مجازات امروز انگلیس به جرم قرنها نسلکشی و جنایت از جمله در افغانستان میتواند زمینه ساز جهانی امنتر گردد در حالی که اعتبار نهادهای حقوق بشری و اعتماد جهانی را به آنها نیز بازخواهد گرداند.
این روزها توجه جهانی به تحولاتی همجون سفر ترامپ به غرب اسیا و نیز ادعای آمریکا مبنی بر اقدام برای صلح میان اوکراین و روسیه و نیز آغاز دور جدید نسل کشی در غزه است حال آنکه تحولاتی در صحنه جهانی جریان دارد که اهمیتی کمتر از این مباحث ندارد. یکی از این اخبار، انتشار اعترافات سربازان انگلیسی در باب جنایاتشان در افغانستان در رسانه حاکمیتی بی بی سی است که البته هم دارای ابهام و هم دارای اهمیت است.

پس از سالها سکوت، شماری از کهنهسربازان واحدهای ارتش انگلیس، از جمله «اسایاس» (نیروی ویژه هوایی) و «اسبیاس» (نیروی ویژه دریایی)، روایتهایی مستند و هولناک از جنایات جنگی انجامشده در عراق و افغانستان را در گفتوگو با بی.بی.سی فاش کردهاند؛ روایاتی که چهرهای بیسابقه از عملیاتهای پنهان این واحدها در دو دهه اخیر نشان میدهد.بر اساس شهادت این نیروها، اعضای یگانهای ویژه انگلیس در عملیاتهای شبانه، غیرنظامیان را در خواب هدف گلوله قرار میدادند، افراد دستبسته از جمله نوجوانان را اعدام میکردند و برای پنهانسازی حقیقت، سلاحهایی را کنار پیکر قربانیان قرار میدادند تا آنها را مسلح جلوه دهند.یکی از کهنهسربازان «اسایاس» میگوید: «کشتن بازداشتشدگان امری معمول شده بود. آنها را دستبند میزدند، میکشتند و بعد برای ساختن روایت دروغین، تفنگی کنار جسدشان میگذاشتند.» این فرد افزود که برای برخی سربازان، کشتن به نوعی «اعتیاد» تبدیل شده بود و در هر عملیات، گویی در پی گرفتن جان دیگری بودند.در یکی از هولناکترین روایتها، یک نیروی ویژه سابق میگوید پس از آنکه یک افغان زخمی درخواست شلیک مجدد را نداشت، همرزم او گلوی این مرد را برید؛ زیرا «میخواست خودش کار را تمام کند» و چاقویش را به خون آغشته ببیند.واحد «اسبیاس» نیز برای نخستین بار به اتهامات جدی، از جمله اعدام زخمیها و غیرنظامیان غیرمسلح متهم شده است. کهنهسربازان این واحد از عملیاتهایی سخن میگویند که در آن، تیمهای تهاجمی پس از تسلط بر یک منطقه، به هر کسی که روی زمین بود شلیک میکردند و در صورت زنده ماندن، کار او را تمام میکردند.«دیوید کامرون» نخستوزیر وقت انگلیس، در دوران مسئولیت خود بارها هشدارهایی از سوی حامد کرزی، رئیسجمهور وقت افغانستان، درباره کشتار غیرنظامیان توسط نیروهای ویژه دریافت کرده بود. مشاور امنیت ملی پیشین افغانستان نیز تأکید کرده است که این هشدارها «مکررا» به نخستوزیر انگلیس منتقل شده بود که هرگز به آن رسیدگی نشد.
البته این اعترافات برای نخستین مرتبه نبوده است چنانکه پیش تر نیز «جانی مرسر»، معاون وزیر دفاع انگلیس به یک هیئت تحقیق در اظهاراتی گفت: هیچ مدرکی نتوانسته بیابد تا ادعای دست داشتن نیروهای هوایی ویژه کشورش در جنایت جنگی علیه افغانهای غیرمسلح را رد کند.وی افزود: افغانهای غیرمسلح به احتمال بسیار به ضرب گلوله کماندوها کشته شدند.
پیشتر نیز یک افسر ارشد پیشین نیروهای ویژه انگلیس در جریان تحقیقات در مورد جنایات جنگی نظامیان این کشور در افغانستان فاش کرد یگان ویژه هوابرد انگلیس(ساس) «معافیت طلایی» داشتند که به آنها اجازه میداد از مجازات قتل در افغانستان فرار کنند. گزارشهای نظامی نیز فاش کرد که یک واحد نیروهای ویژه انگلیسی طی یک مأموریت 6 ماهه در افغانستان 54 نفر را به طور غیرقانونی کشتهاند. گزارش اضافه میکند، ایمیلهای داخلی نشان میدهد افسران در بالاترین سطوح نیروهای ویژه از نگرانی در مورد قتلهای غیرقانونی احتمالی آگاه بودند، اما باوجود الزام قانونی دراینباره به پلیس نظامی گزارشی ندادهاند.
چند ماه پیش «آلن پیوزلی» فرمانده ارشد پیشین پلیس انگلیس از تاخیر روند بررسی جنایتهای جنگی نیروهای ویژه این کشور در افغانستان انتقاد کرد.آلن پیوزلی که مسوولیت بررسی «عملیات نورثمور» نیروهای ویژه انگلیس در سال 2014 در افغانستان را به عهده داشت، گفته که به علت تأخیر سه ساله روند بررسی جنایتهای جنگی نیروهای ویژه انگلیس در افغانستان، فرصتهای مهمی از دست رفته است. به عبارتی دیگر ساختار حاکم بر انگلیس با مشمول زمان سازی پرونده به دنبال مختومه سازی جنایات سیستماتیک ارتش بودهاند. البته این جنایات به همین جا ختم نمی شود چنانکه پس از خروج نیروهای غربی و حاکم شدن طالبان به رغم تعهدات قانونی، وزارت دفاع انگلیس برای نخستین بار تأیید کرد فرماندهی نیروهای ویژه این کشور درخواست پناهندگی بیش از 2 هزار کماندوی افغان را که مدارک معتبری از خدمت در یگانهای ویژه انگلیس در افغانستان داشتند را رد کرده است.یگانهای ویژه موسوم به «تریپلز» که نامشان از کدهای CF 333 و ATF 444 گرفته شده، توسط نیروهای ویژه انگلیس ایجاد، آموزش و تأمین مالی شدند و در عملیاتهای نظامی در کنار نیروهای ویژه این کشور در افغانستان فعالیت داشتند و انگلیس متعهد به تامین امنیت و رفاه آنها بوده اما هرگز به تعهدات خود به رغم تهدید شدن جانشان عمل نکرد است.
پیامهای یک رسوایی
هر چند که اعترافات اخیر نظامیان انگلیسی آن هم در شبکه حاکمیتی بی بی سی از یک سو میتواند برگرفته از اهداف سیاسی و جنگ قدرت میان احزابی همچون کارگر و محافظه کار و از سوی دیگر نوعی اعتراف گزینشی و حداقلی در استانه گزارشهای تحقیقات برای اهمیت زدایی و بی تفاوت سازی افکار عمومی نسبت به آن باشد، اما نگاهی ریشه ای به این تحولات نکاتی چند را اشکار می سازد.
نخست آنکه نگاهی بر روند تحولات 20 سال اشغال افغانستان نشان میدهد که این جنایت نه تنها در یک مقطع زمانی بلکه در طول دوران اشغالگری انگلیسیها رقم خورده است و لذا ادعای مقامات سیاسی و سران نظامی انگلیس مبنی بر بی اطلاعی از این کشتارها امری واهی میباشد. بر این اساس این سوال مطرح است که چرا تاکنون هیچ اقدامی برای مجازات عاملان و آمران این جنایت صورت نگرفته است؟ پاسخ به این پرسش یک اصل را اشکار میسازد و آن اینکه جنایات انگلیسی در افغانستان و همزمان در عراق اقدامی سیستماتیک برگرفته از اهداف و سیاستگذاری مقامات ارشد این کشور بوده است.
دوم آنکه نگاهی به تاریخ انگلیس و سیاستهای جهانی آن نشان میدهد که کشتار و جنایت بخشی از ماهیت و ساختار حاکم بر این کشور بوده است. تقریبا در تاریخ نمی توان یافت روزی را که انگلیسیها در اقمار خود و یا سایر نقاط جهان کشتار نکرده باشند. از نسل کشی با کمپانی هند شرقی تا جنایت علیه بشریت در اشغال سرزمینها و اقدامات استعماری از کشتار با قحطی ساختگی نظیر قتل 9 میلیون ایرانی در طول جنگ جهانی اول، از کشتار و زنده به گور کردن کودکان بومی در کانادا و استرالیا تا کودتاهای خونین در کشورها و ایجاد جنگها و درگیریهای فرقهای، از مشارکت در اعمال تحریمها علیه سایر کشورها که هدف آن زنان و کودکان بودهاند تا جنگ اوکراین و... تنها گوشهای از ماهیت جنایت کار حاکم بر ساختار انگلیس است. بر این اساس آنچه در افغانستان روی داده ریشه در ذات ساختار ضد انسانی سران انگلیس دارد چنانکه شاهزاده هری فرزند پادشاه این کشور در کتاب خاطرات خود عنوان می کند زمانی که در افغانستان در جمع نظامیان در حال بمباران هوایی افغانها بوده هرگز تصور نمیکرده که آنها انسان باشدند بلکه آنها را مهرههای شطرنجی میدانسته که روی زمین می افتند.
