روزنامه کیهان **
فراموشکاران! أین تذهبون؟!/ محمد هادی صحرایی
فرقی نمیکند سیهچرده باشی یا سپیدروی. مرد باشی یا زن. در اروپا و آمریکا باشی یا در آسیا و آفریقا. ادواردو پسر میلیاردر ایتالیایی باشی و عاشق انقلاب یا ابوبکر و عایشه آفریقایی که بدون دیدن امامان انقلاب نام فرزندانشان را روحالله خمینی و سید علی خامنهای گذاشتند و یا شیخ زکزاکی، عاشقی در نیجریه. فرقی نمیکند برای خدا. مجاهد مجاهد است و مؤمن مؤمن. در خانه خدا هم که به روی همه باز است و آنها که مؤمنترند مقربترند و آنها که مقربترند در بلا و امتحانند تا آنها که به زبان ایمان آوردهاند نپندارند که رها گردیدهاند و آزمایشی در پیش ندارند.(1) که دارند و این جهان با فتنهها و آزمایشهایش دار ابتلائات است. برخی با دنیا و مافیها آزموده میشوند و برخی با اعمال و اندوختهها. گروهی امتحانشان با انواع جهادها در برابر دشمنان خدا و دین خداست و گروهی دیگر با مواضع و مصلحتهاشان در برابر مقام و منصب و حزب و قوم و خویش و فرزندان. و هرکس به شیوهای مبتلاست. تا سره از ناسره مشخص شود و مؤمن از مدعی. و درانقلاب اسلامی ما، انقلابی از کاسبکار و نفوذی.
و امتحان برای آن است که انسانها محک بخورند و مسلمانهای زبانی با ایمانهای فصلی از مسلمانهای قلبی با ایمانهای تنوری مشخص گردند تا مبادا آنها که عمری ادعای فضل کردهاند خود نیز باور کنند که اهل فضلند و متوقع شوند و از خدا و مردم طلبکار باشند. که اهل فضل، فضیلت دارند و برتری را از خدا یافتهاند که عزت دست خداست همان گونه که قلبها در تسخیر اوست. اشتباه میکنند آنها که عزت را از غیر خدا میخواهند و از غیر راهش جویای آن هستند و غلط میروند آنها که با عزیزان خدا در میافتند و به آنها حسودی میکنند و یا هر فکر دیگر که میکنند. عزت از آن خدا و رسول است و مؤمنین(2) نه آنها که عمری در سایه عزیزان زندگی کردند و با خوبان همراه بودند و بر سفره اسلام و انقلاب نشستند و خوردند و به نزدیکان خوراندند و پروریدند ولی در افول عمرشان چوب حراج به یک یک داشتهها زدند و خود نیز نمیدانند چه میکنند و به کجا میروند که شیطان اعمالشان را برایشان تزیین نموده و از راه راست بازداشته و...(3) و به خدا پناه میبریم از آنکه ایمان سالم به گورمان نبریم.
در دورانی به سر میبریم که امتحانهایی پیدرپی در جریان و خیل ریزشها و رویشها برقرار است. زیادند آنها که عمری به سن و سابقه خود، تجربه خود، انجام وظیفه خود و... بالیدند و نازیدند ولی در معرکه امتحان و عمل از جوانان، کم تجربهها، کم سابقههایی که به باور متفرعنان «تازه به دوران رسیدهاند» و از پیش از این به دوران رسیدهها! جا ماندند و آنها که بیادعا بودند و در میانه میدان و پا به رکاب، پیشی گرفتند و گوی سبقت ربودند و هنوز آن عده پرادعا و هزار فامیل همچون آنان که «جمع مالا وعدده»(4)، مشغول شمردن مفاخر خود خوانده بودند و مناصب پرشمار خود. مثل نشانهای لیاقت و افتخاری که ژنرالهای درباری به جای حضور در جنگ و جبهه، برای جشن تولد به یکدیگر هدیه میدهند یا عناوینی که پادشاهان برای تحمیق اطرافیان، بذل و بخشش میکنند.
در روزگاری به سر میبریم که دنیا پر است از گرگان آدمخواری که پوست گوسفند نپوشیدهاند. که کت و شلوار بر تن کردهاند و کرواتی محکم بستهاند. مثل سران آمریکا و اسرائیل و نوکران اروپاییاش. و یا دشداشه و عقال و عبای عربی پوشیدهاند مثل سران عربستان و بحرین و قطر و دیگران. جنایتکارانی شیک پوش و خوش عطر. برخی نیز گرگ نیستند و چیزی دیگرند مثل اردوغان که در آینهای که آمریکا و اسرائيل برای او گرفتهاند خود را شیر میبیند که نیست. آدم میکشند و برگ بر برگ جنایاتشان، سیاهه میکنند. سعودی هم که مادر تروریستهاست و با پول نفت مسلمانان، شریک جنایت آنگلوساکسونها. گروهی را به نام وهابی ولی در عمل ارهابی به وجود آوردند و پروبال دادند تا عفریت مرگ را در بلاد مسلمین قلاده گشوده باشند. وهابی، زاد و ولد کرد و فکر مسمومش همچون طاعون و وبا، بلاد اسلام را پیمود. درعراق داعش شد و در سوریه النصره. در ایران جندالله و در افغانستان طالبان. در آفریقا و نیجریه گروهی تندرو و عاری از شعور و شفقت به نام بوکوحرام شدند و بیپروا آدم کشتند و میکشند. مثل سایر کشورهای اسلامی.
در تازهترین جنایت این گروه افراطی که در ارتش و دولت نیجریه نیز ریشه دوانده، قتل عام صدها شیعه بیگناه است در کشوری که آمار شیعیانش را از ده میلیون فراتر گفتهاند و توسط ارتشی که باید حافظ امنیت شهروندان باشد بزرگ آنان شیخ زکزاکی است که خانوادهاش قلع و قمع شدند و خود او نیز به شدت مجروح است. در یمن نه ماه است که آل سعود نوکر یهود، سختترین شیوهها را برای کشتار مسلمانان به کار بسته است و از آمریکا نیز کمک میگیرد و آمریکا نیز از سگانی وحشی به نام بلکواتریها استفاده نموده. ماشین آدمکشی عربستان در شب و روز و ماه حرام از کشته پشته میسازد و زن و کودک هم نمیشناسد. در عراق و سوریه کک و کنه داعش و النصره به جان مسلمانان افتاده و خونشان را میمکد. آدم میکشند و میپزند و گاهی خام میخورند و گاهی پخته. ترکیه هم در این میان در توهم برپایی مجدد عثمانی است و برای این منظور تن به هر خفت و خباثتی داده است. از خنجر زدن از پشت به دوستان گرفته تا اشغالگری. از آدمکشی گرفته تا آدمفروشی. آنچه برایش مهم است خواب و خیال سران ماجراجویش است. پاکستان و آذربایجان و افغانستان هم بماند که آنها نیز گرفتار فکر فلج وهابیت ارهابی اسرائیلیاند.
در این دوران حساس و در این اوضاع پریشان که امتحانها یکی پس از دیگری پیش میآید و دلیران جهان و اسلام یک یک در آغوش مرگ و شهادت میخسبند و جان فدا میکنند، گروهی پرمدعا و به حاشیه رانده شده، به جای تدبیر و انجام تکلیف، تمام هم و غم خود را برعقدهگشایی و کینهورزی مصروف کرده و غافل از هر چیز برطبل تفرقه میکوبند و در اردوی خودی از فرجام رهبری میگویند! به جای انجام وظایف قانونی خود، سخنان دشمن شادکن میزنند و از ماهها قبل گعده انتخاباتی خود گستردهاند. گویی هیچ تهدیدی انقلاب و کشورشان را تهدید نمیکند و آنها نیز هیچ تکلیفی برعهده ندارند. جهان اسلام بماند که مردم با سکوت محض این ژنرالهای مدال افتاده در مقابل گستاخیهای دشمنان خو کردهاند. از این مجلس که جاماندند به فکر مجلس بعدیاند و از این شکست بیرون نیامده برای آن یکی نقشه میکشند. این خبرگان نگاهشان به دوره بعدی است و غافل از وظایف اصلی که برعهده دارند و برای آن مسئولیت گرفتهاند و امروزه بر زمین نهادهاند.
دم از قانون میزنند و خود فراموش کردهاند که 21 سال پیش، هم حزبیها و رفقای کاربهدستشان، سخن از ریاست جمهوری مادامالعمر میزدند و اینها میشنیدند. و سخنی در اعتراض بر زبان نمیآوردند، و مردم به یاد خواهند آورد که کدام وزیر اصلاحطلب پناهنده به انگلیس مقاله مادامالعمری ریاست جمهور چهارم را نوشت و از ضرورت تغییر قانون اساسی سخن گفت و کدام...
اینان اکنون دم از مردم و قانونی میزنند که به سختی میتوان باور کرد اصلاً اعتقادی به آن داشته باشند و تاریخ در سال 88 نشان داد وقتی مردم به آنها رأی ندادند بر جمهوریت شوریدند. حال که خود را از رأی مردم به دور میبینند از ترسشان بدنبال غائلهای دیگرند و از چگونگی نظارت شورای نگهبان و مجلس خبرگان میگویند و کسی نیست به آنها بگوید فاین تذهبون ای فراموشکاران!(5)
_____________________________
1- احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتنون (سوره عنکبوت آیه 2)
2- ... ولله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لایعلمون (سوره منافقون آیه 8)
3- ... و زین لهم الشیطان اعمالهم فصدهم عنالسبیل فهم لایهتدون (سوره نمل آیه 24)
4- مالی گردآورد و برشمردش. (سوره همزه آیه 2)
5- پس به کجا میروید؟ (سوره تکویر آیه 26)
***************************************
روزنامه قدس **
ائتلاف جدید حامیان داعش در ریاض!/ محمدحسین جعفریان
چند ماه پیش و در آستانه حمله ریاض به یمن، آل سعود مدعی تشکیل ائتلافی شد که این کشور را در این حمله یاری میکند.
اما اندکی بعد معلوم شد، این ائتلاف تنها در رؤیاهای سعودیها وجود داشته و اغلب کشورهایی که نامشان در این زمره اعلام شده بود، هیچ گونه مشارکتی نکردند. اکنون و در پی آشکار شدن حمایتهای تمام عیار ریاض از تروریستها و تمرکز رسانههای جهان بر این مهم، آل سعود، بار دیگر به دست و پا افتاده است تا نمایش تازهای را به صحنه ببرد. آنها عجولانه و احتمالاً با انواع وعدههایی که به پشتوانه دلارهای نفتی خود میدهند، نمایندگان ممالکی را به عربستان کشانده و خبر از تشکیل ائتلاف جدیدی علیه تروریسم دادهاند. محمد بن سلمان وزیر دفاع ماجراجوی عربستان این ائتلاف را متشکل از 34 کشور اعلام کرده است. وجود نام بسیاری از کشورهای کوچک و گمنام آفریقایی و غیره در فهرست این ائتلاف نشانه آن است که آل سعود به نوعی درصدد تکمیل یک ویترین است. این گمان وقتی بیشتر قوت میگیرد که برخی از کشورهای اعلام شده، اصولاً از شرکت در چنین ائتلافی اظهار بیاطلاعی میکنند! به طور مثال «جبران با سیل» وزیر خارجه لبنان که نام کشورش توسط آل سعود در شمار اعضای ائتلاف مذکور آمده، اعلام کرده است، لبنان هیچ اطلاعاتی در این باره ندارد! اکنون تمام جهان دریافته است که حامیان اصلی داعش و القاعده و بوکوحرام چه کسانی هستند و جالب آن است تمام کشورهایی که منابع مالی این تروریستها را تأمین میکنند، یا مجروحان آنان را مداوا کرده و نفت داعش را میخرند و مسیر اصلی ترانزیت تروریستها هستند در این ائتلاف حضور دارند، به نظر میرسد آل سعود نتوانسته است از حضور در ائتلاف نمایشی ضد تروریستی پیشین که به سر و صدای آمریکاییها شکل گرفت، منفعت لازم را ببرد و لذا خود دست به کار شده است. این اقدام میتواند نوعی واکنش به حضور قدرتمند روسها در سوریه نیز تلقی شود. اما در حالی که ریاض در جنگ یمن درمانده و مناطقی از خاک خود را نیز از دست داده است، ادعای تشکیل این ائتلاف و آمادگی برای اعزام نیرو برای مبارزه با تروریستها، یعنی همان نیروهایی که خود، آنها را آموزش میدهد و مسلح میکند، بسیار مضحک است. چنانکه پیشبینی میشد، در رسانههای جهان و توسط آگاهان مسایل سیاسی منطقه نیز با این خبر، چنین برخوردی شد و از جمله «حسنین هیکل» تحلیلگر سرشناس مصری این اقدام آل سعود را مفری برای گریز از باتلاق یمن دانست و به کنایه گفت: «فلسطین نزدیک است» او علاوه بر این کنایه تحقیرآمیز افزود؛ برخی از امضای این ائتلاف جدید از مهمترین حامیان داعش هستند!
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
زمان به سرعت در گذر است و روزها، هفتهها، ماهها، بلکه فصلها یکی پس از دیگری سپری میشوند و از عمر انسانها لحظه به لحظه کاسته میگردد. خوشا به حال کسانی که قدر لحظات عمر خود را میدانند و از پاییز و زمستان طبیعت به عنوان بهار معنویت زندگیشان استفاده کرده و پابست قدرت و جلوههای فریبنده آن نیستند.
در طلیعه این هفته و در آخرین روز ماه صفر، ملت ایران سوگوار شهادت عالم آل محمد – که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد – بود ولی با سپری شدن دومین ماه قمری، ماه ربیع و مناسبتهای فرحبخش و بهجت افزای آن آغاز گشت. در ماه ربیع که از ماههای فرخنده است، حوادث مهم و تاریخی لیلهالمبیت، هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه، آغاز امامت امام زمان حضرت مهدی علیه السلام و میلاد خجسته پیامبر رحمت و صادق آل محمد(ص) قرار دارد که هر یک یادآور لحظات پرارزش و تحول آفرینی برای بشریت است، از این رو شایسته است که در این ماه پربرکت، دستهای دعا را به سوی آسمان آبی و بیکران بخشایش الهی بلند کنیم و تحول در احوال و خیر بینهایت را برای ملت ایران آرزو نمائیم که بتواند مشکلات پیش رو را یکی پس از دیگری و با همدلی همه آحاد ملت با دولت پشت سر بگذارد.
از رویدادهای مهم هفته جاری، مصوبه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که با اعتراف به اینکه تمام پروندههای ادعایی هستهای علیه ایران ساختگی بوده و صرفاً با هدف تحت فشار قرار دادن کشورمان طراحی شده بود، پرونده بیش از یک دهه اتهام علیه جمهوری اسلامی ایران را بست و به این ترتیب عصر سهشنبه تیتر همه رسانههای بینالمللی به این مطلب اختصاص داشت که: «پیام دی به تاریخ پیوست».
شورای حکام در جلسه خود با صدور قطعنامهای بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صحه گذاشت و عملاً پرونده ادعاها و اتهامهای هستهای علیه کشورمان را بست. این در واقع، پایانی بر یک دوره 12 ساله فشار، تهدید و تحریم ظالمانه علیه ایران است که از ابتدا اقدامی خلاف و به شدت ضدانسانی بوده و صرفاً براساس شایعات بیاساس و ادعاهای موهوم شکل گرفت.
قطعاً مقطع کنونی را باید به عنوان محاکمه بیسروصدای رفتار و عملکرد خصمانه و غیرمنطقی غرب و طرفهایی تلقی کرد که با اتهامات بیاساس علیه ایران، از سازوکارهای بینالمللی علیه یک کشور مستقل استفاده کرده و خلافگویی و رفتار ظالمانه را جنبه قانونی بخشیدند.
از سوی دیگر جا دارد از زحمات گروه مذاکره کننده کشورمان که با استقامت و پشتکار مثالزدنی توانستند مواضع به حق ملت ایران را در طول مدت مذاکرات به کرسی نشانده و از حقوق و منافع ملی دفاع کنند، تشکر و قدردانی شود. به هر حال بنظر میرسد زمان برای لغو کامل همه تحریمهای ظالمانه وضع شده علیه ملت ایران فرا رسیده و از سه هفته دیگر میتوان شاهد پیامدهای اجرایی برجام بود.
در رویدادهای خارجی، این هفته، مسائل خاورمیانه، در صدر گزارش و اخبار رسانهها قرار داشتند.
در یمن، سازمان عفو بینالملل طی گزارشی اعلام کرد که عربستان مرتکب جنایت جنگی شده است. عربستان بیش از 8 ماه است که کشور محروم و مردم بیدفاع یمن را آماج حملات هوایی قرار داده، هزاران نفر را قتل عام کرده، میلیونها نفر را آواره ساخته، زیرساختهای این کشور فقیر را ویران کرده و در یک عبارت، از هیچ جنایتی در این کشور فروگذار نکرده است فقط به این دلیل که مردم یمن اراده کردهاند مستقل باشند و خود را از زیر یوغ همسایه متجاوز و مداخلهگر خود خارج سازند. عربستان در طول چند دهه گذشته، هرگونه که خواسته است در یمن مداخله داشته و این کشور را به حیاط خلوت خود تبدیل کرده بود. قیام جنبش انصارالله یمن که علیه مداخلات عربستان به راه افتاد فرصتی ایجاد کرد تا مردم، عقده دیرینه خود علیه رژیم ریاض را بروز داده و برای مقدر شدن بر حاکمیت ملی خود پشت سر انصارالله قرار بگیرند.
