تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۸۳۹۷۸

صورتبندی بحران های امنیتی تازه در اروپا

دستگاه های امنیتی در غرب باید پاسخگوی سوالات زیادی در خصوص شکل گیری هسته های مخفی گروه های تکفیری در خاک خود باشند. آنچه مسلم است این که شکل گیری این هسته ها معلول "اهمال" آمیخته با تعمد بخشی از اعضای دستگاه های امنیتی در غرب بوده است. موضوعی که در آینده ابعاد بیشتری از آن مشخص خواهد شد
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فخرالدین اسدی
اتحادیه اروپا به واسطه حوادث تروریستی پاریس با دغدغه های تازه ای در خصوص اوضاع امنیتی در این منطقه مواجه شده است. در این معادله، زمان به عامل تسریع کننده ای تبدیل شده است که منجر به پیچیده تر شدن معمای امنیت در اروپا می شود. به راستی چه اتفاقی در غرب رخ داده است؟ چه ارتباطی میان زیرساخت های امنیتی غرب در برهه فعلی و حوادثی مانند رخدادهای تروریستی پاریس وجود دارد؟ آیا غرب کنترل و مهار تروریسمی را از دست داده است ؟
پاسخ به این سوالات بدون در نظر گرفتن شبکه "حامی" و "پیرو" شکل گرفته میان غرب و گروه های تکفیری در منطقه امکانپذیر نیست. افزایش سطح هشدارهای امنیتی در غرب و سخن گفتن از احتمال تکرار حوادث پاریس در کشورهایی مانند ایتالیا و انگلیس و افزایش سطح هشدارهای امنیتی در سایر کشورهای اروپایی جملگی موضوعات و مسائلی هستند که نماد خطری واقعی برای غرب محسوب می شود. با این حال چگونگی ایجاد این "خطر واقعی" باید به صورتی واقع بینانه مورد بررسی قرار گیرد.
واقعیت امر این است که طی 4 سال اخیر، ایالات متحده آمریکا  استراتژی "تولید و مدیریت تروریسم” در منطقه را در پیش گرفته است. مدیریت تروریسم از سوی کاخ سفید دقیقا به معنای تقسیم بندی تروریست ها به دو قسمت خوب و بد است. استراتژی "بُکُش تا کشته شوی"، استراتژی اصلی ایالات متحده آمریکا و البته اتحادیه اروپا در قبال تروریسم تکفیری در منطقه محسوب می شد. تروریست های تکفیری مطابق این استراتژی باید در منطقه دست به عملیات می زدند و در همان منطقه نیز کشته می شدند. در چنین معادله ای غرب سعی داشت به برنده ای همه جانبه تبدیل شود، یعنی از یک سو نظام مستقر و مردمی سوریه و عراق را مطابق میل خود بازچینی کرده و از سوی دیگر، تکفیری های دارای تابعیت غربی را نیز به سوی منطقه گسیل دارد تا پس از اجرای عملیات های مدنظر غرب در همان جا کشته و از بین بروند. 
در اینجاست که تقسیم بندی تروریست ها به دو دسته خوب و بد از سوی غرب معنا و مفهوم تازه ای می یابد. از دید آمریکا، تروریست های بد، آن هایی هستند که در صحنه عملیات تاکتیکی در راستای منافع کوتاه مدت و بلند مدت واشنگتن و متحدانش عمل نکرده و بنابراین باید نابود شوند. با این حال افرادی که به صورت غیر مستقیم در زمین غرب بازی کرده و "در جهان اسلام دست به عملیات تروریستی زده” و " در محدوده جغرافیایی جهان اسلام نیز از بین می روند” در ذیل تروریست های مطلوب غرب دسته بندی می شوند.
نقش اتحادیه اروپا نیز در این معادله خونین بسیار برجسته بوده است. اتحادیه اروپا در این معادله در کسوت یک واسطه گر عمل می کرد. برای بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، گسیل داشتن تکفیری ها و افرادی که سال ها در سایه دستگاههای امنیتی غرب از سوی پیروان تفکرات وهابی مورد شستشوی مغزی قرار گرفته بودند، به منطقه، و از بین رفتن آن ها در سوریه و عراق بسیار مطلوب بود. بی دلیل نبود که دستگاه های امنیتی در فرانسه و دیگر کشورها، جلوی خروج این افراد از کشور و سفر آن ها به سوریه و عراق را نمی گرفتند. از دید مقامات فرانسوی و اروپایی، حضور افراد مستعد تکفیری گری در منطقه بهترین فرصت برای گسیل داشتن آن ها به سوی مناطق درگیر بود. با این حال این بازی دو سر بُرد خیالی برای غرب، به یک بازی دو سر باخت تبدیل گردید. 
این فرمول در دراز مدت نیز پاسخ گو نبود و برای بانیان حمایت مالی از تکفیری ها در منطقه فاجعه بار شد. داعش در داخل خاک اروپا دست به یارگیری زد و دستگاه های امنیتی اروپا نیز در رصد این یارگیری خود را ناتوان نشان دادند. دستگاه های امنیتی غرب نتوانستند جلوی شستشوی مغزی افرادی که دارای زمینه پیروی از تروریسم در کشورهایشان بودند را بگیرند. این افراد که دارای تابعیت اروپایی بودند در کشورهایی مانند فرانسه ،آلمان و بلژیک باقی مانده و دست به تشکیل هسته های مخفی زده اند. 
هم اکنون دستگاه های امنیتی در غرب باید پاسخگوی سوالات زیادی در خصوص شکل گیری هسته های مخفی گروه های تکفیری در خاک خود باشند. آنچه مسلم است این که شکل گیری این هسته ها معلول "اهمال" آمیخته با تعمد بخشی از اعضای دستگاه های امنیتی در غرب بوده است. موضوعی که در آینده ابعاد بیشتری از آن مشخص خواهد شد./
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات