیته، غرب‌شناسی و مسائل سیاسی و شناخت روشنفکری ایران و...  تالیف کرده اند و تالیفات ایشان می تواند برای دانشجویان و پژوهشگران بسیار مفید و راهنما باشد.

زرشناس در پاسخ به سوال اول مجری برنامه مبنی بر اینکه تاریخچه نفوذ، از ابتدای انقلاب اسلامی چه بوده و آمریکا چه طرح‌ها و مدل‌هایی را تا به امروز پیاده کرده است؟ گفت: برای پاسخ به این سوال بهتر است به صورت فشرده مروری بر حرکت جریان استحاله طلب از فردای پیروزی انقلاب داشته باشم چون آمریکا و خود نظام جهانی سلطه و کل استکبار غرب مدرن نمی‌خواستند و نمی‌توانستند بپذیرند که ایران به عنوان یک کشور از مجموعه اقماری این کشورها و جایگاهی که این‌ها برایش تعریف کرده بودند به عنوان یک کشور وابسته، خارج شود.

وی ادامه داد: بنابراین تمام سعی خود را کردند تا ایران را به شرایط قبل از انقلاب بازگردانند و سیطره غرب‌زدگی شبه مدرن را در کشور مستولی کنند .

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه تصریح کرد: برای انجام این کار در هر مقطع با توجه به شرایط، وضعیت و توازن قوا استراتژی و تاکتیک خاصی انتخاب می‌کردند، از همان ابتدای شروع تأسیس جمهوری اسلامی سال ۵۷-۵۸ می‌بینیم که یک جناح لیبرال در کشور حضور فعال دارند و در همان ابتدا مهندس بازرگان، نهضت آزادی و بسیاری از سران جبهه ملی و این‌ها که در دولت موقت بودند و وضعیت روشن بود.

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته افزود: بعد از واقعه بزرگ ۱۳ آبان و تسخیر لانه جاسوسی بنی‌صدر از داخل کشور نقش جریان لیبرالی را که این جریان خط استحاله را دنبال می‌کند، بر عهده گرفت.

وی بیان داشت: بعد از سال ۶۰ و به بن بست رسیدن جریان بنی‌صدر، روند حرکت جریان استحاله طلب که این بار ذیل  ایدئولوژی نئولیبرال خود را معرفی می‌کرد تغییر کرد؛ به این معنی که در حدود سال‌های ۶۰ تا ۶۸  مهره آشکار سیاسی و تابلوی آشکار سیاسی نداشتند اما یک فعالیت بطئی، جدی، پیچیده، خطرناک و تأثیرگذار داشتند.

زرشناس در ادامه اظهار داشت: در این مقطع ما نشانه‌های زیادی داریم که این‌ها جریان سازی در حوزه فرهنگ، وزارت ارشاد، وزارت آموزش عالی و حتی در شورایعالی انقلاب فرهنگی جریان سازی جدی داشت و با هدف ترویج و نهادینه کردن علوم انسانی و ترویج جهان‌بینی برآمده از علوم انسانی که یک جهان بینی کاملا  سکولاری که بخصوص بعد از ۱۹۸۰ به بعد مستحیل در نئولیبرالیزم بود و از طریق ایجاد تحرک و افزایش میدان عمل و تحرک برای روشن‌فکری معاندی در آنها سالها انجام شد.

وی ادامه داد: برخی از این روشنفکران معاند در سال‌های ۵۷ تا ۶۰ در عرصه مطبوعات و در عرصه بازار نشر کتاب به خارج از کشور رفته بودند و حالا با میدان دادن به اینها درحوزه مطبوعات و نشر کتاب دقیقاً روندی را شروع می‌کنند که می‌توان آن را فاز اول تهاجم فرهنگی دانست،که در دهه ۶۰ رخ می دهد.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه اظهار داشت: ما نشانه‌های زیادی در این خصوص داریم که سیاست‌گذاری‌های  وزارت ارشاد آن زمان کاملاً در جهت تقویت جریانی است که این جریان هدفش ترویج پشیمانی از انقلاب و این که هر نوع حرکت انقلابی به استبداد و توتالیتاریسم منجر خواهد شد، و در واقع یک نوع القای احساس یاس از هر نوع حرکت انقلابی است. مانند نوشته های حاتم قادری در این دوره در کتاب "انقلاب در جهان به هم پیوسته" می بینیم.

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته با بیان اینکه همان طور که مشاهده می‌کنید در مقطعی از سال ۶۷-۶۸ روشن‌فکران معاند داخلی تولیدات زیادی  ندارد  اما کورانی از ترجمه به راه می‌اندازند، کتابهای از هانا آرنت، مانس اشمربر، جرج اورول، کارلوس کاستاندا و.... ترجمه و منتشر می شود. وی گفت: تک‌تک این افراد از اعضای ناتوی فرهنگی هستند و آن‌ها در زمانی که جنگ سرد بین آمریکا و شوروی و بلوک شرق و غرب به منظور مبارزه با هر نوع آرمان‌گرایی و ایده انقلابی از هر سنخی چه اسلامی و  چه غیراسلامی صورت گرفت دقیقاً یک زرادخانه تئوریک ایجاد کرده بودند.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه بیان داشت: خانم هانا آرنت رئیس جامعه زنان صهیونیست است و کتاب‌های زیادی از جمله کتاب انقلاب، خشونت، توتالتریزم، امپریالیزم توتالیتر و غیره در سال‌های مختلف از وی منتشر شده است که محور اصلی این کتاب  این  است که هر نوع رویکرد انقلابی محکوم به ایجاد یک استبدادی بدتر از شرایط قبل است و باید دور انقلاب را خط کشید و هر نوع انقلابی به خشونت می‌انجامد و اساساً آرمان‌گرایی اشتباه است و این که دعوت به پیوستن به فضای موجود عالم و نظام جهانی، نرم‌ها و باورها می‌کند.

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته خاطرنشان کرد: مانس اشمربر یکی دیگر از کسانی است که از جریان انقلابی دست کشیده است و به ترویج ایده‌های نئولیبرالی پرداخته و کتاب معروفش خشم اقیانوس است که در سال ۶۲ یا ۶۳ به فارسی ترجمه می‌شود و به فاصله دو سه کتاب دیگر مجموعه مصاحبه‌ها و گفتگوها چاپ می‌شود که ناشرین خاصی دارند. نشر خوارزمی و نشر نو در این زمینه بسیار فعال است.

زرشناس در ادامه گفت: یک جریان نفوذ فرهنگی در بازار کتاب شروع می‌شود و به موازات این مسئله، جریانی خاص در حیطه مطبوعات شروع می‌شود که همه شاگردان عبدالکریم سروش هستند و آن‌ها بدون این که تابلوی خودشان را بالا ببرند در مطبوعات اصلی آن زمان یعنی کیهان، اطلاعات، مجله زن روز و کیهان فرهنگی کاملاً یک خط ستیز با آرمان‌گرایی، انقلابی‌گری و القای پشیمانی نسبت به این آرمانها را تقویت می‌کنند .

این عضو هیئت‌ علمی دانشگاه بیان داشت: همین خط در سال ۶۴ و۶۵ منجر به این می‌شود که دو ترجمه از کتاب "جامعه باز و دشمنانش" پوپر به فارسی منتشر می‌شود و بزرگترین اقتراح را در مورد کتاب، کیهان فرهنگی سامان می‌دهد و در سال ۶۵  این جریان با نفوذ در وزارت ارشاد به کتاب "بچه‌های نیمه شب" سلمان رشدی جایزه کتاب سال را می‌دهد! دو سال قبل از حکم امام در خصوص سلمان رشدی.

شهریار زرشناس ادامه داد: همین جریان در عرصه سینمایی نیز ورود پیدا کرده و سینمای تارکوفسکی و سینمای پاراجونف را ایجاد می‌کند و فضا برای عباس کیارستمی و بیضایی فراهم می‌کند و فضای روشن‌فکری و شبه مدرنیته را احیاء می‌کند که هنوز به صورت خزنده و بطئی این کارها می شود، اما این جریان در سال ۶۷  که با مقالات عبدالکریم سروش تحت عنوان "قبض و بسط تئوریک شریعت" تابلوی خودش را بالا می‌برد و علنی می‌کند.

** محوریت سروش موجب می‌شود، شورایعالی انقلاب فرهنگی عقیم شود

زرشناس تصریح کرد: یک حرکت خزنده اما بسیار فعال در عرصه فرهنگی که در شورایعالی انقلاب فرهنگی آن زمان نیز حضور دارند، با محوریت سروش است که موجب می‌شود شورای عالی انقلاب فرهنگی عقیم شود و  مسیر انقلاب فرهنگی در واقعی دانشگاه‌ها متوقف می‌شود و در مقابل به سمتی می رود که جریان علوم انسانی غرب وسعت و گسترش فوق‌العاده در نظام دانشگاهی پیدا می‌کند و جریان منبعث از فلسفه غرب پوزیتیوسیتی که که بعد از دهه ۵۰، ۶۰ در خود غرب دارد منسوخ می‌شود این جریان در اینجا کاملاً جا می افتد و نظام دانشگاهی ما به سمت ترویج پوزیتویسم و ترویج مجهولات نئولیبرالیستی از طریق علوم انسانی پیش رود و  بعد نظام دانشگاه آزاد در اقصی نقاط کشور گسترش پیدا می‌کند و این فضا را در جامعه برای اینکه جریان فکری فرهنگی ایجاد کنند و بعدها نتیجه سیاسی هم  بگیرند در جامعه گسترش می دهند.

** چرایی هشدار رهبر انقلاب در اواخر دهه ۶۰ در خصوص شبیخون فرهنگی

شهریار زرشناس در ادامه گفت: برنامه جریان نفوذ و استحاله طلب در دهه ۶۰ تنها در یک بال ماجرا یعنی بال فرهنگی است و روی آن بال فعال‌اند و در حوزه اقتصادی یا سیاسی فعالیت آشکار ندارند. از سالهای ۶۹-۷۰  مقام معظم رهبری هم در مورد دو موضوع به کرات هشدار مس دهند، یکی تجمل‌گرایی مسئولین و دیگری مسئله تهاجم فرهنگی است که با تعابیر مختلف مانند شبیخون فرهنگی حتی بعدها  از آن به عنوان جنگ نرم یاد می‌کنند.

اما این دو بال نفوذ (فرهنگی و اقتصادی) کاملاً به هم پیوسته است یعنی از  سال ۶۸ به بعد تهاجم فرهنگی که بطئی و خزنده بوده و خیلی رسمی نبود اما با روی کار آمدن دولت کارگزاران کاملاً رسمی می‌شود. در دهه ۷۰ بال اقتصادی هم به این جریان اضافه می شود و آن را تقویت می کند، که در ادامه توضیح می دهم.

** رئیس دولت اصلاحات وزیر ارشاد آن زمان رسماً افتخار می‌کند که جریان گردون را ما ایجاد کردیم

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته بیان داشت: علنی شدن این جریان در دولت سازندگی در حدی است که شما می بینید در دهه ۷۰ معاون رئیس‌جمهور وقت، عطا‌الله مهاجرانی حامی علنی و رسمی مجله گردون عباس معروفی می‌شود، رئیس دولت اصلاحات وزیر ارشاد آن زمان رسماً افتخار می‌کند که عباس معروفی و جریان گردون را ما ایجاد کردیم؛ جریان گردون جریانی است که شدیداً خط روشن‌فکری را احیا می‌کند و بعد از آن بازار کتاب به شکلی درمی‌آید که امکان مانور به جریان روشن‌فکری می‌دهند.

** غربت جریان انقلابی در برابر حمایت دولت وقت از جریان روشنفکری

 وی با بیان این که حمایت از جریان روشنفکری از سوی دولت سازندگی در حالی است که از طرف دیگر جریان انقلابی را مورد حمایت قرار نمی‌دهند، افزود: جریان انقلابی نه پول دارد و نه امکانی برای انتشارات زیاد و نه امکان برای مانور دارد؛ کل دارایی و امکاناتش در دو نشریه حوزه هنری خلاصه می‌شد. غربت شهید آوینی در این دوره مربوط به همین عملکرد است، که می بینید شهید آوینی سرسختانه جلوی اینها ایستاد . شهید آوینی جلوی معاونت سینمایی ارشاد در آن دوره که در خدمت جریان روشنفکر بود سرسختانه ایستاد.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه ادامه داد: از دل آن جریان روشنفکری وزرات ارشاد در دهه ۶۰ و ۷۰ ، مخملباف در آمد. از دل آن عروس خوبان،  نوبت عاشقی و زاینده‌رود در می آید و این مسیر طی شد.

در دولت سازندگی، بال اقتصادی نئولیبرال، به کمک بال فرهنگی نئولیبرال شکل گرفته در دولت موسوی آمد

این استاد دانشگاه بیان داشت: اتفاقی که بعد از سال ۶۸ در دولت سازندگی افتاد این است که تیمی از بوروکرات‌هایی که در دولت مهندس موسوی حضور داشتند و آن زمان مدعاهای خیلی تند چپ هم داشتند، حالا نسخه‌های اقتصادی نئولیبرالی را ترجمه و اجرایی می‌کنند که یک بال اقتصادی تشکیل می‌شود که به کمک بال فرهنگی روشنفکری شکل گرفته در دهه ۶۰ می آید. که این بال اقتصادی، سرمایه‌داری شبه مدرن ایران راکه بر اثر انقلاب اسلامی لطمه و ضربه خورده بود و سرمایه‌دارنش فرار کرده بودند و عده‌ای نیز کشته شده بودند و امولشان مصادره شده بود و...  آن‌ها را به صورت جدیدی بازسازی می‌کند و بدین ترتیب هسته مرکزی سرمایه‌گذاری به صورت جدیدی بازسازی می‌شود.

وی اظهار داشت: هسته مرکزی این سرمایه داری جدید، همان تیم بروکرات - تکنوکراتی است که در دولت موسوی حضور دارد و این بار دارد نسخه نئولیبرال می‌پیچد و یک رویکرد اقتصادی نئولیبرال به موازات یک رویکرد فرهنگی نئولیبرال شکل می‌گیرد که این دو جریان خیلی خوب همدیگر را تکمیل و تقویت می کنند. یعنی در دولت سازندگی جریان اقتصادی شکل می‌گیرد که پشتوانه عظیمی برای حرکت فرهنگی جریان روشنفکری می شود و از طرف دیگر این جریان فرهنگی نئولیبرال ها یک پشتوانه عظیمی است برای طبقه اجتماعی که این‌ها ایجاد می‌کنند.

این عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: در این دوره اینها دو کار انجام می دهند، یک اینکه آن‌ها یک طبقه مدرن سرمایه‌دار سکولار در ایران تأسیس می‌کنند و دیگر اینکه یک طبقه متوسط مدرن را ایجاد می کنند و پر و بال می دهند. که در همه دنیا این طبقه متوسط مدرن، نوعاً سکولار است و اساسا ساخته می شود برای اینکه مقوم رژیم های غربگرا در کشورهای جهان سومی و حتی در بعضی موارد در کشورهای متروپل اصلی باشد.

اغراض سیاسی جریان کارگزاران با یک حرکت سازمان یافته فرهنگی، اقتصادی

دکتر شهریار زرشناس بیان داشت: پس دراین دوره آن‌ها یک طبقه متوسط مدرن را پر و بال می دهند و به صورت وحشتناکی گسترش می‌دهند، طبقات متوسط مدرن حاصل سیاست‌گذاری اقتصادی نئولیبرال کارگزاران در عرصه اقتصاد است و از کجا به لحاظ فرهنگی تغذیه می شود؟ این طبقه متوسط مدرن از فرهنگی که جریان فرهنگی نئولیبرال به موزاتش ایجاد می‌کند تغذیه می‌کند. هم در حوزه مطبوعات، در حوزه کتاب، نمایش و سینما و... و بعد چیزی که به عنوان لولا آن‌ها را به هم وصل می‌کند و به اقصی نقاط می‌برد نظام آموزش عالی است که با محوریت ترویج جهان‌بینی علوم انسانی حرکت می کند. یعنی ما کاملاً با یک حرکت سازمان‌یافته فرهنگی اقتصادی روبرو هستیم که اغراض مشخص سیاسی دارد و وقتی که قوه مجریه دست عده‌ای می‌افتد که خودشان را لیبرال دمکرات‌های مسلمان می‌دانند، و این را رسما هم می گویند، این حرکت از سال ۶۸ ابعاد فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند. در اینجاست که مقام معظم رهبری مکررا نسبت به تهاجم فرهنگی و تجمل‌گرایی مسئولین هشدار می دهند. تجمل گرایی در واقع ناشی از همان حرکت اقتصادی مسئولین به سمت سرمایه‌داری است، مسوولینی که دارند از ساده زیستی دور می شوند و می بینید در این دوره فردی مطرح می کند بحث مانور تجمل را در کشور مطرح کرد و گفت ما باید به سمت این مساله برویمو دفاع صریح اینها از سرمایه داری.

** سیاست‌های این آقایان کاری کرد که خصوصی‌سازی بازتاب‌های تند اجتماعی ایجاد کرد

وی ادامه داد: سرمایه‌داری شبه مدرن ایران اولاً موجب وابستگی می‌شود، ثانیاً در تضاد تمام‌عیار با عدالت و با آرمان‌های مستضعف‌گرایانه انقلاب و با شعارهای عدالت طلبانه انقلاب است؛ سیاست‌های این آقایان کاری کرد که تحت عنوان تعدیل و خصوصی‌سازی بازتاب‌های تند اجتماعی ایجاد کرد.

زرشناس گفت: نحوه خصوصی سازی اینها اساساً به این شکل بود که حلقه بوروکراتیک دولتی را صاحب سرمایه و ثروت می‌کردند و آن حلقه خود را به سطوح مختلف جامعه بسط می‌داد و لایه‌های متعددی در  پشت این حلقه تشکیل می‌شد که این‌ها تفیلی‌های این حلقه اصلی سرمایه‌داری بودند و بخشی از این طبقه متوسط مدرن از سرریز سرمایه‌ای که جریان اصلی داشت، استفاده می‌کرد و به این ترتیب اینها برای خودشان بدنه اجتماعی ایجاد می‌کردند.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه افزود: این بدنه ی اجتماعی همان بدنه ای است که با روزنامه و انتشارات و ... تقویتش کردند و این همان بدنه ای است که سعی کردند در سال ۷۶ رایش را بگیرند و از رأیش استفاده کنند. لذا نتیجه‌ ی این حرکت، یک نتیجه سیاسی است. یعنی اینها آرایش اجتماعی و طبقاتی و اقتصادی ایران را به موازات آرایش فرهنگی تغییر می‌دادند. این حرکت در چه مسیری است؟ در همان مسیری که دهه ۶۰ هم قرار داشتند، یعنی بر این مبنا که آرمان‌گرایی انقلابی، شعارهای عدالت طلبانه و مبارزه با نظام جهانی سلطه را کنار بگذاریم. در حالیکه ما به دلیل این که از منظر عدالت‌طلبی شیعی حرکت می‌کردیم و تکیه به آرمان‌های مکتب امام خمینی(ره)  داشتیم و این مکتب تماماً بر مبارزه با نظام سلطه تاکید دارد، و رهبر انقلاب نیز بر همین اصول تکیه دارد. اصولی که از شاخصه های آن دعوت از مستضعفین و مسلمانان جهان برای مبارزه با نظام جهانی سلطه است، یعنی امام خمینی نظام دنیا را نظام ظلم و سلطه می داند و مکرر دعوت می کند برای بر هم زدن این نظام ظالم بین الملل باید هسته های مقاومت حزب الله و مستضعفین تشکیل شود. یکی دیگر از شاخصه های تفکر امام خمینی، آرمانگرایی انقلابی بدون ذره ای چشم پوشی و مسامحه و یک شاخصه دیگر عدالتخواهی است، در حالیکه این چیزها با سرمایه داری شبه مدرن به هیچ وجه نمی خواند و تعارض آشکار دارد. چرا که وقتی سرمایه داری شبه مدرن را بازسازی می‌کنید یک لایه متمول و مرفه بی‌درد ایجاد می کیند و گسترش می‌دهید و که فرهنگ آن لایه فرهنگ سکولار مدرن است، جهان‌بینی اش علوم انسانی است و کتاب ها و نشریات روشنفکران را می خواند و لذا این لایه با انقلاب اسلامی و مستضعف گرایی و عدالت و حتی دیانت بیگانه است. این لایه آموزش عالی خودش را شکل می دهد و مدرک می گیرد و بعدها به مسوولیت و مدیریت می رسد و این خط بروکراتیک و تکنوکراتیک را ادامه می دهند.

---------

محسن مقصودی، مجری ثریا پرسید: آیا نفوذ فرهنگی و سیاسی که از دهه  ۶۰ شروع شده همچنان به دنبال این است که اکنون در دهه ۹۰ میوه اش را در نفوذ سیاسی بچیند؟

زرشناس در پاسخ به سوال مقصودی گفت: صد درصد؛ اینها حرکتی را از سال ۶۰ شروع کردند که نقطه عطف آن در سال  ۷۶ بود. در سال ۷۸ هم وقتی ماجرا  را به ۱۸ تیر کشاندند، شکست خوردند و عقب‌نشینی کردند. نتایج انتخابات ۸۴ و ۸۸ هم برای این‌ها جالب نبود لذا سعی کردند خوشان را در سال ۸۸ احیا کنند چون این‌ها به این نتیجه رسیده بودند که ما در اقتصاد قوی هستیم و حرف اول را می‌زنیم و در فرهنگ هم حضور بسیار پررنگی داریم و با خودشان  فکر می‌کردند که زمانش فرارسیده که نتیجه و میوه این اقتصاد و فرهنگ قوی را در سیاست بچینیم و ابتدا باید سهم خودمان را در سیاست بیشتر کنیم و بعد کل سیستم را عوض کنیم.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران در ادامه تصریح کرد: آقای موسوی ۵ ، ۶ روز قبل از انتخابات ۸۸ در مصاحبه با مجله خارجی "تایم" آشکارا می‌گوید که من آمده‌ام تا معادلات را در ساختار قدرت بر هم بزنم و وقتی خبرنگار از ایشان می پرسد که با حضور رهبری چه طور می‌توانید این کار را انجام بدهید؟ ایشان می‌گوید وقتی مردم به خیابان می‌آیند، رهبری هم مجبور است عقب‌نشینی کند که این موضوع بیانگر این است که اینها به دنبال مدل و استراتژی کودتا یا انقلاب رنگی بودند.

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته با طرح این سوال که کودتا یا انقلاب رنگی چیست، گفت: ماهیت این کودتا این است که یک جناح غرب‌گرا در حاکمیت حضور داشته باشد و در عین حال پمپاژ رسانه‌ای پرفشار توسط جریان غرب‌گرا صورت بگیرد و یک بدنه اجتماعی حتی ضعیف که حاضر بود به خیابان بیاید و یک دولت ضعیفی که نتواند جلوی آن‌ها بایستد و این درحالی بود که در همان زمان ما هم جناح غرب‌گرا و هم پمپاژ رسانه‌ای را داشتیم و اما در این میان چیزی که نقشه این‌ها را به هم ریخت، نظام قوی ما بود؛ وقتی رهبر انقلاب گفتند که من زیر بار این بدعت های غیرقانونی نمی روم و وقتی هشدار دادند و ایستادگی کردند توطئه این ها افشا شد.

وی در ادامه افزود: رهبری در واقع از جمهوریت، اسلامیت، مکتب امام خمینی، هویت ملی ما، استقلال ما و عزت ملی ما دفاع کردند یعنی اگر توطئه کودتای رنگی پیروز می‌شد همه موارد فوق را از دست می‌دادیم و به غرب‌زدگی شبه مدرن در قبل از انقلاب آنهم در ضریبی به مراتب بدتر برمی‌گشتیم.

این استاد دانشگاه در پاسخ به سوال مقصودی مبنی براینکه طراحی این‌ها بعد از اینکه در این کودتا و فتنه ۸۸ طرحشان شکست خورد چیست، گفت: آرایششان را عوض کردند چراکه به این موضوع پی بردند که با آوردن نمایشی مردم به خیابان‌ها نمی‌توانند پیروز شوند و می‌دانند که این نظام هم بدنه اجتماعی و حامی دارد و هم اراده قوی و نیروهای آرمان‌گرایی دارد که پای انقلا ایستاده اند بنابراین نمی‌توانند با این شیوه پیروز شوند.

زرشناس در ادامه تصریح کرد: لذا آمدند خط استحاله در بین مسئولین را بیش از پیش استارت زدند، نمونه‌ای از این حرکت را در دوره ۶۸ داریم؛ منتهی همان خط استحاله در مسئولین با افشاگری‌های حضرت آقا و ایستادگی جریان حزب‌الله و به خصوص شکست‌های جریان استحاله طلب در حوزه اقتصاد و نتایج شومی که سیاست اقتصادی این‌ها به بار آورد متوقفش شد.

برعکس آنچه که تکنوکرات ها تبلیغ می کنند وابستگی به نظام سلطه در هیچ کجا باعث رفاه نشده است

 وی ادامه داد: این‌ها دوباره با هماهنگی امپریالیزم جهانی به این نتیجه رسیدند که فشار اقتصادی و فشار تحریم‌ها را بر مردم اعمال کنند تا از این طریق بر اعصاب مردم پا گذاشتند و مدام در رسانه ها اعلام کردند اگر می خواهید از این فشار اقتصادی آزاد بشوید باید با نظام جهانی کنار بیایید و اینگونه القا کردند که نظام جهانی حرف بدی نمی زند بلکه نظام جهانی اهل گفتگو و عقل است و اینگونه القا می کردند که بریم با این نظام حرف بزنیم و مشکلات را حل کنیم چراکه مجموعه ای از سو تفاهم ها بین ماست و اگر صحبت کنیم این سوء تفاهم ها حل می شود و فشار ها هم برداشته می شود.

وی در ادامه گفت: سپس آمدند انقلابی گری و آرمانگرایی را که عین مکتب امام و فراتر از آن عین تشیع و اسلام حقیقی است (و اینکه این ویژگی سنت دیرینه جامعه ماست چرا که از ویژگی های مردم ما همیشه عدالت گرایی بوده و اتفاقا اگر می خواهیم به رفاه برسیم باید از راه عدالت برسیم نه از راه وابستگی و دست نشانده خارجی شدن)، را عوض کردند یعنی صورت مسئله را عوض کردند و به مردم اینگونه القا کردند که ما مشکل اقتصادی داریم، چرا؟ چون می خواهیم مستقل باشیم و مقابل نظام سلطه قرار نگیریم پس باید به این سمت برویم که استقلال را رها کنیم و نظام جهانی را بپذیریم تا مشکلاتمان حل شود.

این پژوهشگر حوزه غرب ادامه داد: این صحبت‌ها چند دروغ دارد یکی این که تمام تجربه تاریخی کشورهای مختلف مانند پرو، مکزیک، هایتی، اکوادور، آرژانتین و بنگلادش نشان می‌دهد که اگر وابسته قدرت‌های استکباری و امپریالیستی باشید این وابستگی لزوماً برای شما وضعیت رفاه اقتصادی در پی نخواهد داشت.

زرشناس با بیان اینکه کشور پرو و هایتی حیات خلوت آمریکاست، تصریح کرد: همان‌ هایتی و پرو در درجه بندی جهانی که اینها برای سطح رفاه دادهد در پایین‌ترین سطح قرار دارند و به مراتب وضعشان از ایران که هیچ از بدترین کشورها نیز بدتر است؛ اگر قرار بود وابستگی به آمریکا و تحت سلطه بودن، این دستاوردها را داشته باشد چرا برای این‌ها نیاورده است؟ چرا در اندونزی شرکت نایک به دختری ۱۲ ساله ۸۰ سنت در روز می‌دهد که نایک سودهای کلانی ببرد.

 

نسخه اقتصادی تکنوکراتها، بازگشت به نسخه های اقتصاد شبه مدرن رضا خان بود!

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه بیان داشت: جالب است که خیلی از نابسامانی های اقتصادی که داریم و اینها را به اسم تحریم تمام کرده اند بخاطر همین مدلهای لیبرال این دولت ها بوده است. اساساً تاریخ اقتصادی ما تقریباً به طور مشخص می‌شود گفت کمی زودتر از رضاشاه و به طور خاص دوره رضاشاه با محوریت داور و برخی مدیران سیاسی دیگر، اقتصادی برای ما طراحی شد که اسم این اقتصاد را شبه مدرن می‌گذارم؛ ما امروز هنوز مبتلا به این اقتصاد هستیم که چند ویژگی دارد یکی اینکه تک محصولی است و دوم اینکه ماهیت اقماری دارد یعنی کاملاً در چارچوب نظام جهانی قرار می‌گیرد و سرمایه کمی تولید می‌شود و بخش عظیمی از آن سرمایه کم هم در کشورهای اصلی سرمایه‌داری متروپل می رود.

وی اظهار داشت: ویژگی دیگر این سیستم ناعادلانه، ناکارآمد، مبتنی بر فساد و رانت‌خواری و ارتشا است که ذات این سیستم است. برای اینکه از این وضعیت خلاص شویم راه حل آقایان نئولیبرال‌های ما که از سال ۶۸ در قوه مجریه حضور داشتند این است که به همین مدل برگردیم؛ این مدل که نتایج شوم خودش را نشان داده و کشاورزی ما را در دهه ۴۰ ویران کرد و فقر و بی‌عدالتی ایجاد کرد و کاری کرد که ما در آستانه انقلاب تا بن دندان وابسته بودیم؛ این مدل اگر می‌خواست معجزه کند همان موقع می‌کرد.

زرشناس با بیان اینکه این آقایان همان مدل ۶۸ را با یک روایت نئولیبرال اجرایی کردند، تصریح کرد: نتیجه‌ این کار این بود که در سال ۷۴ به حدی میزان فشار روی جامعه از نظر نابرابری و فشارهای طبقاتی زیاد شده بود که خودشان مجبور شدند این سیاست تعدیل را تاحدی تغییر دهند؛ نتیجه‌اش همین رانت‌خواری و فساد است که فساد گسترده نتیجه مستقیم ساخت اقتصادی ماست. اگر شما می‌خواهید عدالت و رفاه بیاورید باید این ساخت را عوض کنید.

 

در ایران ما برای دشمن اتوبان نفوذ باز کرده ایم! هم در اقتصاد و هم در آموزش عالی و فرهنگ

در ادامه مقصودی به برنامه مستند مزه مذاکره اشاره کرد و گفت: در مستندی که دیشب پخش کردیم یکسری روزنه‌های نفوذ و مدل فروپاشی شوروی، هجوم برندهای آمریکایی و غربی، رواج فرهنگ و  سبک زندگی غربی و  همچنین بحث هایی که در آموزش عالی اتفاق افتاده بود که مثلا خانم مادلین آلبرایت میگوید بیش از ۶۰ درصد کابینه‌های کشورهای منطقه تحصیل‌کرده آمریکا و غرب هستند که این موضوع می‌تواند به اینکه سیاست های آمریکا در آنجا تبلیغ شود کمک کند؛ نظر شما وضعیت فعلی کشور ما چگونه است؟ آیا باید دنبال روزنه‌های نفوذ بگردیم؟ یا مدل های نفوذ تغییر کرده اند؟

این عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به سوال مجری برنامه گفت: در مورد بحث روزنه های نفوذ باید گفت که این مباحث درست است البته باید توجه داشت در مورد شوروی مسئله فراتر از مک دونالد و کوکاکولاست؛ مسئله این بود که یک اقتصاد ثانوی در شوروی ایجاد می‌شد، یک اقتصاد معادل همین فساد اقتصادی ما که داشت دامن مسئولین را می‌گرفت و بحث تجمل‌گرایی است و این مسئله خود زمینه‌ساز این شد که مسئولین سست شوند و به آرمان‌ها، ایده‌ها و ایدئولوژی بی‌اعتقاد شوند و در رویارویی با غرب به انفعال بروند. ما در این شرایط وضعمان خیلی خطرناک است چون از ۶۸ به بعد اساساً مدل اقتصادی ما به سمت بازسازی همان اقتصاد شبه مدرن با همان جوهر سرمایه‌داری، بی‌عدالتی، رانت‌خواری، فساد ذاتی و ناکارآمدی رفت  (البته بعد از انقلاب در سالهای ۵۷ تا ۶۸ که بیشتر مدل اقتصادی ما اقتصاد روزمره بود و بازسازی چندانی در برنامه اقتصادی نبود) اما بعد از ۶۸ اقتصاد ما به این سمت رفت که  در بدترین شکل خود یعنی شکل نئولیبرال بازسازی شود.

 

اینکه عده ای آب خوردن مردم را هم وابسته به تحریم می کنند، نتیجه ی اقتصاد نئولیبرال است!

لذا این اقتصاد نئولیبرال بزرگ‌ترین اتوبان نفوذ در اقتصاد است. مسئله، کوکاکولا نیست، مسئله این است که هر گامی که در مسیر اقتصاد شبه مدرن برمی‌دارید و سعی می‌کنید دگرگون کنید چون این اقتصاد ذاتاً وابسته طراحی‌شده، نیازمند سرمایه خارجی می‌شوید؛ آن وقت یک نفر می‌آید و به ما می‌گوید که تحریم‌ها را بردارید که مشکل آب مردم حل شود که علت این امر این است که در مسیر اقتصادی غلط گام می زند است و همت نمی‌کنند که این مسیر را عوض کنند.

 

** اقتصاد مقاومتی تنها راه سد کردن اتوبان نفوذی است که اقتصاد نئولیبرال ایجاد کرده است

زرشناس تصریح کرد: مقام معظم رهبری اقتصاد مقاومتی را مطرح می‌کنند چرا که اقتصاد مقاومتی باز طراحی اقتصاد ما است و ساخت اقتصادی را عوض می‌کند و می خواهد مرکز ثقل اقتصاد ما را می خواهد به درون ببرد. در واقع اقتصاد مقاومتی می خواهد این اتوبان نفوذی که با نسخه های اقتصاد نئولیبرال برای ورود دشمن ایجاد شده را مسدود کند.

وی اظهار داشت: اقتصاد شبه مدرن ما ذاتاً عدم توازن ساختاری بین بخش مولد و غیرمولد دارد؛ این اقتصاد را به گونه ای طراحی کردند که بخش غیرمولدش دایما تشدید می شود. شما اگر جریان تحریم‌ها را بردارید همه سرمایه دنیا را هم بفرستید اینجا نتیجه‌اش فقط تشدید تورم و رکود است چون وارد مدارهای اقتصادی ما می‌شود و مدام بخش غیرمولد را تقویت و  بخش مولد را ضعیف‌تر می‌کند پس راه حل مسئله باز طراحی اقتصاد است که همان اقتصاد مقاومتی است.

** متأسفانه در عرصه فرهنگ هم اتوبانی برای مهاجمین فرهنگی ساخته‌ایم!

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران افزود: در حال حاضر وضع اقتصادی ما که متأسفانه مسئولین نیز در همان مسیر قبل راه می‌روند و ظاهراً هیچ حرکتی در جهت تغییر ندارند این حرکت به مثابه یک اتوبان‌سازی برای نفوذ اقتصادی دشمن است اما چیزی که از نفوذ اقتصادی مهم‌تر است و حضرت آقا هم بر آن تاکید می‌کنند نفوذ فرهنگی است ؛ متأسفانه ما در عرصه فرهنگ مان هم اتوبانی برای مهاجمین فرهنگی ساخته‌ایم.

