تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۸۵۶۷۳

اقدامات اخیر عربستان؛ راهبردی یا نمادین؟

اعدام شیخ نمر را نه می توان به عنوان عامل تغییر معادلات میدانی به حساب آورد و نه عاملی موثر در پیشبرد اهداف دیپلماتیک سعودی ها، بلکه برعکس می تواند به سیاست راهبردی سعودی ها در زمینه ایجاد یک ائتلاف ضد تروریسم اسلامی-سنی آن گونه که مدعی هستند، با رادیکال تر کردن اهداف این سیاست و بالابردن تنش های منطقه ای، به روند تشکیل آن آسیب جدی وارد کند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حسن مولایی
عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی بعد از اعلام قطع رابطه دیپلماتیک با ایران و تعیین فرصت 72 ساعته برای خروج دیپلمات های کشورمان از عربستان، اعلام کرد که کشورش می خواهد در ادامه قطع روابط سیاسی خود با ایران، روابط تجاری و خطوط هوایی خود را نیز با این کشور به حالت تعلیق درآورد. مقارن همین خبر در پی احظار سفیر کشورمان توسط وزارت خارجه عمارات متحده عربی، شاهد خبرهای مربوط به اعلام قطع رابطه کشور بحرین و سودان نیز با ایران بودیم.
اتفاقات اخیر بیش از آن که از اهمیت راهبردی در معادلات منطقه ای برخوردار باشد و یا شبیه به بهانه گیری های یک دولت ملیتاریستی - فاشیستی قدرتمندی مثل دولت رایش سوم برای شروع یک جنگ باشد، حاکی از یک رفتار نمادین و اعتراضی نسبت به تغییر موازنه قوا در غرب آسیا است. در این راستا ضمن معرفی و نقد نگاه اول در پی توضیح رویکرد نمادین هستیم:  
1) رویکرد راهبردی:  با توجه به ورود بدون هماهنگی نیروهای ترکیه به خاک عراق و اعلام تشکیل ائتلاف برای مبارزه با تروریسم با هدف مقابله با محور روسیه، ایران، عراق و سوریه با هدف تغییر معادلات میدانی برای بدست گرفتن ابتکار عمل در مذاکرات بین المللی در مورد سوریه،  می توان این گونه استدلال کرد که اعدام روحانی بلند پایه شیعه، شیخ نمر النمر نیز در نگاه اول شاید در قالب یک رفتار راهبردی برای پیشبرد اهداف ضد ایرانی سعودی ها قابل تفسیر باشد، در حالی که تفسیر راهبردی از این اقدام، از طریق دو موضوع ضعیف می شود: 
اول این که گره زدن این رفتار سعودی ها به جنگ یمن به عنوان اولویت اصلی سعودی ها و تحولات سوریه به عنوان گرانیگاه آینده موازنه قوا در خاورمیانه، به طور قابل توجهی دور از منطق است و دوم این که بهانه قرار دادن این موضوع برای قطع رابطه با ایران و افزایش تنش ها، به لحاظ راهبردی نمی تواند هیچ کمکی در پیشبرد اهداف میدانی و دیپلماتیک سعودی ها در منطقه داشته باشد.
 به عبارت بهتر اعدام شیخ نمر را نه می توان به عنوان عامل تغییر معادلات میدانی به حساب آورد و نه عاملی موثر در پیشبرد اهداف دیپلماتیک سعودی ها، بلکه برعکس می تواند به سیاست راهبردی سعودی ها در زمینه ایجاد یک ائتلاف ضدمحور مقاومت آن گونه که مدعی هستند، با رادیکال تر کردن اهداف این سیاست و بالابردن تنش های منطقه ای، به روند تشکیل آن آسیب جدی وارد کند.
بنابراین از آن جایی که در درون این دیدگاه نمی توان بین اجزای مختلف رفتار دولت عربستان سعودی ارتباط منطقی برقرار کرد، از این جهت اقدام سعودی ها در اعدام شیخ نمر، اهداف راهبردی ندارد.
2) رویکرد نمادین: نگاه دوم بر این باور است که در چهارچوب رفتار نمادین می توان رفتار مختلف سعودی ها را در یک رابطه ای معنا دار مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.  