سوم آنکه کارنامه انگلیسیها نشان میدهد که آنها نه تنها خود جنایات بیشماری انجام دادهاند که همچنان حامی و مدرس ساختار و حاکمیتهای ضد بشری و جنایت کار هستند. آمارها نشان میدهد انگلیس در جمع اصلی فروشندگان تسلیحات به نظام های دیکتاتور و سرکوب گر هستند که نمود عینی آن نیز در سرزمینهای اشغالی مشاهده می شود. رژیم صهیونیستی در حالی 7 دهه از تاسیس ماهیت جعلی آن میگذرد که ماهیت جنایت کار و اشغالگر آن ریشه در درسهای انگلیسی دارد. لندنیها از سایس پیکو در سال 1916 تا زمان تاسیس رژیم جعلی در 1948 با کشتار و جنایت و شکل دادن گروههای تروریستی صهیونیستی اشغال سرزمین فلسطین و آواره سازی را اجرا کردند و از آن زمان نیز حامی تمام قد این رژیم بودهاند چنانکه در طول 20 سال نسل کشی غزه نیز انگلیس در ردیف اول تامین کننده تسلیحات آن بوده است. ادعا و اشک تمساح ریختن سران انگلیس در باره غزه، صرفا برای فریب افکار عمومی داخل این کشور و نیز حفظ رابطه با کشورهای عربی و اسلامی است حال آنکه در عمل خود حامی و مروج جنایات این رژیم هستند.
"پرونده انگلیسیها از جمله در افغانستان ابعاد دیگری از دروغین بودن ادعاهای بشر دوستی این کشور را نشان میدهد. انگلیسیها با ادعای انسان دوستی به دخالت در امور سایر کشورها و ایجاد اغتشاش و آشوب میکنند و از سوی دیگر به پرونده سازی حقوق بشری علیه دیگران میپردازند حال آنکه این کشور نه تنها صلاحیت صحبت در باب حقوق بشر را ندارد بلکه به جرم جنایت علیه بشریت باید بازخواست گردد تا جهانی امنتر پیش روی همگان قرار گیرد."
چهارم آنکه پرونده انگلیسیها از جمله در افغانستان ابعاد دیگری از دروغین بودن ادعاهای بشر دوستی این کشور را نشان میدهد. انگلیسیها با ادعای انسان دوستی به دخالت در امور سایر کشورها و ایجاد اغتشاش و آشوب میکنند و از سوی دیگر به پرونده سازی حقوق بشری علیه دیگران میپردازند حال آنکه این کشور نه تنها صلاحیت صحبت در باب حقوق بشر را ندارد بلکه به جرم جنایت علیه بشریت باید بازخواست گردد تا جهانی امنتر پیش روی همگان قرار گیرد. نکته اساسی در این میان آن است که نهادهای مدعی حقوق بشر از جمله اتحادیه اروپا و شورای حقوق بشر و... که با ادعای بشر دوستی به تحریم و اعمال فشار عیله سایر کشورها میپردازند چرا در برابر ماهیت جنایتکار و تروریستی انگلیس سکوت کردهاند. سکوتی که نتیجه آن نیز استمرار این جنایت و فجایع انسانی گسترده در اقصی نقاط جهان شده است. چنانکه همین رفتارهای متناقض 20 ماه است که غزه را در وضعیت بحران انسانی قرار داده است که رژیم صهیونیستی با حمایت کشورهایی همچون انگلیس، آمریکا، آلمان و فرانسه رقم زده است. مجازات امروز انگلیس به جرم قرنها نسلکشی و جنایت از جمله در افغانستان میتواند زمینه ساز جهانی امنتر گردد در حالی که اعتبار نهادهای حقوق بشری و اعتماد جهانی را به آنها نیز بازخواهد گرداند.