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته گفت: یک جنگ نرم تمام‌عیار علیه انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و هویت شیعی ما علیه استقلال و دیانت ما وجود دارد و ظاهراً مسئولین وزارت ارشاد اصلا متوجه ماجرا نیستند.

آموزش عالی و وزارت ارشاد اتوبان نفوذ فرهنگی برای دشمن ایجاد کرده اند!

زرشناس بیان داشت: اجازه بدهید من در حوزه نفوذ فرهنگی به نقش کم کاری و بستر سازی دو وزارتخانه ارشاد و وزوارت علوم اشاره کنم. در حیطه وزارت ارشاد می‌بینید که میدانی که برای تحرک روشنفکران معاند در عرصه کتاب (که رهبر انقلاب می گویند جناح روشنفکر معاند، لجوج و پیگیردر عرصه فرهنگی) برای تحرک اینها میدانی که ایجاد شده به خصوص بعد از برجام و دو سال اخیر فضایی که ایجاد شده است، بی نظیر است.

وی ادامه داد: شما ببینید انبوه مترجمین و نویسندگان آثار چاپ شده و نشده خود را فعال کردند که فضا را از یک نوع سکولاریسم و نئولیبرال اشباع می‌کنند و سبک زندگی سکولار را در زندگی ما تعریف می‌کنند و ریشه اعتقادی ما را می‌زنند.

دعوت زرشناس از مسوولان وزارت ارشاد برای مناظره در خصوص بستر سازی نفوذ در حوزه نشر کتاب

وی تاکید کرد: من از همین جا خدمت معاون فرهنگی وزارت ارشاد عرض می‌کنم که اگر صحبت‌های ما را قبول ندارند من حاضر به مناظره هستم و انبوهی از کتاب‌هایی که مجوز چاپ گرفتند را به اینجا میاورم و با خود ایشان در این خصوص  بحث می‌کنم اگر واقعاً اشتباه می‌کنم برای من توضیح دهند. من در مناظره این کتابها را که با مجوز وزارت ارشاد منتشر شده، یکی یکی می آورم و توضیح خواهم داد که بسیاری از کتاب‌ها در عرصه تئوریک و عرصه ادبیات و شعر و ادبیات نمایشی مروج سبک زندگی نئولیبرال و اندیشه‌های نئولیبرال و آرمان‌گریزی و سکولاریسم آشکار و بخش کوچی هم الحاد آشکار است.

مجری ثریا هم اعلام کرد ما آمادگی برگزاری این مناظره را در برنامه ثریا داریم و از مسوولان وزارت ارشاد دعوت می کنیم.

کتاب های درسی دانشجویان ما در علوم انسانی متعلق به جریان نفوذ است!

دکتر زرشناس همچنین در خصوص نفوذ فرهنگی از طریق وزرات علوم هم گفت: واقعا دلیل عدم دقت مسئولین در حوزه وزارت علوم را در این خصوص نمی‌دانم، اظهار داشت: دانشجوی علوم سیاسی برای پاس کردن واحد درسی خود باید آثار و کتابهای نویسندگانی مانند هانا آرنت و دکتر حسین بشریه را  بخواند. حسین بشیریه کیست؟ بشریه جزء تئوریسین های انقلاب رنگی و دشمن انقلاب است و سال ۹۰-۸۹ از ایران رفت و در اندیشکده آمریکایی علیه ما فعالیت می‌کند و دانشجوی علوم سیاسی ما در دانشگاه باید کتاب درسی آقای همایون کاتوزیان را بخواند! همایون کاتوزیان کیست؟ او کسی است که تئوریسین نئولیبرال ساکن انگلستان و استاد دانشگاه کنت که اساسا معتقد است ایران یک فضای استبدادی دارد، ولایت‌فقیه مظهر استبداد است و ما باید به  سمت یک مدل انگلیسی برویم. او در کتاب اقتصاد سیاسی مشروطه اش سعی می‌کند رضاشاه و وثوق‌الدوله را  که قرارداد ۱۹۱۹ را منعقد می‌کند، تطهیر می‌کند و می‌گوید او رجال سیاسی عاقل و قهرمانی بوده است و نگاه او این‌چنین است و این نگاه در نظام آموزش عالی ما درس داده می‌شود. نه یک نفر فقط همایون کاتوزیان نیست، فقط هانا آرنت نیست، فقط هابرمارس و بشیریه نیست. انبوهی از این کتاب ها به عنوان منبع درسی دانشگاه های ما وجود دارد.

این یعنی اینکه ما وزارت علوم را اتوبانی برای تهاجم فرهنگی برای معاندین فرهنگی کردیم؛ وزارت ارشاد  را اتوبان نفوذ در عرصه کتاب و مطبوعات کردیم و بعد  انتظار چه چیزی  را داریم؟  اقتصاد و فرهنگ  راه نفوذ شده اند برای دشمن و این‌ها به دنبال این هستند که با ایجاد این فضا یعنی با ترویج سکولاریسم نئولیبرال در جامعه و ترویج نگاهی که آرمان گریز است و اعتقاد چندانی به انقلاب ندارد و تضعیف پایه‌های دین‌داری جامعه از طریق ترویج سکولاریسم شرایط را برای این که نهایتاً در عرصه سیاسی - که البته الان هم حضور دارند و شریک قدرتند -  توازن قوا را به نفع خود به هم بزنند و قدرت را کاملا به دست بگیرند.

وی ادامه داد: ممکن است صورت جمهوری اسلامی را ممکنه حفظ کنند و یک معمم هم در راس آن حضور داشته باشد (همانطور که رهبر انقلاب فرمودند) اما سیرتش را عوض کنند؛ این‌ها با اینکه ما اسلام داشته باشیم مشکلی ندارند با اسلام طالبانی مشکل ندارند با اسلام عربستان مشکل ندارند اینجا هم با اسلامی که جهاد و مبارزه علیه صهیونیسم و آمریکا نباشد، عدالت‌طلبی و توجه به مستضعفین در آن نباشد مشکلی ندارند اتفاقا دقیقا دنبال این هستند.

جریان نئولیبرال مثل بازرگان متدین است، اما اعتقادی به مبارزه با نظام سلطه ندارد!

شما اگر خوب نگاه بکنید می بینید اتفاقا آمریکا خوب جریانی را در ایران پیدا کرده است: خط نئولیبرال ها  در ایران. نئو لیبرال ها هم همین نوع اسلام را می خواهند. ما نئولیبرال‌هایی داریم که تدین دارند و واقعا متدین هستند، مگر بازرگان متدین نبود و امام(ره) نمی‌گفت بازرگان نماز شب می‌خواند اما حضرت امام(ره)  در خصوص همین بازرگان می‌گوید او بدتر از منافقین و خطرناکتر است و می گوید اگر من نباشم او کشور را به دست آمریکا می‌دهد و لذا ما با همین جریان روبه رو هستیم.

ما با جریان نئولیبرالی مواجه هستیم که ظاهر متدین دارد و واقعا هم متدین است، اما این جریان اعتقادی به آرمان‌های انقلابی و اعتقادی به مکتب امام(ره) و مبارزه با نظام جهانی سلطه ندارد و معتقد است باید تابع نظام جهانی باشیم.

دشمن به دنبال استحاله از درون جمهوری اسلامی

دکتر شهریار زرشناس در پاسخ به سوال پایانی محسن مقصودی مبنی براینکه پس از برجام چه اتفاقی می‌افتد که حضرت آقا روی بحث نفوذ تکیه بیشتری می‌کنند و این نزدیکی از طریق مذاکره چه مخاطراتی دارد و چه قدر باید حواسمان جمع باشد، گفت: آمریکایی‌ها روشی را در مورد چین و شوری به کار بردند این روش این است که در جاهایی که احساس کنند که  یک جریان منفعل و آمادگی به تمایلات غرب‌گرایی در یک کشور وجود دارد از طریق دیپلماسی و مذاکره سعی می‌کنند آن جریان را فعال کنند و فضا بدهند و میدان تحرک را بالا ببرند. خطی که دنبال آن هستند همین است و فهمیدند جمهوری اسلامی را با شورش مردمی و اعتراض از پایین و کودتا نمی‌شود سرنگون کرد بلکه جمهوری اسلامی را باید از درون دچار استحاله کرد.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه تاکید کرد: وقتی خودشان می‌گویند که سرآغاز سقوط شوروی توافق‌های هلسینکی ۱۹۷۷ با آمریکا است؛ در توافق هلسینکی امتیازات زیادی هم در موشک‌های سالت به شوروی دادند اما درعین‌حال شوروی را ملزم به تعهد دادن به برخی شرایط در داخل کشورش کردند که فضا ایجاد کنند برای فعالیت نویسندگان و مطبوعات نئولیبرال (که آن موقع بیشتر لیبرال کلاسیک بودند)  فضا ایجاد کنند در واقع برای چین هم همین کار را کردند.

ایران با همه فشارها، نقشه ی خاورمیانه بزرگ آمریکا را ناکام کرده است

مجری ثریا به عنوان آخرین سوال پرسید با توجه به اینکه از اوایل انقلاب این شریک نئولیبرال همیشه برای جمهوری اسلامی وجود داشته و بعضاً در لایه‌های حاکمیت هم بوده و سعی کرده ضربه بزند، چرا با همه ایننقشه ها انقلاب اسلامی توانسته به نوعی الهام‌بخش کشورهای مستقل و خار چشم  همه مستکبران جهان  باشد و آنها باز هم نقشه‌های زیادی برای نابودی این انقلاب می‌کشند؟

این منتقد و پژوهشگر حوزه غرب و مدرنیته در پاسخ اظهار داشت: برای اینکه انقلاب اسلامی تمام استراتژی آمریکا و منافع آمریکا را در خاورمیانه و حتی در مقیاس کشورهای اقماری که معروف به جهان سوم هستند به‌هم‌ریخته است؛ جدا از این که انقلاب اسلامی انقلاب طلیعه‌دار است و در مقیاس جهانی بحث بازگشت به دین و معنویت و عبور از سکولاریسم را مطرح کرده است به لحاظ سیاسی و اقتصادی کل ساخت منطقه را به ضرر آمریکا تغییر داده و انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین پشتیبان جریان‌های عدالت طلب، مقاوم و مبارز ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی در منطقه است.

زرشناس اظهار داشت: مسئله این است که آمریکا چرا نتوانست طرح خاورمیانه بزرگش را عملی کند؟ دقیقاً به دلیل وجود ایران است وگرنه آمریکا به راحتی عراق را سرنگون کرد و افغانستان را اشغال کرد اما ظریفت مقاومت ایران و جاذبه ایدئولوژیک و اعتقادی ایران و قدرت بسیجی که برای مستضعفین و مسلمانان منطقه و جهان دارد و توان الهام بخشی ایران باعث شد نقشه خاورمیانه بزرگ آمریکا عملی نشود.

وی بیان داشت: آمریکا پایگاه بزرگ خودش را در خاورمیانه از دست داد خاورمیانه برای آمریکا یک منطقه فوق استراتژیک است؛ به جهت این که آمریکا با تسلط بر خاورمیانه می‌تواند به جنگ قدرت‌هایی که در شرق دور برخواهند آمد یعنی روسیه و چین برود، او باید یک مقر محکمی در  غرب آسیا داشته باشد ایران این مقر را گرفته ایران اصلی‌ترین فرزند نامشروع غرب یعنی اسرائیل را ناامن کرده و جنبش‌های مقاومت منطقه را فعال کرده است.

وی در پایان خاطر نشان کرد: ایران اصلی‌ترین کانون حمایت و دفاع از انقلاب جهانی است و این مسئله این‌ها را متزلزل و نگران می‌کند.

و این را هم بگویم در صورتی که جریان حزب‌الله در ایران اگر بسیج آگاهانه و خوش‌فکر بشود و آگاهانه و جدی وراد جنگ نرم بشویم مقابله با این جریان های نفوذ هیچ دشواری ندارد اما مشکل اصلی این است که مسئولین حمایت‌های  لازم‌ را انجام نمی‌دهند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات