(روزنامه فرهيختگان - 1394/05/28 - شماره 1736 - صفحه 7)
* فکر میکنید در حال حاضر کتابهای دانشگاهی در حوزه علوم سیاسی چقدر پاسخگوی نیاز دانشجویان است؟
** مشکل ما در مورد این مساله تنها کتابهای درسی نیست. وضعیتی که در آن قرار داریم این است که علوم انسانی در کل و علوم سیاسی بهطور خاص در شرایط نابسامانی قرار دارد. علوم سیاسی مقدار زیادی ایدئولوژیزده و سیاستزده است. علوم سیاسی در کشور ما عمدتا در خدمت چارچوب فکری خاصی است و اینطور نیست که گفتوگوی علمی آنطور که باید در جریان باشد. ضعف گفتوگوی علمی در فضای دانشگاهی دیده میشود. ظرف دهههای گذشته خیلی از کسانی که در دانشگاه و مراکز پژوهشی استخدام شدهاند و کار میکنند، مفسر و بلندگوی دیدگاههای یک گروه هستند. برای مثال دانشگاه امام صادق(ع) در تهران و امام باقر(ع) در قم یا موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی امام خمینی(ره). این موسسات را نمیشود به معنای واقعی کلمه مراکزی علمی دانست چراکه علم چنانکه باید و شاید در جریان نیست و این مراکز اغلب بلندگوی دیدگاههای خاصی هستند.
* جریان نیافتن گفتوگوی علمی چقدر میتواند مشکل ایجاد کند؟
** یکجانبهگرایی نتیجه مثبتی ندارد و در طول تاریخ تجربههای گوناگون ثابت کرده است نمیتوان از این روش انتظار موفقیت داشت. بالطبع بسیاری از کتابهای دانشگاهی که در کشور ما چاپ میشوند و در پیشخوان کتابفروشیها قرار میگیرند در چارچوب خاصی هستند. علاوهبر آن بخش دیگری از ادبیات سیاسی و علوم سیاسی ما ترجمه منابع غربی است و به لحاظ پیچیدگی موضوع در ذهن اغلب نویسندهها و مترجمهای ایرانی خوب جا نیفتاده است. مترجمی هم که متوجه اصل موضوع نشده نمیتواند مفاهیم را آنطور که باید به فارسی سلیس برگرداند. دانشجوها هم در حد گذراندن واحدها و قبولی در امتحانات از این منابع استفاده میکنند در حالی که واقعا و عمیقا با خواندن این کتابها به درک علمی درستی نمیرسند و چیزی از این کتابها دستگیرشان نمیشود.
* با این حساب نباید توقع خروجی خوبی هم داشت.
** این در حالت کلی است ولی در این میان کسانی هستند که خارج از چارچوبی که ترسیم کردم به دنبال دانش میروند و خودشان سعی میکنند از طریق مطالعه درست به جایی برسند. درصد قابل توجهی از کسانی که وارد رشته علوم سیاسی میشوند بهواسطه مطالعه همان کتابهایی که ذکرشان رفت در این رشته به عمق چندانی دست نمییابند و مسلط نمیشوند. نتیجهاش را میتوانید در حوزه عمل ببینید.
* نتیجه در حوزه عمل چطور است؟
** ما درباره مسائل جامعه خودمان آثار علوم سیاسی به دردبخور یا نداریم یا خیلی کم داریم. از انقلاب اسلامی ایران به اینسو اتفاقات زیادی در کشور ما افتاده است. انتخاباتی که منجر به هشت سال ریاستجمهوری احمدینژاد شد، انتخاباتی که نتیجهاش رای مردم به روحانی بود و تحولات عمیقتر اجتماعی و سیاسی در جامعهمان. ما در این باره کار علمی قابل دفاعی نداشتهایم چه برسد به تحولات منطقه. نگاه کنید در ایران چند نویسنده علوم سیاسی و استاد دانشگاه جریانات فکری رادیکال مثل داعش را تحلیل کردهاند یا درباره به وجود آمدن نحلههایی چون القاعده و طالبان کار پژوهشی انجام دادهاند یا پدیدهای را که به بهار عربی معروف شد مورد بررسی قرار دادهاند؛ چه برسد به پدیدههای پیچیدهتر.
* چرا کار پژوهشی انجام نمیشود؟
** وقتی دانشجویی میخواهد درباره این موضوعات کار پژوهشی انجام دهد عملا منبعی در اختیار ندارد. دانشجوها ناچارند از منابعی که به زبان انگلیسی و زبانهای دیگر نوشته شده استفاده کنند. این مسائل نشاندهنده این است که علوم سیاسی و در کل علوم انسانی در ایران عقب مانده است.
* این عقبماندگی برای چیست؟
** بخشی از آن به واسطه همین مساله بوده است که اساسا علوم انسانی در ایران زیر سایه سنگین ایدئولوژی قرار دارد و به این دلیل در زمینه علمی، چندان جامعه پیشرفتهای به حساب نمیآییم. البته تبلیغاتی صورت میگیرد که در دنیا در فلان رشته در فلان جایگاه علمی ایستادهایم یا تعداد مقالات ISI در فلان رشته از ترکیه و پاکستان بیشتر است. اینها را بگذارید کنار، بهندرت به استادی در زمینه علوم سیاسی برخورد میکنید که درباره تحولات جامعه خودمان حرفی برای گفتن داشته باشد، چه برسد که بخواهد درباره مسائل آمریکا، عراق و... تحلیلی ارائه دهد. معمولا پژوهشگران آمریکایی، انگلیسی، کانادایی، استرالیایی و... در مورد ایران مقالاتی ارائه میدهند و صحبتهایی میکنند که حرفهایشان مثل نقل و نبات در مطبوعات ما پخش میشود. ولی هیچوقت در غرب این اتفاق نمیافتد که بگویند یک ایرانی درباره مسالهای تحلیلی ارائه کرد و درست بود. اینکه اینقدر نظرات غربیها برای ما مهم و انگار وحی منزل است معنیاش این است که خودمان چیزی برای عرضه نداریم.
* در زمینه ترجمه کتابهای دانشگاهی چقدر دیدهاید که کتابها غلط ترجمه شده باشند یا قابل فهم نباشند؟ اصلا چنین چیزی چقدر درست است؟
** اینکه چقدر اشتباه صورت میگیرد را من نمیدانم. باید متن اصلی را با ترجمهها تطبیق داد و قضاوت کرد. ولی نکته اساسیتر این است که در میان آثاری که در علوم سیاسی منتشر شده چه در حوزه روابط بینالملل و مسائل کشورهای دیگر و چه در مورد جامعهشناسی و مسائل ایران، کمتر کتابی را پیدا میکنید که به درد دانشجو بخورد و بتوان از آن برای بالا بردن دانش در زمینه مورد نظر استفاده کرد. بسیاری از ترجمههایی که وجود دارند طوری است که اصلا نمیتوان حرفشان را فهمید.
* با این موضوع مواجه شدهاید؟
** با این پدیده اولینبار در سالهای 71 و 72 که تازه به ایران بازگشته بودم مواجه شدم. بعضی آثاری را که در دوران دانشجویی و دوره دکتری به زبان اصلی خوانده بودم و آن زمان به فارسی برگردانده شده بودند بهعنوان منبع مطالعاتی به دانشجویانم معرفی کردم. دانشجوها شکایت میکردند که ما نمیفهمیم و اصلا معلوم نیست کتابها چه میخواهند بگویند. من این شکایتها را به حساب تنبلیشان میگذاشتم و به آن توجهی نمیکردم.
یکبار یکی از دانشجویانی که بسیار فعال و درسخوان بود و میدانستم اهل تنبلی نیست گفت این کتابها قابل فهم نیستند، برای اولینبار خودم آنها را دست گرفتم و خواندم. بعد دیدم دانشجوها حق دارند که حرف کتاب را نمیفهمند. اگر دانشجوها کمی به زبان انگلیسی تسلط داشتند میتوانستند مفاهیم کتاب به زبان اصلی را متوجه شوند ولی کتابی که به فارسی برگردانده شده بود اصلا قابل فهم نبود. این فقط یک یا دو مورد نیست. بارها شده وقت خواندن متنی که ترجمه بوده یا اقتباس از چند منبع غربی، اصلا متوجه نشدهام که چه میخواهد بگوید.
* چرا اینطور است؟
** نویسندگان سعی میکنند از اصطلاحات ثقیل و پیچیده استفاده کنند که بگویند خیلی باسوادند. متن را آنقدر پیچیده میکنند که حرف نویسنده گم میشود و اصلا نمیفهمید کتاب قرار بوده چه بگوید و این مساله یکی از بزرگترین بلایایی است که علوم انسانی و بهطور خاص علوم سیاسی دچار آن هستند.
* بخشی از این وضعیت ضعف کسانی نیست که در فضای علمی این مسائل را میبینند و کاری انجام نمیدهند؟
** با یک گل بهار نمیشود. نمیشود از چهار پنج استاد توقع داشت بیایند و وضع علوم سیاسی در ایران را متحول کنند. کلیت فضا مهم است. اگر قرار بود فقط با خواندن کتابهای درسی آدمها فهیم شوند و در علم تبحر پیدا کنند و نیازی به تدریس و استاد نبود، کار ساده بود. تعداد زیادی کتاب و جزوه میدادیم به هرکس که دیپلم دارد و میگفتیم بخوان و بیا امتحان بده. به این سادگی نیست. تحلیل، مطالعه و تدریس استاد خیلی مهم و تاثیرگذار است. گیرم که چند استاد آمدند و چند کتاب خوب هم منتشر کردند. این برای تحول علوم سیاسی در ایران کافی نیست.
http://www.farheekhtegan.ir/newspaper/page/1736/7/45489/0
ش.د9402170