در یک نگاه کلی می توان گفت که یک پیوستگی معنایی عمیقی بین اتفاقات اخیر وجود دارد و همه آن ها در چهارچوب یک رفتار نمادین قابل تفسیر هستند تا راهبردی. اگر هدف قرار گرفتن ناگهانی هواپیمای جنگنده روسی توسط ترکیه، اعلام تشکیل نمایشی ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم و اقدام شوک آور اعدام شیخ نمر النمر، روحانی بلند پایه شیعه توسط عربستان را، در کنار رفتارهای عجولانه امارات و بحرین در کاهش و قطع رابطه با ایران قرار دهیم، به این نتیجه خواهید رسد که همه آن ها حاکی از رفتاری انفعالی، نمادین و اعتراضی هستند و نه راهبردی.
 رفتارهایی انفعالی در مقابل قدرت گیری روز افزون ائتلاف روسی – ایرانی و نمادی اعتراض آمیز نسبت عدم مشارکت فعال امریکایی ها برای برگرداندن موازنه منطقه ای به شکلی که منافع شرکای منطقه ای آن ها را تضمین کند.
از این رو اگر ترک ها جدیت و اعتراض شدید خود را به امریکایی ها از طریق هدف قرار دادن هواپیمای روس ها  اعلام کردند، سعودی ها نیز بعد از اعلام نمایشی ائتلاف ضد ترورسیم اسلامی با حضور 50 کشور اسلامی، با اعدام یک روحانی بلند پایه شیعه، قصد دارند نسبت به از دست رفتن جایگاه بازیگری آن ها در نزد آمریکائی ها اعتراض کنند. 
از آنجایی که تُرک ها می دانستند با هدف قرار دادن هواپیمای روسیه، نه روس ها از سوریه می روند و نه این که ترکیه توانایی شکست دادن روس ها را در صورت گسترش دامنه درگیری ها دارد، با چه منطقی دست به این اقدام زدند؟ باید گفت رفتار ترک ها در چهارچوب یک ارزیابی راهبردی تعریف نمی شود، بلکه استانبول در چهارچوب یک رفتار نمادین با هدف قرار دادن آمریکایی ها، بی عملی آن ها را در تحولات منطقه به چالش کشید تا بدین گونه نهایت اعتراض خود را به گوش اربابان خود برساند.
 عربستان سعودی نیز در چهارچوب همین منطق، ابتدا برای ترمیم ضعف راهبردی خود در منطقه از به راه اندازی یک ائتلاف بزرگ اسلامی با بیش از 50 کشور  خبر داد، که اهمیت این کار نه به جهت طلیعه تشکیل یک ناتو اسلامی- سنی به رهبری عربستان سعودی بود، بلکه از آن جهت که می توانست به یک نطفه ای برای شعله ورتر کردن تنش ها در منطقه بیانجامد، حائز اهمیت بود، اما با عقیم ماندن این تنش زایی در نتیجه بی توجهی و درایت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به این گونه رفتارهای عریستان، در ادامه سعودی ها با اعدام شیخ نمر النمر تلاش کردند با دمیدن به اختلافات قومی مذهبی و به آتش کشیدن منطقه، اعتراض خود را به بی توجهی اربابشان، آمریکا، به سقوط جایگاه عربستان در منطقه نشان دهند. البته عربستان نمی داند که این سقوط نتیجه بازیگری برای آمریکاست. در هر حال سعودی ها با ایجاد تنش های شدید منطقه ای به دنبال این هستند که توجه امریکایی ها را به خود جلب کنند. 
در همین جهت، مقارن شدن شهادت شیخ نمر النمر به دست سعودی ها با سفر اردوغان به عربستان و فرا رسیدن موعد اجرای برجام و حل و فصل مساله سوریه بر اساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که سعودی ها و ترک ها آن را به نفع خود ارزیابی نمی کنند، امری حساب شده است و گویای ناراحتی ترکیه و عربستان از سقوط نقش خود در منطقه و انجام رفتارهای نمایشی برای جلب توجه آمریکاست.
در چنین وضعیتی با ضرورت دوری جستن جمهوری اسلامی ایران از افتادن در دام گسترش تنش های منطقه ای، شواهد گویای آن است که همان گونه که اقدام ترکیه نتوانست به مشارکت بیشتر امریکایی ها در مسائل منطقه منتهی شود، این گونه اقدامات عربستان سعودی نیز نتیجه ای در پی نخواهد داشت. اما هوشیاری در همسایگی با دو مار زخم خورده امری خردمندانه است./

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات