راهپیمایی عظیم اربعین هر سال نمایشی از اقتدار معنوی پیروان مکتب اهل بیت است که از چهارگوشه جهان لبیک گویان به سوی حرم حسینی روانه می شوند.
این فطرت الهی است که محبت حسینی را در دل و جان اهل ایمان قرار داده و قدرتی فراتر از هر قدرت مادی و دنیایی فراهم ساخته است.
این قطره های پراکنده از رنگ ها و قومیت های گوناگون به هم می پیوندند و سیل خروشان عزاداران را از کشورهای مختلف به سوی کربلا روانه می سازند.
این تقدیر الهی است که شعله های فروزان آتش دردمندان از مصیبت کربلا تا امروز همچنان حرکت بیافریند و جوشش و هیجان ایجاد کند و انسان بسازد که فرمود : إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا /از کشته شدن حسین آتشی در دل های مؤمنین فروزان است که هرگز خاموش نمی شود.
و مگر چنین نیست که هر حرکتی نیازمند سوختن و حرارت است ؟ و چه حرارتی برای ایجاد حرکت در جسم بی رمق اسلام مؤثر تر از این حرارت ؟ که قرن هاست همچنان حرکت می آفریند و دین را به پیش می راند و به سوی منزلگاه موعود می برد.
سالار شهیدان اثر آن سوختن غریبانه را می دانست و مثل امروزی را می دید ، که همه چیزش را برای بقای دین و هدایت انسان فدا کرد و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة / خون خود را داد تا بندگان خدا را از نادانی و سرگردانی گمراهی برهاند.
یزید نمی دانست با سوزاندن کاروان حسینی چه حرکت توفنده ای در جان تاریخ ایجاد خواهد شد اما زینب سلام ا... علیها می دانست که قرن ها بعد چه قطره هایی به این سیل خروشان خواهند پیوست و از همین رو فرمود ما رأیت إلا جمیلا / جز زیبایی ندیدم !
قطره هایی که از این حرکت جان گرفته اند و به سیل پیوسته اند دیگر هویتی تازه یافته اند و زبان حال این قطره ها هنگام گم شدن در یک هویت یگانه و یک صدای
واحد شاید این است که :
بزوّارالحسین خلطتُ نفسی
/ لتُحسب منهم یوم العداد
/ فإن عدّت فقد سعدت وإلا
/ فقد فازت بتکثیر السّواد
/ خود را در زائران حسینی داخل کرده ام بلکه روز حساب من را هم از آنان برشمارند، اگر چنین شد که زهی سعادت وگرنه لااقل بهره من زیاد کردن سیاهی لشکر اوست .
این حرکت جهادگونه مردم از پیر و جوان و زن و مرد یکی از جلوه های بارز شتافتن مطیعانه به سوی بندگی و اطاعت خداوند است که پاداشی جز رضوان الهی ندارد.
... و علی جوارح سعت إلی أوطان تعبدک طائعه / خدایا چگونه ممکن است بدن ها و دست و پاهایی که به سوی سرزمین اطاعت و بندگی تو شتافته اند عذاب کنی؟
و این عشق ودلباختگی چنان است که همه را در خود فانی ساخته و هر چیزی جز محبت حسینی را از میان برداشته و از همین رو در طول قرن ها از خلفای اموی تا صدام هر چه کشتند و شکنجه کردند نتوانستند جلوی این مردم را بگیرند وهمچنان طنین این فریاد به گوش می رسد که : لو قطعوا أرجلنا والیدین ، نأتیک زحفا سیدی یا حسین / ای حسین اگر دست ها و پاهایمان را قطع کنند ، سینه خیز به زیارتت خواهیم آمد!
نویسنده : محمدرضازائری
منبع : روزنامه خراسان