حماسه و جهاد/ به سال 1338 ه.ش در كانون گرم خانوادهای مذهبی، متدین و از پیروان مكتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود. نبوغ و استعداد مهدی باعث شد كه او دراوان كودكی قرآن را بدون معلم و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش نماید. پس از ورود به دبستان در اوقات بیكاری به پدرش كه كتابفروشی داشت، كمك میكرد و به عنوان یك فرزند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری میداد.
فعالیتهای سیاسی – مذهبی
مهدی در دوران تحصیلات متوسطهاش به لحاظ زمینههایی كه داشت با مسائل سیاسی و مذهبی آشنا و در این مدت (كه با شهید محراب آیتالله مدنی (ره) مانوس بود)، روح تشنه خود را با نصایح ارزنده و هدایتگر آن شهید بزرگوار سیراب مینمود و در واقع در حساسترین دوران جوانی به هدایت ویژهای دست یافته بود. به همین دلیل از حضرت آیتالله مدنی بسیار یاد میكرد و رشد مذهبی خود را مدیون ایشان میدانست.
در ادامه مبارزات سیاسی دوران دبیرستان، كینه عمیقی نسبت به رژیم پهلوی پیدا كرد و زمانی كه حزب رستاخیز شروع به عضوگیری اجباری مینمود. شهید زینالدین به عضویت این حزب در نیامد و با سوابقی كه از او داشتند از دبیرستان اخراجش كردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین كسانی بود كه جذب نهاد مقدس جهادسازندگی شد و با تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دستآوردهای خونین انقلاب، به این نهاد مقدس پیوست. ابتدا در قسمت پذیرش و پس از آن به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انجام وظیفه كرد.
شهید و دفاع مقدس
پس از مدتی مسئول شناسایی یگانهای رزمی شد. و بعد از آن نیز مسئول اطلاعات – عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد گردید. در این مسئولیتها با شجاعت، ایمان و قوت قلب،تا عمق مواضع دشمن نفوذ میكرد و با شناسایی دقیق و هدایت رزمندگان اسلام، ضربات كوبندهای بر پیكر لشكریان صدام وارد میآورد. بخشی از موفقیتهای بدست آمده توسط رزمندگان اسلام در عملیات فتحالمبین، مرهون تلاش و زحمات ایشان و همكارانش در زمان تصدی مسئولیت اطلاعات – عملیات سپاه دزفول و محورهای عملیاتی بود.
شهید زینالدین در عملیات بیتالمقدس مسئولیت اطلاعات – عملیات قرارگاه نصر را برعهده داشت و بخاطر لیاقت، ایمان، خلوص، استعداد رزمی و شجاعت فراوان، در عملیات رمضان به عنوان فرمانده تیپ علیبن ابیطالب(ع) - كه بعدها به لشكر تبدیل شد – انتخاب گردید.
در عملیات رمضان، تیپ علیبن ابیطالب(ع) جزو یگانهای مانوری و خطشكن بود و به حول و قوه الهی و با قدرت فرماندهی و هدایت ایشان – در بكارگیری صحیح نیروها و موفقیت آن یگان در این عملیات – بعدها این تیپ، به لشكر تبدیل شد.
لشكر مقدس علیبن ابیطالب(ع) در تمام صحنههای نبرد سپاهیان اسلام (عملیات محرم، والفجرمقدماتی، والفجر3 و والفجر4) خط شكن و به عنوان یكی از یگانهای همیشه موفق، نقش حساس و تعیین كنندهای را برعهده داشت.
صبر، استقامت، مقاومت جانانه و به یادماندنی این یگان، همگام با سایر یگانها در عملیات پیروزمندانه خیبر بسیار مشهور است. هنگامی كه دشمن از هوا و زمین و با انواع جنگافزارها و هواپیماهای توپولوف و میگ و بمبهای شیمیایی و پرتاب یك میلیون و دویست هزار گلوله توپ و خمپاره، جزایر مجنون را آماج حملات خویش قرار داده بود، او و یگان تحت امرش مردانه و تا آخرین نفس جنگیدند و دشمن زبون را به عقب راندند و جزایر و حفظ كردند.
ویژگیهای اخلاقی
از خصوصیات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شكنی شبهای عملیات و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سختترین پاتكها به خاطر این روحیه بود. روحیهای كه اساس و بنیان آن بر ایمان و اعتقاد به خدا استوار بود.
شیفتگی و محبت ویژهای به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت. با شناختی كه از ولایت فقیه داشت از صمیم قلب به امام خمینی(ره) عشق میورزید. با قبلی مملو از اخلاص، ایمان و علاقه از دستورات و فرامین آن حضرت تبعیت مینمود. به دقت پیامها و سخنرانیهای ایشان را گوش میداد و سعی میكرد كه همان را ملاك عمل خود قرار دهد و از حدود تعیین شده به هیچ وجه تجاوز نكند. میگفت:
ما چشم و گوشمان به رهبر است، تا ببینیم از آن كانون و مركز فرماندهی چه دستوری میرسد، یك جان كه سهل است، ای كاش صدها جان میداشتیم و در راه امام فدا میكردیم.
نحوه شهادت
در آبان سال 1363 شهید زینالدین به همراه برادرش مجید (كه مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشكر علیبن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حركت میكنند. در آنجا به برادران میگوید: من چند ساعت پیش خواب دیدم كه خودم و برادرم شهید شدیم!
موقعی كه عازم منطقه میشوند، رانندهشان را پیاده كرده و میگویند: خودمان میرویم. حتی در مقابل درخواست یكی از برادران، مبنی بر همراه شدن با آنها، برادر مهدی به او میگوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمیتوانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را میتوانیم بدهیم.
فرمانده محبوب بسیجیها، سرانجام پس از سالیان طولانی دفاع در جبههها و شركت در عملیات و صحنههای افتخارآفرین، در درگیری با ضدانقلاب شربت شهادت نوشید و روح بلندش از این جسم خاكی به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارش ماوی گزیند.
گوشه ای از وصیتنامه
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ كس نمیتواند پاسداری از اسلام كند در حالی كه ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیكار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تكلیف میكنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل كردن و حسینوار زندگی كردن.