این تحولات سریع، مسلم بود که با خشم عربستان مواجه خواهد شد. همانگونه نیز شد و رژیم ریاض به بهانه واهی حمایت از دولت «منصور هادی عبدربه»، که دست نشانده خود ریاض بود، با تمام توان علیه یمن اقدام کرد.حکومت عربستان در هشت ماه حملات گسترده و وحشیانه به یمن نتوانسته است به هدفش که همانا بازگرداندن منصور هادی به قدرت و باز گرداندن اوضاع به روال قبل بوده است موفق شود. عربستان اکنون در یمن شکست خورده و به مفهوم کامل، در باتلاق افتاده است. حتی پذیرش آتش بس که دوشنبه گذشته صورت گرفت نیز در همین راستا قرار دارد و مطابق تایید اکثر ناظران ریاض مجبور شده است برای اینکه چارهای برای خروج آبرومندانه از یمن پیدا کند تن به این آتش بس داده است.
این هفته، کشتار شیعیان در نیجریه، حادثهای بود که قلب مسلمانان را جریحهدار کرد و بر مظلومیت اقلیت مسلمان، به خصوص شیعه در کشورهای مختلف، صحه گذاشت. روز شنبه گذشته نیروهای ارتش نیجریه حسینیه «بقیه الله» در شهر زاریا را که درحال برگزاری مراسم حلول ماه ربیع و مقدمات ولادت حضرت رسول اکرم(ص) بود و شمار زیادی از شیعیان در آن شرکت داشتند، محاصره کردند. این نیروها سپس بدون هیچ دلیل روشنی شروع به تیراندازی به این حسینیه کردند که دهها زن و مرد و کودک به خاک و خون کشیده شدند. نیروهای ارتش نیجریه به منزل شیخ «زکزاکی» نیز حمله کردند که در همان ابتدا، دو تن از همراهان شیخ به شهادت رسیدند. این نیروها سپس شیخ را که زخمی شده بود دستگیر کردند. گزارشها از شهادت دست کم 300 نفر از شیعیان در حملات ارتش نیجریه حکایت دارد.
پس از گذشت چند روز از این جنایت فجیع، هنوز واکنش قابل ذکری از سوی مجامع اسلامی و سازمانهای بینالمللی و حتی دولتهای اسلامی ابراز نشده که خود، دلیل دیگری بر مظلومیت شیعیان نیجریه و سیاسی کاری مجامع بینالمللی است. آنچه که پیداست دشمنانی، از رشد سریع تفکر شیعه در نیجریه خشمگین هستند و این عوامل با اعمال نفوذ در دولت نیجریه، ارتش را تحریک کرده و آنرا به جان شیعیان انداختهاند.
دولت نیجریه تاکنون توضیح قانع کنندهای برای این جنایت آشکار نداده است. ناظران، به دخالت عناصر خارجی از جمله رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عرب منطقه در بروز این جنایت اشاره کردهاند. آنچه بدیهی است این است که دولت نیجریه مسئول اصلی این جنایت است و باید در برابر آن پاسخگو باشد.
این هفته، دولت عراق درباره تجاوز نیروهای ترکیه به خاک خود، به سازمان ملل شکایت کرد. حدود 1200 نیروی نظامی ترکیه با تجهیزات و ادوات، از دو هفته قبل در اقدامی تجاوزکارانه وارد خاک عراق شدهاند و علیرغم درخواست بغداد، حاضر به ترک خاک این کشور نیستند.
این هفته اعلام شد که بخشی از نیروهای ترکیه از عراق خارج شدهاند که بلافاصله مقامات ترکیه با گستاخی اعلام کردند که این یک «جابجایی» بوده و عقب نشینی در کار نیست! ترکیه در ادعایی مضحک اعلام کرده است که به دعوت تشکیلات کردستان عراق و برای آموزش نیروهای کردها وارد این کشور شده است. واقعیت این است که ترکیه از آشفتگی شرایط در عراق سوءاستفاده کرده و برای انحراف افکار از شکستها و رسواییهای خود در برخورد با مسئله سوریه و اخیراً روسیه، نیروهای خود را وارد عراق کرده است.
این هفته، عربستان اعلام کرد ائتلاف جدیدی تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» تشکیل داده و مدعی شد که بیش از 30 کشور در آن عضویت دارند. روشن است که مبارزه با تروریسم، پوششی است برای طرح جدید عربستان چرا که بسیاری از گروههای تروریستی فعال، ساخته و پرداخته خود عربستان هستند و از طریق شبکههایی در ریاض حمایت مالی و تسلیحاتی میشوند.
از شواهد چنین بر میآید که سعودیها قصد دارند با گردهم آوردن چند کشور، از طریق ترغیب آنها با طرق مختلف، از جمله کمکهای مالی، برای اقدامات خود، از جمله در یمن توجیه فراهم کنند و شکستهای خود در یمن و سوریه را به نوعی جبران کنند.
***************************************
روزنامه خراسان**
عربستان و ائتلاف های خیالی/دکترعلیرضا رضاخواه
در میان اعراب معروف است که می گویند: "بدترین بلاها، بلاهایی است که موجب خنده میشود"؛ بلاهایی که این روزها در خاورمیانه کم نیستند. آخرینش هم اظهارات جدید جانشین ولیعهد و پسر پادشاه عربستان در رابطه با تشکیل یک ائتلاف ضد تروریسم توسط دربار سعودی است. این طنز تلخ روزگار ماست، کشوری که به اعتراف دوست و دشمن- آخرینش نهاد اطلاعاتی امنیتی آلمان- خود منشاء، مروج، پشتیبان و تامین کننده اصلی و اولیه نیازهای تروریسم در دنیا است و داعش، القاعده، بوکو حرام، النصره و سایر گروه های تندروی تکفیری زاییده ایدئولوژی مذهبی آن است ، در یک اقدام تبلیغی، سبک و فرصت طلبانه با کمک 34 کشور مسلمان ائتلاف ضد تروریسم تشکیل داده تا با تروریسم و آشوب در خاورمیانه مبارزه کند!اما خنده دارتر ترکیب کشورهای این ائتلاف است. به نوشته روزنامه عکاظ عربستان این کشورها عبارتند از: "عربستان سعودی، اردن، امارات، پاکستان، بحرین، بنگلادش، بنین، ترکیه، چاد، توگو، تونس، جیبوتی، سنگال، سودان، سیرالئون، سومالی، گابن، گینه، فلسطین، کومور، قطر، ساحل عاج، کویت، لبنان، لیبی، مالدیو، مالی، مالزی، مصر، مغرب، موریتانی، نیجر، نیجریه و یمن."ظاهرا مشاوران محمد بن سلمان فارغ از این که در دنیا چه خبر است لیستی از کشورهای مختلف اسلامی را بر اساس حروف الفبا کنار هم چیده اند تا ائتلافی هرچه گسترده تر تحت رهبری عربستان تشکیل دهند. آنها فراموش کرده اند که در جنوب درگیر جنگ با ارتش یمن هستند، یادشان رفته است که در لیبی این روزها دولتی سرکار نیست، مردم فلسطین در انتفاضه سوم مشغول جنگ با دوستان ریاض هستند و کشورهایی چون بنین ، مالدیو و موریتانی اصولاً توان شرکت در هیچگونه عملیات بینالمللی علیه گروههای تروریستی را در خارج از مرزهای خود ندارند.
کسی از این ائتلاف خبر ندارد
فرزند پادشاه در تهیه لیست آنقدر عجله داشته که حتی یادش رفته با کشورهای داخل ائتلافش هماهنگی کند. بی جهت نیست تنها یک روز پس از اعلام این بیانیه توسط پادشاهی سعودی، "عزاز چودهری" قائم مقام وزارت امور خارجه پاکستان حضور کشورش را در این ائتلاف تکذیب می کند. روزنامه داون پاکستان دیروز نوشت: این نخستین بار نیست که عربستان سعودی بدون اینکه با پاکستان صلاح و مشورت کند؛ سعی کرده است تا این کشور را در ائتلاف تحت فرماندهی خود قرار دهد. در لبنان نیز بلافاصله بعداز اعلام تشکیل این ائتلاف در محافل سیاسی و رسانه ای این سوال مطرح شد که چه فرد و یا طرف لبنانی موافقت این کشور را به ریاض برای مشارکت در این ائتلاف سعودی اعلام کرده است؟ روزنامه لبنانی الاخبار تاکید کرد: دولت لبنان برای امضای توافقنامه های منطقه ای و بین المللی از این دست به تصویب قانون در مجلس نمایندگان نیاز دارد و در غیر این صورت نمی تواند دست به اقدامی بزند.
ائتلاف سازی تخیلی
ائتلاف سازی تخیلی ظاهرا بخشی از سیاست خارجی سعودی ها شده است. به دنبال اعتراضات عربی در سال 2011 سعودی ها برای حفاظت از حکومت های پادشاهی در منطقه و البته محافظت از دربار عربستان در مقابل اعتراضات مردمی طرح گسترش شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس را در قالب ائتلافی جدید مطرح کردند به گونه ای که اردن و مراکش را هم دربر بگیرد، ائتلافی که راه به جایی نبرد، پس از آن عربستان به فکر تشکیل یک اتحادیه عربی مانند اتحادیه اروپا با پول واحد میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس افتاد، این طرح هم سرنوشتی بهتر از طرح پیشین نیافت ، سپس ریاض پیشنهاد یک ائتلاف نظامی تحت عنوان تشکیل ارتش واحد عربی و یا ناتوی عربی را مطرح کرد، باز هم نتیجه یکسان بود، عربستان برای اشغال یمن 9 ماه است که ائتلاف "توفان قاطع" را تشکیل داده و تاکنون راه به جایی نبرده است و حالا هم ائتلاف کشورهای اسلامی برای مقابله با تروریسم. فارغ از همه آن چه که در بالا عنوان شد، نگاهی به بیانیه منتشر شده توسط سعودی ها نشان از این دارد که آمال سعودی از این ائتلاف سطح بالایی از همکاری های امنیتی است. بر این اساس کشورهای مشارکت کننده در ائتلاف به رهبری عربستان باید از سطح بالای همگرایی امنیتی برخوردار باشند. حال این پرسش مطرح است که آیا کشورهای عضو ائتلاف از تعریف واحدی از امنیت برخوردار هستند. نگاهی به تهدیدات امنیتی برخی کشورهای عضو این ائتلاف از جمله مصر نشان می دهد که اگرچه گروه «اخوان المسلمین» از نظر دولت مصر گروهی تروریستی به شمار می رود ولی از نظر حتی رهبر این ائتلاف یعنی عربستان تروریستی به شمار نمی رود. حتی کشورهایی چون ترکیه از حامیان اصلی گروههای اخوانی در کشورهای مختلف هستند. حال تصور کنید مصر بخواهد با آنچه از آن «تروریسم اخوانی» می نامد مقابله کند و از کشورهای عضو طلب کمک کند؟ جواب مشخص است. یا برای نمونه شخصی چون «عمر البشیر» که از سوی دیوان کیفری بین المللی تحت تعقیب است و به عنوان ناقض حقوق بشر مجرم و تحت تعقیب است قرار است در این ائتلاف با «تروریسم» بجنگد!
تناقض های ذکر شده در ائتلاف جدید سعودی ها ، اقدامات نسنجیده هیئت حاکمه جدید عربستان و طنز رفتاری شاهزاده های جوان و بی تجربه آن قدر زیاد است که بسیاری ازتحلیلگران نگران زوال عقلانیت در دربار سعودی اند، امری که امنیت منطقه را بیش از پیش تهدید می کند.
***************************************
روزنامه ایران**
آلودگی هوا و دور باطل مدیریت شهری/حسین ایمانی جاجرمی
یکی از شاخصهای مهم سنجش کیفیت زندگی در شهرها، وضعیت انواع آلودگیهای زیست محیطی و بویژه آلودگی هوای شهر است. گزارش چند مرجع در سطح جهانی شهرها را با یکدیگر مقایسه میکنند و جایگاه آنها را مشخص میسازند. برای مثال گزارش کیفیت زیست شهری در شهرهای مهم جهان را همه ساله مؤسسه «مرسر» منتشر میکند. تهران در این گزارش وضعیت خوبی ندارد و معمولاً در رتبههای بالای 170 از میان حدود 230 شهر در سطح جهان قرار میگیرد. یکی از دلایل قرار گرفتن در این رتبه پایین وضعیت بد زیست محیطی شهر است. میتوانیم این گزارش را انکار کنیم و دادههای آن را نپذیریم اما چنین رفتاری تغییری در این واقعیت نمیدهد که تهران کیفیت زیست شایسته را ندارد و تهرانیها از این بابت گله بسیار دارند. تهران شهری معمولی نیست، پایتخت ایران است! اما چرا چنین است و چه میتوان کرد؟ تجربهها نشان داده که مدیریت شهری در شهرهای دچار مشکل آلودگی هوا مانند لندن، مکزیکو سیتی و لسآنجلس توانستهاند در پرتو اهداف دقیق، سیاستهایی روشن و برنامههای کاربردی ظرف مدت چند سال بر این مشکل غلبه پیدا کنند. پس آلودگی هوا مشکلی نیست که حل آن را به باد و باران بسپاریم. این معضل نیازمند سازوکار مدیریت خاص خود است. نخستین سطح مدیریتی که باید برای حل این مشکل گام بردارد، مدیریت شهری تهران است که نزدیکترین سطح به مردم پایتخت به حساب میآید. حال سؤال این است که آیا رفع آلودگی هوای تهران در دستور کار جدی شهرداری و شورای شهر تهران قرار دارد؟ آیا سیاستها و برنامههای مدیریت شهری در حوزههای مختلف با این هدف پیوند دارند؟ پاسخ این سؤال از فهم دو معضلی که مثل دور باطل گریبان تهران را گرفته به دست میآید:
1- قربانی کردن شهر در پای فروش آن. تهران شاید تنها پایتخت جهان باشد که هزینههای اداره آن از محل فروش فضا و کیفیت زندگیاش تأمین میشود. براستی چرا شهردار پاریس اطراف برج ایفل یا حاشیه رودخانه سن تراکم فروشی نمیکند؟ چرا لندن باغهای خود را بدل به برج باغ نکرده است؟ آیا پاسخ غیر از این است که چنین کاری به معنای نابودی شهر است. آیا نباید به تهرانیها حق داد که بپرسند چه بر سر باغهای شمیران آمد و چرا زمینهای ذخیره منطقه 22 که قرار بود فقط برای کاربریهای ورزشی و فرهنگی باشد به زیر ساخت و ساز گسترده مسکونی و تجاری رفت؟ فروش تراکم سادهترین راه تأمین درآمد است. البته کلانشهرها در همه جای جهان خود قادر به تأمین همه هزینههای خود نیستند. لازم است دولت و مدیریت شهری حسابهای تهران را بررسی کرده و سهم خود را در تأمین هزینهها مشخص کنند. طرف سوم ماجرا هم ساکنان تهران هستند که هریک به تناسب سودی که از این شهر میبرند خواه بابت زندگی و خواه بابت کسب و کار، عوارض مناسبی برای اداره شهر پرداخت کنند. مدیریت شهری که با عوارض و مالیات شهروندان اداره میشود نیازمند شفافیت و پاسخگویی حداکثری است و لاجرم برای اجرای طرحهای عظیم میبایست رضایت و موافقت شهروندان را جلب کند. اما آیا مدیریت شهری آمادگی برای پذیرش نقشهای جدید دارد؟
2- قربانی کردن شهر در پای خودرو. از عوامل اصلی آلودهکننده هوای پایتخت خودروها هستند، مدیریت شهری میتواند از یک سو شهر را برای حرکت خودرو مناسب سازد و فضاهای انسانی را قربانی جادهها و اتوبانها کند و از سوی دیگر میتواند پیاده محوری را در سرلوحه سیاستها و برنامههای خود قرار دهد و برای افزایش فضاهای با مقیاس انسانی بکوشد. در نگاه برخی مدیران سطحی نگر، ساخت زیربناهای ترافیکی همراه با انجام طرحهای عظیم و چشمگیر اولویت دارد. بالطبع در این نگرش پیاده راهسازی و فضاهای مناسب پیاده روی عرصه چندانی برای نمایش ندارند. با تداوم چنین طرز فکری، شهر قربانی توسعه خودرو میشود و خیابانهای پر خودرو جای پیاده روها را میگیرند. در ساخت و سازهای اخیر تهران در مناطقی مانند ولنجک، وضعیت پیاده روها اسفناک است و بخش اعظم فضاهای عمومی قربانی حساب و کتابهای بسازوبفروشی و تراکم فروشی شده است. به روشنی حق کودکان، معلولان، کهنسالان و تمامی افرادی که نیازمند پیاده روی هستند، پایمال و با پول معامله شده است. به این ترتیب در عصر سلطه شعارهای شهروندمداری، این چنین آسان و ارزان حقوق شهروند عادی پای منافع برج سازان قربانی شده است. براستی چرا باید پیادهروهای ساخته شده در خیابانهای دهههای 20 و 40 شمسی تهران مانند ولی عصر و بلوار کشاورز در نیمه دهه 90 رشک برانگیز باشد؟ تهران چشم امید به مدیران خود دارد تا آنها گره از مشکلات این شهر بازکنند. با معضلاتی که پایتخت در آن گرفتار شده است همه افراد متولی کرسیهای مدیریتی تهران، در این وضعیت شجاعانه مسئولیت کامل اداره شهر را بپذیرید. توپ تقصیر را به زمین دیگران انداختن هنر نیست.
***************************************
روزنامه جام جم**
آمارسازی، تاکتیک تازه هجوم به رسانه ملی / سیدرضا نقیبالسادات
در حوزه تولید رسانهای، رسانه ملی به عنوان یک رسانه حاکمیتی در جایگاهی است که منبع اصلی تغذیه تولیدات رسانهای سمعی ـ بصری در کشور تلقی میشود. لذا این رسانه باید بتواند به همه سلیقهها، انتظارات و گونههای فکری پاسخ دهد و ممکن است رسانه ملی را متهم کنند که این اتفاق نمیافتد.
امروزه تصور این است که رسانه ملی به خاطر این که نمیتواند انتظارات قشری از مردم را پاسخگو باشد و آزادانه هر نوع تصویری را نمایش دهد، از این رو مورد اقبال مردم قرار ندارد. این اتهامی است که به رسانه ملی زده میشود. درست است که رسانه ملی محدودیتهایی برای نشر آزادانه همه گونه تصویر و برنامه را دارد، اما مساله این است که رسانه ملی در چارچوب اخلاق، امنیت اجتماعی و موازین و قوانین کشور عمل میکند؛ این یعنی امنیت برای مخاطب ایرانی. به عبارت دیگر اگر دقت کنیم، رسانههای دیگر با پخش آزادانه همه برنامهها ممکن است از یک منظر بتوانند پاسخگوی همه سلیقهها باشند، ولی نکته اصلی این است که افت و خیزهای اخلاقی موجود در دنیا، در رسانههای جدید از جمله شبکههای اجتماعی، اینترنت و ماهوارهها به شکل وسیع و گسترده ارائه میشود. نمایش بیاخلاقی و برنامههای مبتذل ممکن است برای برخی افراد جاذبه داشته باشد، اما اکثرا برای گروههای مختلف به خصوص کسانی که حریمهای اخلاقی را در خانواده رعایت میکنند، جاذبه ندارد.
لذا آمارهای برخی سایتهای اینترنتی که مدعی میشوند تصویر صداوسیما از طرف اکثریت دیده نمیشود، دقیق و درست نیست. اگر کسی این ادعا را دارد باید تحقیقی دقیق و همهجانبه با روش نمونهگیری درست در شرایطی که قابل سنجش اعتباری باشد، صورت گیرد. به عنوان متخصص تحقیقات آماری، بعید میدانم آماری باشدکه نشان دهد بالای 50 درصد مردم به صداوسیما بیتوجهاند. این طور نیست و مطمئن هستم چنین آماری درنمیآید.
چون رسانه ملی در حال حاضر به عنوان یک عضو از اعضای خانوادههای ایرانی است و هیچ خانوادهای حاضر نیست آن عضو را کنار بگذارد. مطمئن باشید این ادعاها بیشتر تابع هیجان و فاقد جنبه علمی است. رسانه ملی نه تنها امن است، بلکه تابع فرهنگ ما، عناصر بومی حیات اجتماعی در جامعه ایرانی، اصول و چارچوبهای اسلام و فرهنگ ایرانی عمل میکند. اینها همه امتیاز است. تولیدات رسانه ملی پشتیبان توسعه اقتصادی و مروج سبک زندگی ایرانی است. در حالی که تلویزیونهای بیگانه حتی اگر به زبان فارسی باشند، به سبک زندگی غربی میپردازند. رسانه ملی زن ایرانی را با فرهنگ و اخلاق بهنمایش میگذارد. اگر ما زن ایرانی را در لباس وسریالی با عنوان نفس گرم نشان میدهیم، آن طرف برای جاذبه زنانه، حریم سلطان میسازند.
رسانه ملی در تحکیم وحدت و همدلی اقدام میکند در حالی که رسانه بیگانه در جهت تفرقه و اختلاف عمل میکند. رسانه ملی در بعد جامعهپذیری ایفای نقش میکند، ولی رسانههای بیگانه در نقش جامعهگریزی عمل میکنند. رسانه ملی مشوق تولید داخلی است و انسانشناسانه به فرهنگ نگاه میکند در حالی که رسانههای غربی آنچه دارند تفکر اومانیستی است.
کوتاه سخن این که رسانه ملی نواختش، نواخت فرهنگ ایرانی، اصول اسلامی و گسترشدهنده اخلاق است و خانواده ایرانی از رسانه ملی پیامی امن و آرامش بخش طلب و دریافت میکند.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
تبریک ما را هم بپذیرید!/مهدی محمدی
سخنان دیروز آقای رئیسجمهور خلاصهای بود از کلیت دکترین سیاست خارجی دولت یازدهم. ایشان که به مناسبت آنچه دولت تصمیم گرفته آن را هر طور شده «بسته شدن PMD» بنامد، با مردم سخن میگفت برای چندمینبار در ماههای گذشته، به خود و به دولت و سپس به ملت، بابت مجموعه محصولات مدیریت تیم وزارت امور خارجه در پرونده هستهای تبریک گفت. در انتها هم تکلیف همه را روشن کرد و گفت باید انتقاد درباره پرونده هستهای بسته شود و بهتر آن است که دیگر کسی در این باره سخنی نگوید.
در کل، به 2 سال گذشته اگر بنگرید، دولت اساسا در سیاست خارجی بیش از این کاری نکرده است: مذاکرات و توافقاتی با غرب کرده که در آنها عملا آنچه آمریکاییها میخواستهاند و به همان شیوهای که آنها میخواستهاند، محقق شده، بعد آنچه به مردم گفته شده این بوده است که در حال خلق معجزاتی مهم در حل پروندههای امنیت ملی هستیم و همه باید به کاری که ما میکنیم افتخار کنند و در نهایت هم پس از به جهنم فرستادن منتقدان از آنها خواسته شده ساکت باشند و کار دیگری برای خود بیابند.
بویژه علاقه دولت به کارناوالیستی کردن موضوع، مصاحبهها و شوهای تلویزیونی پیدرپی و ژست گرفتنهای مکرر برای مردم، نشان میدهد ارزش تبلیغاتی کل این ماجرا برای آقایان بسیار مهمتر از تبعات سیاسی و امنیتی آن است.
از حیث مبانی، دولت کل این فرآیند را براساس اعتماد به آمریکا استوار کرده است. برجام، قطعنامه 2231، ارزیابی آمانو که صریحا و رسما ایران را به پیگیری یک برنامه نظامی هستهای تا قبل از 2009 متهم میکند و در نهایت قطعنامه شورای حکام که همه این امور را تثبیت و روندهای آتی پرونده هستهای را مشخص میکند، فقط در یک صورت برای ایران تهدیدات جدید ایجاد نخواهد کرد و آن هم در شرایطی است که آمریکا تصمیم گرفته باشد دشمنی با ایران را کلا کنار گذاشته و به دوست ایران بدل شود. اگر فقط یک درصد احتمال بدهیم که آمریکا قصد تداوم و تشدید دشمنی با ملت ایران را دارد، امکانات و ابزارهایی که در این اسناد در اختیار آن قرار داده شده، امکان وارد آوردن ضرباتی بسیار دردناک به پیکر نظام جمهوری اسلامی را فراهم میکند.
اینکه دولت صرفا به این دلیل که آقای روحانی میخواهد در انتخابات 96 شانس اول باشد، یا از آنجا که آقای هاشمی و متحدانش تصمیم گرفتهاند مجلس آینده را به مجمع «وکیلالدولهها» تبدیل کنند، تعهداتی را بر کشور تحمیل کرده که آقای هاشمی هم توصیفی بهتر از قطعنامه 598 برای آن پیدا نمیکند، چیزی نیست که از حافظه تاریخی این ملت پاک شود. سرمایه گرانبهایی که خون 4 شهید به پای آن ریخته شده، در دستان دوستان مذاکرهکننده دولت آقای روحانی
بدل به توافقاتی شده که اکنون حتی اسرائیلیها هم نمیتوانند خوشحالی خود را از آن
پنهان کنند.
مساله اکنون این نیست که تیم سیاست خارجی آقای روحانی چه پروندههایی را بسته است. مساله این است که اولا این کار را به چه قیمتی انجام داده و ثانیا در ازای بستن آن پروندهها چه پروندههای جدیدی را باز کرده است. بله! آژانس روز سهشنبه آنچه را که از سال 2010 به این سو PMD خوانده شده بود، بست ولی این کار اولا به قیمت محکوم شدن ایران به جرمی که هرگز آن را مرتکب نشده انجام شد و ثانیا رسما این امکان را برای طرف غربی فراهم کرد که دسترسی به افراد، مکانها و تجهیزات مرتبط با PMD را تحت عناوین دیگر درخواست کند و آن را در چارچوب رژیم بازرسیهای مندرج در برجام تا هر کجا که میخواهد عمق ببخشد بیآنکه ایران امکان و توانی برای واکنش داشته باشد. اینکه آقای روحانی اصرار دارد بابت چنین چیزی به خود و همکارانش تبریک بگوید، موضوعی است که به خود ایشان مربوط است اما به هر حال مردم در ماهها و سالهای آینده خواهند دید که آمریکاییها با امکاناتی که دولت یازدهم در اختیار آنها گذاشت، چه توطئههای مخوفی را علیه کشور تدارک دیدهاند و از این سو، چگونه دست کشور برای مواجهه با آنها بسته شده است. این موضوع البته سابقه هم دارد. برخی از کسانی که در تدوین این اسناد و تعهدات دخیل بودهاند، همان کسانی هستند که زمانی معاهدهای مانند CTBT را بر کشور تحمیل کردند. جالب است که همان موقع هم چپ و راست به خود و دیگران تبریک میگفتند اما دیری نپایید که روشن شد چه فاجعهای رخ داده است. با این حال من با آقای روحانی موافقم که باید گذاشت و گذشت. دولت وعده کرده است – و آقای رئیسجمهور دیروز این وعده را باز هم تکرار کرد - که با باز کردن غل و زنجیر تحریم از دست و پای کشور، گشایشهای اقتصادی سریع و مهم در راه خواهد بود. نقدا اگر آقای رئیسجمهور همین یک وعده را محقق کنند، بسیاری گرههای افتاده به کار فروبسته دستگاه اجرایی کشور باز خواهد شد. آرزوی همه ما این است که دولت بتواند برای خود عنوانی آبرومندانهتر از دولت رکود پیدا کند و اگر بر اثر برجام ظلمی بر این ملت رفته و حقی از آنها سلب شده، لااقل در امر معیشت بهبودی حاصل شود.
ظاهرا خیلی هم نباید منتظر بمانیم. جناب رئیسجمهور وعده چند هفته را داده است.
***************************************